ای لـطف عـمیم تو خطا پوش همه و ای حـلقه بـنـدگـی ات در گـوش هـمه
بــردار خـــدایــا زو کـرم بـار گـنـاه در روز فـرو مـانـدگی از دوش هـمه
گــر مــن گـنه جمله جهان کردستم لـطـفه تـو امید اسـت که گـیـرد دستم
گفتی که به وقت عجز دستت گیرم عاجزتر از این مخواه که اکنون هستـم
مـکـن کـاری کـه بـرپـاسـنـگت ایم جـهان بـا ایـن فـراخـی تـنگت ایـم
چـو فـردا نامه خوانان نامه خوانند ز نـامـه خـوانـدن خـود نـنـگـت ایـم
برکات ذکر صلوات
روایت داریم خدای متعال از ظهر پنجشنبه تا غروب جمعه ملائکه ای را می فرستد با قلم هایی از طلا و کاغذهایی از نقره، مأمورین ویژه با قلم و دوات ویژه برای نوشتن ثواب بهترین عمل، یعنی صلوات بر محمد و آل محمد می آیند، ذکر صلوات در همه وقت خوب است اما شب و روز جمعه وقت مخصوص این ذکر است.
مرحوم آیت الله بهاء الدینی می فرمودند: من ثواب صلوات را کمتر از ثواب قرآن نمی دانم و حتی گاهی که برای زیارت اموات می روم یا این که از دور می خواهم برای اموات هدیه بفرستم به جای حمد و قل هوالله، ذکر صلوات بر محمد و آل محمد می گویم. و باز ایشان قضیه ای که برای خودشان پیش آمده بود می گفتند: که یکی از آشنایانی که گاهی در جلسات ما شرکت می کرد از دنیا رفت. من یک شب خواب دیدم که ایشان سه نوع عذاب گرفتاراست «كلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَترَوُنَّ الجْحِيمَ».[1] (اگرانسان به علم الیقین برسد قران می گوید جحیم یعنی جهنم و آتش را می بینید) چون با ما رفت و آمد داشت به حال او متأثر شدم که این سه رقم عذاب مال چیست یعنی سه رقم صفات بد، گناه بد مبتلا بود. بد اخلاق بوده، ظلم می کرده، فرض کنید تهمت می زده، غیبت می کرده است. سه رقم عذاب که ما یک رقم هم طاقت نداریم. مرحوم آقای بهاءالدینی فرمودند: از خواب که بیدار شدم به حال او متأثر شدم ناراحت شدم گفتم چکار کنم. ایشان می فرمودند: من خیلی معتقدم این ذکر برای اموات خیلی اثر دارد برایش سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد هدیه کردم. فرمود: بعد از مدتی او را در خواب دیدم دیدم حالش خوب شده است. به من گفت: فلانی این صلوات هایی که برایم فرستادی به من اثر کرد.
اعتقاد به قیامت
بهشت حق است جهنم حق است قیامت حق است حساب و کتاب حق است اگر کسی یک ذره قیامت و مرگ و آخرت را قبول بکند همه کارهایش درست می شود. عموم مردم به معاد و قیامت اعتقاد ندارند مگر می شود کسی اعتقاد داشته باشد و این همه ظلم و ربا خواری، این همه منکرات بکند. آدم از یک سرباز می ترسد از حضور یک بچه می ترسد که این بچه می رود و لو می دهد. اعتقاد زبانی همه دارند همه ما می گوییم «اشهد ان لا اله الاالله» زبانی به قیامت معتقدیم این قبول است مسلمان هم هستیم ظاهرمان هم پاک است، اما به قول شاعر:
گر مسلمانی این است که حافظ دارد وای اگر از پس امروز بود فردایی
یعنی آدم اعتقاد به قیامت دارد و این کارها را می کند. بزرگواری در عراق بود که اواخر عمرش خیلی منقلب شده بود. بدنش لاغر شده بود و همه اش مشغول ذکر و دعا و توبه و استغفار بود. به او گفتم: آقا چه خبر شده است؟ گفت: من تازگی برایم شک آمده است که انگار خدا هست البته او شکش از همه یقین های ما بالاتراست انگار قیامت هست.
یک بزرگوار دیگری در حالاتش نقل کرده اند وقتی حالش خیلی منقلب شده بود گفته بود من از این مسائل مرگ را قبول کردم یعنی معتقد شدم یک روزی می میرم همین. «وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ». [2] در زیارت آل یس زیارت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف در روایت داریم یقینی آمیخته به شک در عالم مثل مرگ نداریم. یعنی در عین حالی که همه می دانند می میرند ولی همه هم می دانند که نمی میرند، ولی اگر کسی واقعاً بداند که به چاله قبر می رود و بعداً هم حساب و کتاب دارد واقعاً خودش را اصلاح می کند. مگر کسی که بداند به چاله قبر می رود این قدر حرص می زند، این قدر جوش دنیا را می زند، این قدر برای دنیا سکته می کند، این قدر دنیا گولش می زند.
معنای الغوث
یک شخص به سلمان گفت: که ریش تو بهتراست یا دم سگ؟ می خواست اذیتش کند، سلمان فرمود: اگر این ریش بتواند از پل صراط رد بشود این ریش من بهتراست، ولی اگر این ریش نتواند خودش را از جهنم نجات بدهد همان دم سگ خیلی بهتر از ریش من است. سلمان غصه چه را می خورد، به فکر صراط است به فکر جهنم و قیامت است. در این دعاهای ماه رمضان چه قدر ازخدا می خواهیم که خدایا ما را از آتش جهنم نجات بده. در دعای جوشن کبیر صد مرتبه، صد تا بند که در هر صد بند هم می گوئیم «الغوث الغوث الغوث »یعنی چه؟ یعنی خدایا به داد من برس، یعنی من را از آتش جهنم نجات بده، خدایا به من منت بگذار و از آتش جهنم آزادم کن. در دعاها داریم خدایا آن حاجتی را به من بده که اگر دادی بقیه حاجت ها را ندادی مهم نیست و آن حاجت آزاد شدن از آتش جهنم است اگر من از آتش جهنم آزاد بشوم، دیگرحاجت های دیگر برایم مهم نیست که اجابت بشوند یا نشوند.
تمثیلی برای گذرگاه قیامت
کسی که مسافرت می رود جنسی دارد که می خواهد از گمرک یا پاسگاه عبور دهد وقتی به فکر گیر دادن گمرکی به اجناسش می افتد قبل از رسیدن به گمرک دلش می گیرد و مضطرب است ناراحت است که جنسش را می گیرند. همین که از این پاسگاه و گمرک رد شد دیگر خیالش راحت می شود. دیگر خوشی دائم است دیگر سرازیری است.
هر که از پول بگذرد خندان خواهد بود. همین پولی که خدای خیلی ها هست. این امت مرحومه بعد از هزار و چهار صد سال می گویند پول خود خداست. چقدر رشد کردیم باز مسیحی ها عیسی پیامبر اولوالعزم را پسر خدا می دانستند.
احتیاج شدید اموات به خیرات
بیاییم جلوتر به فکر قیامتمان باشیم. محدث قمی در مفاتیح نوشته است امیر و حاکم خراسان را در خواب دیدند گفت: آن استخوان و آن آشغالی که جلو سگ و گربه می ریزید به نیت من بریزید که من به همان ها هم احتیاج دارم. می گوید استخوانی که جلو سگ می اندازی نیت کنید ثوابش برای من بیاید. آنجا آدم می فهمد که در یک ذره کار خیر چه قدر منفعت خوابیده است. بیاییم خودمان را آماده سفر آخرت کنیم.
اهمیت شهادت چهل مؤمن هنگام دفن میت
محدث قمی در سفینه نوشته است یک آقایی از دنیا رفت در تشییع جنازه اش یک عالمی، عارفی شرکت کرده بود از او تقاضا کردند بر کفن این آقا تبرکاً چیزی بنویسید. کار خوبی است سنت خوبی است که چهل تا مومن شهادت به خوبی یک مؤمنی بدهند. در روایت داریم که اگر چهل تا مومن شهادت بدهند این آدم که مرحوم شده آدم خوبی است. یعنی کسی در دنیا طوری زندگی کرده باشد که چهل تا مؤمن بگویند این آدم خوبی است. (بعضی ها هستند یک نفر را هم نمی توان پیدا کرد بگوید این آدم خوبی است.) یک جوری در میان فامیل و کوچه و بازار و مشتری ها زندگی کرده باشد که چهل نفر بگویند این آدم خوبی است یا کفنش را بنویسند. خدای متعال می فرماید: من از علم خودم صرف نظر می کنم من می دانم در خلوت کارهایی کرده است. و این چهل نفر خبر ندارند ولی به خاطر خوش بینی و گمان خوب چهل تا مؤمن، من از علم خودم صرف نظر می کنم. بیاییم طوری زندگی کنیم لااقل ظاهرمان طوری باشد که چهل نفر مؤمن یک ذره خوش بین باشند رویشان بشود بنویسند «اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَيْراً».[3] ما جز خوبی از این ندیدیم یا به زبان بگویند.
عالم بزرگوار دست به قلم برد و این شعر خواجه عبد الله انصاری را نوشت
گـر مـن گـنه جـمله جهان کردستم لـطـف تـو امـید اسـت گـیـرد دستم
گفتی که به وقت عجزدستت گیرم عاجزتر از این مخواه که اکنون هستم
گفتی که در موقع عجز، دستت را می گیرم دیگر خدایا از این عاجزتر که روی تابوت افتادم من را در چاله قبر رها می کنند می روند. قوم و خویش، و پدر و مادر و همه این هایی که قربان صدقه من و شما می روند نفست که بند می آید می گویند به حرمت و شرف «لا اله الا الله» بگذارید در سردخانه و بعد آبگوشت را بار کن آقا را بفرست به چاله قبر، تمام شد و رفت.
عامل شقاوت و بدبختی
چه چیز مانع مردم است که مسجد نمی آیند نماز جماعت نمی آیند خدا پرست نمی شوند به خاطر دنیا و پول است، به خاطر پُزدادن و مقام و لذت و خوشگذرانی دردنیاست. یعنی مانع مردم از آخرت محبت دنیاست «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». [4] از چند معصوم نقل شده است که محبت دنیا ریشه تمام گناهان و غفلت ها است. اگر کسی از این دنیا بتواند صرف نظر بکند همه کارهایش درست می شود.
پیامد صفت زشت حرص به دنیا
بعضی ها عاشورا بیاید تاسوعا بیاید بیست و یکم رمضان بشود مغازه اش را ول نمی کند و مواظب سنگرش است که پول و پله اش کم نشود. شما می دانید یک عده ای در همین قم هستند که شب و روز مغازه شان بازاست اصلاً نمی دانند که محرم یعنی چه؟ جمکران یعنی چه؟ حرم یعنی چه؟ هزارها نفر از راه دور می آیند در اینجا «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين»[5]. می گویند ولی این پستش را ول نمی کند می خواهد جنسش را قالب کند و هزار تومان در بیاورد. چند روز قبل درباره حرص حدیثی خواندم که امیرالمؤمنین فرمود: سنگین تر از آسمان، تهمت زدن بر بیگناه است و از آتش سوزنده تر، حرص است. خدا نکند نصیب کسی بشود آدم حریص هر چه می دود باز هم بیشتر می خواهد حد و اندازه ندارد که بگوید من که به اینجا رسیدم دیگر بس است. امام صادق علیه السلام فرمود: که مَثَل دنیا مثل آب دریا می ماند که شوراست که آدم هر چه بخورد باز تشنه تر می شود تشنگی اش برطرف نمی شود، مگر این که آن آب را ول کنی بروی آب حسابی پیدا بکنی. حرص دنیا ما را نگیرد مواظب باشیم این حرص مانع آخرت است مانع رابطه با خداست. کمی دنیا را ول کن عیبی ندارد یک کمی دنیا را تعطیل کن عیبی ندارد ضرر نمی کنی یک قدری برو صله رحم بکن، یک قدری دیدن پدر و مادر برو ، مشاهد مقدسه برو ، برو با حضرت خلوت کن، جمکران برو، بعضی ها در این قم هستند که سالی یک بار هم جمکران نمی روند. به خدا پناه می بریم شیطان را لعنت کنید از خدا بخواهیم کمکمان کند.
محبت ائمه اطهار علیهم السلام به شیعیانشان
وقتی حضرت ضربت خورده بودند سلمان این یار و این عزیز پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام و عده ای از محبان اهل بیت بیرون در نشسته بودند به خاطر ضربه ای که امیرالمؤمنین علیه السلام خورده بود گریه می کردند. بعضی ها واقعاً می سوزند عشق دارند بعضی ها هم تقلید می کنند حقیقت با تقلید خیلی فرق می کند این ها می سوختند و گریه می کردند. صدای گریه این ها که بلند می شد درخانه، به گوش امیرالمؤمنین علیه السلام می رسید. خانه حضرت کوچک بود بزرگ که نبود مردم بیرون در، ناله می زدند ضجه می زدند صدا به گوش امیرالمومنین علیه السلام می رسید، آقا از ناله دوستانشان متأثر می شدند از ناله ای که برای حضرت می کردند حضرت متأثر می شدند. امامان ما طاقت ندارند آه و ناله یک شیعه را گوش بدهند امیرالمؤمنین علیه السلام طاقت نداشت. امام حسن علیه السلام آمدند این ها را آرام کنند تا این قدر ناله نکنند.
شخصیت بزرگواری می گفتند: وقتی که امیرالمؤمنین علیه السلام ریسمان به گردنش انداخته بودند دست های آقا را بسته بودند جسارت به حضرت زهرا علیها السلام می کردند و حضرت زهرا علیها السلام به حمایت و کمک امیرالمؤمنین علیه السلام شتافته بودند در آن شدت فشار و ابتلاء این ها مواظب بودند که سلمان را کتک نزنند ابوذر را کتک نزنند این ها را اذیت نکنند. به خودش ریسمان بسته اند خودش در شکنجه است شمشیر روی سرش گذاشتند اما مواظب است که سلمان اذیت نشود. اصلاً امام یعنی همین، امام یا پیامبر کسی است که برای خلق بسوزد یعنی خلق را از خود خلق، بیشتر دوست داشته باشد. این خیلی نکته ظریفی است اگر قدرش را بدانیم اگر درکش بکنیم. مثل یک پدری که ساواک آمده زندان ببرد شکنجه اش بکند اما آن پدرمواظب بچه اش هست که اذیت نکنند زندان هم که می رود نمی خواهد آن ها در خانه ناراحت باشند بچه اش اذیت بشود رفقایش اذیت بشوند. مگر من حاضرم همه سختی ها را بکشم اما این بچه ام اذیت نشود.
علت حضور معصومین روی زمین
حدیثی در بحاراست که می فرماید: «لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الْأَرْضِ مُؤْمِنُونَ كَامِلُونَ إِذاً لَرَفَعَنَا اللَّهُ إِلَيْهِ وَ أَنْكَرْتُمُ الْأَرْضَ وَ أَنْكَرْتُمُ السَّمَاءَ». [6] اگر نجات شیعیان نبود اگر به خاطر مؤمنین و دوستان و شیعیان نبود خدا یک لحظه هم ما را روی زمین نگه نمی داشت پیش خودش می برد. این ها عرشی هستند این ها با خدا بوده و هستند و خواهند بود این ها همیشه در حال معراج و عروجند برای چه آمدند؟ برای این که دست گیری کنند.
دعا و استغفار اهل بیت برای شیعیان
در منتهی الآمال مرحوم محدث قمی نقل کرده است که امام سجاد علیه السلام به ام فروه عروسشان (یعنی به همسر امام باقر علیه السلام و مادر امام صادق علیه السلام فرمود: ای ام فروه من امام سجاد روزی صد مرتبه به فکر دوستان و شیعیانم هستم و برای آن ها دعا و استغفار می کنم. شما کسی در عالم داری که روزی صد مرتبه برایت دعا و استغفار بکند شما در عالم کسی سراغ داری که روزی صد مرتبه به فکرت باشد. پدری سراغ دارید؟ پدر شما، مادر شما، رفیق شما، برادر شما، ممکن است حالا یک مرتبه به یاد شما باشد دعا کند یا پنج بار ده بار دعا بکند اما صد بار در واقع یعنی همه شبانه روز به یادتان است. «وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ». [7] در این جا امام سجاد علیه السلام به ام فروه فرمود: من روزی صد مرتبه به یاد شیعیانم هستم برای آن ها دعا می کنم برای آن ها استغفار می کنم اگر دعا و استغفار امام نباشد با کارهای ما چه خواهد شد آن ها هستند که آتش های ما را خاموش می کنند آن ها هستند که الطافشان روی سر ما هست.
در توقیع شیخ مفید حدیثی ازامام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است که فرمودند: ما هیچ وقت شما را فراموش نمی کنیم، ما اگر شما را حفظ نمی کردیم دعا نمی کردیم «وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ». [8] آن قدر ابتلائات به سر شما می ریخت اصلاً دشمن شما را از بین می برد. شما فکر می کنید ما کم دشمن داریم تمام استکبار دنیا دشمن شیعه است تمام آنهایی که دشمن اهل بیت اند دشمن شیعه هستند و این ها آن قدر نقشه می کشند برای این که شیعیان را از بین ببرند ولی چرا نمی توانند از بین ببرند این دعای امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است یاری امام زمان است خود حضرت می فرماید: شما گناه می کنید ما استغفار می کنیم.
کرم بین و لطف خداوندگار گنه بنده می کرد و او شرمسار
عشق اهل بیت به شیعیان
در بحار حدیثی است که امام صادق علیه السلام به زید شحّام فرمودند: «وَ اللَّهِ لَأَنَا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ [9]». به خدا قسم ما ائمه شما را از خودتان بیشتر دوست داریم از خودتان بیشتر به شما رحم می کنیم. هر کس خودش را بیشتر از همه دوست دارد دورویی و ریا را هم به خاطر خودش دوست دارد. آیا کسی هست من و شما را بیشتر از خودمان دوست داشته باشد؟ من و شما را بیشتر از خودمان بخواهد؟ هر چه قدر خودت را دوست داری، اگر خودت را نود درجه دوست داری، امام زمان عج صد و پنجاه درجه دوستت دارد. در آن شدت شکنجه و فشار باز مواظب است که سلمان و مقداد را اذیت نکنند. امیرالمؤمنین علیه السلام برای چه گرفتار بند و ریسمان و این ها شده است به خاطر من و شما به خاطر خلق، آن وقت ما ناز می کنیم و نمی خواهیم دنبالشان برویم.
وظیفه ما در قبال لطف اهل بیت علیهم السلام
بزرگی نکته خوبی فرمودند: که پیامبر و امامان آن قدر دوستانشان را دوست دارند شیعیانشان را دوست دارند که می گویند به خاطر شما به دنیا آمدیم. به خاطر شما این همه فشارها را دیدیم. این روایت است که عرض می کنم برداشت خود من نیست امام های ما که عرشی هستند اول عابدند و زاهدند، خدا هم امتحان نکرده آن ها را قبول دارد آن ها که از اول کارشان درست بوده است. «السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ وَ كُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَةً». [10] در زیارت حضرت زهرا علیها السلام است که شما شخصیتی هستی که خدا قبل از این عالم دنیا و خلقت امتحانت کرده است می دانست که تو صبر داری، می دانست که تو فوق العاده هستی. یعنی در آن عالم برای خدا معلوم بوده است. یعنی این ها لازم نبود دنیا بیایند امتحان پس بدهند این ها قبلاً امتحان داده اند. به یک معنی زیباترآمدند در این دنیا این همه فشار دیدند این همه صدمه دیدند فشار کشیدند به خاطر دوستان و شیعیان است. ائمه می فرمایند: دیدیم بعضی از دوستان ما در این دنیا گیرند آمدیم نجاتشان بدهیم. در زیارت اربعین راجع به امام حسین علیه السلام عرضه می داریم «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ».[11] اباعبدالله علیه السلام یک شخصیتی است که خون دلش را ریخته است که من و شما را نجات بدهد، ولی من و شما حاضر نیستیم خمس بدهیم. امام حسین علیه السلام خون دلش را ریخته، ولی من و شما حاضر نیستیم گناه نکنیم تا ازجهالت و نادانی در بیاییم. ما گاهی امام و پیامبر را به یک چیز کوچک می فروشیم. امام حسین علیه السلام خون دلش را بذل کرده، یعنی چشم داشتی نداشته است. امام حسین علیه السلام خون دلش را ریخته است برای این که بندگان خدا را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات بدهد یعنی کمال امام حسین علیه السلام در همین بوده است.
علت مصیبت ها و سختیها در زندگی اهل بیت علهیم السلام
در یک روایتی شخصی به امام صادق علیه السلام گفت: آقا هیچ مصیبت و بلایی نیست الّا این که به شما سختترش وارد شده است تهمت زدند، زندان انداختند، اذیت کردند، شکنجه کردند. امیرالمؤمنین علیه السلام هزار رکعت نماز می خواندند، گفتند: بی نمازاست. به پیامبر گفتند: مجنون و ساحر و کذاب است. شکنجه دادند تهمت زدند سم دادند، چه کردند و چه کردند مصیبتی نیست الّا این که اشدش به شما رسیده است. حضرت فرمودند: برای این که شیعیان ما به یاد سختی های ما بیفتند و مصیبت های خودشان را فراموش بکنند، بگویند این آقا ولی خدا بود اسیرش کردند زندان بردند. این است که من را تسکین می دهد. زندانی های آزاده که در عراق زندان بودند به یاد زندانی بودن امام هفتم علیه السلام که می افتادند برایشان زندانی بودن آسان می شد می گفتند: وقتی امام هفتم علیه السلام را زندانی کنند ما را هم تکه تکه کنند مهم نیست. گفت:
لاف عشق و گله از یار زهی لاف خلاف عشق بازان چنین مستحق هجرانند
دیدار امام حسین علیه السلام از خادمش هنگام مرگ
بیاییم برای این چاله قبرمان فکری بکنیم. واقعاً همه ما خواهیم رفت. سال آینده چه بسا بعضی هایمان نباشیم حقیقت است شاید ماه رمضان آخرمان باشد. قیامت حق است آخرت حق است کاری برای آخرتمان بکنیم. شب جمعه است بریم در خانه ابا عبدالله الحسین علیه السلام بلکه آقا برایمان کاری بکند آن ها منبع فیض و رحمت وبرکتند. داستان آن زن را به یاد دارید که زیارت عاشورا می خواند آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام سه مرتبه به دیدارش آمد. نکند خانم ها از من و شما جلو بزنند ما عقب قافله باشیم. یکی از رفقای اهل علم برایم تعریف می کرد گفت: یکی از همین کاسب های اهل قم گفت: من خانمی داشتم خانم من خیلی علاقه به امام حسین علیه السلام داشت. گفت: خانم من علاقه عجیبی به امام حسین علیه السلام داشت روضه می رفت ظرف می شست چایی می داد جارو می کرد کفش جفت می کرد احتیاجی هم نداشت می رفت به عشق امام حسین علیه السلام خدمت می کرد. گفت: خانم من فوت کرد مدتی گذشت من خبر نداشتم یک شب خانمم را خواب دیدم در جای خوبی در یک باغی است «فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعيمٍ».[12] گفتم: خانم چه خبر از این عالم؟ گفت: حاجی این قدر بهت بگویم که هر چه هست در خانه ابا عبدالله الحسین علیه السلام است به مردم بگو نوکر و خدمتگذار در خانه امام حسین علیه السلام باشند در خانه امام حسین علیه السلام ، کشتی نجات است. حاجی من نماز می خواندم روزه می گرفتم چکار می کردم اما آن عملی که من را نجات داد نوکری در خانه امام حسین علیه السلام بود. یادت هست می رفتم مجلس امام حسین علیه السلام جارو می زدم خدمت می کردم چایی می دادم ظرف می شستم؟ گفتم: آره، گفت: دم مردن آقا ابا عبدالله علیه السلام به بالینم آمدند من را یاری کردند کمک کردند، روزی که جنازه من را می بردند روزی بود که باران می آمد هوا سرد بود آن هایی که جنازه من را تشییع می کردند جنازه من را تند می بردند که خیس نشوند دیدم آقا ابا عبدالله علیه السلام آمده کنار جنازه من و می فرماید: این جنازه نوکر من است بدنش را اذیت نکنید آرام ببرید بدن او را آزار ندهید گفت: وقتی من را در قبر گذاشتید تک و تنها گذاشتید و رفتید یک وقت دیدم قبر من روشن شد وسیع شد آقا ابا عبدالله علیه السلام به دیدن من آمدند.
روضه عطش امام حسین علیه السلام
یا ابا عبدالله ما همه امید داریم، انتظار داریم به دیدن ما هم بیایید. یک عمری یا حسین گفتیم یا ابا عبدالله گفتیم گریه کردیم اشک ریختیم. جان عالمی به قربانت یا ابا عبدالله، چرا باید تنها یادگار پیامبر، تنها یادگار فرزند پیامبر در روز عاشورا در گودی قتل گاه، بدنش پر از خون، پر از جراحت باشد. روضه ای که جبرائیل برای حضرت آدم خواند برای شما بخوانم. جبرئیل وقتی اسم پنج تن را به حضرت آدم گفت. حضرت آدم، خدا را به حق پنج تن قسم داد و دعایش مستجاب شد بعد حضرت آدم صدا زد جبرئیل اسم چهار نفر را بردم حالم عادی بود اما در حسین چه رمزی است اسم حسین را که آوردم قلبم شکست، اشکم جاری شد. جبرائیل گفت: ای آدم این حسین فرزند پیامبر آخرالزمان است که در میان دو نهر آب با لب تشنه او را به شهادت می رسانند «ولو تراه يا آدم و هو يقول: واعطشاه! و اقلّة ناصراه!». [13] آن قدر عطش بر حسین غلبه پیدا می کند که بین حسین و آسمان ها هاله ای از دود پیدا می شود. چون عطش اول لب و دندان انسان را خشک می کند اگر شدتش بیشتر بشود جگر انسان می سوزد اگر عطش شدت پیداکند بینایی انسان کم می شود لذا جبرئیل می گوید: ای آدم آن قدر عطش بر حسین شدت پیدا می کند که بین حسین و آسمان هاله ای از دود پیدا می شود آیا کسی جواب حسین را داد یا نه. بله یک وقت آقا دیدند سینه مبارکشان سنگین شد «والشّمر جالس على صدره »[14]
________________________________________
[1].التکاثر: 5،6
[2]. مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/ 522/ زیارت ال یاسین ..... ص : 522
[3]. الكافي/شیخ کلینی/3/196/ باب سل الميت و ما يقال عند دخول القبر...ص:194
[4]. الكافي/شیخ کلینی/2/130/باب ذم الدنيا و الزهد فيها ..... ص:128
[5]. الفاتحة : 5
[6]. بحارالأنوار/مجلسی/64/350/ باب 14- علامات المؤمن و صفاته .....ص:261
[7]. الإحتجاج على أهل اللجاج/احمدبن علی طبرسی/ج 2/497/ ذكر طرف مما خرج أيضا عن صاحب الزمان ع من المسائل الفقهية و غيرها في التوقيعات على أيدي الأبواب الأربعة و غيرهم....ص: 479
[8]. همان
[9].بحارالأنوارالجامعة لدررأخبارالأئمة الأطهار/مجلسی/ج 47/78/باب 5 معجزاته واستجابة دعواته و معرفته بجميع اللغات و معالي أموره صلوات الله عليه ..... ص : 63
[10]. مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/56/ايضا زيارت حضرت زهرا عليها السلام به روایت...ص:56
[11]. مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/ 468/ هشتم زيارت اربعين است ..... ص : 467
[12]. الواقعة : 89
[13]. مع الركب الحسينى (ج 4)/عزت الله مولایی/41/ومصاب الحسين عليه السلام في حياة أنبياء الله عليهم السلام وأممهم ..... ص : 41
[14]. مقالات/جمعی ازنویسندگان/809/9. زيارت ناحيه مقدسه ..... ص : 809