شماره درس: 59
تاريخ درس: ۱۳۷۶/۸/۱۴
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
اين دستور العمل كه اول سوره مزمل بود تمام شد و انصافااين دستور العمل خيلى بالا است و ما از ثرآن از روايات از كلمات بزرگان در تك تك اين دستور العمل مىبينم كه به آن خيلى اهميت داده شده است و معلوم است اگر كسى بتواند به همه اين دستور العمل عمل بكند كه مىتوانيم از نظر شير و سلوك اخلاقمان انصافا خيلى كار كرديم و خيلى راه را مىتوانيم طى بكنيم من تصميم داشتم امروز يك بحث ديگر اخلاقى را شروع بكنم اما با اجازه شما اگر اين دستور العمل يك مرورى بر او بشود شايد خوب باشد اول اين دستور العمل شب بيدارى بود «يا ايها المزمل قم اليل الا قليلا نصفه او نقص منه قليلا اوزد عليه» يعنى به اندازه ممكن حالا براى ما طلبهها يك ساعت قبل از اذان صبح خيلى در زندگى تاثير دارد براى اينكه توفيق پيدا بكنيم براى كا رهايمان خضلانى در روز برايمان پيدا نشود گرهاى پيدا نشود و مهمتر اين مشكل روحى خلجانى پيدا نشود خيلى موثر است براى اينكه بعضى اوقات يك جرقه انسان را بيچاره مىكند و چه بسيار مهم ديديم حالا اين جرقه گاهى جرقه شيطانى است و شييطان وسوسه مىكند گاهى هم از رفيق بد از گوينده بد يك شبهه ايجاد ميشود وآن شبهه ناگهان چشمها را باز مىكند به بى دينى سر در مىآورد من زياد از كلمه منحرغين ديدم يا در تاريخشان خواندم كه با يك جرقه با يك وسوسه با يك جملهاى اينها افتادند در حال انحراف و كم كم ديگر دست بر داشتند از همه چيز ديگر نماز شب شد خرافات كم كم خدا و معاد هم شد خرافات چه كسى بايد جلوى اين وسوسهها را بگيرد خدا چه موجب مىشود كه خدا جلوى اين وسوسهها را بگيرد يك شب بيدارى و ما طلبهها حتمابايد اين شب بيدارى را داشته باشيم نداشته باشيم ضرر كرديم خيلى ضرر كرديم و بخصوص همين شب بيدارى قرآن شريف تا همين اندازه جا دارد كفايت مىكند اما معلوم است كه در بحثها مىگفتم ديگر لازمهاش آن يك ساعت رابطه با خدا است آن نماز شبى كه مقام محمود مىدهد «ومن اليل فتهجد به نافلة لك عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا»اسراء(79)و نمىشود ما نمتز شب نداشته باشيم نمىشود مرحوم آيه اللّه العظمى آقاى مرعشى مىگفتند كه يك طلبه سيدى خدمت آقا امام زمان رسيده بود در گرفتارى عجيبى هم بود وقتى آقا امام زمان گرفتاريش رارفع كردند بهش گفتند كه ننگ است كه كسى طلبه باشد اما نماز شب نخواند معلوم است راستى نقص است ننگ است ما طلبهها اگر قدر و منزلت خود را بدانيم ديگر خواه ناخواه نماز شب خوان مىشويم نمى شود نمىشويم يك آقاى بود مرحوم آقاى سيد حسين قاضى اين هم مباحثهاى حضرت امام بود مرد بالاى بود مرد بى آلايشى بود وقتى توى كوچه راه مىرفت طلبهها معمولاً خيال مىكردند يك پير مرد بى سوادى، يك پير مرد معمولى، اما خيلى بالا بود هم علمش بالا بود حالا مراد آن سير و سلوكش است و اين چيزها داشت مرحوم حاج آقا مصطفى «رحمة اللّه عليه» مىگفتند كه از مغازه نانواى از حرم آمد بيرون من آمدم رد بشوم گفت آقا مصطفى يك اسكناسهاى توى دستش بود گفت اين نوت ا را مىبينى طولى نمىكشد عكس پدرت روى اين نوتها خواهد آمد چيز داشت مرادم اينجا است كه ايشان مىفرمودند كه من جمكران خدمت آقا رسيدم آقا فرمودند كه اگر مىخواهى دعايت مستجاب بشود خدا را قسم بده به جيره خواران من گغتمجيره خواران شما كيست فرمودند طلبهها و خيلى مقام است كه امام زمان بگويند خدا را قسم بده به طلبهها تا دعايت مستجاب بشود نمىشود اين طلبه نماز شب نخواند اينكه معنا ندارد همين طور كه مرحوم آقاى نجفى گفتند ننگ است براى طلبه كه نماز شب نباشد ديگر لازمه اين نماز اول وقت است اهميت به نماز، اين اهميت به نماز را خيلى اهميت بدهيد خيلى مقام معظم رهبرى به من مىگفتند كه چندين سال قبل به مرحوم آيت اللّه العظمى آقاى بهجت گفتم كه آقا يك نصيحتى به من بكنيد فرمود نصيحت، نماز اول وقت اگر هر سعادتى مىخواهى نماز اول وقت به هر كجا مىخواهى برسى نماز اول وقت ايشان مىگفتند من آن اهميتى كه ايشان مىگفتند ندادم يك سال ديگر يا بيشتر به ايشان گفتم آقا يك نصيحتى به من بكنيد فرمودند كه عجب است كه ما مىگوييم عمل نمىكنند بعد دو دفعه مىگويند نصيحت بگنيد نماز اول وقت واين را هم در روايت ديدم هم مىخوانيم كه ائمه طاهرين پيغمبر اكرم وقتى مؤذن گفت اللّه اكبر ديگر يك حال تلاطم عجيبى پيدا مىكردند حتى عايشه مىگويد كه رنگ آقا تعقيير مىكرد ديگر آقا ما را نمىشناخت ما آقا را نمىشناختيم يا اينكه اميرالمومنين عليهالسلام مىفرمودند كه موقع امانت خدااست يا امام سجاد عليهالسلامديدند مىلرزيد، امام دوم نمىتوانستند وارد مسجد بشوند تا آن امانت خدا داده نمىشد يك تلاطم درونى هيچ فراموش نمىكنم اين كه ناهار ميهمان بوديم سه چها نفر من جمله حضرت امام هم بودند اين آقا از فضلا هم بود نمىدانم چرااين همان وقت كه مؤذن داشت مىكفت اللّه اكبر به جاى اينكه جا نماز بيايد سفره آمد من ديدم كه حضرت امام به التماس افتادند پس لااقل اجازه بدهيد نماز ظهرمان را بخوانيم و پا شدند نماز ظهر را خواندند و بعد اجازه دادند كه سفره پهن بشود يا اينكه من ديدم بزرگان ولو جلسه فوق لعاده مهم است اما نيمه كار ديگر نمىشد وقتى مىبيند نمىشود خودش پا مىشود ولو نماز فردى بالاخره نمازش را مىخواند نگذاريد اين نماز اول وقت ولو چند دقيقه از بين برود ابنها ديگر از لوازم آن جمله اول است ديگر همين طور كه قرآن هم مىگويد«واستعينوا باصبر و الصلوة» اينكه انسان براى همه چيز مىتواند از نماز كمك بگيرد در روايات داريم سلمان كمرشان درد مىكرد خيلى شديد پيغمبر آمدند ديدند خيلى مىنالد فرمودند كه دو ركعت نماز بخوان گفت يا رسول اللّه مگر نماز براى كمر درد هم خوب است مگر نخواندى «واستعينوا باصبر والصلوة» و راستس با دو ركعت نماز خيلى كارها مىشود كرد خيلى كارها مىكنند، كردند و اين نماز اول وقت نماز، اين بايد در زندگى حتماباشد نماز نوافل راحالا همهاش را نخوانيد كه بايد بخوانيم اقلاًاين نماز شب حتما بايد باشد نمىشود نباشد و الا علم مىشود بى بركت من چه بسيار ديدم كه راستس شصت هفتاد سال زحمت كشيده خوب زحمت كشيده است به قول عوام مثل موم فقه و اصول و فلسفه تو دستش است اما يك ذره ازاين علم نه نتيجه برد نه نتيجه داد بعد يك مقدار برويم تو زندگيش مىبينيم تو نماز، تو نماز شب، نماز اول وقت اينها لنگ است من زياد ديدم كه ريشش سفيد است پايش لب گور است اما در مجلس دهتا غيبت مىكند وقتى يك مقدار برويم جلو مىبينيم اين غيبتها اين حرفهاى ما لا يعنىها از كجا سرچشمه گرفته است اين نماز كمك حال اين نيست اين نماز شب نيست بقول آن آقا مىگفت مىدانيد براى چه مقدسم مىگويند براى اينكه نماز صبح من يك ركعتش اين طرف آفتاب يك ركعتش آن طرف آفتاب است هميشه قاعده من ادرك اينها معمولاًمشكل است حالا شماها كه اينجور نه بعضى اوقات تو بعضى از مدارس آدم مىبيند كه مثل مورچه كه نهارش آمدهاست بيرون اين جور طلبهها سر حوض هستند نمىشود كه آقابراى اينكه آفتاب نزند مىدود نه بابا يك ساعت قبل از اذان صبح نمىشود كا بيدرا نباشيم نمىشود الا كل حال از شما تقاضادارم اين نماز اول وقت با جماعت مؤدب با حضئر قلب حضور قلبش كار مشكلى است اما به هر اندازه كه مىشود روايات فراوانى داريم كه به هر اندازه كه حضور قلب داشته باشى آن نماز مقبول است ما بقىاش كه ديگر مقبول نيست مگر با كرم خدا با توسل به اهل بيت با صلواتهاى كه قبل يا توى نمازها مىفرستيم با سلام آخر با اينها بقبولانيم و الا نماز حضور قلب مىخواهد حالا حضور قلب نداريم نمىشود كه آدم از اول نماز تا اخر نماز خود را در محضرخدا بيابد لااقل توجه حضور قلب به اين اندازه توجه به اينكه چه مىگوييم حالا اين هم نمىشود آن ادب حضور ادب حضور اين ادب حضور ديگر حتمابايد باشد آن تعقيب بعد از نماز اين روايتى كه راوايت داريم اگر يك كسى نماز خواند و پا شد رفت پروردگار عالم به ملائكه گل مىكند اين تعقيبها اين همه مفاتيح محدث قمى شما مىبينيد شايد حمسش نمىدانم ثلثش در باب تعقيبات است تعقيبات مشتركه تعقيبات مختصه اينها همه براى ما است ديگر براى ما طلبه اول براى طلبهها است اى آقا اى طلبه جوان، طلبه پير، اين را بارها استاد بزرگوار ما مرحوم آيت اللّه بروجردى مىفرمودند يك علاقه خاصى به شيخ طوسى داشتند اگر يك وقت مىخواستند شيخ طوسى را رد كنند اين را مىگفتند شايد بيش از هفت هشت مرتبه كه من در خدمت ايشان بودم در اين چند ساله ايشان گفتند كهاى مصباح المتهجد كه شيخ طوسى نوشتند اول يك دوره خودشان عمل كردند از اوا تا آخر مصباح المتهجد يك مفاتيح است ديگر از بزرگيش برابر يك مفاتيح است همهاش را بهش عمل كردند بعد هم براى اينكه «لم تقولون ما لا تفعلون»را يك دفعه خداى نكرده شاملشان نشود يك دوره عمل كردند براى اينكه «و انذر عشيرتك الاقربين» عمل كرده باشند وا داشتند خانوادهشان يعنى زنشان، دخترشان، پسرشان يك دوره عمل كردند بعد اجازه چاپ دادند اين را مىگويند طلبه اين طلبه معلوم است كه شصت و شش سال عمر ميكند دويست جلد كتاب مىنويسد اگر حوزهنجف با آن همه مرجع تحويل دادن همه مرهون زحمات او مىشود معلوم است كتابهايش هم يكى مىشود مبثوت فخر است براى شيعه يكى در دهن سنس را مثوت انداخت يكى ميشو تهذيب چكش استبراى مراجع يكى مىشود استبثار چكش است براى مراجع يكى مىشود خلاف بين همه اقوال سنى و شيعه يكى مىشود تبيان و يك دور حتى اين تفسيرهاى كه بعد نوشته شده است حتى مجامعالبيان با آن همه خوبى مجامع البيان خيلى تفسير بالاى است مىبينيم از تبيان شيخ طوسى گرفته شده است شصت و پنج سال هم بيشتر عمر نكرده است دويست جاد كتاب اينجورى نجف آن شايد مثلاً آن هزار ساله نجف بيش از چندين هزار مرجع مثل صاحب جواهر مثل شيخ انصارى تحول جامعه داده است ديگر مثل كاشف الغطاها اگر بخواهيم عمر بابركت باشد رابطه با خدا مىخواهد نمىشود بدونه رابطه با خدا نمىشود والا آدم ممكن است، من يادم نمىرود اول طلبهگى يك فرائد مىخواستم نبود ما به يك وضع عجيبى درس مىخوانديم وضع عجيبى ما شفا مىخوانديم پيش استاد بزرگوارمان علامه طباطبايى و در اين درس دو سه تا شفا بيشتر نبود مرادم اينجا است كه متابخانه مدرسه حجتيه يك شفا داشت اذا من و حضرت آية اللّه مصباح و حضرت آية اللّه بروجردى اين را قسمت كرده بوديم ساعت 10ـ9 مال من 11ـ10 مال آقاى جوادى 12ـ11 مال آقاى مصباح كتاب كجا بود؟ لذا فرائد نداشتيم رفتيم در مغازه يك بهاى كه فرائد بخريم يك كتاب آورد فرائد به اندازه همان كتاب فرائد گفتيم اين راكه نه يك جمله آن بهاى گفت آن جمله آن بهاى اين بود مىدانى فرق اين فرائد باآن فرائد چيست چونكه او براى خدا بوده است فرائدى شده كه الان گير نمىآيد اگر هم باشد قيمتش مثلاًشصت تومان است و ام اين حالا بهت مىدهم سه تومان نمىخرى، راست مىگويد حرف خوبى است آقا بعضى لوقات مىبينيم يك كتاب همه چيز دارد اما جا نيفتاده است چرا براى اينكه آن رنگى كه بايد داشته باشد ندارد رنگ مىخواهد «سبقة اللّه و من احسن من اللّه سبقه» رنگ خدا چه رنگ خوبى نمىشودبدونه رابطه با خدا به جاى رسيد و اينكه انسان دنيايش آباد بشود ايكه به جاى رسيدن حالا انسان از راه اهل علم اهل قلم از راه طلبهگى از راه منبر يك پولى بدست مىآورد يك كاسب مىشود يك تاجر مىشود، تاجر با يك معامله سال ما رايك روزه در مىآورد هرچه مىخواهيم كه نمىتوانيم مثل آن تاجر برويم اگر هر دويمان دنيا طلب باشيم او يك روزش يك سال ما است بنابر اين ما كه اين نيستيم ما چيز ديگر هسستيم و الا خداى نكرده اگر علممان را بخواهيم براى تجارتمان علممان را بخواهيم براى دنيامان طلبهگى را بخواهيم براى دنيامان براى رياستمان نمى دانم اين چيزهاى كه زخارف دنيا است اگر اين باشد آنها خيلى مقدم بر ما است خيلى، قرآن هم العياذ بااللّه اين جورها نباشد قرآن هم جوابمان را مىدهد «يأكلون كما تأكل الانعام»راسسست اگر هم و غممان شكم باشد «يأكلون كما تأكل الانعام» چه فرقى مىكند قر آن است ديگر چه فرقى مىكند اگر انسان راستى هم و غمش شكم باشد يك آهو خيلى بهتر از ما است هم مىتواند علف بيابان ساده آسوده بدونه غم غصه بدون زحمت يك آبى هم يك جا پيدا مىشود مىخورد يك وقت هم ارضاء غريضه جنسى مىكند خوب تمام شد خوابى هم مىرود اما بخواهيم همان آهو را در وردن و آشاميدن و ارضاء غريضه جنسىاش خواب و استراحتش را فراهم كنيم چقدرها خون جگر مىخواهد تا بتواند خانه تهيه بكند قرضهاى خانه مىميرد وارثها بايد وامهاى خانهاش را بدهند اينكه زندگى نشد بايد توى اين مشكلها يك چيز ديگر در ميان باشد و آن اينكه برويم جلو بشود شيخ طوسى برويم جلو بشود شيخ انصارى واينها حالا ما خيال مىكنيم شيخ انصارى مثلاً نابغه بوده است نه نابغه نبوده دو چيز داشته يك كار همبن كه توى دستور العمل بود«و انّ لك فى النهار سبحا طويلاً» مثل ستاره شناور مثل اين كره زمين شناور چه جور حركتها متعدد دارد در روز بايد چنين باشيم يك طلبه بايد مثل يك ستاره شناس متحرك با آن سرعت همين زمين ما 16 حركت دارد اين اندازه زا حلا مىگوييم شايد بيشتر هم باشد اين 16 حركت با چه نظمى امااما با چه سرسام آورى «انّ لك فى النهار سبحاطويلاً» يعنى آقا از كره زمين ياد گير 16 كار بايد روى كله تو هر 16 كار را خوب انجام بده مىشود اگر نظم داشته باشيم اگر اراده داشته باشيم اگر بخواهيد مىشود اما اين فقط فايدهاى ندارد شبمان بايد ديگر براى خدا همان كه راجع به اميرالمومنين عليهالسلام دارد كه«زاهد فى ليل و اسد فى النهار»شب كه مىشد«يتململ كتململ سليم يقول آه م قلة الزاد و بعد السفر بحجد الطريق و خر موسى سعقا» چندين مرتبه «خرّ موسى سعقا»غش كه نمىكرد مىرفت در عالم ملكوت ديگر اسمى رسمى از اين عالم كثرت نداشت منقمر در عالم وحدت اين شبش روش آن بيست و پنج سالهها آن بيست و پنج سال كه خان نشين بود 26 مزرعه آباد كرد اما براى كى؟ براى فقرا براى ضعفا در يكى از اين مزرعه هايش مىخوانيم راوى مىگويدكه موقع ناهار آمدند بيرون اول نماز خواندند بعد به م گفتند ناهار دارى گفتم كه يا اميرالمومنين كدو پخته داريم گفت بياور كدو را آوردم مىگفت دست مباركشان با يك آبى كه از شن بيرون مىآمد شستند آمدند سر كدو پخته با يك ولعى معلوم است آدم گرسنه باشد هرچه باشد ديگر بهترين غذااست برايش لذيذترين غذاها است مىخوردند يك جمله هم گاهى مىگفتند لعنت خدا باد بر آن كسيكه به واسطه شكم جهنم برود كدوى پخته راخوردن رفتند در چاه كلنگ خورد به يك آب فوران كرد حتى ريش مبارك اميرالمومنين گل آلود شد ديگر نشد آمدند بالا يك آب فراوانى از اين قنات آمده بود بيرون اتفاقا خويشانشان پسرانشان آمده بودند خيلى خوشحال شدند به چه آبى در وقف نامههاى اميرالمومنين مىخوانيم اميرالمومنين فرمودند كه چشم داشت به اين آب نداشته باشيد اين مال فقرا است مال ضعفا مال بيچارهها مال تقويت اسلام است بعد فرمودند قلم و دوات بياوريد كه پاى مبارك تنه چاه بود سر بيرون دستها بيرون بود همان جا وقف نامهاش را نوشتند دادند به قنبر آمدند بيرون در قنات كنىها در دنى شير است براى آخرت باز هم و راجع به شبشان يك زاهدى رهبان باليل در يك جملهاى ديگر درنهج البلاغه هست ظاهرا«رخبان فى ليل واسد فى النهار» يك كسى كه مثل اينكه اصلاً بلد نيست كار بكند اصلاً علم ندارد رابطه با خدامى دانيد كى ما طلبه حسابى مس شويم يك دفعه راجع به حضرت امام يك جمله داشتند خيلى جمله بالا است مىفرمودند كه به صدر التألهين مىگفتند وما ادرك من صدر المتأهلين ايشان خيلى علاقه داشتند به صدر المتألهين بعد اين جمله را مىفرمودند كه صدر المتأهلين همان معاد پير زن را اثبات كرد ما طلبهها اينجور مرد هستيم در آن وقتيكه هر چه علممان رفت بالاتر دردل شب نظير يك آدم زاهدى اما بى سواد شبهات رويمان اثر نگذاشته باشد علم رويمان اثر نگذاشته باشد داد و فريادها و تضرع و زارىها نظير يك آدم بيسواد گناهكار اى را مىگويند مرد كه راستى شما اول طلبهگى ما غير از حالا است آن وقتى كه وترد طلبهگى شديم چه ديدى، چه اميدى، چه وضعى و بالاخره اشتغالهاى علمى و مباحثات و علم متعدد و بالاخره انسان را جور ديگرى مىكند و على كل حال مرد آن است شيخ طوسى باشد روز كتابش آن اما شبش يك دوره به كتاب مصباح المتهجد عمل بكند زن و بچهاش اينجور باشند بعد اجازه چاپ بدهد بگوبد قرآن گفته «لم تقولون ما لا تغعلون» قرآن گفته است كه «و انذر عشيرتك الاقربين» اين كتابرا ما نوشتيم براى مردم خودمان عمل نكنيم كه نمىشود پس بايد خودمان عمل بكنيم خلاصه حرف اين است كه ما به نماز خيلى بايد اهميت بدهيم اين نماز مؤدب شمرده شمرده الان وضع ما خيلى بد است وضع شما طلبه كه نه وضع جامعه خيلى بد است شايد صد هشتاد مردم نماز نمىخوانند با فرض اينكه اين نماز جمعه، ستاد برگزارى نماز جمعه انصافا خيلى كار كرده است اما بالاخره صد هشتاد مردم نماز نمىخوانند شماره هم كردهاند برويد در مسافرتها در قطارها در اتوبوسها مىبينيد موقع نماز خبرى نيست حالا آنهاكه نماز مىخوانند دنبال اين هستند كه امام جماعت پيدا بكنند زود زود نماز بخواند هر كدامتان نماز زود زود بخوانيد مريد بيشتر داريد اينها ننگ است انصافابراى همه ما ننگ است براى آنكه زود زود مىخواند و براى آنكه زود زود مىشنود و دنبالش مىرود هستيم ديگر هستيم در حاليكه افضل همه اعمال بعد از معرفت چيست؟ نماز.اهم همه فروع دين چيست؟ نماز يعنى امام صادق عليهالسلاممىفرمايد ما سراغ نداريم بعد از معرفت افضل باشد از نماز، نماز بايد اين جورها باشد مؤدب حالا حضور قلب نيست به اين عنوان مؤدب با تعقيب بعدش هم اين نماز شب نوافل كه نواقص نماز واجب را درست مىكند حالا نوافل نتوانيم بخوانيم، اينها غلط است نتوانيم ببخوانيم ديگر چيست خوانند و شيخ طوسى هم شدند خواندند و شيخ انصارى هم شدند خواندند و صاحب جواهر هم شدند و نمىشود كه معنا ندارد اما الا كل حال حالا تنبلى، تنبل، تنبل هستيم و نخوانيم اين نماز شب را هم كه نمىشود نخواند ما طلبهها مىگيد نماز شب بيدار نمىشوم غلط مىكنى كه بيدار نمىشوى طلبه كه معنا ندارد بيدار نمىشود يعنى چه، يعنى چه نگوييد چنين است يكدفعه به شما مىگفتم جدا اينها گريه دارد مثلاً شما حالا در مجلس نداريم يك همچنين كسى كه براى نماز شب بيدار نمىشود اما هواپيما پروازش براى مكه ساعت 2 بعد از نيمه شب است آيا خوابت مىيرد يا نه آيا خواب مىمانى يا نه نه يك هواپيما براى تهران يك هولپيما براى مشهد چه كسى خوابش مىبرد چه كسى معلو است در روز قيامت همينها را مىگويند او كجا، او كجا من روايت نديدم از يك آية اللّه نقل مىكنم آن هم آية اللّه الهى كه خيلى وارد در روايات اهل بيت بود مرحوم آية اللّه شيخ مرتضى مظاهرى ايشان مرد عابد، زاهدو عالمى بودند و خيلى وارد بر روايات اهل بيت بود ايشان براى منتعريف گفتند يك كسى آمدند خدمت امام صادق عليهالسلاماستخاره كرد مسافرت برود براى تجارت استخاره بد آمد پا گذاشت روى استخاره امام صادق عليهالسلام و رفت تجارت خيلى سود آور شد خيلى تعجب كرد در مسافرت هم خيلى بهش خوش گذشت بعد آمد خدمت امام صادق عليهالسلام گفت يابن رسول اللّه ما استخاره كرديم پيش شما مسافرت كنيم بد آمد ما رفتم مسافرت تجارت كرديم تجارتمان خيلى سود كرد در مسافرت هم تفريح حسابى بود خيلى بهمان خوش گذشت امام عليهالسلام تبسم كردند گغتند يادت هست در فلان منزل خسته بودى خوابيدى پا شدى ديدى نماز صبحت قضا شده است گفت بله قضاى نماز صبحش هم خوانده است ديگر اينجا مرادم هست حضرت امام صادق عليهالسلام فرمودند اگر خدا دنيا و آنچه در دنيا بود به داده بود جبران آن خسارت نمىشد تجارت كه تجارت است خوش گذشتن است يك ماه هم خوش گذشتن است دنيا و آنچه در بود به تو داده بود جبران نماز صبحت كه قضا شد نمىشوداينها زياد است آقا زياد در روايات مىخوانيم اين جور چيزها زياد، بنابر اين تقاضا دارم از شما اين نماز اول وقت را با جماعت در مسجد مؤدب باتعقيب با حضور قلب اين نماز شب را يك ساعت قبل اذان صبح اين يازده ركعت آن ركعت آخر كه به نماز وترش است اهل دل آنجـا حرفهـا دارنـد كارهـا دارند معاشقهها دارند واينها همه براى ما طلبهها است.
خدايا به حق آن كسانيكه از اين چيزها لذت مىبرند لذتشان همين است به قول پروردگار عالم مىگويد، ملائكه يك بندههاى داريم لذتشان در دل شب است راز و نياز با من، خدايا به آنها قسمت مىدهيم لذت اين گونه مطالب را لذت اين گونه عبادات را به همه ما بچشان.
والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته