موضوع درس:
شماره درس: 36
تاريخ درس: ۱۳۷۵/۱۰/۱۲
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم بسم اللّه الرحمن الرحيم رب اشرحلى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
چون كه اين جلسه جلسه آخر راجع به اخلاق است و هفته ديگر چهارشنبه مباحثه نيست و تا دوشنبه ظاهرا بيشتر مباحثه نيست لذا چون جلسه آخر است يك مقدارى راجع به وظيفه ما در ماه مبارك رمضان صحبت كنم. و اين وظيفه منقسم به دو قسم مىشود يك قسمت وظايف شخصى يك قسمت هم وظايف صنفى و نوعى است. يعنى مواظبت از گفتار و كردارمان، از منبرمان، از جماعتمان، از مسجدمان،... راجع به وظايف شخصى اين روايت شريف را هميشه بايد همهمان در نظر داشته باشيم. كه از پيغمبر اكرم(ص) نقلمىكنند كه مىفرمايند: «الا إن فى ايام دهركم نفحات الا فتعرضوا لها» نسيمهاى رحمت مىوزد ـ حتما مىوزد ـ و خود را در معرض اين نسيمها قرار بدهيد و اين سه ماهه يعنى ماه رجب، ماه شعبان مخصوصا ماه مبارك رمضان براى خودسازى خيلى مؤثر است. «كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون» اگر حس پرهيزگارى مىخواهيد روزه بگيريد و اين روزه در اسلام چه واجب چه مستحب خيلى اهميت دارد. شما مفاتيح محدث قمى را مطالعه كنيد در اعياد و همچنين روزهاى عزا، دو سه چيز اهميت داده شده است كه در همه اعياد اين دو سه چيز هست، يكى غسل و يكى روزه و يكى زيارت اباعبداللّه الحسين(ع) و مىبينيد كه به اين روزه اين قدر ـ شايد مثلاً در مفاتيح بيش از هزار مورد سفارش شده به روزه مستحبى ـ خوب اينكه روزه مستحبىاش است با آن همه ثوابها كه ذكر شده ديگر معلوم است روزه واجبى هم سازندگىاش بيشتر است. ـ چون واجب است ديگر ـ و هم ثوابش بيشتر است و انسان مىتواند در ماه مبارك رمضان راستى روز عيد عيدى بگيرد. ما اصلاً دو تا عيد در اسلام بيشتر نداريم. عيد اسلامى، يكى عيد فطر يكى عيد اضحى و هر دوى آنها براى اين است كه ماه مبارك رمضان تمام شده است، عيد است ـ يعنى انسان عيدى مىگيرد از خدا، چون ماه مبارك رمضان او را آدم كرد. عيد اضحى هم همين است چون اين بواسطه اعمالى كه به جا آورده آدم شده لذا براى او عيد شده است. و مسلّم است كه روز عيد خوب مىشود عيدى گرفت اگر مواظبت بكنيم عالى مىشود. و اين روايت «من اخلص للّه اربعين يوما» اگر بتوانيد مراعات بكنيد «جرأت ينابيع الحكمه من قلبه الى لسانه» يعنى كمكم انسان همان اواخر ماه مبارك رمضان اگر روزه باشد مىبيند الهامات را. مىبيند روشنايىها را، حالا اگر نرسد به آنجا كه چشم و گوش و دل بصيرت پيدا بكند ولى مسلم است كه «جرأت ينابيع الحكمه من قلبه إلى لسانه» و بيائيد و تجربه كنيد. يعنى اين ماه مبارك رمضان را تجربه كنيد و ده روز بعدش يا ده روز قبلش. امّا براى خدا يعنى هيچ چيز و هيچ كسى در اين عبادت در نظر نباشد جز خدا. كار مشكلى است. امّا راستى اگر كسى بتواند «من اخلص للّه» كه اين ديگر معنايش اين است كه براى دنيا نه، براى رفتن بهشت و نرفتن جهنم هم نه، و بالاخره فقط براى خدا. البته روزه خواص. من يك تقاضا از همه شما دارم اينكه در ماه مبارك رمضان فقط اين طور نباشد كه از مبطلاتى كه در رساله نوشته پرهيز كنيد. معمولاً شماها غيرعوام مردم هستيد ديگر اقلاً روزه خواص بگيريد. شما از خواص هستيد چون از خواص هستيد روزه خواص بگيريد يعنى روزهاى كه به شما بخورد. نگذريد از اين رواياتى كه داريم دروغ گفتن روزه را باطل مىكند. غيبت كردن روزه را باطل مىكند. مرحوم صاحب وسائل در وسائل رواياتش را نقل كرده چشمچرانى روزه را باطل مىكند و بالاخره گناه روزه را باطل مىكند. حالا به خاطر اينكه روايات ديگر داريم هرچه داريم فقها حملش مىكنند بر نفى مرادشان از اينكه روزه را باطل مىكند يعنى روح روزه را از بين مىبرد. الا در دروغ به خدا و پيغمبر(ص) كه آنجا اختلافى است كه آيا مثل دروغ معمولى است يا راستى روزه را باطل مىكند و موجب قضا و كفاره است. ولى بالاخره اين روايات مىگويد غيبت روزه را باطل مىكند. ديگر اين روزه روزه نيست كه «جرأت ينابيع الحكمه من قلبه الى لسانه». موقع افطار حتما يك دعاى مستجاب هست. در نماز هم اين را داريم. الّا اينكه نماز بايد با حضور قلب باشد آن حضور قلب پيدا شدنش مشكل است. كه نمىشود دو ركعت نماز انسان بخواند راستى خود را در محضر خدا بيابد و ببيند. امّا در روزه ديگر اينطور نيست همين مقدار كه از مبطلات پرهيز بكند خوب مىشود روزه. وقتى چنين باشد اگر انسان بتواند اصلاً و ابدا گناه در ماه مبارك رمضان نكند، زبانش و گوشش و چشمم كليد داشته باشد. خوب در روايات داريم اگر كسى يك روزه اينگونه بگيرد يك دعاى مستجاب دارد. لذا ما مىتوانيم سى دعاى مستجاب از پروردگار عالم بگيريم و نبايد فكر اين را ما بكنيم كه ما اجتناب از مبطلات مىكنيم، نه روزه ما بايد روزه خواص باشد. آنهايى كه روزه اخص الخواص مىگيرند يعنى ديگر دل راستى روزه است. دل جايى نمىرود جز پيش خدا، در دل كسى نيست جز خدا، خوب اين مشكل است اين مثل همان حضور قلب است. ممكن است در ميان شما عزيزان افرادى باشد كه هم در نماز حضور قلب داشته باشند هم در روزه يعنى راستى در ماه مبارك رمضان روزش و شبش در دل او چيزى نباشد جز خدا، حالا اين را بگوئيد روزه اخص الخواص مشكل است. امّا نمىشود اين را بگوئيم كه ما طلبهها روزه خواص را هم نداشته باشيم. اين يك ظلم است. ظلم به طلبگى است ظلم به روحانيت است. ظلم به امام زمان(عج) است ظلم به خداست.
انصاف اين قضيه اين است كه يك طلبه در ماه مبارك رمضان غيبت كند؟! يك طلبه در بين مردم بنشيند آنها غيبت كنند اين هم گوش دهد و اين هم شريك گناه آنها شود. خوب معلوم است اين ظلم به امام زمان(عج) است اين ظلم به روحانيت است و مقدم بر همه چيز ظلم به خودش است. و ما در ماه مبارك رمضان روزه خواص نداشته باشيم ديگر خيلى بد است. خيلى زشت است. و از همين الآن تصميم بگيريد إنشاءاللّه اين سى تا روزه روزه خواص باشد. اگر روزه اخص الخواص نباشد روزه خواص باشد. هر كدام از شما نماز شب مىخوانيد كه الحمدللّه قدرش را بدانيد. براى اينكه زود از انسان گرفته مىشود ممكن است با يك غيبت با يك زخم زبان با يك چشمچرانى كه ضرر براى نوع داشته باشد اين نعمت عظمى گرفته شود. هر كدام از شما كه مىخوانيد كه خيلى خوب، هر كدام العياذباللّه نمىخوانيد اقلاً در ماه مبارك رمضان اين نماز شب را بخوانيد. چهل تا نماز شب در زندگى انسان خيلى تأثير دارد. خيلى تأثير دارد. من تجربه كردهام. ديگران تجربه كردهاند. چهل روز چهل روزه و راستى چهل روز براى خدا. «من اخلص للّه اربعين يوما» اين «جرأت ينابيع الحكمه...» تجربه شده است. تجربه كردهاند به ما گفتند. ما تجربه كرديم رفقا تجربه كردهاند و بيائيد تجربه كنيد. تجربه كنيد. بنابراين در ماه مبارك رمضان ديگر نماز شب نخوانيد ظلم است. اين جمله امام زمان(عج) را فراموش نكنيد كه فرموده بودند ننگ است براى طلبه نماز شب نخواند. انصاف قضيه هم اين است كه قبيح و ننگ است. لذا در ماه مبارك رمضان بايد باشد. حتما ماه مبارك رمضان خيلى قرآن بخوانيد. حالا اگر هر سه روز نمىشود يك ختم قرآن، هر ده روز اقلاً بشود و نگوئيد كار دارم. اينها توجيه غلط است.
و ديگر معمولاً هم در قرآن روان هستيد به يك ساعت سه جزء قرآن خوب مىشود خواند. اگر تدبّر داشته باشيد دو جزء قرآن مىخوانيد. و اين را توجّه داشته باشيم كه اگر در قرآن خسته شويم دليل بر شقاوت ماست. براى اينكه خواندن قرآن وقتى مىرسيد به «يا ايها الذين امنوا» لبيك يعنى خدا با زبان شما دارد با شما حرف مىزند. اين خيلى شقاوت مىخواهد كه انسان از اين خسته شود. حالا شما راستى اگر خدمت امام زمان برسيد ـ إنشاءاللّه در بينمان هست يا پيدا مىشود ـ حالا امام زمان(عج) دارد با شما حرف مىزند يك ساعت دو ساعت سه ساعت خسته مىشويد؟ در حالى كه امام زمان(عج) عبدى است و افتخار عبدى است. و ما اين همه عشق به امام زمان(عج) مىورزيم بخاطر اين است كه عبد صلاح خداست. خوب اين خدا دارد با ما حرف مىزند. ديگر اينها كه چشمبندى نيست. كلام القرآن يعنى كلام اللّه. خوب دارد با ما حرف مىزند چرا خسته مىشويد؟ اين خسته شدن دليل بر شقاوت ماست. دليل بر بدبختى ماست دليل بر قساوت ماست و نبايد انسان با قرآن خسته شود. خسته شدن يعنى چه؟ در يكساعت سه جزء قرآن مىشود خواند. با ترتيل هم بخوانيد «و رتل القرآن ترتيلا» بله اگر آشنايى كامل با قرآن نداشته باشد آن وقت يك قدرى مشكل مىشود. همان هم مسلم در سه ربع يا يك ساعت مىتواند يك جزء قرآن بخواند. بنابراين اقلاً و سه ختم قرآن در ماه رمضان بايد بخوانيد يك مقدار شب، يك مقدار روز و اين قرآن را اهميت بدهيد. معمولاً ما شيعه اهميت به قرآن خيلى نمىدهيم. سنىها ـ اهميت به محتواى قرآن نه ولى ـ قرآن خواندن را خيلى اهميت مىدهند.
خب لذا مىبينيد در مكه و مدينه اينها خيلى قرآن مىخوانند. ولى ما اهميت نمىدهيم. استاد بزرگوار ما علّامه طباطبايى در الميزان هم نقل مىكنند به ما مىگفتند كه يكى از بزرگان اهل تسنن مىگفت سنّىها عترت را رها كردند، مسلمان نيستند از راه حديث ثقلين. شيعهها قرآن را رها كردند مسلمان نيستند از جهت روايت ثقلين. بنابراين يك مسلمان در ميان مسلمانها نيست.
حالا راستى قرآن را ما شيعهها رها كرديم. ـ شما طلبهها نه، اميدوارم بين شما طلبهها نباشد. آن هم من ديدهام كه طلبه بلد نيست قرآن بخواند!! يعنى در قرآن غلط مىخواند. حتى رسيده به آنجا كه حمد و سورهاش غلط است و قرآن را روان نيست. حالا مسلّم در شما كه اين حرفها نيست. ولى طلبه ديگر بايد خوب قرآن بخواند. ترجمه بداند بايد خوب آشناى به تفسير باشد اگر برداشت از قرآن نداشته باشد ولى على كل حالٍ خواندن قرآن را داشته باشد. اين آيه كه در سوره مزمل است را فراموش نكنيد. مثلش را در قرآن با اين تأكيد نداريم. «فاقرءوا ما تيسر من القرآن» اين قرائت را مىخواهند. «علم أن سيكون منكم مرضى و اخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل اللّه و اخرون يقاتلون فى سبيل اللّه فاقرءوا ما تيسر منه» يعنى تا مىتوانى قرآن بخوان. خدا مىداند كه مريضى در همان حال قرآن بخوان. خدا مىداند گاهى سرت شلوغ است. مثل اينكه آقا ده تا منبر دارد نماز جماعت دارد، سرش شلوغ است. مطالعه دارد، درس دارد، تا مىشود قرآن بخوان. خدا مىداند در خطّ مقدم جبهه هستى تير مثل باران مىبارد «فاقرءوا ما تيسر منه» اين قرآن است. اين سه تا امر روى آن است و ما اين امرها را زير پا مىگذاريم. اقلاً در ماه مبارك رمضان بيائيد اين سه تا امرى كه در اين آيه هست زندهاش بكنيم.
همچنين خواندن دعا؛ در اين مفاتيح همه چيز هست. تمام اسرار شيعه در اين دعاها هست. ائمه طاهرين(ع) نمىتوانستند اسرار را بگويند، يا كسى را نداشتند، يا مىترسيدند، تمام اسرار در اين دعاها هست. مسئله جبر و تفويض در اين دعاها هست. يك دعا خيلى كوچك است ولى يك مرتبه مىبينيد مسئله جبر و تفويض در آن حل شده است، مسأله قضا و قدر را حل كرده، مسأله بداء را آورده مسئله رجعت را آورده، مسئله علم امام آمده، مسئله لقاء و فناى خدا آمده، دعاى خيلى كوچك، همين دعاى ابوحمزه ثمالى شما ببينيد از اوّل تا آخر اين دعا يك كتاب اخلاق است. راستى اگر از اوّل ابوحمزه تا آخر دقت كنيم مىبينيم كه يك جلد كتاب اخلاق است. خوب اين دعاها را براى ما طلبهها گفتهاند. ما بايد لذت ببريم از اين دعاها. دعا چيست! حرف زدن با خدا. حالا شما خدمت امام زمان(عج) برسيد با ايشان صحبت كنيد خسته مىشويد؟ يكساعت دو ساعت پنج ساعت؟ نه. ما توجّه نداريم كه چكار مىكنيم. لذا دعا يعنى كلام صاعد، قرآن يعنى كلام نازل. و نماز هم كلام صاعد است هم كلام نازل و ما نبايد در اينها خسته باشيم يا جايى برويم. اگر الآن شما خدمت امام زمان(عج) باشيد و آقا دارند با شما حرف مىزنند آيا ذهن و قلب و گوش تان جايى ديگر مىرود؟ در دعا و قرآن خواندن بايد اينطور باشيد و من تقاضا دارم در ماه مبارك رمضان به اين دعا و قرآن خيلى اهميت بدهيد. خيلى سازندگى دارد.
اهل دل، علماى علم اخلاق، آنهايى كه به جايى رسيدند خيلى سفارش به اين دو چيز مىكنند. دعا و قرآن، كلام صاعد و كلام نازل. اين حرف خيلى دارد. من بيش از اين مزاحم نمىشوم. همه شما مىدانيد. به شما تذكر مىدهيم. پس بنابراين خلاصه اين شد:
1ـ اين ماه مبارك رمضان روزه بگيريد روزه خواص، همه اعضا و جوارح شما روزه باشد. خدا وعده داده است سى دعاى مستجاب داشته باشيد.
2ـ به عبادات اهميت دهيد. نماز شب، خواندن دعا، خواندن قرآن، نماز اوّل وقت با ادب نماز خواندن و بالاخره رابطه با خدا محكم باشد.
بله اسلام رابطه با خدا فقط، ندارد رابطه با مردم هم دارد. كه الحمدللّه ديگر غالب شما رابطهتان با مردم همين نماز جماعت و منبرتان هست و همين خدمت به خلق خداست كه بالاترين خدمت به خلق خدا هم همين است كه ثوابش هم اين است كه در اين ماه مبارك رمضان اگر شما بتوانيد يك نفر را بسازيد. «من احياها فكانما احى الناس جميعا.» بله قصد قربت را هم فراموش نكنيد. مسجد برويد فقط براى خدا. تمرين كند. مشكل است امّا به تمرين آسان مىشود. با آن خلوص چهل روزه آسان مىشود. با خواست از خدا آسان مىشود. نماز جماعت فقط براى خدا. حالا يك نفر پشتسر شما باشد يا يك ميليون نفر، بايد براى شما فرقى نكند. چه فرقى مىكند؟ خواص باشند يا عوام. شما براى خدا بخوانيد. منبر برويد فقط براى خدا، براى اينها اينها به قول امام صادق(ع) مىفرمايد شيعيان ما اينها اولادهاى ما و يتاماى ما هستند و براى اينكه ما اولاد امام صادق(ع) را يتيمهاى اهلبيت(ع) را رسيدگى بايد بكنيم بايد منبر برويم براى اينها فقط براى خدا و چهل روز فقط براى خدا و رابطه با خدا، رابطه با مردم هم فقط براى خدا، يك عيدى گرفتن از خدا روز عيد. «جرأت ينابيع الحكمه من قلبه الى لسانه» و امّا راجع به اجتماعمان در ماه مبارك رمضان معمولاً ما جلسات خصوصى داريم و در اين جلسات خصوصى غيبت مىشود. حالا غيبت سياسى يا غيبت اجتماعى يا غيبت فردى، غيبت مىشود. جلويش را بايد بگيريد همسو نشويد. اين همسو شدن با مريد خيلى ضرر دارد. و اگر جلوى غيبت را نمىگيريد لااقل بنمايانيد كه من ناراحتم از اين غيبت. اين واجب و لازم است و نهى از منكر است و نهى از منكر از الزم لازمات است بنمايانيد. خود غيبت نكنيد. معمولاً اين مجالسى كه حتى شما طلبهها در مجلس هستيد غيبت مىشود. و خوب اين «لايغتب بعضكم بعضا أيحب احدكم أن يأكل لحم أخيه ميتا فكرهتموه» (الحجرات ـ آيه 12) اين قرآن است و بايد رعايت شود. نبايد فراموش شود. يعنى سفره مردهخورى پهن شود و همهمان مرده بخوريم. يكى از اهل دل به من مىگفت در يك جلسهاى غيبت كردند من شنيدم بايد نهى مىكردم نهى نكردم. شب خواب ديدم همان كسانى كه داشتند غييبت مىكردند پشتسر همان افرادى كه غيبت مىكردند آوردندشان، همه آنها آن سر مىبريد، شقه مىكرد و به من مىگفت بريز داخل ديگ و من دسته دسته مىريختم داخل ديگ و بنا بود اينها را ما بپزيم و بخوريم و من از خواب بيدار شدم. اينها مسلّم است از نظر قرآن و از نظر روايات اهلبيت(ع). يك روايتى حضرت امام(ره) بارها و بارها و هر سال مخصوصا موقعى كه مىخواستيم متفرق شويم بين مردم براى ما مىخواندند. كه اين روايت را امام حسين(ع) فرمودند، امام زينالعابدين(ع) هم فرمودند: «الغيبة ادام كلاب اهل نار» غيبت نان خورش سگهاى جهنم است. يعنى غيبت است كه انسان را سگ مىكند. جهنمى مىكند. سگ جهنم مىشود. آنجا غذا لازم دارد همان غيبتها بعنوان گوشت گنديده مىآورند در جهنم خورد غيبتكن مىدهند.
غيبتهاى ما طلبهها كه تنها نمىشود يا با زن و بچهمان هستيم يا با مردم. ديگر دوجانبه مىشود همين طور كه راجع به زنهاى پيغمبر دارد كه اگر يك غيبت كرديد دو غيبت براى شما حساب مىكنند يكى گناه غيبت، يكى هم گناه اينكه ما ابهمت غيبت را از دلها بريدم. اهل علم را سست كرديم. لذا تقاضا دارم جلوى غيبت را بگيريد. مشكل هم هست. به مريدها برمىخورد امّا چارهاى نيست. بايد در خانه نگذاريم غيبت شود، مردهخورى شود. ديگر شايعهها كه وامصيبتا. اين حرفهاى مالايُعنى، اين مجالس ما معمولاً مالايُعنى است. يك حرفهايى مىزنند گاهى از بازارشان، گاهى از كارشان، گاهى گله از اقتصاد و دولتشان، گاهى... كه نه نتيجه دنيا دارد نه نتيجه آخرت خوب اين فشار قبر دارد. روايت داريم كه پيغمبر اكرم(ص) يك جوانى را به دست مباركشان در قبر گذاشتند روى قبر را پوشاندند. مادرش آمد گفت ديگر برايت گريه نمىكنم چون بدست پيغمبر(ص) رفتى داخل قبر، بهشتى هستى. مادرش كه رفت پيغمبر فرمودند قبر چنان فشارى به او آورد كه استخوانهاى سينهاش درهم شكسته شد. گفتند يا رسولاللّه آدم خوبى بود امّا مالايُعنى زياد داشت. يعنى وِروِر، مرتب حرف زدن و گفتن، «مايلفظ من قول الا لديه رقيب عتيق» اينها را مىنويسند ديگر. مىنويسند و اين مجالس ما مالايعنى زياد دارد. اصلاً معنا ندارد مجلس را ما بدهيم دست ديگران. خوب همين طور كه منبرش را ما بايد برويم همين طور در جلسه هم كه نشستهايم جلسه را ما بايد كنترل كنيم. تا مىبينى مىخواهد مالايُعنى بگويد به آن رفيق پهلويى بگو آقا تيمم كن ببينم بلدى تيمم كنى. آقا مجلس را به اين سمت ببريد. خوب يك واجب هم هست. بگو يك قدرى آب بياوريد من وضو بگيرم براى اينكه شما ببينيد من درست وضو مىگيرم؟ من مىخواهم حمد و سورهام را بخوانم شما ببينيد اشكال دارد يا نه؟ يك مسأله جلو بياور و بگو رساله را بياورند در رساله آنرا بررسى كنيد. زنتان، بچههايتان هم اگر خواستند غيبت كنند به همين صورت عمل كنيد. مخصوصا در مجالس اگر جلسه را كنترل نكنيد او غيبت مىكند و گناهش در نامه اعمال شما نوشته مىشود. يك چيز ديگرى هم در آخر كار به شما بگويم و آن اين است كه اين اختلاف آخوندى كه هميشه بوده است و بد بوده است. بيائيد و اين اختلاف آخوندى را، حرف زدن پشتسر همديگر را، مخصوصا در ميان عوام مردم، مخصوصا در مجالس نداشته باشيد. خدا لعنت كند اين خط و خطبازى را. اين چه خطى است؟ بيائيد و نداشته باشيد. يك مثال عوامانهاى براى شما بزنم از اين مثال عوامانه برداشت بكنيد كه مردم روى كار و حرف ما حساب مىكنند، دو تا طلبه براى رفتن منبر در دهى رفتند. اين دو تا طلبه با هم خوب نبودند. (حالا شما كه با هم خوب هستيد.) امّا رفيق بودند. اين آقايى كه ميزبان اين دو طلبه در آن ده بود مىخواست اينها را امتحان كند كه چند مرده حلاج هستند در ماه مبارك رمضان مىخواهند يك ماه در اين ده منبر بروند چكاره هستند. لذا يكى از طلبهها براى تطهير بلند شد و رفت. صاحب منزل از او كه مانده بود پرسيد كه اين رفيقت چطور آدمىاست؟ گفت اين يك گاوى است هيچ چيز سرش نمىشود. بعد مدتى بعد آن طلبه براى تطهير رفت. صاحبخانه دوباره از آن يكى پرسيد اين رفيقت چطور آدمىاست؟ گفت اين يك اُلاغى است هيچ چيزى حالىاش نيست. هيچى. ديگر حالا آمده اينجا. آن ميزبان فهميده موقع شام سفره انداخت سه بشقاب آورد. يك بشقاب برنج گذاشت جلوى خودش، يك بشقاب پنبهدانه گذاشت جلوى گاوِه و يك بشقاب جو گذاشت جلوى الاغِ. اينها ناراحت شدند چرا جسارت مىكنى؟ گفت نه بابا. شما ميهمان من هستيد من ميزبان هستم. بالاترين غذاها را بايد براى شما بياورم. من كه شما را نمىشناختم خودتان خودتان را معرفى كرديد. آن معرفى كرد ديگرى گاو است و بهترين غذاها براى گاو پنبهدانه است و آن يكى معرفى كرد كه ديگرى الاغ است بهترين غذاها براى او جو است. من هم كه آدم هستم بهترين غذاها براى من برنج است. مردم اگر گوش مىدهند حرفهاى ما را، اين دليل بر آن نيست كه حالا مرا دوست دارد نه او را. نه، وقتى شما يك كسى را خراب مىكنى اوّل خودت را خراب مىكنى بعد او را.
اوّل روحانيت را مىكوبى بعد به چيزهاى ديگر مىرسد. و بيائيد روحانيت را نكوبيد. بيائيد ديگران را نكوبيد كه كوبندگى براى ماست. بدانيد اين حرفها مورد رضايت امام زمان(عج) نيست و اين هم كه مىبينى امام زمان(عج) خيلى به ما نظر لطفى ندارد براى خاطر همين روش و همين منش و كارهاى ما است. بنابراين از همه شما تقاضا دارم در ماه مبارك رمضان چه در منبر چه در مسجد. دلم نمىخواهد از اين حرفها بزنم. اين حرفها زشت است. ولى چرا بايد دو امام جماعت در يك مسجد با هم اختلاف داشته باشند؟ چرا بايد با هم بد باشند؟ چرا مريدهاى اين بايد دشمن مريدهاى آن باشند؟ اين مردهشور عوام مردم را ببرد كه اگر مريد من است ديگر بايد دشمن آن باشد. اگر مريد اوست بايد دشمن من باشد!!! اين وضع نكبتبارى است كه ماها داريم. خوب چرا؟ همهمان كه اهل علم هستيم. دو تا طلبه آمدهايم كه يك مسجد را اداره بكنيم. آمدهايم يك دهى را اداره بكنيم. و مىگذرد. آنچه خدا بخواهد. «قل اللهم مالك الملك تؤتى الملك من تشاء و تنزع الملك ممّن تشاء و تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء بيدك الخير انك على كل شىء قدير.» (آلعمران ـ آيه 26) اگر بنا شد خدا شما را عزيز كند تمام دنيا پشت به پشت هم كنند بخواهند شما را ذليل كنند نمىشود. خودشان ذليل مىشوند. اگر هم بناست شما ذليل شويد تمام دنيا پشت به پشت هم كنند و بخواهند شما را عزيز كنند نمىشود. خودشان ذليل مىشوند. شما هم ذليل هستيد. لذا بگوئيد خدا. و من تقاضا دارم در اين ماه مبارك رمضان خودمانى ـ كه علماى اخلاق اسمش را مىگذارند عالم اُنس ـ در مناجات شعبانيه عالم اُنس خيلى داريم. من تقاضا دارم اين عالم انس با خدا در ماه رمضان بيشتر داشته باشيم. يعنى يك وقت تنها هستيم. دو سه مرتبه بگو خدا خدا خدا. ديگر حالا چه بدهد، چه مىخواهم، اينها را بگذار كنار. «علمه بحالى حسبى بسؤالى» اين خدا خدا خدا خيلى كار مىكند. من اميدوارم در ماه رمضان عالم اُنستان با خدا خيلى باشد. ما با عدم قابليت دعايتان مىكنيم. از
همه شما هم التماس دعا داريم.
و السلام عليكم و رحمهاللّه و بركاته