ايشان يك چنين روحى داشت . مرد بسيار دقيق و ظريف بود، و به شدّت تحت تاءثير هيجانات عرفانى و معنوى قرار داشت . با ديوان حافظ و اشعار عرفانى مانوس بود. با قرآن زياد ماءنوس بود. تصور مى كنم اينطور بود كه هر شب ايشان تا يك مقدارى قرآن نمى خواند نمى خوابيد. البته اين را من در تعدادى از سفرهايى كه با ايشان به مشهد داشتند يا با هم به فريمان رفته بوديم ، يا در مشهد كه با ايشان بوديم ديده بودم . مرحوم مطهّرى ؛ (1298 - 1358 ه .ش ) يك مرد اهل عبادت و اهل تسويه و تزكيّه اخلاق و روح بود. من فراموش نمى كنم ايشان وقتى مشهد مى آمد خيلى از اوقات به منزل ما وارد مى شد گاهى هم ورودشان در منزل خويشاوندان همسرشان بود. هر شبى كه با مرحوم مطهّرى بوديم ، اين مرد نيمه شب تهّجد با آه و ناله داشت ، يعنى نماز شب مى خواند و گريه مى كرد. بطورى كه صداى گريه و مناجات او افراد را از خواب بيدار مى كرد. يك شب ايشان منزل ما بودند. نصف شب از صداى گريه ايشان خانواده ما از خواب پريده بودند. البتّه اول ملتفّت نشده بودند صداى كيست ، امّا بعد فهميدند كه صداى آقاى مطهّرى است . ايشان نصف شب نماز شب مى خواند، همراه با گريه ، با صدائى كه از آن اطاق مى شد آن را شنيد!.[1]
[1] . سرگذشتهاى ويژه از زندگى استاد شهيد مطهرى (ره )، ج 1، ص 89، خاطره از همسنگر ديرين آن شهيد، آيت ا... خامنه اى رهبر معظم انقلاب .