پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 91

تاريخ درس: ۱۳۷۷/۸/۲۰

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

عرض كردم كه انسان يك سيرى دارد به نام سير به سوى حق تبارك و تعالى و در اين دنيا آمده است براى همين سير و سلوك «يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه» تو در حركت هستى حركت پر رنج منتهاى سير خدا، اگر اين سير ولو كُند ادامه پيدا كند بالاخره به جايى مى‏رسد و اگر هم در جا بزند منحرف بشود سقوط پيدا بكند معلوم است به مطلوب خود به مقصود خود نخواهد رسيد منتهاى سير جهنم است راجع به اين سير گفتم كه چيزهايى مى‏خواهيم تا اين كه بتوانيم اين سير را ادامه بدهيم اول آن براق بود آوردن براق براى پيامبر اكرم براى رفتن به معراج به ما هم مى‏گويد ما در اين سير براق ميخواهيم و گفتم براق اين راه جسم است از همين جهت هم ملائكه اين سير را ندارند اين حركت را ندارند چون جسم ندارند حمله عرش در حاليكه سعه وجودى دارند اما تكامل نيست حركت نيست تكامل در اثر حركت است ديگر حركت جسمى يا حركت مادى يا حركت معنوى حركت ندارد كه ده ميليون سال قبل جبرئيل با حالا مثل هم است سعه وجودى كه داشته است الان دارد حيوآنها هم تكامل ندارند چون روح ندارند آنها هم ولو اين كه از نظر غريزه‏اى يك تكاملهاى خوبى داشته باشند اما حركت تكاملى براى آنها نيست اين حركت كه اسمش را مى‏گذاريم سير به سوى اللّه‏ اين مختص به انسان است آمده است در اين دنيا 124 هزار پيامبر هم آمده است همين را بگويد بنابراين انسان است كه چون مركب از روح و جسم است مى‏تواند حركت كند پس براقش اين جسم است و مواظبت از جسم لازم است و اين را رامش بكند براى اين كه در حركت باشد لازم است دهنه در دهن اين جسم زدن اين براق لازم است و الا اسب چموشى است كه هم خودش را نابود بكند و هم ديگران را لذا بايد دهنه زد دم دهن اين اسب چموش كه حالا چه چيزى مى‏تواند كنترلش بكند ديگر ظاهرا هيچ چيزى نمى‏تواند اين انسان را از بعد جسمى كنترل بكند جز همين سير فى الجمله كه از تقوا شروع مى‏شود جز تقوا بالاخره مواظبت از اين جسم لازم است كنترل كردن اين جسم لازم است، در اين باره فى الجمله صحبت كرديم گفتم زاد وتوشه هم مى‏خواهد به قول اميرالمومنين عليه‏السلام در شبها در دل شب چه گريه‏ها زارى‏ها پيام براى ما «تزودوا فان خير الزاد التقوى» كه در كلمات اميرالمومنين عليه‏السلام اين آيه زياد ديده مى‏شود كه مى‏فرموده راه دور است دراز است كمى زاد و توشه بالاخره اين راه زاد و توشه مى‏خواهد زاد و توشه قرآن مى‏گويد تقوا، هر روز انسان بايد متقى باشد هر آن بايد متقى باشد در اين باره
هم فى الجمله صحبت كردم و ديديم كه راستى تقوا چه تقواى مثبت روح خدا ترسى بر جان انسان بر عمق جان انسان حكمفرما باشد چقدر مزه دارد چقدر خوب است لذا اين هم زاد و توشه اين راه است بدون زاد و توشه نمى‏شود ديگر وقتى كه انسان فاسق و فاجر باشد در اين راه نابود مى‏شود سقوط مى‏كند در اين باره هم فى الجمله صحبت كرديم. اين راه تاريك است و نور لازم دارد اين نور چيست؟ خود قرآن مى‏گويد من «قد جائكم من اللّه‏ نور» تمسك به قرآن اگر كسى بخواهد اين راه را بپيمايد اگر نظير اتومبيل در شب بخواهد حركت كند بدون چراغ هيچ نمى‏تواند حركت كند ما هم بخواهيم حركت بكنيم بدون نور نمى‏شود ونور راه قرآن است اين كلمه نور كلمه ضياء اطلاق بر قرآن زياد شده است كه تمسك به خود قرآن آن نورانيت دارد و نورانيت هم مى‏دهد ديگر انسان مى‏رسد به آنجا كه دل منور است همان نور دل به اين نور مى‏دهد مى‏دانيد در روايات داريم كه در روز قيامت تاريك است و مومن نور دارد «يسعى نورهم» كه منافقين مى‏گويند كه صبر كنيد از نور شما استفاده بكنيم آنها جواب مى‏دهند بايد بر گرديد به دنيا و نور تهيه بكنيد تا از نور خودتان استقاده بكنيد ما به شما نور نمى‏دهيم مواضع وضو نور مى‏دهد بالاخره آن تمسك به قرآن، تمسك به قرآن به انسان نور مى‏دهد خود قرآن هم به انسان نور مى‏دهد در روايات مى‏خوانيم قرآن مونس خوبى است براى آن كسى كه سر و كار با قرآن داشته باشد در همين جا نور است در سير و سلوك در روز در عالم برزخ كه آن هم باز حركت است آن هم يك حركت استكمالى است عالم برزخ آن جا هم نور است روز قيامت نور است تا انسان را به مقصود به مطلوب كه مطلق نور است «اللّه‏ نور السموات و الارض» مطلق نور است برساند لذا اين تمسك به قرآن براى همه مخصوصا ما اهل علم خيلى لازم است واجب است و متأسفانه هميشه مخصوصا زمان ما اين تمسك به قرآن خيلى كم شده است خيلى كم است در ميان عموم مردم حالا الان بحث ما عموم مردم نيست بحث ما خود ما است ما بايد از نظر خواندن قرآن خيلى قرآن بخوانيم اگر يك طلبه در ماه يك ختم قرآن نخواهند مسلم نقص دارد و نمى‏شود به اين گفت طلبه معولاً به تجربه اثبات شده است افرادى كه به جايى رسيدند اينها سرو كار با قرآن خيلى داشته‏اند حضرت امام «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» خيلى سر و كار با قرآن داشت مخصوصا اين اواخر قرآن را گذاشته بودند بالاى سرشان يك ملاقات تمام مى‏شد ملاقات دوم بنا بود بيايد ملاقات اول تا دوم يك دقيقه بيشتر طول نمى‏كشيد اما همان وقت قرآن را بر مى‏داشت دو سه تا آيه آن هم مقيد بودند از رو بخوانند دو سه تا آيه مى‏خواندند تا ملاقات دوم شروع بشود خيلى افراد را من سراغ دارم كه اين جورى مخصوصا قبل از مطالعه مخصوصا موقعى كه از خانه مى‏آيد بيرون وقت مطالعه يك جورى باشد كه ما سرو كار با آن داشته باشيم مونس ما قرآن باشد اين لازم است اين واجب است و اين در ميان ما كم است يعنى مونس ما قرآن باشد در ميان ما كم است گفتم يك طلبه در ماه يك ختم قرآن نخواند اين معلوم است ناقص است اين معلوم است غفلت است براى اينكه هر چه هم بخواهيم در قرآن هست ديگر اين روايت كه در كافى شريف آمده است اين روايت خيلى ارزش دارد مراتب صحيح السند هم هست مرحوم كلينى در باب فضيلت قرآن مى‏دانيد اصلاً يك كتاب در حالى كه كافى شريف بنا نيست كه مفصل باشد اما يك كتاب در فضيلت قرآن و اين روايت آنجا است «اذا التبست عليكم الفتن كقطع اليل
المظلم فعليكم بالقرآن فانه شافع مشفع و ماحل مصدق» شفاعت مى‏كند براى رفع گره‏ها شفاعت مى‏كند براى روز قيامت شفاعت مى‏كند شفاعتش پذيرفته مى‏شود نفرين مى‏كنند نفرينش پذيرفته مى‏شود وقتى كرد در كار گره مى‏آيد در مطالعه گره مى‏آيد انسان راستى وقتى كه مى‏خواهد وارد مطالعه بشود تمسك به قرآن بكند توسل به قرآن بسيار اثبات شده است كه مطالعه يك ساعته مى‏شود ده دقيقه براى اين كه تفهيم مال خدا است مطالعه كردن مال ما است اما تفهيم مال خدا است نورانيت مال خدا است اما راستى اگر مطالعه ما ظلمت داشته باشد پيشرفت ديگر نمى‏شود، نمى‏شود پيشرفت بكنيم به عكسش زياد اتفاق افتاده است كه ده دقيقه مى‏شود يك ساعت گاهى يك ساعت مى‏شود ده دقيقه. و شما تجربه كرديد اين چيزها را تجربه بيشتر بكنيد راستى 5 دقيقه قرآن خواندن براى شماها ده دقيقه اقلاً يك حزب قرآن ميشود اقلاً يك ربع جزء قرآن مى‏توانيد بخوانيد ديگر حالا 5 دقيقه 10 دقيقه قبل از مطالعه قرآن بخوانيد تمسك به قرآن توسل به نور قرآن ببينيد كه در مطالعه چه تفهيمها پيدا ميشود نه الهام پيدا مى‏شود «ان تتقوا اللّه‏ يجعل لكم فرقانا» الهام پيدا مى‏شود وما در مطالعه‏مان الهام نداشته باشيم اين مطالعه خيلى ارزش ندارد مخصوصا در اجتهادمان در درسهاى خارجمان گفتنمان الهام مى‏خواهد ديگر لذا «اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم» در گرفتاريها در فتنه‏ها در ظلمت‏ها «عليكم بالقرآن» «فانه شافع مشفع و ماحل مصدق من جعله امامه قادة الى الجنه» اگر راستى رئيس است جلويش نمى‏دانم امامش قرآن باشد سرو كار با قرآن به عبارت ديگر بهشت از همان جا شروع مى‏شود اين اطلاق روايت مى‏گويد بهشت از همان جا شروع مى‏شود تا به بهشت برسد «و من جعله خلفه ساقه الى النار» مو اگر هم سر و كار با قرآن نداشته باشد پشت پا به قرآن جهنمش از همان جا شروع مى‏شود تا به جهنم موعود برسد آقا چه چيزى مهمتر از اين روايت از نظر اين كه واجب كند ما قرآن بخوانيم ما نبايد همه‏اش مسئله فقهى و اين كه آيا مستحب است يا واجب است اين روايت به ما مى‏گويداعراض از قرآن حرام است حرام فقهى يك طلبه ماه به ماه قرآن نخواند خب معلوم است حرام است ديگر اعراض از قرآن است اعراض از همه مستحبات حرام است يك طلبه نماز جماعت نرود حرام است بازارى‏ها كه نمى‏روند نماز جماعت حرام است ديگر كارشان حرام، حرام كه شاخ ودم ندارد حالا ولو اين كه جماعت مستحب است اما اعراض از جماعت حرام است اقبال به جماعت اگر جماعتها شكست داشته باشد اقبال به جماعات مسلمانها واجب است حالا يك طلبه البته الان آن در شماها نيست در قرآن خواندن غلط داشته باشد معلوم است اين اعراض از قرآن است و حرام است كفايه را خوب معنا بكند اما قرآن را بد بخواند روان در قرآن نباشد روان در قرآن نباشد حالا اينها كه گفتم در ميان ما نيست در ميان شما نيست ما بايد اگر حافظ قران نيستيم لااقل روان در قرآن باشيم نيم ساعت بتوانيم با ترتيل يك جزء قرآن بخوانيم و الا اعراض از قرآن است اين آيه‏اى كه در سوره مزمل است اين آيه منحصر به فرد است در قرآن يعنى مثلش را نداريم من نمى‏دانم چه جورى اين‏ها را حمل بر استحبابش بكنيم منحصر به فرد است از نظر تأكيد در خواندن قرآن نه تفسير و عمل آنها براى خودش خواندن قرآن را مى‏گويد «فاقرؤا ما تيسر من القرآن» اين امر است «علم ان سيكون منكم مرضى و اخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل اللّه‏ فاقرؤا ما تيسر منه» مى‏گويد قرآن بخوان خدا مى‏داند گاهى مريض هستى همان وقت قرآن بخوان «علم ان سيكون منكم مرضى» خدا مى‏داند گاهى كار زياد است مثل يك محصل راستى كار زياداست مى‏فرمايد همان جا مى‏شود قرآن بخواند خدا مى‏داند گاهى خط مقدم جبهه دشمن است باز هم «فاقرؤا ما تيسر منه» نداريم در تمام قرآن اين تأكيد را نداريم كه اينقدر تأكيد شده باشد روى خواندن قرآن اين تأكيدها اين امرها براى چيست؟ براى كيست؟ بالاخره اگر اعراض از قرآن بشود قطعا حرام است و اعراض از قرآن اين است كه يك طلبه شبانه روز كه مى‏گذرد قرآن نخواند يك طلبه اين است كه اقلاً قبل مطالعه‏اش بعد مطالعه‏اش و از خانه بيرون آمدنش به عبارت ديگر توسل به قرآن از نظر خواندن اين مرتبه اول اين نباشد مسلم است ما نمى‏توانيم سير و سلوك پيدا بكنيم چه جورى مى‏شود يك كسى سير و سلوك داشته باشد اما سر و كار با قرآن نداشته باشد نمى‏شود ،نمى‏شود بدون توسل و درباره مرحوم شيخ الرئيس در شفا خود مرحوم شيخ الرئيس در شفا نقل مى‏كند كه من وضعم در جوانى اين بود كه دو سه روز در هر علمى شاگردى مى‏كردم بعد استاد مى‏شد شاگرد، شاگرد مى‏شد استاد مثال مى‏زند خود شيخ الرئيس در شفا مى‏گويد من جمله علم هندسه را من دو سه روز بيشتر شاگردى نكرم بعد استاد شد شاگرد من شدم استاد مى‏فرمايند اما در علم الهى مطالعه مى‏كردم زير و رو مى‏كردم باز هم گير بودم توسل پيدا مى‏كردم به عالم ملكوت مسئله را حل مى‏كردم كه ملا سليمان شاگرد هميشگى شاگرد ملازمش بوده است يعنى اين شاگرد هميشه با او بوده است در همين حاشيه بر شفا ملا سليمان مى‏گويد كه دو ركعت نماز بخوان مى‏گويد مسجد كوچكى بود در خانه نصف شب پا مى‏شد مى‏رفت در آن مسجد دو ركعت نماز مى‏خواند متوسل مى‏شد به عالم ملكوت شبهه حل مى‏شد نمى‏شود آقا بدون توسل به قرآن و ما طلبه‏ها خيلى ماها لنگ در اين هستيم و گرفتارى هاى ما هم خيلى از آنها همچنين است از اين جا هميشه مى‏گيرند. از اين كه گذشتيم مى‏رسد به تدبر در قرآن نمى‏شود كه ما تدبر در قرآن نداشته باشيم نمى‏شود يك طلبه تفسير نداند يك طلبه سر و كار با تفسير نداشته باشد اين ولو فيلسوف باشد ولو فقيه باشد نمى‏شود به اين گفت طلبه «افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها» آيا امرى با طنطراقتر از اين در قرآن سراغ داريد و اتفاقا ما اين امر خدا را معمولاً زير پا مى‏گذاريم ديگر زير پا مى‏گذاريم خوبها انصافا خوب هستيد ديگر شما خوبها اين حضرت آيت اللّه‏ آقاى خزعلى 24 ساعتش را در هفته مى‏گذارد روى قرآن شما يك كسى را اينقدر كار دارد هيچ كار آقاى خزعلى نداشت جز همين شوراى محترم نگهبان بس بود ديگر 24 ساعتش گرفته اما همين آقا پير مرد هم شده ديگر مثل من24 ساعتش را مى‏گذارد روى اصفهان مى‏آيد اين جا براى تفسير براى شما در گروه تخصصى تفسير مى‏گويد گله دارد در اين جا هم تفسير مى‏گويد گله دارد جمعيت نيست ديگر در گروه تخصصى يك گله دارد اين جا هم يك گله دارد و به جا هم هست من از ايشان تشكر مى‏كنم از ايشان معذرت خواهى مى‏كنم و يك كسى بگويد آقاى خزعلى مفسر نيست اين هم احدى قبول نمى‏كند آقاى خزعلى آن وقت هم كه قبل از انقلاب در قم يكى از مفسرين عالى كه هر كجا تفسير مى‏گفت پر مى‏شد مفسر است بيان خوب است از منبريهاى نمره اول زمان آقاى بروجردى بوده است نمى‏دانم تفهيم خوب است نمى‏دانم تقوى خوب است تقواى آقاى خزعلى خيلى بالاست تقوا خوب است رأفت خوب است 24 ساعت وقتش را مى‏گذارد روى شما براى خاطر اصفهان براى خاطر حوزه حالا لطف مى‏فرمايند براى خاطر من اگر ما تدبر در قرآن داشتيم مى‏شد اين درس خلوت باشد شما خوبها ديگر آن‏ها هم كه معمولى هستند ديگر وامصيبتها و اين نقص خيلى بالا است تدبر در قرآن نداشته باشيم اگر يك كسى مجتهد باشد اما تفسير بلد نباشد قطعا امر خدا را زير پا گذاشته است و اگر ما نگوييم حرام است نمى‏دانم چه جورى شما فضلا چه جورى درستش مى‏كنيد اين «افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها» چه جورى مستحبش مى‏كنيد و اين ديگر براى بازارى هم نيست حال پيغمبر اكرم درس قرآن داشتند روايات سنى شيعه اين كه پيغمبر آيه كه مى‏آمد ده تا آيه مى‏دادند مى‏گفتند اين را اول حفظ بكنيد علاوه بر خواندن همه اصحاب سواد الفبا نداشتند حافظ قرآن بودند همه اصحاب خيلى كم پيدا مى‏شد زن و مرد اينها حافظ قرآن نباشند همه آنها حافظ قرآن بودند همه آنها معناى قرآن مى‏دانستند و پيغمبر اكرم معلمشان بود معلم درست مى‏كرد اصحاب مثل اميرالمومنين عليه‏السلام و بعضى ديگر اينها معلم قرآن بودند و پيغمبر اكرم براى تعليم و تعلم اصلاً وقتى وارد مسجد مى‏شد يك دسته نشسته بودند قرآن مى‏خواندند جلسه قرآن داشتند يك دسته جلسه ذكر داشتند يك دسته جلسه تعليم و تعلم داشتند اين طلبه‏هاى پيغمبر اكرم بود بعدش هم همين طور تا بياييم راستى آن كسانى كه به يك جايى رسيدند مرحوم شيخ طوسى به قول استاد بزرگوار ما آقاى بروجردى «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» مى‏فرمودند اگر عمر ايشان را تقسيم مسائل فقهى بكنيم به هر مسئله‏اى يك دقيقه مى‏رسد ما هر چه داريم از شيخ طوسى است ديگر اين فقيه سر وكار با روايات اهل بيتش به اندازه‏اى است كه تهذيب مى‏نويسد اين چه مى‏شود اگر سير و سلوك نباشد انسان مى‏تواند به اينجاها برسد از نظر تفسير تبيان مى‏نويسد مجمع البيان خيلى تفسير خوبى است انصافا بهترين تفسيرها از يك جهت الميزان يك چيز ديگرى است آن از لحاظ علم ولى از نظر تفسيرى بهترين تفسيرها اين مجمع البيان است واين مجمع البيان از تبيان گرفته شده است ما بقى تفسيرهاى سنى حتى انسان وقتى يك مقدار ريشه يابى مى‏كند مى‏بيند از تبيان شيخ طوسى گرفته شده است يك دروه تفسير نوشته است ديگر از نظر فقهى مبسوط مى‏نويسد خلاب مى‏نويسد كه يا افتخار در مقابل سنى‏ها آن زمان در مقابل جماعت سنى يك افتخار شد اصول مى‏نويسد مثل عده اول اصولى كه در عالم در عالم سنى گرى در عالم اسلام نوشته شده عده بود اين فقيه مفسر است علاوه بر اين كه آشنايى كامل دارد به روايات اهل بيت تهذيب مى‏نويسد اين تهذيب يكى از كتب اربعه ما است نمى‏شود كه ما مفسر نباشيم يك آيه از ما بپرسند نتوانيم معنا كنيم نه ما بايد به اينجا برسيم تا مى‏پرسند نقل اقوال بكنيم ديگر شيخ طوسى اين جور فرمودند علامه طباطبايى در اين جا حرفها دارند مرحوم فيض چنين فرموده‏اند در مورد ثقلين روايتش اين جورى است يك قدرى بالاتر من هم عقيده‏ام در باره اين آيه شريفه اين است اين را مى‏گويند يك طلبه حسابى انصاف قضيه با كمال شرمدنگى عذر خواهى ما بد طلبه هايى هستيم بد ما بايد سر و كار با قرآن داشته باشيم آقا تفسير بدانيم چرا اين جور هستيم اين جور مى‏شود يك منبرى تفسير ندارد يك طلبه فاضل تفسير ندارد اين هم تدبر در قرآن. مهمتر از اين دو عمل به قرآن است اين عمل به قرآن يعنى قرآن را امام خود قرار دادن قرآن جلوى روى سر و كار با قرآن. كتاب قانون هر چه بخواهم از اين كتاب بيرون مى‏آيد «فمن جعله امامه قاده الى الجنه» مرتبه سومش عمل به قرآن است همه بايد عمل به قرآن بكنند اما ما طلبه‏ها «الحسن لكل احد حسن و منك احسن لمكانك منا» چه روايت خوبى است «والقبيح لكل احد قبيح و منك اقبح لمكانك منا» آقا منسوب به امام زمان هستيم امام زمان ما را دوست هم دارد يك كسى خدمت آقا رسيده بود فرموده بود من طلبه‏ها را دوست دارم ولو اين كه در آنها بد هم هست اما حوزه را دوست دارم طلبه‏ها را دوست دارم اسم ما در دفتر ايشان هست اينها كه نمى‏شود قابل انكار نيست سرباز امام زمان هستيم ما طلبه‏ها مال امام زمان هستيم لذا اگر راستى يك طلبه محصل باشد متدين باشد حلال‏ترين چيزها برايش سهم امام است اگر راستى محصل و متدين باشداين مال او است امام زمان گذاشته است براى همين يك اختلاقى هست راجع به خمس كه چه جورى است بعضى‏ها مى‏گويند كه عنوان مالك است. بعضى‏ها مى‏گويند كه نه آقا امام زمان بايد اجازه بدهد واگر اجازه لفظى نيست بايد رضايت كامل باشد اين قول خيلى مشهور است كه رضايت كامل در صرف، استادبزرگوار ما مرحوم آيت اللّه‏ العظمى بروجردى كه خودشان خيلى احتياط مى‏كردند بعضى اوقات مى‏گفتند يك شاهى از سهم امام نه من مصرف مى‏كنم نه اولادم مال حوزه بعد اينجا مرادم است بعد ايشان با كمال قاطعيت در حاليكه احتياط ايشان خيلى بالا بود مى‏فرمودند كه امام زمان راضى است اين كه صرف حوزه‏هاى علميه بشود بعد مثال مى‏زدند مى‏گفتند كه اگر يك خانه‏اى يك پولى پيش شما باشد يك كسى آن كس نباشد خانه‏اش در شرف خرابى باشد آيا راضى نيست شما آن پول را مصرف آن خانه بكنيد بله گفتند حوزه خانه امام زمان است طلبه‏ها فرزندان امام زمان هستند نگوييد هم سرباز فرزندان امام زمان هستيد يك پولى پيش شما راضى نيست اين پول را صرف بچه‏ها بكنيد صرف خانه‏اش بكنيد بله ما مال ايشان هستيم
وقتى مال ايشان شديم ديگر خواندن قرآن نماز اول وقت نماز جماعت تقيد به ظواهر شرع براى همه خوب است اما براى ما خوب‏تر است چون منسوب به امام زمان هستيم كار بد نگاه آلوده، غيبت شنيدن، دروغ گفتن و بالاخره كنترل نداشتن زبان چشم، گوش از هر كه باشد بد است اما از ما طلبه‏ها خيلى بدتر است بعضى اوقات يك گناه از ما به قول حضرت امام ذنب لا يغفر مى‏شود با يك گفته روى منبر تضعيف نظام بكنيد اين ذنب لا يغفر است با يك دروغ آبروى روحانيت را ببريد اين ذنب لا يغفر است ديگر معلوم نيست كه موفق بشود كه توبه از گناهان ابهت غيبت با سكوت شما از بين برود اين ذنب لا يغفر است اين كه درقرآن راجع به زنهاى پيغمبر آمده است زنهاى پيغمبر اگر گناه بكنيد گناه دو تا گناه در نامه اعمالتان نوشته مى‏شود بله اگر ثواب هم بكنيد دو تا ثواب «لتسن كاحد من النساء» آهاى زنهاى پيغمبر شما مثل زنهاى معمولى نيستيد اين آيه مربروط به من و شما است طلبه‏ها شما كه افراد معمولى نيستيد شما كه يك بازارى يك رعيت، يك كاسب شما كه آن نيستيدكه «لستن كاحد من النساء» شما مربوط به امام زمان هستيد . آن وقت مربوط به امام زمان شديد گناه شما دو تا گناه مى‏شود نه گفتم بعضى اوقات دنب لايغفر است گناه خيلى گناه در سر حد كفر است و بايد فكر اينها كرد بنابراين خلاصه حرف اين است آقا ما اين سير و سلوك را مى‏خواهيم اگر سير و سلوك مى‏خواهيم بايد سر و كار با قرآن داشته باشيم هم قرآن خيلى بخوانيم هم قرآن خيلى بفهميم هم قرآن را به آن عمل بكنيم. خدا را قسمش مى‏دهم به حق قرآن توفيق خواندن قرآن توفيق تدبر در قرآن توفيق عمل به قرآن به همه ما عنايت بفرمايد.

«وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد»

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group