«قال علی بن موسی الرضا علیه السلام : كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ:وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِينَ» (محدث نوری/ مستدرك الوسائل/ ج12/ ص:232).
یوسـف گم گـشته بازآید به کنعان غم مخور کـلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
این دل غـم دیده حالش به شـود دل بـدمـکن وین سرشوریده بازآید به سامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی برمراد ما نرفت دایـما یکسـان نباشـد حال دوران غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قـدم سـرزنش ها گر کند خار مغیـلان غم مخور
حـافظا در کـنج فـقرو خـلـوت شب های تـار تا بود وردت دعا و درس قـرآن غم مخور
آیه صلوات
خدای متعال به هر پیامبری شرافت های ویژه ای داده است. پیامبر ما که عزیزترین پیامبران است خدای متعال با آیه صلوات به ایشان فضیلت و برتری مرحمت کرده است. در همه جای قرآن «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» در اول آیه آمده ولی خدای متعال در آیه مبارکه صلوات «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» را در وسط آیه آورده است تا مؤمنین را برای فرمان صلوات آماده کند. و برای این که این دستور بهتر به قلب مؤمنین بنشیند خدای مهربان مقدمه چینی کرده و می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلی النّبی»(الأحزاب: 56). همانا کار خدای متعال و ملائکه صلوات است. یعنی خدای متعال دائما لطف و رحمت و عنایت و برکت بر پیامبر نازل میکند و ملائکه هم درخواست رحمت و درود از خدای متعال بر پیامبر را دارند. خدای متعال می فرماید: کار من و ملائکه صلوات است. ای آن هایی که ایمان آورده اید شما هم دائم صلوات و سلام بر محمد و آل محمد بدهید.
ثواب نماز و روزه در دهه اول ذی حجه
دهه اول ذی حجه را قدر بدانید. در چند جای قرآن به دهه اول ذی حجه اشاره شده است. «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» (الأعراف: 142). روز اول ذی حجه نماز و دعای مخصوص دارد. (بین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز می خوانید که بعد از قل هوالله آیه «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ»خوانده می شود. اگر کسی این نماز را بخواند با حاجیهایی که آن همه زحمت می کشند و مهمان خدا شدند و اعمال حج را انجام دادند در ثواب آن ها شریک خواهد بود.) روزه گرفتن در این روز برابر با هشتاد ماه ثواب دارد. مثل این که یک عمر روزه گرفته ا ید. روز دهم عید قربان است و روزه گرفتنش حرام است اما نُه روز اول ذی حجه روزه گرفتن مستحب است.
محبت اهل بیت علیهم السلام اصل و زیربنای دین اسلام
در سفری که بالاجبار آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام را از مدینه به طرف خراسان حرکت دادند آقا سه سال آخر عمرشان دور از خانه و فرزندان و عزیزانشان بودند. شتربانی که مرکب آقا را مرتب می کرد، زاد و توشه شتر را آماده می کرد و همسفر آقا بود و به آقا خدمت می کرد. وقتی به خراسان رسیدند و میخواست خداحافظی کند و برگردد موقع خداحافظی به حضرت گفت: من چند ماه در خدمت شما بودم یک نوشته یادگاری از دست خط مبارکتان به من مرحمت بفرمایید. (معمولا در این مواقع آدم یک مطلب اساسی و کلیدی را بیان می کند. دست خط آقا الآن هم در آستانه رضوی موجود است.) این شخصی که همراه آقا بود ایرانی و ظاهرا اصفهانی بود. حضرت نوشتند «كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ ع وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِينَ»( محدث نوری/ مستدرك الوسائل/ ج12/ ص: 232) . سعی کن آل محمد را دوست داشته باشی و لو این که گناه کار و فاسق و معصیت کار باشی. سعی کن در هر حالی که هستی پیوندت از اهل بیت گسسته نشود. عشق و محبت اهل بیت را از دست ندهی. و دوستان ما را هم دوست بدار و لو این که گناه کار باشند. گناه کار بودنشان باعث نشود که از آن ها دست برداری یا گناه باعث نشود که از ما دست برداری. چون محبت اهل بیت اصل و زیربنای دین، و گناه یک چیز فرعی است. اصل دین را محکم بچسب آن فرع هم درست می شود.
امام صادق علیه السلام میفرماید: «لِكُلِّ شَيْ ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»(الشیخ کلینی/ الكافي/ ج2/ ص: 45). یعنی هر چیزی ریشه و زیربنایی دارد ریشه و اساس مکتب ما هم محبت اهل بیت است. مواظب باشیم محبت و ولایت اهل بیت که اصل دین است از بین نروند. اعتقاد به خدا و پیامبر و امام و معاد که اصول دینمان هستند از بین نروند. هزاران سال نماز و عبادت بدون اعتقاد به اصول دین فایده ندارد. چون اصل از بین رفته است و خدا از غیر متّقین و مؤمنین چیزی قبول نمی کند. اما اگر اصل دین و پیوندت با پیامبر و خدا و اهل بیت محفوظ بود حالا در فروعات هم اشتباه و لغزش هایی و خطا هایی هم داشته باشی آن ها قابل آمرزش و جبران هستند. یک مثال ساده برایتان عرض می کنم. اگر ریشه و تنه درختی سالم باشد ولی شاخ و برگ هایش پژمرده باشند جای نگرانی ندارد. این درخت دوباره بارور می شود و شاخه هایش سبز و میوه دار می شود. اما اگر کسی ریشه این درخت را درآورده باشد دیگر فایده ای ندارد و دیگر هیچ وقت سر سبز نمی شود.
اهل سنت هم این حدیث را نقل کرده اند که پیامبر صلی الله... فرمود: «مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج 23/ ص: 76). یعنی اگر کسی بمیرد و امام زمانش را قبول نداشته باشد یا نشناخته باشد (امام زمان را نشناخته یا قبول ندارد، حضرت علی یا امامان علیهم السلام بعدش را قبول ندارند.) اگر بمیرد به مرگ جاهلیت قبل از اسلام، به مرگ شرک و بت پرستی و کفر از دنیا رفته است. ولی اگر کسی امامش را شناخت و علاقه به امامش داشت اگر چه در فروعات و اعمالش مشکلی هم داشته باشد این قابل جبران است. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ دِينَكُمْ دِينَكُمْ» (الشیخ کلینی/ الكافي/ ج2/ ص:463). ایهاالناس دینتان را یعنی اصل دینتان را بپایید. اصل دین یعنی پیوند با خدا و پیامبر، اتصال با امام و ولایت و محبت اهل بیت. مواظب ریشه و تنه و زیربنا و اسکلت دینتان باشید. حضرت این سفارش را کردند چون اگر اصل دین محفوظ و به اصل دین معتقد بودید اگر گناه و لغزشی هم داشته باشید خدا می بخشدتان.«فَإِنَّ السَّيِّئَةَ فِيهِ خَيْرٌ مِنَ الْحَسَنَةِ فِي غَيْرِهِ وَ السَّيِّئَةُ فِيهِ تُغْفَرُ وَ الْحَسَنَةُ فِي غَيْرِهِ لَا تُقْبَلُ»(الشیخ کلینی/ الكافي/ ج2/ ص:463). اگر رابطه ات با امام زمان و اهل بیت صمیمی باشد اشتباهاتی هم داشته باشی قابل عفو و آمرزش هستی. ثواب هایت هم قبول میشود. اما اگر رشته پیوندت با امام قطع شده باشد و امام زمانت را قبول نداشته باشی، هم گناه هایت آمرزیده نمیشود و هم این که ثواب هایت قبول نمی شود.
وهابی ها که دشمن اهل بیت هستند و قبرستان و بارگاه اهل بیت را تخریب می کنند و می گویند یا صاحب الزمان گفتن، دعای توسل خواندن، یا علی و یا حسین و یا زهراء گفتن شرک و گناه کبیره است در روایت هست اگر چه میلیون ها سال هم عبادت بکنند و نماز بخوانند و طواف بکنند باز در روز قیامت آن ها را با صورت در آتش جهنم پرتاب می کنند. کسی که خدا را عبادت کند ولی امیرالمومنین و اهل بیت را به عنوان ولی و نماینده خدا قبول نکند عبادتش عبادتی است بی وضو، که ریشه و اساس ندارد. و کسی که توحید و ولایت و اعتقادش به پیامبر اشکال دارد اصل دینش خراب است. و عبادت بدون ریشه و اساس ثوابی درپی نخواهد داشت. ولی دوستان اهل بیت اصلشان درست است و اگر فروعاتشان مشکل داشت باید آن فروعات را درست بکنند.
بعضی ها سئوال می کنند این وهابی ها که طواف می کنند، در پنج وقت نماز می خوانند، خانه خدا را زیارت می کنند، ذکر می گویند چه طور به جهنم می روند ولی بعضی دوستان اهل بیت که شراب میخورند، دروغ می گویند، غیبت می کنند، گران فروشی می کنند اگر غرق در گناه هم باشند عاقبت بخیر می شوند؟ چون دشمن اهل بیت اگر میلیون ها سال هم عبادت داشته باشد هیچ فایده ای ندارد. ابن ملجم چه قدر ذکر می گفت؟ خوارج نهروان آن قدر نماز خوانده بودند که پیشانیشان پینه بسته بود. اما آیا این عبادت ها برایشان هم فایده و رشدی داشت؟ چه ضربه های بزرگی که به اسلام زدند. این ها را با صورت در آتش می اندازند چون دشمن امیرالمومنین و اهل بیت هستند. اما دوستان اهل بیت افتخار می کنند که یک عمری یا علی و یا زهراء و یا صاحب الزمان گفتند. درست است آدم گناه کار با آدمی که گناه نمی کند فرق دارد. آدم های خوب را می برند در اعلا درجه بهشت جا می دهند. و دوستان گناه کار را می برند با ابتلائات و سختی و جان کندن و فشار قبر پاکشان می کنند. ولی عاقبت به خیر می شوند.
عدم آمرزش دشمنی با اهل بیت علیهم السلام
امام هشتم علیه السلام فرمودند: «حُبُّنَا إِيمَانٌ وَ بُغْضُنَا كُفْر»(مجلسی/ بحارالأنوار/ ج27/ ص:73). کسی که ما را دوست دارد هم ایمان وهم تقوا دارد و کسی که ما را دشمن دارد منافق و کافر است. در زیارت جامعه کبیره آمده کسی که اهل بیت را انکار بکند کافر است. در زمان امام صادق علیه السلام جوانی به امام صادق خیلی علاقه داشت و آقا را دوست داشت. ولی مبتلا به شراب خواری بود. (شراب خوردن گناه کبیره است. نمی خواهیم ترویج گناه بکنیم. هیچ کس هم فکر نمی کنم برداشت غلط داشته باشد. می خواهیم بگوییم گناه در برابر اصل دین خیلی مهم نیست. اصل دین خیلی مهم است اگر اعتقادات و محبت اهل بیت باشد فرع ها را هم می شود درستش کرد.) این جوان گناه کار شراب میخورد اما دهانش را آب میکشید خودش را تمییز میکرد میآمد در جلسه امام صادق علیه السلام شرکت می کرد. علاقه بسیار شدید به حضرت داشت. حضرت هم به روی مبارکشان نمیآوردند که میداند او کار خلافی میکند.
گر حکم شود که مست گیرند درشهر هرآن چه هست گیرند
امام مظهر ستاریت خداست، به روی این جوان نمی آورد. یک روز این جوان خیلی شراب خورده بود مست شده بود و دهانش هم بوی تعفن شراب میداد. می خواست جایی برود مقداری که راه رفت دید امام صادق علیه السلام از روبرو دارند تشریف می آورند. از حضرت خیلی خجالت میکشید. دید موقیعت سختی برایش پیش آمده، گفت: ما این زهره ماری را می خوریم اما از امامان خجالت می کشیم. (آدم نباید گناه و کاری که قلب امام زمان را مکدر میکند بکند. ائمه فرمودند: شما که گناه می کنید ما ناراحت میشویم. ما باید خجالتش را بکشیم و استغفار بکنیم. کسی به امام هشتم عرض کرد که آقا فلان دوست شما شراب خورد. حضرت پیشانیش عرق کرد و خجالت کشید).
کرم بین و لطف خداوندگار گناه بنده کرده و او شرمسار
این جوان فکر کرد که چه کار بکند امام صادق علیه السلام او را نبیند. به ذهنش خطور کرد به بهانه این که می خواهم کمر بندم را ببندم رو به دیوار می کنم با لباسم ور می روم پشت به امام می کنم. امام آقایی میکند از کنار من رد می شود. این جوان شراب خورده رو به دیوار کرد و شروع کرد با لباسش ور رفتن، همین طوری که با لباسش ور می رفت یک وقت دید دست پر از مهر و محبت و لطف امام صادق به شانه اش خورد. امام فرمود: فلانی در هر حالی که هستید رویتان را از ما برنگردانید. پشت به ما نکنید. (نگویید من آلوده ام دیگر به جمکران و مشاهده مشرفه نمی روم. زیارت عاشوراء و دعای توسل نمی خوانم. این حرف غلطی است.) هر گناهی قابل آمرزش است. ولی گناهی که به امام کردی قابل آمرزش نیست. حواستان جمع باشد رویتان به خدا و پیامبر و امامان باشد. رویتان به جمکران و دعا باشد. نور آن ها شما را می گیرد. گناهانتان محو می شود. به طرف خورشید رو کنید تاریکی ها از بین می روند.
در زمان امام صادق علیه السلام شخصی به نام ابوهریره بود که مداح و شاعر اهل بیت بود. در مدح اهل بیت اشعاری سروده بود. امام صادق علیه السلام نشسته بودند که فرمودند چه کسی اشعاری از ابوهریره برایمان می خواند. فرد نادان و فضولی در مجلس بود به حضرت گفت: این آقا شراب می خورد. یعنی دوست شما شراب می خورد. امام صادق علیه السلام فرمودند: خدای متعال هر گناهی را غیر از گناه دشمنی با ما اهل بیت را می بخشد. گناهی که خدا نمی آمرزد دشمنی ما است بقیه گناهان را خدا میآمرزد. این گناه را جدی بگیرید پشت به اهل بیت نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود: آیه آخر آیة الکرسی در شان دوستان و دشمنان ما وارد شده است. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»(البقرة: 257). یعنی خدا ولی و سرپرست کسانی است که زیر پرچم اهل بیتند. و آن ها را از ظلمت گناه و معصیت به نور معفرت و توبه موفق می کند. و کسانی که کفر به ولایت بورزند و امام منصوب از طرف خدا را قبول نکنند و پشت به امام کنند اولیائشان طاغوت هست که این ها را از نور اسلام به ظلمات کفر می کشد. و این ها اصحاب آتش جهنم هستند.
تاثیر حب علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام بر زندگی انسان
پیامبر صلی الله ... فرمود: یا علی مثل تو مثل سوره قل هو الله احد است. همان طور که اگر کسی یک بار این سوره را بخواند یک سوم قرآن را خوانده، و کسی که دو بار بخواند دو سوم قرآن را خوانده، و کسی که سه بار بخواند همه قرآن را خوانده است. یا علی هر کس هم تو را فقط با قلب تنها دوست داشته باشد یک سوم ایمان را دارد و هر کس با قلب و زبانش دوست داشته باشد دو سوم ایمان را دارد و هر کس با قلب و زبان و عمل دوست داشته باشد همه ایمان را دارد. و محبت کامل با گناه سازگاری ندارد. یعنی کسی مثل سلمان و ابوذر که شیعه کاملند اصلا فکر گناه هم نمی کنند. اما محبت غیر کامل و ناقص با گناه سازگاری دارد. یعنی این طور نیست کسی که گناه کرد دیگر دوست و شیعه اهل بیت نیست. خیلی پدر و مادرها بچه هایشان را خیلی دوست دارند اما خیلی از حرف های بچه هایشان را گوش نمی دهند. و خیلی از بچه ها پدر و مادرهایشان را واقعا دوست دارند اما خیلی از حرف های پدر و مادرشان را گوش نمی دهند. دوست دارند اما دوستیشان کامل نیست. این دوستی اهل بیت محور دین است مواظب باشیم از دست ندهیم. این محبت آدم را عاقبت بخیر می کند.
در همدان آدم لاتی بنام علی گندابی بود که به اهل بیت خیلی علاقه داشت. نمازش را هم در هر صورت دست و پا شکسته می خواند. حتی در نماز هم قمه همراهش بود. می گفتند: در موقع نماز چاقو هات را زمین بگذار. می گفت من خیلی دشمن دارم ممکن است وسط نماز به من حمله کنند. این آدم آخر عمرش به برکت اهل بیت توبه کرد و آدم دیگری شد. عشق اهل بیت او را به نجف کشاند. گفت: خدایا من این علی تو را خیلی دوست دارم می خواهم آخر عمری به زیارت علی علیه السلام بیایم. حرکت کرد و به نجف رفت. چشمش که به قبر نورانی امیرالمومنین علیه السلام افتاد منقلب شد. گفت: خدایا این علی سیاهه گندابی را به علی که دوست داری ببخش. این علی پیش تو خیلی عزیز است. (در روایت داریم پیامبرهم وقتی می خواست دعایش مستجاب بشود می گفت: خدایا تو را به علی بن ابی طالب قسم میدهم دعای من را مستجاب کن.) گفت: ای خدا این علی سیاهه گندابی را به این علی ببخش. تا این کلام را گفت همان جا زمین افتاد و از دنیا رفت. دیگر از این عاقبت بخیری بهترمی شود که انسان در حال مناجات با خدا و بردن نام امیرالمومنین از دنیا برود. امام هشتم فرمود: مواظب باش محبت ما اهل بیت را از دست ندهی. به خاطر محبت و پیوندی که با ما دارند عاقبت بخیر می شوند. دشمنان اهل بیت را دوست نداشته باشید. دشمنان اهل بیت را با دوستان اهل بیت قیاس نکنید. ظاهرشان شما را گول نزند. در ظاهر طواف میکنند، نماز می خوانند ولی درونش خراب است.
رسول ترک آدم لات و بزه کاری بود. اما ایام محرم می آمد سینه می زد. یاحسین و یا علی می گفت. آن قدر بی آبرو بود که هیئت امناء خجالت کشیدند و از هیئت بیرونش کردند. ولی همان هیئتی ها شب خواب دیدند که به کربلا رفتند. و کنار خیمه امام حسین علیه السلام سگی بود که از خیمه ها حمایت می کرد. و صورتش مثل رسول ترک اما هیکلش مثل سگ بود. هر آدم اجنبی که به طرف خیمه ها می آمد به طرفش حمله می کرد. در عالم خواب به این هیئته امناء فرمودند: این رسول هر چه قدر هم بد باشد اما سگ در خانه امام حسین است. احترامش کنید. چرا از در خانه ما ردش کردید. این ها را توبیخ کردند. از هیئت امناء چند نفر این خواب را دیدند. فردا در خانه رسول ترک آمدند در را زدند گفتند: آقا معذرت می خواهیم. رسول ترک گفت: چه شده است؟ دیروز من را بیرون کردید امروز التماس می کنید به هیئت بیایم. خواب را برایش تعریف کردند. تا این خواب را برایش گفتند رسول ترک به برکت امام حسین منقلب شد و از آن موقع صدوهشتاد درجه عوض شد. از اولیاء الله شد. الآن مردم می روند سر قبر رسول ترک حاجت میگیرند. رسول ترک لات بود اما محبت اهل بیت کیمیا گری دارد او را از این رو به آن رو کرد. بزرگان تهران به رسول ترک التماس می کردند یک تُک پا در جلسه ما شرکت بکن جلسه ما نورانیت بگیرد. رسول ترک در هر جلسه ای پا می گذاشت و یک بیت شعر می خواند روضه ای می گفت همه را منقلب می کرد. چون خودش خیلی سوخته بود، طعم محبت اباعبدالله الحسین را چشیده بود. خواب دیدند در تشییع جنازه رسول ترک عقیله بنی هاشم حضرت زینب شرکت کرده است. تعجب کردند گفتند: بی بی جان شما چرا در تشییع جنازه رسول ترک شرکت کردید؟ بی بی فرمود: به خاطر این که این غلام و نوکر برادرم اباعبدالله علیه السلام بود.
دوست اهل بیت مثل طلای ناب است هرچند دورش را کثافات بگیرد. اما طلا طلای نابی است. اما دشمن اهل بیت یک چیز به درد نخور است هرچند رویش را رنگ طلا زده باشند به درد نمی خوررد. چون سوار کشتی شده که ناخدای کشتی یزید و معاویه است. هم سفرهایش ابن ملجم و شمر هستند. اما دوست اهل بیت هر چه قدر هم عوضی باشد سوار کشتی شده که ناخدای کشتی امام زمان و امام حسین و اهل بیت است. و او را به مقصد می رسانند. امام و رهبر خیلی مهم هستند.
«يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً»(الإسراء: 71). روز قیامت هر کسی را با امامش صدا می زنند. اگر امامش طاغوت باشد به طرف جهنم می برنش، و اگر امامش امیرالمومنین و اولاد امیرالمومنین باشد به طرف بهشت می برنش.
به امامت رسیدن امام جوادعلیه السلام در کودکی
فرزند بزرگوار امام هشتم جوان ترین امام بود که شهید شد. از امام جواد علیه السلام سی هزار سئوال کردند که همه را جواب داد. شما از اعلم علماء صد تا مسئله بپرسید می گوید یادم نیست باید به کتاب مراجعه کنم. اما امام جواد علیه السلام حدود هفت سال داشت که هشتاد تا مجتهد جمع شدند از مسائل مختلف دینی و علوم مختلف سئوال کردند و حضرت بدون درنگ همه را جواب داد. به امام هشتم گفتند: که آقا فرزند خردسال شما چه طور جایگزین شما می شود امام بعد از شما می شود؟ آقا فرمودند: امامت مثل نبوت است. یعنی اعطائی خداست. همان طوری که حضرت عیسی در کودکی به نبوت رسید وعلم کتاب به او القاء و وحی بر او نازل شد. (سفارش شده برای حاجات دنیائیتان به امام جواد متوسل بشوید).
ذکر مصیبت
امام حسین و امام جواد علیه السلام
امام جواد علیه السلام است میان حجره دربسته وصیت هایش را می کرد. ولی همسرش به او کمکی نمیکرد. مصائب امام جواد خیلی شبیه مصائب عمویش امام حسن مجتبی است. مثل عمویش امام حسن گرفتار همسر نانجیب شد. امام جواد هم به وسیله سمی که همسرش به او داد مسموم شدند. و در میان حجره در بسته از شدت درد به خود می پیچید. هی به این پهلو به آن پهلو می پیچید. جگرش از تشنگی می سوخت ولی کسی جواب امام جواد را نمی داد. ولی خیلی فرق است بین امام جواد و جدش ابااعبدالله، آقا اباعبدالله هی صدا می زد «اسْقونى شَرْبَةً مِنَ الْماءِ فَقَدْ نَشَطَتْ كَبِدى»(جمعی از نویسندگان/ عاشوراشناسى/ ص: 266). ای قوم جگرم از تشنگی می سوزد جرعه ای آب بدهید. اما کسی جواب آقا را نداد مگر با نیزه شمشیر، دل امام جواد دیگر داغ جوان و برادر ندیده بود. بدنش پر از زخم و جراحت نبود. بدنش زیر آفتاب نمانده نبود. اما بدن پر از زخم و جراحت جد غریبش اباعبدالله زیر آفتاب سوزان ماند...
خدایا به حق امام جواد و پدر بزرگوارش همه ما را از آتش جهنم آزاد بگردان. در فرج امام زمانمان تعجیل بفرما. به حق امام حسین قلب امام زمان را از ما راضی و خوشنود بدار. همه ما را از شیعیان اهل بیت قرار بده. در دنیا و آخرت ما را آنی از قرآن و اهل بیت جدا مگردان. خدمت گذاران به قرآن و مملکت و مقام معظم رهبری و جوان های ما را در پناه امام زمان حفظ بفرما