قاطعيّت در گفتار
آیۀ شریفۀ «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلا» [1] پس از اشاره به تقویت اراده، از «قاطعیّت در گفتار» به عنوان ابزار مهمّ دیگری که کاربرد مؤثّری در موفّقیّت انبیای الهی«سلام الله علیهم» داشته است، یاد میکند.
ارادۀ فولادي و قاطعيّت در کلام، دو ابزار مهم و اساسی براي پيشرفت اهداف انبياء الهي«سلام الله علیهم» به شمار میرود و قرآن کريم اشارات فراوانی بر استفادۀ پیامبران«سلام الله علیهم» از این دو ابزار دارد. مثلاً حضرت ابراهيم«سلام الله علیه» در حالی که نسبت به مردم رئوف و مهربان است، امّا با قاطعيّت خاصّي به آنان ميگويد:
«أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُون» [2]
و نیز رسول اکرم«صلی الله علیه وآله و سلم» هنگامی که مشاهده میکند مشرکین سخن حق را نمیپذیرند، قاطعانه خطاب به آنان میگوید:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ ، لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ، وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ ، وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ ، وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُد،لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ [3]»
سیر در سیرۀ پیامبر گرامی«صلی الله علیه وآله و سلم» نمونههای فراوانی از قاطعیّت آن حضرت در برابر مشرکین را نمایان میسازد. هنگامی که سران عرب دریافتند رسالت آن نبیّ گرامی، تهديدی برای منافع آنان محسوب میگردد، به او پيغام دادند که اگر زن ميخواهي، بهترين زنان عرب را به عقد تو در میآوریم. اگر طالب رياست هستی، ریاست تو را بر اعراب تأييد ميکنيم. اگر خواهان ثروت هستی، اموال بینظیری در اختیار تو میگذاریم، فقط از داعيۀ خود دست بردار.
پيامبر گرامي«صلی الله علیه وآله و سلم» در پاسخ به مشرکین فرمودند: اگر خورشيد را در يک دست و ماه را در دست ديگر من قرار دهید، دست از رسالت خود بر نميدارم. [4] هرکس طالب سعادت دنيا و آخرت است، باید بگوید: «لاالهالاالله». و با همین قاطعیّت پس از تحمّل آن مصائب کمرشکن، بر مشرکین مسلّط شد و با عزّت و سربلندی مکّه را فتح نمود.
قاطعیّت در گفتار در سیرۀ اهل بیت عصمت و طهارت«سلام الله علیهم»نیز نقش برجستهای دارد. ائمّۀ اطهار«سلام الله علیهم» در برابر غاصبان و حاکمان جور، از بیان کلام حق باکی نداشتند و همواره به بیان اصول اسلام و تشیّع و افشاگری ظلم ظالمان میپرداختند.
بیان جملات «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» [5] و «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَة» [6]توسّط حضرت زینب«سلام الله علیها» در مجلس ابن زیاد، و یا گفتن جملۀ «أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاء» [7]در مجلس يزيد که کاخ ظلم بنياميّه را لرزانيد، حاکی از قاطعیّت زینب مظلومه«سلام الله علیها» در گفتار است که از پدر، مادر و برادران خود آموخته بود.
در هر امری قاطعيّت در کلام، لازم است و قطعاً پيروزي در برنامهها و پيشرفت در امور، بدون قاطعیّت در گفتار میسّر نخواهد شد. حتّي در آموزههاي قرآن و عترت«سلام الله علیهم»در بحث امر به معروف و نهي از منکر، از واژههای «امر» و «نهي» استفاده کردهاند. یعنی انجام این عبادت با فضیلت باید آمرانه باشد و تواضع در مقابل گناهکار، صحيح نيست. البته در امر به معروف و نهی از منکر، قاطعیّت در کلام باید با تلطّف و مهربانی و نیز اقامۀ دلیل همراه باشد و پرخاشگري در مرتبۀ اوّل، تا آنجا که به قاطعيّت در کلام ضربه نزند، بهجا است.
قرآن کریم، نحوۀ همراهی «قاطعیّت در گفتار» و «تلطّف» و «بیان استدلال» را به خوبی آموزش میدهد. هنگامی که لقمان حکيم فرزند خود را از شرک به خداوند نهي ميکند، با عبارت «يَا بُنَیّ»، او را مورد مهر و محبت خود قرار میدهد و با قاطعیّت میگوید: «لاتُشْرِكْ بِاللَّهِ»، و دلیل آن را در جملۀ «إِنَّ الشِّرْكَلَظُلْمٌ عَظيمٌ» بیان میدارد:
«وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ» [8]
افرادي که قصد سير و سلوک دارند، بايد در مقابل گناه با قاطعيّت برخورد کنند و بدانند که از مهارهاي بزرگ شيطان درون و شيطان برون، رودربايستي است که بسياری از مردم را دچار ذلت و بدبختي کرده و ميکند.
نجّاشي يکي از اصحاب اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» است. او فردي شاعر و با ذوق بود، امّا رفيق بد در روزۀ ماه مبارک رمضان او را با رودربايستي به داخل خانه کشاند و به او شراب داد. روزهدار بود و به سمت مسجد میرفت، ولی رو دربایستی و رفیق بد موجب شد روزۀ خود را با حرامی همچون شراب افطار نماید. وقتی اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» از موضوع مطلّع شدند، نجاشي را احضار کردند و حدّ شراب خوردن در ماه مبارک رمضان را بر او جاري کردند. هرچه سایرین به اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» گفتند: نجاشی از شخصيّت اجتماعی برخوردار است و حد زدن او خطر دارد، آن حضرت نپذیرفتند و با قاطعيّت خاصّی حد را جاري کردند. نجاشی در اثر این برخورد قاطع قهر کرد و به نزد معاويه رفت. [9] سقوط و تباهی نجاشی از عدم قاطعیّت در برابر گناه سرچشمه میگیرد. اگر او قاطعانه دعوت رفیق خود را رد میکرد و رودربايستي نمیکرد، اینچنین هلاک نمیشد. همچنین قاطعيّت اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» در جاریکردن حکم خداوند متعال، باید سرمشق زندگي انسانها باشد.
سالک بايد در مقابل شياطین درون و برون، شیاطین انسي و جنّي، نفس امّاره و هوا و هوس، از خود قاطعيّت نشان دهد. در روايات آمده است که در دورۀ آخرالزّمان چون مردان قاطعيّت ديني ندارند، توسط زن و بچّۀ خود جهنّمي ميشوند. زيرا آنها طالب تشريفات و تجمّلات دنیوی هستند و مرد مجبور است از راه گناه تأمين نماید.
امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» در روایتی میفرمایند: شقیترینِ افراد کسی است که دین خود را به دنیای دیگران بفروشد.
«أَشْقَي النَّاسِ مَنْ بَاعَ دِينَهُ بِدُنْيَا غَيْرِه» [10]
کسی که در اثر عدم قاطعیّت در گفتار و ضعف اراده، مجبور میشود همۀ خواستههای دنیوی خانواده و اطرافيان خود را تأمین کند، با توجّه به اینکه تقاضای تجمّلات و زر و زیور دنیا حدّ یقف ندارد و روز به روز بيشتر ميشود، به کسب روزی از راه حرام روی خواهد آورد و نهایتاً باید به خاطر تأمین دنیای دیگران وارد جهنّم شود.
نتیجه اینکه همانطور که ارادۀ قوي ابزاري مهم براي پیشرفت سير و سلوک به شمار میآید، «قاطعيّت در گفتار» و «استقامت در رفتار» نيز ابزار اساسی ديگري است که در سلوک معنوی انسان نقشی برجسته و کاربردی ویژه دارد.
راهکارهاي تحصيل قاطعيّت در گفتار
بنابر
تصریح قرآن کریم، شب بيداري و نافلۀ شب، موجب قاطعیّت انسان در گفتار میشود:
«إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلا» [11]
در روایات شریف اهلبيت«سلام الله علیهم» نیز علاوه بر نماز شب، از تقوا به عنوان عامل مؤثّری جهت تقویت قاطعیّت کلام آدمی یاد شده است.
امام صادق«سلام الله علیه» میفرمایند: اگر کسی از خدای متعال خوف داشته باشد، یعنی روح خداترسی در عمق جان او حکمفرما شود، خداوند خوف از او را در اشیاء قرار میدهد. و اگر روح خشیت از خداوند در کسی نباشد و از خدای سبحان هراسی نداشته باشد، خدای تعالی ترس از همه چیز را به جان او میاندازد.
«مَنْ خَافَ اللَّهَ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَيْءٍ وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَيْء» [12]
به عبارت دیگر آدمی که تقوا پیشه کند و از خدا بترسد، از هیچ موجودی نخواهد ترسید و کسی که از خدا نترسد، در مقابل همۀ اشیاء هراسان و ذلیل خواهد بود.
امام مجتبی«سلام الله علیه» نیز در روایت ديگري به همین موضوع اساسی اشاره میفرمایند:
«وَ إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِيرَةٍ وَ هَيْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِلَي عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» [13]
امام حسن مجتبی«سلام الله علیه» میفرمایند: اگر ميخواهي عزّت و هيبت و شخصيّت داشته باشي، بايد از لباس ذلّت معصيت بيرون بيايي و لباس عزّت اطاعت را بر تن كني. اگر میخواهی نزد دوستان خود عزیز و در نظر دشمنان با شخصیّت و با ابهّت باشی، اگر میخواهی همه از تو حساب ببرند، اگر میخواهی شخصیت اجتماعی داشته باشی، اگر میخواهی در میان مردم با آبرو زندگی کنی، اگر میخواهی محبّت تو در قلب همه نفوذ کند و کلامت نافذ باشد، باید این عزّت را از راه عبادت به دست بیاوری و لباس ذلّتِ گناه را از تنت خارج کنی.
به تجربه نیز اثبات شده است که اگر کسی تقوي پیشه کند و روح خداترسي در عمق ذات او رسوخ نماید، قاطعيّت، ابهّت و شخصيّت اجتماعي پيدا خواهد کرد.
===================
پی نوشت ها:
[1]. المزّمّل / 6
[2]. الأنبياء / 67: «اُف بر شما و آنچه بهجاي خدا ميپرستيد، آيا نميانديشيد؟»
[3]. الکافرون / 6-1: «بگو اي کافران! آنچه را که شما ميپرستيد هرگز من نميپرستم، و نه هرگز شما پرستنده آن هستيد که من ميپرستم، و نه هرگز من پرستنده آنم که شما ميپرستيد، و نه هرگز شما پرستنده آن هستيد که من ميپرستم، دين شما از آن خودتان و دين من از آنِ من.»
[4]. سيرة النبويّة (ابن هشام)، ج 1، ص 265 و نيز بحارالأنوار، ج 18، ص 182
[5]. اللهوف، ص 160.
[6]. بحارالأنوار، ج 45، ص 115.
[7]. اللهوف، ص 181.
[8]. لقمان / 13: «و هنگامي که لقمان به پسرش در حالي که او را پند ميداد گفت: اي پسر عزيزم! براي خدا شريک و همتا قرار مده، زيرا شرک ظلمي بس بزرگ است.»
[9]. المناقب، ج 2، صص 148-147.
[10]. غرر الحكم و درر الکلم، ص .167
[11]. المزّمّل / 1.
[12]. الكافي، ج 2، ص 68 .
[13]. كفاية الاثر، ص 226.