سخنرانی حجت الاسلام میرباقری؛ ویژگی های مؤمنین در عصر غیبت
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین وَ اللَّعْنَةُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِین. ما مکلف هستیم که با امام زمان خودمان راه برویم و با برنامه امام در طرح بزرگی که حضرت دارند حرکت کنیم و با حضرت همراه بشویم. وجود مقدس امام زمان علیه السلام برنامه ای که دارند برای هدایت امت، دو مرحله دارد که یک مرحله اش مرحله غیبت است و در این دوران غیبت هم امامت امام برقرار است و امت را هدایت می کنند و طرح امامت امام تعطیل نشده است. گرچه این امامت در پس پرده غیبت است ولی کاملا طرح حضرت در عالم برقرار است و امکان این هم که مرتبط بشویم و درون طرح حضرت قرار بگیریم و حتی ارتباطات معنوی و باطنی داشته باشیم این برای ما در عصر غیبت ممکن است.
یک نکته ای در روایات است که اتفاقا امام زمان در این دوران با تحمل سختی ها و هدایتی که می کنند یک جمعیتی را تربیت کردند که از دوران سایر ائمه علیهم السلام، گاهی بیان شده که برتر هستند. یعنی حضرت یک گوهرهایی و یک نسلی را تربیت می کنند که این نسل از آن نسلی که در کنار ائمه علیهم السلام بودند نسل برتری هستند و حضرت یاران خاصی را تربیت می کنند که مثلا همان 313 نفر یا حلقه بعدی است که در آیات قرآن خیلی از آنها تعریف شده است «وَ لِکلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ أَینَ ما تَکونُوا یأْتِ بِکمُ اللَّهُ جَمیعا»(بقره، ۱۴۸)، چطور سیدالشهداء اصحاب خودشان را یک به یک جمع کردند؛ در عاشورا در باب امام زمان است که همین که ندای حضرت از کنار کعبه بلند می شود این 313 نفر هر کجا هستند خودشان را بی درنگ به حضرت می رسانند. دارد که بعضی ها از فرش و بسترشان اصلا گُم می شوند و دیگر کسی اینها را نمی بیند و خودشان را به محضر حضرت می رسانند.
حضرت یک تربیت خاصی در این دوره دارند و یک نسل خاصی در دوره امامت حضرت در همان دوران غیبت تربیت می شود. در روایتی شیخ طوسی از امام صادق علیه السلام نقل کردند که وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: بعد از شما کسانی در دوران غیبت می آیند که یک نفرشان در اجر و پاداش نزد خدا برابر با پنجاه نفر از شماست. نقل است که کسی به حضرت عرض کرد: «یا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ کنَّا مَعَک بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَینٍ وَ نَزَلَ فِینَا الْقُرْآن »[1] ما در این جنگ های سخت و صحنه های دشوار کنار شما بودی، ما بدری و احدی و حنینی هستیم و بعضی از آیات قرآن در مدح ما نازل شده است، چطور آنها از ما افضل هستند؟ حضرت فرمودند که «فَقَالَ إِنَّکمْ لَوْ تَحْمِلُونَ لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُم » اگر بار آنها را روی دوش شما بگذارند شما مثل آنها نمی توانید این بار را بردارید.
واقعا تکلیف دوره بعد تکلیف سختی است و یک خواصی هستند که عهده دار آن هستند. آن سطح عمومی جامعه مؤمنین هم واقعا یک رشد خاص دارند. حقیقتا معرفت عمومی جامعه شیعه از سطح معرفت عمومی دوران همه ائمه بالاتر است. واقعا همه زیارت جامعه را می خوانند و معتقد به این مضمون هستند و این هم به تدریج رشد کرده است. واقعا آدم تعجب می کند؛ مثلا یک نسل هایی و یک جوان هایی مأنوس با این آثار اهل بیت هستند و خوب هم می فهمند. بنابراین این یک نکته است که واقعا اعتقادات عمومی شیعه رشد کرده است. اگر از بالا نگاه کنید و به تعبیر امروزی ها یک نگاه ماهواره ای بیاندازید می بینید که یک کاروانی با امام غایب هزار و دویست سال است که دارد می روند و واقعا در مجموع با همه افت و خیزها چقدر خوب راه رفتند و چقدر رشد کردند و این تدبیر امام زمان است که یک جمعیت خاصی ساخته شدند.
تبیین سختی های دوران غیبت
غیبت امام هم خیلی سخت است. امتحان پس دادن آدم، یک موقع کنار امام معصوم است و در امتحان های سخت دلش به حضور امام معصوم خوش است ولی یک موقعی یک جوری است که در عصر غیبت، یک امتحان های سخت هم پیش می آید و باید تصمیم های بزرگ بگیرند ولی پای این تصمیم ها می ایستند. آن مسیر عمومی که حضرت برای شیعه قرار دادند که مسیر فقاهت است، دستگاه فقاهت شیعه در عصر غیبت خیلی با دوره حضور تفاوت دارد ولی بالأخره پای این أمر ایستادند و این امتحانات سخت را با همین هدایت حضرت گذراندند. بسیاری از امتحان ها سخت تر از دوره ظهور است و آدم که نگاه می کند، می بیند در مجموع جامعه شیعه رشدی پیدا کرده که این امتحان ها را دارد از سر می گذراند.
شما دوران ما را ببینید، واقعا این امتحان های سختی که در این چهل سال جامعه شیعه ذیل رهبری حضرت امام و حضرت آقا دارند پس می دهند خیلی امتحانات سختی است. دوره حضور هم نیست که امام معصوم باشند و آدم با دستور امام معصوم در صحنه برود ولی براساس حجیت حجت عصر غیبت که دستگاه فقاهت است، واقعا ببینید که مؤمنین چقدر تحمل می کنند. این امتحان ها خیلی سخت هستند. آدم از بالا که نگاه می کند می بیند جامعه مؤمنین خیلی جامعه رشد یافته ای است و مقابل تمام طرح ها و نقشه های دشمن که همه جوره فتنه می کنند، اینها همه جوره صبر کردند. این در دوران ما خیلی فوق العاده است. البته این در دوران ما خیلی ظاهر است ولی در دوران قبل هم همینطور بوده است.
ویژگی های مؤمنین در دوران غیبت
واقعا آدم کنار امام معصوم امتحانش خیلی آسان تر است تا عصر غیبت و واقعا هم سر بلند بیرون آمدند. لذا یک تعبیری در روایت امام سجاد علیه السلام است که شاید ظاهرش همین است که ابوخالد کابلی به حضرت عرض می کند اوصیاء بعد از حضرت موسی چه کسانی هستند؟ حضرت یک به یک نام بردند و فرمودند الان من هستم و بعدی ها را هم یکی یکی بیان کردند تا به امام زمان رسید. حضرت فرمودند «تَمْتَدُّ الْغَیبَةُ بِوَلِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الثَّانِی عَشَرَ مِنْ أَوْصِیاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ»[2]فرمودند: این وصی دوازدهم که وصی رسول خدا و ائمه قبلی است غیبت طولانی دارد. بعد فرمودند: «یا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِه » آن جمعیتی که در زمان غیبت حضرت به سر می برند با این خصوصیت که اولا قائل به امامت و دوم منتظر هستند و واقعا منتظر تحقق آن امر بزرگ هستند. خود این عبادت خیلی بزرگی است.
در روایت آمده که منتظر آن امر بودن خودش از افضل عبادات است. ظهور یک معنای اولی و ظاهری دارد و یک معنای دیگرش این است که آن معانی غیبتی که بوده رفع می شود و همان حجابی که بر حقیقت ولایت افتاده بود برداشته می شود و دیگر صبح روشن عالم فرا می رسد و عالم، عالم دیگری می شود و هم آن غیبت جسمانی برداشته می شود.
اگر عدالت ظاهر می شود و اگر ایمان آشکار می شود و اگر عالم به حیات طیبه می رسد و اگر عالم نورانی می شود همه اینها آثار ظهور خود امام هستند و چیزی در ارض ظهور امام نیست نه این که امام ظاهر می شوند و حالا یک کاری هم انجام می دهند و عدالت به پا می شود بلکه عدالت ظهور خود امام در حیات اجتماعی و نفسانی انسان هاست. انسانی که امام در قلب و قوایش ظهور پیدا می کند انسان عادلی است. جامعه ای که امام در آن جامعه تجلی دارند و محور آن جامعه هستند و آن جامعه صبغه امام خودشان را دارند، آن جامعه عادل است. ظهور حیات در انسان ظهور ولایت امام است و ظهور حیات در جامعه خود ظهور امام است. ما چیزی برای ظهور امام نداریم.
این طور نیست که امام ظاهر می شوند و عدل هم محقق می شود بلکه تحقق عدل همان جلوه ظهور امام و اثر ظهور امام است. امام وقتی ظاهر می شوند همه خیرات در عالم ظاهر می شود «إِنْ ذُکرَ الْخَیرُ کنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه» این ظهور یک ظهور خاصی است که در هیچ دورانی واقع نشده است. حتی انبیاء و امیرالمؤمنین آمدند و حقیقت نبوت نبی اکرم و ولایت امیرالمؤمنین ظاهر نشده است و همه این اتفاقات در دوره امام زمان می افتد. معنی ظهور هم همین است «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»(صف، ۸) فرمود: یعنی آن نوری که با ائمه در عالم ظاهر شده با امام زمان به مرحله تمام می رسد و در عالم آشکار می شود. خود ظهور امام مهم ترین امری است که اتفاق می افتد و در واقع حقیقت انتظار ظهور انتظار ظهور خود حضرت است که اگر پرده کنار برود؛ این کلمه ظاهر می شود. آن حقایقی که در پرده رفته یا اگر هم در پرده نرفته بود؛ ظرف، ظرف ظهورش نیست و قبل از دوران ظهور بسترها آماده نشده است؛ ولی وقتی همه عالم آماده می شود آن حقیقت در عالم ظاهر می شود و لذا یک عالم دیگری می شود.
امام سجاد علیه السلام به ابوخالد کابلی فرمودند که مردم دوران غیبت حضرت با این دو تا خصوصیت هستند؛ یک اینکه واقعا او را امام می دانند و دوم اینکه دنبال سر او می خواهند حرکت کنند یعنی سخنشان و اعتقادشان امامت این حضرت است و او را امام می دانند و به او اقتدا می کنند و دنبال سر این آقایی که نمی بینند حرکت می کنند. این آقایی که امامت می کنند پیش روی ما حرکت می کنند و رهبری می کنند و عالم را هدایت می کنند و می شود با ایشان راه رفت. اینطور نیست که نشود دنبال سر امام زمان راه برویم ولو که غایب باشند.
«إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ» آنهایی که در دوره غیبت هستند ولی پشت سر امامشان حرکت می کنند و غیبت موجب نشده که از امامشان جدا بشوند و او را امام ندانند و در طرح امامشان حرکت نکنند «وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِه »، هم او را امام می دانند و دنبال سرش حرکت می کنند و هم منتظر ظهور او هستند و هم آن امر با عظمت را دنبال می کنند. آدم تا بزرگ نشود این اتفاقات در روحش نمی افتد. الحمدالله امام زمان و ائمه علیهم السلام ما را بزرگ کردند و ما متأسفانه خیلی قدر این نعمت را نمی دانیم که چه عنایتی خدا به ما کرده که در این همه سر و صدایی که در دنیاست، ما در این راه قرار داریم.
پایداری مؤمنین در عصر غیبت با وجود هجمه شدید دشمنان
همه تلاش می کنند که بگویند خبری نیست و انبیاء حرفی نیاوردند و بیایید دنبال سر ما حرکت کنید و آن بهشتی که انبیاء وعده می دادند ما روی زمین برایتان محقق می کنیم و آن جامعه آرمانی را می سازیم. این که واقعا یک جامعه ای در این همه سر و صدا و کَرّ و فَرّی که شیاطین می کنند و وعده به توسعه و کلبه الکترونیک و امثال این حرف ها سرش را زیر انداخته و به امامش معتقد است و دنبال سر امامش دارد راه می رود و نمازش را می خواند و روزه اش را می گیرد و تکالیف عصر غیبتش را انجام می دهد و با امامش حرکت می کند و با دستگاه فقها در عصر غیبت حرکت می کند. یک جایی که یک دستور سنگینی به او می دهند پای این دستور سنگین می ایستد و اینها امتحان های بزرگی است.
یک موقع آدم این پیامبر خدا و امیرالمؤمنین را می بیند ولی یک موقعی امام که در پرده غیبت هستند، یک دستگاه فقاهتی را به پا کردند که البته هدایت این دستگاه با خود حضرت است ولی در صحنه فقها هستند. دیگر حاصل فقاهتشان هم این رساله عملیه شان است که نوشتند و با همه دقت ها و شب زنده داری ها و نخوابیدن ها و تلاش هایی که می کنند اولش می نویسند که عمل به این رساله مجزی است ان شاء الله و نمی گویند ما دستمان به آن علم حقیقی امام می رسد ولی ما تلاشمان را کردیم و شما هم اگر به همین مبنا عمل کنید حتما ان شاء الله در نزد خدا مورد قبول است. این دستگاه را امام زمان هدایت می کنند.
تدارک مصلحت ها توسط امام در عصر غیبت در صورت اشتباه فقها در استنباط احکام
گاهی می گویند آقا اگر آدم به دستورات ائمه عمل کند مثلا یک جایی فرمودند حلال است و آدم اگر خورد و یک موقعی حرام بود، آن آثار وضعیش چه می شود؟ تلقی حقیر این است که یک جایی برای احتیاط است و امام می گویند احتیاط کن و اگر احتیاط نکردی آنجا ضرر می کنی ولی یک جایی امام ترخیص می دهند، کائنات در دست امام است و تمام آثار وضعی را تبدیل می کنند. امام مشرف است که لقمه ای که من در دهانم می گذارم اگر اینطوری است می گویم امام صادق شما فرمودید حلال است و من می خورم و آثارش را حضرت برمیدارند.
ما در یک دورانی هستیم که دستمان یک مقدار به حقیقت نمی رسد ولی برای ما جبران می شود. وجود مقدس امام زمان علیه السلام که ما را اینطوری هدایت می کنند افت و خیزهایش هم جبران می کنند. اینطور نیست که ما اگر به این رساله عمل کردیم از آنهایی که در زمان گذشته بودند کم داریم. این وظیفه ماست و حضرت عمل هم می کند. ممکن است با فرمان یک فقیهی مثلا مقابل دستگاه انگلستان بایستند، الیوم استعمال تنباکوا در حکم محاربه با امام زمان است، این را چه کسی می فرماید؟ دست ما به امام زمان می رسد؟ نه یک فقیه این را می گوید.
نقل شده آن فقیه بزرگوار خیلی طول کشید تا ایشان این فتوا را بدهند. یکی از شاگردان بزرگوارشان که خیلی هم بزرگ بودند مثل مرحوم نائینی، بهشان گفتند آقا اجازه می دهید حق استاد شاگردی را بردارید و یک چیزی بگویم؟ آقا آیا از جانتان می ترسید که انقدر این دست و آن دست می کردید؟ فرموده بودند نه، من منتظر بودم از یک جای دیگری دستور برسد که رسید. اینطوری بوده ولی در نگاه ظاهر، مرحوم میرزای شیرازی می گویند. از این بالاتر این است که در دوره ماست. یک فقیهی که مقام نیابت عامه دارند می گویند بروید بایستید و می روند و صد هزار نفر شهید می شوند و یکسری پانصد فرسخ آن طرف تر می روند و خونشان را می دهند. این خیلی امتحان سختی است و خیال می کنیم آسان است.
حضرت فرمود اینها اگر بار تکلیف را روی دوش شما بگذارند برنمیدارید. بعد هم نشان دادند که نمی توانند و سر امتحانی که در باب امیرالمؤمنین ازشان گرفته شد همه کم آوردند. واقعا در عصر غیبت امام زمان دارند یک کاروانی را جلو می برند و در دل اینها یک جمعیت هایی تربیت می کنند که در این دوران سخت آن اهل زمان «الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِه».
یک روایت عجیبی در کافی نقل شده که عمار ساباطی می گوید به امام صادق عرض کردم کدام یکی از این دو عبادت افضل است؛ ما در دوران بنی عباس هستیم و زمانی است که شما امامتتان آشکار نیست و امامتتان پنهان است و یک عده ای دور شما جمع هستند و باید تقیه کنند تا دشمنان نفهمند و با تقیه خیلی از اسرار را هم نمی فهمند، آیا عبادت در این دوران افضل است یا عبادت در زمان ظهور که غلبه پیدا شده و امام آمدند و دیگر دشمن رفته؟
حضرت فرمودند که امامت در دوران امامت ما فضیلتش بیشتر است «فَقَالَ یا عَمَّارُ الصَّدَقَةُ فِی السِّرِّ وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّدَقَةِ فِی الْعَلَانِیةِ»[3]شما یک صدقه پنهانی می دهید و ادله می گوید این افضل از صدقه آشکار است و آدم بدون این که هیچ کسی نفهمد و حتی گاهی خود طرف هم نفهمد بارش را برمیدارد و این افضل از این است که علنی این کار را بکنی. اگرچه صدقه در علنی هم فضیلت دارد ولی صدقه پنهانی افضل است. این که انسان با امامش راه برود در دوره سختی که امامت آشکار نیست و باید مخفیانه و با تقیه با امام صادق راه بروی تا به یک دوره ای برسند که آشکارا عمل می کنید و هیچ چیزی شما را تهدید نمی کند، این خیلی فرق می کند. حضرت فرمودند صدقه اینطوری است تا چه رسد به عبادت و همراهی با امام در چنین دورانی.
حضرت فرمودند «وَ کذَلِک وَ اللَّهِ عِبَادَتُکمْ فِی السِّرِّ مَعَ إِمَامِکم الْمُسْتَتِرِ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ وَ تَخَوُّفُکمْ مِنْ عَدُوِّکمْ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِل وَ حَالِ الْهُدْنَة» عبادت شما با خوف و تقیه ای که در دوره حاکمیت دولت باطل دارید که دوران تقیه ائمه است «أَفْضَلُ مِمَّنْ یعْبُدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِکرُهُ فِی ظُهُورِ الْحَقِّ مَعَ إِمَامِ الْحَقِّ الظَّاهِرِ فِی دَوْلَةِ الْحَقِّ وَ لَیسَتِ الْعِبَادَةُ مَعَ الْخَوْفِ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ مِثْلَ الْعِبَادَةِ وَ الْأَمْنِ فِی دَوْلَةِ الْحَق » این عبادت افضل تر است. عبادت در دولت باطل که همه آن طرفی هستند و یک عده قلیلی با امام صادق راه می روند خیلی سخت تر است. بعد حضرت توضیح دادند نماز شما ثوابش چند برابر است. بعد از حضرت سوال کرد که آقا نکته اش چی است؟ همه ما یک دین داریم و یک خدا را بندگی می کنیم و یک دستگاه امامت را قبول داریم. حضرت فرمودند شما بر آنها سبقت گرفتید و این همانی است که در قرآن خدای متعال می فرماید «لا یسْتَوی مِنْکمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِک أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ کلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنی»(حدید، ۱۰) آنهایی که قبل از فتح مکه مال و جانشان را کنار حضرت آوردند فرق می کنند با آنهایی که بعد از فتح مکه آمدند.
علت دعا برای تعجیل در امر ظهور
حضرت فرمود تفاوت اینجاست که شما بر آنها در عبادت و دین و مناسک سبقت گرفتید. بعد از حضرت یک سؤالی کرد «قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک فَمَا تَرَی إِذاً أَنْ نَکونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ وَ یظْهَرَ الْحَقُّ وَ نَحْنُ الْیوْمَ فِی إِمَامَتِک وَ طَاعَتِک أَفْضَلُ أَعْمَالًا مِنْ أَصْحَابِ دَوْلَةِ الْحَقِّ وَ الْعَدْل » شما می گویید الان در دوره پنهان کاری امام علیه السلام در دوره ای که امام امامتش ظاهر نشده و در دوره خوف و تقیه است عبادتتان افضل است. ما که کنار شما هستیم پس چرا منتظر ظهور امام زمان باشیم؟
حضرت یک جواب عجیبی دادند «فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یظْهِرَ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی الْحَقَّ وَ الْعَدْل » شما دوست ندارید حق به دست خدای متعال در عالم آشکار بشود و خدای متعال عدل را ظاهر بکند؟ «وَ الْعَدْلَ فِی الْبِلَادِ وَ یجْمَعَ اللَّهُ الْکلِمَةَ وَ یؤَلِّفَ اللَّهُ بَینَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَة» کلمه توحید را جمع کند و همه موحدین مجتمع بشوند و این پراکندگی جبهه حق جمع بشود؟ این همان چیزهایی است که در ظهور واقع می شود. مگر نمی خواهید خدای متعال حق را از ظلمه و طواغیت بگیرد و به ائمه علیهم السلام برگرداند؟ فقط به فکر این هستید که من عبادتم افضل باشد؟ انتظار یعنی این خواسته های بزرگ «وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِه » یعنی دنبال این است که این اهداف بزرگ در عالم محقق بشود.
بعد حضرت فرمودند «أَمَا وَ اللَّهِ یا عَمَّارُ لَا یمُوتُ مِنْکمْ مَیتٌ عَلَی الْحَالِ الَّتِی أَنْتُمْ عَلَیهَا» اگر اینطوری از دنیا بروید که اعمالتان را کنار امامی که مستتر است و در دوره هدنه و پنهان کاری و تقیه است انجام می دهید و منتظر هم باشید که آن دولت حق بیاید «إِلَّا کانَ أَفْضَلَ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ کثِیرٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ» از کثیری از شهدای بد و احد شما افضل باشید، نه از همه شان چون بعضی هایشان همه اینها را داشتند و انتظار هم داشتند و آن مقامات خاص هم داشتند «فَأَبْشِرُو».
ضرورت همراهی با امام و عمل به تکلیف در دوران غیبت با همه مشکلات
امام سجاد فرمودند که زمان غیبت قائم طولانی می شود ولی سر و صداها موجب نشده اهل زمان غیبت از امامشان فاصله بگیرند و او را امام می دانند و با او حرکت می کنند ولو این که دستشان هم در ظاهر بهشان نمی رسد ولی با امامشان حرکت می کنند. اگر شما این هزار و دویست سال را ببینید واقعا این غافله با امام زمان راه می رفته و در عالم افت و خیز داشته است. مومن افت و خیز دارد و جامعه مؤمنین هم افت و خیز دارد ولی سر جمع که نگاه می کنید میبینید که با امامشان دارند راه می روند. حضرت این امت را پیش می برد و حقایق آشکار می شود و زمین ها آماده می شود و گوهرها ظاهر می شوند و انسان ها ساخته می شوند.
بعد فرمود اینها با این خصوصیات از مردم همه دوران ها فضیلتشان بالاتر است. در عموم تقریبا اکثر جامعه مؤمنین و شیعه الان اینطوری هستند. یک حقایقی برای ما عادی شده ولی اینها عادی نیست و اینها از برکت و لطف هدایت امام زمان است «لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَة» خدای متعال یک عقل و فهم و معرفتی به آن ها در دوران غیبت داده که فهم و معرفت غیبت و مشاهده برایشان یکی شده است. یعنی این امتحانات سخت و تکلیف های بزرگ فردی و اجتماعی که در عصر غیبت از تک تک مؤمنین گرفته می شود این تکلیف های سخت را با امام غایب پشت سر می گذارند.
میرزای شیرازی با حضرت امام و با فقهای قبلی فقیهی است که خود این فقیه می گوید من فهمم از ادله این است و حجت بین من و خدا این است. اگر به او بگویی این حق است می گوید من چه می دانم، آن چیزی که من می فهمم وظیفه من است. در مجموع حمایت حضرت است و به مرحوم شیخ مفید و دیگران تا همین دوره های اخیر مثل مرحوم آسیدحسن اصفهانی فرمودند شما کار خودتان را کنید و ما هم کار خودمان را می کنیم و وقتی این ها دستشان می لرزیده گفتند دستتان نلرزد ما شما شما بروید کارتان را کنید و ما هم کار خودمان را انجام می دهیم. اینها هم واقعا آدم های بزرگی بودند.
یک عزیزی برای من نقل می کرد از یکی از شاگردهای میرزا مهدی اصفهانی که ایشان رفته بود نجف به دیدن مرحوم آیت الله آسید ابوالحسن اصفهانی که قبل از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی مرجع تقریبا علی الاطلاق شیعه بودند و فوق العاده هم کار کردند. موقع ظاهرا خداحافظی فرموده بود هر شب جمعه من و مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی در حرم وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیتوته داریم و صبح برمیگردیم. اینها آدم های بزرگی بودند ولی بالأخره امثال آسید ابوالحسین اصفهانی در ظاهر امام زمان که نیستند. آن وقت باید فتنه دوره مثلا رضاخان با مرحوم آسید ابولحسن اصفهانی از سر بگذرد و شیعه می گذراند. این خیلی عجیب است. امام زمان خیلی آدم های فوق العاده ای تربیت کردند.
باید بروند پانصد فرسخ آن طرف تر و با هزار طعنه خونشان را بدهند و می روند و می دهند. باید ده ها هزار بروند شهید بشوند و این کار را می کنند و این خیلی امتحان بزرگی است. هیچ کسی نمی تواند بگوید اینها دارند حجت عصر غیبت را زیر پا می گذارند. شما قبول نداری قبول نکن، اگر مجتهدی به رأی خودت عمل کن ولی اینکه شما قبول نداری این دلیل بطلان نمی شود. یک فقیه جامع الشرایطی در یک شرایطی می گوید وظیفه تان این است که بروید بایستید و دفاع کنید و هشت سال می ایستند و ده ها هزار شهید می دهند. اصلا نمی شود بگویی این چقدر امتحان بزرگی است. این که حضرت فرمود این باری که روی دوش آنهاست اگر روی دوش شما بگذارند خیلی از شماها برنمی دارید برای همین امتحان های سخت است. بدری و احدی هستید ولی بار را برنمیدارید. لذا افضل از بسیاری از بدری ها و احدی ها هستند.
امام دارند با یک طرحی در دوره غیبت امت را می سازند و عالم را آماده می کنند و به ما هم نگفتند که حضرت دارند چه کار می کنند. حضرت فقط یک مسیری را معین کردند و 1200سال است شیعه دارد راه می رود. در حدیثی نقل شده که جناب نوح بعد از مدت ها نبوت، به امتشان گفتند که این هسته های خرما را بکارید تا میوه بدهد و آن وقت وعده الهی محقق می شود و بعد بیست سال می کشید و دوباره بعد از بیست سال می گفتند دوباره بکارید و این داستان ده بار تکرار شد و در نتیجه همه رفتند الا یک عده اندکی که به یک نقطه ای رسیدند و گفتند دیگر اصلا پیروزی چه بیاید و چه نیاید ما شما را قبول داریم و یقین هم داریم که رسول خدا هستید و این سخن سخن خداست. آن وقت خدای متعال فتح را رساند.
سیر آماده سازی شیعیان در عصر غیبت متناسب با عصر ظهور
واقعا در این 1200 سال همه می گفتند ظهور دیگر همین الان است. مغول می آمده، صفویه می آمده، بنی عباس می آمده و در همه دوران ها این را می گفتند. این همان امامت امام است و حضرت دارند این قلوب را تربیت می کنند و می سازند و کار را جلو می برند. از این دست می گیرند و از این فقیه به آن فقیه و از آن نسل به آن نسل جامعه مؤمنین رو به پیش است. خیلی ها در حال حاضر نگران هستند. از این حوادث خیلی از سر جامعه شیعه گذشته و حضرت به عافیت همه اینها را می گذرانند. ان شاء الله نزدیک هم هستیم و قرائن و علائم هم همین را می گوید و ان شاء الله دیگر به دست خود حضرت می دهیم. ما چه می دانیم، حضرت اگر صلاح هم ندانستند از ما می گیرند و به بعدی ها می دهند، این چه فرقی می کند «أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَة» گویا کنار امام معصوم هستند و همانطوری که آن موقع بودند الان دارند تبعیت می کنند.
خطوات شیطان در زندگی انسان
در روایتی سلام بن مستنیر نقل می کند و می گوید محضر امام صادق بودم که برادر زراره آمد و یک سوال هایی کرد و جواب هایش را شنید. بعد که می خواست برود به حضرت عرض کرد آقا ما محضر شما که می آییم تعلقات دنیایی از ما برداشته می شود و آرام می گیریم و دیگر هیجانات دنیایی در دل ما پیدا نمی شود و تعلق به آخرت و به حقایق پیدا می شود. ولی از محضر شما که می رویم یک خرده که وارد زندگی و بازار می شویم دوباره مثل اول گرفتاری ها و تعلقاتمان برمی گردد. باید چه کار کنیم؟
حضرت فرمود قلب است دیگر، قلب آدم گاهی نرم است و گاهی سخت است و این تحول قلب است. ولی بعد حضرت توضیح دادند و فرمودند این خیلی چیز خوبی نیست. فرمودند که اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شبیه همین حرف شما را به حضرت عرض کردند و گفتند یا رسول الله ما وقتی محضر شما می آییم رغبت به دنیا از دل ما برداشته می شود و رغبت به آخرت پیدا می شود و زاهد در دنیا می شویم و متحول می شویم ولی وقتی از محضر شما می رویم و قاطی زندگی می شویم همه چیز سر پله اولش برمیگردد. چطوری است. آیا ما منافق هستیم؟
حضرت فرمودند این نفاق نیست ولی حضرت یک هشداری دادند که این ها خطوات شیطان است. خطوه یعنی رد پای مخفی که دزد از خودش می گذارد که دیده نمی شود. شیطان در زندگی شما یک رد پاهایی گذاشته که شما روی ردپاهای شیطان در زندگی و خواب و خوراک و همسرداری و تجارتتان راه می روید. وقتی روی ردپای شیطان راه می روید آن آرامش از شما گرفته می شود. فرمود «لَوْ تَدُومُونَ عَلَی الْحَالَةِ الَّتِی وَصَفْتُمْ أَنْفُسَکمْ بِهَا»[4] اگر رد پاهای شیطان را در زندگی تان پاک کنید و زندیگیتان صبغه نور نبی اکرم و اهل بیت را پیدا بکند و در زندگی جای پای ائمه پا بگذارید «لَصَافَحَتْکمُ الْمَلَائِکةُ وَ مَشَیتُمْ عَلَی الْمَاء» ملائکه با شما مصافحه می کنند و روی آب راه می روید یعنی عالمتان عوض می شود.
عصر ظهور اینطوری است، وقتی مؤمنین فتنه ها را پشت سر می گذارند دیگر همه اهل ملکوت می شوند. بعد حضرت فرمودند شما یک کاری کنید، همه تان باید بتوانید آنچه که دارید را حفظ کنید. شما توّاب باشید و خدا آنهایی که گناه نمی کنند را دوست دارد. تواب یعنی کسی که هر وقت زمین می خورد فوری برمی خیزد. به تعبیر قرآن تواب آن کسانی هستند که اصرار ندارند. یعنی آدم خطا کرده و نمی گوید خدایا ببخش و راهش را عوض نمی کند، این اصرار است. فرمود ترک توبه اصرار است. فرمود تواب باشید و اهل اصرار نباشید و هر وقت خطا کردید و یک جمله غلطی گفتید بگو خدایا اشتباه کردم یا اگر قدم اشتباه برداشتی بگو خدایا اشتباه کردم و دیگر برنمی دارم. باز هم شیطان که ما را رها نمی کند و ممکن است باز هم اینجا مچ ما را بگیرد. باز هم بلند شو و بگو خدایا من با تو هستم و این تواب می شود. خدای متعال اینها را هم دوست دارد، اینهایی که زمین می خورند ولی در زمین خوردنشان خدا را رها نمی کنند.
ویژگی های متقین
«وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقین »(آل عمران، ۱۳۳) یک بهشتی را خدا برای متقین آماده کرده است. همه چیز آماده است شما فقط خودتان را به این بهشت برسانید و فرصت هم کوتاه است و نگذارید فرصت ها بر شما سبقت بگیرند. به هر کسی فرصت لازم را برای به مقصد رسیدن می دهند ولی شما باید اهل سرعت باشید و به سمت این بهشت فرصت بگیرید.
این متقین چه کسانی هستند؟ چند تا صفت برایشان ذکر می کنند «الَّذینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاء»(آل عمران، ۱۳۴) نمی گویند خدایا پول بده تا در راه خدا بدهم بلکه در سختی هم امکاناتش را در راه خدا می دهد و در گشایش هم می دهد. اینطور نیست که هر وقت خدا به من پول داد و دستم باز شد به بقیه هم بدهد بلکه همانقدر که بهش می دهد شریک المال است و مال و آبرو و جانش را با مؤمنین شریک است. «الَّذینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنین » کظم غیض می کنند، عفو می کنند و احسان می کنند.
بعد می فرمایند این متقین کسانی هستند که «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ»(آل عمران، ۱۳۵) همین که یک گناهی می کنند و فحشایی ازشان سر می زند استغفار می کنند. مرحوم فیض در تفسیر مرحوم صافی دارند که این «ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ» حتی ممکن است سخت تر از آن «فَعَلُوا فاحِشَةً» باشد. این خیلی تعبیر سنگینی است که می گویند، یعنی این متقین هم ممکن است شیطان مچشان را بگیرد و این فعلشان است و خودشان نیستند.
به امام کاظم گفتند آقا شیعیان شما کارهای بدی انجام می دهند، آیا از آن ها تبری بجوییم؟ فرمود از خودش نه ولی از فعلش آره. نگویید فاسق است بگویید فاسق العمل است. فعل بد ازش سر می زند ولی خودش بد نیست. پس متقی اینطوری است و به دنبال هر غفلتی یک ذکری دارند و به دنبال هر ذکر استغفاری دارد. ولی اصرار این است که آدم وقتی خطا کرده نمی گوید خدایا من را ببخش و تصمیم نمی گیرد که برگردد.
حضرت فرمود که این اتفاقی که می افتد خطوات الشیطان است که شیطان در زندگی شما رد پا گذاشته و شما وقتی روی ریل های شیطان راه می روید حال و آرامشتان را از دست می دهید. شما هم خیلی هایتان نمی توانید اینطوری باشید که اصلا روی ریل شیطان نیافتید، یک جوری ریل ها را شکل داده که آن را نمی بینید. خیلی آدم باید هوشیار باشد که در خطوات نیافتد و اگر افتاد تواب باشد و خدای متعال هم توابین را دوست می دارد.
ضرورت پرهیز از غفلت های غیبت
این «صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَة» معنای دومش این است که دائما در محضر است و غفلت غیبت به او دست نمی دهد. چون غیبت غفلت می آورد. مثلا آدم در حرم امام رضاست و حواسش جمع است و اگر بنشینند بغل دستش و یک غیبتی کنند می گوید آقا حواست به زبانت باشد در حرم امام رضا که آدم غیبت نمی کند ولی همین که از حرم می آید بیرون شیطان کارش را انجام می دهد. ای بنده خدا؛ امام رضا همانطور که در حرم است در بیرون حرم هم است تو چرا از امامت غایب می شوی؟ «صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَة» یعنی همه جا خودش را در محضر امام می بیند. این خاصیت حضور است ولی اگر وقتی بیرون می آیی و حالت عوض می شود، امام که بیرون هم حاضر است ولی دیگر تو از امام غایب می شوی. وقتی غایب می شوی از امام حالاتی که در محضر امام داری غایب می شود. این غیبت همان خطوات شیطان است.
شیطان این خطوات ریلی که در زندگی می گذارد برای این است که می خواهد ما را از امام جدا کند. هر وقت وصل می شوی یک ریلی این طرف می گذارد. وقتی می روی در حرم امام رضا در حرم راهش نمی دهند و همان پشت در حرم قوایش را متمرکز کرده که نگذارد. همین که می آیی بیرون یک صحنه ای پیش می آید و صدایت را بلند می کنی و هر چی که به دست آوردی را می ریزی و باید دست خالی برگردی.
آیت الله العظمی شیخ مرتضی حائری خیلی اهل امام رضا بودند. یک سفری رفته بودند امام رضا و زمستان هم بوده و برف آمده بوده است و عبا به سرشان کشیده بودند و به طرف حرم می رفتند که یک آقای آشنایی به ایشان سلام می کند. ایشان حالش به طرف حرم بوده و خیلی اعتنایی به این آدم نمی کند و سرش را زیر می اندازد و می رود. این آقا آشناست و با امیدی آمده. بعد یک آقای نورانی از حرم می آیند و به ایشان می گویند امام رضا فرمودند وارد حرم نشوید و برگردید فعلا اجازه ورود ندارید. چرا این برخورد را کردی؟ ایشان برمیگردد و بیرون حرم و شوریده حال به دنبال آن شخص می گردد و این آدم را پیدا می کند و عذرخواهی می کند و برمیگردند. بعد دوباره آن آقا می آیند و می گویند حالا حضرت فرمودند تشریف بیاورید.
آدم باید خودش را دائم در محضر امام بداند. خطوه شیطان همین است و می خواهد یک کاری کند که در خودت را در محضر نبینی. وقتی بیرون می روی می گوید حالا دیگر اینجا امام نیست. می گویند شخصی آمد در خانه امام صادق را زد و کنیز حضرت آمدند دم در و یک رفتاری کرد که پسندیده نبود. حضرت گفتند حالیت نیست که در خانه امام صادق هم این کار ها را می کنی؟ حالا همه جا درب خانه امام زمان است و باید مراقب باشیم. امام رضا به عوان بن زیاد فرمود هرکاری می خواهید بکنید، بکنید ولی بدانید امام زمانتان می بیند و این نامه عمل را می برند به حضرت عرضه می کنند. «صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَة» یعنی پشت سر امام عین در محضر امام است و هوای امام را دارد و کاملا مراقب است که از امام فاصله نگیرد و مکروه و خلاف میل امام انجام ندهد. این آن آثار تربیت امام زمان در عصر غیبت است و این گوهرها را تربیت کرده است و بدنه عمومی جامعه مؤمنین هم واقعا بدنه متفاوتی است.
پی نوشت ها:
[1] الغیبة (للطوسی)، کتاب الغیبة للحجة، ص: 457.
[2] کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص: 320.
[3] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص: 334.
[4] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 424.