اوصاف برجسته نمازگزاران
الّذين هم علي صلاتهم دائمون و الّذين في اموالهم حقّ معلوم للسّائل و المحروم و الّذين يصدّقون بيوم الدّين. و الّذين هم من عذاب ربّهم مشفقون و الّذين هم لفروجهم حافظون و الذين هم لاماناتهم و عهدهم راعون و الّذين هم بشهاداتهم قائمون و الّذين هم علي صلاتهم يحافظون اولئك في جنّات مكرمون.« معارج ، 23 تا 35»
نمازگزاران نمازها را پيوسته به جا ميآورند. در اموالشان حق معلومي است براي تقاضا كنندگان و محرومان، و به روز جزا ايمان دارند و از عذاب پروردگارشان بيمناكند و دامان خويش را از بيعفتي حفظ ميكنند. و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت ميكنند، و قيام به اداي شهادت حق مينمايند.و براي نماز خود مراقبت دارد.اين افراد در باغهاي بهشتي گراميند.
نه صفت نمازگزاران
امّا آثاري كه در آيات سوره مبارك معارج به عنوان آثار نماز ذكر شده است.
نمازگزار را در اين سوره معرفي كرده و در حقيقت اسرار نماز را بيان كرد و خاصيت نماز را تشريح فرمود.
مداومت بر نماز
1ـ الّذين هم علي صلاتهم دائمون
نمازگزاران به طور پيوسته بر نماز مداومت دارند.
اين كه كلمه (صلاة) را به ضمير (هم) اضافه كرده دلالت دارد بر اين كه بر خواندن نمازشان هر چه بوده مداومت داشتهاند، نه اين كه دائماً در نماز بودهاند.[1]
و ستودن آنان به مداومت در نماز اشاره است به اين كه اثر هر عملي با مداومت در آن كامل ميشود.
اين نخستين ويژگي نمازگزاران است كه ارتباط مستمر با پروردگار متعال دارند و اين ارتباط از طريق نماز تأمين ميگردد.
نمازي كه انسان را از فحشاء و منكر باز ميدارد، نمازي كه روح و جان انسان را پرورش ميدهد و او را همواره به ياد خدا مياندازد و اين توجه مستمر مانع از غفلت و غرور و فرو رفتن در درياي شهوات و اسارت در چنگال شيطان و هواي نفس ميشود.
بديهي است منظور از مداومت بر نماز اين نيست كه هميشه در حال نماز باشد بلكه منظور اين است كه در اوقات معين نماز را انجام ميدهند.
اصولاً هر كار خيري آنگاه در انسان اثر مثبت ميگذارد كه تداوم داشته باشد، رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حديثي ميفرمايد: انّ احبّ الاعمال الي الله مادام و ان قلّ
محبوبترين اعمال نزد خدا چيزي است كه مداومت داشته باشد هر چند كم باشد.
به اعتبار ديگر امام باقر ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: آيه فوق درباره نماز نافله است و انجام نوافل سبب تكميل نواقص نمازهاي واجب است و نيز فرمود خداوند بزرگ ميفرمايد گاهي بنده من به واسطه انجام نوافل به تدريج به من نزديك ميشود تا آن جا كه او را دوست دارم، چشم و گوش و زبان و دستش را در اختيار خويش قرار ميدهم اگر مرا بخواند جواب گويم و اگر حاجت طلبيد عطا كنم.[2]
در حديثي از امام باقر ـ عليه السّلام ـ آمد كه منظور اين است كه هر گاه انسان چيزي از نوافل را بر خود فرض ميكند همواره به آن ادامه دهد.
در حديث ديگر از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آمده اين آيه فوق منظور به نافله است و آيه (و الذين هم علي صلاتهم يحافظون) ناظر به نماز فريضه است.
اين تفاوت ممكن است از اينجا باشد كه تعبير به محافظت مناسب نمازهاي واجب است كه دقيقاًَ آنها را بايد در وقتهاي معين انجام داد اما تعبير به تداوم مناسب نمازهاي مستحب است، چرا كه انسان ميتواند آنها را انجام دهد و گاه ترك كند.[3]
انفاق مال در راه خدا به محروم
2ـ و الّذين في اموالهم حقّ معلوم للسّائل و المحروم
و آنها كه در اموالشان حق معلومي است براي تقاضا كنندگان و محرومان.
ـ بعد از ذكر نماز كه بهترين اعمال و بهترين حالات مؤمنان است به دومين ويژگي آنها پرداخته ميفرمايد آنها كساني هستند كه حق معلومي از اموالشان را براي محرومين قرار دادهاند.
پيامها و نكتهها:
ـ بعد از ارتباط با خالق، ارتباط با مخلوق را بيان ميكند.
ـ هم پيوند با خدا و هم پيوند با مردم بايد قوي باشد.
ـ نمازگزار كسي است كه آنچه در اختيار اوست به خود اختصاص نميدهد.[4]
ـ منظور سخن از مال حلال است نه مال حرام، اگر كسي از مال حرام بخشش كرد طرفي نميبندد، آن كسي كه از راه حلال به دست آورد مالك آن ميشود.
نمازگزار كسي است كه مال او حساب شده است و ديگران در مال او سهمي دارند.
ديگران دو قسمند، عدهاي سائلند كه روي سؤال دارد و عدهاي روي سوال هم ندارند يا دسترسي ندارند.[5]
نمازگزار كسي است كه اموال او مورد تعلق حق ديگران قرار ميگيرد.
اين حق معلوم راجع به زكات و افعال زكات فقهي نيست، اين درباره انفاق و ايثار واجب نيست،چون در مكه هنوز حكم زكات فقهي نيامده بود بلكه در مورد رسيدگي به امور پابرهنگان و محرومان و گرسنگان، وحي رسيده بود.
بنابراين حق معلوم چيزي غير از زكات است كه انسان بر خود لازم ميشمرد كه به نيازمندان بدهد.
تفاوت ميان (سائل) و(محروم) اين است كه سائل كسي است كه حاجت خود را ميگويد و تقاضا ميكند و محروم كسي است كه شرم و حياء مانع تقاضاي اوست. و در حديثي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آمده است، محروم كسي است كه زحمت در كسب و كار كشد ولي زندگي او پيچيده شده است اين حديث نيز مناسب همان تفسيري است كه ذكر شده زيرا چنين اشخاص كمتر روي سؤال دارند.
به هر حال انجام اين كار اثر اجتماعي دارد و با فقر و محروميت مبارزه ميكند و از سوي ديگر اثر اخلاقي روي كساني كه به آن عمل ميكنند ميگذارد و قلب و جانشان را از حرص و بخل و دنيا پرستي ميشويد.[6]
نمازگزار واقعي دستگيري و حمايت مالي از فقر و تنگدستان و محرومان جامعه ميكنند.[7]
حديثي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه وقتي از تفسير اين آيه سؤال كردند كه آيا اين چيزي غير از زكات است فرمود:
آري اين درباره كسي است كه خداوند ثروت و مالي به او ميبخشد و او به مقدار هزار يا دو هزار يا سه هزار يا بيشتر و كمتر از آن جدا كرده و با آن صله رحم ميكند و مشقّت از قوم خود برميدارد.[8]
تصديق نمازگزار به روز جزا
و الّذين يصدقون بيوم الدين
سومين ويژگي نمازگزاران: كساني هستند كه به روز جزا ايمان دارند.
مراد به تصديق يوم الدين اين است كه مصلين (نمازگزاران) علاوه بر تصديق قلبي روز جزا عملاً هم آن را تصديق ميكنند. به اين معنا سيره زندگاني نمازگزاران سيره كسي است كه معتقد است هر عملي كه انجام دهد به زودي در مورد بازخواست و بر طبق آن جزا داده ميشود حال، چه اين كه عملي خير باشد و چه شر، اگر خير باشد جزاي خيرش ميدهند و اگر شر باشد جزاي شرش ميدهند.
و تعبير به جمله (يصدقون) دلالت دارد بر اين كه تصديقشان استمرار هم دارد و دائماً مراقبند در هر عملي كه ميخواهند انجام دهند خدا را فراموش نكنند. اگر او آن عمل را خواسته انجامش دهند. و اگر نخواسته تركش كنند.[9]
(يصدقون) فعل مضارع است دلالت بر استمرار دارد، آنها پيوسته توجه دارند كه بعضي از مفسران آن را به معني تصديق عملي يعني انجام وظائف و ترك محرمات تفسير كرده ولي حساب و كتاب و جزائي در كار است.[10]
ظاهر آيه مطلق است هم تصديق علمي و هم عملي را شامل ميشود.[11]
نمازگزار هنگامي كه در نماز ميگويد (مالك يوم الّدين) غرق درياي تفكر ميگردد و مالك آن جهان را با آن قدرت عظيم در نظر ميگيرد و با چنين تجسمي با يك دنيا علاقه و شور ميگويد مالك يوم الدين.
نمازگزار اگر به جمله (مالك يوم الدين) اعتقاد قلبي داشته باشد كه روزي آن را مشاهده كرده و به خاطر اعمال نيك به بهشت رفته و به واسطه اعمال زشت به جهنم ميرود و عذاب ميبيند ديگر مرتكب گناه و رذايل اخلاقي نميشود.
بنابراين اگر يك آن تأمل نموده و احساس كند كه در محشر قيامت و در پيشگاه الهي ايستاده است از اعمال گذشته خود شرمنده شده و اگر ميخواست در آينده نيز گناهي مرتكب شود از آن پشيمان ميشود و همين جمله نمازگزار را از رذايل اخلاقي حفظ ميكند.[12]
همه مشكلات و خطاها بر اثر فراموشي معاد است، وقتي قرآن علت تبهكاري را ميشمارد ميفرمايد:
(لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب) چون روز حساب را فراموش كردند تن به گناه دادند، نمازگزار قيامت را فراموش نميكند و آن را باور دارد.
ترس نمازگزار از عذاب قيامت
و الّذين هم من عذاب ربّهم مشفقون.
اينها از عذاب خداي سبحان هراسناكند.
ويژگي چهارم (نمازگزاران):كساني هستند كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند. نماز آن است كه انسان را از قيامت هراسناك كند.
نماز آن است كه انسان را به ياد معاد وادارد. ياد معاد هم مانع انجام گناه ميشود. هر كس در شبانه روز در نمازهاي واجب ده بار به ياد قيامت بيفتد مواظب كردار خود مي شود.
چهارم از اهل نجات كساني ميباشند كه از عذاب پروردگارش ترسناكند زيرا در اثر ايمان به مبدأ و معاد و يقين به عالم جزا از عذاب پروردگار كه به كيفر مخالفت اوامر الهي و دستورات نبوي مستحق گرديدهاند مطمئن نيستند و هميشه در دل ترسناكند نميدانند مورد عفو و رحمت الهي واقع ميگردند يا مورد غضب و سخط او واقعند.[13]
در آيه ميفرمايد:(انّ عذاب ربهم غير مأمون) چه كسي در امان است كه گرفتار عذاب خدا نشود مگر انسان برگه ايمني دريافت كرده است.
[1] . الميزان، ج 20، ص 142.
[2] . تفسير نمونه، ج 25، ص 30 و 31.
[3] . تفسير نمونه ج 25 ص 31.
[4] . تفسير نمونه جح 25 ص 31
[5] . اسرار عبادت، 41 ـ 42.
[6] . تفسير نمونه، ج 25، ص 32.
[7] . اخلاق نمازگزاران، ص 11.
[8] . تفسير نمونه، ج 25 ص 32.
[9] . تفسير الميزان، ج 20، ص 143.
[10] . نمونه، ج 25، ص 33.
[11] . نمونه، ج 25، ص 33.
[12] . اخلاق نمازگزاران، 48.
[13] . مخزن العرفان، ج 14، ص 106.
@#@
علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: آن چنان از خدا خائف باش كه اگر نام حسنات مردم روي زمين را بياوري احتمال بده از تو نپذيرد و آن چنان به او اميدوار باش كه اگر تمام گناهان اهل زمين را داشته باشي احتمال بده تو را بيامرزد.[1]
حفظ دامان خود از محرمات
و الذين هم لفروجهم حافظون
آنها كه دامان خويش را از بيعفتي حفظ ميكنند.
پنجم از اوصاف مؤمنان راستين اين است كه بر حلال خود اكتفا مينمايند و خود را آلوده به زنا يا لواط و غير آن نميكنند و آنچه به نظر عقل و شرع ركيك مينمايد خودداري ميكنند.[2]
بدون شك غريزه جنسي از غرايز سركش انسان بوده و سر چشمه بسياري از گناهان است تا آنجا كه بعضي معتقدند در تمام پروندههاي مهم جنايي اثري از اين غريزه ديده ميشود لذا كنترل و حفظ حدود آن از نشانههاي مهم تقوي است.
بعد از ذكر نماز و كمك به نيازمندان و ايمان به روز قيامت و ترس از عذاب الهي كنترل اين غريزه سفارش شده است.
قطعاً به وسيله نماز ميتوان كنترل غريزه نمود و دامن را از بيعفتي و گناه حفظ كرد.
نماز عامل باز دارنده از گناهان و شهوات است اگر نماز انسان را از زشتيها و منكرات باز ندارد قطعاً بداند نماز واقعي به جا نياورده است. بايد دامان نمازگزار از هر گونه بيعفتي پاك باشد همان طور كه لباس نمازگزار بايد طاهر باشد روحش هم بايد طاهر باشد.[3]
رعايت امانت
و الّذين هم لاماناتهم راعون
آنها كه امانتهاي خود را رعايت ميكنند.
ششمين ويژگي مؤمنان اين است كه هر گاه وديعه يا امانتي نزد آنها سپرده شود حفظ كرده و نگاه ميدارند تا به صاحبش برسانند.
اين آيه رعايت امانت را يكي ديگر از اوصاف برجسته نمازگزاران حقيقي بيان ميكند.
امانت در اين آيه به طور مطلق آمده است.
امانت، معني وسيعي دارد كه نه تنها امانتهاي مادي مردم را از هر نوع دربر ميگيرد بلكه امانتهاي الهي و پيامبران و پيشوايان معصوم همه را شامل ميشود.
هر يك از نعمتهاي الهي امانتي از امانات او هستند پستهاي اجتماعي و مخصوصاً مقام حكومت از مهمترين امانت است.[4]
انواع امانتها كه مردم به يكديگر اعتماد نموده و هر يك به ديگري ميسپارد از قبيل مال و جان و عرض، شخص امين رعايت آن را نمود، در حفظش ميكوشد و به آن خيانت نميكند.[5]
5ـ و در حديثي امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: لا تنظروا الي طول ركوع الرّجلّ و سجوده فانّ ذلك شيء اعتاده فلو تركه استوحش لذلك و لكن انظروا الي صدق حديثه و اداء امانته.[6]
براي تشخيص ايمان يك فرد تنها به ركوع و سجود طولاني او نگاه نكنيد و به صرف آن حكم ننماييد زيرا اطاله ركوع و سجود چيزي است كه وي به آن عادت كرده و براي او يك امر عادي شده است و نه عبادي، به طوري كه اگر مورد اعتياد خود را ترك كند وحشت و نگراني پيدا ميكند براي تحقيق ايمان وي به راستگويي او در گفتار و به درستي عملش در كردار و در امانتداريش بنگريد (كه اگر راستگو و امين بود ميتوان در مورد اسلام راستين او نظر مثبت داد و اگر نه او مبتلا به اسلام سنتي است نه بهرهمند از اسلام صحيح و ايمان كامل)
وفاي نمازگزار به عهد
و الّذين... و عهدهم راعون ، آنها به عهد خود وفا ميكنند.
هفتم: از اوصاف برجسته نمازگزاران اين است كه عهد را رعايت ميكنند.
عهد نيز مفهوم وسيعي دارد كه هم عهدهاي مردمي را شامل ميشود و هم عهدها و پيمانهاي الهي را.[7]
زيرا عهد هر گونه التزام و تعهدي است كه انسان نسبت به ديگري ميدهد و بدون شك كسي كه ايمان به خدا و پيامبر او ميآورد با اين ايمان تعهدات وسيعي را پذيرفته است.[8]
ظاهراً مراد به كلمهي(عهد) در آيه مورد بحث قراردادهاي زباني و عملي است كه انسان با غير ميبندد كه خلاف عمل را انجام ندهد و يا فلان امر را رعايت و حفظ كند و بدون مجوز آن قرار داد را نقض ننمايد.[9]
بعضي از مفسرين گفتهاند مراد به عهد تنها اين نيست بلكه تمامي قرارهايي است كه انسان ملتزم به آن باشد حتي ايمان بنده خدا، بخدا هم عهدي است كه او با پروردگارش بسته و قرار گذاشته آنچه خدا تكليفش ميكند اطاعت نمايد.[10]
برخي از بزرگان رسالههايي نوشتهاند به نام رساله عهد يكي از اينها نوشته ابن سينا كه تعهدات خود را در آن رساله بيان ميكند اينان عهد ميكنند كه زبان جز به ذكر حق باز نكنند و در مجالس گناه شركت نكنند عهد ميكنند در محافلي كه سودي ندارد حضور پيدا نكنند در اين عهدنامهها مواد عهدي بين خود و خداي را توضيح ميدهند مؤمن با خداي خود عهدي دارد و خدا آن قدر نزديك است كه مؤمن ميتواند با او عهد ببندد.[11]
بسياري از روابط اجتماعي و خطرهاي نظام اقتصادي و مسائل سياسي همگي بر محور عهد و پيمانها دور ميزند كه اگر تزلزلي در آنها پيدا شود و سرمايه اعتماد از بين برود بزودي نظام اجتماعي فرو ميريزد و هرج و مرج وحشتناكي بر آن حاكم ميشود و به همين دليل در آيات قرآن تأكيد فراواني روي مسأله وفاي به عهد شده است.
و اوفوا بالعهد ان العهد كان مسئول[12]
به عهد خود وفا كنيد كه البته عهد مورد باز خواست قرار خواهد گرفت»
علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: به راستي كه براي دينداران علامات و نشانههايي است كه بدانها شناخته ميشوند: 1ـ راستگويي 2ـ اداء به امانت 3ـ وفاء به عهد 4ـ صله رحم از خويشان 5ـ دلسوزي به ناتوان 6ـ خوش اخلاقي و بلندي طبع 7ـ پيرو علم و دانش و اموري كه او را به خدا نزديك گرداند.[13]
اميد است كه هر نمازگزاري داراي اين نشانهها باشد.
گواهي به حق
و الّذين هم بشهاداتهم قائمون ، آنها (مؤمنان) كه براي اداي شهادت حق قيام ميكنند.
هشتم: از خصوصيات نمازگزاران اين است كه در آنجايي كه بايستي شهادت به حق بدهند كتمان شهادت نميكنند.
معناي شهادت معروف است و قائم بودن به شهادت به معناي اين است كه از تحمل و اداء آنچه تحمل كرده استنكاف نورزد. اولاً وقتي او را شاهد ميگيرند شهادت را تحمل كند و ثانياً وقتي براي اداء شهادت دعوت ميشود استنكاف نورزد. و بدون هيچ كم و زيادي آنچه ديده بگويد و آيات قرآن در اين باره بسيار است.[14]
اقامه شهادت عادلانه و ترك كتمان آن يكي از مهمترين پايههاي اقامه عدالت در جامعه بشري است.
آنها كه ميگويند چرا ما به شهادت و گواهي دادن بر ضد اين و آن عداوت اينها را بخريم و درد سر براي خود بيافرينيم افرادي بياعتنا به حقوق انساني و فاقد روح اجتماعي و غير متعهد نسبت به اجراي عدالتند.
قرآن در آيات متعددي مسلمانان را دعوت به اداي شهادت حق كرده و كتمان را گناه شمرده است.
در فقه اسلامي نيز شهادت اهميت خاصي دارد و پايه اثبات بسياري از حقوق فردي و اجتماعي شمرده شده و احكام ويژهاي دارد.[15]
محافظت بر نماز
و الّذين هم علي صلاتهم يحافظون، وآنها كه بر نماز مراقبت دارند.
نهمين وصف مصلّين محافظت بر نماز است.
منظور از محافظت بر صلاة اين است كه صفات كمال نماز را رعايت كند و آن طور كه شرع دستور داده نماز بخواند.[16]
مفسّرين گفتهاند محافظت بر نماز، غير مداومت بر آن است چون دوام مربوط به خود نماز و جرم عمل است و اما محافظت مربوط به كيفيت آن است پس آيه (و الذين هم علي صلاتهم يحافظون) بعد از آيه (الذين هم علي صلاتهم دائمون) تكرار يك مطلب نيست.[17]
(صلوة) اسم جنس و شامل ميگردد نمازهاي پنجگانه فريضه را.[18]
مصلين كساني هستند كه مواظب نماز خويشتنند و همه اوقات نماز را حفظ ميكنند.[19]
نماز در اينجا اشاره به نماز واجب و در آيه گذشته اشاره به نماز نافله است.
نخستين وصف، اشاره به تداوم نماز بود اما در اينجا (نهمين وصف) از حفظ آداب و شرايط اركان و خصوصيات آن است، آدابي كه هم ظاهر نماز را از آنچه مايه فساد است حفظ ميكند و هم روح نماز را كه حضور قلب است تقويت مينمايد.
و هم موانع اخلاقي را كه سد راه قبول آن است از بين ميبرد. بنابراين هرگز تكرار محسوب نميشود.[20]
اين آغاز و پايان (آيه نماز) نشان ميدهد كه در ميان تمام اين اوصاف توجه به نماز برترين و مهمترين آنها است، چرا چنين نباشد در حالي كه نماز مكتب عالي تربيت و مهمترين وسيله تهذيب نفوس و پاكسازي جامعه است.[21]
زراره از ابي جعفر محمد باقر ـ عليه السّلام ـ چنين روايت كرده:
نماز فريضه است كسي كه نماز را در وقت انجام دهد در صورتي كه عارف باشد به حقيقت آن و چيزي بر نماز ترجيح ندهد خداوند وي را از عذاب تبرئه ميگرداند و كسي كه نماز را در غير وقت بخواند و چيزي بر نماز ترجيح دهد اگر خدا بخواهد او را ميآمرزد و اگر نخواهد وي را عذاب ميكند.[22]
پاداش نمازگزاراني كه داراي اين اوصافند.
اولئك في جنّات مكرمون ، همه اين افراد (نمازگزاران) در باغهاي بهشتي گرامياند.
در پايان پاداش صاحبان اين اوصاف را بيان ميكند و ميفرمايد: كساني كه داراي اين صفاتند در باغهاي بهشتي جاي دارند و از هر نظر گرامي داشته ميشوند.
چرا گرامي نباشند در حالي كه ميهمانهاي خدا هستند و خداوند قادر و رحمان تمام وسايل پذيرايي را براي آنها فراهم ساخته است و در حقيقت اين دو تعبير ( جنات ـ مكرمون) اشاره به نعمتهاي مادي و معنوي است كه شامل حال اين گروه است.[23]
[1] . جامع الاخبار، 113.
[2] . تفسير مخزن العرفان، ج 12، ص 106.
[3] . اخلاق نمازگزاران، 49.
[4] . تفسير نمونه، ج 25، ص 38.
[5] . الميزان. ج 20 ص 145.
[6] . تفسير نور، الثقلين، 496.
[7] . تفسير نمونه، ج 25، ص 29.
[8] . تفسير نمونه، ج 25، ص 29.
[9] . الميزان، ج 20، ص 146 ـ 147.
[10] . الميزان، ج 20، ص 146 ـ 147.
[11] . اسرار عبادت، ص 42.
[12] . اسراء، 32.
[13] . صفات الشيعه، 66.
[14] . الميزان، ج 20، ص 146.
[15] . تفسير نمونه، ج 25، ص 39.
[16] . الميزان، ج 20،ص 146.
[17] . الميزان. ج 20، ص 146.
[18] . مخزن العرفان، ج 14، ص 106.
[19] . اسرار عبادت، 43.
[20] . تفسير نمونه، ج 25 ـ 39.
[21] . تفسير نمونه، ج 40.
[22] . تفسير مخزن العرفان، ج 14، ص 106.
[23] . تفسير نمونه، ج 25، ص 40.