رمز و راز موفقیتهای شهید مطهری90/02/12
در رابطه با شهید مطهری نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که چرا از موفقیتهای شهید مطهری یاد میشود و میگویند او معلم موفقی است؟ رمز آن این است که:
1. ایشان از عمر خود به تمام معنا استفاده کرد و لحظهای از لحظات عمر او به هدر نرفت؛ «يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»[1]؛ فردای قیامت از عمر، از جوانی، از مال و ثروتی که بدست آوردهایم و از محبت اهل بیت از ما سؤال میشود.
شهید مطهری در راه تحصیل علم و دانش هر جا استادی را سراغ میگرفت دنبال میکرد تا بتواند از مراتب علمی و کمالات او استفاده کند. او خود را برای مرزبانی آماده میکرد و مرزبان باید تمام شرایط مرزبانی را در خود جمع کند و جامع باشد تا بتواند عنوان مرزبانی را ایفا کند. لذا امام (ره) در رابطه با شهید مطهری میفرماید: «او مردی بود که در اسلام شناسی و فنون مختلف اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود.» این گواهی، بزرگترین مدرک برای شهید مطهری است.
در جای دیگری حضرت امام (ره) میفرماید: «آثار، قلم و زبان او، بیاستثناء آموزنده است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان نشأت میگرفت برای عارف و عامی سودمند بود.»
رهبر فرزانه انقلاب درباره ایشان میفرماید: «آقای مطهری در پیروزی انقلاب و در به وجود آوردن این انقلاب نقش بسیار مؤثری داشتند. در مورد حراست از مرزهای ایدئولوژیک و حفظ شعار نه شرقی و نه غربی و به خصوص التقات زدایی از اندیشه اسلامی آقای مطهری یک فرد بی نظیر ساخته بود و این از ویژگیهای شهید مطهری است.»
2. در صدد احیاء تفکر دینی بود؛ سراسر زندگی مطهری در این جهت صرف میشد که دین را چطور به جامعه عرضه کنیم و خرافات را چگونه از دین دور کنیم و دین را بدون هیچ پیرایهای به نسل جوان عرضه کنیم. در دانشگاه که میرفت و در مقابل مارکسیستها و روشنفکران وابسته به غرب میایستاد و زمانی که به تجزیه و تحلیل مسائل دینی میپرداخت، مستدل و محکم سخن میگفت و اگر کسی پیرو دین هم نبود به استدلال ایشان که نگاه میکرد، شیفته بیانات شهید مطهری میشد.
3. دشمن شناسی؛ اگر کشور و جامعهای میخواهد پیروزی را در آغوش بگیرد و به رشد و تعالی برسد، یکی را راههای اساسی آن شناخت دشمنان کشور و انقلاب است. شهید مطهری در چند عرصه استبداد داخلی، استعمار خارجی و با جریانات التقاتی داخلی مبارزه میکرد.
یکی از دوستان شهید مطهری میگوید روزی در منزل شهید بودیم و شهید مطهری این جمله را فرمود که من با جریانات انحرافی و عقیدتی مقابله میکنم؛ ممکن است مرا بکشند اما من حرف خود را میزنم چون میدانم این جریانات برای دین خطرناک هستند. قبل از پیروزی انقلاب و در روزهایی که شورای انقلاب تشکیل شده بود و بختیار در رأس دولت بود، تمهیداتی فراهم کرده بودند که بختیار اطلاعیه بدهد و به نزد امام (ره) برود و در نتیجه بختیار ارادت خود را به امام (ره) اعلام کند. شهید مطهری زمانی که آن اعلامیه را دید، فرمود اگر این اعلامیه منتشر شود بختیار احساس میکند که توانسته است در انقلاب جای پایی باز کند و امروز جای بختیار نیست. شهیدان بهشتی و مطهری به میدان آمدند و اجازه ندادند که آن اعلامیه منتشر شود و آن ملاقات صورت بگیرد.
4. آینده نگری؛ یکی از مسائل مهمیکه ما در انقلاب و برای اداره انقلاب نیاز داریم، آینده نگری است. ایشان آن روز حرکتهایی را که ممکن بود بعد از انقلاب اتفاق بیفتد رصد میکرد. خیلی از خیرخواهان گفتند جناب آقای مطهری اجازه بدهید پرچم مارکسیستها و مجاهدین هم با پرچم اسلام خواهان بالا برود. ما در اینکه شاه باید برود مشترک هستیم پس بگذارید شاه برود و بعد به مسائل رسیدگی میکنیم. شهید مطهری فرمود تا پرچم مجاهدین خلق و مارکسیستها پایین نیاید، من اجازه راهپیمایی نمیدهم. هدف ما تنها برداشتن شاه نیست بلکه هدف ما برداشتن شاه و اجرای حاکمیت اسلام است. آیت الله مهدوی کنی ریاست مجلس خبرگان میگوید آن روز برای ما پذیرش این سخن کمیدشوار بود، ولی بعد هم برای ما روشن شد که حق با شهید مطهری است چون «الْمُؤْمِنُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّه».[2]
[1]. خصال، ج1، ص253.
[2]. فضائل الشیعة، ص 27، حدیث 21.