شرايط صحّت و قبولي عبادات
ارزش عبادت به صحّت و درستي آن است و صحّت آن، به دو عامل مهم بستگي دارد:
1. صحيح بودن هدف.
2. صحيح بودن شكل آن.
امّا «هدف»: كسب رضاي الهي و انجام وظيفه، بايد هدف انسان در عبادت باشد. از اين رو، عبادتي كه از روي ريا، يا كسب وجهه و خوشايند مردم باشد يا انسان انتظار ستايش از غير خدا داشته باشد، شرك است. البته اگر هدف، خدا باشد و مردم متوجّه كار خالصانة انسان شوند، اشكال ندارد.[1]
ريا در عبادت، علاوه بر آنكه حرام است، موجب بطلان آن نيز مي باشد. بايد كوشيد تا نيّت خالص عبادت، به انگيزه هاي غير خدايي آميخته نشود.
دربارة اخلاص در عمل امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرموده است:
«وَ الْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذي لاتُريدُ اَنْ يَحمَدك عَلَيهِ اَحدُ اِلَّا الله»[2]
عمل خالص، آن است كه از احدي، به جز خداوند، انتظار مدح و ستايش نداشته باشي.
در آثار اخلاص، از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روايت است كه:
«ما اخلص عبدلله عزَّوجلَّ اربعين صباحاً الّا جرت ينابيع الحكمة من قلبه الي لسانه»[3] بنده اي نيست كه چهل روز تمام، كارهاي خود را خالصانه براي خدا انجام دهد، مگر آنكه چشمه هاي حكمت و خرد، از روح و جانش بر زبانش جاري مي شود.
اخلاص، دانشگاهي است كه در مدّت چهل روز، فارغ التحصيلاني حكيم و فرزانه، تحويل مي دهد.
امّا «شكل كار»:
عبادتي صحيح است كه به همان شكل و شيوه و صورت معين از سوي خدا و مكتب انجام گيرد، نه روي سليقه هاي شخصي يا روش هاي منحرف از دستور دين.
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد: «لا قول و لا عمل و لا نيّة الا باصابة السُّنَّة»[4] ارزشي براي گفته ها و عمل ها و نيّت ها نيست، مگر آن كه طبق دستور و سنت انجام گيرد.
پس شكل عبادت را هم بايد از اولياءدين آموخت.
حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ از خداوند درخواست مي كند كه نحوة صحيح عبادت را به ما نشان بده «و أرِنا مَنا سِكنا».[5]
در اينكه نماز را كجا بايد شكسته يا تمام، آهسته يا بلند خواند، تعداد ركعت ها و امثال آن، بايد متعبّد بود. در غير اين صورت، ارزشي نخواهد داشت. مثل آنكه اگر بگويند: در صد قدمي شما گنجي نهفته است، مي توانيد آن را تصاحب كنيد. اگر شما 98 قدمي يا 102 قدمي را حفر كنيد، به گنجي نمي رسيد و رنج بيهوده برده ايد.
يا اگر بخواهيد با كسي يا شهرستاني تماس تلفن بگيريد، با يك شماره كم يا زياد، شخص ديگر جواب مي دهد يا شهر ديگري را مي گيريد. پس در عبادات هم دقيقاً بايد به همان صورتي انجام داد كه دستور داده اند. مانند دندانه هاي يك كليد كه اگر اندكي ريز يا درشت شود، ديگر قفل را باز نمي كند.
امام باقر ـ عليه السّلام ـ در تفسير آية 189 بقره «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» از در خانه ها وارد شويد، نه از بيراهه، فرمود:
مقصود آن است كه هر كاري را از راهش وارد شده و انجام دهيد و طبق دستور عمل كنيد.[6]
انگيزه هاي تغيير شكل عبادت
قرآن، نمونه هاي متعدد ياد مي كند كه چگونه اقوام پيشين، با تغيير شكل عبادت، دچار قهر و غضب الهي شدند. انگيزة اين تغيير شكل ها متفاوت بوده، كه از هر كدام، يك نمونة قرآني ذكر مي كنيم:
1. لجاجت
خداوند به بني اسرائيل دستور داد هنگام ورود به سرزمين مقدس، كلمة «حطّه» را بر زبان جاري كند (يعني خدايا ما را ببخش و گناهانمان را بريز).
آنان را روي استهزاء و لجاجت، تغيير داده و گفتند: «حنطه» (يعني گندم). خدا بر آنان غضب كرد و هلاكشان نمود.[7]
2. روشنفكر زدگي
در اسلام، چهار ماه حرام است كه جنگيدن در آن ممنوع است. اين آتش بس اجباري، در سه ماه پياپي (ذيقعده، ذيحجه، محرّم) و يك ماه جدا (رجب) است كه قرآن همه را به عنوان «اربعة حرم»[8] ياد كرده و جنگيدن را ممنوع ساخته است، مگر آنجا كه حالت دفاعي باشد. برخي به نظر روشنفكرانة خود و روي سليقه، ماه هاي حرام را جابجا مي كردند، عقب جلو مي كردند و مي گفتند: چه فرق مي كند، هدف آن است كه سالي چهار ماه نجنگيم. قرآن، اين تغيير در ماه هاي حرام را نكوهش كرد وآن را فرو رفتن در كفر دانست.[9]
3. مقدّس مآبي
منظور، كار كساني است كه با سرپوش مذهب و حيله هاي شرعي، به خواسته هاي دل خود مي رسند و بدينوسيله مي خواهند بر سر وجدان و قانون خدا كلاه بگذارند.
نمونه اش در داستان بني اسرائيل است كه چون خداوند، صيد ماهي را روز شنبه براي آنان تحريم كرده بود، با احداث حوضچه هايي كنار آب، ماهي ها را بدرون آن مي كشيدند ولي روز بعد، ماهي ها را مي گرفتند و مي گفتند: ما كه روز شنبه ماهي نگرفته ايم ...! ماجراي فوق، در آياتي از قرآن بيان شده و مورد مذمّت قرار گرفته است.[10]
شرايط قبولي عبادات
عبادات، غير از شرايط صحّت، شرايط «قبول» و «كمال» هم دارد. يعني آنچه كه مراعاتش، انسان را به قرب خدا و رشد معنوي مي رساند و در فرد و جمع، تأثير مي گذارد.
گاهي عبادت، صحيح است، ولي رشد آور نيست، مثل دارويي كه شفابخش نيست. گاهي عبادت، از كيفر مي رهاند ولي ما را محبوب خدا نمي سازد.
در آيات و روايات، شرايطي براي قبولي اعمال و عبادات بيان شده كه نمونه هايي از آنها از اين قرار است.[11]
1. شرط اعتقادي.
2. شرط سياسي.
3. شرط اخلاقي.
4. شرط اقتصادي.
5. شرط اجتماعي.
6. شرط بهداشتي و ...
قبل از توضيح اين موارد، تأكيد مي شود كه انسان بايد به مسئله قبولي عبادت عنايت خاصّي داشته باشد تا از تلاش معنوي اش بهرة بيشتر ببرد.
علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «كُونُوا عَلي قَبُول الْعَمَلِ اَشَدَّ عِنايةً مِنكُم عَلَي الْعَمَل»[12] به قبولي عمل، بيش از اصل عمل توجّه داشته باشيد.
انسان ممكن است براي پذيرش در جايي، هم كارت ورود بگيرد، هم طبق مقررات ظاهري عمل كند، ولي در مصاحبه به دلائلي مانند فساد اخلاق يا سوء سابقه يا ... رد شود. عبادات هم ممكن است از نظر مقررات الهي، درست انجام گيرد، ولي به دلايلي مورد قبول خدا نشود. مگر نه اين است كه گاهي كارهاي صحيحي از طرف افراد غير مسئول انجام مي گيرد ولي به جاي تشكّر، از آنان انتقاد هم مي شود؟! پس شرطِ قبولي كار، چيزي ديگر است. اينك به بيان آن شرايط مي پردازيم:
1. شرط اعتقادي: ايمان به خدا
نداشتن ايمان، ماية تباهي اعمال است: « وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»[13]
كساني مساجد خدا را آباد مي كنند كه ايمان به خدا و معاد داشته باشند:
«إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ»[14]
و عمل صالح از زن و مرد «مؤمن» است كه موجب زندگي پاك مي شود:
«من عمل صلحاً من ذكر أو أنثي و هو مؤمن فَلنُحيِيُنَّه حيوة طيبةً»[15]
كسي كه خدا را قبول ندارد، براي او كاري نمي كند تا انتظار پاداش داشته باشد. قرآن كريم، اعمال كافران را همچون خاكستري مي داند كه در يك روز طوفاني در برابر باد قرار گيرد. كه چيزي از آن باقي نمي ماند.
2. شرط سياسي: ولايت
ولايت و رهبري صحيح و آسماني، همة بندگان خدا و بندگي ها و نماز و حجّ و جهاد و ... را در مسير الهي قرار مي دهد و به آنها جهت شايسته مي بخشد. مثل ايران امروز كه با برخورداري از ولايت فقيه، راه رو به رشدي را مي پيمايد. در مقابل، كشورهاي اسلامي ديگر، با آنكه نماز و روزه و ... دارند ولي به خاطر انحراف در خط سياسي و رهبري، در ذلّت اند.
رهبري جامعه، همانند راننده در يك ماشين است. اگر همة سرنشينان، شيك و مرتب و مؤدّب باشند ولي راننده مست باشد يا جاده منحرف باشد، سقوط در پيش است. ولي اگر راننده، سالم و باتجربه باشد، هر چند مسافران، كهنه پوش و نامترب باشند، اين سفر به مقصد مي رسد.
در حديث از امام باقر ـ عليه السّلام ـ است: «من دان الله بعبادة يجهد فيها نفسه و لا امام له من الله فسعيه غير مقبول»[16]
كسي كه به خدا ايمان دارد و عبادت هاي طاقت فرسا هم انجام مي دهد ولي امام لايقي از طرف خدا ندارد، تلاشش بي فايده است.
اگر رهبر آسماني بود، پرستش خدا به طاغوت پرستي كشيده نمي شد و قوانين آسماني تبديل به خرافات نمي گرديد و نمازهاي جمعه، با همة شكوهش، به نفع طاغوت ها نمي انجاميد و حج، اين مظهر قدرت و عزّت اسلام و مسلمين، چنين بي اثر يا به سود حكام دور از اسلام تبديل نمي شد.
در حديث مي خوانيم: «فمن لم يتوّلنا لم يرفع الله له عملاً»[17] هر كس ولايت و رهبري ما را نپذيرد، خدا هم اعمال او را قبول نمي كند.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: ما «باب الله» هستيم و راه خدا از طريق ما معرّفي و شناخته مي شود.[18]
پس شرط قبولي عبادات، ولايت است. ولي همراهش بايد تقوا هم باشد. امام باقر ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «و ما تنال و لايتنا الّا بالعمل و الورع»[19]
در خط رهبري ما نيست، مگر آنانكه اهل عمل و تقوا باشد.
3. شرط اخلاقي: الف) تقوا
داستان فرزندان آدم در قرآن آمده است. هر دو قرباني كردند. قرباني يكي پذيرفته شد و ديگري نه. خدا مي فرمايد:
«إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِين»[20] خدا تنها از اهل تقوا مي پذيرد.
نقل كرده اند شخصي هنگام عبور از بازار، دو قرص نان سرقت كرد و دو انار از مغازه اي ديگر.
[1] . تفسير صافي، ج 2، ص 35.
[2] . بحارالانوار، ج 70، ص 230.
[3] . بحارالانوار، ج 70، ص 242.
[4] . قصار الجمل، ج 2، ص 73.
[5] . سوره بقره، آية 128.
[6] . الميزان، ج 2، ص 59.
[7] . «فانزلنا علي الذين ظلموا رجزاً من السماء ...» بقره، آية 59.
[8] . سورة توبه، آية 36.
[9] . «انّما النسيء زيادة في الكفر» توبه، آية 37.
[10] . از جمله در سورة اعراف، آية 163.
[11] . با تشكر از برادر عزيز حجةاسلام آقاي وحيدي كه اين دسته بندي، با الهام از اوست.
[12] . بحارالانوار، ج 71، ص 173.
[13] . سورة مائده، آية 5.
[14] . سورة توبه، آية 18.
[15] . سورة نحل، آية 97.
[16] . وسائل الشيعه، ج 1، ص 90.
[17] . كافي، ج 1، ص 430.
[18] . كافي، ج 1، ص 193 و 145.
[19] . كافي، ج 2، ص 75، بحارالانوار، ج 71، ص 187.
[20] . سورة مائده، آية 27.
@#@ سپس آن انار و نان را به فقير داد. به او گفتند: اين چه كاري است؟ گفت: خداوند هر گناه را يك كيفر ولي ثواب را ده برابر پاداش مي دهد.
من با آن دو نان و دو انار، چهار گناه كردم ولي به فقير كه دادم، چهل ثواب بردم. چهار گناه از چهل ثواب كه كم شود، سي و شش ثواب باقي مي ماند. به او گفتند: پاداش ده برابر، براي كسي است كه كارش بر اساس تقوا باشد. انفاق از مال غصبي پاداش ندارد. مگر نخوانده اي كه: «انما يتقبل الله من المتقين ...»!
ب) حضور قلب
توجه و حضور قلب از ديگر شرايط صحت عبادت است:
برخي از راه هاي كسب توجه و حضور قلب در عبادات عبارتند از:
1. توجه به عظمت خدا و تفكر در عبادت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «الا لاخير في عبادة ليس فيها تفكر؛ آگاه باشيد كه در عبادتي كه تفكر نباشد سودي نيست»[1]
2. توجه به لطف بي نهايت خدا نسبت به بندگانش.
3. پناه بردن به خدا از شر شيطان هاي جنّي و انسي.
4. توسل جستن به اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ.
5. داشتن حالت خشوع و خضوع.
و ....
4. شرط اقتصادي: اداي حق مردم
رسيدگي به نيازمندان و اداي حقوق محرومان به درجه اي از اهميت است كه گاهي قبولي عبادت بستگي به آن دارد. پرداختن زكات، يا داشتن درآمد مشروع، از اين نمونه هاست.
امام رضا ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «من صلّي و لم يزك لم تقبل صلوته»[2] هر كس نماز بخواند ولي زكات (و ماليات اسلامي) نپردازد، نمازش قبول نمي شود.
در حديث ديگري علي ـ عليه السّلام ـ به كميل مي فرمايد:
هر گاه غذاي تو از راه حلال و درآمد صحيح نباشد، خداوند، تسبيح گفتن و شكر كردن تو را قبول نمي كند.[3]
5. شرط اجتماعي: خيرخواهي نسبت به ديگران
حفظ پيوندهاي اجتماعي و اخوّت ميان مسلمانان و روابط شايسته و نيكو ميان پيروان اسلام، اهميّت بسياري دارد. از اين رو، هر سخن و عملي كه به گسستن پيوندها و بهم زدن روابط خوب منجر شود نارواست، «غيبت»، «سوء ظن»، «بدخواهي»، «قطع رابطه»، «بدخلقي» و ... از اوصاف و اعمالي هستند كه موجب قبول نشدن عبادت مي شوند.
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: «من اغتاب مسلماً او مسلمةً لم يقبل الله صلاته و لاصيامه اربعين يوماً و ليلةً الّا ان يغفر له صاحبه»[4]
كسي كه غيبت زن و مرد مسلماني را بكند، تا چهل روز نماز و روزه اش را خدا نمي پذيرد، مگر آنكه آن شخص، او را ببخشد.
و نيز، آن حضرت فرمود: «يا اباذر! اياك و هجران اخيك، فانّ العمل لايتقبّل مع الهجران»[5] اي ابوذر! از دوري و قطع رابطه با برادر ديني بپرهيز، چرا كه عمل اينگونه اشخاص پذيرفته نيست.
و امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «لا يقبل الله من مؤمن عملاً و هو مضمر علي اخيه سوءً»[6] هر مؤمني كه نسبت به برادر ديني اش، نيّت بدي داشته باشد، خداوند عمل او را قبول نمي كند.
و امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «انّ سوء الخلق يفسد العمل كما يفسد الخّل العسل»[7] بداخلاقي با مردم، چنان عمل را فاسد مي كند، كه سركه، عسل را.
نتيجه آنكه بدگويي از ديگران، نيّت سوء دربارة مردم، ترك دوستي، غيبت و امثال آن كه باعث سست شدن پيوندهاي اجتماعي مسلمانان مي شود، از موانع قبول شدن عبادات به حساب آمده است. و نمازگزار و اهل عبادت، بايد روابط ديني مستحكمي با بندگان خدا داشته باشد، تا پرستش هايش شايستگي قبولي را دارا باشند.
6. شرط خانوادگي: خوشرفتاري
آئين مقدس و متعالي اسلام، ميان عبادت و سياست و اخلاق و اجتماع، پيوندي منسجم ايجاد كرده است. در امور خانوادگي هم رعايت احترام و حقوق متقابل زن و شوهر را چنان مهم دانسته كه بي توجهي به آن گاهي باعث قبول نشدن عبادات مي گردد. و قطع پيوندهاي زميني، به قطع پيوند آسماني مي انجامد.
در اين زمينه پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده است: «من كان له امرئة توذيه لم يقبل الله صلاتها و لاحسنةً من عملها ... و علي الرّجل مثل ذلك»[8] هر كس زن بد رفتار و اذيت كننده اي داشته باشد، خداوند نماز و كارهاي نيك آن زن را نمي پذيرد. (مرد نيز همچنين است)
نه تنها بد رفتاري زن با شوهر يا برعكس، اين اثر را دارد، حتي نگاه خشم آگين به پدر و مادر هم مانع قبول عبادت است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «من نظر الي أبويه نظر ماقتٍ و هما ظالمان له لم يقبل الله له صلاةً»[9]
نماز فرزنداني كه با خشم به پدر و مادر خود نگاه مي كنند قبول نمي شود. گر چه والدين، نسبت به آنان كوتاهي و ظلمي كرده باشند.
آري ... وقتي ما از نردبان نماز، به معراج مي رويم كه پايه هاي آن، روي زمين محكمي باشد. ولي اگر روي يخ لغزنده يا زمين سست قرار داده شود، بالا رفتن را مشكل يا غير ممكن مي سازد. كمال معنوي در ساية عبادات، آن هم با حسن رفتار و روابط شايستة اجتماعي حاصل مي شود. مسائل ديگري هم در روايات بيان شده كه مانع قبولي اعمال است، مانند شراب خوردن و غير آن. البته نبايد تصوّر شود كه حال كه خدا قبول نمي كند، پس نماز نخواند و روزه نگيرد و ... بلكه اينگونه روايات، نشان دهندة ضعف عمل و كم ارزشي آن به خاطر رفتار و خصلت هاي ناشايست عبادت كننده است.
نشان قبولي
قرآن، ثمرة نماز را، باز داشتن از فحشاء و منكر مي داند «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[10]
و اين خاصيّت، مغز و محتواي اصلي نماز و نشان قبولي اعمال و عبادات است. هستة بي مغز، رشد نمي كند و ثمر نمي دهد. نماز بدون بازداشتن از بدي ها، همان عبادت بي محتواست.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ در بيان اين نشانه، مي فرمايد: «مَنْ اَحَبّ اَنْ يَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُه اَمْ لَمْ تُقْبَل، فَلْينظُر هَلْ مَنَعتْهُ صَلاتُه عَنِ الْفَحشاءِ وَ المنكر؟ فَبقَدرِ ما ضَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنه»[11]
هر كس دوست دارد بداند نمازش قبول شده يا نه، ببيند كه آيا نمازش او را از گناه و زشتي باز داشته يا نه؟ پس به هر قدر كه نمازش او را از گناه باز داشته، به همان اندازه نمازش قبول شده است.
[1] . اصول كافي، ج 1، ص 36.
[2] . بحارالانوار، ج 96، ص 12.
[3] . سفينة البحار، ج 1، واژة «حلّ».
[4] . جامع السعادات، ج 2، ص 234.
[5] . مكارم الاخلاق، ص 554 (به نقل از الحياة، ج 1، ص 236).
[6] . اصول كافي، ج 2، ص 361.
[7] . اصول كافي، ج 2، ص 321.
[8] . وسائل الشيعه، ج 14، ص 116.
[9] . اصول كافي، ج 2، ص 349.
[10]. سورة عنكبوت، آية 45.
[11] . بحارالانوار، ج 82، ص 198.
محسن قرائتي ـ پرتوي ازاسرارنماز، ص50