اين قلم، نگاهي به پيرامون خويش انداخته است. ظلمات و تاريكي شب، وصلتي ناخوشايند با صداي زوزه گرگان يافته. طاعون بيديني و غفلت، همه جا را فراگرفته. بد اوضاعي است؛ آخرالزمان ميخوانندش.
جنود جهل و ظلمت در تلاشند تا يگانه پنجرهاي كه مأمن انوار خورشيد است و آسمان زلال و آبي را به بشريّت هديه ميدهد، ببندند. نردبان را از كف سياه چاله بردارند. نه نوري؛ نه راهي؛ نه اميدي، نه ...
قلم، رعب و وحشت و اضطراب خويش را نميتواند كتمان كند. ايستايي و آرامش خود را از دست داده است. لرزه بر اندامش افتاده و ...
اما پنجره باز است، خورشيد در جريان است، نردبان نيز استوار ايستاده است و حتي دستي ملتمسانه و نگاهي مهربانانه، قعرنشينان ظلمت و تاريكي را به زلال پاكي و روشنايي فراميخواند. صدايي سرشار از مهر و صفا، ولي نگران و مضطرب دارد. مدام ميگويد: بوي تعفّن، تاريكي و ظلمت، سرماي سوزان و استخوان سوز، نمناكي سنگ فرشها، نزديك شدن هر لحظه صداي گرگها و كفتارها و ... بس است! همّتي بايد. فقط يك قدم؛ فقط يك پلّه؛ دست بيش از اين توان كشيده شدن براي دستگيري ندارد. سستي و رخوت بس است. همتي بايد...
اظهار ارادت به محضر مقدس قطب عالم امكان، مهدي فاطمه سلام الله عليها، از يك سو نيازمند شناخت آن وجود مقدس و جايگاه ايشان در عالم هستي است. و از ديگر سوي مستلزم شناخت خويشتن خويش و مسئوليتها و وظايفي است كه در قبال آن يگانه هستي برعهده داريم. تنها شناخت و آگاهي صرف نياز كافي نيست، بلكه اقدام عملي در پاسخ به انتظارات خالق هستي، در طرحريزي رابطه محبّ و محبوب لازم است. اقدام عملي نيز به تنهايي رساننده به مقصد نيست، بلكه انگيزش و نيّت والا نياز است.
اين سطور، به اين اميد گردهم آمدهاند تا به منظور تبيين رسالتهايي كه يك زن منتظر براي حضور در اردوگاه ياوران حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و ايفاي نقش در جامعه مهدوي برعهده دارد، تلاشي نمايد. بدين منظور در قالب چشماندازهايي، ساحتهاي مربوط به كسب انگيزه، شناخت و انجام رفتار را مورد بررسي قرار داده است.
صاحب قلم بر اين باور است كه بدون ايجاد انگيزشهاي لازم، پيمودن مسير حركت به سمت تحقق جامعه مهدوي، براي پوينده مسير دشوار جلوه ميكند. پس از ايجاد رغبت و انگيزه، ميبايست رسالتها و وظايف شناختي و بينشي، تبيين گردد، تا شيريني پيمودن مسير دو چندان گردد. در پايان نيز، شوقي كه در اين مسير حاصل شده، ميبايد با رفتار و عمل گره بخورد تا به صرف لغلغه زباني باقي نماند.
در هر يك از اين ساحتها، مراحلي ميبايد طي شود. با الهام گيري از اين كلام شيواي امام صادق عليه السلام كه «ايمان مانند نردباني ده پله است كه مؤمن، پلهها را يكي پس از ديگري بالا ميرود»، صعود از ده پلهاي كه به نظر نگارنده براي ايمان حقيقي و مملو از انگيزه و آگاهي و عمل زن منتظر به انتظار و رفع غربت از حضرت صاحب عجل الله تعالي فرجه الشريف لازم است، تصوير شده است.
مطالب اين كتاب در سه چشم انداز سامان يافته و فصلها (پلههايي) را به خود اختصاص داده كه عبارتند از : جايگاه شناسي؛ ضرورت شناسي؛ وظيفه شناسي؛ رسالتهاي شناختي زن منتظر. در عرصه فردي و خانوادگي و نيز در عرصه اجتماع؛ رفتار شناسي، شاخص شناسي، آزمون شناسي سنجش تكاليف عمومي و اختصاصي زن منتظر. هر يك از اين پلهها نيز، شامل چندين اقدام (گفتار) ميباشند.
مطالعه اين اثر مفيد را به همه مهدي پژوهان، به ويژه بانوان مهدوي توصيه مينماييم.
.....................
پدیدآورنده گان:نويسندگان: مريم معين الاسلام ـ علي غلامي