پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

 

نگاه فردی و روانشناختی به حادثه ی عاشورا

یکی از نگاه ها به حادثه ی عاشورا نگاه تطبیقی است که این نگاه ممکن است از دو زاویه شکل بگیرد. یک زاویه تحلیل روانشناختی و فردی است که خصوصیات روحی و نقاط قوت اصحاب سیدالشهدا مانند سرعت، سبقت، وفا، تسلیم، زهد و دوری از دنیا را مورد دقت و بررسی قرار می دهد و با خصوصیات انسان تطبیق داده می شود تا انسان ببیند كه آیا توانسته آن خصوصیات مثبت را در خود ایجاد کند تا به همراهی ولی خدا برسد و یا خیر و اگر نتوانسته در فرصت عاشورا تلاش کند که خود را به امام حسین ملحق نماید. دومین زاویه تحلیل دشمنان و كسانی است که به هر دلیل از قافله ی امام حسین جا ماندند و یا با امام حسین علیه السلام درگیر شدند. باید دید نقطه ی ضعف این افراد چه بوده است؟ حب دنیا، تاخیر، تسویف و میل به جمع دنیا و آخرت آرزو هایی است که دشمنان حضرت را زمین گیر کرده بود. باید بنگریم كه آیا این نقاط ضعف در ما وجود دارد و یا خیر و اگر وجود دارد برای رفع آن تلاش كنیم. لحظه های حساس آزمایش الهی لحظه ی آمادگی نیست. آمادگی باید در فرصت ها و فراغت ها فراهم شوند.

نگاه اجتماعی به حادثه ی عاشورا و اتمام حجت بر همگان

زاویه ی دیگر نگاه تطبیقی و جامعه شناسانه به عاشوراست. باید جامعه ی زمان سید الشهدا را مورد تحلیل قرار دهیم و ببینیم چه اتفاق اجتماعی زمینه ی شکل گیری حادثه ی عاشورا را در دنیای اسلام فراهم آورده است؟ همه ی بصیرت های لازم توسط امام حسین ایجاد شده بود و دعوت امام به بهترین شکل اتفاق افتاده بود. حضرت ماه ها مکه را بعنوان مقر خودشان انتخاب کردند که محل رفت و آمد مسلمانان بود. ایشان به اطراف نامه نوشتند. خروج ایشان از مکه خروجی فوق العاده بود که توجه همه را جلب کرد و اخبار به شدت و به سرعت در دنیای اسلام منتشر شد. کسی نبود که نشنیده باشد امام حسین حاضر به بیعت با یزید نشده است. بنابراین حجت تمام شده بود. از سوی دیگر امام حسین در دنیای اسلام شخصیتی مجهول الهویه نبود. ایشان در منطقه ی مدینه و بصره و کوفه كاملا شناخته شده بودند. بسیاری از افراد مسن زنده بودند و خاطرات نبی اکرم با حضرت را هنوز در ذهن و خاطرشان داشتند و کلمات مطهر و نورانی نبی اکرم  صلی الله علیه و آله و سلم  دهان به دهان گشته و به گوشها رسیده بود. بنابراین هیچ عذری نبود که کسی بگوید نمی دانستیم امام حسین بیعت نکرده و یا نمی دانستیم که امام حسین چه کسی است.

در این زمان جریان نفاق به مرحله ای رسیده بود که ضرورتی نمی دید پرده های نفاق را بر باطن کفر خود بیاندازد، بلكه پرده ها را بالا زده بود و علنا اعلام فسق و کفر می کرد. این امر تا زمان معاویه مشهود نبود، ولی بعد از معاویه کاملا علنی گشته بود و بنابراین جبهه ی حق و باطل كاملا از یكدیگر مشخص و ممتاز بودند. یزید به گونه ای اظهار فسق و کفر کرده که اكثر علمای اهل سنت نیز او را کافر و جایز اللعن می دانند.

انحراف از مسیر ولایت الهی دلیل گمراهی جامعه ی اسلامی

سوال مهم این است كه در این بستر روشن چه اتفاقی در جامعه ی مسلمانان رخ داد که امام حسین در دنیای اسلام تنها شد؛ به گونه ای که دشمن آن جنایت سنگین را انجام داد و بر این کار افتخار می کرد، سرها را به نیزه ها زده بود و اهل بیت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  را به عنوان خارجی به اسارت برده بود و در کوچه های شهرها می گردانید. ریشه ی اصلی این انحراف در دنیای اسلام چه بود؟ ریشه ی اصلی انحراف اجتماعی انحراف از مسیر ولایت الهی است و ولایت الهی سنگین ترین امتحانی است که خدای متعال از همه ی عوالم گرفته است. هرکس در عالم به جایی رسیده از برکت میثاق ولایت رسیده و هر شخص یا جامعه ی زمین خورده به خاطر رویگردانی از ولایت به این سرنوشت دچار شده است. در کافی از حسین بن نعیر نقل شده که والله مَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ مَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ حَتَّى یقُومَ قَائِمُنَا علیه السلام إِلَّا فِی تَرْكِ وَلَایتِنَا وَ جُحُودِ حَقِّنَا[1] گمراهی همه ی انسانها و جوامعی كه با شكست مواجه می شوند یک ریشه بیشتر ندارد و آن نعیم الهی است که درباره ی آن از انسان سوال می شود. ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ[2] و هر چیزی که انسان را از این نعیم غافل کند لهو انسان و بازیگری و تکاثر استأَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ[3] این لهو همان لهوی است که در مقابل، خدای متعال می فرمایدثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم[4]. هرچیزی که انسان را از این نعیم باز داشته نتیجه اش چیزی جز جحیم نیست. كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقین لَتَرَوُنَّ الْجَحیم ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَینَ الْیقین[5] اگر در این دنیا نیز اهل شهود نباشید در قیامت همه می بینید. ائمه ی معصوم فرموده اند نعیمی که خدای متعال انسانها را درباره ی آن بازخواست می کند سوال از خوردنی ها و پوشیدنی ها و خواب لذیذ و آب و گوارا نیست، بلكه سوال از ولایت ماست.

تمسک به ولایت الهی، تنها راه نجات انسان ها

در واقع ولایت گردنه ای است که اگر کسی از آن عبور کرد نجات پیدا کرده است. در ذیل آیه­ی فلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَه[6] در کافی نقل شده كه از امام صادق علیه السلام سوال شد یابن رسول الله این آیه ی شریفه َفَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَه[7] عقبه و گردنه ای که باید از آن عبور کرد چیست؟ امام فرمودند: کسانی که خدا آنها را گرامی داشت و به ولایت ما منت گذاشت از این عقبه عبور کردند و بعد فرمودند: ُ نحن تِلْكَ الْعَقَبَةُ الَّتِی مَنِ اقْتَحَمَهَا نَجَی [8] این گردنه بسیار صعب العبور است إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ [9]، صعب مستصعب است نه فقط صعب. لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ[10] انبیای مرسل و ملائکه ی مقرب و مومنین امتحان شده که خدا قلب هایشان را مهیا کرده كسانی هستند که می توانند بار این ولایت را بردارند و این همان امانت الهی است که فرمود: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا[11] آسمان و زمین با این وسعت توان تحمل این بار امانت را ندارند و در روایات در کافی شریف آمده که این امانت ولایت امیرالمومنین علیه السلام است. برداشتن بار ولایت سنگین ترین تکلیف و اصلی ترین میثاق همه و چیزی است که خدای متعال از هیچ فرد و جامعه ای نسبت به آن گذشت نمی کند. در روایت آمده كه هیچ کس در شناختن امام معذور نیست. عذری وجود ندارد و خدای متعال عذرها را نمی پذیرد. این امر نعیم خدا و گردنه ای است که انسانها باید از آن عبور کنند و اگر از آن عبور کنند نجات پیدا می کنند. سپس امام صادق علیه السلام رو به ابان بن تغلب کرده و فرمود: ابان بن تغلب می خواهی مطلبی به تو بگویم که در دنیا و آخرت برای تو سودمند باشد؟ سپس این آیه ی شریفه را فرمود که خدای متعال می فرماید:فَكُّ رَقَبَه[12] معنایش این است:النَّاسُ كُلُّهُمْ عَبِیدُ النَّارِ غَیرَكَ وَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ اللَّهَ[13] شما را نجات دادهو فَكَّ رِقَابَكُمْ مِنَ النَّارِ بِوَلَایتِنَا أَهْلَ الْبَیتِ[14] اگر ولایت ولی الله را برداریم همه جهنم استوَ الَّذینَ كَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ[15] که روشن است این کفر، کفر به نعمت ولایت الهی است وَ الَّذینَ كَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیهاخالِدُون[16] تکلیفی که خدا از فرد، جامعه، جماد و نبات، انس و جن و ملک و حتی انبیای اولوا العزم خواسته این است.

وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً[17] اولوا العزم كسانی بودند كه در مقابل نعمت ولایت صاحب تصمیم و عزم بودند و بار ولایت را برداشتند. این همان ولایت خداست و نباید شرک در ولایت ایجاد شودوَلَایتُنَا وَلَایةُ اللَّهِ الَّتِی لَمْ یبْعَثْ نَبِیاً قَطُّ إِلَّا بِهَا[18] توحید هم به همین معناست.

در کافی ذیل این آیه قل  إِنَّماأَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّه[19] آمده است که حضرت فرمودند:أَعِظُكُمْ بِوَلَایةِ عَلِی علیه السلام هِی الْوَاحِدَةُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَة[20] این آن امتحان است که خدای متعال از افراد و جوامع می گیرد. اگر این امتحان را دادند در امتحان توحید موفقند و طبیعی است جریان ولایت الهی بر آنها واقع می شوداللَّهُ وَلِی الَّذینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ[21] این گونه سیر به طرف عالم انوار حاصل می شود و درجات قرب حاصل می گردد. مومنان در دنیا نیز در بهشت اوصاف ولی خود مستغرق اند و بهشت و برزخشان با اولیائشان است. اگر در این امتحان جامعه ای شکست خورد، یعنی زیر بار ولایت خدا و ولایت ولی خدا نرفت و از آن اعراض کرد مَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ مَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ حَتَّى یقُومَ قَائِمُنَا علیه السلام إِلَّا فِی تَرْكِ وَلَایتِنَا وَ جُحُودِ حَقِّنَا [22] سیر این جامعه به سوی ظلمات آغاز می شود. خدا چنین جامعه ای را رها نمی كند والذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت[23] همه ی این جامعه ظلمانی می شود.

توصیف علی علیه السلام از زمان حکومت اولیای طاغوت

امیرالمومنین علیه السلام در توصیف دوران خلیفه ی اول در خطبه ی شقشقیه می فرمایند: این دوران، دوران تاریکی کور کار اولیای طاغوت است. اولیای طاغوت ظلمانی هستند و محیط را نیز ظلمانی می کنند. در محیط ظلمانی همه ی سرمایه ها بر باد می رود. در این فضای تاریک آنها می توانند به اهداف و مقاصد خود برسند. کار اولیای طاغوت عداوت و دشمنی استأَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیكُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبین[24]کسی که بر خدای متعال استکبار می ورزد نسبت به بندگان نیز رحم و عطوفت ندارد، بلكه عجب كار او خودفروشی و تکبر است؛ از ذلت آنها احساس عزت می کند و از توجهات آنها ارتزاق روحی می کند و متنعم به این امر است.

تفاوت رویه حکومت اولیای الهی با رویه اولیای طاغوت

اولیای طاغوت مجبورند فضا را تاریک و ظلمانی کنند. در فضای روشنی که انسان راه را می بیند جز به امیرالمومنین رو نمی آورد. رسیدن به اهداف بزرگ جز با امیرالمومنین ممكن نیست. در فضای تاریک و ظلمانی انسان پیش روی خود را نمی تواند ببیند و تفاوت اولیای طاغوت و اولیای الهی این است كه اولیای الهی فضا را روشن می کنند، مشکات انوار الهی هستند و معارف آنها همان نور الهی است که عالم را روشن کرده استاللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض[25] آنها فضا را روشن می کنند، چون می خواهند هدایت کنند، اما آنهایی که می خواهند گمراه کنند ابتدا فضا را تاریک می کنند و سپس در این فضای تاریک سرمایه ها، راه، هدف و حتی خود انسان ها فدا می شوند.

ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یدَهُ لَمْ یكَدْ یراه[26] در این فضای تاریک و ظلمانی است که امیرالمومنین بر بالای هفتاد هزار منبر لعن می شود. در این فضا ارزش ها تغییر می كنند و منکر و معروف جای یكدیگر را می گیرند. ابتدا پوسته و ظاهر دین را حفاظ باطن کفر قرار می دهند، چون یكباره نمی توان فضای اجتماعی را تغییر داد. هیچ تفاوتی بین جاهلیت مدرن و کهنه وجود ندارد. مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیه[27] کسی که ولی خود را نشناخته مرگ او مرگ جاهلی است. فرقی نمی کند مرگ او در قرن بیستم باشد یا قبل از هجرت. جاهلیت چیزی جز نشناختن خویش و راه صحیح و مشغول شدن به لهویات نیست. هرکس به خدا مشغول نیست بازیگر استقُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یلْعَبُون[28] تو خدا را مطرح کن و بگذار اینها در بازیگریشان فرو بروند. بازیچه ها فرق می کنند، ولی همه یک چیز است و آن بازیستوَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِب[29] کسی که به دنیا مشغول است اگر در کهن سالی نیز باشد هنوز مانند یک طفل است. وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِی الْحَیوانُ[30].

دستگاه ولایت باطل ابتدا فضا را تاریک می کند و اولین چیزی را که بر می دارد چراغ است ان الحسین مصباح الهدی. امیرالمومنین را مهجور می کند و اصل دین در جامعه مهجور می شود و در جامعه فروع دین را دامن می زند. فرمودند ما حقیقت دین هستیم  السلام على الدین المأثور [31] حقیقت و تمامیت دین ولی خداست. آنچه گفته می شود مانند اخلاق و اعتقاد و آداب مناسک ولایت ولی الله است. درقوس نزول حقیقت دین ولایت ولی خدا است و در قوس صعود حقیقت دین تولی به ولایت خدا است. همه ی ارزش ها از دامان ولایت خدا می رویند. باطن دین ولایت خدا است و ظاهر و فروع دین احکام هستند. قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّی الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ[32] .

در کافی آمده که قرآن ظاهر و باطن دارد. حلال در ظاهر قرآن همان است که می بینید و در باطن آن ولایت الهی است. همه ی محیطی که جایز است انسان وارد آن شود محیط ولایت الهی از دنیا تا آخرت است. حرام در ظاهر قرآن محرمات است و در بطن قرآن ولایت ائمه ی جور است. بنابراین اولین کار این است كه در پوشش پوسته ی دین باطن دین را از بین می برند  حَسْبُنَاكِتَابُ اللَّه [33] چیزی غیر از این نیست.

زهد و دل كندگی از دنیا، عامل شرح صدر و صعود

خطبه­ای از امیرالمومنین در نهج البلاغه آمده است. حضرت در این خطبه دعوت به زهد می کند. جوامع روایی زیادی داریم، ولی در هیچ یک اشاره به دنیا و زهد با عباراتی به این لطافت نیامده است. وقتی ولایت باطل آمد در پوشش دین، دنیا را آباد می کند و مانع بصیرت و شكوفایی انسان می گردد، انسان را در دنیا حبس كرده و مانع روشنایی قلب او می گرددفَمَنْ یرِدِ اللَّهُ أَنْ یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلام[34] نمی­گذارد انسان ها شرح صدر پیدا کنند. در مجمع البیان مرحوم طبرسی بیان می کنند از رسول الله  صلی الله علیه و آله و سلم سوال شد شرح صدر چیست که لازمه ی هدایت است؟ آیا هدایت بدون بسط وجود و گسترش دامنه ی وجودی انسان ایجاد نمی شود؟ حضرت فرمودند : نور. نورانیتی است که در قلب انسان به وجود می آید. متوجه نشدند و عرض کردند آیا علامت هم دارد؟ حضرت فرمودند که سه علامت دارد:َ التَّجَافِی عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةُ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْت[35] دل کندگی از دنیا، حالت پرواز پیدا کردن و انابه. امام
 می فرمودند ماسواالله دارالخلود است و دارالخلود نعیم الهی است و آمادگی برای سیر و الاستعداد للموت. وقتی این نورانیت در باطن انسان ظهور می کند دیواره های جود انسان را می ریزد. پیداست آنچه انسان را زندانی کرده، سینه ی تنگی است که ظلمانی است، دیواره های ظلمانی دور آن را گرفته و جایی را نمی بیند و به دنیا مشتاق می شود. وقتی نور ولایت الهی بر قلبی تابید حجاب های ظلمانی كنار می رود و شرح صدر حاصل
 می شود و آن وقت انسان از دنیا دل کنده می شود و متوجه عالم بالا می گردد. این نور مبدا تحیر برای سیر و سفر است این نور جز نور ولایت الهی نیست. هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّه [36] بنابراین ولایت حق قلوب را نورانی
 می کند، حجاب ها را بر می دارد و شرح صدر می آورد.

الدنیا سجن[37] در زندان است كه میل به پرواز در انسان ظاهر می شود. گاهی ولایت باطل می آید و نمی گذارد این نور وارد قلب انسان شود، هم قلب را ظلمانی می کند و هم ارتباطات اجتماعی را ظلمانی می کند تخیط عمیا در این فضای ظلمانی هر اتفاقی می تواند رخ بدهد. در این فضای ظلمانی یزید، امیرالمومنین می گردد و به خاطر تقرب به یزید کسی اسب بر بدن امام حسین می تازاند. اساس انحراف، انحراف از ولایت الهی است. ولایت ولی خدا انسان ها را زنده می کند و به شرح صدر و نور می رساند و از سر سفره ی دنیا برمی خیزاند. این تمدن پردازی و جامعه پردازیِ دیگری استإِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاه[38] اگر جریان ولایت تغییر کرد جامعه از باطن دین تخلیه می گردد و جامعه ای که از ولایت الله اعراض می کند در واقع از دین و خدا اعراض کرده استاللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الارض.[39]

آغشتگی و جابجایی حق و باطل در فضای حکومتی ظلمانی

جامعه ای که پشت به نور كرده در ظلمت گرفتار می شود. در این ظلمت مهمترین اتفاق جابجایی خوبی و بدی است. حتی هدایت های باطنی دس می شودوَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها [40] ولایت باطل است که دس می کند و این نورانیت ها را از بین می برد. حق، باطل می شود و باطل می شود حق. كار به جایی می رسد که انسانی می خواهد اصلاح کند، ولی نمی تواند؛ چون آنچه را که اصلاح می داند فساد است. می گویند «انما نحن مصلحون» و می خواهند دنیا را آباد کنند و ملت ها را آزاد کنند، ولی آنچه را که آنها آزادی می دانند زندان انسان است و مدام می گویند دموکراسی. انسانی که می خواهد به طرف خدا حركت كند با این بازیگری ها و لهو و لعب ها مشغول نمی شود. اگر ولایت عالم به دست کفار بیافتد عالم را ظلمانی می کنند و یهودیان جنایتکار می شوند انسانهای شریفی که از حق خود دفاع می کنند و ملت های مسلمانی که معنویت و حیاتشان تحت چپاول قدرت ها قرار گرفته می شوند تروریست.

زمانی كه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آخرالزمان را تعریف می کنند پس از بیان آخرین مرحله­ی تاریکی ها و ظلمات می فرمایند معروف منکر و منکر معروف می شود. یعنی ارزش های اجتماعی تغییر می كنند. حجاب علامت عقب افتادگی و فرد با حجاب به عنوان عامل تحجر مطرح می شود و بی عفتی ها به عنوان علامت رشد و توسعه مطرح می گردند. برخی محافل عزاداری امام حسین را تحقیر می کنند و می گویند اینها مبتلا به مازوخیسم و خود آزاری هستند، اما در آن سو کاخ سفید اطلاعیه می دهد که سگ خانوادگی بوش مرده.

اصلی ترین مسئله این است دین با ولایت باطن زنده می شود و ظاهر آن نیز احیا می گردد. اگر مسیر جامعه از ولایت الهی فاصله گرفت از باطن دین جدا شده­ایم. در این زمان جنگ با امیرالمومنین توجیه می­شود و
 می­گویند معاویه اجتهاد کرده بِأَیهِمُ اقْتَدَیتُمْ اهْتَدَیتُمْ [41]. در فضای تاریك امیرالمومنین علی علیه السلام با معاویه لعنت الله علیه یکی می شوند. وقتی تاریکی و کوری باشد طلا و مس اشتباه می شود. امیرالمومنین معروف حقیقی است و معاویه منکر حقیقی است. از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه ابو حنیفه وقتی در حیره حضرت را ملاقات کرد از امام سوال کرد و گفت آقا امربه معروف ، معروف چیست؟ حضرت فرمودالْمَعْرُوفُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِی أَهْلِ الْأَرْض [42]یعنی امیرالمومنین علیه السلام، گفت آقا منکر چیست فرمودند:َ اللَّذَانِ ظَلَمَاهُ حَقَّهُ وَ ابْتَزَّاهُ أَمْرَهُ وَ حَمَلَا النَّاسَ عَلَى كَتِفِه [43] گفت پس آقا اینهایی که ما
 می گوییم مانند اینكه روزه بگیر، غیبت نكن و ...چیست؟ امام فرمود این کار خوبیست ولی نهی از منکر نیست. نهی از منکر یعنی مقابله با توسعه ی باطل و كسانی كه عالم را ظلمانی می کنند.

فجایع صدر اسلام عامل گمراهی جامعه ی اسلامی

فاجعه ای که در صدر اسلام اتفاق افتاده این است که فاطمه ی زهرا به محمود بن لبید می فرماید: دیگر تمام شد و دیگر به این زودی اصلاح نخواهد شد. حوادث تاریخی و اثرات آن به اندازه ی عمر یک انسان نیست. عمر پدیده های عظیم تاریخی فرق می کند. عمر یک سلول درخت و خود درخت متفاوت است. اگر عقب گردی که در صدر اسلام در جامعه ی مومنین اتفاق افتاد در جامعه ی كنونی اتفاق بیافتد و به هر دلیل ولایت باطل حاكم شود دیگر همه چیز ظلمانی است.  النَّاصِبُ لَنَا [44] فرق نمی کند «سواءٌ صَلّی أو زنا» یعنی کسی که با ولی خدا درگیر است همه ی افعالش یکی است و همه باطل است و عبادات او نیز باطل و گناه است. مهمترین نعمت الهی این نعمت است و کفران این نعمت نیز همه چیز را پیش می آورد. جامعه به جایی
 می رسد که در پوسته ی اسلام و قالب ظاهری اسلام امام حسین علیه السلام را مرتد اعلام می کنند و به اسم اسلام خون حضرت را می ریزند. علت این است كه جامعه از ولایت الهی فاصله گرفته است. در این جامعه باید سیدالشهدا از نو بیایند و امر به معروف و نهی از منکر کنند. «أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدّی». در یک سو سیدالشهدا علیه السلام برای نورانی کردن فضا حرکت کردند و در یک سو دشمن توانست امام حسین را در دنیای اسلام تنها کند و ایشان را محاصره نماید. هیچ کس نماند و كسانی هم که مانده بودند پراکنده شدند. روز به روز پراکنده شدند و روز به روز بر جمعیت دشمن افزوده می شد و با سر و صدا، طبل و دهل و آرایش نظامی به كربلا می آمدند.

ذكر مصیبت:

علی اصغر علیه السلام

ابن زیاد دستور داد آب را محاصره کنید و دیگر اجازه ندهید یاران حسین برای خیمه هایشان آب بیاورند. با و جود كودكان و زنان می خواستند حضرت را تحت فشار قرار دهند تا شاید تسلیم شود. از صبح عاشورا دیگر هیچ آبی در خیمه ها نمانده بود. كودكان در خیمه ها دامن مادرانشان را گرفته بودند و فریادشان به العطش بلند بود و امکان ورود به شریعه وجود نداشت. کار به جایی کشید که نه مادر شیر دارد و نه آب در خیمه ها پیدا می شود. طفل شیر خوار امام در اثر تشنگی پژمرده شده بود «یتلظی عطشا» دیگر نمی توانست خود را حرکت دهد و گریه کند، تنها لبانش را باز و بسته می كرد. وقتی صدای حضرت به هل من ناصر ینصرنی بلند شد این کودک در گهواره به جنبش در آمد. حضرت بازگشت و او را در آغوش گرفت. این کودک با این تشنگی آماده ی عروج شده تا از جام رسول خدا بنوشد و به مقام توحید برسد و این كار از این کودک عجیب نیست. عیسای مسیح نیز در گهواره آن کلمات بلند و «براً بوالدتی» را بیان فرمود. چهره ی دیگر حادثه آزمایش است. پدر نمی تواند برای کودک شش ماهه اش بین دو نهر آب جرعه ای آب تهیه نماید

«لیتکم فی یوم عاشورا جمیعاً تنظرونی                کیف إستسقی لطفلی و أبوا أن یرحمونی»

ای کاش جواب حضرت را نمی دادند و حضرت آن طفل را تحویل مادر می داد. عمر سعد به حرمله رو کرد: چرا جواب حسین را نمی دهی؟ ای ذبحت طفل من الذن الی الاذن و من الورید الی الورید دست ها را زیر خون گلوی علی می برد و به سوی آسمان می پاشید و می فرمود خدایا آنچه مصیبت را بر من آسان کرده این است که تو آن را می بینی. خدای متعال می فرماید: صبرا لک یا حسین. به امام سجاد عرض کردند مختار خروج کرده و قاتلان امام حسین را مجازات می کند. فرمودند بگو ببینم حرمله زنده است. فرمودند خدا از آتش دنیا و آخرت به او بچشاند. برخی نقل کرده اند این تیر در گلوی طفل ایستاده بود و راه نفس را بر او بسته بود.

تو ای دست خدا با شصت غیبت                  بکش تیر از گلوی شیر خواران

 

[1]- الکافی ، ثقه الاسلام کلینی ، 1/ 426 ، باب فیه نکت و تنف من التنزیل فی الولایه ... ص  41 2

[2]- التكاثر : 8

[3]- التكاثر : 1

[4]- التكاثر : 8

[5]- التكاثر : 5 و 6 و 7

[6]- البلد : 11

[7]- همان

[8]- الکافی ، ثقه الاسلام کلینی، 1/ 430 ، باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایه ... ص  412

[9]- بحار الانوار ،علامه مجلسی، 2 / 183، باب26،  ان حدیثهم علیهم السلام صعب مستصعب و ان کلامهم ذو وجوه کثیره و فضل التدبیر  فی اخبارهم علیهم السلام و التسلیم لهم و النهی عن رد اخبارهم ... ص182

[10]- همان

[11]- الاحزاب : 72

[12]- البلد : 13

[13]- الکافی،  ثقه الاسلام کلینی، 1/430 ، باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایه ... ص  412

[14]- همان

[15]- البقره : 257

[16]- همان

-[17]طه : 115

[18]- الکافی، ثقه الاسلام کلینی، 1/ 437 ، باب فیه نتف و جوامع من الروایه فی الولایه ... ص  436

[19]- سبا : 46

[20]- الکافی، ثقه الاسلام کلینی، 1/ 420 ،  باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایه ... ص  412

[21]- البقره : 257

[22]- البقره : 257

[23]- همان

-[24] یس : 60

-[25] النور : 60

[26]- النور : 40

[27]- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی،16/246 ، باب 33 ، تحریم تسمیه المهدی علیه السلام و سائر الائمه و ذکرهم وقت التقیه و جواز ذلک مع عدم الخوف ... ص  237

[28]- الانعام : 91

[29]- العنكبوت : 64

[30]- همان

[31]- البلد الامین، ابراهیم بن علی عاملی کفعمی،286، شهر شعبان ... ص  284

[32]الاعراف : 33

[33]- بحار الانوار، علامه مجلسی، 22/473، باب 1، وصیه صلی الله علیه و آله و سلم عند قرب وفاته و فیه تجهیز جیش اسامه و بغض النوادر ... ص  457

[34]- الانعام : 125

[35]- بحار الانوار ، علامه مجلسی، 70 / 122، باب122، حب الدنیا و ذمها و بیان فنائها و غدرها باهلها و ختل الدنیا بالدین ... ص 1

[36]- بحار الانوار ، علامه مجلسی، 9 / 243، باب 1، احتجاج الله تعالی علی ارباب الملل المختلفه فی القرآن الکریم ... ص 2

[37]- بحار الانوار، علامه مجلسی،70 / 91 ، باب122، حب الدنیا و ذمها و بیان فنائها غدرها باهلها و ختل الدنیا بالدین ... ص  1

[38]- الحج : 41

[39]- النور : 35

[40]- الشمس : 10

[41]- بحارالانوار ، علامه مجلسی ، 23 / 156 ، باب7، فضائل اهل البیت علیه السلام و النص علیهم جمله من خبر الثقلین و السفینه و باب حطه و غیرها ... ص  104

[42]- بحار الانوار ، علامه مجلسی،10/ 208، باب13، احتجاجات الصادق صلوات الله علیه علی الزنادقه و المخالفین و مناظراته معهم .... ص  163

[43]- همان

[44]- الکافی، ثقه الاسلام کلینی،2/223، باب الکتمان ... ص 221

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group