تفكر
(تـفـكـّر) كـه در لغـت بـه مـعـنـاى انـديـشـيـدن اسـت ،(٢٣٠) بـا تـاءمـّل و تـدبـّر، هـم مـعـنـاسـت(٢٣١) و در اصـطـلاح عـبـارت اسـت از تـشـكـيـل دو مـقـدّمـه (صـغـرى و كـبـرى) بـراى دسـتـيـابـى بـه يـك نـتـيـجـه مثال :١ـ آنچه پايدار است بر ناپايدار رجحان دارد.
٢ـ آخرت پايدار و دنيا ناپايدار است
پس : آخرت بر دنيا رجحان دارد.(٢٣٢)
رابطه عبادت و تفكّر
طرح بحث (تفكّر) در (اخلاق عبادى) به دو جهت است :
نـخـسـت ايـنـكـه تفكّر، خود، عبادتى بزرگ ، بلكه از بهترين عبادتهاست ، تا آنجا كه حضرت صادقعليهالسلام فرمود:
(تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ إِنَّما يَتَذَكَّرُ اوُلُوا الاَْلْبابِ)(٢٣٣)
ساعتى انديشه از سالى عبادت بهتر است همانا تنها خردمندان درك مى كنند.
امير مؤ منانعليهالسلام فرمود:
(اَلتَّفَكُّرُ فى مَلَكُوتِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ عِبادَةُ الُْمخْلِصينَ)(٢٣٤)
انديشيدن در حقيقت آسمانها و زمين ، پرستش مخلصان است
دوّم آن كـه عـبـادت واقـعـى و ارزشمند، با تاءمّل وانديشيدن تواءم است و زيباترين پرستش را انسانهاى انديشمند و خردمند انجام مى دهند، چنانكه قرآن مجيد مى فرمايد:
( إِنَّ فـى خـَلْقِ السَّمـواتِ وَ الاَْرْضِ وَ اخـْتـِلافِ الَّيـْلِ وَ النَّهـارِ لاَ يـاتٍ لاِ وُلِى الاَْلْبـابِ الَّذيـنـَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَقُعوُداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ رَبَّناما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ ) (٢٣٥)
هـمـانـا در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز، براى خردمندان نشانه هايى است آنان كه خدا را (در حالتهاى) ايستاده ونشسته و به پهلو خفته ، ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمـيـن مى انديشند (و گويند:) اى پروردگار ما ! اينها را بيهوده نيافريده ـ اى ، تو منزّهى ، ما را از عذاب آتش نگهدار.
شـب زنـده داران عـاشق در قيام و قعود خويش با (تفكّر) به (ذكر) و (تسبيح) خدا پرداخته ، اين حـقـيـقـت را در پـهـنـه هـسـتـى بـه اثـبات رساندند كه انديشمندان خردمند، عابد و ذاكر خدايند و پرستشگران ، متفكّرند و با خرد.
شـبـى ، رسـول اكـرمصلىاللهعليهوآلهوسلم آن قـدر گـريـسـتـه بـود كـه مـحـاسـن و جـاى سـجـده اش خيس شده بـود،بـامـداد كـه بـراى بـرپـا نـمـودن نـمـاز از مـنـزل خـارج شـد، بلال پرسيد: اى رسول خدا ! چرا اين قدر گريسته اى ؟ فرمود:
(امـشـب آيـه( إِنَّ فـى خـَلْقِ السَّمـواتِ... ) بـر مـن نـازل شـد، واى بر كسى كه آن را قرائت كند و پيرامونش نينديشد.)(٢٣٦)
ارزش تفكّر
با توجّه به آنچه گذشت ، بروشنى در مى يابيم كه چرا اسلام اين گونه براى تفكّر ارزش قائل شده و رهبر آن فرموده است :
(اءَوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلُ)(٢٣٧)
نخستين آفريده خدا عقل است
شهيد مطهرى در اين باره مى نويسد:
(ديـن اسـلام ركن اساسى و پايه اصلى خود را توحيد قرار داده است ، توحيد بالاترين و عظيم ترين انديشه اى است كه به دماغ بشر رسيده ، بسيار دقت و نازك كارى مى خواهد، و از طرفى در اصـول ايـن ديـن و بـالاخص در اصل اصول آن يعنى و توحيد، تقليد محكوم شده و تحقيق لازم شـمـرده شـده ، ناچار بايد اين دين ، (تفكّر) و (تدبّر) و (تحقيق و جستجو) را فرض بشمارد، و قـسـمـت مـهـمـّى از آيـات (كـتـاب) خـود را به اين موضوع اختصاص بدهد و همين كار را كرده است .)(٢٣٨)
منابع تفكّر
ديـن مـقـدّس اسـلام عـلاوه بـر ارج نـهادن به فكر و انديشه ، راه تفكّر صحيح را نيز به بشر نـشـان داده اسـت ، تـاپـيـروان خـويـش را از آلودگـى بـه افـكار پليد و بيهوده باز دارد. متفكّر بزرگ اسلام خواجه نصير الدين طوسى در اين باره مى نويسد:
(تـفـكـّر، سـيـر درونـى از مـبـادى بـه مـقـاصـد اسـت و هـيـچ كـس از كـاسـتـى بـه كـمـال نمى رسد، مگر به اين سير درونى مبادى تفكّر (آفاق) و (انفس) است به اين بيان كه در اجـزا و ذرّات عـالم از قـبـيـل كـرات آسـمـانـى ، ستارگان ، حالات و حركات و تاءثير و هدف آنـهـاانـديـشـه كـنـد. هـمـچـنـيـن در مـوجـودات زمـيـنـى بويژه در اجزا و اعضاى انسان و غير آن كه قـابـل شـمـارش نـيـسـت ، بـيـنـديـشـد آن گـاه بـا تـفـكـّر دربـاره مـنـافـع و مـصـالح ايـنـها بر كـمـال ، عـظـمـت ، عـلم و قـدرت آفـريـنـنـده و نـاپـايـدارى غـيـر خـدا استدلال كند و از همين قبيل است ، تاءمّل در تاريخ گذشتگان و كوتاه شدن دست آنها از دنيا و رهـسـپـار شـدن بـه ديـار آخـرت چـنـيـن تـفـكـّرى سـبـب قـطـع مـحـبـّت از غـيـر خـدا، وابـسـتـگـى كـامـل بـه آفـريـنـنـده ، تـقـويت تقوى و اطاعت پذيرى مى گردد. همچنين مى توان دامنه تفكّر را گـسـتـرده تـر كـرد تـا شـامـل تـفـكـّر در آيـات ، روايـات ، احـكـام و مسايل دينى نيز بشود.)(٢٣٩)
قـرآن مـا را به تفكّر در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز(٢٤٠) و آفرينش روح و جسم انسان(٢٥١)
روزه دل از فكر گناه آلود، برتر از روزه شكم از خوردنيهاست
(۲۳۰) - المنجد، واژه (فكر).
(۲۳۱) - محجة البيضا، ج ۸، ص ۱۹۷.
(۲۳۲) - همان ، ص ۱۹۶.
(۲۳۳) - بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۲۷، بيروت
(۲۳۴) - شرح غررالحكم ، ج ۲، ص ۴۹.
(۲۳۵) - آل عمران (۳)، آيات ۱۹۰ ـ ۱۹۱.
(۲۳۶) - محجة البيضا، ج ۸، ص ۱۹۴.
(۲۳۷) - بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۷.
(۲۳۸) - بيست گفتار، ص ۲۰۷، انتشارات اسلامى
(۲۳۹) - بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۱۹.
(۲۴۰) - إِنَّ فـى خـَلْقِ السَّمـواتِ وَ الاَْرْضِ وَ اخـْتـِلافِ الَّيـْلِ وَ النَّهـارِ لاَ يـاتٍ لاُِولِى الاَْلْبابِ (آل عمران (۳)، آيه ۱۹۰).
(۲۴۱) - وَ فى اَنْفُسِكُمْ اَفَلا تُبْصِرُونَ (ذاريات (۵۱)، آيه ۲۱).
(۲۴۲) - محجة البيضا، ج ۸، ص ۱۹۳.
(۲۴۳) - شرح غرر الحكم ، ج ۵، ص ۱۵۵.
(۲۴۴) - همان ، ص ۲۷۶.
(۲۴۵) - وسائل الشيعه ، ج ۱۱، ص ۲۲۳.
(۲۴۶) - بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۲۸.
(۲۴۷) - همان ، ص ۳۲۶.
(۲۴۸) - شرح غرر الحكم ، ج ۲، ص ۴۱۸.
(۲۴۹) - شرح غررالحكم ، ج ۱، ص ۳۳۷.
(۲۵۰) - همان ، ج ۴، ص ۴۲۴.
(۲۵۱) - همان ، ص ۲۱۴.
منبع:کتاب اخلاق عبادی