پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

چون پخش این بحث در ایام سوگواری و شهادت حضرت زهرا(س) است، بحثمان در مورد گوشه‌ای از زندگی حضرت زهرا(س) است. به نظر رسید چون بحث در مورد حضرت زهرا(س) است، مستمعین هم خواهران باشند. این بود كه جمعی از خواهران آموزشیار به دفتر سوادآموزی تشریف آوردند و امروز در خدمتشان هستیم. بهتر است كه زن‌ها و دخترانی كه در خانه هستند نیز خوب به این بحث توجه كنند. بحث امروز ما شامل چند قسمت است.
1- معنای فاطمه چیست؟
2- سختی‌ها در زمان پدر
3- سختی‌ها در زمان شوهر
4- بانوی نمونه
5- فضائل حضرت زهرا(س)
6- خط رهبری و سیاسی
اما معنای فاطمه چیست؟ شاید نام خیلی از خانمها فاطمه باشد ولی معنای اسمشان را ندانند.
اگرخواسته باشیم فاطمه را در یك كلمه معنا كنیم، به معنی جدا است. یعنی با همه‌ی زن‌ها فرق می‌كند. حسابش از همه‌ی مردها و زن‌ها جداست. حسابش از همه‌ی رهبرها جداست. حسابش از همه‌ی زن‌های عالم جداست. حسابش از فساد جداست. در كمالات از دیگران جداست. یعنی همیشه كمالش بیش‌تر است. خلاصه‌ی كلمه فاطمه به معنی جدا است. یعنی باید حساب جدایی برای فاطمه(س) باز كرد. پیامبر عصاره‌ی انبیاء است. یگانه وارث پیامبر هم، فاطمه است. پس می‌شود گفت: فاطمه عصاره‌ی هستی است. محمّد وصی تمام انبیاء، خاتم تمام انبیاء است. آن چه خوبان همه دارند، تو تنها داری. پیامبر عصاره و خلاصه كمال است و از این خلاصه‌ی كمال و اشرف مخلوقات، یك وارث مانده و آن یک نفر هم فاطمه(س) است. بنابراین پیامبر وارث تمام انبیا است و فاطمه وارث پیامبر(ص) است. این خیلی مقام بالایی است.
به امام صادق گفتند شنیدیم که پیغمبر فرموده است: «فَاطِمَةَ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ»(من‏لایحضره‏ الفقیه، ج‏4، ص‏179) فاطمه سیدة النساء العالمین است. پس حضرت مریم چه؟ فرمود: حضرت مریم از بزرگ زنان زمان خودش بود. فاطمه(س) از بزرگ زنان هر عصری است. قرآن درباره‌ی فاطمه(س) چه می‌گوید؟ «إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْكَوْثَرَ»(كوثر/1) محمّد ما به تو كوثر را عطا كردیم. كوثر به معنی خیر زیاد است و مراد از كوثر همان زهراست. چرا؟ چون آخر آیه می‌فرماید: «إنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»(كوثر/3) به درستی كه دشمن تو «هُوَ الْأَبْتَرُ». یكی ازمخالفین پیغمبر نیش زد، گفت: پیامبر بچه ندارد و فقط یك دختر دارد. دختر را هم كه جزء آدم حساب نمی‌كنند. بنابراین پیغمبر می‌میرد در حالی که یك دختر دارد. دختر هم كه نمی‌تواند حکومت را بدست بگیرد. ولی من ده پسر رشید دارم. آن وقت قرآن می‌گوید: ما به تو یك دختر ندادیم، ما به تو كوثر دادیم. دشمن تو می‌گوید: اگر پیغمبر بمیرد، چراغش خاموش می‌شود و كارهایش ابتر و ناقص می‌ماند. دشمن تو ابتراست. تو ابتر نیستی. ابتر به معنی ناتمام است. می‌گفتند: چون پیامبر پسری ندارد كه كارهایش را دنبال كند، كارهای پیامبر ابتر است. خدا فرمود: محمّد! من به تو كوثردادم. كار دشمنت ناتمام است. تو با یك دختر كارت تمام می‌شود ولی دشمنت با داشتن10 پسر كارش تمام نمی‌شود. او ابتر است. خدا در مقابل آن كس گفت: نگویید که پیغمبر تنها یك دختر دارد. «إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْكَوْثَرَ» فاطمه كوثر است. خیر زیاد است. قرآن درباره‌ی زهرا چه می‌گوید؟ «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً»(احزاب/33). ‌ای اهل بیت! فقط خدا اراده كرده كه از شما پلیدی‌ها را ببرد. فقط خدا اراده كرده است كه شما را پاك كند.
خدا خواسته که اهل بیت پیامبر(ص) از هر نوع انحراف فكری، اخلاقی پاك باشند. «رجس» به معنی آلودگی است. به همین دلیل فاطمه معصوم است. چون فاطمه از اهل بیت است و در قرآن می‌خوانیم که خدا اراده كرده است كه اهل بیت پیامبر از هر نوع نقطه ضعفی دور باشند. پس به دلیل قرآن فاطمه معصوم است. فاطمه كوثر است. فاطمه مزد رسالت است. « قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شورى/23) قرآن می‌فرماید: «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً» یعنی من اجر و مزدی از شما نمی‌خواهم. من شما را از شرك و كفر نجات دادم. پیامبر می‌گوید: به مردم بگو من مزد نمی‌خواهم «إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» مگر این كه به فاطمه علاقه داشته باشید. «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ»(سبأ/47) بعد می‌گوید: اگر گفتم مزد، به خاطر علاقه به این هاست نه به خاطر خودم «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِیَ» از شما خواستم که به فاطمه علاقه داشته باشید. این به درد خودتان می‌خورد. مزد می‌خواهیم ولی مزدی كه نفعش به جیب خودتان برمی گردد. مثل این است كه معلم سر كلاس بیاید و به بچه ما درس بدهد. اما مزد معلم این است كه فردا هركدام از شما برای بخاری مدرسه یك كیلو هیزم بیاورید. درست است مزد معلمی این است كه هیزم می‌گیرد ولی گرمای آن به درد همه‌ی بچه هامی خورد. «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ» این هیزم هم به دردخودتان می‌خورد.
گفتم مهر و عشق به اهل بیت مزد پیامبری است ولی این مهر و عشق «فهو لكم» به جیب خودتان برمی گردد. مزد رسالت، مودت است. مودت غیر محبت است. ممكن است آدم كسی را دوست داشته باشد ولی به حرفش گوش ندهد. مودت یك مهربانی است كه عمل هم در آن باشد. همه‌ی محبت‌ها مودت نیست. گاهی محبت هست ولی مودت نیست. مودت به آن محبتی می‌گویند كه كشش عملی هم داشته باشد.
ما به تو كوثر دادیم. به تو گفتند: ‌ای محمد تو دختر داری كارهایت ناتمام است اما كارهای تو تمام است. آن كس كه به تو نیش زد، كارهایش ناتمام است. خیلی از این محاسباتی كه ما می‌كنیم بی خود است. اگر در یک مجلس هزار نفری بگویند: سادات بایستند. بین 100 الی 300 نفر می‌ایستند. در كربلا همه‌ی بچه‌های امام حسین(ع) را كشتند و فقط یك پسر باقی ماند. حَجّاج در طول تاریخ ده‌ها هزار سید را به جرم سیدی كشت. مراجع تقلید ما معمولاً سید هستند و بچه‌های فاطمه هستند. به پیامبر می‌گفتند: یك دختر بیش‌تر نداری. اما این دختر صاحب4 فرزند شد. خدا برای این كه دماغشان را به خاك بمالد، به نسل سید نظر كرد. قرآن در باره‌ی فاطمه چه می‌گوید؟ می‌گوید: فاطمه كوثر است و خدا اراده كرده كه اهل بیت از هر نوع انحراف پاك باشد. پیامبر در مورد فاطمه‌ی زهرا چه فرموده است؟ پیامبر در مورد فاطمه‌ی زهرا جملات زیادی گفته است. جملاتی كه می‌گویم شیعه و سنی قبول دارند. یعنی از كتاب سنی‌ها می‌گویم و از كتاب‌های شیعه نیست. خدا صاحب الغدیر علامه‌ی امینی را رحمت كند. در جلد 7 به طور مفصل از علمای اهل سنت نقل كرده است. داریم: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَاءَهَا فَقَدْ سَاءَنِی»(أمالىمفید، ص‏259) فاطمه جگر گوشه‌ی من است. هركس فاطمه‌ی زهرا را اذیت كند، مرا اذیت كرده است. هركس مرا اذیت كند، خدا را اذیت كرده است.
«مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَاءَهَا فَقَدْ سَاءَنِی» هر كسی زهرا را ناراحت كند، مرا ناراحت كرده است. هركسی زهرا را شاد كند، مرا شادكرده است، هركس مرا شاد كند، خدا را خشنود كرده است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «إِنَّ اللَّهَ لَیَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا»(أمالى‏مفید، ص‏94) محور غضب خدا غضب فاطمه است.
یعنی یك دختر 17 - 18 ساله آن قدر عظمت پیدا می‌كند كه خالص خالص می‌شود و غضب او دیگر غضب شخصی نیست. غضب او غضب هوی و هوس نیست. غضب او غضب الهی است. وقتی او غضب می‌كند، خدا غضب می‌كند.
از عایشه روایت است: «أَنَّ فَاطِمَةَ كَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَامَ لَهَا مِنْ مَجْلِسِهِ وَ قَبَّلَ رَأْسَهَا وَ أَجْلَسَهَا مَجْلِسَهُ»(المناقب، ج‏3، ص‏333) وقتی فاطمه وارد خانه می‌شد، «قام لها من مجلسه» پیامبر به احترام فاطمه(س) بلند می‌شد و می‌ایستاد. «و قبّل رأسها» پیشانی و سر زهرا را می‌بوسید. بلند می‌شد و کنار می‌رفت و به زهرا می‌گفت: «و أجلسها مجلسها» جای من بنشین. حدیث از(اعلام الوری) است.
حدیثی دیگر از بحار جلد 43 است. برنامه پیامبر این بود: «كَانَ النَّبِیُّ ص إِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرٍ بَدَأَ بِفَاطِمَةَ س»(أمالى صدوق، ص‏234) وقتی پیامبر از مسافرت تشریف می‌آورد، اول خانه‌ی زهرا می‌رفت. این هاخیلی مهم است. این‌ها را یك كار عاطفی پدر و دختری حساب نكنید. زمانی كه دختر را در گور می‌كردند، قرآن می‌گوید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُ همُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظیمٌ»(نحل/58) وقتی به مردم بشارت می‌دادند. وقتی به یكی از مردها می‌گفتند: «بِالْأُنْثى» خانمت دختر زاییده است. «ظَلَّ وَجْهُهُ» صورتش سیاه می‌شد «و هو حزین» خودش را می‌خورد. غضب خودش را می‌خورد. «ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ‌ام یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ»(نحل/59) آیا او را نگه دارم و تا آخرعمرم ننگ بكشم كه دختر دارم یا او را در خاك كنم؟
شخصی نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول اللّه! با دست خودم یازده دخترم را زنده به گور كرده‌ام و شوهر دختران من گور بود. در زمانی كه دختران حق ارث نداشتند، حق حرف زدن نداشتند، به عنوان مال خرید و فروش می‌شدند. در آن زمان دختر حق مالكیت نداشت. حق انتخاب شوهر نداشت. در زمانی كه دختر هیچ حقی نداشت، پیامبر ما یك دختر داشت. بلند می‌شد و پیشانی این دختر را می‌بوسید و جای خودش را به دختر می‌داد. این یك كودتای فرهنگی است. یك سنت شكنی است. گاهی وقت‌ها آدم از روی عاطفه دست كسی را می‌بوسد. گاهی وقت‌ها بوسیدن از روی عاطفه نیست، پتك است. حساسیت نشان دادن است. وقتی می‌گویند: هركسی اسم علی را روی بچه‌اش بگذارد، قاچاق است. امام حسین عكس العمل نشان می‌دهد. می‌فرماید: اگر خدا صد پسر هم به من بدهد، اسم همه‌ی آنها را علی می‌گذارم. این كه امام حسین اسم همه‌ی پسرهایش را علی گذاشت، جهت سیاسی دارد. می‌گوید: حالا كه می‌گویند: نه! ما می‌گوییم: بله!
حدیثی دیگر داریم «قبّلت یدی متقابلا» فاطمه دست پیامبر را می‌بوسید، پیامبر هم دست فاطمه را می‌بوسید. اصولاً قانون قرآن این است. قرآن برای همه چیز مثال زده است. قرآن می‌فرماید: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»(تحریم/11). زن فرعون نمونه برای تمام مؤمنین است. زن فرعون طلا دید ولی گفت: نمی‌خواهم «وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»(تحریم/11). قرآن می‌فرماید: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» نمونه‌ی زن شایسته و الگو كه همه‌ی زن‌ها باید از او یاد بگیرند، زن فرعون است. زن فرعون جذب نشد. طلا او را گول نزد. كاخ او را گول نزد. در كاخ بود اما فكر كاخی پیدا نكرد. منزجر بود. زن فرعون می‌گوید: «وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ» خدا این‌ها را از شر فرعون نجات دهد. این زن الگوست و ما همه باید از او یاد بگیریم كه جذب نشد.
خلاصه هركسی می‌خواهد بداند زهرا كیست؟ از روز عاشورا بداند كه او كیست؟ امام حسین(ع) روز عاشورا فرمود: ناكسان، پست شرفان به من می‌گویند: یا زیر بار یزید برو یا تسلیم شو. «هیهات منا الذلة یأبى الله لنا ذلك و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و حجور طهرت»(مثیرالأحزان، ص‏54) ابداً زیر بار زور و ذلت نمی‌روم. می‌دانید چرا زیر بار نمی‌روم؟ چون پسر فاطمه(س) هستم. «و حجور طهرت» من از دامن فاطمه(س) هستم. یعنی عزت و بزرگی و زیر بار یزید نرفتن را به این كه من در دامن زهرا تربیت شده‌ام بند می‌كند. یعنی كسی كه در دامن زهرا تربیت شد، زیر بار یزید نمی‌رود. این خیلی مهم است. امام حسین در روز عاشورا عزت خودش را مرهون دامن مادرش می‌داند. «یأبى الله لنا ذلك» و بعد می‌فرماید: «و حجور طابت و حجور طهرت» من از دامن پاك هستم. یعنی دامن پاك، بچه‌ی ذلیل و اسیر وناپاك تحویل نمی‌دهد. مكتب حسین هم همینطور است. این بسیجی‌ها، این برادرانی كه عاشقانه در جبهه می‌روند و شهید می‌شوند، این‌ها در دامن آن زنی تربیت شده‌اند كه در روضه‌ی امام حسین اشك ریخته و اشكش از صورتش جاری شده و روی بچه‌اش كه در بغل او بوده، ریخته است. بنابراین پسر اگر عزت دارد و زیر بار نمی‌رود، باید گفت درود بر مادرش كه او را پرورش داده است.
خود امام حسین فرمود: «و حجور طهرت» یعنی عزت من در كربلا به خاطر زهرا(س) است.
 فاطمه(س) یك زن انقلابی است. فاطمه یك زن سیاسی است. فاطمه یك زن عالمه است. چند خاطره از حضرت زهرا(س) برایتان بگویم. شب شهادت حضرت زهرا، همه دخترها هر كاری دارند كنار بگذارند و پای تلویزیون بنشینند و به چند حدیث كه می‌گویم گوش بدهند. عایشه می‌گوید: هیچ زنی را ندیدم كه از نظر لهجه صادق‌تر و راست گوتر از فاطمه باشد. می‌گوید: با پیامبر بودیم. وقتی خندق می‌كندیم، فاطمه زهرا(س) برای پدرش یك تكه نان آورد. پیغمبر پرسید: فاطمه این نان چیست كه برای من آوردی؟ گفت: یك مقدار گندم تهیه كردم و با آن برای بچه‌ها نان پختم. دیدم پدرم در خندق است، از نان بچه هایم برای شما آوردم. پیامبر فرمود: سه روز است كه غذا نخوردم و این اول غذایی است كه تو برای من می‌آوری. یعنی فاطمه به رزمنده‌ها نان می‌رساند. آن هم رزمنده‌ای چون پیغمبر، آن هم رزمنده‌ای كه سه روز است غذا نخورده است. فاطمه در جبهه حضور داشت. به فاطمه «‌ام ابیها» می‌گویند. این كلمه یكی از كلماتی است كه به حضرت زهرا(س) می‌گویند. این كلمه به معنی مادرِ پدرش است. فاطمه دختر پدرش بود یا مادر پدرش بود؟ دختر پیامبر بود ولی یكی از لقب هایش این است كه می‌گویند: فاطمه مادر پدرش بود. چرا می‌گویند: فاطمه مادر پدرش است؟ چون یک روز پیغمبر داشت نماز می‌خواند. كفار قریش گفتند: چه كسی می‌تواند، وقتی که پیغمبر سرش را به سجده می‌گذارد، برود و یك شكمبه‌ی شتر را روی سر پیامبر بیندازد؟ یكی از كفار گفت: من این كار را می‌كنم. شكمبه‌ی شتر را برداشت و به طرف پیامبر پرتاب كرد و هیچ كس نبود. پیامبر در حال سجده بود. یك دختر كوچك به نام زهرا آمد و دید پدرش چنین شده است، شكمبه را از روی سر پدرش برداشت. بعد كه كفار دیدند، گفتند: این دختر پدرش نیست، این مادر پدرش است. یعنی كاری را كه این دختر می‌كند، كاری است كه یك مادر به بچه‌اش می‌كند. «‌ام ابیها» او مادر پدرش است.
در قرآن داریم: «و أزواجه أمهاتهم». اصحاب را دوتا، دوتا می‌آورد و صیغه‌ی برادری می‌خواند. همه‌ی اصحاب را دوتا دوتا برادر هم كرد. حضرت علی(ع) تنها ماند. حضرت علی(ع) گفت: ‌ای رسول اللّه! من برادر چه كسی شوم؟ پیامبر(ص) فرمود: «أَنْتَ أَخِی»(كافى، ج‏3، ص‏131) تو برادر خودم هستی. یك روز هم بر پیامبر آیه نازل شد كه زن‌های رسول خدا مادر مؤمنین هستند. آن وقت فاطمه(س) گفت: من مادر چه كسی هستم؟ فرمود: تو مادر پدرت هستی. این «ام ابیها» دو نقل دارد.
لقبی كه پیامبر به فاطمه داد، فاطمه خیلی كوچك بود. بچه‌ی كوچك كارهایی انجام می‌داد كه كفار می‌گفتند: این مادری می‌كند و(ام ابیها) است.
در خندق نان می‌رساند. در مسجد الحرام شكمبه‌ی شتر پرت می‌كنند و ایشان پاك می‌كند.
یك نمونه‌ی دیگر هم برایتان بگویم. گاهی پیامبر از جبهه برمی گشت. لباس هایش خونی بود. فاطمه لباس‌های او را می‌شست. زن‌هایی كه بچه هایتان در جبهه هستند. زن‌هایی كه همسرانتان در جبهه هستند. الگوی شما زهرا است. پدر با لباس‌های خونی برمی گشت و فاطمه لباس‌های خونی پدر را می‌شست. در جنگ احد شمشیر امیرالمؤمنین خونی بود و فاطمه‌ی زهرا شمشیر حضرت علی را می‌شست و پاك می‌كرد و می‌گفت: باز هم به جبهه برو و اگر زن‌های ایران روضه‌ی زهرا و فضائل زهرا را گوش نمی‌دادند، آمادگی فكری نداشتند كه الان جمعیتی در جبهه باشند و مادرها هم پشتیبانی كنند. در هیچ جایی مثل ایران عاشقانه به جبهه نمی‌روند. ما در دنیا ارتش داریم ولی ارتش آنها ترسو است. ارتشی است كه می‌ترسند و از روی اجبار به جبهه می‌روند. ولی رزمنده‌ای و ارتشی كه با عشق به جبهه می‌رود فقط در ایران است و این به خاطر این است كه الگوی ما زهراست. زهرا لباس خونی پدر و شمشیر خونی شوهر را می‌شست. یكبار پیشانی پیامبر شكسته بود. فاطمه هرچقدر آب ریخت دید خون بیش‌تر می‌آید. خوب یك دختر چه كند؟ پیشانی پدرش‌اش شكسته است و خون می‌آید. یك حصیر را برداشت و فوری این حصیر را آتش زد و از خاكستر حصیر خمیری درست كرد و به پیشانی پیامبر مالید و خونش بند آمد. زهرا در جبهه و در خندق پانسمان می‌كرد.
خوشبختانه ما حدود 30 هزار معلم خانم در ایران داریم. چون پسرهای دیپلمه و تحصیل كرده به سپاه و جهاد و بنیاد شهید و جبهه می‌روند ولی دخترهای دیپلمه یا معلم می‌شوند یا به امور تربیتی و آموزش و پرورش می‌روند. حالا مقداری هم از مقام معلمی حضرت زهرا برایتان بگویم. زنی خدمت فاطمه‌ی زهرا(س) آمد و از او سؤال كرد. فاطمه‌ی زهرا(س) جواب داد. این زن10 مرتبه سؤال كرد و گفت: یا زهرا من خجالت می‌كشم. 10 مرتبه سؤال كردم و شما هر بار جواب مرا دادید. من دیگر بیش از این خجالت می‌كشم كه باز هم سوال بپرسم و شرمنده شدم. فاطمه‌ی زهرا فرمود: نه شما شرمنده نشوید. اگر كسی یك كاری را اضافه به شما بگوید اما حقوق زیاد به شما بدهد خسته می‌شوید؟ در مقابل هر لحظه‌ای كه من به شما جواب می‌دهم، خدا اجرمهمی به من می‌دهد و این معلمی زهرا است. علاوه بر این كه حضرت زهرا(س) معلم خوبی بود، شاگرد خوبی هم بود. البته شاگردی كه چه عرض كنم. فاطمه‌ی زهرا امام حسن را به مسجد می‌فرستاد. می‌گفت: پای سخنرانی پدرت برو. پای سخنرانی جد پیامبر، هرچه می‌گویند خوب گوش بده و بیا به من بگو. حضرت امام حسن و امام حسین(ع) به مسجد پای سخنرانی پدر می‌رفتند و سخنرانی را گوش می‌دادند و می‌آمدند حرف‌ها را به فاطمه‌ی زهرا(س) می‌گفتند. حضرت علی(ع) كه می‌آمد، فاطمه‌ی زهرا(س) می‌گفتند: امروز پای منبر چه گفتی؟ می‌گفتند: شما كه در مسجد نبودی از كجا فهمیدی كه من چه گفتم. حضرت زهرا(س) گفتند: این كوچولوها را به مسجد می‌فرستم. هرچه كه شما می‌گویید، می‌آیند به من می‌گویند. یك روز حضرت علی(ع) خواستند ببینند كه امام حسن(ع) چگونه قصه‌ها را نقل می‌كنند. آمد پشت در ایستاد و دید كه امام حسن به مادرش می‌گوید: پدر در سخنرانی امروز به مردم این مطلب را گفت. یك روز امام حسن(ع) دید هرچه می‌گوید: حرف هایش قبول نیست و زبانش گیر می‌كند. امام حسن(ع) گفت: به نظرم می‌اید كه پدرم پشت در است. او یك مرد بزرگی است و من آزادی هر روز را ندارم. لكنت گرفته‌ام و این بزرگواری حضرت زهرا است. همه‌ی این‌ها الگو است. این زن‌هایی كه به جبهه کمک می‌کنند، از زهرا(س) الگو گرفته‌اند. واقعاً زن‌های ما تابع زهرا هستند. الحمدالله که هیچ جای كره‌ی زمین، زن‌هایی مثل زن‌های ایران ندارد. یك روز حضرت محمد(ص) به خانه‌ی فاطمه‌ی زهرا(س) آمد و دید كه حضرت زهرا گردن بندی از نقره دارد. وقتی برگشت یك خورده عبوس بود. فاطمه(س) فهمید كه پدرش ناراحت شده است و نمی‌خواهد كه دختر پیامبر گردن بند داشته باشد. فوری گردن بند را در آورد و به یك نفر داد و گفت: به مسجد برو و این گردن بند را به پدرم بده و بگو در راه خدا بدهد. وقتی پیغمبر دید دخترش گردن بند را در راه خدا داده است، فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»(المناقب، ج‏3، ص‏343)(پدر فاطمه فدای فاطمه) این یك فقه است.
در یك صحنه‌ی دیگر یك فقیری در مسجد آمد و به مردم گفت: وضع من خوب نیست. خیلی از مردم استمداد كرد. پیغمبر فرمود: من الان چیزی ندارم ولی شما را در خانه‌ی كسی می‌فرستم كه او خیلی بزرگوار است. به فقیر گفت: در خانه‌ی فاطمه زهرا برو. فقیر در خانه‌ی فاطمه‌ی زهرا آمد. فاطمه‌ی زهرا امام حسن(ع) را روی پوست گوسفند خوابانده بود. امام حسن را بلند كرد و پوست را به فقیر داد. فقیر گفت: گرسنه هستم. تو به من پوست گوسفند می‌دهی؟ حضرت زهرا فرمود: نان نداریم. می‌خواهی گردن بندم را به تو بدهم. گردن بند را درآورد و به فقیر داد و پهلوی پیغمبر فرستاد. پیغمبر فرمود: این گردن بند را دخترم به تو داده است؟ این مرد نه گردن بند و نه پوست گوسفند را می‌خواهد. نان می‌خواهد. چه كسی حاضر است نان بخرد؟ عمار گفت: هرچه قیمت آن است من دو برابر می‌خرم. عمار پول زیادی داد. این فقیر هم نان و لباسی را گرفت و رفت. عمار هم گردن بند را خرید. یك برده هم آزاد كرد. بعد دوباره همین گردن بند را به حضرت زهرا فرستاد. پیغمبر خوشحال شد. گفت: عجب گردن بند با بركتی! گرسنه‌ای را سیر كرد. برهنه‌ای راپوشاند. برده‌ای را آزاد كرد و دوباره نزد صاحبش برگشت.
زهرا 9 سال خانه‌ی علی(ع) بود. یك مرتبه چیزی را تقاضا نكرد كه حضرت علی نتواند بخرد. گفت: پدرم گفته است که از شوهرت چیزی را تقاضا نكن. خواهرهایی كه پای تلویزیون هستید به شوهرهایتان نگویید: چیزی بخر. بالاخره هر مردی دلش می‌خواهد كه برای همسرش امكانات رفاهی تهیه كند ولی وقتی می‌گوید: بخر! زجرمی كشد. نگویید: آقا اگر نگویم نمی‌خرد. خوب اگر نخرد چه می‌شود؟ فوقش كفش كهنه پایت می‌كنی. اگر كفش كهنه پایت كنی بهتر از این است كه شوهرت را شرمنده كنی. كفش كهنه از كفشی كه بخواهد با اشك و غصه برسد بهتر است. آن قدر غر زدم تا بالاخره خریدم. نمی‌خواهد بگویید. یا می‌خرد یا نمی‌خرد. ما آنقدر پول خرج می‌کنیم. خیال می‌كنیم اگر با یك لباس و كفش به یك عروسی برویم، برای عروسی بعدی دیگر نباید آن لباس را بپوشیم. بیایید از زهرا یاد بگیرید. شما در مسائل انقلابی از زهرا یاد گرفتید. زهرا در جنگ خندق به آن‌هایی كه خندق می‌كندند نان می‌داد. زهرا لباس خونی می‌شست. زهرا وقتی پیشانی پدرش شكسته بود و خون می‌آمد، حصیر را خاكستركرد و به وسیله‌ی آن خون پیشانی پدر را بند آورد. زهرا شمشیر علی را می‌شست. زهرا به فقیر گردن بند می‌داد. شما در این كارها مثل زهرا شوید. بیایید یك قدم دیگر به زهرا نزدیك‌تر شوید. زهرا از شوهرش تقاضا نكرد شما هم از شوهرانتان تقاضا نکنید. اینکه از سال پیش تا امسال لباس نخریده‌اید، برایتان كمال باشد. زهرا مشكلاتش را هم به علی نمی‌گفت. بعد از آن كه زهرا(س) شهید شد و می‌خواستند بدنش را دفن كنند، حضرت علی(ع) زیر گریه زد. چنان گریه كرد كه به حضرت علی(ع) گفتند: آقا شما نباید این قدر گریه كنید. فرمود: زهرا مصیبت‌هایی داشت كه به من نمی‌گفت. و آن شاعر چنین می‌گوید: «صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا»(المناقب، ج‏1، ص‏242) یعنی مشكلاتی به من ریخت كه اگر به سر روز می‌ریخت، روز شب می‌شد. زهرا مدت‌های زیادی در شعب ابیطالب بود. یعنی مشركین و كفار قریش مسلمان‌ها را در فشار قرار دادند و در محاصره‌ی همه جانبه گذاشتند. پیامبر با چند تن از مسلمان‌ها و زن و بچه‌اش مجبور شد وسط كوه‌های داغ مكه برود. پیامبر سه سال وسط چند تا كوه بود. زهرا مزه‌ی سختی‌ها را با مظلومیت چشید. حضرت زهرا از افرادی راضی نبود. این‌ها گفتند: ما می‌خواهیم برای دیدن حضرت زهرا بیاییم. حضرت زهرا به آن‌ها اجازه نداد. پیش حضرت علی(ع) رفتند و گفتند: یا علی تو شوهرش هستی، از او تقاضا كن به دیدن او بیاییم. حضرت علی گفت: زهرا جان این‌ها مرا واسطه قرار دادند تا شما اجازه‌ی ملاقات به آن‌ها را بدهی. فرمود: من قلباً از این‌ها راضی نیستم اما تا زن تو هستم، كنیز تو هستم، اگر تو می‌گویی: بیایند، بیایند. اما من از این‌ها راضی نیستم. قبرش مخفی است و مخفی بودن قبر زهرا كودتا به وجود می‌آورد. چون مسجد در منار خانه‌ی زهرا بود و مردم كه می‌آمدند تا نماز بخوانند، زهرا چنان گریه می‌كرد كه نمازخوان‌ها را به ولوله می‌انداخت. چه شده كه دختر پیامبر این همه گریه می‌كند؟ وصیت می‌كند که مرا شب غسل بدهید. در همان شب كفن كنید و در همان شب دفن كنید. تمام كارهای حضرت زهرا خط و جهت وهدف و طرح و مکتب دارد چون دخترانی را مانند زینب كبری و پسرانی مانند حسین تربیت كرد.
عرض كردم حسین(ع) در روز عاشورا می‌فرماید: «هیهات منا الذلة» من زیر بار ذلت نمی‌روم. چرا؟ به خاطر این كه «و حجور طابت» من از دامن زهرا هستم. بچه‌ای كه در دامن زهرا(س) پرورش یافته است، چطور می‌تواند به یزید بله بگوید؟
درباره‌ی حضرت زهرا و اسم مقدس فاطمه، شخصی به نام آقای سکونی است که می‌گوید: خدمت امام صادق(ع) رسیدم. امام صادق فرمود: چه شده كه یك خورده گرفته هستی؟ آقای سكونی شاد نیستی و گرفته‌ای. «وُلِدَتْ لِی ابْنَةٌ»(كافى، ج‏6، ص‏48) گفت: خدا به من دختر داده است یك خورده خلقم تنگ است. فرمود: چرا؟ مگر فرق می‌كند. كسی كه بین دختر و پسر فرق بگذارد، یعنی اگر زنش پسر بزاید خوشحال می‌شود و اگر زنش دختردار شود غصه می‌خورد. این فرد درتوحیدش لنگ است. مگر دختر و پسر فرق می‌كند. چرا غصه می‌خوری؟ «یَا سَكُونِیُّ عَلَى الْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا»(كافى، ج‏6، ص‏48) سنگینی او روی زمین است « وَ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا» روزی او هم دست خداست. روی زمین راه می‌رود. روزی خدا را می‌خورد. تو چرا غصه می‌خوری؟ بعد فرمود: حالا چه اسمی روی دخترت گذاشته‌ای؟ گفت: اسمش را فاطمه گذاشته‌ام. امام صادق(ع) فرمود: «قَالَ آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ» سپس دستش را روی پیشانی‌اش گذاشت و او را احترام كرد. بعد فرمود: «أَمَّا إِذَا سَمَّیْتَهَا فَاطِمَةَ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا» حالا كه اسم دخترت فاطمه است، به ایشان فحش ندهی «ولا تضربها» مواظب باش که او را كتك نزنی. چون او فاطمه است. در یك حدیث دیگر داریم: شخصی خدمت حضرت صادق(ع) آمد. اسم فاطمه را برد. تا گفت: فاطمه، امام صادق همین طور كه نشسته بود چنان فاطمه، فاطمه می‌كرد و سرش را تا نزدیك زمین آورد. امامان ما خیلی احترام فاطمه زهرا(س) را داشتند. چون هركس، هر كمالی دارد كمالش از فاطمه(س) است. به فقیر گردن بند می‌دهد. چگونه خانه داری می‌كند؟ می‌گوید: آمدم دیدم امام حسین گریه می‌كند و حضرت زهرا هم غذا تهیه می‌كند. گفتم: بی بی جان شما چرا دست تنها هستید؟ فرمود: پدرم گفته است تو یك كنیزی داری كه نام او فضه است. كارهایت را با كنیز تقسیم كن. تمام زنان، تمام اساتید دانشگاه، تمام روشن فكران كره‌ی زمین جمع شوند، تا بگوییم: ما یك فاطمه داریم که بچه داری می‌كرد. غذا می‌پخت. می‌رفت كه غذا بپزد، بچه‌اش گریه می‌كرد. به او گفتند: یا زهرا كمك بگیر. گفت: كمك دارم اما پدرم گفته است كه كارها را تقسیم كن. یك روز تو كار كن، فضه استراحت كند و یك روز فضه كار كند تو استراحت كن. امروز نوبت من است. گرچه بچه‌ام زجر می‌كشد ولی فضه را صدا نمی‌زنم تا به من كمك كند. امروز روز استراحت فضه است. درود بر زنی كه بین خودش و كنیزش این طور كارها را مساوی تقسیم می‌كرد.
گفتند: برویم از پیامبر طرح بگیریم كه كارهای خانه را چگونه انجام بدهیم؟ عجب عروس و دامادی و عجب زن و شوهری بودند. علی(ع) و فاطمه زهرا(س) خدمت پیامبر(ص) آمدند و گفتند: یارسول اللّه به ما طرحی بده و به ما بگو كه كارهای زندگیمان را چگونه تقسیم كنیم؟ كارها باید تقسیم شود. پیامبر فرمود: كارهای داخل منزل بازهرا(س) است و كارهای بیرون با حضرت علی(ع) است.
 در تمام مشكلاتی كه حضرت علی(ع) داشت، فاطمه هم شركت می‌كرد و چقدر خدیجه برای زهرا دل می‌سوزاند. شب عروسی زهرا بود. خود پیامبر حضرت زهرا(س) را به خانه‌ی حضرت علی(ع) برد. بعد به همه‌ی زن‌ها گفت: بروید. یك زنی نرفت و همانجا ایستاد. حضرت محمّد فرمود: شما هم به خانه‌تان بروید. فرمود: من باید بایستم. گفت: چرا؟ گفت: شبی كه خدیجه می‌خواست از دنیا برود وصیت كرد و گفت: دختر من فاطمه است. شب عروسی، عروس می‌خواهد كه مادرش پهلویش باشد و من دارم از دنیا می‌روم، وصیت می‌كنم اگر تو زنده بودی، هر موقع که دخترم فاطمه عروس شد، شما آن شب عروسی پهلوی فاطمه(س) باش. چون خدیجه وصیت كرده است من باید امشب پهلوی حضرت زهرا(س) باشم. آن وقت پیامبر در حق او دعا كرد.
یك دختر 18 ساله با این همه مشكلاتی كه دارد، 9 سال شوهرداری می‌كند. هیچ چیز تقاضا نمی‌كند. حسین(ع) را تربیت می‌كند. امام حسن(ع) را تربیت می‌كند. در كار با كنیز یك طور كارها را تقسیم می‌كند. وقتی دشمنان می‌بینند که دختر كوچك دارد از پدر حمایت می‌كند. می‌گویند: ‌ام ابیها، مادر پدرش است. باید الگوی ما حضرت زهرا باشد. خدا لعنت كند آن رژیمی را كه الگوها را كسان دیگر قرار دادند. روز تولد حضرت زهرا، روز زن نام گرفته است. البته عرض كردم كه درباره‌ی حضرت فاطمه كتاب زیادی نوشته نشده است. چون عمر شریف‌شان خیلی كم بود. نرسیدند به آن جایی كه زندگیشان توسعه داشته باشد. مثلاً از امام صادق(ع) خیلی حدیث داریم ولی از امام حسین(ع) كم‌تر حدیث داریم. از حضرت زهرا(س) كم‌تر حدیث داریم. از امام حسن عسکری کم حدیث داریم. بیش‌تر حدیث‌ها از امام صادق(ع) است. بعد از امام صادق بیش‌تر حدیث‌ها از امام محمدباقر(ع) است. بعد امیرمؤمنان است. این‌ها یك زمانی فرصت داشتند و میدان باز بوده و امكانات فراهم بوده است و مطالبی راگفته‌اند.
در مورد زندگی حضرت زهرا(س) دستمان كوتاه است. زهرا شناخته شده نیست. اما باید بگویم كه فاطمه جدا است. اصلاً فاطمه كسی است كه قرآن درباره‌ی او گفته است كه فاطمه كوثر است و هر وقت پیامبر می‌خواست به جایی برود، از آخرین خانه‌ای كه خداحافظی می‌كرد خانه‌ی فاطمه(س) بود. هر وقت وارد می‌شد به اولین خانه‌ای كه سلام می‌كرد خانه‌ی فاطمه بود. هر روز پیامبر در خانه‌ی حضرت زهرا می‌آمد و سلام می‌كرد. «فداها ابوها» خیلی مهم است. تربیت شدگان فاطمه را می‌بینیم. می‌بینیم که برادرهای اسیر ما آن پسر 15- 16ساله با یک زن مصاحبه نمی‌كند و می‌گوید كه:
ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است*** ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است.
فاطمه زهرا وقت شهادت غصه می‌خورد. می‌گفت: من ناراحت هستم كه وقتی از دنیا می‌روم، مردم بدن مرا ببینند. یك كسی گفت: من در فلان منطقه كه بودم، دیدم كه تابوتی درست می‌كنند كه اطراف آن تابوت دیوار نیز دارد. فاطمه زهرا گفت: می‌شود برای من درست كنید ببینم. تابوت را درست كردند. فرمود: این خوب است. یعنی حضرت زهرا نمی‌خواست حتی بعد از شهادت كسی بدنش را ببیند. یك وقت یك مرد نابینا در خانه آمد. فوری فاطمه زهرا چادر سر كرد. پیامبرفرمود: فاطمه جان او نابینا است، چرا چادر سر می‌كنی؟ فرمود: درست است كه نابینا است ولی ممكن است بوی عطری كه من زده‌ام را احساس کند. برای این كه بوی عطر من را احساس نكند، چادر سر می‌كنم. خیلی خودش را حفظ می‌كرد. از نظر كمال یگانه زن بود. حضرت زهرا از اول زندگیش با مشكلات همراه بود. زنی كه حامله است و شب زایمانش است، حتما ًمی خواهد كه خویش و قومش كنارش باشند. شب زایمان خدیجه كبری به سراغ هریك از خویش و قوم‌ها رفتند، هیچ کس نیامد. گفتند: چون تو مسلمان شدی و به پیامبر ایمان آوردی، ما همه با تو قهر هستیم. تمام فامیل خدیجه با خدیجه قهر كردند و خدیجه شبی كه حضرت زهرا می‌خواست به دنیا بیاید، مادری تنها بود. امدادهای غیبی خدیجه را كمك كرد. زن‌های آسمانی و مددهای غیبی آمدند و حضرت خدیجه را كمك كردند. فاطمه زهرا زن زجر كشیده‌ای بود. زنی كه در طول عمرش باید ببیند كه وقت تولدش زن‌ها كمك مادرش نمی‌آیند. شب عروسی مادر ندارد. در كودكی ببیند که شكنبه‌ی شتر روی سر پدرش پرت می‌كنند. باید با چشم هایش ببیند كه پدرش خندق می‌كند. باید شوهرش را قطعه، قطعه شده ببیند. باید پدرش را پیشانی شكسته ببیند.
خلاصه تمام زندگی زهرا درد است. خواهرهای حزب اللّهی اگر می‌خواهید فاطمه باشید و در خط فاطمه باشید، باید سختی‌هایی را بچشید. هیچ مانعی ندارد كه آدم لباس وصله دار بپوشد. ما گاهی وقت‌ها می‌گوییم: كمبود داریم. خیال می‌كنیم لباس وصله دار اشكال دارد. لباس فاطمه زهرا وصله دار بود. ما باید به سوی فرهنگ زهرا برویم. اگر فرهنگمان فرهنگ زهرا شد، معلم ما واقعاً حضرت زهرا شد، آن وقت است که آمریكا هیچ غلطی نمی‌تواند بكند. یعنی اگر تمام ماشین‌های پارچه بافی كه داریم از كار بیفتد و کشورهای دیگر هم نیازهای ما را برطرف نکنند، بنده این لباس‌هایی كه دارم را تا 20 سال دیگر هم می‌توانم بپوشم. فوقش پاره خواهد شد و دوباره وصله می‌كنیم. هركسی همین لباسی كه دارد تا 20 سال می‌تواند بپوشد. ما اگر فرهنگ زهد، فرهنگ سادگی، فرهنگ قناعت و كم مصرفی را در زندگی خود پیاده كنیم، موفق می‌شویم. بعضی از مردها می‌خواهند به جبهه بروند، زن‌ها نمی‌گذارند. مرد می‌خواهد كار انقلابی بكند زن مزاحم است. گاهی می‌بینیم زن غر می‌زند كه شوهرم رییس قرض الحسنه است. خوب بگذار برود. می‌رود از پول دارها پول می‌گیرد و به محرومین می‌دهد. خوب یك خدمتی است، بگذار این كارها را بكند. چون زن‌ها مثل فاطمه‌ی زهرا نیستند، مردها در كارشان توفیق ندارند. این را به عرضتان برسانم که هر زنی که در خانه مشكلات را حل می‌كند، هر كاری كه مرد می‌كند در ثوابش شریك است. خواهرها بخصوص كسانی كه همسرانشان در ارگان‌ها، نهادها و جبهه مسئولیتی دارند، باید مواظب باشند. معمولاً این‌ها نمی‌توانند به خانه و زندگی‌شان برسند. این‌ها تحمل كنند و حضرت زهرا را الگویشان قرار بدهند. اگر حضرت زهرا(س) حضرت علی(ع) را كمك می‌كرد، حضرت علی(ع) به این موفقیت‌ها نمی‌رسید. کسانی كه كتاب‌های زیادی نوشتند و تحقیقات زیادی كردند، كسانی كه خدمتگزار این‌ها هستند. كارها را به این‌ها تدارك می‌بینند، این هاشریك هستند، بنابراین مواظب باشید اجرتان از بین نرود.
همین بحثی كه امشب برایتان خواندم، شب گذشته چند ساعت مطالعه كرده‌ام. اگر در این چند ساعت همسر من مشكلات زندگی مرا تحمل نكند خوب نمی‌توانم، نمی‌رسم در كتابخانه مطالعه كنم و وقتی او مشكلات بار زندگی را از دوش من برداشت و من چند ساعت آزاد شدم و مطالعه كردم و حدیثی مطالعه كردم و برای شما گفتم و برای چند میلیون افراد حدیث خواندم همسر من هم شریك است. بنابراین همه‌ی همسرها باید همكاری كنند و برای خدا این كار را بكنند و با ریا و عجب و منت گذاری خرابش نكنند.
خدا! به حق محمّد و آل محمّد(ص) مردان ما را علی گونه و زنان ما را فاطمه وار همه را دوش به دوش هم برای خدمت اسلام قرار بدهد.
با سلام به همه‌ی آموزشیارهایی كه در سراسر ایران و همه‌ی خواهرهایی كه در بیمارستان‌ها در آموزش و پرورش كار می‌كنند و سلام بر زن‌هایی كه به نحوی در خانه‌ها و در كارخانه‌ها و در بیمارستان‌ها و در دبیرستان‌ها و در آموزش و پرورش و درنهضت سواد آموزی و در جاهای دیگر و در پشت جبهه و در موارد مختلف به جمهوری اسلامی خدمت می‌كنند.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group