در يكي از ماههاي رمضان با چند تن از رفقاء از ايشان (محدث قمي) خواهش كرديم كه در مسجد گوهرشاد اقامهي جماعت را بر معتقدان و علاقهمندان، منت نهد، با اصرار و ابرام اين خواهش پذيرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در يكي از شبستانهاي آنجا اقامه شد و بر جمعيت اين جماعت روز به روز ميافزود هنوز به ده نرسيده بود، كه اشخاص زيادي، اطلاع يافتند و جمعيت فوق العاده شد؛ يك روز پس از اتمام نماز ظهر به من كه نزديك ايشان بودم، گفتند: من امروز نميتوانم نماز عصر بخوانم رفتند و ديگر آن سال را براي نماز جماعت نيامدند در موقع ملاقات و استفسار از علت ترك نماز جماعت گفتند: حقيقت اين است كه در ركوعِ ركعت چهارم، متوجه شدم كه صداي اقتداكنندگان كه پُشت سر من ميگويند «يا الله يا الله ان الله مع الصابرين» از محلي بسيار دور به گوش ميرسيد، اين توجه كه مرا به زيادتي جمعيت متوجه كرد، در من شادي و فرحي توليد كرد و خلاصه خوشم آمد كه جمعيت اين اندازه زياد است، بنابراين من براي امامت، اهليت ندارم.[1]
[1] .فوائد الرضويّه، ج1، مقدمه محمود شهابي.