سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی؛ زندگی و بندگی - جلسه دوم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان
از اینکه بی وفایم خیلی دلم گرفته
باید به خود بیایم خیلی دلم گرفته
ادعونی استجب را خواندم ولی از اینکه
لنگ است هر دو پایم خیلی دلم گرفته
یا رب ظلمت نفسی یا رب الهی العفو
درمانده و گدایم خیلی دلم گرفته
یک عده با چه ذوقی زائر شدند اما
من تحبس الدعایم خیلی دلم گرفته
دل ذکرِ «یا طبیبَ مَن لاطبیب» دارد
مولا بده شفایم، خیلی دلم گرفته
ردّم نکن! به والله، جز تو کسی ندارم
کاری بکن برایم، خیلی دلم گرفته
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
دلتنگ کربلایم، خیلی دلم گرفته!
به برکت این شبهای عزیز در کنار این امام زاده واجب التعظیم کنار هم جمع شدیم و معارف ناب قرآن و اهل بیت علیهم السلام را با هم مرور می کنیم.
راه سیر و سلوک
موضوع بحث ما زندگی و بندگی است. به عنوان مقدمه خدمت شما عرض کردم که اگر کسی می خواهد به مقصد خلقتش که بندگی است برسد و راه سیر و سلوک را طی کند و به معنای واقعی کلمه اش بنده باشد نمی تواند از راهی برود که از متن خانواده عبور نکند و این یک حرف ذوقی نیست. سلیقه ی شخص بنده نیست. در تمام شبهایی که در محضر شما هستم اگر حتی یک جمله از بنده شنیدید که سلیقه ی بنده بود، حرفی بود که به مذاق من خوش می آمد اما مستند قرآنی نداشت، یک گوشتان را در و یک گوشتان را دروازه کنید چون شنیدن حرف بنده هیچ ارزشی ندارد که بخواهید در این شبهای عزیز و لحظات نورانی عمرتان را صرف آن کنید.
پایه هایی از سیر و سلوک و معنویت
امشب در مورد موضوعی با همین رویکرد می خواهیم صحبت کنیم که بدون هیچ مبالغه ای از آن پایه هایی از سیر و سلوک و معنویت است که بدون آن حتی یک قدم کوچک در سیر و سلوک و عرفان پیش رفت حتی یک قدم! من امیدوارم همه ی کسانی که در جمع حضور دارند یا از طریق فضای مجازی دارند برنامه را رصد می کنند سخنرانی دیروز را گوش داده باشند. اگرنه حتما گوش کنید چون پایه ی حرفهای ما در این چند شب، سخنرانی دیشب است. دیشب گفتیم که تصورات اشتباهی درباره ی سیر و سلوک وجود دارد که این تصورات اشتباه باعث شده ما یا به طور کلی از سیر و سلوک خودمان را محروم کنیم و قیدش را بزنیم یا راه را به اشتباه طی کنیم یا گرفتار دکانداران عرفان شویم. مکاتب انحرافی. در حالی که اگر مبتنی بر قرآن و اهل بیت علیهم السلام بخواهیم پیش برویم راه سیر و سلوک و عرفان، واضح و مشخص و عمومی است. اصلا همه ی ما به این عالم آمده ایم برای اینکه سیر و سلوک کنیم.
آن ویژگی ها این بود که سیر و سلوک سخت است، با کارهای غیر عادی انجام می شود، حتما انسان را غیر عادی می کند و حتما هم از همان ابتدا باید استاد خصوصی داشت. چهار ویژگی که ما دلیل اشتباه بودنش را هم برای شما گفتیم. خب همین مقدمه بس باشد. برویم سراغ بحث امشب.
سیر و سلوک و مقام پدر و مادر
گفتم یکی از موارد اصلی که در سیر و سلوک اگر به آن توجه نکنیم حتی یک قدم نمی توانیم در عرفان و سیر و سلوک پیش برویم و موضوع بحث امشب ما است، موضوع پدر و مادر است. جوانها! بزرگترها! کوچکترها! بناست این شبها شبهای حرکت باشد. قرار گذاشتیم با هم دیگر از در این امام زاده که بیرون برویم چیزی به زندگیمان اضافه شده باشد. پس از الان تا آخر منبر با این قصد گوش کنید که تغییر کنیم. همه ما.
از قول امام صادق علیه السلام حدیثی خوانم من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس هر کس به آنچه که خدا واجب کرده است عمل کند از عابدترین مردم است. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند بر الوالدین اکبر فریضة نیکی به والدین بزرگترین فریضه است. بعد در یک حدیث دیگری امام صادق علیه السلام فرمودند بر الوالدین من حسن معرفة العبد بالله تعالی آقا این قطعه خیلی عجیب است. شما اگر اهل نیکی به والدین شدید، نشان می دهد که خوب خدا را شناخته اید.
چه ربطی هست بین نیکی به والدین و شناخت خوب خدا؟ حضرت می فرمایند اذ لا عبادة اسرع بلوغا لصاحبها الی رضاء الله من بر الوالدین مؤمنین لوجه الله تعالی. هیچ عبادتی صاحبش را سریعتر به رضای الهی نمی رساند، سریعتر از نیکی به پدر و مادر مؤمن. نیکی به خاطر خدا.
احسان به پدر و مادر و رضایت الهی
من یک عبادتی می خواهم که سرعت رسانایی اش به رضای الهی بالاترین سرعت باشد، می فرماید برو به پدر و مادرت نیکی کن. نسخه را کی داده؟ امام صادق علیه السلام. کسانی که در مسیر سیر و سلوک و عرفان که می خواهید بیفتید حواستان به پدر و مادر نیست از مسیر اهل بیت علیهم السلام دارید فاصله می گیرید. جوانی که به خاطر ختم و چله و هیئت آمدن و هیئت نیامدند با پدر و مادر بحثت می شود و ناراحتش می کنی، در مسیر سیر و سلوک اهل بیتی نیستی!! کسی که در ماه مبارک رمضان می آیی عبادتهایت را مقداری حجیم تر می کنی، غلیظ تر می کنی ولی هرچه می گردیم در فهرست عبادتهایت نیکی به والدین نیست، حواست باشد سبد عبادتت را بر اساس فرهنگ اهل بیت علیهم السلام تنظیم نکردی!! غوغایی می کند نیکی به والدین. اصلا دنبال سیر و سلوک و عرفان نروید اگر برنامه ای برای نیکی به والدین ندارید. اگر حواستان را جمع نمی کنید به پدر و مادر. چنین سیر و سلوکی وجود خارجی ندارد. توهم است همه اش!!
بنا شده حرف سلیقه ای نزنیم دیگر. ان شاء الله. بگذارید روایتی که وقتی می شنوید کیف می کنید را بخوانم بعد برویم سراغ روایات خطرناک.
در کافی شریف جلد دوم صفحه 161 عمار بن حیان می گوید که به امام صادق علیه السلام از نیکی پسرم اسماعیل خبر دادم. گفتم پسرم اسماعیل را که می شناسید؟ حسابی اهل نیکی به من است. حضرت به عمار گفتند لقد کنتُ اُحبُه من اسماعیل را دوست داشتم. خیلی این روایت با دل بازی می کند. خیلی حرف امام که بگوید من تو را دوست دارم … ولی الان محبتم به او بیشتر شد.
احترام پیامبر(ص) به خواهر رضاعی
با این روایت تا آخر ماه رمضان می توانی مستی بکنی. دیوانه می کند آدم را. دلیل: حضرت فرمودند ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اتته اخته له من الرضاعة خواهر رضاعی پیغمبر عزیزمان آمد نزدش. فلما نظر الیها همین که پیغمبر نگاهش افتاد به این خواهر رضاعی، سُرَّ بها خوشحال شد. می دانی که اگر تو برسی به محضر امامت همین که نگاهت کرد به خاطر تو خوشحال شود یعنی به کجا رسیده ای؟!! آقا یک امام جماعت مسجد، یک آیت الله، یک عارف وقتی می روی نزدش به تو بگوید که من خوشحال شدم از دیدنت، بال در می آوری تا آسمان هفتم پرواز میکنی!! پیغمبر خدا از دیدن خواهر رضاعی اش خوشحال می شود، دست کم نگیرید.
و بسط ملحفته لها، ملحفه ی خودش را پهن کرد، خود آقا! فأجلسها خود پیغمبر این خواهر رضایی را نشاند! فأجلسها خودمانیش در این مهمانی ها دیدی یک وقت می گویی بفرما آنجا ولی یک وقت دستش را می گیری و می نشانی اش. این می شود فأجلسها. فأجلسها علیها. ثم اقبل یُحَدِّثها یعنی همینطور چشم در چشم شروع کرد به حرف زدن با خواهر رضاعی. این کیست؟ چطور با دل پیغمبر این همه بازی کرده است. و یضحک فی وجهها همینطور که حرف می زد با لبخند صحبت می کرد و نگاه می کرد به این خواهر رضاعی و لبخند مبارک روی لبش می نشست.
ثم قامت و ذهبت بلند شد و رفت، بعدش برادرش آمد. اصحاب دیدند فلم یصنع به ما صنع بها این هم برادر او بود ولی پیغمبر اینطور با او برخورد نکرد. اصحاب اینطور تربیت شده بودند کار متفاوت که می دیدند سرش را از حضرت می پرسیدند. یا رسول الله! صنعت باخته ما لم تصنع به و هو رجل!! یک مقدار عرب هستند و آن حس مرد سالاریشان هم گل کرده است. یا رسول الله یک طوری با خواهر برخورد کردید که با برادر برخورد نکردید در حالی که این مرد است و او زن است. یک جمله فرمودند لأنها کانت ابرّ بوالدیها منه. تمام شد. یک دلیل، چون آن خواهر نسبت به پدر و مادرش بیشتر نیکی می کرد تا این برادر.
می خواهی وقتی می رسی محضر امام زمانت، از دیدنت شاد بشود؟ کسی که خودش زیرش می اندازد زیر تو بیندازد و فأجلسک دستت را بگیرد و بنشاند و روبرویت بنشیند و چشم تو چشم با تو حرف بزند؟ حواست را به پدر و مادرت جمع کن.
نیکی به والدین
ماها گاهی اوقات وقتی حرف سیر و سلوک و اینها مطرح می شود به قول حضرت آیت الله حسن زاده آملی می گفتند ما اشتهای کاذب داریم. پای کار که وسط می آید اهل عمل نیستیم. آقا از این ساده تر؟! نیکی به پدر و مادر تو را به این رتبه برساند. دیگر چه می خواهی.
یونس بن ظبیان می گوید امام صادق علیه السلام فرمود پرده ها رفت کنار، موسی بن عمران داشت مناجات می کرد با پروردگارش. دید یک مردی زیر سایه ی عرش الهی است. من نمی فهمم یعنی چه، ولی می فهمم مقام بلندی است. بعد پرسید یا رب! من هذا الذی قد اظله عرشک؟ خدای من این کیست که عرش تو بر او سایه افکنده است؟ خیلی رتبه اش بالاست!! جواب آمد موسی! هذا کان بارا بوالدیه و لم یمش بالنمیمه دوتا ویژگی دارد یکی اهل نیکی به پدر و مادر بوده، سخن چینی هم نکرده است.
ابرار در بهشت
یک روایت هم از امام باقر علیه السلام بخوانم. رتبه را ببینید سید الابرار یوم القیامة در روز قیامت ابرار و اهل نیکی جمع می شوند به تعبیر من صف می بندند و می خواهند راهی بهشت شوند. اینها کی هستند؟ ابرار هستند. بعد از آب گذشته است ها یعنی در قیامت مهر ابرار به آنها خورده است. اینها یک آقا دارند، یک سرور دارند، این کیست؟ سید الابرار یوم القیامه رجل برّ والدیه بعد موتهما. کسی است که بعد از اینکه پدر و مادرش را از دست داده اهل نیکی به آنها است. من الان داشتم حرفهایت را گوش می دادم خدا رحمت کند رفتگانت را، پدرم خیلی وقت است از دنیا رفته است گفتم ای داد یعنی من محروم هستم؟! نه اصلا پدر و مادر راه سیر و سلوکی و عرفانی هستند که تا وقتی که تو هستی این راه هست حتی اگر پدر و مادرت نباشند.
نیکی به والدین سبب نجات
در یک روایتی محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند بنده گاهی اوقات در زمان حیات پدر و مادرش در فهرست نیکی کنندگان به والدین است بعد اینها از دنیا می روند این حق پدر و مادر را ادا نمی کند، اگر دینی دارد باید پرداخت کند، پرداخت نمی کند، یادش می رود و برای آنها استغفار نمی کند، فیکتبه الله عاقا!! خیلی حرف است! خیلی از ماها وقتی پدر و مادر را از دست می دهیم عاق می شویم. از آن طرف کسی هست که در زمان حیات پدر و مادرش جزء فهرست سیاه عاق والدین است، در زمان حیات پدر و مادر نیکی نمی کند اما وقتی از دنیا می روند به هوش می آید دینشان را ادا می کند، استغفار می کند برایشان فیکتبه الله عزو جل بارا. خیلی راه نقدی است. آنقدر این راه نقد است آنقدر آسان است که اگر کسی از این راه نتواند به بهشت مغفرت الهی دست پیدا کند مورد نفرین فرشته ی امین الهی یعنی جبرییل قرار می گیرد. از این راه آسانتر!؟ روایتش را بگویم؟!
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم پایشان را روی پله ی اول منبر گذاشتند اصحاب شنیدند که حضرت فرمودند آمین!! کسی دعا نکرد، آمین برای چه؟! پله ی دوم شنیدند حضرت فرمودند آمین، صدای دعایی نیامد!! آمین برای اجابت دعا و طلب اجابت است. روی پله ی سوم فرمودند آمین!! بعد نشستند. تا خواستند صحبت کنند اصحاب گفتند علی ما امّنتَ؟ به چه چیزی آمین گفتید؟ حضرت فرمودند جبرییل آمد پا روی پله ی اول که گذاشتم گفت رغم انف امرءٍ ذُکِرتَ عنده فلم یصل علیک، فقلتُ آمین. پا روی پله اول که گذاشتم جبرییل دعا کرد به خاک مالید باد بینی کسی که نام تو در نزد او برده می شود ولی بر تو صلوات نمی فرستد. من هم گفتم آمین. رفتم روی پله ی دوم جبرییل دعا کرد رغم انف امرء ادرک ابویه فلم یدخل الجنة به خاک مالیده باد بینی کسی که پدر و مادرش را درک می کند ولی بهشتی نمی شود، یعنی آنها هستند و این هم هست ولی وارد بهشت نمی شود. من هم گفتم آمین. پدر و مادرت بود و از فرصت استفاده نکردی؟! پدر و مادرت از دنیا رفتند باز هم خدا به تو فرصت داد و باز استفاده نکردی؟! ای داد بیداد. راه به این نقدی و آسانی. خدا اینقدر پدر و مادر را برایت جایگاه قائل شده که یک نگاه محبت آمیز به آنها را برایش ارزشی گذاشته برابر با یک حج مقبول، چرا از این راه ساده برای سیر و سلوکت استفاده نکنی؟ به خاک مالیده باد بینی چنین کسی. جبرییل دعا می کند پیغمبر آمین می گوید، می شود چنین دعایی مستجاب نشود؟!
بی توجهی به حق پدر و مادر
داخل پرانتز بگویم. این نکته خیلی مهم است. خیلی از مشکلاتی که ما در زندگی هایمان گرفتارش می شویم ریشه در بی توجهی به حق پدر و مادر است. هر وقت هر مشکلی برایت پیش آمد مالی، خانوادگی، آبرویی، هرچه، یکی از اولین کارهایت این باشد که در خانه ی پدر و مادر بروی و التماسشان کنی که اگر از من ناراحت هستید به من بگویید، جایی کم کاری کرده ام دلتان را از من راضی کنید. بعد هم پله ی سوم جبرییل گفت رغم انف امرء ادرک رمضان فلم یُغفر له فقلت آمین. به خاک مالیده باد بینی کسی که ماه رمضان را درک می کند ولی بخشیده نمی شود. من هم گفتم آمین.
روایت از یعقوب بن شعیب است که در کافی جلد دو ص 348 آمده است. من حساس هستم که روایات سنگین را حتما سندش را روی منبر بگویم. یعقوب بن شعیب از امام صادق علیه السلام نقل می کند اذا کان یوم القیامه کُشف غطاء من اغطیة الجنة وقتی روز قیامت می شود یک پرده از پرده های بهشت را کنار می زنند. فوجد ریحها من کانت له روح من مسیرة خمسة عام خمس مائة عام یک پرده را که کنار می زنند بوی بهشت چنان می پیچد که از راه پانصد ساله هر صاحب جانی این را می شنود الا صنف واحد. یک دسته هستند که از بوی بهشت هم محروم هستند. یعقوب بن شعیب می گوید پرسیدم من هم؟ آنها کیا هستند. حضرت فرمودند العاق لوالدیه.
گفتم اگر حرف سلیقه ای شنیدید اصلا گوش نکنید چون حرف من یک قران ارزش ندارد. نه اینکه یک قدم در عرفان نمی تواند پیش بگذارد، بوی بهشت هم به مشامش نمی رسد.
امام صادق علیه السلام فرمودند من نظر الیهما نظر ماقت و هما ظالمان له، اگر کسی یک نگاه خشمگین به پدر و مادرش بکند، کدام پدر و مادر؟ هما ظالمان له پدر و مادری که به او ظلم کرده اند، لم یقبل الله له صلاةً خدا هیچ نمازی را از او قبول نمی کند. اینها تعارف که نیست. اینها حرف اهل بیت علیهم السلام است. خدا نکند یک نفر در جمع ما باشد که نگاه تند کرده باشد به پدر و مادرش! تازه پدر و مادر ظالمش! پدر و مادرهای ما چی؟ ما بالاتر از نعمت ولایت چیزی داریم؟ نداریم. چندتا از ماها رفته ایم تحقیق کرده ایم، کتاب خوانده ایم شده ایم این که برای امام حسین می میریم؟ آمد نزد امام صادق علیه السلام گفت آقا! ان لی ابوین مخالفین؛ پدر و مادر من مخالف شما هستند. حضرت فرمودند برهما کما تبر المسلمین ممن یتوالانا! کجای کار هستیم؟!! به آنها نیکی کن همانطور که به مسلمانهایی نیکی می کنی که ولایت ما را قبول دارند.
نعمت محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام
آقاجان! من یک پدر و مادری دارم گاهی اوقات به من گیر سه پیچ می دهند، گاهی اوقات جلوی رفیقها ضایعم می کنند، بی حوصله اند، سرم داد می زنند، گاهی اوقات حرفی می زنند که غیر شرعی نیست ولی زور است، سنگین است برایم که گوش کنم، چه کار کنم؟ اما یک چیز هم بگویم من از بچگی با این پدر و مادر با بساط شما آشنا شدم. از وقتی یادم می آید و خودم را شناختم محرم که شده این مادرم پیراهن مشکی تنم کرده است، الان بد قلق است ولی آب که می خوردم این به من یاد داد بگو یا حسین. می دیدم خواهر کوچکم یا برادر کوچکم را شیر می دهد و روضه می خواند، روضه می شنود، گریه می کند، این کارها را هم کرده ها! این بابایم که الان مقداری سنش رفته بالا و عصبی است و گاهی اوقات سرم داد می زند، هیچ وقت یادم نمی رود دستم را می گرفت و تو این دسته ها می برد و دنبال پرچم اباالفضل می گشت و وقتی پیدا می کرد به صورتم می مالید. من را اینها عاشق کردند. الان بد قلق هستند. من با اینها چطور برخورد کنم؟ آقا گاهی اوقات یادمان می رود چه نعمتی دستمان است و یادمان می رود واسطه ی نعمت ولایت کیست. من همین جا بالای منبر به شما بگویم من اگر پدر و مادرم شیعه نبودند و محب اهل بیت علیهم السلام نبودند من این نمی شدم. من مدیون هستم. بچه ها! امشب به شما چه چیزی بدهند حاضرید نعمت محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام را بدهید؟ با چه قیمتی عوضش می کنید؟ چوب می زنند به ما.
گنهاهانی که عقوبت آن فوری است
این روایت چقدر تکان دهنده است که مرحوم شیخ حر عاملی در وسایل الشیعه آورده است. سه تا گناه است که خدا عجله دارد که این گناهان را چوبش را در این دنیا بزند. ثلاث من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الی الاخرة چوبش در این دنیا است. یادتان است گفتم اگر مشکل در زندگیتان آمد یکی از اولین کارهایی که می کنید این باشد که بروید سراغ پدر و مادرتان؟
یک: عقوق الوالدین
دو: ظلم به مردم.
سه: کفر نعمت
خدا عجله دارد چوب بزند. بگذارید انتهای بحث من چون بناست رفتارمان تغییر کند یعنی اگر خوب هستیم خوبتر بشویم و اگر بد هستیم خوب بشویم، دو سه تا نکته بگویم. آقا من میخواهم بروم با پدر و مادر سیر و سلوک کنم، چه کار کنم؟
کلید احسان به پدر و مادر
کلید احسان به پدر و مادر را امشب برای شما می گویم از همین امشب هم شروع کنید.
1- خدمت: جوان! نوکری پدر و مادر را منت را نداد، فرصت بدان. مقام معظم رهبری که عالم متحیر سیاست معنوی این مرد است، مسیحیان سیاستمدار می گویند ما مسیح را در چهره ی این مرد می بینیم، خودش می گوید اگر خدا در زندگی به من توفیقاتی داده است، به خاطر بر و نیکی است که به پدرم کردم. خلاصه اش این بود که ایشان در قم بودند گفتند من دنیا و آخرتم را در قم می دیدم، پدرم نابینا شد، بین برادرها فقط با من مأنوس بودم دیدم مجبورم به مشهد بروم، دلم گرفت، گفتم خدایا من دنیا و آخرتم را در قم می بینم. چهارراه حسن آباد یک رفیق اهل دلی داشتم رفتم نزد ایشان، به من گفت با خدا معامله کن. خدا می تواند دنیا و آخرتت را از قم به مشهد منتقل کند. دیدم چه معامله ی خوبی. این معامله را انجام دادم، رفتم مشهد، خدا دنیا و آخرت من را از قم به مشهد برد. اگر به من بگویند مقام معظم رهبری محصول چه عملی از اعمالش هست، خودمانی می گویم نوکری پدر! پدرت سالم است، مادرت سالم است، برو خانه شان، التماس کن، ازدواج کرده ای، مهمان هستی باشد، ظرف بشور. حیاط خانه شان را بشور. خانه شان را جارو بزن. اینها فرصت عرفان است. از دست نده!! برایشان خرید کن، دستت به جیبت می رسد برایشان چیزی به حساب بریز. اینها همه سیر و سلوک است، اینها همه عرفان است. خدمت خدمت خدمت. شهید مطهری هم محصول نوکری پدر و مادرش است. خود ایشان صراحتا می گویند گهگاه که در اسرار وجودی خود می اندیشم و به این فکر می کنم که چه شد خدا این توفیقات را به من داد می بینم این توفیقات به خاطر نیکی به پدر و مادر است. دیگه چه بگویم؟!
2- محبت. هر چه می توانی با پدر و مادرت محبتی حرف بزن. زشت است رفیقت زنگ می زند قربون صدقه اش می روی ولی پدر و مادرت زنگ می زنند می گویی بله بفرمایید! محبت رفتاری، محبت گفتاری، غرق محبتشان بکنید.
3- احترام. کوچکترین حرفی، کوچکترین رفتاری که بوی بی احترامی داشته باشد ممنوع است. حتی اگر آنها بی احترامی کردند. محبت. خدمت. احترام. سیر و سلوک از متن خانواده به وسیله ی پدر و مادر تا خود خدا است. و اثر سیر و سلوک با پدر و مادر به تصریح حدیث امام صادق علیه السلام خیلی زود خودش را نشان می دهد.
خدا ان شاء الله به همه ی ما کمک کند که بتوانیم از فرصت نقد پدر و مادر برای سیر و سلوک به عنوان دو رکن اصلی خانواده استفاده کنیم و خدا همه ی ما را قدر دان پدرها و مادرهایمان قرار دهد.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
دلی دارم گرفتار حسین است
گدای کوچه بازار حسین است
دلم درد هزاران شعله ی آه
لبم زخمی گفتار حسین است
اگر سر را دهم در مسلخ او
هنوز این تن بدهکار حسین است
دل شیدای من بی تاب رویش
گداست اما خریدار حسین است
هزاران جان ناقابل نثار
فقط یک روی دیدار حسین است
تمام هست و نیستم نذر عشق
دو دستان علمدار حسین است
به تا روزی که در قبرم گذارند
دلم مرهون ایثار حسین است.