انسانهای مومن، به مردم آرامش میدهند گرچه خود در سختیاند.
و من کلام مولانا امیرالمؤمنین علیه الصّلاه و السّلام:«الْمُؤْمِنُ نَفْسُهُ مِنْهُ فِي تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ لِيَكُنْ جُلُّ كَلَامِكُمْ ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ احْذَرُوا الذُّنُوبَ فَإِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ فَيَحْبِسُ عَنْهُ الرِّزْق.»[1]
در این کلام نورانی امیرالمومنین (ع) به سه نکته اشاره میکنند:
نکته اول این است که انسانهای مؤمن خودشان را به تَعَب و سختی میاندازند ولیکن مردم از آنها احساس آرامش میکنند یعنی مشکلات را تحمل میکنند، مصیبتها را به جان میخرند ولی در عوض با جامعه تعاملی برقرار میکنند که جامعه از دست اینها نگران نیست.
نکتهدوم میفرماید: باید عمده سخن شما و گفتار شما ذکر خدا باشد در حالات بزرگان ما این نکته دیده میشود؛ علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) من تا آنجایی که به ذهنم هستدر مسیر منزلشان تا حرم، از حرم تا منزل هر موقع من ایشان را میدیدم، میدیدم این لبها در حال حرکت است و مرتب مشغول ذکر خداست و اگر انسان با ذکر خدا مأنوس باشد، شیطان هم یا نمیآید سراغ انسان یا اگر بیاید خیلی کم میآید.
نکته سومی که حضرت اشاره میکنند، نکته مهمی است: سراغ گناه نروید چون گناه تبعاتی دارد. بنده ای گاهی مرتکب گناه میشود، باب روزی به روی او بسته میشود، یعنی بخشی از افرادی که دچار فقرند و روزی به روی آنها بسته است، یک بخشی از آن به ارتکاب گناهبرمی گردد. انسانهای گناهکار مشمول لطف خداوند قرار نمیگیرند.
درس خارج قواعد فقهیه25/1/89
بحرانی، ابن شعبه، تحف الحقول، ص 105.مجلسی، علامه، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج10، ص: 99. شیخ صدوق، الخصال ج2، ص620.