پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 36

تاريخ درس: ۱۳۷۵/۱۰/۱۲

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح‏لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

چون كه اين جلسه جلسه آخر راجع به اخلاق است و هفته ديگر چهارشنبه مباحثه نيست و تا دوشنبه ظاهرا بيشتر مباحثه نيست لذا چون جلسه آخر است يك مقدارى راجع به وظيفه ما در ماه مبارك رمضان صحبت كنم. و اين وظيفه منقسم به دو قسم مى‏شود يك قسمت وظايف شخصى يك قسمت هم وظايف صنفى و نوعى است. يعنى مواظبت از گفتار و كردارمان، از منبرمان، از جماعتمان، از مسجدمان،... راجع به وظايف شخصى اين روايت شريف را هميشه بايد همه‏مان در نظر داشته باشيم. كه از پيغمبر اكرم(ص) نقلمى‏كنند كه مى‏فرمايند: «الا إن فى ايام دهركم نفحات الا فتعرضوا لها» نسيم‏هاى رحمت مى‏وزد ـ حتما مى‏وزد ـ و خود را در معرض اين نسيم‏ها قرار بدهيد و اين سه ماهه يعنى ماه رجب، ماه شعبان مخصوصا ماه مبارك رمضان براى خودسازى خيلى مؤثر است. «كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون» اگر حس پرهيزگارى مى‏خواهيد روزه بگيريد و اين روزه در اسلام چه واجب چه مستحب خيلى اهميت دارد. شما مفاتيح محدث قمى را مطالعه كنيد در اعياد و همچنين روزهاى عزا، دو سه چيز اهميت داده شده است كه در همه اعياد اين دو سه چيز هست، يكى غسل و يكى روزه و يكى زيارت اباعبداللّه‏ الحسين(ع) و مى‏بينيد كه به اين روزه اين قدر ـ شايد مثلاً در مفاتيح بيش از هزار مورد سفارش شده به روزه مستحبى ـ خوب اينكه روزه مستحبى‏اش است با آن همه ثواب‏ها كه ذكر شده ديگر معلوم است روزه واجبى هم سازندگى‏اش بيشتر است. ـ چون واجب است ديگر ـ و هم ثوابش بيشتر است و انسان مى‏تواند در ماه مبارك رمضان راستى روز عيد عيدى بگيرد. ما اصلاً دو تا عيد در اسلام بيشتر نداريم. عيد اسلامى، يكى عيد فطر يكى عيد اضحى و هر دوى آنها براى اين است كه ماه مبارك رمضان تمام شده است، عيد است ـ يعنى انسان عيدى مى‏گيرد از خدا، چون ماه مبارك رمضان او را آدم كرد. عيد اضحى هم همين است چون اين بواسطه اعمالى كه به جا آورده آدم شده لذا براى او عيد شده است. و مسلّم است كه روز عيد خوب مى‏شود عيدى گرفت اگر مواظبت بكنيم عالى مى‏شود. و اين روايت «من اخلص للّه‏ اربعين يوما» اگر بتوانيد مراعات بكنيد «جرأت ينابيع الحكمه من قلبه الى لسانه» يعنى كم‏كم انسان همان اواخر ماه مبارك رمضان اگر روزه باشد مى‏بيند الهامات را. مى‏بيند روشنايى‏ها را، حالا اگر نرسد به آنجا كه چشم و گوش و دل بصيرت پيدا بكند ولى مسلم است كه «جرأت ينابيع الحكمه من قلبه إلى لسانه» و بيائيد و تجربه كنيد. يعنى اين ماه مبارك رمضان را تجربه كنيد و ده روز بعدش يا ده روز قبلش. امّا براى خدا يعنى هيچ چيز و هيچ كسى در اين عبادت در نظر نباشد جز خدا. كار مشكلى است. امّا راستى اگر كسى بتواند «من اخلص للّه‏» كه اين ديگر معنايش اين است كه براى دنيا نه، براى رفتن بهشت و نرفتن جهنم هم نه، و بالاخره فقط براى خدا. البته روزه خواص. من يك تقاضا از همه شما دارم اينكه در ماه مبارك رمضان فقط اين طور نباشد كه از مبطلاتى كه در رساله نوشته پرهيز كنيد. معمولاً شماها غيرعوام مردم هستيد ديگر اقلاً روزه خواص بگيريد. شما از خواص هستيد چون از خواص هستيد روزه خواص بگيريد يعنى روزه‏اى كه به شما بخورد. نگذريد از اين رواياتى كه داريم دروغ گفتن روزه را باطل مى‏كند. غيبت كردن روزه را باطل مى‏كند. مرحوم صاحب وسائل در وسائل رواياتش را نقل كرده چشم‏چرانى روزه را باطل مى‏كند و بالاخره گناه روزه را باطل مى‏كند. حالا به خاطر اينكه روايات ديگر داريم هرچه داريم فقها حملش مى‏كنند بر نفى مرادشان از اينكه روزه را باطل مى‏كند يعنى روح روزه را از بين مى‏برد. الا در دروغ به خدا و پيغمبر(ص) كه آنجا اختلافى است كه آيا مثل دروغ معمولى است يا راستى روزه را باطل مى‏كند و موجب قضا و كفاره است. ولى بالاخره اين روايات مى‏گويد غيبت روزه را باطل مى‏كند. ديگر اين روزه روزه نيست كه «جرأت ينابيع الحكمه من قلبه الى لسانه». موقع افطار حتما يك دعاى مستجاب هست. در نماز هم اين را داريم. الّا اينكه نماز بايد با حضور قلب باشد آن حضور قلب پيدا شدنش مشكل است. كه نمى‏شود دو ركعت نماز انسان بخواند راستى خود را در محضر خدا بيابد و ببيند. امّا در روزه ديگر اينطور نيست همين مقدار كه از مبطلات پرهيز بكند خوب مى‏شود روزه. وقتى چنين باشد اگر انسان بتواند اصلاً و ابدا گناه در ماه مبارك رمضان نكند، زبانش و گوشش و چشمم كليد داشته باشد. خوب در روايات داريم اگر كسى يك روزه اينگونه بگيرد يك دعاى مستجاب دارد. لذا ما مى‏توانيم سى دعاى مستجاب از پروردگار عالم بگيريم و نبايد فكر اين را ما بكنيم كه ما اجتناب از مبطلات مى‏كنيم، نه روزه ما بايد روزه خواص باشد. آنهايى كه روزه اخص الخواص مى‏گيرند يعنى ديگر دل راستى روزه است. دل جايى نمى‏رود جز پيش خدا، در دل كسى نيست جز خدا، خوب اين مشكل است اين مثل همان حضور قلب است. ممكن است در ميان شما عزيزان افرادى باشد كه هم در نماز حضور قلب داشته باشند هم در روزه يعنى راستى در ماه مبارك رمضان روزش و شبش در دل او چيزى نباشد جز خدا، حالا اين را بگوئيد روزه اخص الخواص مشكل است. امّا نمى‏شود اين را بگوئيم كه ما طلبه‏ها روزه خواص را هم نداشته باشيم. اين يك ظلم است. ظلم به طلبگى است ظلم به روحانيت است. ظلم به امام زمان(عج) است ظلم به خداست.

انصاف اين قضيه اين است كه يك طلبه در ماه مبارك رمضان غيبت كند؟! يك طلبه در بين مردم بنشيند آنها غيبت كنند اين هم گوش دهد و اين هم شريك گناه آنها شود. خوب معلوم است اين ظلم به امام زمان(عج) است اين ظلم به روحانيت است و مقدم بر همه چيز ظلم به خودش است. و ما در ماه مبارك رمضان روزه خواص نداشته باشيم ديگر خيلى بد است. خيلى زشت است. و از همين الآن تصميم بگيريد إن‏شاءاللّه‏ اين سى تا روزه روزه خواص باشد. اگر روزه اخص الخواص نباشد روزه خواص باشد. هر كدام از شما نماز شب مى‏خوانيد كه الحمدللّه‏ قدرش را بدانيد. براى اينكه زود از انسان گرفته مى‏شود ممكن است با يك غيبت با يك زخم زبان با يك چشم‏چرانى كه ضرر براى نوع داشته باشد اين نعمت عظمى گرفته شود. هر كدام از شما كه مى‏خوانيد كه خيلى خوب، هر كدام العياذباللّه‏ نمى‏خوانيد اقلاً در ماه مبارك رمضان اين نماز شب را بخوانيد. چهل تا نماز شب در زندگى انسان خيلى تأثير دارد. خيلى تأثير دارد. من تجربه كرده‏ام. ديگران تجربه كرده‏اند. چهل روز چهل روزه و راستى چهل روز براى خدا. «من اخلص للّه‏ اربعين يوما» اين «جرأت ينابيع الحكمه...» تجربه شده است. تجربه كرده‏اند به ما گفتند. ما تجربه كرديم رفقا تجربه كرده‏اند و بيائيد تجربه كنيد. تجربه كنيد. بنابراين در ماه مبارك رمضان ديگر نماز شب نخوانيد ظلم است. اين جمله امام زمان(عج) را فراموش نكنيد كه فرموده بودند ننگ است براى طلبه نماز شب نخواند. انصاف قضيه هم اين است كه قبيح و ننگ است. لذا در ماه مبارك رمضان بايد باشد. حتما ماه مبارك رمضان خيلى قرآن بخوانيد. حالا اگر هر سه روز نمى‏شود يك ختم قرآن، هر ده روز اقلاً بشود و نگوئيد كار دارم. اينها توجيه غلط است.

و ديگر معمولاً هم در قرآن روان هستيد به يك ساعت سه جزء قرآن خوب مى‏شود خواند. اگر تدبّر داشته باشيد دو جزء قرآن مى‏خوانيد. و اين را توجّه داشته باشيم كه اگر در قرآن خسته شويم دليل بر شقاوت ماست. براى اينكه خواندن قرآن وقتى مى‏رسيد به «يا ايها الذين امنوا» لبيك يعنى خدا با زبان شما دارد با شما حرف مى‏زند. اين خيلى شقاوت مى‏خواهد كه انسان از اين خسته شود. حالا شما راستى اگر خدمت امام زمان برسيد ـ إن‏شاءاللّه‏ در بين‏مان هست يا پيدا مى‏شود ـ حالا امام زمان(عج) دارد با شما حرف مى‏زند يك ساعت دو ساعت سه ساعت خسته مى‏شويد؟ در حالى كه امام زمان(عج) عبدى است و افتخار عبدى است. و ما اين همه عشق به امام زمان(عج) مى‏ورزيم بخاطر اين است كه عبد صلاح خداست. خوب اين خدا دارد با ما حرف مى‏زند. ديگر اينها كه چشم‏بندى نيست. كلام القرآن يعنى كلام اللّه‏. خوب دارد با ما حرف مى‏زند چرا خسته مى‏شويد؟ اين خسته شدن دليل بر شقاوت ماست. دليل بر بدبختى ماست دليل بر قساوت ماست و نبايد انسان با قرآن خسته شود. خسته شدن يعنى چه؟ در يكساعت سه جزء قرآن مى‏شود خواند. با ترتيل هم بخوانيد «و رتل القرآن ترتيلا» بله اگر آشنايى كامل با قرآن نداشته باشد آن وقت يك قدرى مشكل مى‏شود. همان هم مسلم در سه ربع يا يك ساعت مى‏تواند يك جزء قرآن بخواند. بنابراين اقلاً و سه ختم قرآن در ماه رمضان بايد بخوانيد يك مقدار شب، يك مقدار روز و اين قرآن را اهميت بدهيد. معمولاً ما شيعه اهميت به قرآن خيلى نمى‏دهيم. سنى‏ها ـ اهميت به محتواى قرآن نه ولى ـ قرآن خواندن را خيلى اهميت مى‏دهند.

خب لذا مى‏بينيد در مكه و مدينه اينها خيلى قرآن مى‏خوانند. ولى ما اهميت نمى‏دهيم. استاد بزرگوار ما علّامه طباطبايى در الميزان هم نقل مى‏كنند به ما مى‏گفتند كه يكى از بزرگان اهل تسنن مى‏گفت سنّى‏ها عترت را رها كردند، مسلمان نيستند از راه حديث ثقلين. شيعه‏ها قرآن را رها كردند مسلمان نيستند از جهت روايت ثقلين. بنابراين يك مسلمان در ميان مسلمانها نيست.

حالا راستى قرآن را ما شيعه‏ها رها كرديم. ـ شما طلبه‏ها نه، اميدوارم بين شما طلبه‏ها نباشد. آن هم من ديده‏ام كه طلبه بلد نيست قرآن بخواند!! يعنى در قرآن غلط مى‏خواند. حتى رسيده به آنجا كه حمد و سوره‏اش غلط است و قرآن را روان نيست. حالا مسلّم در شما كه اين حرف‏ها نيست. ولى طلبه ديگر بايد خوب قرآن بخواند. ترجمه بداند بايد خوب آشناى به تفسير باشد اگر برداشت از قرآن نداشته باشد ولى على كل حالٍ خواندن قرآن را داشته باشد. اين آيه كه در سوره مزمل است را فراموش نكنيد. مثلش را در قرآن با اين تأكيد نداريم. «فاقرءوا ما تيسر من القرآن» اين قرائت را مى‏خواهند. «علم أن سيكون منكم مرضى و اخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل اللّه‏ و اخرون يقاتلون فى سبيل اللّه‏ فاقرءوا ما تيسر منه» يعنى تا مى‏توانى قرآن بخوان. خدا مى‏داند كه مريضى در همان حال قرآن بخوان. خدا مى‏داند گاهى سرت شلوغ است. مثل اينكه آقا ده تا منبر دارد نماز جماعت دارد، سرش شلوغ است. مطالعه دارد، درس دارد، تا مى‏شود قرآن بخوان. خدا مى‏داند در خطّ مقدم جبهه هستى تير مثل باران مى‏بارد «فاقرءوا ما تيسر منه» اين قرآن است. اين سه تا امر روى آن است و ما اين امرها را زير پا مى‏گذاريم. اقلاً در ماه مبارك رمضان بيائيد اين سه تا امرى كه در اين آيه هست زنده‏اش بكنيم.

همچنين خواندن دعا؛ در اين مفاتيح همه چيز هست. تمام اسرار شيعه در اين دعاها هست. ائمه طاهرين(ع) نمى‏توانستند اسرار را بگويند، يا كسى را نداشتند، يا مى‏ترسيدند، تمام اسرار در اين دعاها هست. مسئله جبر و تفويض در اين دعاها هست. يك دعا خيلى كوچك است ولى يك مرتبه مى‏بينيد مسئله جبر و تفويض در آن حل شده است، مسأله قضا و قدر را حل كرده، مسأله بداء را آورده مسئله رجعت را آورده، مسئله علم امام آمده، مسئله لقاء و فناى خدا آمده، دعاى خيلى كوچك، همين دعاى ابوحمزه ثمالى شما ببينيد از اوّل تا آخر اين دعا يك كتاب اخلاق است. راستى اگر از اوّل ابوحمزه تا آخر دقت كنيم مى‏بينيم كه يك جلد كتاب اخلاق است. خوب اين دعاها را براى ما طلبه‏ها گفته‏اند. ما بايد لذت ببريم از اين دعاها. دعا چيست! حرف زدن با خدا. حالا شما خدمت امام زمان(عج) برسيد با ايشان صحبت كنيد خسته مى‏شويد؟ يكساعت دو ساعت پنج ساعت؟ نه. ما توجّه نداريم كه چكار مى‏كنيم. لذا دعا يعنى كلام صاعد، قرآن يعنى كلام نازل. و نماز هم كلام صاعد است هم كلام نازل و ما نبايد در اينها خسته باشيم يا جايى برويم. اگر الآن شما خدمت امام زمان(عج) باشيد و آقا دارند با شما حرف مى‏زنند آيا ذهن و قلب و گوش تان جايى ديگر مى‏رود؟ در دعا و قرآن خواندن بايد اينطور باشيد و من تقاضا دارم در ماه مبارك رمضان به اين دعا و قرآن خيلى اهميت بدهيد. خيلى سازندگى دارد.

اهل دل، علماى علم اخلاق، آنهايى كه به جايى رسيدند خيلى سفارش به اين دو چيز مى‏كنند. دعا و قرآن، كلام صاعد و كلام نازل. اين حرف خيلى دارد. من بيش از اين مزاحم نمى‏شوم. همه شما مى‏دانيد. به شما تذكر مى‏دهيم. پس بنابراين خلاصه اين شد:

1ـ اين ماه مبارك رمضان روزه بگيريد روزه خواص، همه اعضا و جوارح شما روزه باشد. خدا وعده داده است سى دعاى مستجاب داشته باشيد.

2ـ به عبادات اهميت دهيد. نماز شب، خواندن دعا، خواندن قرآن، نماز اوّل وقت با ادب نماز خواندن و بالاخره رابطه با خدا محكم باشد.

بله اسلام رابطه با خدا فقط، ندارد رابطه با مردم هم دارد. كه الحمدللّه‏ ديگر غالب شما رابطه‏تان با مردم همين نماز جماعت و منبرتان هست و همين خدمت به خلق خداست كه بالاترين خدمت به خلق خدا هم همين است كه ثوابش هم اين است كه در اين ماه مبارك رمضان اگر شما بتوانيد يك نفر را بسازيد. «من احياها فكانما احى الناس جميعا.» بله قصد قربت را هم فراموش نكنيد. مسجد برويد فقط براى خدا. تمرين كند. مشكل است امّا به تمرين آسان مى‏شود. با آن خلوص چهل روزه آسان مى‏شود. با خواست از خدا آسان مى‏شود. نماز جماعت فقط براى خدا. حالا يك نفر پشت‏سر شما باشد يا يك ميليون نفر، بايد براى شما فرقى نكند. چه فرقى مى‏كند؟ خواص باشند يا عوام. شما براى خدا بخوانيد. منبر برويد فقط براى خدا، براى اينها اينها به قول امام صادق(ع) مى‏فرمايد شيعيان ما اينها اولادهاى ما و يتاماى ما هستند و براى اينكه ما اولاد امام صادق(ع) را يتيم‏هاى اهل‏بيت(ع) را رسيدگى بايد بكنيم بايد منبر برويم براى اينها فقط براى خدا و چهل روز فقط براى خدا و رابطه با خدا، رابطه با مردم هم فقط براى خدا، يك عيدى گرفتن از خدا روز عيد. «جرأت ينابيع الحكمه من قلبه الى لسانه» و امّا راجع به اجتماع‏مان در ماه مبارك رمضان معمولاً ما جلسات خصوصى داريم و در اين جلسات خصوصى غيبت مى‏شود. حالا غيبت سياسى يا غيبت اجتماعى يا غيبت فردى، غيبت مى‏شود. جلويش را بايد بگيريد همسو نشويد. اين همسو شدن با مريد خيلى ضرر دارد. و اگر جلوى غيبت را نمى‏گيريد لااقل بنمايانيد كه من ناراحتم از اين غيبت. اين واجب و لازم است و نهى از منكر است و نهى از منكر از الزم لازمات است بنمايانيد. خود غيبت نكنيد. معمولاً اين مجالسى كه حتى شما طلبه‏ها در مجلس هستيد غيبت مى‏شود. و خوب اين «لايغتب بعضكم بعضا أيحب احدكم أن يأكل لحم أخيه ميتا فكرهتموه» (الحجرات ـ آيه 12) اين قرآن است و بايد رعايت شود. نبايد فراموش شود. يعنى سفره مرده‏خورى پهن شود و همه‏مان مرده بخوريم. يكى از اهل دل به من مى‏گفت در يك جلسه‏اى غيبت كردند من شنيدم بايد نهى مى‏كردم نهى نكردم. شب خواب ديدم همان كسانى كه داشتند غييبت مى‏كردند پشت‏سر همان افرادى كه غيبت مى‏كردند آوردندشان، همه آنها آن سر مى‏بريد، شقه مى‏كرد و به من مى‏گفت بريز داخل ديگ و من دسته دسته مى‏ريختم داخل ديگ و بنا بود اينها را ما بپزيم و بخوريم و من از خواب بيدار شدم. اينها مسلّم است از نظر قرآن و از نظر روايات اهل‏بيت(ع). يك روايتى حضرت امام(ره) بارها و بارها و هر سال مخصوصا موقعى كه مى‏خواستيم متفرق شويم بين مردم براى ما مى‏خواندند. كه اين روايت را امام حسين(ع) فرمودند، امام زين‏العابدين(ع) هم فرمودند: «الغيبة ادام كلاب اهل نار» غيبت نان خورش سگ‏هاى جهنم است. يعنى غيبت است كه انسان را سگ مى‏كند. جهنمى مى‏كند. سگ جهنم مى‏شود. آنجا غذا لازم دارد همان غيبت‏ها بعنوان گوشت گنديده مى‏آورند در جهنم خورد غيبت‏كن مى‏دهند.

غيبت‏هاى ما طلبه‏ها كه تنها نمى‏شود يا با زن و بچه‏مان هستيم يا با مردم. ديگر دوجانبه مى‏شود همين طور كه راجع به زنهاى پيغمبر دارد كه اگر يك غيبت كرديد دو غيبت براى شما حساب مى‏كنند يكى گناه غيبت، يكى هم گناه اينكه ما ابهمت غيبت را از دلها بريدم. اهل علم را سست كرديم. لذا تقاضا دارم جلوى غيبت را بگيريد. مشكل هم هست. به مريدها برمى‏خورد امّا چاره‏اى نيست. بايد در خانه نگذاريم غيبت شود، مرده‏خورى شود. ديگر شايعه‏ها كه وامصيبتا. اين حرفهاى مالايُعنى، اين مجالس ما معمولاً مالايُعنى است. يك حرفهايى مى‏زنند گاهى از بازارشان، گاهى از كارشان، گاهى گله از اقتصاد و دولتشان، گاهى... كه نه نتيجه دنيا دارد نه نتيجه آخرت خوب اين فشار قبر دارد. روايت داريم كه پيغمبر اكرم(ص) يك جوانى را به دست مباركشان در قبر گذاشتند روى قبر را پوشاندند. مادرش آمد گفت ديگر برايت گريه نمى‏كنم چون بدست پيغمبر(ص) رفتى داخل قبر، بهشتى هستى. مادرش كه رفت پيغمبر فرمودند قبر چنان فشارى به او آورد كه استخوانهاى سينه‏اش درهم شكسته شد. گفتند يا رسول‏اللّه‏ آدم خوبى بود امّا مالايُعنى زياد داشت. يعنى وِروِر، مرتب حرف زدن و گفتن، «مايلفظ من قول الا لديه رقيب عتيق» اينها را مى‏نويسند ديگر. مى‏نويسند و اين مجالس ما مالايعنى زياد دارد. اصلاً معنا ندارد مجلس را ما بدهيم دست ديگران. خوب همين طور كه منبرش را ما بايد برويم همين طور در جلسه هم كه نشسته‏ايم جلسه را ما بايد كنترل كنيم. تا مى‏بينى مى‏خواهد مالايُعنى بگويد به آن رفيق پهلويى بگو آقا تيمم كن ببينم بلدى تيمم كنى. آقا مجلس را به اين سمت ببريد. خوب يك واجب هم هست. بگو يك قدرى آب بياوريد من وضو بگيرم براى اينكه شما ببينيد من درست وضو مى‏گيرم؟ من مى‏خواهم حمد و سوره‏ام را بخوانم شما ببينيد اشكال دارد يا نه؟ يك مسأله جلو بياور و بگو رساله را بياورند در رساله آنرا بررسى كنيد. زنتان، بچه‏هايتان هم اگر خواستند غيبت كنند به همين صورت عمل كنيد. مخصوصا در مجالس اگر جلسه را كنترل نكنيد او غيبت مى‏كند و گناهش در نامه اعمال شما نوشته مى‏شود. يك چيز ديگرى هم در آخر كار به شما بگويم و آن اين است كه اين اختلاف آخوندى كه هميشه بوده است و بد بوده است. بيائيد و اين اختلاف آخوندى را، حرف زدن پشت‏سر همديگر را، مخصوصا در ميان عوام مردم، مخصوصا در مجالس نداشته باشيد. خدا لعنت كند اين خط و خط‏بازى را. اين چه خطى است؟ بيائيد و نداشته باشيد. يك مثال عوامانه‏اى براى شما بزنم از اين مثال عوامانه برداشت بكنيد كه مردم روى كار و حرف ما حساب مى‏كنند، دو تا طلبه براى رفتن منبر در دهى رفتند. اين دو تا طلبه با هم خوب نبودند. (حالا شما كه با هم خوب هستيد.) امّا رفيق بودند. اين آقايى كه ميزبان اين دو طلبه در آن ده بود مى‏خواست اين‏ها را امتحان كند كه چند مرده حلاج هستند در ماه مبارك رمضان مى‏خواهند يك ماه در اين ده منبر بروند چكاره هستند. لذا يكى از طلبه‏ها براى تطهير بلند شد و رفت. صاحب منزل از او كه مانده بود پرسيد كه اين رفيقت چطور آدمى‏است؟ گفت اين يك گاوى است هيچ چيز سرش نمى‏شود. بعد مدتى بعد آن طلبه براى تطهير رفت. صاحب‏خانه دوباره از آن يكى پرسيد اين رفيقت چطور آدمى‏است؟ گفت اين يك اُلاغى است هيچ چيزى حالى‏اش نيست. هيچى. ديگر حالا آمده اينجا. آن ميزبان فهميده موقع شام سفره انداخت سه بشقاب آورد. يك بشقاب برنج گذاشت جلوى خودش، يك بشقاب پنبه‏دانه گذاشت جلوى گاوِه و يك بشقاب جو گذاشت جلوى الاغِ. اين‏ها ناراحت شدند چرا جسارت مى‏كنى؟ گفت نه بابا. شما ميهمان من هستيد من ميزبان هستم. بالاترين غذاها را بايد براى شما بياورم. من كه شما را نمى‏شناختم خودتان خودتان را معرفى كرديد. آن معرفى كرد ديگرى گاو است و بهترين غذاها براى گاو پنبه‏دانه است و آن يكى معرفى كرد كه ديگرى الاغ است بهترين غذاها براى او جو است. من هم كه آدم هستم بهترين غذاها براى من برنج است. مردم اگر گوش مى‏دهند حرفهاى ما را، اين دليل بر آن نيست كه حالا مرا دوست دارد نه او را. نه، وقتى شما يك كسى را خراب مى‏كنى اوّل خودت را خراب مى‏كنى بعد او را.

اوّل روحانيت را مى‏كوبى بعد به چيزهاى ديگر مى‏رسد. و بيائيد روحانيت را نكوبيد. بيائيد ديگران را نكوبيد كه كوبندگى براى ماست. بدانيد اين حرف‏ها مورد رضايت امام زمان(عج) نيست و اين هم كه مى‏بينى امام زمان(عج) خيلى به ما نظر لطفى ندارد براى خاطر همين روش و همين منش و كارهاى ما است. بنابراين از همه شما تقاضا دارم در ماه مبارك رمضان چه در منبر چه در مسجد. دلم نمى‏خواهد از اين حرفها بزنم. اين حرف‏ها زشت است. ولى چرا بايد دو امام جماعت در يك مسجد با هم اختلاف داشته باشند؟ چرا بايد با هم بد باشند؟ چرا مريدهاى اين بايد دشمن مريدهاى آن باشند؟ اين مرده‏شور عوام مردم را ببرد كه اگر مريد من است ديگر بايد دشمن آن باشد. اگر مريد اوست بايد دشمن من باشد!!! اين وضع نكبت‏بارى است كه ماها داريم. خوب چرا؟ همه‏مان كه اهل علم هستيم. دو تا طلبه آمده‏ايم كه يك مسجد را اداره بكنيم. آمده‏ايم يك دهى را اداره بكنيم. و مى‏گذرد. آنچه خدا بخواهد. «قل اللهم مالك الملك تؤتى الملك من تشاء و تنزع الملك ممّن تشاء و تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء بيدك الخير انك على كل شى‏ء قدير.» (آل‏عمران ـ آيه 26) اگر بنا شد خدا شما را عزيز كند تمام دنيا پشت به پشت هم كنند بخواهند شما را ذليل كنند نمى‏شود. خودشان ذليل مى‏شوند. اگر هم بناست شما ذليل شويد تمام دنيا پشت به پشت هم كنند و بخواهند شما را عزيز كنند نمى‏شود. خودشان ذليل مى‏شوند. شما هم ذليل هستيد. لذا بگوئيد خدا. و من تقاضا دارم در اين ماه مبارك رمضان خودمانى ـ كه علماى اخلاق اسمش را مى‏گذارند عالم اُنس ـ در مناجات شعبانيه عالم اُنس خيلى داريم. من تقاضا دارم اين عالم انس با خدا در ماه رمضان بيشتر داشته باشيم. يعنى يك وقت تنها هستيم. دو سه مرتبه بگو خدا خدا خدا. ديگر حالا چه بدهد، چه مى‏خواهم، اينها را بگذار كنار. «علمه بحالى حسبى بسؤالى» اين خدا خدا خدا خيلى كار مى‏كند. من اميدوارم در ماه رمضان عالم اُنس‏تان با خدا خيلى باشد. ما با عدم قابليت دعايتان مى‏كنيم. از
همه شما هم التماس دعا داريم.

و السلام عليكم و رحمه‏اللّه‏ و بركاته

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group