نماز در اديان مختلف
جايگاه نماز در اديان غير ابراهيمي
از آنجائي كه خداوند سرشت انسان را خداپرست آفريده و خداشناسي و خداگرايي فطري است، لذا بشر در طول تاريخ همواره به دنبال پرستش و عبادت معبودي بوده است كه مظهر و نمود عيني آن عبادت در اديان الهي در نماز تجلّي يافته است. امّا اگر بيشتر درباره اين موضوع بخواهيم كنكاش كنيم درمي يابيم كه مسأله نيايش به ويژه نماز، مخصوص اديان وحياني نبوده بلكه در اديان غير وحياني يا غير الهي هم مطرح بوده كه در زير به برخي از آنها اشاره مي كنيم.
به طور مثال در تاريخ اديان جان ناس مي خوانيم كه تبّتيان در مواقعي كه در دير يا صومعه اي جشن معيّن بر پا مي شد زوّار از هر طرف به آنجا روي مي آوردند و هدايايي از جنش قماش و كره و غيره براي راهبان مي آوردند و در آنجا چند روز اقامت كرده، به طواف و نماز و دعا و رقص مشغول مي شدند و پس از يك سلسله عمليات سحرآميز به اوطان خود مراجعت مي كردند[1]. و نيز ياد آوري شده: «در اواسط قرن 14 ميلادي بعد از اين كه امپراطوري مغول از ديار چين محو و منقرض گرديد، يكي از راهبان تبّتي به نام «شونگ ـ خا ـ پا» در صدد اصلاحاتي در دين «لاما» بر آمد و شريعتي بنيان نهاد كه به نام معبد زرد موصوف است. اين اصلاح مذهبي انتظامات ديرها را شديدتر و سخت تر گرداند و استعمال نوشابه هاي به كلّي حرام و عبادت و نمازها زيادتر معمول گرديد.»[2] همچنين جان ناس به نقل از كتاب پنجلي كه به نام «راجه يوگه» موسوم است هشت قاعده براي جوكي سالك (يكي از مكاتب هندوان) مقرّر داشته است كه از جمله آن ها رعايت نظامات (يناما)، خودداري، نظافت، آرامش نفس، مطالعه و نماز.[3]
ويل دورانت در تاريخ تمدّن خود در مورد عبادت يونان باستان مي نويسد: «مؤمنان در جريان عبادت، خود را به مذبح، كه در جلوي معبد قرار داشت مي رساندند و به وسيله قرباني و نماز از خشم خدا ايمني مي يافتند و ياري او را جلب مي كردند».[4] و طبق آماري كه جان ناس در كتاب تاريخ اديان خود مي آورد، معابد مذهبي شينتو (مذهب وطن پرستي ژاپن) تعدادشان در سال 1945 يكصد هزار مي رسيد. اين معابد عموماً داراي حصار مقدّس و دروازه هايي موسوم به «توري» كه شهرت جهاني دارد و مناره اي به سبك گلدسته هاي مساجد اسلامي و برج زنگ و بالاخره رواِ عبادت بود. پيش از آغاز پرستش، زائر بايد تطهير مي كرد و دست و دهان خود را مي شست و در وضو خانه معبد وضويي مي ساخت و با بر هم نهادن دو كف دست به مجازات سينه كه شيوه مخصوص پرستش ژاپني است، تعظيم و با به صدا در آوردن زنگ و انجام نماز و نيايش و تعظيم محدود و در حالت مراقبه و تأمّل از واجبان معابد بود[5].
درباره كنفسيوس آمده است، او ادّعاي اين كه پيامبر بوده و به او وحي مي شده اشاره اي نكرده است، و در واقع بيشتر حكيم بوده تا اين كه مرد دين باشد، ولي با وجود اين احساس ديني داشت كه منجر به احترام خدايان و مداومت بر اقامه شعائر ديني مي شد. او نماز مي خواند، در حالي كه ساكت بوده، حرفي نمي زده است بر خلاف عادت مردم در زمان خودش و زشت مي دانست نماز بخواند تا اين كه خداوند او را ببخشد و يا نعمتي به او بدهد، زيرا او معتقد بود نماز هدفي جز تنظيم سلوك افراد و الفت ميان آن ها نمي باشد.[6]
از اديان ديگر در زمان پارت ها و ساسانيان «صابئين و مندائيان» هستند. اين قوم خود را صابي مي ناميدند. صابي دين كساني است كه در زبان عربي «مغتسلة» خوانده مي شدند يعني كساني كه در امر پاكيزگي تن و جامه و شستشوي در آب رودخانه دلبستگي كامل داشتند.[7]نماز در آئين مندايي شبيه نماز مسلمانان بود و حتّي قبل از نماز، وضو گرفتن را هم لازم مي دانستند و يكي از اساسي ترين آداب و واجبات در دين مندايي ـ قبل از اين كه به نماز بايستند ـ انجام رشامه (وضو) است زيرا هر فرد مندايي بايد سه بار در روز، صبح، ظهر و عصر عمل رشامه (وضو) را انجام دهد و اين كار در بسياري از مراسم ديگر مانند تعميد و غيره هم به جا آورده مي شود و هر فرد براي اين كار در بسياري از مراسم ديگر مانند تعميد و غيره هم به جا آورده مي شود و هر فرد براي اين كه بخواهد وضو بگيرد بايد اوّل نيّت كند و نيز فكر خويش را پاك و از هر گونه آلودگي افكار مادّي آزاد كند، آنگاه خالصانه به كنار رودخانه بيابد و با تواضح به طرف مجراي آب بايستد و دعاهايي را بخواند و به طريق خالص وضو بگيرد.[8]
همچنين براخته (نماز)، دعايي است كه بعد از رشامه (وضو) خوانده مي شود. «براخه» هر روزي سه بار يعني صبح، ظهر و عصر بعد از رُشامه (وضو) انجام مي شود. براخه در هر مكان كه مقدور باشد مي توان به جا آورد و نمازشان را با بوثه ي (آيه) زير كه بوثه ي توحيد است آغاز مي كردند. «به نام خداي بزرگ، خداوند را با قلبي پاك ستايش باد! پروردگار وجود دارد به شهادت تو اي خداي جاويدان كه مالك عالم انواري و از ذات خويش منبعث شده اي و كسي را در وجود آمدنت دخالتي نبوده و نيست، نام تو هيچ گاه از بين نخواهد رفت و بعد نوبت به اداي احترام به پيامبران و مقدّسين مي رسد كه طولاني است.»[9]
براي تأييد اين مطلب در كتاب آثار الباقيّة، ابوريحان بيروني مي گويد: صابئين سه نماز واجب دارند. نسخت هنگام طلوع خورشيد كه هشت ركعت مي باشد. دوم قبل از زوال خورشيد از وسط آسمان كه پنج ركعت مي باشد. و سوم هنگام غروب آفتاب كه پنج ركعت مي باشد و در هر ركعت از نماز شان سه سجده است و در ساعت دوم روز يك نماز نافله مي خواندند و يكي را در ساعت نه روز و سومي را در ساعت سوم از شب و از براي نماز طهارت و وضو به جا مي آورند و غسل جنابت مي كنند.[10] و شاهد ديگري كه اين مطلب را تأييد مي كند سخني از مرحوم شهرستاني در ملل و نحل مي باشد آنجا كه او مي گويد: «صابئون همه آن ها سه نماز مي خواندند و غسل جنابت و مس ميّت مي كنند.»[11]
بالاخره در مورد ماني و آئين او گفته شده كه در شبانه روز چهار نماز را واجب مي دانستند و نماز گزار بايد با آب روان يا راكد مسح كند و روبروي آفتاب بايستد و به سجده رود و بگويد: «مبارك است راهنماي ما، فاراقليط، پيامبر ما و مبارك است فرشتگان نگهبان او و مسبّحان، لشكريان پرتو افشان او» پس از گفتن اين كلمات برخيزد و راست بايستد و بعد به سجده دوم رود، بگويد: «به پاكي ياد شده اي تو اي ماني پرتو افشان و راهنماي ما، كه ريشه روشنايي و نهال زندگي و شجره بزرگي هستي كه تمامش بهبودي بخش است» باز بلند شود و بايستد و به سجده سوم رود و دعاهايي بگويد تا سجده دوازدهم.[12]
اوقات نمازهاي آن ها عبارتند از: 1ـ وقت نماز اوّل در هنگام زوال است. (متمايل شدن خورشيد از ميانه آسمان به سوي مغرب) 2ـ وقت نماز دوّم بين زوال و غرب آفتاب است. 3ـ وقت نماز سوّم كه نماز مغرب ناميده مي شود بعد از غروب آفتاب تا سه ساعت بعد از آن مي باشد. 4ـ وقت نماز چهارم كه نماز عشاء (شام) است، پس از گذشتن سه ساعت از غروب است. در تمام اين نمازها و سجده ها نماز گزار بايد همان كارهايي را انجام دهد كه در نماز اوّل، انجام داده است.[13]
جايگاه نماز در اديان ابراهيمي (بجز اسلام)
1ـ جايگاه نماز در آئين زرتشت
زرتشتيان نماز شان بسيار شبيه نماز مسلمانان بوده و همان طور در پنج وقت بايد نماز و دعاهاي مخصوص را بخوانند و نيز مقدّماتي براي انجام مراسم عبادي دارند كه بي شباهت به مقدّمات نماز در اسلام نمي باشد. در كتاب «ديانت زرتشتي» آمده است، زرتشتي ها هر 24 ساعت را به 5 دوره يا گاه تقسيم مي نمايند و آداب مذهبي تابع اين پنجگانه است. بر هر زرتشتي مؤمن فرض است كه در هر يك از پنج دوره، ادعيه و مناجات هاي خاصّ بخواند. اين ادعيه و نيايش ها با ستايش و تمجيد اورمزد همراه است و از اصول و واجبات ضروري زندگاني روزانه زرتشتيان محسوب مي گردد. امّا اين روزه فرضيات پنجگانه را معمولاً موبدان به جا مي آورند و اكثر زرتشتيان به خواندن ادعيه در صبحگاه و شامگاه اكتفا مي كنند. جهت نيايش زرتشتيان، به سوي منبع نور (آفتاب، ماه و چراغ) مي باشد و اكثر با خم شدن و سجده بر روي زمين و نشان دادن عبوديّت و بندگي خود به اورمزد، دعاي خود را پايان مي دهند. فرضيات به زبان اوستايي تلاوت مي شود. مؤمنين زرتشتي اغلب همراه آن، ادعيه اي نيز به فارسي يا گجراتي مي خوانند. برخي از بهدينان نه تنها فرضيات را حفظ هستند بلكه بعضي از يشت ها و يا قسمتي از آنهاـ از جمله بهرام يشت ـ را حفظ مي نمايند[14].
جان ناس در تاريخ جامع اديان خود مي گويد: افراد زرتشتي در هر وقت روز بخواهند مي توانند منفرداً به درون آتشكده بروند قبل از ورود به معبد دست و روي خود را آب شسته، قسمتي از اوستا را تلاوت كرده دعا و مناجات بخوانند. سپس كفش ها را از پا در آورده به اطاِ معبد داخل مي شوند و در برابر آتشدان مقدّس نماز برده، هديه و نيازي با مقداري چوب صندل به موبد تقديم مي دارند و برابر، يك چمچمه از خاكستر مقدّس از او مي ستانند. و آن خاكستر قدوّسي را به نيّت كسب فيض و بركت به صورت و چشم خود مي مالند. پس به سوي آتش، به تعظيم خم شده و آهسته رو به قهقراء رفته، با كفش كن مي رسند و سپس به خانه خود باز مي گردند[15].
[1]. تاريخ جامع اديان جان ناش / 246.
[2]. همان مدرك 147.
[3]. تاريخ جامع اديان جان ناس / 270.
[4]. تاريخ تمدّن / 1 / 228.
[5]. تاريخ جامع اديان جان ناس / 427
[6]. ذيل الملل و النحل شهرستانى / 21
[7]. اصل و نسب و دين هاى ايرانيان باستان / 451
[8]. همان مدرك
[9]. همان مدرك / 453
[10]. آثار الباقيّة عن القرون الخاليه / 206
[11]. ملل و نحل شهرستانى / 2 / 57.
[12]. اصل و نسب و دين هاى ايرانيان باستان / 263
[13]. همان مدرك
[14]. ديانت زرتشتى مقاله از دكتر مرى بويس / 155
[15]. تاريخ جامع اديان جان ناس / 481
@#@
او در جايي ديگر خاطر نشان مي سازد زرتشتيان شبانه روزي پنج بار نماز و پرستش خداي يگانه به جاي آورند. نخست از سپيدي بامداد تا نيمروز (گاه هاون) دوم از نيمروز تا سه ساعت از نيمروز گذشته (گاه رپتون). سوم از سه ساعت از نيمروز گذشته تا پيش از تيرگي شام (گاه ازيرن). چهارم از تيرگي شام تا نيمه شب (گاه ايوه سزيترم). پنجم از نيمه شب تا سپيدي بامداد (گاه اشهن) و اشهن آغاز گاهان است.[1]
در آئين مزديسني از اين نمازها سه نماز از همه مهم تر و معروف تر است. زرتشتيان قبل از هر چيز آن را به اطفال خود ياد مي دهند. و در تمام قسمت هاي اوستا از اين سه نماز، مكرر نام برده كه عبارتند از:
1ـ يتا اهوو ئيريو: يعني به همان اندازه كه سرور جسماني (پادشاه) نيرومند است; سرور روحاني به واسطه داشتن صفات راستي و پارسايي خود، همچنان تواناست. بخشش فرشته بهمن از آن كسي است كه فقط براي خدا كار كند و فيض قدرت الهي شامل كسي است كه پاسبان بينوايان و حامي درويشان باشد.
2ـ اشم و هو: يعني راستي بهترين نيكي و سعادت است. سعادت از آن كسي است كه راست و خواستار بهترين راستي باشد.
3ـ نيگهه ها تام: يعني فردا اهورا آگاه است از زنان و مرداني كه در ستايش او هستند، به اين گونه مردان و زنان به سبب پارسايي و پرهيزكاريشان درود مي فرستيم.[2]
اكنون بحث در اين باب را با سخن يكي از همين نويسندگان زرتشتي به پايان مي بريم، او در پاسخ به اين سؤال اينكه چرا بايد نماز بخوانيم؟ مي گويد: «شبانه روزي چند بار بايد نماز كرد و نامه خدا را خواند تا آنچه اهورا مزدا فرموده به ياد و به جاي آوريم و منش (انديشه) و گوشن (گفتار) و كنش (كردار) خويش را برابر فرموده اهورا مزدا پاك و راست داشته گمراه نگرديم.»[3] اين سخن مشابه آنچه در قرآن در مورد نماز گفته شده، مي باشد. يعني آيه «اقم الصّلوة لذكري»[4] نماز را به خاطر ياد من بپادار «انّ تنهي عن الفحشاء و المنكر»[5] «بدرستي كه نماز انسان را از كارهاي زشت و ناروا باز مي دارد.»
2ـ جايگاه نماز در آئين يهود
در اين باب ابتدا از قرآن به عنوان متّقن ترين منبعي كه خبر از گذشتگان داده است شواهدي را درباره نماز در شريعت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ خواهيم آورد. سپس از مضمون چند روايت از ائمه معصومين ـ عليه السلام ـ درباره موضوع بحث خواهيم كرد و در پايان هم به مطالبي از كتاب تورات (عهد عتيق) و نويسندگان و مورّخان صاحبنظر استشهاد مي كنيم.
وقتي حضرت موسي ـ عليه السلام ـ در راه رسالت الهي با همسرش از وطن هجرت نمود و سر به بيابان گذاشت و در تاريكي و ظلمت شب، به طوفان و باران برخورد كرد و به خاطر سختي ها و مشكلات فراوان دستخوش اضطراب و ناراحتي گشت، پروردگار مهربان براي آرامش او به او وحي نمود كه: «انني انّا اللّه لا اله الاّ انا فاعبدني و اقم الصلوة لذكري»[6] يعني همانا من اللّه هستم و معبودي جز من نيست، پس مرا عبادت كن و نماز را براي ياد من بپادار. در اين آيه پس از بيان عبادت خداي يكتا به حضرت موسي مسأله نماز ياد آوري شده است. در آيه اي ديگر به موسي و برادرش هارون دستور داده شده كه: «شما و پيروانتان در مصر منزل گيريد و خانه هايتان را قبله و معبد قرار دهيد و نماز به پا داريد.»[7] در اين آيه هم، خطاب به موسي و هارون به پا داشتن نماز مطرح گرديده است.
همچنين قرآن در آيه 77 سوره بقره ضمن اشاره به پيماني كه از بني اسرائيل گرفته شده نماز را به عنوان يكي از اركان و موادّ اين پيمان شمرده است». «و اذ اخذنا ميثاق بني اسرائيل لاتعبدون الاّ اللّه و بالوالدين احساناً... و اقيموا الصلوة» و هنگامي كه از بني اسرائيل ما پيماني گرفتيم كه جز او را نمي پرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد.. و نماز را به پا داريد. اين آيه به طور آشكار از نماز به عنوان ميثاق و پيماني ياد كرده كه از بني اسرائيل، دوشادوش مسأله عبادت خداوند يكتا و نيكي به پدر و مادر و غيره گرفته شده است، كه اين خود بيانگر اهميت مسأله نماز و شدّت اهتمام به آن در شريعت آسماني حضرت موسي ـ عليه السلام ـ است. طبري در تفسير خود در ذيل اين آيه حديثي را نقل مي كند از قول امام باقر ـ عليه السلام ـ كه فرمودند: «احبار يهود و منافقين، مردم را به اقامه نماز و دادن زكات فرمان مي دادند ولي خود انجام نمي دادند پس خداوند فرمان داد به آن ها كه با مسلمانان تصديق كننده پيامبر باشند و اقامه نماز كنند و...»[8]
در تأييد اين مطالب كه يهوديان بايد نمازهايشان را در معابد شان اقامه كنند در كتاب «گنجينه تلمود»[9] آمده است كه: «علاوه بر عبادت ها و نمازهاي فردي و خصوصي كه انسان به وسيله آن حاجات خود را از خدا مي طلبد نمازهاي جماعتي نيز هستند كه افراد موظّف هستند در آن شركت جويند. اهميّت نماز جماعت در گفته هايي مورد تأييد قرار گرفته است. كه در اينجا براي نمونه مطلبي را به نقل از براخوت ـ 6 الف آورده: «دعا و نماز انسان فقط در صورتي مورد اجابت قرار مي گيرد كه در كنيسه خوانده شود.»[10] و درباره برگزاري نماز جماعت در كنيسه گفته شده است «هر آن كس كه در شهر او كنيسه اي وجود دارد و براي خواندن نماز بدانجا نمي رود وي را همسايه بد مي خوانند و با شدّت، اين همسايگان بد را مورد نكوهش و مذمت قرار مي دهد.»[11]
بعد از بيان آياتي چند از كلام اللّه مجيد درباره نماز در آئين يهود، در رواياتي هم كه از ائمه ـ عليهم السلام ـ به ما رسيده وجود نماز را در اين شريعت آسماني تأييد مي كند كه به بيان چند مورد از آن ها اكتفا مي كنيم. از جمله، روايتي است در ارشاد القلوب ديلمي كه مي گويد: «خداوند سبحان به حضرت موسي بن عمران ـ عليه السلام ـ وحي فرمود: اي موسي!... اگر ببيني آن كساني را كه نماز مي خوانند در تاريكي شب و خود را به من نزديك مي نمايند به حدي كه گويي مرا مي بينند و با من خطاب و تكلّم مي كنند، من به آن ها جلال و عزّت مي دهم.»[12] و نيز در روايتي ديگر آمده است كه خداوند به حضرت موسي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «عليك بالصلوة فانّها لي به مكان و لها عهد وثيق»[13] «بر تو باد نماز! زيرا آن جايگاهي خاصّ نزد من دارد و نزد من پيماني محكم دارد.»
در مورد چگونگي اقامه نماز در ميان بني اسرائيل، در كتاب اشعيا فصل چهل و پنجم آيه 24 معيّن شده، در بني اسرائيل معمول بوده است كه ركوع و سجود و تشهد و خم كردن زانويي نداشته و ندارند و جميعاً عباداتشان قاعدا، مربّع نشسته و مي نشينند و بسيار دو زانو نشستن را بد دارند و اعراض كرده و مي كنند و بچّه ها را از ابتدا از نشستن دو زانو منع مي كنند، زيرا كه مشتبه به صورت عبادت ما مسلمانان بوده است.[14]
در پايان اين بحث به نمونه اي از دعاهايي كه دانشمندان تلمود نقل كرده اند و اكنون بخشي از نماز آنهاست اشاره مي كنيم. «اي خداوند خداي ما، ميل و رضاي تو بر اين تعلّق گيرد كه به ما عمري دراز عطا فرمايي، عمري مشحون از صلح و سلامت، پر از نيكي و رحمت، آكنده از بركت، با معيشت و روزي حلال، همراه با تندرستي و نيروي جسماني، قرين با ترس از خطاي عمري كه در آن خجالت و شرمندگي يافت نشود، عمري توأم با ثروت و عزّت و سعادت، كه در آن عشق به تورات و علم و دانش و ترس از خدا دل و جان ما را پر كند، و تو در آن، همه آرزوهاي قلبي ما را به خوبي و خوشي بر آورده سازي».[15]
بالاخره در كتاب گنجينه تلمود چنين نتيجه گيري شده: «دانشمندان يهود دعا و نماز را چيزي بزرگتر و والاتر از در خواستي براي رفع احتياجات مادّي مي دانند در عين حال كه تقاضاي زندگي جسماني را از ياد نبرده اند. ايشان دعا و نماز را به عنوان واسطه اي براي ارتباط با خدا و گسترش پاك ترين و عالي ترين احساسات و انگيزه هاي طبيعي انسان به كار مي برند. در نظر ايشان عبادت و خواندن دعا و نماز ورزشي روحاني است براي افزودن قدرت روان، بدين نيّت كه روح، نيروي فرمانده زندگي و ارباب و سرور جسم شود.[16]» از مجموع آنچه گفته شد به خوبي مي توان دريافت كه نماز در آئين يهود از دستورات قطعي و واجبي بوده كه توسّط حضرت موسي ـ عليه السلام ـ به مردم ابلاغ شده است. و خود آن حضرت اهتمام زيادي بر انجام آن داشته اند.
3ـ جايگاه نماز در آئين مسيحيت
در اين باب نيز همچون باب گذشته ابتدا به نمونه هايي از آيات و روايات در ارتباط با موضوع نماز در اين شريعت آسماني خواهيم پرداخت و سپس شواهدي را از كتاب انجيل مقدّس (عهد جديد) آورده و از نظر چند تن از مورّخان و نويسندگان صاحب نظر در اين باب بهره خواهيم گرفت.
امّا قرآن در آيات متعدّدي چندين بار از حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ سخن به ميان آورده است. آنگاه كه مريم پاكدامن طبق قدرت و به معجزه خداوندي بدون داشتن همسر حامله گرديد و فرزندش حضرت عيسي را به دنيا آورد. اين وضع موجب شگفتي و حتّي باعث تهمت ناروا به او گرديد كه در اين هنگام مريم به فرمان خدا سكوت كرد تنها كاري كه انجام داد اين بود كه اشاره به نوزادش كرد و افراد ماجرا جو را به طرف گهواره عيسي ـ عليه السلام ـ ارجاع داد. امّا اين كار بيشتر تعجّب آن ها را برانگيخت و برخي آن را حمل بر سخريه گرفته و خشمناك شدند ولي اين حال چندان به طول نكشيد، چرا كه آن نوزاد زبان به سخن گشود و گفت: «انّي عبداللّه آتاني الكتاب و جعلني نبيّا و جعلني مباركا اين ما كنت و اوصاني بالصلاة و الزكاة ما دمت حيّاً»[17] به درستي كه من بنده خدايم به من كتاب (آسماني) داده و مرا پيامبر قرار داده است، مرا هر كجا باشم مايه بركت گردانيد و تا زنده ام به زكات و نماز سفارش كرد.
[1]. آئينه آئين مزديسنى / 41
[2]. يكتا پرستى در ايران باستان / 353 به همين مطلب هاشم رضى در كتاب زرتشت و تعاليم او / 132 اشاره كرده است.
[3]. آئينه آئين مزديسنى / 45
[4]. سوره طه / 14
[5]. سوره عنكبوت / 45
[6]. سوره طه / 14
[7]. سوره يونس / 87
[8]. جامع البيان فى تفسر القرآن /1/ 203
[9]. تلمود به معنى تعليم ديانت يهود و آداب آنهاست و در تاريخ ادبى و فكرى قوم يهود كتاب تلمود بزرگترين و جامع ترى كتاب شمرده شده است كه اين كتاب در قرن پنج ميلادى «يوخاس» نامى از روحانيون و خاخام هاى يهود و با همكارى كاهنان يهودى دو كتاب «ميشنا و گمارا» را با هم تركيت و تلفيق كردند و چند كتاب كوچك ديگر به ان افزودند و در نتيجه كتاب تركيبى را به نام تلمود خواندند. (به نقل از كتاب سير تحوّل دين يهود و مسيحيّت صفحه 169).
[10]. گنجينه تلمود / 103
[11]. همان مدرك / 103
[12]. ارشاد القلوب ديلمى / 2 / 19
[13]. تحف العقول / 492
[14]. همان مدرك / 227
[15]. همان مدرك به نقل از (براخوت، 16 ب)
[16]. گنجينه تلمود (براخوت، 17 الف) / 106
[17]. سوره مريم / 30
@#@
در اين آيه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ پس از بيان اين كه فرستاده خداست و كتاب آسماني به او داده شده از ميان برنامه ها، توصيه به نماز و زكات را مطرح مي كنند.
آنهم با بيان، مادامي كه زنده باشم و اين به خاطر اهميّت فوق العاده اين دو برنامه است چرا كه اين دو، رمز ارتباط خالق و خلق است. در تفسير اين آيه آمده است: اين آيه دلالت دارد به اين كه نماز و زكات و نيكي به پدر و مادر بر امّت هاي گذشته واجب بوده است، پس حكمش ثابت مي باشد و در هيچ شريعتي امر به آن نسخ نشده است.[1]
اين آيه به خوبي مؤيّد اين مطلب مي باشد كه در شريعت آسماني حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ نماز و اقامه آن، از واجبات مي باشد كه در شريعت آسماني حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ نماز و اقامه آن، از واجبات مهمّي بوده كه از طرف خداوند از ابتداي تولّد به آن حضرت توصيه شده بود و مادرش حضرت مريم ـ عليه السلام ـ هم از طرف فرشتگان امر به اقامه نماز شده بود. چنانچه از جمله پندهاي حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ در انجيل است: «به حقّ برايتان مي گويم، چيزي بالاتر از نظر شرافت اخروي و ياري كننده تر بر حوادث دنيوي از نماز هميشگي نيست و چيزي نزديك تر از آن به خداوند رحمان نيست، پس مداومت بر آن نماييد و آن را زياد بشمريد. و هر كار شايسته اي نزديك مي كند (ما را) به خدا پس نماز به سوي او نزديك كننده تر است و برگزيده تر در نزد اوست.»[2]
در قاموس كتاب مقدّس در بخشي تحت عنوان نماز آمده است كه (نماز از جمله واجبات دينيّه همه روز تمام ملل و مذاهب است چه به صورت منفرد و چه به صورت جماعت، و مقصود از نماز، گفتگو كردن و صحبت داشتن با خدا و خواستن احتياجات و اظهار تشكّر و امتنان براي الطاف و مراحم حق تعالي مي باشد.»[3]
در قاموس كتاب مقّدس مي خوانيم «روح القدس وضع و طور و طرز نماز را به ما مي آموزد و جميع انبياء و مؤمنين و مقدّسين سلف براي نماز و دعا مشهور بوده اند. از جمله حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ و موسي و يوشع و سموئيل و داود، چنانچه از تمام مزاميز، آن چنان واضح مي گردد و بسياري از اوقات، منجي ما منفردا براي دعا و نماز در صحراها مي رفت.»[4]
همچنين در قاموس كتاب مقدّس در مورد فايده نماز آمده است. «فايده دعا و نماز متنّبه ساختن قوي و منوّر نمودن قلوب و ضماير و سبب ترغيب و استحكام اعتماد و توكّل بر حضرت خالق و قادر كلّ مي باشد به طوري كه از آن پس امكان دارد و استدعاها و در خواست ها و تضرعات ما را مرحمت فرمايد. امّا نماز خانگي كه عبارت از نماز جماعتي اهل خانه باشد، سبب استحكام و تقويت و تسلّط والدين و حفظ نظامات خانوادگي شده حقايق ديني را در قلوب اطفال غرس مي نمايد.»[5]
مسيحيان در كنيسه هاشان كتاب مخصوص براي نماز دارند و بر حسب آن چه در آن مكتوب است نماز بايد بخوانند و امّا درباره نماز ارتجالي (فرادي) كه شخص مصلّي به خودي خود نماز كند اين است كه افكار و استدعاهاي مخصوص خود را به نوع مخصوص در حضور خالق خود مي آورد و البتّه در اين صورت با اختلاف ظروف و حرارت نفس مصلّي، تفاوت كلّي خواهد داشت و به هيچ وجه مقيّد به قيود مخصوصه نخواهد بود. طبق معتقدات اينان، مراعات اوقات معينّه براي نماز خالي از اهميّت نخواهد بود، چنان كه يهود در ساعت سوم و ششم و نهم روز و ساعت اوّل شب و آخر شب و وقت تناول طعام نماز مي گزارد. و بلندترين نمازي كه مسيح به جا مي آورد و نسبت به ساير نمازها اهميّتش بيشتر است همان نماز آخري است كه حضرتش با شاگردان و به جهت شاگردان خود بجا آورد كه به سه قسم تقسيم مي شود. اوّل دعا به جهت خودش في نفسه، دوم دعائي كه به جهت محافظت شاگردان خود فرمود، سوم دعا به جهت مؤمنين كه از آن وقت تا آخر الزمان ايمان خواهند آورد.[6]
4ـ نماز و ديگر شرايع آسماني
همان گونه كه اشاره شد نماز در تمام اديان و شرايع الهي بوده است كه به برخي از ساير شرايع آسماني اشاره مي نماييم:
الف ـ نماز و حضرت آدم ـ عليه السلام ـ :
در تفسير علي بن ابراهيم قمي در ذيل آيه: «فتلقّي حضرت آدم من ربّه كلمات»[7] روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه در فرازي از آن تصريح شده به اين كه «حضرت آدم پس از اقامه نماز عصر جبرئيل به او نازل شد و كلمات توبه را به اذن حق به وي تعليم داد» و اين خود نشان دهنده اين معني است كه نماز از جانب خداوند به عنوان عبادتي بزرگ در زمان حضرت آدم ابوالبشر ـ عليه السلام ـ مطرح بوده است و شريعت آن حضرت از نماز خالي نبوده است.[8]
همچنين مرحوم شيخ حرّ عاملي ـ رحمه الله ـ در كتاب شريف «وسايل الشيعه» روايتي را از قول امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل مي كنند كه چون حديث، مفصل مي باشد فرازهايي از ترجمه آن را نقل مي كنيم: «زماني كه حضرت آدم ـ عليه السلام ـ از بهشت، هبوط نمود نشان (خال) سياهي تمام بدنشان را فرا گرفت. پس اندوه حضرتش زياد شد و بر آنچه آشكار شده بود گريست. جبرئيل آمد و گفت چرا گريه مي كني؟ اي حضرت آدم! گفت: از اين خال و نشان سياهي كه در من آشكار شده است گفت: اي حضرت آدم! نماز بخوان اين زمان، نماز اولي است پس حضرت نماز را به جا آوردند پس نشان سياه از سر آن حضرت به گردنشان رسيد. بعد دوباره جبرئيل آمد و گفت حال زمان نماز دوم است پس حضرتش نماز دوم را اقامه نمود. نشان سياه به قسمت شكم آن حضرت رسيد (جاي ناف) و همين طور بعد از نماز سوم به زانوها و بعد از نماز چهارم به پاها و پس از خواندن نماز پنجم به كلّي نشان و خال سياه از بين رفت آنگاه جبرئيل گفت: اي حضرت آدم! مثل فرزند تو به اين نماز، مانند مثل توست به اين نشان و خال سياه، از فرزندان تو آن كسي كه در هر شبانه روز نمازهاي پنجگانه را بخواند از گناهانش رهايي مي يابد. همانگونه كه تو از اين نشان و خال سياه رهايي يافتي.[9]
ب) نماز و حضرت نوح ـ عليه السلام ـ :
مرحوم مجلسي (رحمه الله) در بحار الانوار روايتي را از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل مي كنند كه در آن، حضرتش در مورد شريعت حضرت نوح ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «شريعت حضرت نوح ـ عليه السلام ـ، اين بود كه خدا را به يگانگي و خالصانه و بدون اين كه شريك براي او قائل شويد بپرستيد همان فطرت و سرشتي كه بر آن، مردم را آفريد و خداوند، او را به نماز و امر و نهي و حلال و حرام و... فرمان داد.»[10] در اين روايت، آشكارا امام پنجم ـ عليه السلام ـ نماز را از دستورات مهمّي بر مي شمرند كه خداوند پس از مسأله توحيد، آن را به پيامبرش حضرت نوح ـ عليه السلام ـ متذكّر مي شود و اين خود نشانگر مرتبه والايي است كه اين عبادت بزرگ در نزد خداوند دارد.
ج) نماز و حضرت ادريس ـ عليه السلام ـ :
از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايتي نقل شده است كه ايشان از مسجد سهله در كوفه به عنوان خانه حضرت ادريس پيامبر ـ عليه السلام ـ ياد كرده كه در آن خيّاطي مي كردند و نماز مي خواندند. روايت در جلد 11 بحارالانوار آمده است: «عن الصّادق ـ عليه السلام ـ قال: اذا دخلت الكوفة فأت مسجد السهلة فصلّ فيه و اسأل اللّه حاجتك لدينك و دنياك فانّ مسجد السهلة بيت حضرت ادريس النّبي ـ عليه السلام ـ الّذي كان يخيط فيه و يصلّي فيه و من دعا اللّه فيه بما احبّ قضي له حوائجه». «هنگامي كه وارد كوفه شدي پس به مسجد سهله برو و در آن نماز بخوان از خداوند حاجت دنيوي و اخروي خود را بخواه زيرا مسجد سهله خانه حضرت ادريس ـ عليه السلام ـ بوده كه او در آنجا خياطي مي كرد و نماز مي خواند و كسي كه خدا را در آنجا بخواند، حاجتهايش برآورده مي شود.»[11]
د) نماز و حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ :
حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ كه قهرمان توحيد است، كعبه را به فرمان خدا ساخت. در پايان اين كار بزرگ رو به درگاه الهي نمود و چنين با خداوند به راز و نياز پرداخت: «ربّنا اني اسكنت من ذرّيّتي بوادغير ذي زرع عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصّلوة»[12]. «پروردگارا من برخي از فرزندانم را در سرزمين بي آب و علفي در كنار خانه اي كه حرم تو است ساكن ساختم تا نماز را بر پاي دارند.» در اين آيه حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ غرض از اسكان اسماعيل و مادرش هاجر را مسأله نماز مطرح مي كند و در فراز ديگري از دعاهايش مي گويد: «ربّ اجعلني مقيم الصّلوة و من ذريّتي ربّنا و تقبّل دعاء»[13] پروردگارا مرا برپا كننده نماز قرار ده و همچنين نسل مرا نماز گزار قرار ده و در خواست مي كند كه دعايش را بپذيرد.»
هـ) نماز و حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ :
قرآن در آيه 54 سوره مريم پس از اين كه حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ به عنوان پيامبر و نبي سخن مي گويد و برخي از ويژگي هاي او را به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گوشزد مي كند به اين كه آن حضرت صادق الوعد (در وعدههايش صادق بوده) و پيامبري عالي مقام است مي فرمايد: «و كان يأمر اهله بالصّلوة و الزكاة و كان عند ربّك مرضيّاً» «و او (حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ) همواره خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مي داد و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.» و ما مشابه همين فرمان را خطاب به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داريم: «و امر اهلك بالصّلوة و اصطبر»[14] يعني خانواده خود را به نماز دعوت كن و بر انجام نماز، شكيبا باشد.
[1]. الجامع الاحكام القرآن /11/ 103
[2]. نحف العقول / 508
[3]. قاموس كتاب مقدّس / 887
[4]. كتاب مقدّس (عهد جديد) / 384
[5]. همان مدرك / 385
[6]. قاموس كتاب مقدّس / 889
[7]. بقره / 35، يعنى پس آدم از پروردگارش كلمات را فرا گرفت.
[8]. تفسير القمى / 1 / 37 و 38
[9]. وسايل الشيعه / 3 / 9 و 10
[10]. همان مدرك / 11 / 331
[11]. بحار الانوار / 11 / 280
[12]. سوره ابراهيم / 37
[13]. همان مدرك / 40
[14]. سوره شعراء / 214
@#@ و جالب تر اين كه خداوند در پايان آيه اشاره مي كند كه حضرت اسماعيل با انجام اين دو وظيفه و ساير كارهايش، رضايت خداوند را جلب نموده است. يعني اينگونه برداشت مي شود كه از جمله كارهايي كه جلب رضايت خداوند را مي كند اقامه نماز و خانواده خود را به نماز فرا خواندن است.
و) نماز و حضرت اسحاق و يعقوب ـ عليهما السلام ـ :
خداوند در قرآن از جمله موهبت هاي مهمّي را كه به حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ داده، داشتن فرزندان صالح و نسلي برومند و شايسته است آنجا كه مي گويد: «و وهبناله اسحاق و يعقوب نافلة و كلاّ جعلنا صالحين و جعلنا هم ائمّة يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصّلوة و ايتاء الزكاة و كانوا لنا عابدين»[1] و به او (حضرت ابراهيم) اسحاق و علاوه بر او يعقوب را بخشيديم و همه آن ها را مرداني صالح قرار داديم و آن ها را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مي كنند و انجام كارهاي نيك و بر پا داشتن نماز و اداي زكات را به آن ها وحي نموديم و آن ها هم به عبادت ما پرداختند.
ز) نماز و حضرت داود ـ عليه السلام ـ :
براي تأييد اين كه حضرت داود ـ عليه السلام ـ هم به اقامه نماز اهتمام و توجّه خاص داشته اند. روايتي را كه از حضرت صادق ـ عليه السلام ـ به دست ما رسيده نقل مي كنيم: «حضرت داود ـ عليه السلام ـ گفت: خداي را بسيار عبادت مي كنم و بسيار او را مي خوانم به اندازه اي كه كسي مانندش را هرگز انجام نداده پس وارد محراب نمازش مي شد و عبادت مي كرد.»
ح) نماز و حضرت سليمان ـ عليه السلام ـ :
علي بن ابراهيم قمي در تفسير آيه 30 سوره ص «و وهبنا لداود سليمان نعم العبدانّه اوّاب» روايتي را از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل مي كند كه آن حضرت مي فرمايند: «حضرت سليمان ـ عليه السلام ـ اسب ها را دوست مي داشت. روزي مشغول سان ديدن از اسب ها شد و به نظاره آن ها سر گرم گرديد تا اين كه خورشيد غايب شد و نماز عصرشان فوت گرديد. پس حضرت را غم و ناراحتي شديدي فرا گرفت لذا از خداوند درخواست نمودند كه خورشيد را بر او برگرداند تا اين كه نماز عصر را بخواند. پس خداوند بلند مرتبه خورشيد را باز گرداند تا نماز عصرشان را خواندند.»[2]
اين حديث با آيات 30 تا 33 سوره «ص» قابل تطبيق است. «ياد كن وقتي را كه بر او اسب هاي بسيار تند رو و نيكو را هنگام عصر ارائه دادند (و او به بازديد اسبان پرداخت براي جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند) در آن حال گفت (افسوس) كه من از علاقه و حبّ (اسب هاي) نيكو از ذكر و نماز خدا غافل شدم تا آن كه آفتاب در حجاب شب رخ بر تافت. آنگاه خطاب كرد كه (به امر خدا) آفتاب را بر باز گردانيد.» اين آيه و روايت، بيانگر اهميّت فوق العاده اين فريضه الهي در نزد حضرت سليمان بوده است و به اندازه اي كه يك نماز عصرش كه به دليلي از او فوت مي شود از خداوند در خواست باز گرداندن خورشيد را مي كند تا آن نماز فوت شده را در وقت خصوص به خود بخوانند.
ط) نماز و حضرت يونس ـ عليه السلام ـ :
خداوند در سوره صافات به جريان زندگي حضرت يونس ـ عليه السلام ـ اشاره مي كند كه آن حضرت چون از تبليغ نمودن در ميان قوم خود مأيوس شد و به سوي كشتي پري فرار نمود كه طبق روايات ماهي بزرگي راه راه بر كشتي مي گيرد و دهان باز كرده گويي غذايي مي طلبد. سر نشينان كشتي گفتند به نظر مي رسد گناهكاري در ميان ماست كه بايد طعمه اين ماهي شود لذا چاره اي جز قرعه زدن نبود كه وقتي قرعه زدند نام يونس در آمد، سپس ماهي حضرت يونس ـ عليه السلام ـ را بلعيد در حالي كه مستحقّ ملامت بود.
مراد ما از بيان اين جريان، همان دنباله اين آيات است كه مي گويد: «فلو لا انّه كان من المسبّحين للبث في بطنه الي يوم يبعثون»[3] اگر او از تسبيح كنندگان نبود تا روز قيامت در شكم ماهي مي ماند. در ذيل اين آيه مرحوم طبرسي در تفسير شريف مجمع البيان از قول قتاده مي فرمايند: «نقل شده كه منظور از تسبيح و ستايش يونس، نماز او بوده است».
[1]. سوره انبياء / 71. 72
[2]. بحار الانوار / 98 و 92
[3]. سوره صافات / 144