رعایت اعتدال و هم کفو بودن در ازدواج
معمولاً ما شرایط ازدواج را بالا می گیریم. دختر کذایی باشد، خانواده اش کذایی باشد، موقعیت کذایی باشد، تحصیلاتش کذایی باشد، یا برعکس شوهر کذایی باشد. لقمه بیش از اندازه خفه مان می کند یا از گلویمان پایین نمی رود. یا این آقا می رود با یک خانواده پولدار ازدواج می کند نوکر آن خانه می شود یا دختری عروس خانه پول دار می شود و ذلیل آن خانه می شود. آدم باید دنبال موردی که شرایطش با او مناسب یا یک مقداری پائین تر است برود.
مهریه ها و رسومات سخت گیرانه برای ازدواج
سؤال: سی سال دارم و سن ازدواجم هم گذشته چه کار کنم؟
جواب: مهریه های سنگین، خرید عقد سنگین، شرایط سخت گیرانه و این گونه طلسم ها و رسم ها باید شکسته شوند. می بینی آقا یا خانمی هست که مورد خوبی است دین و اخلاق و شغل مناسب دارد حالا ثروتمند نیست ماشین ندارد یک مقدار خرج و خریدهای کذایی را کم کنیم راحت بگیریم قبولش کنیم. مقام معظم رهبری عقدهایی که می خوانند اگر مهریه از چهارده تا سکه بیشتر باشد نمی خوانند. مرد اگر دیندار و خوب نباشد اگر چه مهریه سنگین باشد آن قدر خانم را آزار می دهد که خانم بگوید مهرم را می بخشم جانم آزاد بشود. مهریه سنگین مشکل ما را حل نمی کند یک مقدار عادات و رسومی که ضد دین است بشکنیم. مهریه حضرت زهرا علیها السلام پانصد درهم بود که حضرت زهرا علیها السلام پیغام دادند بابا جان مهریه بقیه هم درهم است فرق من با بقیه خانم ها چیست؟ پیامبر فرمود: چه می خواهی؟ گفت: مهریه من شفاعت گناهکاران امت پدرم باشد که سندی از طرف خداوند نازل شد و مهریه اش را اجازه شفاعت گناهکاران امت پیامبر قرار داد. آقای دولابی فرمودند: در روستا ها خانم هایی هستند که جمال دارند، عفت دارند، شوهر دوست هستند، خانه دارند و فقط یک ذره فرهنگ و تمدن شهری بفرما بنشین را بلد نیستند که این را هم در عرض شش ماه یاد می گیرند. اگر به یکی بگوییم برو از روستا خانم روستایی بگیر می گوید: من خانم روستایی بگیرم!!؟؟.
استخاره کردن برای ازدواج
سؤال: دختری نامه نوشته بود که من دختری هیجده ساله هستم. سه سال پیش پسرخاله ام به من علاقمند شد، ولی من چندان به او علاقه نداشتم. تا این که ایشان به خواستگاری آمدند و دیدم برای زندگی مناسب است ولی وقتی استخاره کردم بد آمد و خانواده من چون اعتقاد داشتند کنار کشیدند نظر شما در مورد مشکل من چیست؟ در صورتی که پسرخاله ام دوباره به خواستگاری من آمدند چه کار کنم؟
جواب: یکی از مسائلی که در ازدواج مهم است پذیرش قلبی طرفین است. به دل نشستن که در بین عوام هست خیلی کارساز است. ممکن است خانمی خیلی قیافه نداشته باشد ولی به دل طرف می نشیند. آقایی خیلی قیافه ندارد ولی خانمی این را دوست دارد. تعبیری بین قمی ها هست که فلانی گوشتش شیرین است فلانی گوشتش تلخ است فلانی تو دل بروست فلانی تو دل برو نیست. ملاقات اول که این خانم و آقا، دختر عمو و دختر خاله و هر کسی همدیگر را می بینند یا قبلاً دیدند، به دل همدیگر می نشینند یا نمی نشینند. آن مهر می آید آن محبت می آید دل انسان مشمئز نمی شود رد نمی کند. حضرت امیر علیه السلام هم در وصیت هایشان به امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرمودند: آدم می خواهد با کسی شریک شود کار بکند شغلی داشته باشد همکاری انتخاب بکند فرمودند: اگر با کسی ملاقات کردید به دلتان نشست عمل خوبی هم از او ندیدید سابقه اش را نمی دانید ولی تا این را دیدید مثل این که چند سال با هم رفیق و دوست بودید و به دلتان نشست این را بپذیرید و قبول کنید. حواله خوبی است یعنی مهر طرفین در دل همدیگر جا بگیرد. همین قدر که یک ذره میل و رغبت و پسند باشد بقیه را خدا جور می کند. مشکلی که این خانم اشاره کردند یکی از معضلات ازدواج است که برای خیلی ها پیش آمده است که زیاد هم سؤال می کنند استخاره بکنیم یا نکنیم؟ اگر یک موردی که شرایطش را می پسندید، خانواده ها همدیگر را می پسندند اصلاً احتیاج به استخاره ندارد یعنی شرایط هست، همه چیز هست. شرایط کامل و جامع برای هیچ کس پیش نمی آید. این هواهای بالا و بلند پروازی ها که همسر من آقایی خوش تیپ، که حقوقش بالا باشد، خانه داشته باشد، ماشین داشته باشد، چی و چی داشته باشد این ها را کنار بگذارید. شرایط اخلاقی، دیانت، تقوا، موقعیت اجتماعی و خوبی ها را ملاک قرار دهید. حدیث داریم اگر کسی خوبی هایش بر بدی هایش غالب باشد یعنی بالای پنجاه درصد شرایط مهیاست. این دیگر خوبی هایش غالب است یک کفه ترازو که سنگین شد تا آخر این طور می رود. دنبال همسر بی عیب و دوست بی عیب و عالم بی عیب نگردید بدون دوست می مانید دوست بی عیب گیر نمی آید. ائمه علیهم السلام می فرمایند: دنبال انجام عمل بدون ریا و صد در صد خالص نباشید بی عمل می مانید. پس اگر کسی شرایط ازدواج را داشت قبولش کنید استخاره برای موارد تحیر است یعنی جایی که 50 ، 50 است و آدم گیج است و نمی داند چه بکند. پس اگر این آقا و خانم همدیگر را دوست دارند استخاره لازم نیست اما اگر دوست ندارند شرایطش هم نیست این حرف دیگری است. مثلاً در خیابان دارد سوار اتوبوس می شود دختری را می بیند عاشقش می شود به قول مولوی که در مثنوی می گوید:
عشق هایی کز پی رنگی بود عشق نبود، عاقبت ننگی بود
این ها تمایلات جنسی هست این ها عشق های رنگارنگ و خیالاتی زود گذرند. این نوع عشق ها را نمی گویم. عشق هایی که روی هوا و هوس است که یک روز خاطرخواه این آقا و روز بعد خاطرخواه یکی دیگر بشویم نمی گویم. اما اگر محبت و دل نشستن صحیح باشد که یکی از شرایط مهم است به آن عشق و محبت واقعی مولوی در جای دیگر مثنوی اشاره می کند که
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست عاقبت ما را بدان سر رهبرست
شرایط اصلی ازدواج که در روایات ما به آن اشاره شده یکی اخلاق و دیگری دیانت است. اخلاق و دیانت شرط اصلی و قطعی اند. نه این که طرف اول کار که خواستگاری رفت بخصوص اگر یک پسر نجیب باشد که تا به حالا دختر ندیده باشد در خواستگاری اول بگوید به دلم چسبید، این به دل نشستن درست نیست.
عدم موفقیت در ازدواج
سؤال: شما که می فرمایید کسی که در ازدواجش موفق نشد یک جایی از کار اشتباه بوده پس بعضی از افراد خیلی خوب را می بینیم که ازدواجشان به ظاهر موفق نیست ولی با همان ازدواج ناموفق بسیار رشد کرده اند پس این چگونه است؟
جواب: در ازدواج باید دعا، توسل و توکل، تحقیق و مشاوره و تمام شرایط و کارها را ردیف بکنیم اما حالا نتیجه اش چه می شود؟ نتیجه دست ما نیست. مثل یک کشاورزی که زمین را شخم زده بذر می پاشد توکل به خدا می کند اما آیا این رشد می کند یا نه؟ آیا باران می آید یا نه؟ یعنی بخش مهمش دست ماست بخشی هم دست ما نیست. بعضی موقع ما خودمان مقصریم که تحقیق نکردیم بررسی نکردیم از این مورد ازدواج های ناموفق خیلی دیدیم. مثلاً خانمی می گفت: شوهر من که به خواستگاری آمد گفت: که من دو، سه تا مدرک دارم دو، سه تا هم شغل دارم. ما از بس ذوق کردیم تحقیق نکردیم مثلاً برادر این آقا هم روحانی بود همراهشان آمده بود فکر کردیم این ها کارشان درست است. در صورتی که این آقا خیلی هم حقه باز بود مدرک هایش الکی بود. باید تحقیق و مشورت بکنیم شرایط کار را انجام بدهیم. و اما این که نتیجه چه می شود آن دیگر هر چه بود تسلیم و راضی باشیم. امام های ما اولیاء ما هم همسرهایی داشتند مردم آزار بودند. یکی از علمای بزرگوار همسری داشت که خیلی ایشان را اذیت می کرد شکنجه می داد ولی رشد و کمال ایشان در سازگاری با ایشان بود. ما باید وظیفه مان را انجام بدهیم. ما که نمی دانیم آینده اش چه می شود نمی دانیم که الآن این آقا متدین و این خانم خیلی با حجاب است بعد چه می شود؟ آینده را به خدا بسپاریم. توکل به خدا کنیم هر چه پیش آمد آنجا دیگر باید خودمان را وفق بدهیم. خدا را هم شکر کنیم سازندگی ما هم در این است. فکر نمی کنم هیچ موردی به غیر از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم با حضرت خدیجه علیها السلام و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با حضرت زهرا علیها السلام که موارد استثنایی در عالم بودند و هیچ مشکلی باهم نداشتند مورد بی مشکلی باشد. هر دو تا معصوم یا در حد عصمت بودند که مشکل نداشتند و الّا از آن رده های بالا تا پائین یک بگومگویی یا ناپسندی هایی یا اخلاقیاتی یا چیزهایی که به هم نخورد باشند هست بین زوج ها هست ما باید تسلیم و راضی باشیم.
دعا نویسی و بستن بخت دختران
سؤال: از این جادو جنبل ها که بعضی وقت ها می گویند بختت بسته شده، جادو شده، دعا نویسی می کنند این ها چقدر صحت دارد؟ درست است یا نیست؟
جواب: کلاً تسخیر جن و فرشته و طلسم بستن جزء شغل های حرام است. اگر کسی در این وادی باشد یا دیگران را به این وادی رهنمود کند از گمراهان است. اکثر این هایی که می گویند بخت طرف را بستم اکثراً خیالات است اوهام است صحیح نیست. ممکن است یکی بتواند در روحیه طرف تأثیر بگذارد یا دعایی، وردی خوانده باشد دل طرف زده شده باشد. ممکن است جایی جادو و جنبل درست باشد البته دعای بطلان سحر را داریم. ساحر و جادوگری پول بگیرد دم و دستگاهی به هم بزند بخت کسی را ببندد این طور نیست. مورد خاصی ممکن است باشد که این هم با دعا و صدقه و دعاهایی که در بطلان سحر است برداشته می شود. دعای بطلان سحر و تعویض در مفاتیح و کتب ادعیه هست.
صحبت کردن دختر و پسر
سؤال: گاهی می شود پسری در دانشگاه یا محل دیگری می گوید قصد مزاحمت ندارم فقط می خواهم چند جلسه با شما صحبت کنم اگر معیارهایمان با هم خواند خانواده را برای خواستگاری بفرستم. قبول کنیم یا نه؟
جواب: اگر واقعاً طرفین شرایط ازدواج را دارند با رعایت شرایط هیچ اشکالی ندارد. می دانید که اجتماع زن و مرد در یک جایی خلوت که کس دیگری نباشد و راهی نداشته باشد گناه کبیره است چون شیطان موج ایجاد می کند، جوان نباید خودش را در معرض گناه قرار بدهد. آدم باید بداند با چه خانواده ای آشنا می شود فامیل می شود به طرف مقابل بگوید: من شرایطم را می گویم شما هم شرایطتان را بگوئید. محسنات و عیب ها را برای هم بگویند تا فردای عقد زندگی متلاشی نشود. گفت و گوی دو زوجی که قصد ازدواج دارند و می خواهند ببینند روحیات همدیگر را می پسندند یا نه، خوب است تا فردای عقد زندگیشان به هم نخورد.
اگر در محیط دانشگاه و کار آقا پسری می خواهد با دختر خانمی ابتدا به ساکن در قبال ازدواج صحبت کند و هنوز نمی خواهد پدر و مادرش به خوستگاری بیایند یا خانواده ها همدیگر را قبول ندارند عمدتاً دیده شده که در این خلوت که یک پسر جوان با آن شرایط با یک دختر جوان صحبت می کند فضای عاطفی بر فضای شناختی غلبه دارد. قبل از این که این دو بخواهند همدیگر را بشناسند یک احساس و وابستگی و علقه پیدا می کنند و در نود درصد به این نتیجه می رسند که به هم می خورند. در این شرایط که با هم صحبت می کنند مسئله ای پیش می آید که دختر قانع است ولی می داند که پدرش قبول نمی کند. ولی فضای عاطفی یک دختر و پسر این طور نیست که اگر خلوتی ایجاد شد و در محیط دانشگاه سه مجلس نشستند با هم صحبت کردند به این نتیجه برسند که ما به هم نمی خوریم و با هم خداحافظی کنند. اتفاقاً طرفشان هم هر چه ایراد داشته باشد نمی بینند حرف های عاطفی هم ظاهراً نمی زنند ولی حالتشان یک جوری است که وابسته می شوند. آن وقت زمینه خطای شناختی به مراتب بیشتر از فضای شناختی است. صحبت های مفصل بعد این است که موقعیت و شرایط را پسندیدند و خواستگاری کردند و می خواهند بروند حرف آخر را بزنند و برنامه عقد و این ها را بگذارند که در این موقع حتماً باید بنشینند با هم مفصل حرف بزنند ولی در مرحله اول باید محک باشد ببینند طرف را خوب می پسندند، خانواده شان را می پسندند یا نه، در چند دقیقه اول اشکالی ندارد اگر با واسطه هم باشد امنیتش بیشتر است.
کم بودن سن پسر از سن دختر
سؤال: اگر سن پسر در موقع ازدواج کمتر از دختر باشد آیا جنبه روایی و قرآنی دارد که بگویند اشکال دارد؟
جواب: به سن و سال در روایات زیاد اشاره نشده است. به هم کفو بودن و هم شأن بودن و این که دین و اخلاق و موقعیتشان به هم بخورد اشاره شده است. و الّا در روایات به سن و سال اشاره نشده است ولی مرد یکی دو سه سال بزرگ تر باشد بهتر است. شرایط اصلی این ها نیست گاهی خانم سنش بیش از مرد هم بوده مثل ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام که چهل سالش بود و پیامبر ما صلّی الله علیه و آله و سلّم 25 سالش بود این ها ایرادی ندارد.
مهریه کم و دخالت دیگران
سؤال: دختر می خواهد مهریه کم بگیرد ولی پدر و مادر و فامیل نزدیک اجازه نمی دهند این اجازه ندادن آن قدر سخت می شود که اصل قضیه به هم می خورد در این موارد چه کار کنیم؟
جواب: دختر و پسر سعی کنند بزرگ های فامیل را زیاد دخالت ندهند. با پدرهایتان صحبت کنید. یا این که با بزرگان شهرتان مشورت بکنید کارشناس ها می گویند این ها به روحیه دختر ضربه می زند. این قدر سخت می گیرید دختر می ماند و پسر هم باید ده سال دیگر ازدواج بکند. اگر بتوانیم با ملایمت و محبت پدر و مادرها را قانع کنیم بهتر است. یا از کسانی که در پدرمان نفوذ دارند بخواهیم بیایند با آن ها صحبت کنند و قانع کنند.
مرحوم آقای بهاء الدینی هشت تا دختر و دو تا پسر داشتند که یکی از پسرها زمان خودشان فوت کرد. بنده خدمت ایشان بودم که طلبه ای به من گفت: حاج آقا شما زیاد خدمت آقا می رسید من اهل کاشمرم می خواهم خانواده ام را از کاشمر برای خواستگاری از دختر آقای بهاء الدینی بیاورم. شما با آقا صحبت بکنید ببینید می پذیرند؟ فردا قبل از نماز زودتر آمدم آقا تنها بود خدمت آقا نشستم گفتم: آقا جریان از این قرار است یک طلبه اهل کاشمر می خواهد خانواده اش را برای خواستگاری از دخترتان بیاورد. یک تأمل و مکثی کردند و فرمودند: ما در کار بچه هایمان دخالت نمی کنیم به عنوان مشاور فقط دخالت می کنیم. یعنی حق انتخاب با دختر یا پسر است. خود دختر باید انتخاب کند. ایشان به همسرشان فرمودند تا با دخترشان مشورتی بکنند ببینند آن ها می پسندند یا نه؟ بعد فرمودند: همین دختری که الآن موقع ازدواجش است و به خواستگاریش آمدند در خانه قالی می بافد. (ماها دنبال پز و لیسانس و مدرک کنکور افتادیم. این خانم ها جوانان را بیکار کردند شصت، هفتاد درصد پذیرش کنکوری ها مال خانم هاست) ایشان فرمودند: چون قالی بافی کرده جهازش را هم خودش تهیه کرده است. خمسش را می آورد به من می دهد. اگر زندگی انسان خوب باشد و درست بچه تربیت کرد این طور می شود.
ازدواج برای پیشرفت در معنویات
سؤال: حاج آقا شما گفته اید لقمه اندازه و کوچکتر از دهان بگیرید اگر هدف دختر از ازدواج کامل شدن و سیر و سلوک معنوی باشد و از خدا بخواهد کسی را برای او بفرستد که او را به عبودیت الهی و تقرب به خدا نزدیکتر کند یعنی کسی که تا حدودی این مسیر را خودش رفته باشد و بتواند همسرش را هم برساند. آیا این خواسته لقمه ای بزرگ تر از دهان است؟
جواب: لقمه ای که من عرض کردم در مسائل مادی منظورم بود. اما در مسائل معنوی آقایی که شرایط معنوی اش بسیار بالا نیست ولی می تواند با اخلاق و رفتار و معنویاتش به دیگران هم کمک کند و از خودش مطمئن است و زیر پایش محکم است بیاید از خانواده ای که خیلی مذهبی نیستند ولی این مرد می گوید من می توانم با محبت و تبلیغات صحیح آن ها را در این مسائل وارد کنم و می توانم آن ها را بسازم و طوری نباشد که برود نجات بدهد خودش هم غرق نشود عیبی ندارد.
عدم تفاهم در زندگی زناشویی
اگر ازدواجی صورت گرفت و خانمی می بیند شوهرش را دوست ندارد. مرد هم می بیند زنش را دوست ندارد و مشکلات دیگری هم هست مثلاً پدر و مادر طرف مقابل بداخلاقی می کند این خانم باید چه کار کند؟ هیچ کس معصوم نیست. مرد شما هم موقع ازدواج معتاد نبوده بعداً معتاد شده است. اول آدم خوبی بوده حالا خراب شده یا خانم با حجاب بوده حالا بی حجاب شده است. اگر بعد از ازدواج انسان دچار بحرانی شد که دست آورد خودش بود یا نه خودش هم دخالت نداشته دست قضا و قدر بود در مسأله ازدواج باید بسازد و بسوزد. پیامبر ما صلّی الله علیه و آله و سلّم درست است همسری مثل خدیجه علیها السلام داشت اما همسرهایی هم داشت که مسمومش کردند و کشتند. مرحوم مجلسی می گوید: آن دو زن پیامبر را مسموم کردند و خیلی هم آزارش می دادند. اگر انسان دچار همسری شد که خواسته یا ناخواسته با شرایطش سازگاری ندارد این جا هر چه قدر سنگ تمام بگذارد صبر و تحمل و مدارا کند، کوتاه بیاید رشد می کند. حضرت امیر علیه السلام به امام حسن علیه السلام فرمودند: بزرگ نباشد کسی که ظلم به شما می کند چون او در رشد شما و کمبود خودش تلاش می کند. کسی که ما را اذیت می کند و ما سنگ صبورش می شویم دارد غذای بهشتی برای ما می پزد و او خودش دارد زیر کوره آتش می سوزد. رشد در این است که با جاهل مدارا کنیم. هیچ مردی بدون عیب نیست هیچ خانمی هم بدون عیب نیست باید مدار کنیم. بنده سه تا عیب دارم خانمم هم دو تا عیب دارد باید بسازیم خوبی ها و اشکال ها هم هست. طلاق و جدایی آخرین گزینه است برای جایی که واقعاً بحران هست و زندگی برای دو طرف یا محال است یا امکان ندارد آنجا دیگر طلاق حرف آخر را می زند. طلاق گزینه آخر است. اگر انسان بتواند تحمل کند خیلی بهتر است باعث رشد انسان می شود