موانع استجابت دعا
همانطور که بيان شد، استجابت دعا از نظر قرآن و روايات، حتمي و قطعي است. ولي گاهي اوقات مصلحت بنده در استجابت دعای او نیست که خداوند جبران عدم استجابت دعای بندۀ خویش را مینماید. در برخی موارد نیز حکمت خداوند حکیم، اقتضای اجابت دعا را نمیکند. مثلاً خداوند خیر و صلاح بندۀ خود را در ذخیره سازی اجابت دعای او برای آخرت میداند. [1] و نیز گاهی خداوند دوست دارد صدای مناجات بندگان خاص خویش را بشنود، لذا یا به اندازۀ دعایی که کردهاند، در این دنیا بلا از آنان دفع میکند و یا بهتر از آن را در آخرت عطا میفرماید. [2]
در بسیاری از موارد نیز عواملي توسط خود انسان ايجاد ميشود که از تحقق استجابت دعا جلوگيري مينمايد. به عبارت ديگر اعمال برخي انسانها مانع رسيدن فيض و رحمت الهي به آنان ميشود. وگرنه حضرت ربّ العالمين رحمت خود را از کسي دريغ نميدارد و همۀ بندگان ميتوانند از فيوضات رحماني حق تعالي بهرهمند شوند.
در تعاليم اسلامي از عوامل مختلفي به عنوان موانع استجابت دعا ياد شده است. از جمله ميتوان به عواملي همچون گناه، [3] ستم و کمک به ستمکار، [4] نافرماني از پدر و مادر و آزردن آنان، [5]بريدن از خويشاوندان، [6]ترک امر به معروف و نهي از منکر، [7]سبک شمردن نماز، [8]سخنچيني، [9]متوسّل شدن به غير خدا [10]و غذاي حرام، [11] اشاره کرد.
اينک به شرح سه مانع از موانع استجابت دعا پرداخته خواهد شد.
گناه و صفات رذیله
يکي از موانع مهم استجابت دعاي انسان، ارتکاب گناه است. انساني که از امر خداي سبحان نافرماني ميکند، چگونه انتظار دارد دعاي او مستجاب شود؟ همچنین صفات رذيله، اجازۀ وصول رحمت حق به انسان را نميدهد. آدمي که حسود، مغرور، متکبر و يا خودخواه است، نبايد توقع برآورده شدن حاجات خود را داشته باشد. پولپرستي و رياستطلبي، موانع بزرگي جهت دريافت فيض از جانب حق تعالي هستند. لااقل بايد آتش صفات رذيلهاي همچون حسادت، خاموش شود تا دعا مستجاب گردد.
«إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين» [12]
جز اين نيست كه خدا از پرهيزكاران مىپذيرد.
اين آيۀ شريفه با چند تأکيد ميفرمايد خداوند متعال اعمال و دعاي انسان متقي را ميپذيرد. کسي که فاسق و فاجر است، نه تنها از دعا و استجابت دعا بيبهره ميماند، بلکه بنابر تعبير قرآن شريف، خداوند او را دوست ندارد. آنجا که ميفرمايد: «وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدين» [13] و «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ» [14]
خداوند کسي که به گناه آلوده شده باشد را دوست ندارد و دعاي او را نميپذيرد. در مقابل ميفرمايد:
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين» [15]
يعني آدمي بايد پس از شست و شوي باطني و زدودن رذائل و آلودگيها، نام مبارک حقتعالي را بر زبان جاري کند و او را بخواند در اين صورت ميتواند توجّه و نظر عنايت خداي سبحان را به خود جلب نمايد. حافظ در اين باره ميگويد:
شست و شويي کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد به تو اين دير خراب آلوده
گاهي اوقات يک انسان آلوده به گناه، مانع استجابت دعاي يک جمعيّت ميشود. حضرت موسي«سلام الله علیه» مردم را براي دعاي باران در بيابان جمع کرده بود. جمعيت کثيري دعا ميکردند تا خداوند متعال رحمت خويش را بر آنان نازل کند. ناگهان به حضرت موسي«سلام الله علیه» خطاب شد که هرچه دعا کنيد فايده ندارد. زيرا يک نفر که اهل نمّامي و سخنچيني است، در ميان جمعيّت است و تا وقتي مردم را ترک نکند، دعا مستجاب نميشود. [16] حضرت موسي«سلام الله علیه» فرياد زد: اي سخنچيني که در ميان جمعيّت قرار داري، از خيل دعاکنندگان دورشو تا خداوند دعاي ما را مستجاب کند. آن شخص متوجّه شد که منظور حضرت موسي«سلام الله علیه»، او است و اگر در اين هنگام از جمعيّت خارج شود، رسوا ميگردد، لذا توبه کرد و با شرمندگي و خجالت زدگي از خداوند عذرخواهي نمود. پروردگار متعال رحمت خويش را نازل کرد و باران باريد. بعد هم خطاب شد که به خاطر توبۀ همان شخص، باران باريد.
بنابراين وقتي آدمي وجود خود را از پليديهايي که او را فراگرفته است، پاکيزه نمايد و از تاريکي گناه خارج شود، دعاي او مستجاب خواهد شد. به همین جهت در شبهای قدر توصیه میشود ابتدا توبه و پس از آن دعا نمائید.
کسی که گناه ميكند، مورد غضب الهی واقع میشود. ممكن است يك دروغ، يك غيبت، يك شايعه پراكني و یا يك چشم چراني، موجب برداشتن دست عنايت خدای سبحان از روي سر انسان شود. ناگفته پیداست کسي كه دست عنايت خداوند بر سرش نباشد، نه تنها دعاي مستجاب ندارد، بلکه در دو دنیا نگون بخت و بیچاره میشود.
تا وقتی گناه در جامعه رایج باشد، دعا مستجاب نمیشود. هنگامی که مفاسد اجتماعي، جامعهای را فراگرفت، نعمت و رحمت از آن جامعه رخت بر میبندد و بلا و عذاب جایگزین آن میشود. خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُون» [17]
خداوند به پيامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» میفرماید: يا رسول الله! براي آنان يك دهي را مثال بزن که در امنيّت، رفاه و آسايش کامل بودند و نعمت مثل باران برای آنها نازل میشد. امّا در میان آنان گناه پيدا شد و آن نعمتها را زائل کرد و ذلت، ناامني و قحطي جایگزین آن نمود. بعد قرآن میفرمايد: «بِما كانُوا يَصْنَعُون» و خود آنان را در این خصوص مقصّر میداند.
وقتی گناه جامعهای را احاطه کند، نه تنها بلا نازل میشود، بلکه از الطاف و نعمتهای معنوی نیز در آن جامعه خبری نیست و ملائکه از آن جامعه و مردم گریزانند. اگرچه ممکن است افراد مقدّس و وارستهای که شایستۀ دریافت فیض و رحمت الهی هستند، در آن جامعه حضور داشته باشند، ولی در محیط آلوده نمیتوانند کارهای خارق العاده و معنوی انجام دهند. در گذشته امور معنوی نظیر تشرّف خدمت امام زمان«ارواحنافداه» و یا طی الارض و امثال آن به وفور یافت میشد و این به علّت کمرنگ بودن گناه و فساد در بین مردم بود.
شخص موثّقی نقل میکرد که مادربزرگ مرحوم او به خواب وی آمده و گفته است: به کسانی که سر قبر من میآیند سفارش کن حجاب خود را مراعات کنند؛ زیرا ملائکه اطراف قبر مرا احاطه کردهاند و با آمدن زنهای بدونچادر و بدحجاب، گریزان میشوند.
ترک امر به معروف و نهي از منکر
اگر فساد اخلاقي و گناه علني جامعهاي را فراگرفته باشد و در آن جامعه به «امر به معروف و نهي از منکر» اهميّت داده نشود، دعاي هيچ کسي مستجاب نميگردد. بيتفاوتي، موجب ميشود دعاي افراد متّقي هم پذيرفته نشود.
«إِذَا لَمْ يَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ يَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَتَّبِعُوا الْأَخْيَارَ مِنْ أَهْلِبَيْتِي سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَدْعُوا خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُم» [18]
وقتي گناهکار در جامعهاي گناه کند و افراد مؤمن و غير مؤمن جامعه، نسبت به گناه افراد خطاکار، بيتفاوت باشند، نه تنها دعاي هيچ کدام مستجاب نميشود، بلکه افراد شروري بر سر آنان مسلط ميشوند و تر و خشک با هم ميسوزند، راه گريزي هم ندارند به جز احياي امر به معروف و نهي از منکر در آن جامعه. لذا بايد امر به معروف و نهي از منکر در جامعه زنده باشد تا گنهکار جرأت گناه کردن پيدا نکند. متأسّفانه رفتار برخي از مردم بهگونهاي است که گنهکار را نسبت به ارتکاب گناه خود تشويق مينمايد. مفاسد اخلاقي و علني شدن گناه از اين گونه رفتار سرچشمه ميگيرد. ولي اگر همۀ افراد، با گناهکار به گونهاي رفتار کنند که متوجّه گناه خود شود و نيز بفهمد که بياعتنايي مردم به او به خاطر گناهي است که مرتکب ميشود، حتماً در رفتار خود تغيير رويه خواهد داد.
اگر جامعه فاسد شد، دود آن فساد در چشم همه ميرود. اگر افراد لاابالي و اراذل و اوباش، آتش گناه را برافروختند، آن آتش همۀ خانهها را ميسوزاند و بین افراد گناهکار و بیگناه تفاوت قائل نمیشود.
غذاي حرام
غذاي حرام، يکي از مؤثّرترين عواملي است که مانع قبولي عبادات و استجابت دعا ميشود. سفارش به کسب روزي حلال و پرهيز از غذاي حرام، در کلام گهربار اهلبيت«سلام الله علیهم»ظهور برجستهاي دارد و آن ذوات مقدّس براي اين موضوع اهميّت ويژهاي قائل بودهاند.
«أَطِبْ كَسْبَكَ تُسْتَجَبْ دَعْوَتُكَ فَإِنَّ الرَّجُلَ يَرْفَعُ اللُّقْمَةَ إِلَي فِيهِ حَرَاماً فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً» [19]
فقهاي وارسته و علماي گرانقدر نيز همواره مراقب حليّت غذاي خود و خانواده و اطرافيان خود بودهاند. نقل ميکنند مرحوم آيت الله العظمي سيد محمد باقر درچهاي«ره»که از مفاخر اصفهان به شمار ميرفت، با اصرار فراوان دعوت به يک ميهماني را ميپذيرد. بعد از صرف غذا، صاحب منزل قبالهاي نزد آيت الله العظمي درچهاي«ره»ميآورد که وي امضاء يا تأييد نمايد. مرحوم آيت الله درچهاي«ره»درمييابد که غذايي که خورده است شبهۀ رشوه داشته است. بنابراين مثل انسان مار گزيده به خود ميلرزد و رنگ او تغيير ميکند و به صاحب منزل ميگويد: من با تو چه کرده بودم که اين زهرمار را به خورد من دادي؟ بعد هم از جلسه خارج ميشود و غذاي خورده شده را برميگرداند. ولي تا مدّتي در اثر خوردن اين غذاي شبههناک آرام نميگيرد و اظهار پريشاني و ناراحتي ميکند. نگراني اين مرد متّقي، از درک والايي که از اثر سوء غذاي حرام دارد، سرچشمه ميگيرد.
کسي که غذاي حرام ميخورد، نه تنها توفيق سير و سلوک و عروج به مقامات عرفاني پيدا نميکند، بلکه ممکن است در اعتقادات خود سست و بيدين شود. لقمۀ حرام، اثرات سوء فراواني دارد و آفات بيشماري به همراه خواهد داشت، که از آن جمله ميتوان به تجمّل گرايي اشاره کرد. بسياري از مردم به زندگي تجملّي مبتلا شدهاند و با اين استکبار و خودخواهي که ميورزند، انتظار استجابت دعا هم دارند. دعاي آنان در اثر مالاندوزي حرام و خودگرايي مستجاب نميشود و بدبختي بدتر اين است که خداوند متعال را در گرفتاريها و مستجاب نشدن دعاي خود، مقصر ميدانند.
عدم پرداخت دیون شرعی نظیر خمس و زکات، رشوه خواري، رباخواري، کمکاري در اداره، غش در معامله و عدم رعايت انصاف در خريد و فروش، غذاي انسان را حرام ميکند و مانع استجابت دعا ميشود.
===========================
پی نوشت ها:
[1]. الکافي، ج 2، ص 253.
[2]. مسند زيد، ص 420.
[3]. الکافي، ج 2، ص 296.
[4]. الخصال، ص 337.
[5]. الکافي، ج 2، ص 447.
[6]. نزهةالناظر، ص 37.
[7]. الکافي، ج 2، ص 374.
[8]. فلاح السائل، ص 61.
[9]. بحار الأنوار، ج 72، ص 268 .
[10]. الأمالي (للطوسي)، ص 585: «پيامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند: خدا ميفرمايد: هيچ مخلوقي نيست که به غير من چنگ زند، مگر آنکه اسباب آسمانها و اسباب زمين را از او قطع ميکنم. پس اگر از من خواست به او نميدهم و اگر مرا خواند، پاسخش نميدهم. وهيچ مخلوقي نيست که به من، و نه خلق من، چنگ زند، مگر آنکه آسمانها و زمين را ضامن روزيِ او گردانم. پس اگر مرا خواند، پاسخش ميدهم و اگر از من خواست، به او ميدهم، و اگر از من آمرزش طلبيد، او را ميآمرزم.».
[11]. مکارم الاخلاق، ص 275: رسولخدا«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند: کسب و کارت را پاک کن تا دعايت مستجاب شود؛ زيرا انسان، لقمه حرام را که به سوی دهانش میبرد، تا چهل روز دعايش مستجاب نمیشود.».
[12]. المائدة / 27.
[13]. المائدة / 64.
[14]. المائدة / 87.
[15]. البقرة / 222.
[16]. بحار الأنوار، ج 72، ص 268.
[17]. النحل / 112.
[18]. الكافي، ج 2، ص 374.
[19]. مکارم الاخلاق، ص 275