دستورالعمل ديگري که خداي سبحان به رسول خويش ابلاغ فرمود، دعا، تضرّع به درگاه پروردگار و بریدن از ماسوی الله است. از اينرو، ميفرمايد:
«وَ تَبَتَّلْ إلَيهِ تَبْتيلاً» [1]
انسان بدون دعا نميتواند در كارش موفّق شود. استغاثه به درگاه حضرت احدیّت و تضرّع و خدا خدا گفتن، موجب میشود خداوند متعال به یاری بندهاش بشتابد و از او دستگيري كند. خصوصاً وقتی که دعا با انقطاع همراه باشد.
نياز يك زندگي موفّق، تضرّع و خواندن پروردگار متعال است. همه براي آبادي و عمران سراي آخرت، به راز و نياز به درگاه خداوند نيازمندند. از اينرو، كتاب «مفاتيحالجنان» محدّث قمي را بايد يك كارخانۀ آدمسازي ناميد.
دعا در زندگي انسان بسيار سازنده است. به همين دليل حضرت سجاد«سلام الله علیه» وقتي ديدند در مقابل آن همه فتنههاي آل ابوسفيان و آل مروان و آل زياد نميتوانند بعد از واقعۀ عاشورا كاري انجام دهند، با دعا و راز و نياز، مهمترين طريق مبارزه را برگزيدند و كتاب ارزشمند «صحيفۀ سجاديّه» يا «زبور آل محمد«صلی الله علیه و آله و سلم» را به عنوان روشي براي مبارزه با پليديها به بشريّت ارائه فرمودند.
جاي بسي تأسّف است که فرهنگ و طريقۀ دعا و مناجات در جامعه كهنه شده است. حتّي در ميان افراد مذهبي توجّه به اين مهم كمرنگ شده است. در گذشته در كتابخانههاي علما و بزرگان، كتابهاي دعا فروان بود. رسم بود علمای بزرگ يك كتاب دعا مينوشتند و اكنون اين رسم چندان رونقي ندارد. مجالس دعا و مناجات مانند گذشته نيست و بالأخره چندان که شايسته است به دعا اهميّت داده نميشود.
اهميّت دعا
دعا و راز و نياز با خداوند متعال در تعاليم ديني از جايگاه سترگي برخوردار است. از اينرو، در روايات ميخوانيم: «الدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَة» [2] يا «أفْضَلُ العِبادات الدُّعاء». [3] امام صادق«سلام الله علیه» ميفرمايند: عصاره و شيرۀ عبادات مناجات و راز و نياز با خداست. در روايات دیگری از دعا بهعنوان قویترین و برترینِ عبادات [4] یاد شده است. دعا انسان را از گزند شیطان حفظ ميكند [5]و در پیکار با نفس امّاره، از او محافظت مينماید. خداوند متعال دل مؤمن را با دعا کردن زندگی میبخشد [6]و هر بلائی، هرچند قطعی شده باشد را به واسطۀ دعا از بندگان خود دور مینماید. [7]
قرآن کریم نيز اهميّت دعا را تا آنجا مهم ميداند كه ميفرمايد: اگر دعای بندگان نبود، خداوند به آنان اعتنائی نداشت.
«قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم» [8]
بنابراين، سالک بايد برنامهاي براي راز و نياز و دعا به درگاه حق تعالی داشته باشد.
دعا يعني سخن گفتن با معبود كه اين بالاترين لذّتهاست. لذّتی بالاتر از سخن گفتن انسان با معبود و معشوق خود، خداوند متعال، وجود ندارد. توجّه به اين نكته عبادت و دعا را بسيار شيرين و لذّتبخش ميگرداند.
اهل سير و سلوک، حاضرند هستي خود را براي لحظهاي و ساعتي سخن گفتن با معشوق فدا كنند. متأسّفانه بسياري از انسانها از لذّتهاي معنوي محروم هستند. از لذّت تهجّد و مناجات در دل شب، از لذّت تلاوت قرآن و در يك كلام، گفتگو با معشوق؛ زيرا خواندن قرآن، صحبت كردن خداوند با بندگان خود است و دعا و مناجات، سخن گفتن بنده با معشوق است.
قرآن را «كلام نازل» و دعا را «كلام صاعد» مينامند؛ يعني قرآن كريم از طرف خداوند تبارك و تعالي نازل شده است؛ اما دعا كلام صاعد است، يعني فرصتي است كه در دل شب براي بنده فراهم ميشود: «شب مردان خدا روز جهان افروز است.»
پيامبر اكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» براساس اين دستورالعمل، با جدّيت و همّت والا به اين برنامه عمل ميكردند و دليل موفّقيت آن حضرت در فراگيري اسلام در مدّتي محدود، همين برنامۀ ارتباط ايشان با ربّالعالمين بود.
خوشا به حال كسي كه برنامۀ عبادي و راز و نياز و توسّل به اهل بيت«سلام الله علیهم» فراتر از يك عادت لازمۀ زندگي او شود. هنگامي كه لحظات مرگ و احتضار چنين کسي فرا ميرسد، يعني آن لحظههايي كه شعور و تدبير از آدمي گرفته ميشود، طبق برنامهاي كه در سراسر زندگي خود بدان مأنوس بوده است، لب به مناجات و تلاوت قرآن و توسّل ميگشايد. و با ادعيه و اذکاري که با آنها مأنوس بوده است جان به جان آفرين تسليم ميكند.
منزلت دعا و راز و نیاز با خدای سبحان با ذکر یک مثال روشنتر میگردد. اگر انسان در نظر بگیرد که شخصی بزرگ و والامقام، نامهای به او نوشته و او را برای صحبت و گفتگو به منزل خود دعوت نموده است، از فرط خوشحالي در پوست خود نمیگنجد و بعد از آن ملاقات نیز، نزد مردم افتخار ميكند كه من با فلان انسان بزرگ، صحبت كردهام و ايشان هم به من ملاطفت نموده است.
حال اگر آدمی باور کند که خدای متعال چنین نامهای به او نوشته و او را به صحبت و مناجات با خودش دعوت کرده است، چقدر باید شائق چنین دیدار و مصاحبتی باشد؟
توفيق قرار گرفتن در محضر خداوند متعال و صحبت كردن با او، افتخار بزرگي برای انسان محسوب میگردد و باید کمال بهرهبرداری را از این توفیق عظیم بنماید. بعضي انسانها به واسطۀ اعمالی که مرتکب شدهاند، توفيق دعا كردن ندارند و خداوند اجازۀ حضور در محضر خودش را به آنان نميدهد و این مصیبت بزرگی است.
اهمیّت به دعا برای سالک یک امر ضروری است، همانطور که انس با قرآن برای او لازم است. فقهای وارسته برای مقولۀ دعا، اهمیّت فراوان قائل بودهاند. برخی از آن بزرگواران نظیر شيخ كليني، شيخ طوسي، سيد ابن طاوس، علامه مجلسي و ... در باب دعا كردن، كتبي نوشتهاند و نسل کنونی باید لااقل از این کتب دعا استفاده نماید.
قرآن کریم پس از آن همه تأکید که در مورد لزوم دعا و راز و نیاز با خداوند دارد و پس از آنکه عدم وجود دعا و نیایش در زندگی را موجب شقاوت و بدبختی انسانها میداند، تصریح مینماید که اصلاً دعا به منظور رشد و تعالی بندگان است. [9] وگرنه آن قادر متعال نیازی به عبادت و یا دعا و نیایش بندگان خود ندارد.
روح خداجويي و دعاكردن در درون همۀ انسانها وجود دارد، ولي اغلب آنان به اين نداي دروني پاسخ نميدهند و فقط در مـواردي كه دچار مشكل شده و مطمئن ميشوند كسي نميتواند به آنها كمك كند، دست به دعا بر ميدارند. مثال این افراد چندين مرتبه در قرآن کریم بیان شده است تا انسانها بيدار شوند و از اين لطفي كه خداوند به آنان كرده است، بهرهمند گردند. قرآن شريف میفرماید:
«فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَي الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ» [10]
و چون به كشتى سوار شوند خدا را مىخوانند در حالى كه ايمان و اعتقاد را براى او خالص سازند، و همين كه آنها را به سوى خشكى رساند و نجات داد، پس به ناگاه شرك مىورزند.
واي به كسي كه پس از نجات یافتن از خطر و دستیابی به سلامت، خداي خود را فراموش كند. اين كمال بيوفائي است كه خدا انسان را نجات دهد و انسان به جاي اين كه سرمشق بگيرد و دست از دعا بر ندارد، به همان حالت غفلت قبلي خود برگردد.
استجابت دعا
خداوند متعال در قرآن کریم وعده داده که حتماً دعای بندگان را مستجاب نماید:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» [11]
اين آیه در مورد دعا كردن منحصر به فرد است و از لطافت و زیبایی خاصّی هم برخوردار میباشد. خداوند متعال با تأكيدات فراوان و منحصر بفردی ميفرمايد: بندۀ من بيا نزديك و هر چه ميخواهي بگو، بين من و تو حجابي نيست. تو بندۀ من هستي و من مولاي تو هستم، اي عزيز من بيا و دعا كن و يقين داشته باش كه من به تو نظر لطف دارم. در ادامۀ آیه خداوند سبحان ميفرمايد: يقين داشته باش كه صلاح و رشد تو در دعا كردن است.
استاد بزرگوار ما علامۀ طباطبائي«ره» در ذيل این آیۀ شریفه ميفرمودند: از جمله تأكيدات منحصر بهفرد كه در اين آیه وجود دارد، این است که هفت مرتبه ضمير متكلّم وحده در آن به كار رفته و اين عنايتی خاص و ويژه از طرف خداوند متعال به شمار میرود. [12]
بزرگان دين در مورد اثبات اجابت دعا از برهاني به نام «برهان لمّي» استفاده ميكنند. این برهان به اين صورت بيان ميشود كه آيا خداوند به حال بندگان خویش عالم است يا خیر؟ مسلّماً عالم است. آيا خداوند بر رفع مشكلات انسان قادر است يا خیر؟ اگر بگوييم قادر نيست؛ العياذ بالله؛ ديگر خدا نيست. پس ميدانيم كه بر رفع مشكلات ما قادر است. آيا خداوند نسبت به مخلوقات خود رئوف و مهربان است يا خیر؟ یقیناً خداوند مهربانترينِ مهربانان است. حتّي براي وصف مهرباني خدا گفته شده است كه از هفتاد پدر و مادر مهربان، مهربانتر است. خداوند از باب رحمت و لطف خودش در اوّل هر سوره از قرآن کریم، «بسم الله الرحمن الرحيم» را ذكر نموده است. فقط سورۀ توبه چون مربوط به قهر خدا ميشود، «بسم الله الرحمن الرحيم» ندارد و در عوض در سورۀ نمل دو مرتبه «بسم الله الرحمن الرحيم» ذکر شده است. تکرار این جملۀ شریف در اوّل سورههای قرآن کریم، حکایت از رحمت عام خداوند براي همۀ موجودات و رحمت خاص او براي مؤمنین دارد. پس در رأفت و لطف ومهربانی خدا شکّی نیست. آيا خداوند حكيم است يا نه؟ در صورتي كه خداوند حكيم نباشد، العياذ بالله ديگر خدا نیست. قطعاً خداوند حكيم است.
با توجّه به این برهان، اگر دعا مستجاب شود، محض حكمت خدا بوده است و چنانچه دعا مستجاب نشود، آن هم محض حکمت خداوند حکیم است. همۀ امور عالم هستی از روي حكمت خداوند صورت میپذیرد. یکی از دانشمندان ميگويد: اگر پشهاي در اين جهان يك بال زيادتر یا یک بال کمتر بزند، عالم مضمحل خواهد شد.
پس وقتی بدانیم خداوند عالِم به حال بندگان است، قدرت رفع مشکلات آنان را دارد، نسبت به آنان رئوف و مهربان است و مهمتر اینکه، حکیم است، طلبكاريِ از خداوند متعال عين جهل است. پرودگار عالم از روي لطفی كه به بندگان دارد، از اين گونه طلبکاریها ميگذرد، و الا برخی تصوراتی که مردم در مورد خدا و استجابت دعا دارند و برخی صحبتها که دراین باره بر زبان میرانند، مستوجب عقاب شدیدی است.
وقتی خداوند ميفرمايد: «اُدعوني أستَجِب لَكُم»، اجابت دعا قطعی است. اگر صلاح بنده در استجابت آن دعا باشد، اجابت میشود وگرنه حتماَ نظير آن عطا ميشود و اگر اصلاً در دنیا مصلحت او در استجابت دعا نباشد، در آخرت اجابت خواهد شد. بالاخره خداوند متعال جواب دعا را خواهد داد. در روايات آمده است گاهي بناست بلائي براي بنده يا افراد وابسته به او جلو بيايد، بنده دعا ميکند و مصلحت نيست آنچه ميخواهد به او داده شود. پروردگار عالم به واسطۀ آن دعا رفع آن بلا را ميکند. اگر هم به هيچ وجه استجابت مصلحت نباشد، خداوند تبارک و تعالي در قيامت از بندهاش عذرخواهي ميکند و به او ميفرماید: اگر دعاي تو مستجاب نشد، مصلحت تو نبود و علّت آن را براي او روشن ميکند و به گونهاي براي او جبران مينمايد که آن بنده ميگويد اي کاش هيچ يک از دعاهايم در دنيا مستجاب نشده بود. [13]
توجّه به این نکته هم مناسب است که وظیفۀ انسان دعا کردن است ولی تعیین وظیفه برای خدا را از او نخواستهاند. لذا خوب است انسان فقط دعا کند و يقين داشته باشد آنچه مصلحت اوست به او عطا میشود. دعاي سحر دعاي خيلي خوبي است که همۀ ائمۀ طاهرين«سلام الله علیهم» آن دعا را ميخواندهاند. در اين دعا از اوّل تا آخر نميگويد خدايا چه ميخواهم. فقط ميگويد «خدا خدا خدا، به حق محمد و آل محمد» ولي نميگويد چه ميخواهم.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجـه خود روش بندهپروری داند
افزون بر این، اگر آدمی منزلت قرارگرفتن در محضر حیّ متعال را درک کند و بداند خداوند چه توفیق عظیمی به وی عطا فرموده است، دیگر به فکر استجابت دعای خود نمیافتد و صرفاً مایل است در فرصت گرانبهائی که در اختیار دارد، با خدای خویش راز و نیاز کند. بنابراین اگر هم به فرض محال، دعا هیچ نتیجهای نداشت، همين اندازه كه خداوند توفيق دعا به انسان ميدهد و بنده را به محضر خویش میپذیرد، بالاترين افتخار براي او است و موجب پیشرفت وی خواهد شد.
خداوند رحمان و رحیم بیش از حدّ قابل تصور به بندگان خود نزدیک است و به آنان تلطّف و مهربانی میکند. اين بندگان هستند که از او فاصله گرفتهاند و او را دور میپندارند:
«وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ» [14]
و بدانيد که خدا ميان مرد و قلب او است و همه شما (در آخرت) به سوى او گردآورى مىشويد.
خدا از تو به قلبت نزديكتر است و در حقيقت او از تو به خود تو نزدیکتر است.
يار نزديكتر از من به من است وين عجب بين كه من از وى دورم
چنین خدایی میفرماید: بايد دعا كني و ايمان داشته باش كه دعاي تو فایده و ارزش دارد؛ زيرا رستگاری دنیا و آخرت را در پی خواهد داشت. در واقع ميشود گفت: حسن عاقبت، تأمین آتيه براي اولاد، راحتي روز قيامت و قبر و برزخ، در گرو دعا و راز و نیاز با خدا است. به عبارت ديگر اگر کسی بخواهد دست عنايت خداي سبحان در دنيا و آخرت روي سر او باشد بايد دعا كند و به هیچ وجه رویگردان از دعا نباشد.
=============
پی نوشت ها:
[1]. المزّمّل / 8: «و (در دل) از همه چيز به سوي او منقطع شو.»
[2]. وسائل الشّيعة، ج 7، ص 28
[3]. عدة الداعي، ص 41
[4]. تهذيب الاحکام، ج 2، ص 104
[5]. مطالب السؤول، ص 55
[6]. الفردوس، ج 1، ص 168
[7]. الجعفريّات، ص 220
[8]. الفرقان / 77
[9]. البقرة / 186
[10]. العنکبوت / 65
[11]. البقرة / 186: «و چون بندگان من از تو درباره من بپرسند، (بگو) من حتماً (به همه) نزديکم، دعاي دعاکننده را هنگامي که مرا بخواند اجابت ميکنم، پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، شايد که راه يابند.»
[12]. الميزان في تفسير القرآن، ج 2، ص 31
[13]. الکافي، ج 2، ص 491-490: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَي صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِي دَعَوْتَنِي فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا وَ دَعَوْتَنِي فِي كَذَا وَ كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَيَتَمَنَّي الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا مِمَّا يَرَي مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ»
[14]. الأنفال / 24