اهلبيت (ع) و طلب ديدار مهديّ (عج)!
پدر و مادرم فداي آن گروه كه از نظر شمارش و تعداد اندك هستند (ولي در شكوه و عظمت بسيار) و نام آنها در روي زمين ناشناخته است
شرافت ديدار از كجاست تا به كجا؟
تجربه زندگي؛ انبياء و امامان معصوم (ع) را جوامع پيش از ما داشته است. مردم در قرون گذشته گاه با آدم، نوح، ابراهيم، موسي، عيسي، خاتمالانبياء، امام علي و ساير اولياء خداوند (س) زيست كرده و به حسب ظاهر برخوردي چهره به چهره با آن انبياء و اوصياء الهي داشتهاند. اينك ما امّت حضرت خاتم الأوصیاء (علیهم السّلام) به دور از امام و وليّ خدا، به سر ميبريم، و به دور از ديدار و حضرتش زندگي را به سر ميبريم. نه تنها ما در امروز كه از ديرباز همه آشنايان به ساحت آن وليّالله الأعظم (عج)، خواهان ارتباط وثيق با آن حضرت بودهاند. اين درخواست از جانب انبياء الهي بوده كه به لقاء اين وليّ أعظم نائل آيند.
در اين فراز از بحث، مناسب است، تا كه گوشهاي از درخواست ائمّه اطهار (ع) را داشته باشيم كه از درگاه خداوند درخواست ديدار آن عزيز را داشته و مورد توجّه قرار دهيم. اين اشارات قطرهاي از درياي واقعيّتي است كه اولياي الهي هميشه خواهان ديدار امام عصر (عج) و طالب وصال آن واصل بالله تبارك و تعالي بودهاند. اينك به برخي از اين درخواستهاي شورانگيز، اشارهاي گذرا خواهيم داشت:
1. پيامبر رحمت، حضرت محمّد مصطفي (ص)، از ديدار انوار ائمّه اطهار(ع) در شب معراج خبر داده و در شأن حضرت قائم (عج) اينگونه ميفرمايد:
«... وَ الحُجَّةُ القائمِ، كَاَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ فِي وَسَطِهِمْ»؛[1]
و حجّت قائم را ديدم كه همچون ستارهاي پرنور در ميان ايشان (ائمّه اطهار (ع)) ميدرخشيد.
آنگاه از جانب ربّ العالمين پيامبر اكرم (ص) اینگونه مورد خطاب قرار گرفت كه:
«يا مُحَمَّد، اَحْبِبْهُ! فَاِنّي اُحِبُّهُ، وَ اُحِبُّ مَنْ يُحِبُّهُ»؛[2]
اي محمّد! او را دوست بدار؛ همانا كه من او، و دوستداران او را دوست ميدارم.
ميبينيد كه نه تنها پيامبر اسلام خود مأمور به محبّت به ساحت قدس خاتمالاوصياء مهدي امّت (عج) شدهاند بلكه از جانب ربّالارباب باخبر شدند كه دوستداران ايشان را هم خداوند متعال مورد محبّت ویژه قرار داده است. از اين روست كه حضرت رسول اكرم (ص)از درگاه خداوند متعال تقاضاي ديدار ياوران حضرت مهديّ (ص) را داشته و از درگاه خداوند متعال اينگونه درخواست كردهاند كه:
«اَللهُمَّ لَقِّني إخْواني!»[3]
بارالها! توفيقم عطا كن تا كه برادرانم را ملاقات كنم!
گذشته از اين كه در اين بيان، نبيّ مكرّم الهي ياران اماممهديّ (عج) را برادران خويش دانسته، از درگاه خداوند متعال درخواست ملاقات ايشان را نيز كردهاند كه اين درخواست گوياي عظمت قدر و منزلتشان نزد پروردگار متعال ميباشد.
سپس با توضيح و شرحي بيشتر پيامبر گرامي (ص) ياران امامعصر (عج) را برادران، دوستان، محبوبان و گراميترين افراد امّت خود نسبت به خويش معرّفي كردهاند:
«... اوّلئِكَ رُفَقائي، وَ ذَوُوا وُدِّي، وَ مَوَدَّتِي، وَ اَكرَمَ اُمَّتِي عَلَيَّ»؛[4]
آنان رفيقان من، مورد علاقه و محبّت شديد من، و گراميترين افراد امّتم نزد من ميباشند.
توجّه شود كه هر كدام از اين واژهها گوياي بار ارزشي مثبتي است كه عنايت رسول گرامي بر آن، گواه اين مدّعاي ماست.
2. (عج)، عباراتي در باب مقام پرعظمت امام مهديّ (عج) و يارانشان بيان شده است، كه هر يك به تنهايي براي اهل تدبّر و تحقيق چراغي روشنگر است. به اين عبارات حيرتانگيز آن امام همام خطاب به صحابي صاحب سرّ يعني كميل بن زياد نخعي . بنگريد:
«هَجَمَ بِهِمُ العِلمُ عَلي حَقِيقَةِ الْبَصيرَةِ»؛[5]
بر آنها علم هجوم آورده، به گونهاي كه حقايق امور برآنان به همراه بصیرت و بینشی آشكار بروز کرده است.
ياران مهدي (عج) سرشار از علمي هستند كه برآيند آن بصيرتيابي به حقايق ميباشند. آنها چون ديگر انسانها در تاريكي سير نميكنند كه در فضای مهآلود خرافات و باطلهاي شیطان بافته بر آنها ظهور و بروز کند، از درك حقائق و معارف در فضائی روشن بر آنها بينصيب گشته است:
«وَ باشَرُوا رُوحَ اليَقينِ»؛[6]
پس آنها با روح يقين همراه شدهاند.
يقين كاملترين مرحله ايمان و باور دروني است كه هر كس را به آن راهي نيست، و البته داراي انواع سهگانه علماليقين، عيناليقين و حقّاليقين ميباشد، با توجّه به این که هر نوع خود دارای مراتب عدیده است.
«وَ اَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلوُنَ»؛[7]
و آنها بدانچه نادانان ازآن وحشت دارند، انس گرفتهاند.
نادانان را به عالم معنا و معنويت راهي نيست، تنها سير آنها در عالم مادّه است، وليكن اين اولياء الهي نه تنها به عالم معنا ره يافتهاند كه به آن انس و الفت میگیرند، در حالی که نادانان از نیل به این مراحل وحشت دارند، چون از آنها بیخبر و بیاطلاعند.
«صَحِبُوا الدُّنيا بِاَبْدانٍ، اَرواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْاَعلي»؛[8]
در حالي كه آنها؛ به بدنهايي همراه گشتهاند كه ارواح آنها به محلّ برتر و والاتری وابسته گشته است.
آري، كه به ظاهر آنها در اين دنيا زندگی کرده و از اهل اين دنيا هستند، ولي روح انساني آنها به افقهاي فراتر وابسته و پيوند یافته است.
«اوّلئِكَ خُلَفاءُ اللهِ، وَ الدُّعاةُ اِلي دينِهِ»؛[9]
آنها خلفاء و جانشينان خداوند، و دعوتكنندگان به سوي دين او هستند.
این خلفاء و جانشینان خداوند همه در یک سطح نیستند که برترين اين خلفاء الهي همان بقيۀالله الأعظم (سلام الله علیه) میباشد كه او تنها باقيمانده خداوند متعال روي زمين است كه در دعوت به سوی خداوند متعال جامعترین و كاملترين هستند.
«آه! آه! شَوقاً اِلي رُؤْيَتِهِم»؛[10]
آه! آه! چه فراوان مشتاق و شيفته ديدار آنها گرديدهام!!
از اين گفتار والهانه مولايمان امام علي (ع) جز مدح و ثنا و درخواست ديدار حضرت مهديّ صاحبالزّمان (عج) و ياوران مخلص آن سرور عزيز امر ديگري به ذهن تبادر نميشود.
در بياني ديگر، حضرت مولا علي (ع) در وصف حضرت امام زمان (عج) ميفرمايد:
«... اَوسَعُكُم كَهفًا، وَ اَكثَرُكُم عِلمًا، وَ اَوصَلُكُم رَحِمًا، ... شَوقًا اِلي رُؤْيَتِهِ»؛[11]
پناهدهي او از همه شما گستردهتر و دانش او از همه شما بيشتر و رسيدگي او به خويشان از همه شما برتر است... آری! چقدر مشتاق ديدار اويم!
جابر جعفي[12] كه از اصحاب سرّ حضرت امام محمّد باقر، شكافنده علوم نبوي (ع) بوده، گويد: شنيدم كه امام علي (ع) در پاسخ كسيكه از اوصاف امام مهديّ (عج) سؤال كرد، اينگونه فرمود:
«... بِاَبي اِبنَ خِيَرَةِ اَلاِماءِ»؛[13]
... پدرم فداي آن پسر بهترين كنيزان باد!
از آنجا كه مادر حضرت وليّعصر (عج) به همراه بردگان به بازار برده فروشان آورده شده و خريده شد، ايشان را حضرت از كنيزان تلقّي فرمودهاند. ولي نكته اين است كه حضرت مولي (ع) جناب نرجس خاتون (س) را از برترين كنيزان دانستهاند.
آيا در اين بيان مولي الموحّدين (ع) جز سر و جان نثار كردن بهر دوست، اشاره ديگري آمده است تا از آن سخن گفته شود؟!
قندوزي حنفي آورده كه پس از جنگ نهروان امير كلام (ع) به ايراد سخن پرداخت و در فرازهايي از آن، از رخدادهاي آينده قدري پرده برداشت؛ از جمله درباره قيام امام مهدي (عج) اين گونه ياد فرمود که:
«ذَلِكَ اَمرُاللهِ، وَ هُوَ كائِنٌ وَقتاً مَريحاَ»؛[14]
آن فرمان خداست كه در هنگامه مناسب خود، به طور قطع فرا خواهد رسید.
سپس امام علی (ع) حضرت صاحبالزّمان (عج) را اين گونه مورد خطاب قرار داده و از ايشان ميپرسند كه:
«فَيَا اِبْنُ خِيَرَةِ الْاِماءِ! مَتي تَنتَظِرُ؟»؛[15]
هان! اي فرزند بهترين بانوان، تا كي براي دريافت فرمان ظهور از جانب خدا به انتظار خواهي ماند؟
نهايت كار ظهور را حضرت مولي در يك كلام كوتاه با بشارتي سرور آفرین، پايان ميبخشند:
«اَبْشِر بِنَصرٍ قَريبٍ مِن رَبٍّ رحيمٍ»؛
شما را بشارت باد به پيروزي بزرگ و نزديك، از جانب پروردگار مهربان!
اين نصر و ياري به زودي تحقّق خواهد يافت كه صفت ربوبيّت الهي و مهربانيّت او دخالتي جدّي در راهيابي به اين سعادت دارد، چرا که این یاری و نصر را از جانب "ربّ"، "رحیم" دانستهاند.
«فَبِاَبي وَ اُمّي! عِدّةٌ قَليلَةٌ اَسمائُهُم فِي الاَرضِ مَجهُولةٌ...»؛[16]
پدر و مادرم فداي آن گروه كه از نظر شمارش و تعداد اندك هستند (ولي در شكوه و عظمت بسيار) و نام آنها در روي زمين ناشناخته است.
از نام ما مگوييد، وز ما نشان مجوييد
بي نام و بي نشانيم، ما را كه ميشناسد؟
ما هم نشين ياريم، از خلق بركناريم
هر چند در ميانيم، ما را كه ميشناسد؟[17]
نه تنها مولايمان مهديّ (عج) مورد نظر مولاي متّقيان و امير پاكان (ع) قرار گرفته، بلكه تعداد ياران اندك ناشناخته آن حضرت نيز مورد توجّه بوده است. خدايا، تو را به امام نيكان سوگند! ما را نيز از اين ناشناختگان اندك قرار ده!! آنها چه ارزشمندند كه جناب ابوطالب و فاطمه بنتاسد (س) را حضرت مولي (ع) فدائي آنها ميبينند.
3. (ع) گزارش كردهاند كه آن وليّاعظم خداوند فرمود:
«طُوبي بِمَن ادْرَكَ اَيّامَهُ، وَ سَمِع كَلامَهُ»؛[18]
خوشا به حال آن كه دوران مهدي (عج) را درك كرده و كلام و سخن آن حضرت را بشنود.
4. (عج) سؤال شد آيا مهديّ (عج) به دنيا آمده است؟ حضرت فرمود:
«لا، وَ لَوْ اَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَيّامَ حَياتي»؛[19]
نه، اما اگر او را درك كنم، تمام روزگار زندگيام را به خدمتگزاري او خواهم گذراند.
5. (عج) در دعايي پرشرافت كه به حرز آن حضرت مشهور گشته است، از درگاه خداوند متعال اين چنين ديدار حضرت مهديّ (عج) را تمنّا ميكند:
«... وَ ارْزُقني رُؤْيَةَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ!»؛[20]
و ديدار قائم آل محمّد را روزيام گردان!
6. [21]. كه از صحابه امام سجّاد و امام باقر (ع) بوده گويد: روزي در محضر امام باقر (ع) بودم در حالي كه جمعي گرداگرد آن حضرت حضور داشتند. هنگامي كه حاضران رفتند و مجلس خالي گشت، امام فرمودند:
«يَا اَبا حَمزَه! مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذي حَتَمَهُ اللهُ قِيامُ قَائِمِنَا، فَمَن شَكَّ فيما اَقُولُ لَقَي اللهَ وَ هُوَ كافِرٌ»؛[22]
اي ابوحمزه، از رخدادهايي كه خداوند وقوع آن را قطعي قرار داده، قيام قائم ماست. پس اگر كسي به آنچه ميگويم ترديد كند، به حال كفر خداوند را ملاقات خواهد كرد.
«ثُمَّ قالَ: بِاَبي وَ اُمّي! الْمُسَمّي بِاسْمي، وَ الْمُكَنّي بِكُنيَتي، السّابِعُ مِن بَعدي»؛[23]
سپس فرمود: پدر و مادرم فداي او! كه او همنام و همكنيه من و هفتمين امام پس از من است.
آيا از اين عبارت امام محمّد باقر (ع) بر اين باور استوار نخواهيد شد كه امام عصر (عج) از حضرت امام سجّاد (ع) برتر باشند كه امام باقر (ع) آن امام را فدائي مهديّ امّت تلقّي فرمودند؟
«بِاَبي مَن يَملَأُ الاَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً، كَما مُلِئَت ظُلْماً وَ جَوْراً»؛[24]
پدرم فداي كسي كه زمين را لبريز از عدل و داد مي كند، همانگونه كه پر از ستم و بيداد شده باشد.
«يا اَبا حَمزَه! مَن اَدرَكَهُ فَيَقُم لَهُ، وَ سَلَّمَ لِمحمّد، وَ عَلِيٍّ، فَقَدْ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ، وَ مَن لَمْ يُسَلِّمْ فَقَد حَرَّمَ اللهُ عَلَيهِ الْجَنَّةَ، وَ مَأْواهُ النّارُ، وَ بِئسَ مَثْوَي الظّالِمينَ»؛[25]
اي ابوحمزه! هركس سعادت ديدار او را يافت و با آن حضرت قيام كرد و تسليم پيامبر (ص) و علي (ع) بود، به تحقيق بهشت بر او واجب ميگردد، و هركس كه از آن وجود گرانمايه فرمانبرداري نكرد، البته خداوند بهشت را بر او حرام كرده و جاي گاهش را در آتش قرار خواهد داد، كه براي ستمگران آنجا چه بد جايگاهي خواهد بود.
- امّهاني، بامدادان به ديدار امام باقر (ع) شرفياب شده بود. پس از آنكه بحثي درباره ظهور امام حجّت بن الحسن العسكري (ع) به ميان آمد، آن حضرت امّهاني را چنين بشارت و نويد دادند:
«... فَيا طُوبي لَكِ إِنْ أََدرَكتِهِ! وَ يَا طُوبَي لِمَن أََدرَكَهُ»؛[26]
خوشا به حال تو اگر او را درك كني! و اي خوشا به حال كسي كه او را درك كند!
- آن پنجمین ولیّ خدا در جايي ديگر آن گاه كه نشانههاي ويژه در آستانه ظهور حضرت صاحبالزّمان (عج) را بر ميشمارد، چنين ميفرمايد:
«إِنّي لَوْ أَدرَكتُ ذلِكَ، لَاَبقَيتُ نَفسِي لِصَاحِبِ هذَا الاَمرِ»؛ [27]
من اگر آن زمانه را درك ميكردم، خود را براي خدمت و ياري صاحبالامر، آماده نگه ميداشتم.
دقّت در اين بيان حضرت، گوياي اين است كه علم و دانش، جواني و دارائي، مال و منال، اعتبار و مقام و ... هرچه كه دارائي ما است بايد در راستاي ظهور خرج شده و بر آن سرمايهگذاري شود. مبادا از اين آمادگي غفلت شود كه ظهور آن وليّ الله به تأخير افتد و از بركاتش بينصيب مانيم.
7. (ع) درباره آن امام منتظر وارد شده، عباراتي آمده كه لبريز از تمنّاي ديدار است. حضرت صادق آل محمّد (ع) در دعاي عهد از خداوند متعال اين گونه درخواست دارند كه:
«اَللّهُمَّ اَرِنِي الطَّلعَةِ الرَّشيدَةِ، وَ الغُرَّةَ الْحَميدَةِ»؛[28]
پروردگارا، آن طلعت زيباي رشيد و آن تابنده پسنديده را به من بنماي!
«وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظَرَةٍ مِنّي إلَيهِ»؛[29]
و چشمم را به ديدارش سرمهكش!
«الَلّهُمَّ وَ سُرِّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً (ص) بِرُؤيَتِهِ»؛[30]
خداوندا پيامبرت را به ديدار او شاد گردان!
نكته اينجاست كه اگر امّت او را ديدار كنند، اين موجب سرور خاتم انبياء كه كاملترين خلق خداوندي است خواهد بود.
دعاي ندبه آشناي دوران سحرخيزي امّت اسلامی است، كه از صادق آل محمّد (ع) گزارش شده و به لطف الهي اين روزها ترنم جمعه سحرهاي جوانان جامعه اسلامي گزراش گشته است و طنين خوش الحانش همراه نسيم صبح گاهي چه به دل مينشيند. عاشقان حضرتش با فراز هاي اين دعا چه عاشقانه مهدي عزيز را خوانده و به فراقش ناليده و ندبه کردهاند:
«... أيْنَ بَقِيَّةُ الله...»؛
آن عزيز باقيمانده الهي كجاست؟
«...بِاَبي اَنتَ وَ أُمّي وَ نَفسِي! لَكَ الْوِقاءُ وَ الحِمَي...»؛
... پدر و مادرم به فداي تو و جانم سپر بلاي شما باد...؛
«... لَيتَ شِعرِي اَينَ اسْتَقَرَّت بِكَ النَّوي»؛
...اي كاش ميدانستم كجايي،
«بَل اَيُّ اَرضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَري...»؛
بلکه اي کاش ميدانستمی که در چه وادي و سرزميني به سر می بری...؛
«... عَزيزٌ عَلَيَّ! أَنْ أَرَي الْخَلقَ وَ لا تُري...»؛
بر من سخت است كه آفرینش (خدا) را ببينم و شما (ی دیدنی) را نبينم...
«...مَتي تَرينا وَ نَراكَ...؟»؛[31]
كي شود شما ما را ببيني و ما نيز شما را...؟
اگر اين، ناله و شكوه از دوري و هجران نيست، پس ناله از درد فراق، كدام است؟
در نهايت فراز از اين گفتار شما را توجّه به درخواستي از اولياء عظيمالشّأن الهي خواهيم داد كه نه تنها درخواست رؤيت امام عصر (عج) را در اين سرا داشته كه درخواست ديدار و قرب با آن عزيز گرامي را در عالم آخرت نيز داشتهاند. شاهد بیان ما اين قطعه دعا است، آن را بنگريد:
«اَللّهُمَّ أرِنا وَجهَ وَليِّكَ الْمَيمُونِ في حَياتِنا، وَ بَعدَ الْمَنونِ»؛[32]
پروردگارا، چهره وليّ خجستهات را در زندگي ما و بعد از مرگ، به ما بنمايان!
اي خواهر و اي برادر! در حرف حرف كلام اولياء مكرّم الهي قدري به دقّت بنگر كه چگونه شوق ديدار ختمالاوصياء يعني قائم آل محمّد (عج) در دل آنها موج میزند، و تمنّاي ديدار و وصال را چگونه در دل همگان آنرا نشانده و بارور ساختهاند. آيا بر كسي پس از توجّه به اين عبارات اولياء گرامی اسلام (ص) ديگر ترديدي باقي ميماند كه درخواست ديدار و رسيدن به وصال آن مولاي بزرگ از برترين دعاها براي نيل به كمال انساني است؟
-------------------------------------------------------------------------------
[1]. بحارالانوار، ج 36، ص 323؛ و نيز لطفالله صافي، منتخب الاثر، ص 23.
[2]. بحارالانوار، ج 36، ص 323.
[3]. محمد، صفارالقمي، بصائر الدرجات، باب 14، ص 83.
[4]. بحارالانوار، ج 52، ص 129.
[5] . ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 18، باب 143، ص 347،
[6] . بحار الانوار، ج 1، ص188، ح 4.
[7] . نهجالبلاغه، كلمات قصار، ش 147.
[8] . ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 18، باب 143، ص 347،
[9] . نهج البلاغه، كلمات قصار، ش 147.
[10] . ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 18، باب 143، ص 347، نهج البلاغه، كلمات قصار، ش 147، و بحار الانوار، ج 1، ص188، ح4.
[11] . بحارالانوار، ج 51، ص 115، روايت 24.
[12] . جابر بن يزيد جعفي . يكي از شاگردان و ياران حضرت امام باقر (ع) بوده است. ايشان در بلندي فكر و انديشه سرآمد و از جمله ياران صاحب سرّ آن سرور عزيز بوده است. رواياتي كه ايشان از اهلبيت (ع) گزارش كرده به طور معمول در اوج معرفت است، چرا كه اهل بيت (ع) با مردم به اندازه عقول آنها صحبت ميكردهاند كه فرمودهاند: "نحن معاشر الانبياء نكلّم النّاس علي قدر عقولهم" ما انبياء با مردم به اندازه عقلهايشان صحبت ميكنيم.
[13] . ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 7، باب 92، ص 58 و نيز بحارالأنوار، ج 51، ص 36، ح 6.
[14]. ينابيع المودّه، باب 99، ص 512.
[15]. ينابيع المودّه، باب 99، ص 512، و نيز سيد محمد كاظم قزويني، امام مهدي (ع) از ولادت تا ظهور، ترجمه و تحقيق علي كرمي و محمد حسيني، ص 120.
[16]. ينابيع المودّه، باب 99، ص 512، و نيز سيد محمد كاظم قزويني، امام مهدي از ولادت تا ظهور، ترجمه و تحقّيق علي كرمي و محمد حسيني، ص 120.
[17]. فيض كاشاني، ملامحمد محسن، ديوان، ج 2، ص 500.
[18]. يوم الخلاص، ص 374.
[19]. عن ابي عبدالله الحسين بن علي (ع): "إنَّهُ سُئِلَ هَل وُلِدَ المَهدِيُّ؟ قالَ: لا، لَوْ أدرَكْتُهُ لَخَدِمْتُهُ أيّامَ حَياتي." موسوعة كلمات الإمام الحسين (ع)، ص 660.
[20]. قمي، شيخ عباس، كليّات مفاتيح الجنان، حرز امام سجاد (ع).
[21].ابوحمزه ثمالي (ره) از اصحاب امام سجّاد و امام باقر (ع) بوده كه او را چون سلمانفارسي توصيف فرمودهاند. در وثاقت و تقوا جزء بهترينهاي ياران اهلبيت (ع) بوده و احاديث و دعاهاي فراوانی از آن بزرگواران به امانت به ما رسانيده است. به روح بلندش رحمت و مغفرت الهي طلب ميكنيم.
[22]. بحار الانوار، ج 24، باب 60، ح 4، ص 241.
[23]. كافي، ج 8، باب 8، ح 484، ص 310.
[24]. بحار الانوار، ج 24، باب 60، ح 4، ص 241.
[25]. بحار الانوار، ج 24، باب 60، ح 4، ص 241، و همچنين شبيه به همين معاني در كافي، ج 8، باب 8، ح 484، ص 310، نیز آمده است.
[26]. شيخ صدوق، كمالالدّين، ج 1، ص 330، و نيز بحارالأنوار، ج 51، ص 137.
[27] . بحارالانوار، ج 52، ص 243.
[28] . عباس، محدّث قمي، كليات مفاتيح الجنان، فرازي از دعاء عهد.
[29] . سيّد بن طاووس، الاقبال الاعمال، ج 1، ص 508 – 511.
[30] . عباس، محدّث قمي، كليات مفاتيح الجنان، فرازي از دعاء عهد.
[31]. سيّد بن طاووس، الاقبال، ج 1، ص 508 ـ 511.
[32] . محمّدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 53، ص 950.