نماز و صفات مؤمنان و مجاهدان
التّائبون العابدون الحامدون السّائحون الرّاكعون السّاجدون الامرون بالمعروف و النّاهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله و بشّر المؤمنين.
مؤمنان كساني هستند كه توبه كنندگان و عبادت كنندگان و سپاس گويان و سياحت كنندگان و ركوع كنندگان و سجده آوران و آمران به معروف و نهي كنندگان از منكر و حافظان حدود (و مرزهاي) الهي و بشارت بده مؤمنان را. «توبه ، 112»
در اين آيه مورد بحث مؤمنان را كه فروشندگان جان و مال به خدا هستند با نه صفت بارز معرفي ميكند.
1ـ آنها توبه كارانند و دل و جان خود را به وسيله آب توبه از آلودگي گناه شستشو ميدهند. (التائبون).
2ـ آنها عبادت كارانند و در پرتو راز و نياز با خدا و پرستش ذات پاك او خودسازي ميكنند. (العابدون).
3ـ آنها در برابر نعمتهاي مادي و معنوي پروردگار سپاس ميگويند (الحامدون).
4ـ آنها از يك كانون عبادت و پرستش به كانون ديگري رفت و آمد دارند (السائحون).
و به اين ترتيب برنامههاي خودسازي آنان در پرتو عبادت در محيط محدودي خلاصه نميشود و به افق خاصي تعلق ندارد بلكه همه جا كانون عبوديت پروردگار و خودسازي و تربيت براي آنها است و هر كجا درسي در اين زمينه باشد طالب آنند.
5ـ آنها كه در برابر عظمت خدا ركوع ميكنند. (الراكعون).
6ـ آنها كه سر بر آستانش ميسايند و سجده ميآورند. (الساجدون).
7ـ آنها كه مردم را به نيكيها دعوت ميكنند (الامرون بالمعروف)
8ـ آنها كه تنها به وظيفه دعوت به نيكي قناعت نميكنند بلكه با هر گونه فساد و منكري ميجنگند. (و الناهون عن المنكر)
9ـ و آنها كه پس از اداي رسالت امر به معروف و نهي از منكر، به آخرين و مهمترين وظيفه اجتماعي خود يعني حفظ حدود الهي، و اجراي قوانين او، و اقامه حق و عدالت قيام ميكنند. (و الحافظون لحدود الله)
پس از ذكر اين صفات نه گانه، خداوند بار ديگر چنين مؤمنان راستين و تربيت يافتگان مكتب ايمان و عمل را تشويق ميكند، و به پيامبرش ميگويد( اين مؤمنان را بشارت ده) (و بشر المؤمنين).
و از آنجا كه متعلق بشارت ذكر نشده و يا به تعبير ديگر بشارت به طور مطلق آمده است، مفهوم وسيعي را ميفهماند كه هر خير و سعادتي را در بر ميگيرد، يعني آنها را به هر خير و هر سعادت و هر گونه افتخار بشارت ده.
توجه به اين نكته نيز لازم است كه قسمتي از اين صفات نه گانه (شش صفت اول) مربوط به جنبههاي خودسازي و تربيتي افراد است، و قسمت ديگري (دو صفت هفتم و هشتم) به وظائف حساس اجتماعي و پاكسازي محيط جامعه اشاره ميكند، و آخرين صفت حكايت از مسؤوليتهاي همگاني در مورد تشكيل حكومت صالح و شركت فعالانه در مسائل مثبت سياسي دارد.[1]
[1] . تفسير نمونه، ج 8، ص 151 ـ 153.