نماز و نیازهای جوان
1-نیاز به خلوت
انسان در خلال فعالیتهای خود،نیاز به فرصتی برای خلوت با خویشتن دارد تـا «خود» را بـیابد،توان جدیدی کسب کند و با نشاط و شور بیشتری به زندگی بپردازد. «نماز»، به «نیاز به خلوت» انسان،جهت میبخشد.چنین خلوت روح بخشی است که به سایر بخشهای زندگی انسان، نیرو و انگیزه میدهد[1]
2-نیاز به ارتباط با جهان هستی
انسان،بهویژه جوان،علاقهمند است نسبت خویش و جهان هـستی را بـداند و احساس همدلی با جهان بیرون از وجود آدمی،انسان را ارضا میکند.در غیر این صورت احساس غربت و تنهایی درونش را میفشارد.احساس همنوایی با جهان و احساس عبودیت در پیشگاه خداوند، انسان در خلال فعالیتهای خود،نیاز به فرصتی برای خلوت با خـویشتن دارد تـا«خود»را بیابد،توان جدیدی کسب کند و با نشاط و شور بیشتری به زندگی بپردازد.«نماز»،به«نیاز به خلوت»انسان،جهت میبخشد.چنین خلوت روح بخشی است که به سایر بخشهای زندگی انسان،نیرو و انگیزه میدهد.
همچون داربست محکمی است که تعادل او را در برابر دنیای پرتلاطم حفظ و برقرار میکند.[2]
3-نیاز به تـبیین غـایت زندگی
جوانان بـارها و بارها به«چرایی زندگی»میاندیشند و این واقعیت را نـیز بـاور دارنـد که«چگونگی زندگی»از«چرایی زندگی»برمیخیزد.در برخی از تعابیر قرآنی،خداوند، آدمی را به معامله و تجارتی سودبخش فرا میخواند که سود آن را تضمین کرده است.بر مبنای همین رویکرد قرآنی اسـت که جـوان بـه جای عقبنشینی از زندگی و نظارهگر رویدادها بودن،به حضور فعال در زنـدگی دعـوت میشود.
ساحل افتاده گفت:گرچه بسی زیستم هیچ نه معلوم گشت آه که من کیستم موج خروشندهای تیز خرامید و گفت هستم اگر میروم،گر نروم نیستم.[3]
4-نیاز بـه بـینش جدید
جوانان در پی دسـت یافتن به بینشی پویا و جدید نسبت به زندگیاند و برای دستیابی بـدان هر تلاشی را پذیرا میباشند.از جمله عواملی که در بینش نسل جوان،چنین تحولی به وجود میآورد،راز و نیاز با خدا،نیایش با او و احساس رضـایت از هـمدلی بـا قادر متعال است.«ویلیام جیمز»روانشناس و فیلسوف مکتب پراگماتیسم معتقد است:«وقتی که خـدا را در هـمه چیز میبینیم،در پستترین چیزها،عالیترین حقایق را خواهیم یافت و حقیقتا که دنیا،دنیای دیگری جلوه خواهد کرد.»وی در ادامهء سخنانش مـیافزاید:«قیافه دنـیا در نـظر مردم با ایمان فرق میکند.»[4]
«دورکیم»[5] معتقد است:مؤمنی که با خدا راز و نیاز میکند،نه تنها انسانی است کـه بـاحقایق جـدیدی دست مییابد،بلکه انسانی است که خود را قدرتمند احساس میکند.او در درون خود نیروی بیشتری احساس میکند و توانایی بـیشتری در غـلبه بـر سختیها و مشکلات دارد.بهنظر او،عملکرد تسکینی دین،بهویژه در ایام نومیدی،دارای اهمیت بسیار است.به همین خاطر،در بین افراد دیـندار، کمتر جـرم و جنایت،خودکشی،بزهکاری و...مشاهده میشود.[6]
امام علی-علیه السّلام-میفرماید:یکی از نشانههای افراد باایمان آن است که:«خدا در نظرشان بزرگ و عظیم است و آنچه غیر خـداست در نـظرشان کـوچک و حقیر میباشد.»[7]
5-نیاز به خویشتنداری
بردباری و تحمل مشکلات از ویژگیهای مهم اخلاقی است.زمانی که در نماز به ذکر آیهء شریفهء سورهء حمد
« إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ » [8] مشغولیم،به مصداق این آیه،فقط او را میپرستیم و فقط از او یاری میخواهیم.این امر هم جنبهء تلقینی دارد و نیروی ایمان را در پرتـو تـلقین،تقویت مـیکند و هم جنبهء شناختی دارد،یعنی در عمل نیز به هیچ نیرویی جز خداوند اتکا نداشته و نداریم و از کسی جـز او در عـمل کمک نمیخواهیم.[9]
«ویلیام جیمز»چنین میگوید:«اگر نیرویی برای تحمل پیشامدها لازم باشد،در اثر دعا و نماز به دست مـیآید.»وی همچنین مـتذکر مـیشود:«دعا و نیاز یا به عبارت دیگر اسکن اتصال با روح عالم خلقت یا جان جانان،کاری است با اثر و نـتیجه،نتیجهء آن عـبارت اسـت از ایجاد یک جریان قدرت و نیرویی که بهطور محسوس،دارای آثار مادی و معنوی میباشد.»[10]
[1] . شرفی،محمد رضا(1379 و 1380):«مبانی و آثار روانشناسی نماز»،ماهنامهء تربیت،وزارت آموزش و پرورش،سال شانزدهم،شمارههای دی 1379،ص 14؛ بهمن 1379،ص ص 25-23؛اسفند 1379،ص ص 41-38؛اردیبهشت 1380،ص 17.
[2] . همان
[3] . همان
[4] . همان
[5] . EMILE DURKEIM
[6] . خزائی،علیرضا(1380):«نقش معلمان در تـوسعهء بـاورهای دینی و رشد اخلاقی جامعه»،مجموعه مقالات برگزیدهء همایش معلم،فرهنگ و توسعه،ادارهء کل آموزش و پرورش استان اصفهان،ص ص 138-128.
[7] . شرفی،محمد رضا(1379 و 1380):«مبانی و آثار روانشناسی نماز»،ماهنامهء تربیت،وزارت آموزش و پرورش،سال شانزدهم،شمارههای دی 1379،ص 14؛ بهمن 1379،ص ص 25-23؛اسفند 1379،ص ص 41-38؛اردیبهشت 1380،ص 17.
[8] . حمد: 4
[9] . شرفی،محمد رضا(1379 و 1380):«مبانی و آثار روانشناسی نماز»،ماهنامهء تربیت،وزارت آموزش و پرورش،سال شانزدهم،شمارههای دی 1379،ص 14؛ بهمن 1379،ص ص 25-23؛اسفند 1379،ص ص 41-38؛اردیبهشت 1380،ص 17.
[10] . همان