قطب راوندي گفته كه در حضرت علي بن محمّد هادي ـ عليه السّلام ـ جمع شده بود خصال امامت و كامل شده بود در آن حضرت فضل و علم و خصال، خير و تمامي اخلاق آن حضرت خارق عادت بود، مانند اخلاق پدران بزرگوارش و شب كه داخل مي شد رو مي كرد به قبله و مشغول به عبادت مي گشت و ساعتي از عبادت باز نمي ايستاد و به تن نازنينش جبّه اي بود از پشم و سجّاده اش بر حصيري بود[1].
شيخ طوسي از كافور خادم روايت كرده كه گفت حضرت امام علي نقي ـ عليه السّلام ـ فرمود: به من كه فلان سطل را در فلان محلّ بگذارم كه من وضو بگيرم از آن براي نمازم، و فرستاد مرا پي حاجتي، و فرمود، چون برگشتي سطل را بگذار كه مهيّا باشد براي وقتي كه من خواستم، آماده نماز شوم، پس آن حضرت به قفا خُفت تا خواب كند و من فراموش كردم كه فرمايش حضرت را به عمل آورم، و آن شب، شب سردي بود، پس يك وقت ملتفت شدم كه آن حضرت برخاسته براي نماز و يادم آمد كه من سطل آب را نگذاشتم، در آن محلّ كه فرموده بود، پس از جاي خود دور شدم، از ترس ملامت آن حضرت و متألّم بودم از جهت آن كه حضرت به تعب و مشقّت خواهد افتاد و براي تحصيل آن سطل ناگاه مرا ندا كرد نداء غضبناك، من گفتم:«انّا لله» چه عذر آورم، بگويم فراموش كردم، چنين كاري را و چاره اي نديدم، از اجابت آن حضرت، پس رفتم به خدمتش به حال رعب و ترس، فرمود واي بر تو آيا ندانستي رسم و عادت مرا كه من تطهير نمي كنم مگر به آب سرد، براي من آب گرم نمودي، و در سطل كردي، گفتم، به خدا سوگند كه من نه سطل را در آنجا گذاشتم، و نه آب در آن كردم، فرمود:«الحمد لله» به خدا قسم كه ما ترك نخواهيم كرد رخصت خدا را و ردّ نخواهيم كرد عطاي او را، حمد خداوندي را كه قرار داد ما را از اهل طاعتش و توفيق داد ما را به اعانت نمودن از براي عبادتش، همان پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند كه خداوند غضب مي كند بر كسي كه قبول نكند رخصتش را[2].
[1] . منتهي الآمال/ ج 2/ باب دوازدهم/ فصل دوم/ 245 و 246.
[2] . منتهي الآمال/ ج 2/ باب دوازدهم/ فصل دوم/ 243.