خداوند منّان، دستورالعمل بعدی را در اين آيه بيان ميفرمايد:
«اِنّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَويلاً« [1]
مقصود حق تعالی از نزول این آیۀ شریفه، امر به تلاشي بيوقفه براي دنيا و آخرت، در جهت بهتر انجام دادن مأموريت الهي آن حضرت است. به عبارت ديگر، خدای سبحان ميفرماید: يا رسول الله! بار اين رسالت بسيار سنگين است و نياز به مجاهدت شبانهروزي دارد و بهجاي اينكه بگويد: اي رسول خدا! بايد شبانهروز به کار و فعّالیّت بپردازی، مثالي را بيان فرموده است كه معجزهاي بزرگ براي پيامبر اكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» بهشمار ميآيد. ميفرمايد: بايد مثل آن ستاره كه در حركت شبانهروزي است، تلاش و فعّالیّت تو نيز شبانه روزی و مداوم باشد تا در حرکتی که در پیش گرفتهای موفّق و پیروز شوی. میفرماید مانند يكي از اين كرهها و ستارهها باش؛ بهعنوان مثال كرۀ زمين، بيش از ده حركت منظّم دارد و سير حركت آن سرسامآور است؛ اگر لحظهاي در حركت خود كندي كند، عالم بههم ميريزد و اگر تندي كند، نظم منظومۀ شمسي و به دنبال آن عالم هستي، دگرگون ميشود.
هر چند اين دستور نیز براي حضرت خاتم الانبیاء«صلی الله علیه و آله و سلم» بيان گرديده است، ولی سایر مسلمانان و مؤمنان نيز در حد نازلتري موظّف و مكلّف به رعايت آن ميباشند. خصوصاً اهل سیر و سلوک به عنوان پيروان آن مكتب الهي و پویندگان راه حقیقت، بايد لحظهاي از تلاش و كوشش باز نمانند. همانطور که قبلاً نیز مکرراً بیان شده است، راهی که سالک باید بپیماید، از مو باریکتر، از شمشیر برندهتر و از آتش سوزندهتر است؛ بنابراین پیمودن چنین مسیری محتاج تلاش و فعّالیّت شبانهروزی است و توقف و سکون در حین حرکت ممنوع میباشد.
در معارف قرآن و عترت«سلام الله علیهم» بر لزوم فعّالیّت انسان، تأکید فراوانی شده است. ولی آنچه شایستۀ توجّه است، پافشاری آموزههای اسلامی بر تلاش و کوشش در جهت آبادانی دنیا و آخرت میباشد و فعّالیّت در راستای آبادی یکی از این دو سرا، به تنهائی، به شدت نکوهش شده است. چنانكه در قرآن ميخوانيم:
«وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللهُ الدّارَ الآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا» [2]
و در آنچه خداوند به تو داده خانه آخرت را بطلب، و سهم خود را از دنيا فراموش مكن.
امام حسن«سلام الله علیه» در آخرین لحظات حیات شريف خود و در حسّاسترين مواقع، بر این موضوع مهم تأکيد ورزيدهاند. نصيحتي که هر انساني، خصوصاً امام معصوم«سلام الله علیه» در آخرين لحظات زندگي بيان ميدارد، قطعاً از اهميّت ويژهاي برخوردار است. لذا حضرت فرمودند:
«اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً» [3]
مقصود امام حسن«سلام الله علیه» از بيان اين روايت شريف اين است که انسان باید در رسیدگی به امور دنیوی، ابدی بیندیشد و کار خود را بدون هر عيب و نقصي تحويل دهد. همچنين امام مجتبي«سلام الله علیه» ميفرمايند: امور اخروي انسان بايد روزانه محاسبه و رسيدگي شود و با تصوّر اينکه فردا از دنيا خواهد رفت، هيچ کاري را به آينده مؤکول نکند.
به عبارت روشنتر فعّالیّت آدمی باید دو بّعدی باشد و همانطور که با تهجّد، شب زندهداری، نماز شب و تلاوت قرآن، خانۀ آخرت خویش را روشن میسازد، باید به قدر کافی و در حدِّ نیاز، به امور دنیوی نیز بپردازد و از هیچ کوششی در جهت تحصیل یک زندگی مطلوب، دریغ ننماید. در اسلام تنبلي، تنپروري و پرخوابي به شدت مذمّت شده است. از اينرو، در روايات شریف اهل بیت«سلام الله علیهم» آمده است:
«إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ يُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ الْفَارِغَ» [4]
مبغوضترين مردم در نزد خداوند، كسي است كه عمرش را به بطالت و تنبلي سپري كند.
«أَبْغَضُكُمْ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي كُلُّ نَئُومٍ وَ أَكُولٍ وَ شَرُوب» [5]
مبغوضترين افراد نزد خداوند كسي است كه زياد ميخوابد، زياد ميخورد و زياد مينوشد.
بنابراین سالک باید به اندازۀ نیاز در صدد رفع حوائج دنیوی باشد و همواره برای رسیدگی به امور مادّی و معنوی، حدّ اعتدال را رعایت کند و از افراط و تفریط بپرهیزد.
انسان، موجودي دو بعدي
امتياز انسان نسبت به سایر موجودات، اين است كه یک موجود دو بعدي است. يك بعد مادي و حيواني دارد كه در فلسفه از آن با نام «جسم» و در روانشناسي از آن با نام «تمايلات» يا «غرايز» تعبير ميکنند. بعد ديگر انسان بعد معنوي است كه نشانگر جنبۀ ملكوتي وی میباشد و در فلسفه آن را با نام «روح» ميشناسند. بنابراین انسان مركّب از «روح» و «جسم» است و ترقّي و تكامل او هم به واسطۀ همين تركيب است. لذا ملائكه چون فقط از بعد معنوي برخوردارند، تكامل ندارند. همچنانکه حیوانات فقط بعد مادّی دارند و تکامل در وجود آنان راه ندارد. و در عالم هستی فقط انسان تکامل دارد و این ترقی و کمال او نیز دائمی است.
سالک باید با فعّالیّت برای تأمین احتیاجات بعد مادی، جسم خود را مهیّا کند و از آن به عنوان وسیله و مرکب برای عروج بعد معنوی بهره بگیرد. کسی که صرفاً به تقویت بعد معنوی میپردازد و به جسم خود و زندگی مادی و نعمتهایی که خداوند برای او قرار داده است، توجّهی ندارد، نمیتواند پرواز کند و زمینگیر میشود. چنین کسی در واقع مقدمات پرواز را فراهم کرده است ولی وسیلۀ پرواز ندارد و لذا از حرکت باز میایستد.
روزی رسول اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم»خبردار شدند که سه نفر هم قسم شدهاند که تارک دنیا باشند. یکی گوشت نخورد، دیگری بوي خوش استشمام نکند و سوّمی با زنان مباشرت نداشته باشد. آن سه نفر کنج عزلتی برای خود برگزیده و مشغول عبادت بودند. پيامبر اكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» به اندازهاي عصباني شدند كه میان روز و در حالتی که یک طرف عبای ایشان روی زمین میکشید، با سرعت به مسجد آمدند و به مؤذّن دستور دادند که مردم را به مسجد فراخواند.
مردم دریافتند حادثۀ بسیار مهمّی نظیر جهاد رخ داده است که پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» اینگونه آنان را به حضور در مسجد میخوانند. از این رو همه در مسجد گرد آمدند. آنگاه پيامبراكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» روي پلۀ اوّل منبر ايستادند و فرمودند: «ای مردم من كه پيامبر شما هستم، تشكيل خانواده ميدهم، غذا ميخورم، خواب ميروم و با مردم تماس دارم.» سپس افزودند: «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي» یعنی هركس غير از این شیوه برای زندگی برگزیند، مسلمان نيست. بعد هم به دنبال آن سه نفر فرستادند و آنان را وادار به توبه کردند. [6]
متأسّفانه برخی تصوّر میکنند، تقدّس آدمی صرفاً در سایۀ اهتمام به عبادات و ارتباط فردی با خداوند متعال میّسر میشود. به همین جهت از اجتماع دوری میگزینند و به عزلت و گوشه نشینی روی میآورند. در حالی که خدای سبحان در آیۀ شریفه میفرماید: «وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا». یعنی ای جوان، تو بهرهاي در اين دنيا داري، پس باید از نیرو و نشاط جوانی که خداوند به تو عطا فرموده است، استفاده كنی و از لذّتهاي دنيا در جهت رسیدن به لذّتهای آخرت، بهره ببری. بايد با تکیه بر دو بال دنیا و آخرت، به مقامات والای معنوی عروج کنی و به کمال مطلوب دست یابی. در حقیقت تکامل انسان در پرتو فعّالیّت دو بعدی و تلاش وی برای کسب آسایش دنیا و آخرت تحقّق مییابد.
امام هفتم حضرت موسی بن جعفر«سلام الله علیه» ميفرمايند:
«إِيَّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا يَمْنَعَانِكَ مِنْ حَظِّكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» [7]
یعنی تنبلی، خمودگی و كسالت، مانع کسب خیر دنیا و آخرت میشود. آدم بيروح، بينشاط و افسرده، از دنیا و عقبی بهرهاي نميبرد و از این جهت، تنبلي و بیکاری به سراغ وی میآید و مفاسد فراواني او را احاطه خواهد کرد.
عمل صالح
قرآن کریم در آیات فراوانی بر عمل صالح تأکید میورزد و آن را در رتبۀ بعد از ایمان و مقارن با آن، مطرح میفرماید. [8] به عنوان نمونه میفرماید:
«اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِم...» [9]
همانا كسانى كه ايمان آورده و عملهاى شايسته كرده و نماز را بهپا داشته و زكات پرداختهاند، براى آنان در نزد پروردگارشان پاداشى در خور شأن آنهاست...
در حقیقت از نظرگاه قرآن مجید، عمل صالح جزء لاینفکّ ایمان است و ایمان بدون عمل صالح کامل نیست.
یکی از اقسام عمل صالح، تقیّد به انجام عبادات است. نماز، روزه، حج، جهاد و امثال آن اعمال صالحی هستند که قرآن کریم در به جا آوردن آن اعمال پافشاری دارد.
قِسم دیگر عمل صالح که در آموزههای دینی بر آن تأکید شده است، انجام كار شايستهاي است كه دنیای انسان را آباد میکند. مردي كه برای رفاه معیشتی خانوادۀ خود تلاش مینماید، عمل صالح انجام داده است.
منحصر دانستن عمل صالح در اعمال عبادی وجهی ندارد و منظور قرآن کریم را تأمین نمیکند. بلکه هر عمل مشروعی که براي جامعه مفيد باشد و عقل انسان آن را بپسندد، مقبول درگاه الهی واقع میشود و در فرهنگ دینی از آن به عنوان عمل صالح تعبیر میگردد. خصوصاً اينكه قرآن شريف در بسیاری از موارد، امر به اقامۀ نماز و پرداخت زكات را در کنار یکدیگر بيان میفرماید: «وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاة» [10]
نماز، مصداق بارز رابطۀ آدمی با خداوند تعالی و زکات، مصداق روشن رابطۀ او با مردم است. در واقع خدای سبحان در تشریح عمل صالح رابطه با خودش و رابطه با مردم و اهتمام به انفاقات و خدمت به دیگران را توأمان لازم دانسته و بدان امر کرده است.
آنچه توجّه جدّی میطلبد، پرهیز از افراط و تفریط در اهتمام به دو قسم عمل صالح است. رسیدگی بیش از حد به امور دنیوی تا حدّی که منجر به غفلت از ارزشهای معنوی شود، زندگی انسان را بیبرکت میکند. همچنانکه بازماندن از وظایف دنیوی در اثر افراط در به جا آوردن اعمال عبادی، مطلوب نیست و بسیار نکوهش شده است. در تاريخ آمده است که اميرالمؤمنين علی«سلام الله علیه»، هنگام ورود به كوفه، به مسجد رفتند و مشاهده نمودند عدّهای در مسجد نشسته و به ذکر گفتن مشغول میباشند. حضرت پرسيدند اين افراد چه کسانی هستند؟ اهل کوفه پاسخ دادند: رجالالحق هستند. مولای متّقیان«سلام الله علیه» فرمودند: رجالالحق چه كساني هستند؟ گفتند: يا اميرالمؤمنين اينان همیشه در مسجد بوده و به عبادت و ذکر مشغول میباشند. اگر خدا طعامی براي آنان برساند، ميخورند و الاّ صبر ميكنند. اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» عصباني شدند و جملهاي فرمودند که حاکی از شدّت ناراحتی ایشان است، فرمودند: سگ هم چنين است، اگر چيزي به او بدهند ميخورد و اگر نه، صبر ميكند. سپس تازيانه را روي سر آنان كشيدند و فرمودند: برويد كار كنيد و در وقت نماز به مسجد بياييد و نماز بخوانيد.
مسلمان واقعی کسی است که تحمل بیکاری را نداشته باشد و از تنبلی خسته شود. در کارهای علمی، فرهنگی یا تولیدی و خدماتی فعّال باشد و برای خانواده و اطرافیان و خصوصاً برای اجتماع، مفید واقع شود و خدمتی به دیگران برساند، همانطور که در اعمال عبادی کوتاهی نمیکند و از نماز و قرآن و ذکر و دعا، غافل نمیشود. چنین کسی از دیدگاه قرآن کریم، عمل صالح انجام میدهد و در دنیا و آخرت سعادتمند است. خداوند منّان در آیۀ دیگری می فرماید:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» [11]
هر كس از مرد يا زن، عمل نيك انجام دهد در حالى كه ايمان داشته باشد پس او را بىترديد (در دنيا) به زندگى پاكيزهاى زنده خواهيم داشت و (در آخرت) پاداششان را در برابر عملهاى بسيار خوبشان خواهيم داد.
این آیۀ شریفه با چند تأکید، بیان میدارد که حیات طیّب در دنیا و حیات طیّبتر در آخرت، در اثر اهتمام انسان به کار شایسته و فعّالیّت مستمر، حاصل میگردد. به تجربه اثبات شده است که اکثر عالمان دینی که آثار بیبدیلی به یادگار گذاشتهاند و در علم خود ابتکارات عجیبی داشتهاند و نیز بسیاری از دانشمندان علوم طبیعی که به اختراع و اکتشاف دست زدهاند، دارای استعداد معمولی و حتّی در برخی موارد دارای ضریبهوشی زیر حدّ متوسّط بودهاند، ولی در اثر مداومت بر تلاش و کوشش، در کار خود موفّق شدهاند. به عبارت دیگر افراد نابغه و استثنائی نبودهاند، بلکه کوشش پی در پی آنان را پیروز کرده است.
تنبلی در هر کاری نکوهیده است. برخی در انجام عبادات و امور دینی نیز تنبلی میکنند و توقع پاداش الهی دارند. در حالی که دین اسلام بر انجام عمل صالح استوار است. بسیار مشاهده میشود افرادی در ادعیّه یا کتب روائی جستجو میکنند تا یک عمل یا دعای مختصر که ثواب زیادی دارد بیابند و بدین صورت خود را به بهشت نزدیک کنند. حتّي بعضی از مردم با تصوّر غلطی که از شفاعت اهل بیت«سلام الله علیهم» دارند، به انجام همان عمل مختصر هم نمیپردازند و فقط با اقرار تشیّع به زبان، انتظار رفتن به بهشت را دارند. ارکان تشیّع که همان ارکان ایمان است، عبارتند از: اعتقاد قلبی، اقرار به زبان و انجام عمل صالح. و تا وقتی هر سه رکن در کسی جمع نشود، حق ندارد ادّعای تشیّع کند و انتظار شفاعت داشته باشد. شفاعت اهلبیت«سلام الله علیهم» که یکی از نعمتهای بزرگ الهی و یکی از الطاف خاصِّ چهارده معصوم«سلام الله علیهم»است که بدون ایجاد زمینه، نصیب آدمی نمیشود. عمل صالح زمینه ساز تحقق شفاعت است و لطف ائمۀ طاهرین«سلام الله علیهم»را شامل حال انسان میکند.
مسلمان واقعی کسی است که از سیرۀ حضرات معصومین«سلام الله علیهم» سرمشق بگیرد. رسولگرامي«صلی الله علیه و آله و سلم» آنقدر در نماز شب روی پا میایستادند که پاهای ایشان ورم میکرد. لذا آيۀ شريفه نازل شد و فرمود:
«طه، ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقي» [12]
آن مشقّت پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» در عبادت و رابطه با خداوند بود. در خصوص فعّالیّت روزانه و خدمت به خلق خدا نیز، باید گفت: زحمات بیست و سه سال رسالت آن حضرت، توجّه دنیا را به خود جلب کرد و اسلام را عالمگیر نمود. اميرالمؤمنين«سلام الله علیه»، شبها عابدی زاهد و روزها، شیری پر تلاش بودند. عبادت شبانۀ آن حضرت بهگونهای بود که نقل کردهاند مثل کسی که مار او را گزیده باشد، به خود میپیچیدند و مرتب میگفتند: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ» [13] تا اینکه در اثر خوف از خشیت خداوند تبارک و تعالی مدهوش ميشدند. ولی روزها مشغول فعّالیّت بودند و در مدّت بیست و پنج سال که خلافت ایشان را غصب کرده بودند، بیست و شش مزرعه به دست مبارك آن حضرت آباد شد و همۀ آن مزارع را برای استفادۀ فقرا و مستضعفین وقف نمودند. این نمونۀ عمل صالح از یک انسان کامل است. سالک باید چنین پیشوایانی را اسوه قرار دهد و از رفتار آنان سرمشق بگیرد.
پيامبراكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» اهل سیر و سلوک بودند و عمل به دستورات سورۀ مزّمّل ایشان را در سلوک معنوی، یاری میکرد. معراج آن نبیّ گرامی«صلی الله علیه و آله و سلم»، در راستای سیر ایشان به سوی خدای تعالی صورت گرفته است. جسم خود را مَرکب و براق راه قرار دادند و به سوی حق تعالی عروج کردند، تا جائی که قرآن میفرماید:
«ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّي، فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى» [14]
سپس نزديک و نزديکتر شد. پس به فاصلۀ مقدار دو کمان يا کمتر (از پيامبر) فاصله داشت.
درک این مقام بسیار مشکل است و رسیدن به آن رتبه برای هر کسی میسّر نمیشود. ولی هر انسانی باید به قدر توان خویش تلاش کند تا لااقل در مسیری که پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» پیمودهاند حرکت نماید. اگر انسان معمولی معراج ندارد، میتواند با نماز خود عروج کند. «الصَّلاة مِعراج المؤمِن» [15] يعني وقتي حمد ميخواند، بیابد که خدای سبحان دارد با او سخن می گوید. به آن مرتبه برسد كه درك كند خدا دارد با زبان او با او صحبت ميکند. و در هنگام ادای سایر اذکار نماز نیز، توجّه حق تعالی را به خودش را بیابد.
بسترهاي فعّاليّت شايسته
از مباحث گذشته این نتیجه حاصل میشود که بر اساس تعالیم روح افزای قرآن و عترت«سلام الله علیهم»، انسان باید علاوه بر اهتمام به ارتباط با معبود، با عبادالله نیز رابطه داشته باشد و همانگونه که به اعمال عبادی واجب و مستحب میپردازد، در اجتماع نیز حضوری فعّال و با نشاط داشته و در رفع حوائج خود، خانواده و اجتماع، کوشا باشد. فعّالیّت اجتماعی انسانها در بسترهای گوناگونی میتواند انجام شود. در واقع کار و اشتغال انسانها به اقسامی منقسم میشود که از آن جمله میتوان به کارهای علمی و تحقیقاتی، فرهنگی، تولیدی، زراعی، بازرگانی و خدماتی اشاره نمود. همۀ موارد ذکر شده از مصادیق کار شایسته هستند و پرداختن به آنها میتواند برای اجتماع، مفید واقع شود. به عبارت دیگر جامعۀ اسلامی برای خودکفائی و استقلال مالی و اقتصادی به کوشا بودن مسلمانان در همۀ زمینههای کار شایسته، محتاج است. ولی نکتهای که باید در پرداختن به هر حرفهای مورد توجّه ویژه قرار گیرد، محکم کاری است. هرکسی هر کاری که انجام میدهد، باید محصول کار خود را به عالیترین وجه ممکن تحویل جامعه دهد تا مورد رضایت پروردگار عالم واقع شود. این دستور دین مبین اسلام است و باید بدان عمل شود.
در روایتی نقل شده است که رسول گرامی اسلام«صلی الله علیه و آله و سلم» به هنگام تدفین یکی از اصحاب و در حالی که سنگ لحد او را میگذاشتند، فرمودند:
«اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا فَأَحْكَمَهُ» [16]
این فرمایش پیامبر گرامی«صلی الله علیه و آله و سلم» و محکم کاری ایشان در نهادن سنگ لحد، تکلیف مسلمانان و خصوصاً شیعیان را در سایر کارها روشن میسازد. هرکسی باید دوام محصول کار خود را ابدی در نظر بگیرد و به هیچ وجه از کیفیّت آن نکاهد.
از آنجا که تبیین اقسام کار شایسته در این نوشتار نمیگنجد و فرصت دیگری میطلبد، صرفاً قدری به شرح قسم اوّل فعّالیّت اجتماعی که زمینهساز رشد انسانها در سایر بسترها است و مورد تأکید فراوان آموزههای دینی نیز میباشد، پرداخته خواهد شد.
فعّالیّت علمی و تحقیقاتی
هر انسانی باید به اندازۀ توان خود به تحصیل علم بپردازد. پيامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودهاند:
«أطلبُوا الْعِلم مِنَ المَهْدِ إلَي اللَّحْد» [17]
به گفتار پيغمبر راستگوي زگهواره تا گور دانش بجوي
این فرمایش نبیّ گرامی«صلی الله علیه و آله و سلم»، علاوه بر آنکه بیانگر تأکید آن حضرت بر تحصیل علم است، یک نکتۀ تربیتی مهم را نیز اثبات مینماید و آن اینکه غریزۀ علم یابی مانند غریزۀ خوردن و آشامیدن در کودکان بالفعل است و پدر و مادر وظیفه دارند غریزۀ علمجوئی فرزند خویش را به درستی ارضاء نمایند. به گونهای که از همان طفولیت تا آخر عمر، جویندۀ دانش باشد و تحت هیچ شرایطی از مطالعه و کوشش در جهت کسب علم، منصرف نشود.
کمی دقت در زندگی نامۀ دانشمندان بزرگ و اهل علم، مداومت آنان بر مطالعه و تحصیل علم و دانش را نشان میدهد. بسیاری از محقّقان ارجمند و جویندگان دانش، نقل کردهاند که به جز ایّام خاصّی نظیر روز فوت پدر و مادر و فرزند یا شب عروسی خود، هیچ زمانی مطالعه و تحقیق را رها نکردهاند. حتّي در زندگی نامۀ مُلا صالح مازندراني ـ داماد علامۀ مجلسي ـ آمده است که ایشان در شب عروسی، اوّل طبق معمول هر شب مطالعه کرد و بعد به نزد همسر خود رفت. اتفاقاً نقل کردهاند مسئلۀ مورد مطالعه برای او حل نشد و چون دختر علامۀ مجلسی اهل علم بود، مسئلۀ شوهر را پاسخ گفت. در واقع آن زن و شوهر در شب عروسی خود، مباحثۀ علمی داشتند. علاقۀ وافری که اینگونه افراد به مطالعه و تحصیل دانش دارند، از نوع تربیت آنان در کودکی سرچشمه میگیرد. اگر پدر و مادر، اهل تحقیق و مطالعه باشند و در مقابل دید فرزندان خود با کتاب سر و کار داشته باشند، فرزندان از شیرخوارگی با برداشت از رفتار والدین خود کتاب خواندن را میآموزند و تا آخر عمر اهل مطالعه میمانند. همچنانکه اگر پدر و مادر، صرفاً اهل خوشگذرانی و تماشای فیلم و سرگرمیهای دیگر باشند و وقت خود را به بطالت بگذرانند، نباید از فرزندان خود انتظار مطالعه داشته باشند.
هر ملّتی که مطالعۀ کافی دارد و فرهنگ کتاب خواندن و تحقیق و پژوهش در میان افراد آن ملّت رایج است، موفّق و پیروز خواهد شد و چنانچه قومی یا ملّتی پیشرفت نمیکند و وابسته است، باید به کمبود مطالعه در بین افراد آن ملّت پی برد.
قرآن کریم تأکید فراوانی بر علم اندوزی و تحصیل دانش دارد. همانطور که قبلاً بیان شد، اوّلین آیاتی که در غار حرا بر قلب نازنین پیامبر گرامی«صلی الله علیه و آله و سلم» نازل شد، در خصوص تعلیم و تعلّم بود و برنامۀ آموزشی آن حضرت را تدوین میکرد:
«الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَم، عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَم» [18]
بنابراین اگر کسی طالب پیشرفت است، باید به تحصیل علم و تحقیق و مطالعه بپردازد. همۀ افراد باید به نسبت مقطع تحصیلی که در آن قرار دارند یا به نسبت موقعیّت سنّی و اجتماعی خود، تلاش علمی داشته باشند. دانش آموز، دانشجو یا طلبۀ علوم دینی باید خوب درس بخواند و اوقات پر ارزش خود را به بطالت و بیهودگی نگذراند. اگر کسی طالب دینداری است، باید در خصوص علوم دینی تحقیق و مطالعه کند. اساساً در اصول دین، تقلید جایز نیست و هر مسلمانی باید با تحقیق و مطالعه، اصول دین اسلام را به صورت استدلالی بیاموزد. به گونهای که اگر از او دربارۀ توحید، نبوت یا معاد، سؤال نمودند، با منطق و استدلال قادر به پاسخگوئی باشد. اگر از یک شیعه بپرسند: دلیل تو برای اثبات امامت ائمۀ هدی«سلام الله علیهم» چیست؟ باید بتواند با اقامۀ برهان قاطع، امامت را اثبات کند. موضوع مهدویت که امروزه رویکرد مناسبی در جامعه دارد، باید با تحقیق جامع برای جوانان حل شده باشد و بتوانند پاسخگوی شبهاتی که در این خصوص وارد می شود، باشند. تسلط استدلالی بر اصول دین و دانستن موارد ذکر شده، نیاز به مطالعۀ مستمر و منظّم دارد.
رسالۀ توضیح المسائل یک مرجع تقلید، حاصل بیش از پنجاه سال زحمت و تلاش شبانه روزی است. شایسته است نسل حقجوی جوان لااقل احکام ضروری خود که به دانستن آن نیاز دارند را از رساله مطالعه کنند و به دیگران نیز بیاموزند. بزرگان دین برای بقای دین و انتقال معارف اسلامی از نسلی بهنسل دیگر، متحمّل شدائد و مصائب فراوانی شدهاند. بسیاری از آنان در این راه نورانی بهطرز جانگدازی به شهادت رسیدهاند، ولی دست از تحقیق در علوم دینی نکشیدهاند و کتب ارزشمندی برای نسلهای بعدی به یادگار گذاشتهاند. حداقل کاری که نسل امروز میتواند برای جبران زحمات علمای گذشته انجام دهد، این است که به مطالعۀ کتب آنان بپردازد و وقت خود را بیهوده تلف ننماید.
در مورد مرحوم صاحب جواهر الکلام نقل کردهاند فرزندی داشت که عصای دست او بود و در جوانی به مرگ ناگهانی دچار شد. غسل و کفن او تا عصر روز وفات به طول انجامید و دفن او برای فردای آن روز ماند. مرحوم صاحب جواهر جنازۀ فرزند خویش را کنار اتاق نهاد و به تقریر کتاب شریف خود مشغول شد. یعنی مصیبت فقدان فرزند جوانش مانع مطالعه و تحقیق او نشد. بعد هم ثواب نوشتار خود را به روح فرزندش هدیه کرد. علمای عظیمالقدر گذشته به این صورت زحمت کشیدهاند و کتبی همچون «جواهر الکلام» [19] که سالها است در عالیترین سطوح حوزههای علمیّه تدریس میشود، به نسل کنونی هدیه کردهاند. این جانفشانیها، وظیفۀ نسل حاضر را سنگینتر میکند، خصوصاً برای اهل معرفت و کسانی که طالب حرکت به سوی خداوند تعالی هستند، وفا اقتضا میکند به مجاهدت علمی بپردازند و خود را از نقطه نظر کسب دانش تجهیز نمایند.
----------------------------------
پی نوشت ها:
[1]. المزّمّل / 7: «و البته براي تو در روز كار و اشتغال طولانى است (و كمتر به عبادت ميرسي.)»
[2]. قصص / 77
[3]. کفاية الاثر، ص 227
[4]. الكافي، ج 5، ص 84
[5]. مجموعة ورّام(تنبيه الخواطر)، ج 1، ص 100
[6]. الکافي، ج 5، ص 496: «إِنَّ ثَلَاثَ نِسْوَةٍ أَتَيْنَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ إِنَّ زَوْجِي لَا يَأْكُلُ اللَّحْمَ وَ قَالَتِ الْأُخْرَي إِنَّ زَوْجِي لَا يَشَمُّ الطِّيبَ وَ قَالَتِ الْأُخْرَي إِنَّ زَوْجِي لَا يَقْرَبُ النِّسَاءَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَجُرُّ رِدَاءَهُ حَتَّي صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَي عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ مِنْ أَصْحَابِي لَا يَأْكُلُونَ اللَّحْمَ وَ لَا يَشَمُّونَ الطِّيبَ وَ لَا يَأْتُونَ النِّسَاءَ أَمَا إِنِّي آكُلُ اللَّحْمَ وَ أَشَمُّ الطِّيبَ وَ آتِي النِّسَاءَ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي»
[7]. الكافي، ج 5، ص 85: «بر تو باد دوري از تنبلي و کم حوصلگي، زيرا اين دو تو را از بهره دنيا و آخرت محروم ميکند.»
[8]. العنکبوت / 9، لقمان / 8، فصّلت / 8، محمّد / 2، البيّنه / 7 و...
[9]. البقرة / 277
[10]. التّوبة / 5، الرعد / 22، الحج / 41
[11]. النحل / 97
[12]. طه / 2-1
[13]. نهج البلاغة، حکمت 77
[14]. النجم / 9-8
[15]. بحارالأنوار، ج 79، ص 303
[16]. بحارلانوار، ج 70، ص 298
[17]. نهج الفصاحة، ص 218
[18]. العلق/ 5-4
[19]. كتاب «جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام»، اثر مرحوم آيت الله محمدحسن نجفي(1266-1192ه ق.) است که علاوه بر در برداشتن يك دورۀ كامل فقه شيعه، جامع جميع كتب فقهي نيز ميباشد و از مشهورترين و با ارزشترين آثار فقهي قرن سيزدهم به شمار ميرود.