موضوع :
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيد الانبياء والمرسلين الذي سمّي في السماء بأحمد و في الأرضین بأبي القاسم المصطفي محمد و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين المعصومين المكرمين و اللعنۀ الدائم علي اعدائهم و مخالفهم و غاصب حقوقهم اجمعين من الأن الي قيام يوم الدين. قال رسول الله صلّى الله عليه و آله: «من مات و لم يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية.»[1]
مقدمه
قبل از اينكه واريد بحث شويم بايد چند نكته را مقدمتاً عرض كنم:
نكته اول: اينكه خداوند انسان را عبث نيافريده در قرآن كريم مي فرمايد «ما خلقت الجن و الإنس إلا ليعبدون»[2] ما طائفه جن وانس را نيافريديم مگر براي عبادت. در تفسير اين آيه از وجود نازنين امام باقر عليه السلام روايت داريم كه مي فرمايد منظور از «ليعبدون» معرفت خدا مي باشد «ما خلقت الجن و الإنس إلا ليعرفون». يعني خدا همه موجودات را براي رسيدن به معرفت خودش كه در حقيقت رسيدن به كمال است آفريده و الّا كه عبادت بدون معرفت ارزشي ندارد هدف از خلقت انسان رسيدن اين موجود به كمال است.
نكته دوم: رسيدن به هر كمال و سعادت و پيمودن اين راه نياز به مرشد و راهبر دارد چون انساني كه از همه چيز بي خبر جاهل به همه طروق مي باشد نمي تواند كوركورانه در مسيري قرار گيرد كه هيچ شناخت نسبت به آن ندارد اگر اين كار را انجام دهد بديهي است كه به بيراهه كشيده مي شود و در نتيجه يا به چاه ضلالت مي افتد و يا به دست قطاع الطريق گرفتار مي شود به سعادت نائل نخواهد شد.
نكته سوم را به نحوي سؤالي مطرح مي كنم كه شما قضاوت كنيد آيا خداي حكيم وقتي انسان را براي چنين هدفی آفريده راه سعادت را برايش نشان داده يا نه؟ اگر بگوييد به واسطه انبياء اين امر مهم را انجام داده. عرض مي كنيم آيا بعد از انبياء راهبر وجود دارد يا خير؟ اصلاً انسانها در همه زمانها نيازي به راهبر دارد يا در مقطعي خاصي؟ اگر در همه زمانها نياز به راهبر داريم فعلاً چه كسي عهده دار اين منصب مهم راهبري جامعه و انسانها مي باشد؟
درباره سؤال اول بايد عرض كنم خداوند انسانها را بدون راهنما نگذاشته است چون منافات با حكمت و رحمتش دارد و خود خدا در قرآن مي فرمايد «انا هديناه السبيل اما شاكراً و اما كفورا»[3] ما راه خودمان كه راه سعادت مي باشد به موجودات نشان داديم حالا اين موجودات پيروي كردند و يا مخالفت نمودند.
اين هدايت خداوند مربوط به زمان خاص و مكان مشخصي نمي باشد چون همه موجودات مخلوقات خداوند مي باشد پس هدايتش نيز مال همه و در همه زمانها و مكانها مي باشد.
اما قسمت دوم درست است به واسطه انبياء راه را به همه نشان داده اما بعد از انبياء اين مسير ادامه دارد چون فيض و رحمت خدا ادامه دارد همان طور كه انسانهاي زمان انبياء نياز به رهبر داشتند انسانهاي هر زمان ديگر همان نياز را دارند بدون تفاوت.
اما اين سؤال كه فعلاً عهده دار اين امر چه كسي است از روايتی كه در صدر بحث مطرح كردم معلوم مي شود كه امام و رهبر داريم. اين روايت را همه علماي شيعه و سني مطرح كرده اند كه نبي مكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «من مات و لم يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية».
سؤال اينجاست كه چه نوع شناخت مد نظري رسول اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مي باشد؟ اصلاً ما چند نوع شناخت مي توانيم نسبت به اشخاص داشته باشيم؟ دو نوع شناخت مي توان تصور كرد، 1- شناخت شناسنامه اي 2- شناخت حقيقي، معرفت و اقرار به مقام شخص كه از جانب خداوند به او داده شده است.
مسلماً منظور از شناخت امام، شناخت شناسنامه اي به معناي دانستن نام پدر و مادر بزرگوار حضرت و روز و ماه و سال ولادت با سعادت ایشان نیست. چرا که چنین اطلاعاتی گر چه لازم است ولی راه گشای رسیدن به سعادت بشری نیست، اگر اين شناخت منظور باشد دشمنان ائمه عليهم السلام از همه عارف تر به مقام امامان بودند، معاويه، متوكل، هارون، مأمون و ... خيلي بیشتر از ما امامان زمان خودشان را مي شناختنند، اما اين شناخت هيچ سودي به حال آنها نداشت بلكه همه از دشمنان سرسخت اهل بيت علیهم السلام بودند. پس شناختی دیگر مدّ نظر پيامبر مكرم اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم می باشد شناختی که ثمره آن هدایت باشد.
مسئله معرفت امام همواره در طول تاریخ در ميان متعبدین و مسلمانان امری ضروری و مهم بوده است، چه بسا تعدادی از اصحاب و پیروان ائمه علیهم السلام که از شناخت واقعی ولیّ خدا محروم بودند، در برهه های مهم تاریخ به واسطه عدم معرفت امام، بهره شان، زی و مرگ جاهلانه بوده. از آن قبیل است،
فرقه های اسماعیلیه، زیدیه و ... که به جهت عدم شناخت از راه امام معصوم منحرف شدند. تفکری در تاریخ و مطالعه زندگانی ائمه علیهم السلام و فرمایشات حضرات معصومین علیهم السلام، نشان می دهد این شناخت در دوران غیبتِ ولی خدا مسلماً امری مشکل تر خواهد بود و برای گمراهی در این عصر از جانب دشمنان جلوه های فراوانی مهیاست. از این رو در کلام گهربار و نجات بخش ائمه علیهم السلام به مداومت بر دعای ذیل در عصر غیبت بسیار سفارش شده است، چرا که راه شناخت را مو به مو به ما می آموزد.
«اللَّهُمَّ عَرِفنِی نَفسَک فَإنَّکَ إن لَم تُعَرِّفنِی نَفسَک لَم أعرِف نَبِیَّک اللَّهُمَّ عَرِّفنِی رَسُولَک فَإنَّکَ إن لَم تُعَرِّفنِی رَسُولَک لَم أعرِف حُجَّتَک اللَّهُمَ عَرِّفنِی حُجَّتَک فَإنَّکَ إن لَم تُعَرِّفنِی حُجَّتَک ظَلَلتُ عَن دِینِی».[4] به واقع این شناخت، چه شناختی است که رسیدن به آن مترتب بر شناخت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و شناخت پیامبر اکرم مترتب بر شناخت خداوند جلّ و أعلی است؟ تا انسان ذات مقدس یگانه ای را که هستی بیکران و علم بی پایان و قدرت مطلق و حکمت سرمد است، نشناسد و با صفات جمال و جلال الهی آشنا نشود و نداند چنین ذات مقدسی همواره با اوست و از خودش به او نزدیکتر است و هر چه برای او خلق نموده برای هدایت و سعادت بشر است، نمی تواند بفهمد و درک کند که فرستاده چنین ذاتی چه خصوصیاتی دارد.
مسلم است تا درک صحیح و درستی از پیامبر خدا حاصل نشود نمی توان شناخت دقیق و مناسبی از ولیّ و جانشین پیامبر خدا پیدا کرد. بايد بدانيم و قبول كنيم كه پيامبر از جانب خدا مبعوث شده و هر چه مي گويد از خودش نمي گويد بلكه همه از جانب خداست طبق آيه شريفه «مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَی * إن هُو إلاَّ وَحیٌ یُوحَی».[5]
پيامبر از خودش و از هواي نفسش چيزي نمي گويد بلكه هر چه مي گويد همه از جانب خدا به او وحي شده. پس وقتی كه مي گويد: «من مات و لم يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية».[6] اين سخن مال خداست كه از زبان نبي مكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به ما رسيده است. حالا ببينيم كه امام زمان ما چه كسي هست؟ و آيا پيامبر معرفي كرده يا نه؟ بله پيامبر مكرم اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم معرفي كرده اند در اين باره روايات زياد داريم كه ما در اين مجلس به عنوان نمونه دو روايت يكي درباره معرفی امام و دومي درباره وجود امام در هر زمان را ذكر مي كنيم.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: «الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ فَهُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْكِرُ لَهُمْ كَافِرٌ.»[7] .پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند كه اول ايشان علي بن ابي طالب و آخرين آنها حضرت مهدي عليهم السلام مي باشد اين ها خلفاي من، اوصياي من و حجت خدا بر امت من بعد از من مي باشند و كسي كه به اينها نزديک شود پيروي از اين ها بكند مؤمن، و كسي كه نافرماني اينها را بكند كافر مي باشد.
«عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى علیه السلام إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ الْقَائِمَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه و آله و سلّم الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فَقَالَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ مَا مِنَّا إِلَّا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ هَادٍ إِلَى دِينِ اللَّهِ وَ لَيْسَ الْقَائِمُ الَّذِي يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً إِلَّا هُوَ الَّذِي يَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ وَ هُوَ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَنِيُّهُ الْخَبَرَ».[8]
از عبدالعظيم حسني روايت شده كه به امام جواد عليه السلام عرض كردم من اميد دارم اين كه شخصي از خانواده پيامبر باشد تا زمين را پر از عدل نمايد همان طور كه از ظلم پر شده. حضرت فرمود: هميشه از ما خاندان شخصي هست كه امر خدا را به پا دارد ومردم را به سوي خدا هدايت كند و آن شخصي كه قرار هست زمين را پاک كند از اهل كفر و پر كند از عدل و داد. او كسي هست كه ولادت او بر مردم مخفي بود و از نظر ها غائب هست و حرام است كه اسم اورا ببرند اسم او اسم رسول خدا وكنيه او كنيه رسولله مي باشد.
از اين روايات كه عرض شد معلوم مي شود كه در هر دوره امامي هست تا مردم به او اقتدا كنند و الآن هم ما امام داريم بايد از اماممان پيروي كنيم مطيع محض امام زمانمان باشيم از روايت كه خوانديم معلوم مي شود كه حضرت اولين كاري كه انجام مي دهند برپايي عدل و قسط مي باشد يعني حقوق مظلوم را از ظالم مي گيرد. مظلوم تر از اهل بيت علیهم السلام در دنيا وجود ندارد حضرت اول حقوق اهل بيت علیهم السلام را مي گيرد و دل حضرت از ظلم هايی كه به اهل بيت علیهم السلام شده خون مي باشد تا جايی كه حضرت در زيارت ناحيه مقدسه مي فرمايد:
«فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً وَ تَحَسُّراً عَلَى مَا دَهَاك»[9]
يا اباعبدلله من براي مصيبتی كه بر تو وارد شده نوحه سرايی مي كنم و بدل از اشك برايت خون گريه مي كنم تا اين كه حضرت مي گويد: «فَلَمَّا رَأَيْنَ النِّسَاءُ جَوَادَكَ مَخْزِيّاً وَ أَبْصَرْنَ سَرْجَكَ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِيلِ دَاعِيَاتٍ الْفُتَّالُ وَ عَاجَلُوكَ النُّزَّالُ وَ رَشَقُوكَ بِالسِّهَامِ وَ النِّبَالِ وَ بَسَطُوا إِلَيْكَ أَكُفَّ الِاصْطِلَامِ وَ لَمْ يَرْعَوْا لَكَ ذِمَاماً وَ لَا رَاقَبُوا فِيكَ أَثَاماً فِي قَتْلِهِمْ أَوْلِيَاءَكَ وَ نَهْبِهِمْ رِحَالَكَ وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِي الْهَبَوَاتِ وَ مُحْتَمِلٌ لِلْأَذِيَّاتِ قَدْ عَجِبَتْ»[10]
يا اباعبدلله هيج وقت يادم نمي رود آن لحظه اي را كه اسب بي صاحبت به خيمه ها آمد تا اين زن و بچه ها اسب بي صاحبت را ديدند كه بدنش پر از خون است زينش واژگون است همه از خيمه بيرون آمدند در حالی كه همه صدا به ناله وا محمدا واعليا بلند كرده بودند موها را پريشان كردند و به صورت مي زدند و داد اين زن و بچه ها بلند بود
همه از خيمه ها بيرون دويدند ولي سالار زينب را نديدند
يكي گويد فرس باباي من كو؟ يكي گويد فرس مولاي من كو؟
الا لعنۀ الله علی القوم الظالمین
سيد امير محمد حيدري
[1] الكافي، ج 1، ص371 ، وسائلالشيعة ج16، ص246، بحارالأنوار ج32 ، ص321
[2] ذاریات/56
[3] انسان/3
[4] الكافي ج 1 ص337؛ بحارالأنوار ج 92 ص327؛ كمال الدين ج2 ص512؛ الغيبة للطوسي ص333
[5] نجم/3-4
[6] وسائل الشيعه، ج 16، ص246
[7] من لايحضره الفقيه ج4 ص179
[8] مستدرك الوسائل ج12 ص283
[9] بحارالأنوار ج98 ص237 باب 18 زياراته صلوات الله عليه الم
[10] بحارالأنوار ج98 ص322 باب 24 كيفية زيارته صلوات الله علي