بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین وصلّی الله علی جمیع الأنبیاء والمرسلین وصلّ علی محمّد وآله الطاهرین، ولعن علی اعدائهم اجمعین.
بحث معرفت در اسلام از مباحث درازدامنی است که نیازمند به تحقیق و تحلیل و تبیین طولانی است. این بحث ابعاد و سطوح مختلفی دارد که پرداختن به همه آنها در این مقال کوتاه ممکن نیست، اما بیشک یکی از مهمترین بحثهای آن - در ذیل بحث معرفت نفس- شناخت دشمنان انسان است که مانع رسیدن او به جایگاه والایش در آفرینش میشود. از این رو، در این گفتارها به بررسی دشمنان چندگانه انسان در مسیر رشد و تعالی او پرداخته میشود.
انسان دشمنانی دارد که دشمنیها و کینهتوزيهايشان با او پايان ناپذير است. آنها از زمانی که خداوند متعال انسان را آفرید به زندگي او پا گذاشتند و هدفشان اين بود كه بین او و پروردگارش مانع و حجابی ایجاد کنند تا از عنایات و فیوضات الهی محروم شود. اين دشمنان را نميتوان با اسلحههای مادی و ظاهری از ميدان زندگي دور كرد، بلكه تنها با بهرهگيري از ارزشهاي دروني و لطف و عنایت خداوند ميتوان بر آنها پيروز شد. قرآن مجید، از ميان این دشمنان، بيش از همه به سه دشمن نظر دارد و مردم را متوجه ويژگيهاي آنان ميكند و خطرات بسيار و زیانها و خسارتهایی را که به همراه میآورند بیان میکند. همچنین، قرآن راه مبارزه با آنها را نشان میدهد و وعده میدهد كه اگر کسی درگیر جنگ با آنان شد، خداوند در این میدان معنوی او را یاری خواهد كرد.
قویترين دشمني که خداوند متعال در قرآن کریم از آن نام برده است «هواي نفس» است. در روایتی قدسی، خداوند به موسی بن عمران میفرماید: هيچ چيز همانند هواي نفس با الوهيت من سر جنگ ندارد.
مفهوم و مصداق هواي نفس
هواي نفس به معناي مجموعه میلها و خواستههای بیمهار است. مصداق عملی اين مفهوم نیز در زمان ما تعريفي است كه فرهنگ غرب از «آزادی» ارائه کرده است. آنها، از دويست سال پیش تا كنون، ندای آزادی سر داده و آن را این طور معنا كردهاند: رها شدن از مجموع قیود اخلاقی، وجدانی و دینی!
آیا این معنای آزادی است؟ هواي نفس درست در پي همين است؛ یعنی میخواهد فرمانروایی تشریعی حق را از میدان حیات ساقط کند تا دیگر انسان مقیّد به هیچ قیدی از جانب پروردگار نباشد و حلال و حرام، احکام، و اخلاق و وجدان، هيچ يك، در زندگی او نقشي نداشته باشند.
یکی از مقامات ارتش آمریکا روزی گفته بود: ما وقتی در عراق یا افغانستان مردم را قطعه قطعه میکنیم، از تماشای این کار لذت میبریم! این ثمره هواي نفس است که انسان از قید وجدان رها شود و در برابر كارهاي غير اخلاقي هيچ گونه نگرانی و دغدغهاي نداشته باشد و دلش برای کسی نسوزد و در برابر حلال و حرام بیتفاوت باشد و آزادي خود را در اين بیتفاوتیها ببيند.
واژه هوي در قرآن
واژه هوی بارها در قرآن مجید آمده است. از آنجا که هوی به فرمانروایی تکوینی دسترسی ندارد، میخواهد بر فرمانروایی تشریعی پروردگار حاكم شود.
یکی از نمونههاي فرمانروایی تکوینی حق در وجود ما، ضربان قلب، گردش خون، رشد جسماني و همه فعالیتهای مثبت بدن است. هوای نفس به حریم فرمانروایی تکوینی الهی راهی ندارد تا مثلاً بخواهد قلب را از کار بیندازد، گردش خون را مختل کند یا جلوی رشد بدن و امور جسماني را بگیرد. از این رو، دشمنی او متوجه فرمانروایی تشریعی حق است. به عبارت سادهتر، هدف هواي نفس تخلیه همه جوانب وجود انسان از دین، تعطیل فرمانهای پروردگار، و بيتفاوتي او در برابر عمل صالح و اخلاق حسنه است. این چنین است که انسان از مدار انسانیت خارج میشود و در مدار حیوانیت (و پستتر از آن) قرار ميگيرد. خداوند در اين باره به پيامبر خویش ميفرمايد:
«أفرأیت من اتخذ الهه هواه».
آيا دیدی آن کسی را که هوای خودش را معبود خود كرده است؟
کلمه «اله» به معنای معبود و موجودی است که عبادت میشود. حال اگر این اله الهِ باطل باشد، تمام عبادات انسان باطل ميشود و اگر این معبود و اله معبودِ حق باشد، تمام عبادات او صحيح تلقی میگردد. کسی که فرمانروایی معبود حق را از میدان زندگی پاک کرده و فرمانروایی تشریعی پروردگار را تعطیل نموده است هوی را فرمانروای خویش کرده و آن را ميپرستد؛ چون اين دستور هواي نفس است كه قید و بندی نداشته باش و پایبند به حلال و حرام و اخلاق و مسائل انسانی نباش.
همچنین، از اين آیه شریفه به زیبایی استفاده میشود که هوای نفس کرسی حکومتش را علیه فرمانروایی تشریعی خدا در وجود انسان میگسترد و اگر انسان او را عبادت کند و تسلیمش شود، رفته رفته از پروردگار جدا میشود و به همه قیود مثبت بيتفاوت ميگردد.
زندگی بدون قید معنا ندارد
كساني كه معتقدند نباید هیچ قیدی در زندگي انسان وجود داشته باشد اشتباه میاندیشند، زیرا تمام جهان مقید به قیود است: هر سال مقید به چهار فصل است؛ آبادانی زمین مقیّد به باریدن باران و برف است؛ پدید آمدن شب و روز مقید به گردش زمین به دور خویش است؛ سلامت انسان مقید به این است که مثلاً قلب در هر ثانیه تعداد معیني ضربان داشته باشد یا حرارت بدن 37 درجه باشد يا فشار خون در حدود 11-12 باقی بماند، زیرا اگر حرارت بدن از حدي بالاتر يا پايينتر برود، انسان از بین میرود.
حال كه زندگي مادي و سلامت جسماني انسان تا اين حد وابسته به انواع قيدهاست، اگر او بخواهد انسانیت و زندگي معنوياش محفوظ بماند، بايد تابع قیود الهی باشد. اگر اين قيدها در كار نباشد، هواي نفس بر انسان مسلط ميشود و او را پستتر از حیوان و بدتر از درندگان ميكند؛ چنانكه خداوند در قرآن میفرماید:
«ان شرّ الدواب عند الله الصم البکم الذین لایعقلون».
بدترين موجودات نزد خداوند كران و گنگاني هستند كه نميانديشند.
پس، کسانی که مقیّد به قید عقل و در پی شنیدن سخن راست و راه راست نیستند، بدترین و شرورترين جنبدگان نزد خدایاند.
زيانهاي پيروي از هواي نفس
خداوند در این باره به پیامبر خویش میفرماید:
«ولئن اتبعت اهوائهم لفسدت السماء و الارض».
اگر از هواي نفس آنان (مشركان) پيروي كني، آسمان و زمين به فساد كشيده ميشود.
این آيه بسيار مهم است، زیرا خداوند در آن به پيامبر خویش ميفرمايد: هواپرستان مدینه و مکه میخواهند خواستههای بیپايانشان را به تو تحمیل کنند، لذا نزد تو میآیند و میگویند که ما چنين میخواهیم و چنان نمیخواهیم، و توقع دارند که تو خواستههای آنان را بپذیری و آن گونه كه آنها ميخواهند عمل كني. آگاه باش که اگر از هواپرستان پیروی کنی، زمین و آسمان غرق در فساد میشود!
هواپرستان اين پيشنهادها را نه به پیامبر اسلام، كه به تمام انبیا میدادند. وقتی اشراف مكه به پیامبر پیشنهاد دادند که از آنان اطاعت کند، سورة مبارکة کافرون نازل شد و خداوند در آن به پيامبر فرمود: به آنان بگو:
«لکم دینکم ولی دین».
آيين شما براي خودتان و آيين من براي خودم.
چرا خداوند چنين پاسخی داد؟ برای اینکه هواپرستان اصرار داشتند که پیامبر اکرم، صلیاللهعلیهوآله، از هوای آنان اطاعت کند و برده هوای نفس آنها شود.
امروزه، بشر همه انواع گناه را تجربه كرده و حتي گروهي در پي آنند كه اگر بشود گناهان جدیدی اختراع کنند، ولي گناه دیگري به فکرشان نمیرسد! آنها این قدر به دنبال گناه رفتهاند که انگار دیگر گناه جديدي وجود ندارد که آن را یافته و به جامعه بشري عرضه کنند. در روزگار ما، جهان پر از ظلم و جور شده است (ملئت ظلماً و جوراً) و جايي را نمیتوان یافت که سراسر بر مدار عدل باشد! نه يك قاره و كشور، بلكه حتي يك شهر، روستا و بخش را هم نميتوان پيدا كرد كه اين چنين باشد؛ حتي يك زن و شوهر هم نميتوان يافت که حیاتشان به طور كامل در سیطره عدالت باشد و این نتیجه پيروي از هواست.
آری، هواي نفس زندگی را پر از تجاوز و ظلم میکند و انسان را در همه شئون زندگی، اقتصادي، فكري و... به فساد میکشاند.
نمونههايي از هواپرستي
1. اولین برخورد حکومت یزید با امام حسین، علیهالسلام، در مدینه روی داد. سبب اين برخورد نامه یزید به فرماندار مدینه بود که در آن نوشته بود:
حسین بن علی را بخواه و به او بگو که [شاید این جملة یزید را کمتر شنیده باشید] باید مطیع و فرمانبردار ما باشی! اگر نپذيرفت، بیدرنگ سر او را از بدن جدا کن و برای من بفرست.
دشمنی هوا اين گونه است. هوای نفس تا آنجا پيش ميرود که ميگويد حسین بن علی، علیهماالسلام، بايد در زندگی بردة یزید باشد و اگر نمیخواهد چنین باشد، یک لحظه هم نباید در دنیا زندگی کند! چهرة واقعي هوا اين گونه است: اگر پیامبر مطیع ما شد، با او کاری نداریم، اما اگر مطیع ما نشد، یا او را میکشیم یا به هر شكل شده مانع كارش ميشويم.
2. امام خميني میفرمودند: روزي تاجری از تهران خدمت آیت الله العظمی بروجردی رسيد و50 هزار تومان سهم امام آورد. در آن زمان، 50 هزار تومان مبلغ زيادي بود. او پول را به آیت الله العظمی بروجردی داد و به آن مرجع بزرگ گفت: ما به دنبال پولهایی که میآوریم و به شما میدهیم، نقشهها و طرحهایی هم برای حوزه و طلبهها و شما مراجع داریم؛ لذا شما باید بعد از قبول این پول طرحهای ما را نیز بپذیرید!
آدمی که درسی نخوانده و سواد چنداني ندارد و شغلش تجارت است، در ازای مقداری پول میخواهد عالمی روشنضمير، مرجعی اعلم، و نایب عام امام زمان را مطيع فرمان خود كند! در حالی که این خواسته یر خلاف تعالیم قرآن و سنت است. قرآن مجید و روایات به امت اسلامی دستور دادهاند که تنها از خدا و پیامبر و عالمان ربانی پیروی کنند. قرآن مجید میفرماید: آنان که نمیدانند (لایعلمون) و از مسائل الهی، قرآنی، شرعی، و نحوة مديريت مجموعة بزرگي مثل حوزة علمیة امام صادق، علیهالسلام، آگاه نيستند باید تابع دانایان باشند.
حال، فرد جاهلی آمده و برخلاف قرآن میگوید دانا باید تابع جاهل باشد و فرمانروای علمی و فقهی شیعه باید فرمانبر من شود!؟ تنها عامل ايجاد اين تفكر در آدمی هوای نفس است. ممکن است انسان نفهمد كه عامل بسياري از رفتارهايش هواي نفس است، ولی اگر خواستههایش را نزد یک عالم ربانی طرح كند و بگويد که من از زن، بچه، عروس، داماد، و از هیئت و مسجد محلهام چنین توقعات و خواستههايی دارم، او با تطبیق آن خواستهها با آیات و روایات به او میگوید كه این خواستهها خدایی است و میتوان به آنها عمل کرد یا خدايي نیست و نباید به سوی آنها رفت.
این موضوع را آیت الله العظمی بروجردی به خوبي میفهميد، لذا فرمود تا پول او را پس بدهند. در حالی که اگر ایشان آن 50 هزار تومان را قبول میکرد، ميتوانست حقوق سه - چهار ماه طلبههاي حوزه علميه قم را بپردازد، اما ایشان فرمودند: اگر ما بخواهیم این گونه گوش به حرف مردم باشيم، باید دین را نيز برابر با خواستههای آنان تغییر دهیم و قرآن را بر اساس خواستههای ايشان معنا کنیم و... . آن وقت چه فرقی با غربيها و اروپايیها داریم؟ وکلای غربي در مجلس نشستهاند و هر چه ملت میخواهند را قانونی اعلام میکنند، گرچه گناهي زشت باشد.
آن مرد گفت: آقا، این پول سهم امام است.
فرمودند: این سهم هواست! این پول مال امام زمان نیست، بلكه مال هوای نفس خودت است! و دیگر با او حرف نزدند. او نیز از محضر ایشان خارج شد و به اشتباه خودش پی برد.
امام فرمودند: این مرد بیرون اتاق آیت الله بروجردی نشسته بود تا بالاخره من واسطه شدم و آیت الله العظمی بروجردی به زحمت ايشان را دوباره به حضور پذيرفت.
3. یکي از اساتیدم، که انسان متدین و صاحبدلي بود، به من گفت: وقتی امام خميني را تبعید کردند، با خودم گفتم: بعد از ایشان دیگر به درس هیچ استادي نمیروم!
چند روزی گذشت و دیدم منشأ اين خواسته و تصميمي كه گرفتهام در حقیقت هواي نفس است، زيرا مفهومش اين است که دیگر مراجع قم عالم نيستند تا بعد از امام برای ما قابل استفاده باشند. دیدم شیطان مرا اغفال كرده و وادارم كرده چهرههای علمی را در درون خودم بکوبم و آنها را کوچک کنم و خودم را در مقابل آنها قرار دهم و بگويم: آنها مگر چه میخواهند بگویند که من نميدانم؟! بعد خودش گفت که خدا مرا بیدار کرد.
تنها به یاری خداست که انسان از درونش آگاه ميشود و میفهمد منشأ برخي از خواستههايش - گرچه رنگ و لعاب دینی و علمی و ظاهري موجّه دارد- هواي نفس است؛ انگيزهاش خدايي نیست، بلكه غير خدايي و غير ديني است.
وقتي هواپرستي قانوني شود!
زمانی در آمریکا، آمار جرم و جنايت، تصادف، چاقوکشی، قتل و... بالا رفت و دانشآموزان و دانشجويان نيز دچار افت درسی شدند. پژوهشگران تحقیق کردند و دیدند علتش استفاده از مشروبات الکلی است، لذا آن را ممنوع کردند. دولت آمریکا دستور داد دیگر کارخانهها مشروب تولید نکنند، مردم نخورند، فروشگاهها نفروشند، و در قهوهخانهها مشروب نگذارند، ولي ملت این قدر به دولت فشار آورد که دوباره آن را قانونی اعلام کردند و آن منع را برداشتند و اعلام كردند كه خرید و فروش، ساخت، و واردات و صادرات مشروبات الكلي آزاد است. قانونگذاران گفتند: ما نماینده مردم هستیم و چون مردم میگویند ما سیگار، مشروب، حشیش، زنا و... میخواهیم، اين چيزها آزاد است.
امروزه، در همه کشورهاي اروپایی و بیشترِ کشورهای آسیایی، مثل ژاپن و تایلند و کره، زنا آزاد و بسيار علنی است. تابلو و مجوز و مكان خاصي هم دارد و هیچ کس جلوی زناکار و مشروبخوار را نمیگیرد. بسياري از مردم از کشورهای مختلف به اين كشورها مسافرت میکنند، فقط برای اینکه در آن کشورها هر گناهی، نه تنها آزاد، که قانونی است.
اين جاست كه خداوند به پيامبر اسلام، صلیاللهعلیهوآله، ميفرمايد: حبیب من، اگر از خواستههای بیمهار هواپرستان اطاعت کنی، تمام آسمانها و زمین به فساد کشیده میشوند.
امروزه، ما در دنیایی زندگی میکنیم که نمرودیان در همه جا آتش انواع فسادها را از دوزخ باطن و هوای نفس خویش روشن کردهاند. اگر ابراهیم نباشیم و ابراهیم نمانیم، ما هم در این آتش شعلهور خواهیم سوخت؛ چنانکه بسياري از هموطنانمان که دیندار بودند بیدین شدند و فاسد گشتند و دین و انسانیت خود را باختند.
ارزش مبارزه با هواي نفس
پيامبر اكرم، صلیاللهعلیهوآله، ایستادگي در مقابل هواي نفس را «جهاد اکبر» ناميدهاند. آن حضرت پس از اتمام يكي از جنگها، وقتی همگي به شهر خویش باز ميگشتند، به مسلمانان فرمودند:
«عن أبي عبد الله عليه السلام: أن النبي صلى الله عليه وآله بعث بسرية فلما رجعوا قال: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الأصغر وبقي الجهاد الأكبر، قيل: يا رسول الله وما الجهاد الأكبر؟ قال: جهاد النفس».
ما از جهاد كوچكتر باز ميگرديم و هنوز جهاد بزرگتر بر گردن ما مانده است. پرسيدند: اي رسول خدا، جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با هواي نفس.
درگیری با هوای نفس و خواستههاي بیمهار آن، بسيار ارزشمندتر و برتر از جنگ با دشمنان ظاهري و بسيار مورد سفارش خداوند است. قرآن درباره ارزش اين مبارزه ميفرمايد:
«واما من خاف مقام ربه ونهي النفس عن الهوي فانّ الجنة هي المأوي».
و اما آنكه از جايگاه پروردگارش بترسد و نفسش را از هوی بازدارد، در بهشت خواهد بود.
پاداش جنگ با هوای نفس و پیروزی بر آن بهشت است. خداوند در اين آيه نفرموده «خاف ربه»، بلكه فرموده است: «خاف مقام ربه»؛ يعني کسی که از «مقام پروردگار» بترسد، نه از «خود پروردگار». مقام یعنی ايستگاه و محل ایستادن. پس، «مقام ربّ» ايستگاهي است که در آن، انسان را در مقابل پروردگار نگاه ميدارند.
امام صادق، علیهالسلام، میفرماید: «مقام ربّه» در این آیه به اين موضوع اشاره دارد كه خداوند داراي دو مقام است: یک مقام در دادگاههای قیامت و در حضور پروردگار، و ديگري مقام دوزخ.
بر اساس روایات، خداوند پنجاه مقام و ايستگاه حسابرسي دارد که بسياري از مردم باید از آنها عبور کنند تا اعمالشان قبول شود و اولین مقام مربوط به نماز است. پس از گذر از اين ايستگاهها، ممكن است انسان به ايستگاه دوزخ گرفتار شود. یعنی جایی که خداوند همه دوزخیان را تا ابد سرپا نگاه میدارد.
سلاح جنگ با هوی
مبارزه با نفس تنها با یاری خدا و توجه به ارزشها ممكن است. وقتی انسان نماز میخواند، با هواي نفس خویش ميجنگد، زیرا هواي نفس از درون به نهیب میزند که بخواب و نماز صبح را رها کن! پس، وقتی او نمیخوابد و نماز ميخواند، در واقع با هواي خود میجنگد. عبادت و اخلاق و عمل صالح اسلحه جنگ با هواست، البته، این اسلحهها در صورتی كارايي دارند که خدا انسان را یاری كند:
«ان تنصروا الله ینصرکم ویثبت اقدامکم».
اگر خدا را ياري دهيد، شما را ياري ميدهد و قدمهايتان را پايدار ميكند.
كربلا ميدان جنگ با هواي نفس
آيا کسی هم وجود دارد که در قیامت در دادگاه خدا حاضر نشود؟ شهداي كربلا روشنترين مصادیق این موضوعاند و امیر مومنان، علیهالسلام، میفرماید که آنان در هیچ دادگاهی حاضر نمیشوند.
از آن حضرت نقل شده است که بعد از ظهر يك روز، ایشان به سرزمین کربلا رسیدند و به يارانشان فرمودند: پیاده شوید! در حالی که بسياري از آنان نمیدانستند آنجا کجاست. حضرت فرمودند: امشب در اینجا میمانیم. آنها هم ماندند و نماز صبح را به حضرت اقتدا کردند. وقتي آن حضرت سلام نماز را دادند، مشتی خاک از زمین برداشتند و آن را بو کردند و فرمودند:
«واهاً ایتها التربة! یخرجون منک یوم القیامة اقوام یدخلون الجنة بغیر الحساب».
خوشا به حال تو ای خاک! در روز قيامت كساني از تو بيرون خواهند آمد كه بيحساب به بهشت ميروند.
كساني را که بهترین نماز و عبادت را داشتند و بزرگترين پیروزی را در جنگ با هوی به دست آوردند چه به دادگاه؟ یزید به آنها گفت كه اگر حسين را رها كنيد، مال و منال بسياري به شما ميدهم و شما را به مقامهاي بالاي حكومتي ميرسانم، اما آنها گرچه داراي همان تمايلات شديدي بودند كه همه مردم به ماديات دارند، دعوتش را نپذيرفتند و او را به باد تمسخر گرفتند.
خاکی که میخواهد بدنهای آنها را در آینده در آغوش بگیرد، آنچنان نزد امیرالمومنین، علیهالسلام، با ارزش است که میفرماید: خوشا به حال تو ای خاک که جايگاه چنین انسانهایی هستی!
آن حضرت به مشتي خاک که نه عقل دارد و نه تکلیف و نه قلب، چنين میگوید؛ پس به آنان که ارتباط قلبی با ابیعبدالله دارند چه میگوید؟ ما نیز اگر به راستی میخواهیم آن دادگاهها را نبینیم، باید در مقابل هوای نفس خویش بایستیم.