موضوع درس:
شماره درس: 102
تاريخ درس: ۱۳۷۷/۱۲/۱۹
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
در اين جلسه راجع به دو امرمهم با شما صحبت مىكنم يك راجع به ايام ماه ذى الحجه يك مطلب هم راجع به عيد نوروز است كه يك مطلب جلو داريم راجع به ماه ذى الحجه اين ماه از جهتى از همه ماهها جلوتر است يك مطلب هم راجع به عيد نوروز است كه جلو داريم راجع به ماه ذى الحجه اين ماه از جهتى از همه ماهها جلوتر است و شايد اين قسمى كه خدا در سوره فجر خورده است مراد همين دهه اول باشد «والفجر و ليال عشر» و اين دهه اول كه حج در اين روزها واقع شده است بهترين عبادات از نظر خودسازى، از نظر آدم شدن دهه اول اين محل عبادت بزرگ، دهه دومش از دهه اول مهمتر اكمال دين و دهه سومش باز مربوط به شيعه و قضيه مباهله، قضيه آيه ولايت سوره هل اتى يعنى سوره بيست و پنجم صبحش آيه تطهير لازم شد بعدش قضيه مباهله وارد شد عصرش هم آيه ولايت و نداريم ظاهرا چنين روزى در اسلام در اين ايام سال و فرداش هم سوره هل اتى و هر كدام از اينها براى شيعه يك افتخار است افتخارى هم هست كه قابل خدشه هم نيست لذا اين ماه ذى الحجه ماه مهمى است لذا ما طلبهها بايد اين ايام اللّه را بهش اهميت بدهيم و اين سال را مىتوان راه صد ساله را بپيمايد يعنى بعضى اوقات يك جرقه غوغا مىكند و من از شما تقاضا دارم به اين ماه اهميت بدهيد شما مىدانيد كه اگر انسان آدم نباشد از نظر باطن يك حيوان درندهاى پستتر از هر ميكروبى و بالاخره پستتر از هر جنبندهاى «ان شر الدّواب عند اللّه الصّم و البكم الذين لا يعقلون» آدمى كه نتواند فكر كند كه صفت رذيلهاى بر او حكمفرما باشد اين ميكروب از سرطان هم بدتر است از سگ درنده، از پلنگ در بيابان لذا همه مخصوصا اهل علم بايد از نظر باطن آدم باشند و اين هدف انبياء كه آدم شدن انسانها است اين بايد براى ما طلبهها درست بشود اگر العياذ باللّه صفت رذيلهاى برايمان حكمفرما باشد خيلى بدبختيم ديگر نه دنيا است نه آخرت بعضى اوقات هم با يك جملاتى هم خودمان منحرفيم و هم ديگران را منحرف مىكنيم و اين ماه ذى الحجه براى خودسازى خيلى مهم است ماه، ماه دعا است، ماه راز و نياز با خدا است و يك قدرى بيشتر نه فقط روز عرفه، نه فقط دهه اول اصلاً اين ماه، ماه دعا، ماه رابطه، ماه خودسازى و اهميت بدهيد خيلى به اين ماه در مساجدتان در منبرتان براى ديگران بگوئيد و اين ماه را زنده نگاه داريد فقط براى حاجىها نباشد و آن حج آنجا، همه خودسازى كنند اين ماه زنده نگاه بدارند اين ماه زنده باشد براى همه و معلوم هم هست ما اگر بخواهيم دنيا داشته باشيم، بخواهيم آخرت داشته باشيم چارهاى نيست جز رابطه با خدا و الا زندگى منهاى خدا تاريك است زندگى منهاى خدا وحشتناك است زندگى منهاى خدا يعنى مشكل، يعنى مشكل روى مشكل، تاريكى روى تاريكى به قول قرآن زندگى بدون خدا نظير آن خانه است كه كسى خانه بسازد كنار دره سيل زده معلوم است خانه نزديك دره سيل زده به كجا مىرسد و چه مىشود من تجربه كردم بعضى اوقات بيست سال سى سال براى خودش آبرو به دست مىآورد آبرو دار مىشود بيست سال سى سال اين طرف و آن طرف مىزند يك تمكن امّا ناگهان يك باد يك طوفان مىبردش ته جهنم «افمن اسس بنيانه على تقوى من اللّه و رضوان خير ام من اسس بنيانه على شفا جرف هار فانهاربه فى نار جهنم و اللّه لا يهدى القوم الظالمين» [1] وقتى دست عنايت خدا روى سر فاسق نباشد زندگى تاريك است به تجربه براى ديگران هم اثبات شده است كه زندگى منهاى خدا كه زندگى اگر بچرخد روى فسق اين همان بناى كنار دره سيل زده است با يك جمله همه چيز را از دست مىدهد ناگهان يك كار بيجا همه آبروى شصت ساله خودش را، آبروى طائفه، آبروى ديگران را از دست مىدهد همه امّا مخصوصا ما طلبهها تقوى مىخواهيم «افمن اسس بنيانه على تقوى من اللّه و رضوان خير» يك بناى محكم مستحكم و بناى محكم ومستحكم ما طلبهها اينكه با تقوى بتوانيم آبرو حفظ بكنيم با تقوى زندگى به دست بيا وريم لذا از همه تقاضا دارم كه به اين ماه ذى الحجه خيلى اهميت بدهيد و اگر عبادات دو ساعت است چهار ساعت كنيد اگر العياذ باللّه اگر كسى در جمع ما پيدا مىشود كه نماز شب نمىخواند شروع كند نماز شب بخواند در اين ماه ذى الحجه از خود اين ماه ذى الحجه بخواهد ماه ذى الحجه از نظر باطن حيات دارد از خود ماه ذى الحجه بخواهد توفيق پيدا بكند تا ان شاء اللّه نماز شب خوان بشويم اگر زبانش كليد ندارد از اين ماه بخواهد يك قدرى توسط اين ماه ذى الحجه اهميت بدهد به ايام از ماه ذى الحجه بخواهد كه زبانش، چشمش كليد پيدا بكند راستى ننگ است نقص است كه يك طلبه عمامه داشته باشد و دروغ بگويد من هيچ فراموش نمىكنم يكى از علماى بزرگ يك دروغ از اهل علم شنيده بود اين مثل اينكه يك زنا كرده بود هى مرتب و وحشت مىكرد و به من مىگفت دروغ گفت و راستى چنين است بعضى اوقات اين بزرگان يك دروغ يا يك غيبت از يك نفرى بشنود يا يك كسى پايش لب گور باشد چشم چرانى بكند اين خيلى زشت است زشتىها كه مثلاً اين نيست كه يك كسى فقط زنا بكند يا زنا بدهد لذا ما اهل علم معنى ندارد كه تقوى نداشته باشيم خيلى بى مزه است و مثل يك ميوه نارس است عمامه و دروغ مثلاً حال شماها كه پاك از اين حرفها هستيد عمامه و غيبت، ريش سفيد پايش لب گور است امّا غيبت بكند يا چشم چرانى بكند و امثال اينها اين راجع به ماه ذى الحجه كه اين يك ماهه ما بايد خيلى جلو برويم اقلاً راه صد ساله را يك ماهه بايد پيمود از همين جهت هم بزرگان اهل علم به اين ماه خيلى اهميت مىدادند و ما بايد سرمشق بگيريم از آنها كه راه را رفتند و بلد بودند كه اين ماه به انسان خيلى چيز مىدهد.
و امّا راجع به عيد نوروز كه اين عيد يك عيد ملى است و خوب هم هست گرچه يك بدبختى انسان دارد كه هميشه از خوب، خوب برداشت نمىكند هميشه از خوب برايش دردسر مىشود مثلاً جمهورى اسلامى يك روزهاى خوبى درست كردند مثل روز مادر روز خوبى است اسم خوبى است امّا همين براى جامعه يك دردسر شده است و يك اختلاف شده و روز مادر اين پول ندارد پسرش پول مىخواهد براى مادرش، دخترش مىخواهد، زنش توقع دارد مادرش مىخواهد و يك مصيبتى شده ديگه كم كم روز پدر هم درست كردند روز پدر هم خوب است راستى خوب است امّا چى به شرطى كه دردسر نشود اين عيد نوروز همين است روز خوبى است اولاً اجداد ما اين روز را درست كردند از نظر ذوقى هم روز خيلى خوبى است يك روزى قرار دادند انسان تميز بكند زنها خانه تكانى بكنند تميز بشود روزى است كه انسان شستشو بكند خيلى خوب است امّا الان دو دردسر شده است هم از نظر دينى و هم از نظر معيشتى و اقتصادى يعنى اين تجمل گرائيها، اين گناهها نكبت باريها اين مسافرتهاى بيجا، اين رفت و آمدها، اصل رفت و آمد خيلى خوب است آدم برود ديدن خواهرش، برود ديدن برادرش، امّا توى اين رفت و آمدها ببيند چقدر دردسر درست شده و همه هم بر مىگردند به يك مطلب آن هم تجمل گرايى واى به اين تجمل گرايى كه به قول قرآن هم نتيجه سوء فردى دارد هم اجتماعى «و اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال فى سموم و حميم و ظل من يحموم لا بارد و لا كريم انهم كانوا قبل ذلك مترفين» [2] و قرآن مىگويد اين تجمل گرايى است كه «و كانوا يصرون على الحنث العظيم» گناهان بزرگ بزرگ و «و اذا اردنا ان نهلك قرية امرنا مترفيها ففسقوا فيها فحق عليها القول فدمّرنها تدميرا» [3] اين فساد اجتماعى آن فساد فردى همه 95% مفاسد اجتماعى براى خاطر اين تجمل گرايى است و اين تجمل گرائيها خيلى مصيبت شده براى همه، همه، آنهايى كه دارند جلو آنها كه ندارند لنگ لنگان با چه صدمهاى دنبال آنها حالا بخواهند نرود در آيات داريم در آخر زمان مردم «يعيرونهم بضيق المعيشة» مردم زن و بچهاش همه يك جور او را سرزنش مىكنند حالا اين بخواهد نرود از قافله وا مىماند نمىشود بخواهد برود نمىتواند بالاخره بايد لنگ لنگان با يك صدمهاى جهنم را بخرد و برود جلو براى اين بيشتر جهنم است براى آنها كه جلو جلو مىروند مترفين جهنم است و معلوم نيست اين پولها از كجا است امّا براى اين جهنم روى جهنم است و ما يك مقدارى بايد در اين باره صحبت بكنيم اين مجالس رفت و آمد بد مجالسى است انصافا خيلى بد است يعنى در مقابل اهل علم غيبت بكند و آن هم يكى پس از ديگرى غيتهاى گنده گنده غيبتهاى شاخ دار و ما اهل علم هم ساكت هستيم اون غيبت مىكند جلسه مىشود لاشخورى در اين باره شك كه نيست روايتى كه تحف العقول هم از امام حسين عليهالسلام و هم از امام سجاد عليهالسلام نقل مىكند كه «الغيبة ادام كلاب اهل النار» بعد حضرت امام (ره) معنى مىكردند كه اين معنايش اين است غيبت روى غيبت انسان را به صورت سگ در مىآورد اون غيبتها هم به صورت گوشت گنديده غذاى اين سگ در جهنم اين غيبتها است ولى قطع نظر از روايت قرآن «لا يغتب بعضكم بعضا ايحب احدكم ان يأكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه» [4] وقتى يك غيبت بشود ظرف شيرينى بر حسب ظاهر آن طرف است ظرف پرتقال آن طرف است تشريفات كثيفى كه مردم دارند ماها هم بايد داشته باشيم و الا توى سرمان مىخورد آن وقت حالا يك غيبت كه بشود يك بشقاب گوشت مرده هم مىآيد اينجا ملائكه مىبينند اگر چشم بصيرت داشته باشيم خودمان مىبينيم، ديدند آن كسانى كه چشم بصيرت دارند ديدند بوى گندش اتاق را مىگيرد ملائكه بوى گند را مىشنود اگر ما دماغ بصيرت داشته باشيم بوى گندش را مىشنويم اگر يك غيبت بشود بوى گندش را مىشنويم ما دماغ حقيقى نداريم ما چشم حقيقى نداريم امّا ملائكه كه مىبينند امام زمان عليهالسلام كه مىبيند آن غيبت را انجام مىدهد آن مىآورد و اين آقا با سكوتش مىخورد فرق نمىكند اگراو غيبت بكند و اين بتواند دفاع بكند و نكند از نظر فقها هيچ تفاوت نمىكند غيبت كن و غيبت شنو اگر بتواند جلويش را بگيرد به جاى اينكه ما يك اشكال بزرگى اهل علم داريم اين است كه توى جلسه دور را مىدهيم به ديگران دور را بگير خودت يعنى تا جلسه مىآيد گناه درونش بشود يك روايتى تهيه كرده باش يك آيهاى يك حديثى بخوان جلسه را بكن جلسه اهل علم جلسه دينى جاى كه ملائكه بيايند بالهايشان را پهن بكنند و ما روى بالهايشان بنشينيم چه ادعايى داريم كه آنها غيبت بكنند و ما بشنويم معمولاً اين جور است كه جلسه را مىدهيم دست آنها و آنها هر غلطى دلشان بخواهد مىكنند و نگذاريد، نشود در اين ايام عيد گناه زياد مىشود اينها رو و روگيرشان بد است ديگه مخصوصا خودمانيها بنشينند پيش هم و بعضى اوقات اتفاق مىافتد پيش اهل علم صورتش باز است مىگويد و مىخندد و اين را بهش نگاه مىكند خداى نكرده اگر همسو نشود در ميان شماها از اينها نيست ولى نگاه به او خنده به او گناهش خيلى بالا است براى اهل علم بايد لااقل آنجا كه ديگر نهى از منكر كه مىشود كرد نهى از منكر كنيد لازم نيست با تشر و داد و فرياد، مىشود بعد بهانه مىآوريم كه نمىشود اگر راستى ما خودمان نگاه نكنيم خودمان با آنها هم سو نشويم جدى بگيريم او هم حيا مىكند جرأت نمىكند و اين هم كه مشهور است كه اهل علم مرد هستند كه اينها ازشان رو مىگيرند و اين خوب است كه راستى كه ما را مرد مىدانند اگر خودمان را زن نكنيم اگر خودمان را مرد بكنيم آنها ما را مرد مىدانند به شرطى كه خودمان همسو با آنها نشويم و دور را دستشان ندهيم آنها ما را مرد مىدانند يا يك كارى بكنيم بفهمانيم كه بابا سيزده آيه در مورد حجاب آن هم آيات خيلى داغ در قرآن هست و نمىشود كه لذا اين مجالس رفت و آمد مجالس رفت و آمد مجالس مصيبتى شده است راستى مصيبت شده حالا اينها براى ما نيست اينها معمولاً اين جورى است اين مترفين مىخواهد ايام عيد ثواب بكند پا مىشود دسته جمعى مىرود منزل برادر فقير و بيچارهاش بخواهد هيچ چيز برايشان تهيه نكند نمىشود بخواهد تهيه بكند نمىشود و يك دردسر عجيبى براى اينكه اين آقا مىخواهدبرود صله رحم كند اين صله رحم نيست ما بايد اينها را به عموم مردم بفهمانيم اين صله رحم نيست صله رحم اين است كه قبل از عيد همان مقدار كه خودت مىخورى همان مقدار هم بدهى به برادرت بدهى به ديگران بدهى به همسايهات قانون مواسات مراعات بشود اين مىشود صله رحم امّا صله رحمى كه او بيايد خانه شما، يك بى احترامى حسابى موقعى كه شما برويد خانه او يك تشريفات حسابى اين است كه مسلم اين ترك رحم است اذيت به رحم است و اينها را ما توى مجالسمان نمىگوئيم، روى منبرهايمان نمىگوئيم و اينها را ما بايد روى منبرهايمان بگوئيم، توى مجالس بگوئيم بايد خودمان مقيد به ظواهر شرع باشيم ايام عيد خوب است اما بعضىها افراط است بعضىها تفريط بعضى همهاش زير پلش مىزنند بعضى هم مىرسد به اينجا كه اين چهارشنبه سورى را تأييد مىكنند ننگ است اينها كه فكر مىكنند توسط اين حرفها آخوندها را زمين مىزنند يا به جايى مىرسند نه اينها بايد يقين داشته باشند كه زمين مىخورند و معنى ندارد اين كارهاى زشتى كه يكى پس از ديگرى مىشود و ماها هم ساكت مانديم چارهاى هم نداريم اگر هم ساكت هم نباشيم يك جور ديگر مىشود امّا ديگر على كل حال آنها دارند مىكنند ما هم ساكت هستيم امّا در مجالس خصوصى كه مىتوانيم حرف بزنيم حرفهايمان را بزنيم كارهايمان را بكنيم خودمان متقيد به ظواهر شرع باشيم سيزده بدر را خودمان مىرويم اين خرافاتى است كه ديگر جمع شده است يكى خوب يكى بد را بر مىداريم و مخلوط مىكنيم يا همهاش را رد مىكنيم يا همهاش را اثبات مىكنيم «فبشر عباد الذين يستعمون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هدئهم اللّه و اولئك هم اولوا الباب» [5] و على كل حال اين روايت روايت خوبى است «كل يوم لا يعصى اللّه فيه فهو يوم عيد» و هر روزى كه در آن گناه بشود آن روز عذاب است و ما بايد به مردم بفهمانيم كه روز نوروزشان روز عزا نباشد ما بايد يك كارى بكنيم ما اهل علم راستى همه در مساجد مهيا بشويم براى نهى از منكر آن هم با مهربانى همان صورت اول خيلى كار پيشرفت پيدا مىكند خيلى كار مىتوانند بكنند على كل حال ما بايد مراعات اين ديد و بازديدها، مراعات اين رفت و آمدها و بالاخره مراعات اين عمامه را مراعات خودمان را حتما بكنيم و متأسفانه نمىشود يا در رو دربايستى گير مىكند يا اينكه تسامح مىكند و نمىكند و خيلى بد است گناهش بزرگ است آنها گناه مىكنند ما گناه مىكنيم دو گناه براى اينكه همسوى آنها مىشويم گناه است ما عمامه را مىشكنيم وقتى كه ابهت غيبت از دلها برود به واسطه سكوت ما ديگر گناهش خيلى بزرگ است يك وقت به شما مىگفتم كه وقتى درسها تمام مىشد حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» يك اخلاق مىگفتند توى درس اصول كه عصرى بود آن وقت نصف اصول مىگفتند و نصف اخلاق هميشه اين جمله را مىگفتند، مىگفتند متفرق بلاد مىشويد مواظب جلسات باشيد و بعد مىفرمودند اگر يك كسى غيبت بكند مثلاً و يك كسى بى حجاب باشد و شما ساكت بمانيد و ابهت غيبت از بين برود و ابهت حجاب از بين برود ايشان مىفرمودند اين ذنب لايغفر است روى حرفهاى ايشان بايد حساب كرد اين ذنب لايغفر است يعنى چه يعنى راستى انسان توفيق پيدا نمىكند به توبه كردن گناه خيلى بزرگ است كه من موجب بشوم ابهت گناه از بين برود من دامن بزنم به اينكه گناه كمرنگ بشود ابهت از بين برود اين گناه خيلى بزرگ است و ما بايد مواظب جلسات باشيم ما بايد مواظب حرفهايمان باشيم مخصوصا روى منبر تو مسجد يك جورى باشد مردم از ما سوء استفاده نكنند و اين را خيلى بايد مواظب باشيم مردم پى بهانه مىگردند كه گناهشان را يك تجويزى برايش درست بكنند بهترين اين است كه با سكوت شما يا با حرفهاى شما براى خودشان تجويز درست بكنند براى كارهاى غير شرعيشان و اين را و اين را ما بايد زرنگ باشيم و نگذاريم اميدوارم ان شاءاللّه اين سال براى همه مسلمانها سال خوشى باشد و از شما تقاضا دارم اين روز عرفه را روز عيد اين دهه ذالحجه را دعاى اولتان راجع به نظام باشد نظام الان در مخاطره است در مخاطره بالايى هم هست و تقاضا دارم كه مواظب باشيم كه راستى جدى ره صد ساله را برويد از پروردگار عالم بخواهيد از آقا امام زمان بخواهيد ان شاء اللّه اين نظام مقدس جمهورى اسلامى در پناه امام زمان محفوظ باشد ان شاء اللّه.
وصلى اللّه على محمد و آل محمد
[1]- سوره توبه آيه 109.
[2]- سوره واقعه آيه 41 ـ 44.
[3]- سوره اسراء آيه 16.
[4]- سوره حجرات آيه 12.
[5]- سوره زمر آيه 18.