پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

آنچه در فصل‌هاي گذشته بيان شد، اين نتيجه حاصل مي‌گرديد که توبه، امري واجب و لازم است و هيچ‌کس حتّي پيامبراکرم«صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» با آن مقام و منزلت والاي معنوي ـ نبايد خود را بي‌نياز از توبه به درگاه خداوند متعال بداند.

يک بررسي اجمالي در آيات نوراني قرآن کريم و نيز روايات شريف اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» نشان مي‌دهد که آمرزش الهي، اسباب ديگري نيز دارد که البته دست‌کم برخي از آن اسباب، در راستاي توبه است و نسبت به امر مهم و حياتي «بازگشت بندگان به سوي خداوند متعال»، استقلال موضوعي ندارد و به رقابت با آن نمي‌پردازد.

به‌طور کلّي مي‌توان گفت: خداوند تبارک و تعالي همواره طالب و مشتاق بازگشت بندگان به سوي خود و آمرزش آنان است. ذات باري تعالي، به هر سبب و بهانه‌اي به دنبال بخشيدن بندگان و سوق دادن آنان به بهشت و برخوردار نمودن خلايق از نعمت‌هاي بهشتي مي‌باشد و اشتياق حق‌تعالي به توبۀ بندگان نيز از اين ناحيه نشأت گرفته است.

زمينه‌سازي و برنامه‌ريزي خداوند سبحان براي بخشايش بندگان، مشهود و انکار ناپذير است. گاهي به وسيلۀ توبه، بندگان خويش را مي‌بخشد که در اين کتاب دانستيم توفيق توبه را نيز خود حق تعالي به بندگان عطا مي‌فرمايد و به قول استاد بزرگوار ما علامۀ طباطبائي«رحمت‌الله‌عليه»، هر توبۀ بنده، پيچيده شده در دو توبه از حق‌تعالي است. اوست که ابتدا عطف توجّه مي‌کند و به اين وسيله توفيق مي‌دهد و سپس، توبة بندة خويش را مي‌پذيرد.

گاهي نيز بندگان را به سوي مقرّبين درگاهش که اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» هستند، سوق مي‌دهد تا با توسّل به ايشان و بهره‌مندي از شفاعت آن بزرگواران، به توبۀ مقبول دست يابند و از اين رهگذر، به پيروي از سيرۀ عملي اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» تشويق گردند.

امّا آنچه شايستۀ توجه جدّي است و پيش از اين نيز به‌طور مکرّر بدان تأکيد کرده‌ايم، اين است ‌که جذبِ توفيقِ توبه، يا بهره‌مندي از برکات توسّل و شفاعت و يا استفاده از ساير اسباب آمرزش، نياز به لياقت و شايستگي دارد. هر بنده‌اي با هر ميزان گناهي که دارد، شايستۀ آمرزش الهي نيست و همۀ اسباب آمرزش، بهانۀ دست‌يابي به لياقت مي‌باشد.

به عبارت رساتر، انسان بايد يک حدّاقل تلاشي کرده باشد و به نحوي شايستگي خود را به اثبات رسانيده باشد تا لياقت آمرزش را بيابد. اگر چنين باشد، مي‌توان گفت: سعي بنده و فعلي که انجام داده است، سبب جذب رحمت الهي و برخورداري از نعمت مغفرت و آمرزش براي او شده است. در حقيقت بنده‌اي که آمرزيده مي‌شود، با تلاش خود، سلسلۀ علل و اسباب آمرزش را طي کرده است؛ وگرنه خداوند متعال اهل تبعيض و بي عدالتي نيست که بنابر دلخواه خود، گروهي از بندگان را به بهانه‌اي ببخشد و گروهي ديگر را به عذاب جهنّم گرفتار نمايد. ولي حقيقتاً به آمرزش بندگان تمايل دارد و از اين جهت براي دست‌يابي آنان به لياقت آمرزش، زمينه‌سازي مي‌کند.

آياتي از قرآن کريم نيز که براي هدايت يا گمراهي بندگان يا مواردي از اين قبيل، از عبارت «شَاء/ يَشَاء ـ خدا خواست/ خدا مي‌خواهد»، استفاده کرده است، به همين صورت معنا مي‌شود. يعني آن بندگان به نحوي زمينه‌سازي کرده‌اند که خداوند براي آنان چنين مي‌خواهد.

برخي از عوامل آمرزش

از بين عوامل و اسباب آمرزش الهي که در تعاليم ديني مطرح شده است، سه عامل به صورت ويژه مطرح گرديده و چشم‌گير مي‌باشد. در ادامه به شرح مختصري از آن سه عامل پرداخته مي‌شود.

1. اجتناب از گناه

بر اساس آيه‌اي از قرآن شريف، اجتناب از کبائر، سيّئات را مي‌پوشاند:

«إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريما»[1]

اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى مى‏شويد دورى گزينيد، ما گناهان كوچك شما را از شما مى‏زداييم و شما را به جايگاهى گرامى درمى‏آوريم.

اجتناب از گناه و معصيت، به معناي دوري گزيدن از فعل حرام است و تفاوت آشکاري با گناه نکردن دارد. در حقيقت، اجتناب از گناه، هنگامي رخ مي‌دهد که زمينۀ گناه براي انسان فراهم باشد و مانعي در کار نباشد، امّا براي رضاي خداوند متعال و به امر حق‌تعالي، از گناه دوري ‌کند و به اصطلاح «اجتناب» ورزد.

به عنوان مثال، در قصّة عبرت‌انگيز حضرت يوسف«عليه‌سلام» مي‌خوانيم که آن حضرت با وجود همۀ اسباب و زمينه‌هاي گناه بزرگ، از آن دوري گزيد و مصائب ناشي از آن را تحمّل نمود و بدين سبب به مقامات والايي دست يافت.

بنابراين نمي‌توان گفت که حضرت يوسف«عليه‌سلام» به خاطر گناه نکردن، به آن مقامات عاليه رسيد. زيرا بسياري از افراد، در زمان حضرت يوسف«عليه‌سلام» و قبل و بعد از آن، مرتکب فحشاء نشده‌اند، ولي اثري از آنان به جاي نمانده است، چون آنان زمينۀ ارتکاب فحشاء نداشته‌اند. پس مهم آن است که انسان وقتي در معرکۀ گناه واقع شد، از گناه اجتناب کند!

اهل معرفت و سالکان الي‌الله، ايثار در برابر گناه و چشم‌پوشي از معصيت را بسيار مهم شمرده و آن را هموار کنندۀ مسير حرکت به سوي خداوند متعال مي‌دانند.

فضيل عياض، در اثر چشم‌پوشي از گناه، به مقامات عرفاني دست يافت و گناهان او بخشيده شد. دست کشيدن از گناه و دوري از معصيتي که زمينۀ آن فراهم است، موجب جذب رحمت الهي مي‌شود و شايد بتوان گفت: خود، نوعي توبه است؛ زيرا اگر توبه را به معناي خروج انسان از زير پرچم شيطان و ورود به زير پرچم الله تبارک و تعالي در نظر بگيريم، اجتناب از گناه، نوعي توبه تلقّي مي‌گردد.

وقتي که انسان در معرکۀ گناه واقع شود و مانعي براي انجام معصيت نداشته باشد، ولي مرتکب گناه نشود، در حقيقت به شيطان و اعوان و انصار او پشت‌پا زده و به سوي خداوند تبارک و تعالي بازگشته است و اين همان معناي توبه است.

با اين فرض، آيۀ شريفۀ قرآن کريم به اين صورت معنا مي‌شود که: «هرکس از گناهان بزرگ دست بکشد و به سوي خدا بازگردد، خداوند تعالي گناهاني که به نسبت، کوچک‌تر هستند را مي‌بخشد.»

نکته‌اي که بايد به آن توجّه شود، اين است ‌که آيۀ شريفه بين «کبائر» و «سيّئات» تفاوت قائل شده است؛ يعني با قرار دادن واژۀ «سيّئات» در مقابل واژۀ «کبائر»، معناي گناهان کوچک يا کوچک‌تر را براي واژۀ «سيّئات» اراده فرموده است. البته همان‌طور که قبلاً بيان شد، همۀ گناهان در برابر خداى عظيم، كبيره‏اند و فقط نسبت به يكديگر، بعضى صغيره و برخى كبيره مى‏باشند.

در واقع مي‌توان گفت: گناهاني که به نسبت، کوچک‌تر از فواحش يا کبائرند و يا گناهاني که آدمي قبلاً مرتکب شده است و اکنون فراموش کرده و يا متوجّه انجام آن گناهان نشده است، با اجتناب از گناهان بزرگ، پوشانده و بخشيده مي‌شود.

چنان‌که در آيۀ ديگري مي‌فرمايد:

«الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ»[2]

آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت، دوري مي‌گزينند، مگر گناهان خرد و اندک يا گناهي که اتّفاقاً رخ مي‌دهد، همانا پروردگار تو فراخ آمرزش است.

«لَمَمْ» در لغت به معناي لغزش‌هاي کوچک و يا انجام گناه به صورت تصادفي و اتّفاقي يا به معناي نزديک شدن به چيزي بدون ارتکاب آن مي‌باشد.

به عبارت روشن‌تر، خداوند تبارک و تعالي از سر لطف و مهرباني و از آنجا که براي بخشش و آمرزش بندگان خويش به دنبال بهانه مي‌گردد، وقتي مي‌بيند که بنده‌اش با اجتناب از گناهان بزرگ به سوي او بازگشته و در مقابل مکر و فريب شيطان، ايستادگي مي‌کند، از گناهان و لغزش‌هاي کوچک او مي‌گذرد و او را مي‌بخشد.

پس در اين صورت، نمي‌توان تصوّر کرد که انسان ‌بي‌نياز از توبه است؛ زيرا اوّلاً آيۀ شريفه به پوشاندن و بخشيدن گناهان کوچک اشاره مي‌فرمايد و نسبت به کبائر و فواحش چنين اشاره‌اي ندارد. و ثانياً همان‌گونه که بيان شد، اجتناب از گناهان بزرگ موجب بخشيدن و ناديده گرفتن گناهان کوچک مي‌شود و اجتناب، خود نوعي بازگشت به سوي خداوند متعال است و مستقل از توبه نمي‌باشد.

حال اگر «اجتناب» را به معناي «دوري‌گزيدن» و «سيّئات» را به معناي «گناهان کوچک»، نپذيريم و معاني ديگري براي اين دو واژه متصوّر شويم، طبق تصريح آيۀ شريفه، بايد گفت: عدم ارتکاب کبائر، سيّئات را مي‌پوشاند. فاصله‌ گرفتن از گناه و به خصوص عدم ارتکاب کبائر و فواحش، امر مهمّي است و «قاعدۀ لطف» خداوند‌ حکيم، اقتضاء مي‌کند که براي آن پاداشي در نظر گرفته شود و پوشاندن «سيّئات»، پاداش آن است.

به هر تقدير، اجتناب از گناه، بنابر تصريح قرآن کريم، يکي از اسباب آمرزش الهي است و سيّئات را مي‌پوشاند، هرچند ممکن است علّت اين امر و همچنين معنا و مفهوم دقيق آن براي ما روشن نگردد.

2. اعمال نيک‌(حسنات)

قرآن ‌کريم به صراحت مي‌فرمايد که اعمال نيک، گناهان را محو و نابود مي‌نمايد:

«إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[3]

به يقين خوبي‌ها، بدي‌ها را از ميان مى‏برد.

اعمال نيک و اعمال بد انسان، به انحاء مختلف در يکديگر اثر مي‌گذارند؛ يعني همان‌طور که حسنات، سيّئات را محو و نابود مي‌کنند، برخي از اعمال ناشايست و گناهان نيز، حسنات آدمي را حبط مي‌کنند و اثر آن را از بين مي‌برند:

«إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ، أُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ» [4]

كسانى كه به آيات خدا كفر مى‏ورزند، و پيامبران را به‌ناحق مى‏كشند، و دادگستران را به قتل مى‏رسانند، آنان را از عذابى دردناك خبر ده. آنان كسانى‏اند كه در دنيا و آخرت، اعمالشان تباه و باطل شده و براى آنان هيچ ياورى نيست.

اثر پذيري و تأثير و تأثّر متقابل اعمال در يکديگر، گاهي موجب مي‌شود که گناهان آدمي محو گردد و باعث آمرزش او شود. مهم‌ترين حسنه‌اي که قرآن شريف نيز بدان اشارۀ‌ مستقيم دارد، نماز است. به اين‌ صورت که ابتدا، امر به اقامۀ نماز مي‌فرمايد و زمان آن را نيز مشخّص مي‌کند، سپس مي‌فرمايد که حسنات، سيّئات را نابود مي‌سازد:

«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ‌ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْري‏ لِلذَّاكِرينَ» [5]

و در دو طرف روز و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار، زيرا خوبي‌ها(كه نماز در رأس آن‌هاست) بدي‌ها را از ميان مى‏برد. اين تذكّري است براي يادكنندگان.

نماز، برکات و اثرات فرواني در زندگي و در سلوک معنوي انسان دارد و از جمله، موجب نابودي و حبط گناهان مي‌شود.

حضرت سلمان«عليه‌سلام» نقل مي‌کند که با پيامبر اکرم«صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» زير درختي بوديم. آن حضرت، شاخۀ خشکي از درخت کَنده و تکان دادند تا برگ‌هايش ريخت. سپس فرمودند: هنگامي که مسلمان وضوي خود را به خوبي گرفت و نمازهاي پنج‌گانه را به جاي آورد، گناهانش مي‌ريزد، چنان‌که اين برگ‌ها بر روي زمين ريخت.[6]

در برخي از روايات ديگر نيز نماز، کفّارۀ گناهان شمرده شده است.[7]

البته در اين مجال اشاره به دو نکتۀ اساسي حائز اهميّت است:

نکتۀ اوّل اين‌که نمازي مي‌تواند موجب ريزش گناهان شود، که به معناي حقيقي، نماز باشد. يعني خضوع به معناي ادب ظاهري و خشوع، به معناي ادب باطني در آن مراعات گردد. نماز اول وقت، با جماعت و در مسجد که همراه با حضور قلب و توجه باطني باشد، آدمي را متوجه حضور در محضر خداوند متعال مي‌کند و اين توجّه و بيداري، حالتي شبيه به حالت توبه براي او پديد مي‌آورد.

اساس منزل توبه، رسيدن به حالت خشوع در برابر خداي سبحان است و چنين حالتي در نمازِ همراه با حضور قلب و در نماز حقيقي براي انسان پديدار مي‌گردد. حالتي که انسان خود را در مقابل خداوند متعال، ذليل و حقير بيابد و در پيشگاه او احساس شرمندگي نمايد.

نکتۀ دوّم که نبايد از آن غافل شد، اين است که نماز، خودبه‌خود انسان را به راه مستقيم هدايت مي‌کند و او را از انجام معاصي باز مي‌دارد:

«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهي‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» [8]

و نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند بازمى‏دارد.

هنگامي که انسان در راه هدايت قدم بگذارد و مرتکب گناه نشود، يعني به انجام اعمال صالح مبادرت ورزد، به طور ناخودآگاه مسير حرکت به سوي خداي تعالي را طي مي‌کند.

چنان‌که پيش از اين گفتيم «عمل صالح» ـ که همان اصلاحِ عملي است ـ رکن چهارم منزل توبه است که توبه با آن تحقّق مي‌يابد؛ يعني کسي که توبه مي‌کند، پس از احساس و اظهار ندامت و تصميم بر ترک معاصي، بايد به انجام اعمال صالح بپردازد. آيۀ شريفه‌اي که بيان شد مي‌فرمايد: «حسنات» و در رأس آن، «نماز»، موجب محو گناهان است. به بيان ديگر، کسي که عمل او صالح است و به انجام اعمال نيک و حسنات مي‌پردازد، همان کسي است که در راه مستقيم و به سوي خداوند تبارک و تعالي حرکت مي‌‌نمايد.

کسي که پيوسته به انجام کارهاي نيک بپردزاد و بر آن مداومت ورزد، تدريجاً از گناه و معصيت دور مي‌شود و به جايي مي‌رسد که ديگر گناهي از او سر نخواهد زد و شايد اين معنا را نيز براي آيۀ شريفه بتوان در نظر گرفت که: انجام حسنات، موجب مي‌شود پس از مدّتي انسان مرتکب گناه نشود، از اين جهت فرموده است که حسنات، گناهان را از بين مي‌برد.

در واقع، «حسنات» باعث دست‌يابي به توفيق ترک معاصي و فاصله گرفتن از گناه مي‌شود و همين امر علاوه بر اين‌که مانع افتادن انسان به ورطۀ گناهان جديد مي‌شود، گناهان قبلي او و گناهان و خطاهاي فراموش شده يا لغزش‌هايي که از آن توبه نکرده است را از بين مي‌برد.

افزون بر اين، اگر سيّئات را در مقابل کبائر و فواحش که در آيات ديگر قرآن بيان شده است، به معني گناهان و لغزش‌هاي کوچک، در نظر بگيريم، مي‌توان گفت که گناهان بزرگ و اعمال زشت، قطعاً نياز به توبه و جبران دارد و سيّئات که همان گناهان کوچک هستند، با انجام اعمال نيک، از بين مي‌روند.

در روايات معصومين«سلام‌الله‌عليهم» نيز آمده است: هنگامي‌که انسان قصد انجام «سيّئه» مي‌کند، اگر انجام ندهد، گناهي براي او ثبت نمي‌کنند. ولي اگر انجام دهد، تا هفت ساعت به وي مهلت مي‌دهند و فرشتۀ موکّل «حسنات»، به فرشتۀ موکّل «سيّئات» که در طرف چپ است، مي‌گويد: براي نوشتن گناه او شتاب مکن، شايد کار نيکي انجام دهد که آن سيئه را محو سازد. زيرا خداوند عزّ‌و‌جلّ فرموده است: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات»، و اگر تا هفت ساعت، حسنه‌اي انجام ندهد و استغفار نيز ننمايد، گناه او نوشته مي‌شود و ثبت مي‌گردد.[9]

چنان‌که پيش از اين نيز گفتيم کلمة «سيّئه»، در قرآن کريم در مقابل کبيره بيان شده است[10] و بسيار بعيد است گناهان کبيره و اعمال زشت، با انجام حسنه از بين برود. امّا به هر تقدير بايد دانست که انجام اعمال نيک، جزو سلسلۀ اسباب و علل آمرزش است و ممکن است خداوند متعال کبائر را نيز با آن ببخشد، هرچند ما به عمق علّت آن دست نيابيم. البته در اين صورت نيز نبايدکسي خود را بي‌نياز از توبه بداند و جرأت گناه‌کردن پيدا کند؛ زيرا هيچ‌کس اطمينان ندارد که همة گناهان او با «حسنات» زدوده شود.

3. عقوبت در دنيا

عامل سوّمي که موجب آمرزش انسان مي‌شود، عقوبت و گرفتاري دنيوي است. خداوند متعال در خصوص برخي از بندگان، اراده مي‌فرمايد که گناهان آنان در همين دنيا محو شود و از اين رو با ايجاد گرفتاري يا عقوبت دنيوي، آنان را در همين دنيا به کيفر اعمالشان مي‌رساند تا در آخرت، سختي و عذابي نداشته باشد.

اين لطف خداوند تعالي معمولاً شامل کساني مي‌شود که افراد صالحي بوده‌اند، امّا گناهاني نيز از آنان سرزده است.

در بسياري از موارد، بلايا و گرفتاري‌هاي دنيوي از قبيل بيماري، اشتغال به اموري که رنج بدني به همراه دارد، فقر، غم، اندوه، ترس، هراس و ابتلا به مرگ سخت، کفّارۀ گناهان آدمي به شمار مي‌آيد و اثر معاصي او را از بين مي‌برد و باعث مي‌شود انسان، پاک و پاکيزه وارد عالم قبر و برزخ شود.

چنانکه در برخي از موارد نيز خداوند متعال، راحتي دنيا و فراخي رزق را نصيب و روزي بعضي از افراد مي‌کند، تا بدين‌وسيله اندک اعمال نيکي که داشته‌اند، جبران شود و در قيامت صرفاً دچار عذاب الهي گردند.

در قرآن کريم، آيات متعدّدي در اين خصوص آمده است؛ از جمله:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَ يُريدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبيلَ»[11]

آيا به كسانى كه بهره‏اى از كتاب يافته‏اند ننگريستى؟ گمراهى را مى‏خرند و مى‏خواهند شما [نيز] گمراه شويد.

در حديث قدسي نيز از خداوند تعالي، چنين وارد شده است:

«به عزّت و جلالم سوگند، من بنده‏اى را كه بخواهم بيامرزم، از دنيا بيرون نبرم تا اين‌كه گناهان او را به‌ وسيلۀ بيمارى در تنش، يا به تنگى در روزيش، يا با ترس و هراس در امور دنيوي، پاک کنم. و اگر باز هم چيزى بماند، مرگ را بر او سخت كنم. و به‌عزّت و جلالم سوگند، بنده‏اى را كه بخواهم عذاب كنم، از دنيا بيرون نبرم تا عوض هر كار نيكى انجام داده را به او بدهم؛ يا به فراخى در روزيش، و يا به سلامت در تنش، و يا به آسودگى خاطر در امور دنيوي، و اگر باز هم چيزى باقى ماند، مرگ را بر او آسان كنم.» [12]

البته بايد دانست که اين امور، کلّيّت و عموميّت ندارد و نمي‌توان گفت: هرکس گرفتار است، انسان شايسته‌اي است و گرفتاري او مقدّمۀ ورود به بهشت است و هرکس از نعم دنيوي برخوردار است، حتماً به جهنّم خواهد رفت؛ از اين رو کسي حق ندارد با سطحي‌نگري، به قضاوت‌هاي عجولانه و بي مبنا و خلاف اخلاق نسبت به ديگران بپردازد.

همچنين نکته‌اي که بايد بدان توجه شود، اين است که برخي از اوقات، گرفتاري‌هاي دنيوي براي ارتقاي درجه و مقام انسان است. اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» بيشترين و بزرگ‌ترين مصائب را تحمّل نمودند و در دنيا گرفتاري‌هاي بسياري داشتند، امّا مصائب آنان به جهت زدوده شدن گناه و معصيت و حتّي لغزش نيست، بلکه به جهت ارتقاي درجه و مقام آنان نزد پروردگار متعال مي‌باشد. البته در اين خصوص دلائل ديگري نيز نظير دلائل توبۀ اخصّ‌الخواص مي‌توان تصوّر و مطرح کرد که در اين کتاب، مجال پرداختن به آن نيست.

=================================

پي‌نوشت‌ها

1. نساء / 31

2. نجم / 32

3.هود / 114

4. آل‌عمران / 22-21

5. هود / 114

6. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 307

7. ر.ک: الکافي، ج 3، ص 266

8. عنکبوت / 45

9. الکافي، ج 2، ص 429

10. نساء / 31

11. نساء / 44

12. الکافي، ج ‏2، ص444

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group