نقش نماز و تعاليم ديني در شخصيت جوانان
اين كه در انسان تمايلات و گرايشاتي وجود دارد كه او را متوجه به اهدافي ميسازد و ميخواهد با دست يابي به آن اهداف خود را تسكين و اطمينان ببخشد نشانه آن است كه بايد چنين ملجائي وجود داشته باشد.
چون اقتضاي حكمت بالغه الهي اين است كه هيچ نيازي را بدون پاسخ نگذارد.
آري اگر انسان احساس عطش و گرسنگي ميكند بايد آب و طعامي باشد تا رفع تشنگي و گرسنگي نمايد.
حال بايد ديد كه چه عواملي اضطراب او را رفع ميكنند و چه دارويي براي او شفا بخش است و كدام طبيب به درد او عالم ميباشد؟
ترديدي نيست كه روح و حقيقت تعاليم دين به نيازهاي روحي و گرايشات غريزي و فطري او برگشت ميكند و با جزم و يقين ميتوان گفت كه هيچ يك از دستورات دين بيارتباط با تكامل انساني او نيست.
«جان و جوهر پاسخ اسلامي به دنياي متجدد در جهات ديني و معنوي و فكري زندگي بشر نهفته است.
همين جهات است كه كردار بشر و نحوة تلقي او را از جهان پيرامون رقم ميزند. مهمترين پاسخ يك جوان مسلمان و مهمترين گامي كه بايد او پيش از هر چيز بردارد اين است كه قوت ايمان خود را حفظ كند و اعتمادش را به صدق و اعتبار وحي اسلامي از دست ندهد. دنياي متجدد به تدريج تباه شده است و درصدد است
همة آنچه را كه مقدس و طبعاً ديني است از بين ببرد و بخصوص با اسلام به عنوان ديني كه از نگرش قدسي نسبت به زندگي و قانون الهي در برگيرندة همه افعال و اعمال بشر عدول نكرده است مخالفت دارد.
اكثر مشترقان غربي حدود دو قرن به اسلام ميتاختهاند و سعي داشتهاند به مسلمين ياد دهند كه دين خود را چگونه بفهمند.»[1]
همه اين تلاشها بدان جهت صورت ميگيرد كه اسلام چون مسيحيت و يهوديت تحريف نشده و متون واقعي آن در دست است و پاسخ همه معضلات را ميتوان در او جست.
در متن و منبع همين دين (قرآن) به مسلمانان تعليم داده ميشود كه قرآن شفاي همه امراض قلبي انسانهاست.
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ ؛ «اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمد و درمان آنچه كه در سينههاست».[2]
و خداوند، عالِم به سرّ و علن همه موجودات بوده پس تنها طبيب حاذق اوست و قرآن تنها نسخه كاملي است كه با عمل بدان ميتوان سلامت كامل را بدست آورد چنآنچه علي ـ عليه السلام ـ فرمودهاند:
«از قرآن براي بيماريهاي خود شفا طلب كنيد و براي حل مشكلات خويش به آن استعانت بجوييد چه اين كه در قرآن شفاي بزرگترين دردهاست كه آن درد كفر و نفاق و گمراهي است».[3]
و نيز در همين دين تأكيد بسيار رفته است به اين كه اطمينان قلبي شما انسانها در گرو ياد الهي است.
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب ؛ «آگاه باشيد كه با ذكر و ياد خدا دلها آرامش مييابد».[4]
پس تنها ملجأ و پناهگاه واقعي، اتصال قلوب به عالم لاهوت و سپردن دل به دست صاحبدل و توجه كامل به خالق قادر است تا اين كه خود را بدان وابسته بيند
و از غير او دل بركند و پاسخ اصلي و برآوردن همه نياز و فقر خود را در بينيازي و غناي او يابد و هدايت خويش را در عمل به دستورات و تعاليم او بداند
و تعديل شخصيت و تكميل انسانيت خود را در انس و آشنايي با تعاليم قرآن و دستورات اسلام جستجو نمايد.
پا نوشت:
[1] . جوان مسلمان و دنياي متجدد، ص 352.
[2] . سوره مباركه يونس، آيه 57.
[3] . نهج البلاغه، خطبه 176.
[4] . سوره مباركه رعد، آيه 28.