يك مهندس روسي تعدادي كارگر ايراني را براي كار استخدام كرده بود، كارگران بنا به وظيفه شرعي وقت اذان كه ميشد براي خواندن نماز دست از كار ميكشيدند.
يك روز مهندس به آن ها اخطار كرد كه اگر هنگام كار نماز بخوانند آخر ماه از حقوقشان كسر ميشود. كساني كه ايمان ضعيف و سست داشتند از ترس كم شدن حقوقشان نماز را به آخر وقت ميگذاردند امّا عدّه اي بدون ترس از كم شدن حقوقشان همچنان در اوّل وقت، نماز ظهر و عصرشان را ميخواندند.
آخر ماه، مهندس به آن ها كه همچنان نمازشان را اوّل وقت خوانده بودند، بيشتر از حقوق عادّي (ماهيانه) پرداخت ميكند كسانيكه نماز خود را به بعد از كار گذاشته بودند به مهندس اعتراض ميكنند كه چرا حقوق آنها را زياد داده است. مهندس ميگويد:
اهميّت دادن آن ها به نماز و صرفنظر كردن از كسر حقوق، نشانگر آن است كه ايمان آن ها بيشتر از شماست و اين قبيل آدم ها هرگز در كار خيانت نمي كنند همچنانكه به نماز خود خيانت نكردند.