پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 120

تاريخ درس: ۱۳۷۸/۷/۲۸

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح‏لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يقفهوا قولى.

بحث گذشته ما درباره يك مطالب ارزنده‏اى بود و من عقيده دارم كه اين مطلب خيلى ارزنده است مخصوصا اگر بتوانيم تا آخر برويم و شرايط يك طلبه را شرايط يك اهل علم را بگوييم يك بحث جمع و جور ارزنده‏اى مى‏شود بحث اين بود كه گفتم ما طلبه‏ها بايد قدر خودمان را بدانيم البته بدون اينكه غرورى براى ما پيدا بشود عجبى براى ما پيدا بشود قدر خودمان را بدانيم و اگر شرايط طلبگى را هم نداريم شرايطش را فراهم كنيم يك طلبه اهل علم، در اسلام خيلى ارزندگى دارد هم از نظر كارى خيلى ارزندگى دارد به قول قرآنشريف مى‏فرمايد كه «مَنْ أَحسنُ قولاً مِمَّنْ دعا الى اللّه‏»[1] خوب اگر براى كار ما غير از اين آيه چيزى نداشتيم خوب آيه به ما مى‏گويد كه بهتر از نماز شب بهتر از جهاد در راه خدا بهتر از نماز جماعت و بالاخره بهتر از هر قولى كارِ ما طلبه‏ها «مِمَّن دَعا الى اللّه‏» منبر ما گفتار ما كردار ما و اينكه ما بتوانيم يك نفر را هدايت كنيم نه اين آيه ديگر نمى‏گويد بتوانيم يك نفر را هدايت كنيم بتوانيم اسلام را براى مردم بگويم مخصوصا با اين جمله و مَن أحسنُ قولاً كه يك استفهام استفهام تقريرى معنايش اين است مگر چيزى بالاتر از كار ما طلبه‏ها هست تا ما بگوييم كه نه نيست يا تقريرى يا استفهام تنكيرى ابطال تنكيرى بالاخره هر استفهامى باشد معنايش اين جور مى‏شود كه وادارد طرف را اقراق بكند كه كارى قولى مهمتر از كار ما از قول ما نيست «و مَنْ اَحسنُ قولاً مِمَّن دَعا الى اللّه‏» و راستى هم عقلى هم همين است راستى هم اگر ما بتوانيم سازندگى داشته باشيم اين سازندگى ما خوب همين طور كه قرآن مى‏فرمايد «مَن احياها فكانمّا احيا الناس جميعا»[2] يك بچه مسلمان درست بكنيم نه مردم را در همين وضعى كه هستند نگاه بداريم نگذاريم جامعه منحرف بشود و اين كار ما طلبه‏ها از اول اسلام تا به الان چنين بوده است يعنى راستى اين تشيع را چه كسى داده است به جامعه اسلامى اين تشيع را كه آورده است تا اين جا، ما طلبه‏ها ديگر غير از ما طلبه‏ها كه از اول تا الان نياورده ما طلبه‏ها، اتفاقا مرحومِ كاشف القطاء آقا شيخ محمدحسين كه مرد بالايى بوده هم از نظر علم هم از نظر عقل و راستى يك مرد سياستمدارى اسلامى بوده اين مرحوم كاشف القطاء ايشان مى‏فرمايند كه سقيفه بنى‏ساعده تشكيل شد ابى‏بكر از صندوق سقيفه بنى‏ساعده بيرون آمد 114 نفر از علماى قم از عقلاى قم مردهاشان مثل حضرت سلمان و ابى‏ذر (ابوذر) و زنهاشان مثل حضرت زهرا و فضّه خادمه اينها مخالفت سقيفه كردند به عبارت ديگر ما طلبه‏ها، علما، صد و چهارده نفر و آن صد و چهار نفر به قول كاشف القطاع طولى نكشيد صد هزار نفر به بالا شد كه در جلسه قبل مى‏گفتند كه امّا با يك مانع شديد و آن نه يك مانع بارها مانع قضيه حرَّ را جلو مى‏آوردند قضيه فخر را جلو مى‏آوردند هزارها از ما را نابود مى‏كردند و بالاخره با آن موانع بالاخره ما طلبه‏ها توانستيم اون صد و چهارده نفر را صد هزار نفر يك نمى‏دونم يك ميليون نفر و همين بيايد تا آخر موانع زياد بود اين از نظر سواد كه راستى تا اينجا تشيع مرهون ما طلبه‏ها سمت مرهون اين منبرى‏هاست مرهون اين منبرهاى ما در ايّام تعطيلى غير تعطيلى اين محراب‏هاى ما اين روايتى كه هست روايت ضعيف‏السند است امّا از مضمون آن انسان پى مى‏برد كه روايت صحيح السند است جامع الاخبار روايت را نقل مى‏كند مرحوم علامه مجلسى در بحار هم روايت را از جامع‏الاخبار نقل مى‏كند كه حضرت فرمودند كه يك وقتى بيايد كه اين كار اين طلبه‏ها كمرنگ بشود «سيأتى زمانٌ على اُمتى يَفرّونَ مِنَ العُلماء كما يَفرُّ الغنم عن الذئب» يك وقتى مى‏آيد كمرنگ مى‏شود اين يك وقت هم مراد اين نيست كه استمرارى يك وقت زمان پهلوى بود كمرنگ شد، يك وقت الان است كمرنگ است. يك وقت پر رنگ است يك وقت خوب است يك وقت بد است اين مراد پيغمبر اكرم اين كه هر وقت كمرنگ شد اين مراد است ديگر بعد فرمودند فاذا كذلك ابطلاهم اللّه‏ بثلاثة الاشياء وقتى مردم سركار با منبر و محراب نداشتند آن وقت «ابطلاهم اللّه‏ بثلاثة الاشياء تُرفَع تبركه من اموالِهم و اَعمارِهم سلَّط اللّه‏ عليهم مَن لارحم لهُ و لاعلم له و لاحلم له» و سوّم يَخرجُونَ مِن الدنيا بلاايمان، اين جا مراد من هست كه اثر وضعى، جامعه وقتى سروكار با ما نداشتن يَخرِجونَ مِن الدنيا بِلاايمان گفتم روايت ولو در جامع الاخبار است ولى مضعين جامع الاخبار كتاب خوبى است انصافا يك روايت خيلى خوبى روايت نبوى دارد و فقط اشكالش هم اين ارسالش است امّا مضامين روايات به قول حضرت امام دلالت مى‏كند بعضى اوقات مضمون دلالت مى‏كند بر صحت سند در زيارت جامعه، حضرت امام مى‏فرمودند اگر هم سند نداشته باشد كه دارد آن زيارت جامعه سند صحيح است اگر هم سند داشته باشد مضمون زيارت جامعه دلالت مى‏كند بر صحت سند و اين جور روايتها و اين روايت روايت خوبى است انصافا اين يك واقعيت، كه هر وقت مردم سروكارشان با ما كم شد اين هم «تُرفَعُ البركه من اموالهم مِن اعمارهم سلط اللّه‏ عليهم مَن لارَحْمَ لَه و لاعِلْم له و لاحلم له» و بالاخره يخرجونَ مِن الدنيا بلاايمان راستى چنين است خيلى بايد ما افتخار بكنيم به كارمان و مردم هم خيلى بايد قدر ما را بدانند اشتباه مى‏كنند هر وقت اشتباه كردند قدر ما را ندانستند ضرر كردند ضرر بدى هم كردند هر وقت، و همين دويست ساله كه غرب‏زده‏ها سر و كله‏شان پيدا شد اين دويست سال هر وقتى كه اقبال مردم راجع به روحانيت خوب بود نفع كردند مثل اين نظام مقدس خدا بهشان داد هر وقت كه اقبال مردم راجع به ما آخوندها كمرنگ شد بى‏رنگ كه نمى‏شود الحمدللّه‏ هيچوقت اين هزار و چهار صد سال بى‏رنگ نشده اين از عنايات خدا امّا هر وقت كمرنگ شد مردم ضرر كردند ضرر بدى هم كردند اين روايت شريف همين را مى‏گويد كه يَخْرجُون مِن الدنيا بلاايمان و راستى اگر ما شأنى نداشتيم مقامى نداشتيم تعبير همين تجربه، همين تاريخ، بس بود اينكه ما مواظب خودمان باشيم قدرمان را بدانيم منزلتمان را بدانيم بواسطه دنيا نخواهيم قدر و منزلت خودمان را از دست بدهيم اين همه تأكيدى كه شده مضمتى كه شده راجع به عالمى كه مفتون دنيا باشد اين همه براى اين است اگر مفتون دنيا شديم اگر منقمر در دنيا شديم ديگر طلبه نيستيم ديگر آنكه اسلام مى‏خواهد نيستيم و از الدنيا جيفه و طالبها كلاب حضرت امام در درسهاى اخلاقيشان به ما نصيحت مى‏كردند اين الدنيا جيفه و طالبها كلاب آنوقت زمان خُروچف بود مى‏گفتند يك موقع خُروچف است و الدنيا جيفه و طالبها كلاب يك دفعه من طلبه سر يك منبر يك نزاع سر يك محراب اين هم الدنيا جيفه و طالبها كلاب چه فرقى مى‏كند حالا اين را بعد درباره شرايط طلبگى صحبت مى‏كنم ولى بالاخره ما اگر قدر خودمان را بدانيم نمى‏رسد كار به اينجا اگر چنانچه مردم قدر و منزلت ما را بدانند نبايد برسد به اينجا مردم الان آنهايى كه لاابالى هستند اصلاً مى‏بينيد كه سد محكمى اصلاً همين بچه‏ها همين جوان اين مثل اينكه درك مى‏كند سد محكمى براى لاابالى‏گريش ما هستيم لذا دشمنى مى‏كند با ما ديگر ما كه كارى نكرديم با اين جوان لاابالى اما همين درك مى‏كند چنانچه دشمن گنده هم مثل استكبار جهانى همين را درك مى‏كند سد محكمش ما هستيم لذا اين دشمنى‏ها براى اين است كه مى‏بيند اين سد محكم ما طلبه‏ها هستيم اين از نظر ثوابش از نظر مسئله سياسى هم شما همين وضع ايران را از زمان مغول‏ها صفويه قاجاريه و پهلوى وقتيكه مطالعه بكنيد مى‏بينيد كه ما طلبه‏ها خيلى كار كرديم انصافا صفويه خيلى خدمت كرد اما كى واداشت اين جمله حضرت امام فراموش نشود چه جمله شيرينى يك آدم بى‏عقلى گفته بود علامه مجلسى آخوند دربارى حضرت امام(ره) فرمودند نه بالعكس بگو، بگو شاه عباس اين دربارى علامه مجلسى و راستى علما جمع شدند پدر شيخ بعد شيخ بهايى اينها براى چى از جبل آمل، محقق ثانى، كاشف الغطاء براى چه از نجف پا شدند و همچنين مرحوم آقا حسين خوانسارى آقا كمال خوانسارى اينها براى چه ناگهان اطراف اينها را گرفتند بعدش هم علامه مجلسى‏ها و اگر صفويه نبودند الان اينجا هم سنى بود يك سنى متعصب براى اينكه ما ايرانيها خدا درجاتش عالى است عالى‏تر بكند (يك شوخى هم بكنم كه مغفرتى هم براى ايشان باشد) خدا رحمت كند مرحوم آقاى فلسفى را خيلى خوب بود ايشان هم انصافا يك عمر خدمت كرد به اسلام يك افتخار بود براى ما طلبه‏ها ايشان مى‏گفت ما ايرانيها اينجورى هستيم كه اگر زنجير بزنيم مى‏زنيم مى‏زنيم تا خودمان را بكشيم اگر هم شراب بخوريم، مى‏خوريم تا بپكيم اين معمولاً ايران مخصوصا اصفهان اگر سنى بود از آن سنّى‏هاى متعصب از آن سنى‏ها از آن عمريهاى حسابى كى نگذاشت انصافا صفويه، اما كى اين راه را توانست به صفويه ياد بدهد اگر علامه مجلسى نبود اگر هم شيعه بوديم صوفى بوديم همه‏مان صوفى بوديم كى نگذاشت اين انحراف را كى جلويش را گرفت ما طلبه‏ها اگر تشيع ايران است و اصفهان ما طلبه‏ها اگر تشيع است و نه صوفى‏گرى و نه افراط‏گرى ما طلبه‏ها زمان قاجاريه هم همين بود اين ناصرالدين شاه را بردند لندن و آنجا دو سه تا بلا سرش آوردند اول بلايى كه به سرش آوردند يك قُبه‏اى جلوى كلاهش بود اين خيلى ارزش داشت از كوه نور هم مى‏گويند ارزشش بيشتر بود يعنى حالا مثلاً هزار ميليارد دلار آنوقت ملكه آنجا پهلويش نشست عشوه‏گرى و بالاخره با عشوه‏گرى دست برد اينرا برداشت و ناصرالدين شاه اين قُبه را فداى شهوتش كرد مرادم اينجا است آنوقتى كه قُبه را برداشت گفت اين يواشكى باشد براى اينكه اگر آخوندهاى ايران بفهمند پدرم را در مى‏آورند تو لندن است توى شهوت است از من و شما مى‏ترسد بعدش هم يك كمكى انگليس‏ها ازش گرفتند براى شهردارى، شهردار لندن آنجا هم در تاريخ مى‏نويسند همين را گفت كه مى‏دهم اما بايد مخفى باشد براى اينكه اگر آخوندها بفهمند پدرم را در مى‏آورند بعد هم توى مجلسى ازش پرسيدند كه لشكر ايران چند نفر است آن زمان هر چه ايرانى بود لشكر حساب كرد لشكر بيست ميليونى كه حضرت امام مى‏فرمودند كه درست مى‏فرمودند لشكر بيست ميليونى يعنى وقتى حضرت امام يا الان مقام معظم رهبرى مى‏گويد كه لشكر مى‏شود همه ايران از ناصرالدين شاه پرسيدند گفت همه ايران گفت يعنى چه همه ايران گفت براى اينكه ما لشكرمان ضعيف است اما آخوند داريم روحانيت داريم وقتى مرجع تقليد بگويد جنگ است همه جمع مى‏شوند و اين در تاريخ مى‏نويسند كه همين طور لشكر بيست ميليونى يك ابهتى ناصرالدين شاه توى دل اينها ايجاد كرد راستى چنين است قاجاريه هم همين بود زمان پهلوى اين پهلوى كه آمد روى كار سه تا دستور به اين پهلوى به آن اندازه كه من در بخش‏نامه‏ها هم ديدم سه تا دستور به اينها داد يك چادر نباشد مى‏ديدند كه اين چادر يك ابهت است همين طور كه نظام ما را اين انقلاب ما را پيروز كرد اين چادر اين نعمت بزرگى كه از ما گرفتند و دارند بدتر مى‏گيرند روز به روز مى‏گيرند اين چادر نباشد در بخش‏نامه ديدم كه بخشنامه كرده بوديد شهرها من جمله اصفهان كه من بخشنامه‏اش را ديدم كه نوشته بود كه زنها لباس تا روى پا مواظب باشند زير گلويشان پيدا نباشد اول، اولى كه مى‏خواست چادر را بردار و روسرى بلند باشد و سر تا پا پوشيده باشد اما چادر نباشد،چادر را به زور بگير اما مواظب باش كه لختى نباشد مواظب باشد فُكُلى نباشد كه الان مى‏گويند فُكُلى باشد تعجب اينجاست پهلوى مى‏گفت نباشد حالا مى‏گويند باشد بالاخره اين يك، دوم اين روضه نباشد سه مسجد نباشد يعنى آخوند يعنى در حقيقت چيزى كه روى كارش آوردند با آن همه صدمه‏ها فقط راجع به يك چيز كه ما آخوندها را ريشه كن بكند خيلى هم كُشت خيلى بدى كرد خدا لعنتش بكند خيلى بدى كرد اما به قول حضرت امام هيچ غلطى نتوانست بكند راستى كار رسيد به اينجا كه خوب ديگر ما طلبه‏ها مدارس بسته شد اين مدرسه خواجورا اين الحدى بود ديگر اين را دارالمجانيش كرد من آنوقتها بچه بودم رد مى‏شدم ديوانه‏ها آنجا بود الحدى كرد ديگر مى‏خواست توهين كند و توهين، ذلت، خوارى در همه مدرسه‏ها را بست خوب همه اصفهان اصلاً ديگر مدرسه طلبه‏گى نداشت اين انگليسها گفتند اين ها نباشد مسجد نباشد روضه نباشد ديگر هر چه مى‏خواهد باشد و نتوانست خيلى كار كرد نباشد اما هيچ غلطى به قول حضرت امام هيچ غلطى نتوانست بكند خوب خيلى كى نگذاشت همين روضه خوانها با يواشكى رفتن بدون عمامه تا در خانه در خانه را باز مى‏كرد عمامه را مى‏گذاشت سرش مى‏رفت يا حسين يا حسين ميكرد يعنى ما طلبه‏ها ما آخوندها همين يا حسين يا حسين آن شدت عمل پهلوى را خنثى مى‏كرد عقده مى‏شد براى مردم و پهلوى هم گفته بود ما آخوندها خيلى سفت هستيم الحمدللّه‏ خيلى هر چه مى‏كند نمى‏شد خوب نشد هم ديگر نشد خيال نكنيد كه كار ما از نظر سياسى كم كارى است نه همين بيست ساله دنيا عليه ما است يك آمريكا كه نيست يك آمريكا كه نبود الان هم دنيا عليه ما است يك آمريكا كه نيست انگلستان بدتر از آمريكا است به قول حضرت امام آمريكا بدتر از شوروى شوروى بدتر از آمريكا و هر دوى آن‏ها بدتر از استكبار و استكبار بدتر از همه آنها يك دنيا ديگر الان يك دنيا دارد با ما مى‏جنگد ولى خودش هم مى‏داند اگر ما آخوندها نباشيم چهار و پنج روزه سروكله آمريكا پيدا مى‏شود روحانيت ولايت فقيه اينها خيلى كار مى‏كنند اين بيست ساله خيلى كار كردند خيلى ايران را زنده كردند تشيع را زنده كردند ابهت عجيبى اين نظام به ايران داد ابهت عجيبى به مردم داد با نبود امكانات و يكدفعه هم گفتم الان هم تكرار مى‏كنم ما از روز اول امكانات نداشتيم الان هم نداريم خوب ما الان فضاى آموزشى نداريم الحمدللّه‏ اين دو سه ساله كه خيلى بايد شكر بكنيم هر سال بيش از هزار نفر اسم‏نويسى مى‏كنند اينها گزينش مى‏شوند امتحان مى‏دهند اما ما بيش از دويست نفر نمى‏توانيم قبول كنيم و اين جدا منرا مى‏كشد هشت صد نفر طلبه كه اينها آينده روشن دارند عالى هستند قبول نمى‏كنند براى اينكه جا نداريم فضاى آموزشى نداريم هميشه چنين بوده است نداريم امكانات نداريم آنوقتى كه طاغوت بود به ما كمك نمى‏شد الان هم كه ياقوت است به ما كمك نمى‏شود بلكه كارشكنى هم مى‏شود تا ديروز كارشكنى مى‏شد الان هم كارشكنى مى‏شود ولى الحمدلله، ما آخوندها ما روحانيت تشيع را از زمان پيغمبر اكرم تا الان آورديم با اين همه نبود امكانات و اين همه دشمن زمان بنى‏اميه را حساب بكنيد چه دشمن‏هاى زمان بنى‏عباس را حساب بكنيد چه دشمن‏هاى و مخصوصا اين سنّى‏ها خيلى به ما بدى كردند به تشيع خيلى بدى كردند و بالاخره آورديم مثل اينكه در جلسه قبل گفتم الان هم بگويم بالاخره ما مستضعف‏ها سر مستضعف‏ها ما هستيم يعنى ما هميشه اينجور بوده رئيس مستضعف‏ها هستيم نه مستكبرها منبرهاى ما يا منبرى‏هاى ما محراب‏هاى ما مريدهاى ما هميشه مستضعف‏ها بودند بالاخره بدست ما آخوندها البته با مريدها به رهبرى ولى عصر پرچم اسلام را روى كره زمين برافراشته خواهيم كرد اين را شك هم نكنيد «و نُريدُ و ان نَّمُنَّ عَلى الّذينَ استُضْعِفُوا فى الارضِ و نجعلهُم ائمّةً و نجعلهم الوارثين» حالا تمكن مالى نداريم تمكن قدرت نداريم و «نُمكن لهم ما فى الارض و نرى فرعونَ و هامانَ و جُنودهُما منهم ما كانوا يحذرون»[3] از ما مى‏ترسند كى فرعون صفت‏ها استكبار سياست صفت‏ها حزب صهيونيست‏ها و از آنچه مى‏ترسند به سرشان خواهد آمد اين وعده خدا است لذا از نظر سياسى هم از نظر اجتماعى هم هميشه ما آقا بوديم كار ما منش ما روش ما عالى بوده در حاليكه نخاله هم در ما زياد است يكى از اهل دل خدمت حضرت ولى عصر(عج) رسيده بود آقا فرموده بودند من طلبه را دوست دارم من حوزه را دوست دارم گر چه بدهم در ميان آنها هست هميشه بوده است يك وقتى در جلسه‏اى خدمت حضرت امام(ره) گفتند كه مى‏گويند هر چه هست زير سر اين آخوندها است ايشان فرمودند درست مى‏گويند درست است براى اينكه شيخ انصارى، صاحب جواهر، شهيد اول و دوم ها زير سر اين عمامه‏ها است ميرزا على محمد بهاى و... اينهم زير اين عمامه‏ها است قبول داريم نخاله داريم خيلى هم ضرضر دارد «اذ افسد العالِم فسد العالَم» خيلى اتفاقا من خيال مى‏كنم از زمان سقيفه بنى‏ساعده آن آخوندهاى ناباب براى ما ضرر داشتند شمر ابن ذالجوشن براى ما ضرر نداشته است سنّى‏ها با آن همه بديشان استكبار جهانى با آن همه بديها اينقدر براى حوزه‏ها بدى نداشت براى ما طلبه‏ها كه آخوندهاى ناباب ضرر دارند اين هم هست در حاليكه اين مانع را هم داشتيم مانع هم خيلى بزرگ اما الحمدللّه‏ تا روز قيامت هم بگوئيم الحمدللّه‏ يك در ميليون هم شكرش را نكرديم اينكه تشيع مرهون ما است در روز قيامت هم بگوئيم الحمدللّه‏ يك در ميليون هم شكرش را نكرديم اينكه تشيع مرهون ما است در روز قيامت مى‏توانيم به حضرت زهرا(س) عرض بكنيم كه آقا تشيع مال تو و اين تشيع تو را ما حفظ كرديم در هر زمانى اين تشيع تو را ما ترقى داديم در هر زمانى الحمدلله هميشه در ترقى بوده اينرا به حضرت زهرا بگوييم چه افتخارى بالاتر از اين در روز قيامت به حضرت زهرا بگوئيم زهرا جان شخصيت تو مرهون ما است خدا را قسم مى‏دهم به حق حضرت زهرا در اين روز عيد به حق امام جواد كه پروردگار عالم به دست حضرت زهرا يك عيدى به تشيع مخصوصا مردم ايران و به ما طلبه‏ها به ما داده بشود.

وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد

 

 

 

[1]- فصلت، 33.

 


[2]- مائده، 32.

 


[3]- قصص، 6.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group