بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
از وجود مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام هفت خصلت درباره مؤمن بيان گرديد.خصلت اول در ارتباط با اجتناب مؤمن از مال حرام بود. متن گفتار ملكوتى حضرت عليه السلام را براى شما ذكر مىكنم و بعد به قسمت دوم گفتار آن انسان الهى و ملكوتى مىپردازم:
«المؤمن من طاب مكسبه» كسب و درآمد مؤمن پاك و پاكيزه است.
وقتى مىفرمايد مؤمن؛ يعنى انسانى كه به كارگردانى حكيمانه خدا در روزى بخشى، به رحمت، كرم و مشكلگشايى حضرت حق و به محصول آيات قرآن كريم يقين دارد: «مَا مِن دَآبَّةٍ فِى الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا»
«وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ* فَوَ رَبّ السَّمَآءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مّثْلَ مَآ أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ» «جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَ شًا وَالسَّمَآءَ بِنَآءً وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِمِنَ الَّثمَرَ تِ رِزْقًا لَّكُمْ»
دو نوع روزى براى مؤمنان
مؤمن از طريق قرآن به اين حقيقت واقف است كه اين روزى بر دو بخش است؛ روزى جمع و محدود و به تعبير قرآن مجيد:
«يَبْسُطُ الرّزْقَ لِمَن يَشَآءُ وَ يَقْدِرُ» روزى «قَدَر» ى است و فراوان، درياوار و گسترده نيست. روزى ديگر نيز روزى گسترده است. پروردگار براى عدهاى روزى تنگ و براى عدهاى روزى وسيع مقدّر كرده است. آن كسى كه خيلى زحمت مىكشد تا از راه حلال زندگيش اداره شود و بيشتر از آن نصيب او نمىشود و آن كسى كه بيشتر در مىآورد و بيش از اندازه نيازش نصيبش مىشود، باز مؤمن مىداند كه هر دوى آنها جنبه امتحان الهى دارد.
به تعبير قرآن مجيد: نه به تنگى رزق اوقاتش تلخ مىشود و نه به گستردگى آن مست، متكبّر و خوشحال مىشود. «1» در تنگى و در بسط رزق، خدا را شكر مىكند، البته اين ديدگاهى كه مؤمن نسبت به رزق و روزى و شئون مال دارد بخاطر معرفتش نسبت به قرآن كريم است.
نه در تنگى رزق از خدا نگران مىشود و نه در وسعت رزق از خدا دور مىشود و نه حال خطرناك استغنا به او دست مىدهد كه در وسعت رزق بگويد: من كه همه چيز دارم، ديگر چه احتياجى به خدا دارم؟ اينها جاى بحث دارد.
اطلاع از چگونگى روزى دادن پروردگار
لازم است ما مردم از مسأله روزى دهى خدا و شئون آن و اين كه كانال اين روزى حتماً از كسبهاى مشروع است و روزى تنگ و وسيع خدا به مؤمنين آگاه شويم. حدّاقل اين است كه امنيت درون پيدا مىكنيم و خود را از عبور از مرزبندىهاى خدا نگه مىداريم؛ يعنى خداى نكرده، براى گستردگى مال، خود را دچار حرام نمىكنيم. بلكه مىگوييم: پروردگار عالم فرموده است: به دنبال روزى حركت كنيد، از احسان و فضل من طلب كنيد، من نيز حرف مولايم را گوش داده، بىكار نبودم، زحمت كشيدم، به دنبال كار و مال حلال رفتم، مثل اين كه وجود مقدس حضرت حق بيشتر از اين روزى را مصلحت ندانسته است. آن كسى كه از كانال كار مىرود، تا از مال حلال بيشتر درآورد، مؤمن است.مىگويد: خدا مصلحت مرا در اين دانسته است. من نيز بايد ببينم پروردگار عالم نسبت به اضافه مال براى من چه نظرى دارد؟ نظر پروردگار را خيلى آرام و راحت پياده كنم.
خيلى راحت خمس وزكاتش را مىدهد، بهاقوام مستحقش رسيدگى مىكند، به كارخير مىپردازد وهمين ثروت رابراى خودش سكّوى پروازبه سوى پروردگارمهربان عالم قرار مىدهد. البته هر كدام از اين ها توضيح مفصلى دارد. اين يك خصلت مؤمن از ديدگاه اميرالمؤمنين عليه السلام است كه كسب مؤمن پاك و حلال است.
اخلاق نيك، خصلت دوم مؤمن
خصلت دوم مؤمن چيست؟ اين خصلت در مردم مؤمن نيز خيلى مهم است، كاربرد خيلى سنگينى نيز دارد. اين طور كه تجربه زندگى پاكان عالم و از همه روشنتر، زندگى انبيا، وجود مبارك رسول خدا و ائمه طاهرين عليهم السلام نشان داده است: «و حسنت خليقته»اخلاق مردم مؤمن، اخلاق نيكى است. در سوره مباركه بقره اين آيه را مىخوانيم:
«وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الْأَخِرَةِ حَسَنَةً»
اين كلمه حسنه در آيه شريفه مبهم است. ما چه مىدانيم كه حسنه در دنيا چيست؟ كه اهل ايمان به پروردگار عالم عرض مىكنند: الهى! در ظرف اين زندگى كه ما قرار داريم و در ظرف زندگى ما در عالم آخرت، به ما حسنه عنايت كن.
مفهوم حسنه دنيا و آخرت
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: حسنه دنيا دو چيز است: اول درآمدى كه نسبت به تمام نيازهاى انسان فراگير باشد. اين حسنه دنيا است كه من هر نيازى برايم به وجود مىآيد، روى پاى خودم باشم بتوانم خانه، مركب، ملكى داشته باشم كه دختر و پسرم در حدّ طبيعى، نه اسراف، ازدواج كنند. اينها حسنه دنياست كه مربوط به امور مادى است و آبرويم را نزد اين و آن خرج نكنم.البته اگر مجبور شوم كه آبرو خرج كنم، آن نيز امتحان الهى است.
مال و محسنات اخلاقى؛ دو حسنه ديگر دنيايى مؤمن
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: حسنه ديگر در دنيا، اخلاق نيكو است. اين كه اهل ايمان از پروردگار مىخواستند: خدايا! حسنه در دنيا به ما بده، يكى از اين حسنههاى دنيا «حسن خلق» است. «1» اصرار دارند كه خدايا! ما را طورى در پيچ و خم زندگى ببر كه ما حسود، بخيل، متكبّر، مغرور، فخور، رياكار و حريص در نياييم و به ما توفيق بده و زمينه سازى كن كه ما اهل فروتنى، محبت، كرم، احسان و قناعت و از اين قبيل محسّنات اخلاقى باشيم.
اگر من پول داشته باشم، اما خداى نكرده به ريا آلوده باشم، هيچ كار خيرى را انجام نمىدهم، مگر زمانى كه اسم من عَلم شود. اين ترمزى است كه نمىگذارد من كار خير انجام بدهم. حال من به گونهاى است كه وقتى پول مىپردازم كه اين كار بين همه مردم شهر، يا بالاتر، در روزنامهها، راديو و تلويزيون گفته شود و الّا اگر بدانم هيچ جا بيان نمىشود، آن كار را انجام نمىدهم. اين پستى ريا و زشتى اخلاق است.
يااگر مال داشته باشم، ولى بخيل باشم؛ يعنى كليد باز كردن درهاى رحمت خدا نزد من نيست، يا حريص باشم، يعنى براى به چنگ آوردن پول، ترمزى ندارم كه در لبه مرزهاى حلال خدا خود را نگهدارم. اگر حريص باشم، از مرزها بيرون مىروم و به غصب، رشوه، اختلاس، دزدى و تقلّب دست مىزنم.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
حسنه ديگر در دنيا، در حدّى مال داشتن است كه نسبت به همه خواستههاى مشروعم، فراگير باشد. دلم مىخواهد مكّه بروم، مالم در حدّى باشد كه بتواند مرا ببرد و برگرداند. كربلا و مشهد بروم، به مسجد كمك كنم، كار خير كنم، تا حدّ معمول براى فرزندانم عروسى بگيرم. حسنه در دنيا، فراگيرى مال نسبت به اين نيازها است. البته صحبت در مال مؤمن است.
اميرالمؤمنين عليه السلام كه مؤمن را تعريف مىكنند، مىفرمايد: يكى از خصلتهاى مؤمن اين است كه وجودش داراى اخلاق حسنه است.
فرصت كسب حسنه آخرتى در دنيا مال، حسنه دنيايى مؤمن است، اما حسنه آخرت او چيست كه اهل ايمان اصرار دارند:
«وَفِى الْأَخِرَةِ حَسَنَةً»
آن هم در دنيا دارند دعا مىكنند؟
پروردگار نظام برنامهها را طورى تنظيم كرده است كه حتماً ما آخرت را از دنيا بايد آباد كنيم. اگر دست به اصلاح تركيب آخرت خود نزنيم، بعد از مردن وقتى وارد آخرت شويم، آخرت ما مانند كوير است. امكان دارد وارد آخرت شود و ببيند كوير است و بخواهد آخرتش را آنجا بسازد، اما اين امكان در آنجا وجود ندارد؛ چون بايد آخرت را با عبادت با بدن، مال، زبان، حال و اخلاقش آباد كند. وقتى اينها را در دنيا به كار نگيرد، آخرت او نيز آباد نمىشود و وقتى بايد آن طرف برود كه جاى عبادت و خدمت نيست.
آنجا به چه كسى مىخواهد خدمت كند؟ در آخرت، يا مردم وارد شده اهل بهشت هستند، يا اهل جهنّم، آنهايى كه به بهشت مىروند، چه نيازى به كمك ما دارند؟ و آنهايى كه به جهنّم مىروند، چه كمكى مىشود به آنها كرد؟ به جاى پول خرج كردن در دنيا، در آخرت پولى نيست كه خرج كند. چقدر خوب بود اگر همه بيدار زندگى مىكردند.
به گورستان گذر كردم كم و بيش بديدم قبر دولتمند و درويش
نه درويش بىكفن در خاك رفته نه دولتمند برده يك كفن بيش درويش يعنى فقير، كسى كه دست خالى است. تمام مالى كه از دنيا با خود مىبريم، چند متر پارچه كفن است كه آن هم امام زين العابدين عليه السلام در دعاى ابوحمزه ثمالى مىفرمايد:
«أَبْكِى لِخُرُوجى عَنْ قَبْرِى عُرْياناً» لاى خاكها مىپوسد و در قيامت مردم را بدون اين كه حتى كفن خود را آورده باشند، وارد محشر مىكنند و ديگر اين چند متر پارچه هم نيست.
آنجا كه جاى كار خير و عبادت نيست، چرا؟ چون رشته تكليف را با مرگ از ما قطع مىكنند. روزگار سجده، نماز، خمس و زكات و عبادات ديگر گذشته است.
بهشت و رضوان الهى؛ دو حسنه آخرتى
امام صادق عليه السلام درباره حسنه در آخرت مىفرمايد:
«و رضوان الله و الجنة فى الاخرة»اين كه اهل ايمان از پروردگار تقاضاى حسنه در آخرت مىكنند؛ يعنى تقاضاى بهشت و رضاى خدا. البته اين تقاضاى آنان در دنيا فقط تقاضا نيست، بلكه هم مىخواهند و هم به دنبالش راه مىافتند. نه اين كه گوشهاى بنشيند و بگويد:خدايا! بهشت مىخواهم. خدا به شما بهشت مىدهد، اما بايد از اين جاده بيايى كه به پرداخت او برسى. اين جادهاى كه مىخواهد در آن حركت كند، بايد با قدم نماز، روزه، خمس، زكات، درستى، عبادت و خدمت به مردم حركت كند.
خواب و رويا از نظر علمى و دين
روانشناسان مىگويند:اين تمركز فكرى- بخواهيد يا نخواهيد- باعث مىشود كه در خواب نيز براساس همان تمركز، خواب ببيند. البته من اعتقادى به خواب ندارم؛ چون دين ما روى خواب نيست، دين ما قرآن و فرهنگ اهلبيت عليهم السلام است، فقط به اندازهاى به خواب اعتقاد دارم كه قرآن مجيد قبول مىكند كه اين نوع خوابها هر شب و براى هر كسى نيست.
امثال حضرت يوسف عليه السلام هستند كه خواب مىبينند يازده ستاره، خورشيد و ماه به او سجده كردند. ديگر نه قبل از حضرت كسى اين خواب را ديده و نه بعد از او، البته بعضى از پيامبران توسط خواب وحى را دريافت مىكردند.ما اگر تمركز فكرى روى ماه و ستاره و خورشيد پيدا كنيم، صد سال ديگر هم بخوابيم، يك بار نيز در خواب نمىبينيم كه به ما سجده كنند. يا امثال حضرت ابراهيم عليه السلام كه در خواب مىبيند كه به او مىگويند: فرزندت را در كنار كعبه قربانى كن.در يك ميليون خواب، آن هم در هر صد سال يكبار، يك خواب خوب، درست و قابل تكيه پيدا مىشود، اما بعد از انقلاب، از اين خواببينها پر شده است.مخصوصاً زنان خيلى خواب مىبينند. بعد مىآيند نقل مىكنند كه من بزرگى را در خواب ديدم، به من گفت: امام زمان عليه السلام دو سال ديگر، صبح روز جمعه ظهور مىكند. از اين دو سالها، سى چهل سال رد شده و خبرى نشده است.
پيامى زيبا در خواب
اما خوابهايى هست كه با قرآن و روايات مطابقت دارد، اما كم است. يكى از آن خوابهاى درست اين بود كه شخصى با اشك چشم و قسم والله مىگفت: در خواب فلانى را ديدم، چهرهاش گرفته بود، گفتم: تو نبايد چهرهات گرفته باشد؛ چون كمتر كار خيرى بوده كه تو با پول در آن شركت نكردى. چقدر مسجد، درمانگاه، دارالايتام و خانه ساختى و به مردم مستحق دادى. تو بايد در عالم برزخ خيلى شاد باشى، پس چرا ناراحت هستى؟ نگرانى؟ گفت: اكنون كه اينجا آمدهام، دارند مرا سرزنش و ملامت مىكنند كه ما صد تومان به تو مىداديم، ده تومانش خرج زندگى تو بود، نود تومان اضافه را بيست تومانش را خرج كار خير كردى و هفتاد تومانش را گذاشتى، چرا نعمت ما را در دنيا بىكار كردى و به اين طرف آمدى؟
بهشت مىخواهى كه مىگويى:«رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الْأَخِرَةِ حَسَنَةً»بهشت جادهاى دارد، اول جادهاش ما هستيم، آخر جاده نيز بهشت است، بين خود و بهشت، مسيرى است كه با عبادت ربّ و خدمت به خلق بايد طى شود. آن هم به اندازهاى كه آنجا نگويند: تو بيشتر مىتوانستى كار كنى، چرا نكردى؟ آنجا انسان ديگر نمىتواند كارى كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی