اقرار به گناه و اعتراف به نافرمانی حقتعالی، انسان را متوجّه ذلّت، زبونی و کوچکی خویش میکند و عظمت خدای بزرگ را به او یادآور میشود.اگر گناهکار از کردار خود پشیمان شود، در برابر نعمتهای فروانی که خداوند به وی ارزانی داشته است، از خود و خدای خود شرمسار میگردد.حتّی اگر گناهکار، جزو گرفتارترین مردم باشد و از نعمتهای دنیوی بهرة کمی برده باشد، باز هم نمیتواند به معناي حقيقي، قدردان و شکرگزار همان نعمتهایی که در اختيار دارد، باشد و در همان حال پريشاني و درماندگي و با وجود همۀ گرفتاريها، باز نميتواند نعمتهايي كه خداوند تعالي به او ارزاني داشته است را بشمارد:
«وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّار»[1]
و از هر چيزى كه از او خواستيد به شما عطا كرد، و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد، شمار و حساب نتوانيد كرد. حقّا كه انسان سخت ستمگر و ناسپاس است.
كدام شخص گرفتار، درمانده و مضطر، حاضر ميشود دو چشم خود را يا عقل خود را بدهد و همۀ دنيا را بگيرد؟ مسلّم است كه هيچ انسان عاقلی حاضر نيست چنين معاملهاي کند. خداوند در قرآن ميفرمايد:
«...أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة» [2]
نعمتهاى آشكار و نهان خود را بر شما وسعت و تماميّت بخشيده!
آيا کسي ميتواند بپذيرد که اعتقاد به تشيّع را از او بگيرند و به جاي آن تمام دنيا را در اختيار او قرار دهند؟ آيا هيچ شيعهاي حاضر ميشود تن به اين معاوضه بدهد؟
آدمي با وجود اين همه نعمت كه در اختيار دارد، باز هم ناشكر است:
«قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَه» [3]
مرگ بر اين انسان كه چقدر ناسپاس است
البته همانگونه كه خود خداوند ميفرمايد:
«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِه» [4]
و خدا را آن چنان كه بايد به بزرگى نشناختهاند.
هر چقدر هم که انسان تلاش كند، نميتواند آنگونه که حقّ خداوند است، او را سپاسگزاري کند. ولی یکی از برکات توبه، یادآوری نعمتهای بیکران الهی است.
افزون بر این، کسی که نعمتهاي الهی را به یاد آورد و آن نعمتها را قدر بداند، دیگر دنبال گناه نميرود. در واقع، یادآوری الطاف خداوند، یک حالت شرمندگی در مقابل خداوند برای انسان ایجاد میکند و زندگی سالمی را برای وی رقم خواهد زد.
-----------------------------------------------------
پي نوشتها
1- ابراهيم / 34؛ ر.ک: نحل / 18
2. لقمان / 20
3. عبس / 17
4. زمر / 67