شماره درس: 159
تاريخ درس: ۱۳۷۹/۱۲/۱۰
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث اين چند هفته در باره اين بود كه خود سازى، تهذيب نفس از اوجب واجبات است و متأسفانه همه هم غفلت داريم از اين واجب و مسئله خودسازى مسئلهاى است بسيار مشكل و گفتم قرآن مىفرمايد ممكن نيست مگر اينكه خدا معلم اخلاق ما باشد «ولولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من احد ابدا و لكن اللّه يزكى من يشاء» [1] اگر خدا معلم اخلاق باشد مىشود آسان هم مىشود و امّا اگر نه «ما زكى منكم من احد ابدا» حرف اين بود چه بكنيم كه خدا معلم اخلاق ما بشود دست عنايت خدا روى سر ما بيايد گفتم اول چيزى كه لازم است و انصافا كار را هم آسان ميكند اين است كه انسان خلوص داشته باشد اين كلمه اخلاص كلمه مقدسى است انصافا سر تا پا نور است به قول علامه طباطبائى اكسير در عالم اسلام به هر چه بخورد او را آدم مىكند او راه طلاى اسلامى مىكند در اين باره كه خلوص را منقسم كردم به سه قسم: خلوص در عمل خلوص در دل و خلوص در نفس يك مقدار صحبت كردم و ما بايد كار بكنيم مشكل است از اين مراتب بگذريم ديگر صاف شده باشد كه ما خلوص در عمل داريم ديگر روى اين كار بكنيم كه شياطين جن و انس را از دل بيرون بكنيم دل ما چراگاه شياطين نشود و كم كم برسيم به آنجا بنده خاص خدا يعنى هيچ كسى مثل هوى و هوس هيچ چيزى هيچ كسى نتواند روى بندگى ما تأثير بگذارد بنده خودمان نباشيم، بنده خدا باشيم و معمولاً ماها بنده خودمان هستيم، بنده هوى و هوس نباشيم بنده خدا باشيم معمولاً ماها بنده هوى و هوس هستيم، بنده شيطان نباشيم بنده خودمان باشيم و على كل حال پيدا شدن اين مراتب مشكل است امّا راستى اگر پيدا بشود انسان به خيلى مقامها مىرسد ديگر وقتى شد مال خدا «اقول كن فيكون تقول كن فيكون» و ما ديديم شنيديم كه راستى افرادى هستند كه مصداق اين روايت قدسى هستند كه هر چه بخواهد مىتواند چنانچه ما الان از نظر وجود ذهنى اين جور هستيم هر چه بخواهيم مىشود معقول نيست ما يك چيزى را نتوانيم خلق بكنيم هر چه بخواهيم مىتوانيم خلق بكنيم يعنى از اين نظر آيت اللّه هستيم و اينكه انسان آيت اللّه است براى خاطر همين است كه مثل خدا هر چه بخواهيم بكنيم مىتوانيم از نظر وجود ذهنى اگر اين وجود، وجود ما قوى بشود متصل به نور خدا بشود پروردگار عالم نظر لطفى بهش بكند به عبارت ديگر بنده خدا باشد راستى اين باشد اين وجود قوى ديگر موجود او هم قوى مىشود مىتواند همين جور كه ما الان تصرف در ذهن مىتوانيم بكنيم او تصرف در خارج مىتواند بكند و در خارج هر چه بخواهد مىتواند ظاهرا معجزه هم از همين باب است آنچه ما در ذهن ايجاد مىكنيم او در خارج ايجاد مىكند حضرت رضا عليهالسلام به آن دو عكس شير مىگويند شير شو شير مىشود فورا «كن» رحمانى حضرت رضا شيرش مىكند آن جادوگر را مىبلعد دو دفعه به امر حضرت رضا به خواست حضرت رضا عكس مىشود مثل عصاى حضرت موسى، عصاى حضرت موسى اراده حضرت موسى آن را اژدهايش مىكند آن بيابان را مىبلعد فقط شرطش همين است ما بشويم بنده خدا هيچ شرط ندارد غير همين بله مشكل است يك در ميليون هم نمىشود بعضى اوقات ممكن است انسان يك روز يك سال دو سال امّا ناگهان سقوط مىكند مخصوصا با اين غذاهائى كه ما داريم از مرحوم حضرت آيت اللّه خوئى نقل ميكنند كه ايشان فرموده بودند كه من در مدرسهايى در خوى در آنجا درس مىخواندم بعدش يك نفر آمد آنجا و اين آقا در شب قرآن مىخواند بدون قرآن، نور قرآن را مىديد و ما ديديم خيلى چيز دارد از او خواهش كرديم كه يك دستى هم روى سر ما بگذار يك دستى روى سر ما گذاشت و گفت شرط دارد و بايد به اين شرطها بايد عمل كنى و يكى اينكه غذا حلال باشد و چهل شبانه روز اين جور باش «من اخلص لللّهاربعين يوما ينا بيع الحكمه من قلبه الى لسانه» گفته بود كه روزه بودم غذا برايم مىداد امّا روز سى و نهم ديگر امتحان آمد جلو غذا را نياورد مرحوم آقاى خوئى گفته بودند من بعد از سى روز چيزها مىديدم ديگر يك مكاشفاتى برايم بود حتى ديوار برايم حاجب نبود امّا افطار نه گفت بالاخره نفس ما را كشاند يك كبابى بود درب مدرسه آنجا و افطار را با كباب او كرديم البته شب بعد يك شب را با آب افطار كرد گفت به مجرد اينكه لقمه را خوردم رفت هر چه بود تمام شد بعد كه از كبابى آمدم بيرون ديدم آمد گفت چه شد گفتم رفت معلوم است كه اين غذاهاى ما فاتحه اينها كه نمىشود اين را مىخواهم عرض بكنم كه اگر انسان بخواهد بشود مال خدا كه «اقول كن فيكون تقول كن فيكون» فراوان است روايت صحيح سند داريم قرآن دلالت دارد «الذين قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه» مرحوم آخوند كاشى توى همين مدرسه صدر شاگردهايش براى من نقل كردند كه مرحوم آقاى كاشى مىگفت وقتى نماز شب مىخوانم در و ديوار با من نماز مىخواند برايم اين آيه شريفه حق اليقين شد كه «يا جبال اوبى معه و الطير» من ملائكه را مىبينم و اين آيه شريفه برايم حق اليقين شده برايم عين اليقين شده «اولى اجنحه مثنى و ثلاثه و رباع» و «الذين قالوا ربنا اللّه ثم استقموا تتنزل عليهم الملائكة الا تخافوا و لا تحزنوا» بعد هم بهش مىگويند «ان لا تخافوا و لا تحزنوا و البشروا بالجنة التى كنتم توعدون» بعد هم دل دارى مىدهند «نحن اولياؤكم فى الحيوة الدنيا و فى الاخره» هم در دنيا و هم در آخرت كمك كار هستيم هر دو با تو هستيم و نظير اين در قرآن زياد است در روايت زياد است در اين گونه مطالب معنا ندارد انسان تأويل بكند به قول مرحوم آقاى ملكى در مراقبات مىفرمايند بيست و يك جا اين كلمه لقاء در قرآن آمده است حالا ما بيست و يك جا تأويل بكنيم و رحمته! رحمته! چه داعى داريم انسان يك مقدار بايد اهل دل باشد كه اهل تأويل نشود تا اينكه ببيند كه «فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملاً صالحا و لا يشرك بعباده ربه احدا» [2] يعنى چه اين آيه شريفه همين را مىگويد كه اگر كسى بنده باشد «و لا يشرك بعبادة ربه احدا» هوى و هوسش، شيطان، پول، رياست و من جمله خودش، خودش بت پرست نباشد پس چى معبود باشد خدا «و لا يشرك بعبادة ربه احدا» اين آنكه مىخواهد مىشود «يرجوا لقاء ربه» راستى مىيابد خدا را مثل آدم تشنه كه مىيابد تشنگى را مىيابد، مىبيند، با چشم فطرت مىبيند كه در اين جهان چيزى نيست كسى نيست جز خدا لذا بايد كار كرد نبايد ما در اين جاها اهل تأويل و اهل توجيه و اهل انقلت قلت اينجا كار است تأويل و توجيه اينجا كار است «فمن كان يرجوا لقاء ربه» درس نيست اين حجاب اكبر مىشود انقلت قلت نيست اين حجاب در حجاب مىشود تأويل نيست اين حجاب در حجاب در حجاب مىشود پس چى «فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملاً صالحا» حالا همين عمل نه «و لا يشرك بعبادة ربه احدا» بنده خدا دو ركعت نمازش ديگر استجابت دعوة دارد قطعا مستجاب الدعوة مىشود همين دو ركعت نماز است كه بهشت برايش واجب مىشود همين دو ركعت نماز است كه مىتواند زمين و زمان را به هم بدوزد و بالاخره همين دو ركعت است كه به خيلى جاها مىرسد مرحوم آيت اللّه العظمى آقاى خوانسارى، آقاى حاج سيد احمد خوانسارى آنكه به قول حضرت امام پيش همه ماها از نظر علم و عمل اول بود بالا بود پيش حضرت امام اول بود اين آقا گفته بود كه در بيابان گير كردم يعنى مىرفتم مشهد، اول شب خسته بودند كنار جاده خوابيده بودند تا صبح شود مىگفت يك وقت بيدار شدم ديدم همه چى از بين رفته است قافله كه رفته، رفته نماز شب هم رفته نماز صبح هم نزديك است قضا بشود مىگويد تيمم كردم و نماز صبح را خواندم وحشت عجيبى گرفتم مخصوصا پدر پيرم هم در قافله بود مىديدم الان او بى سرپرست مىشود توسل پيدا كردم به آقا امام زمان يا ابا صالح المهدى ادركنى ديدم آقا آمد بعد فرمودند اين راه را بگير و برو همين انسان مىتواند به اين جاها برسد من ديگر نتوانستم با آقا حرف بزنم مثل اينكه تصرف تكوينى كردند آن تصرف تكوينى موجب شد كه من نتوانم حرف بزنم ديگر من راه افتادم با تصرف تكوينى آقا راه افتادم دو سه دقيقه بيشتر نيامده بودم ديدم يك قهوه خانه پيدا شد حوزى بيدهاى سر كجى و خيلى منظره بالا توى اين فكر نبودم كه حالا اينها اينجا توى راه آنهم راههاى آن زمان راه سبزه وار راه قدم گاه آنجا به قول عوام قو هم پر نمىزد مىگويد رفتم نشستم روى يكى از اين تختها يك چاى آوردند خوردم چاى دوم، سوم يك دفعه متوجه شدم من پول ندارم بهش گفتم آقا من پول ندارم من يادم نبود گفت همه اينها مال تو است گفتم نفهميدم چى مىخواهد بگويد بالاخره خستگى ام رفع شد پا شدم سوار شدم دو سه دقيقه رسيدم به قافله، قافلهاى كه از اول شب تا به صبح رفته بود ديدم كه قافله مىخواهد پياده بشود ديدم پدرم روى قاطر است رفتم جلو پدرم گفت كجا بودى از اول شب تا حالا به قول خودشان گفته بود خواب بودم امّا يك آن هم بيدار شدم راستى خود مرحوم خوانسارىها مىتوانند از اين كارها بكنند با ارادهاش همان طور كه ما مىتوانيم با اراده يك قهوه خانه و بيدهاى سركج نه آقا امام زمان مىتوانند ايشان كه واسطه فيض عالم هستند شما هم مىتوانيد ولى كى «فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملاً صالحا و لا يشرك بعبادة ربه احدا» روزهاى گذشته مىگفتم كه ما اين خلوص را بايد بهش خيلى اهميت بدهيم براى اين كه اگر باشد آن كار ما پر بركت مىشود كار پر رونق مىشود، پر نور مىشود، اگر نباشد «او كظلمات فى بحر لجى» به غير ظلمات و بى بركت، بى فايده، بلكه مضر اين جورها مىشود اين به تجربه اثبات شده خودش مضر است وقتى خلوص نباشد خودش مضر است بچه هايش مضر هستند، تاريك مىشودد، بى فايده مىشود امّا اگر خلوص باشد راستى هيچ فكر كرديد اين شيخ انصارى مگر فرائد معجزه كرده كه الان دويست سال است حوزهها روى فرائد شيخ انصارى مىگردد چرا؟ چرا بايد صد سال اين كفايه هنوز يك كتاب مشكل اين كتابى كه يك معما است چرا جايش را كتاب ديگر نتوانست بگيرد هست كه چرا؟ اين شرح لعمه مرحوم شهيد الان دو سه قرن حوزهها روى آن بگردد نگذريد از اين كه وقتى خلوص باشد به طور ناخودآگاه شرح لعمه مىشود ديگر فرائد شيخ انصارى مىشود كفايه مرحوم آخوند مىشود اينها را نگذريد بعضى اوقات انسان مىبيند يك مساجدى هست يك جاذبه خاصى اين مسجد دارد چرا اين جاذبه از كجا پيدا شده است بعضى اوقات انسان مىبيند يك مدارسى اين مدارس خيلى مفيد واقع مىشود مراجع تحويل جامعه مىدهند طلبه هايش عالى مىشود نگذريد از اينكه خلوص بركت دارد اين «اقرا باسم ربك الذى خلق» بالاخره مىرسد به اينجا كه پرچم اسلام روى كره زمين برافراشته مىشود وعده خدا است «اقرا باسم ربك الذى خلق» تو اين جور باش ما هم وعده مىدهيم كه «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الذين كله ولو كره المشركون ولو كره الكافرون» اين عمل است چه رسد دل خالى از هوى و هوس بشود ديگر دل ديو برود فرشته به خودى خود مىآيد خدا در دل انسان باشد ديگر چه رسد بالاتر از اين انسان بشود مال خدا مصداق اين آيه «و اصطنعتك لنفسى» [3] عزيزم، بندهام، تو را خلق كردم براى خودم «اصطنعتك لنفسى» «خلقت الشاء لاجلك و خلقتك لاجلى الم تروا ان اللّه سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض و اسبغ عليكم نعمه ظاهرة و باطنه» دنيا براى تو نه عالم وجود «الم تروا ان اللّه سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض» [4] دنيا كه حالا اين كره زمين يا اين عالم مادى يك ريگ است نسبت به آسمان دوم نه همه عالم وجود براى تو تو براى كى «و اصطنعتك لنفسى» خيلى مقام است و خيلى هم لذت بخش است خيلى اگر انسان راستى براى خدا شد ديگر پشت پا مىزند به همه چيز اصلاً ديگر بهشت براى او پوچ است در آخر ارشاد ديلمى آن روايت معراج را كه نقل مىكند در وسط اين روايت خطاب شد در معراج به رسول اكرم يا رسول اللّه يك بندهاى دارم كه اينها در بهشت، بهشت برايشان پوچ است و اينها اصلاً نظر ندارند به بهشت اينها اصلاً منقمر در عالم وحدت هستند معلوم است آنكه بهشت را ساخته آن جمالش بيشتر از بهشت است نعمتش بالاتر از بهشت است و اين يابيده است جمال خدا را در آن روايت دارد يا رسول اللّه من روزى 360 مرتبه به اينها نگاه مىكنم يعنى اگر او عاشق من است من هم عاشق او هستم اين نيست كه يك طرفى باشد من هم عاشقش هستم 360 مرتبه بهش نگاه مىكنم امّا نگاههاى من اين است كه در هر نظرى سعه وجودى بهش مىدهم معلوم مىشود آنجا كمال هم هست براى اهل بهشت در هر نظرى ملك او را زياد مىكنم در هر نظرى سعه وجودى اگر بنده بشود مال خدا نه فقط توى دنيا بالاترين لذتها را دارد در آخرت هم همين است آخرتش هم بهشت منهاى خدا زجر آور است آسيه وقتى كه زير شكنجه فرعون بود چى مىگفت نمىگفت كه خدايا بهشت بهم بده نه آن بهشت منهاى خدا بهشت منهاى عند الهى برايش چيزى نبود مىگفت «رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمين» [5] خدايا من زن آقا خدا هستم نه شاه خيلى بالا هستم از نظر امكانات امّا خدايا اين براى من شكنجه است خدايا خود فرعون شاه است اين قدر قدرت دارد كه خدا است امّا اين براى من شكنجه است از اين بلا من را نجات بده «نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمين» از اينكه بهم مىگويند زن شاه زن خدا امكانات اينها خدايا شكنجه است خدايا بهشت منهاى تو اين را نمىخواهم چى مىخواهم «رب ابن لى عندك» كه قرآن مىفرمايد به متقين مىدهيم البته متقى يعنى همان كه بنده است «ان المتقين فى جنات و نهر فى مقعد صدق عند مليك مقتدر» اين مقام عند الهى خوشا به حال اينها كه پيمودهاند اين راهها را از خلوص در عمل رسيدند به خلوص در قلب رسيدند به خلوص در نفس و مصداق «و اصطنعتك لنفسى» خدا مىگويد تو را خلق كردم براى خودم اين هم مىگويد خدايا آمدهام براى خودت من شدم براى خودت و راستى اين معاشقه با خدا خيلى بالا است اين مناجات شعبانيه را كه حضرت امام خيلى عاشقش بودند هى مىگفتند راستى ببينيد وسط اين دعا مىگويد خدايا كمال انقطاع را به من بده حال براى چى براى اينكه برسم به اينجا كه تو با من مناجات كنى نه من با تو مناجات كنم تو با من مانجات كنى يعنى راستى مىرسد به آنجا كه نمازش نه مكالمه است يك مكاشفه است معاشقه عبد با مولا و معاشقه مولا با عبد اين را هم بگويم در روايت هم دارد اگر راستى ما عاشق خدا شديم خدا ده برابر عاشق ما مىشود اگر ما خدا را دوست داشته باشيم خدا هفتاد برابر ما را دوست دارد ديگر مثل عشق خدا مثل خود خدا خيلى بالا است خيلى بزرگ است عشق ما هر چه باشد عشق يك موجود محدود است امّا عشق خدا ديگر خيلى بالا است خطاب شد يك قدم بيا ده قدم مىآيد از هفتاد پدر و مادر مهربان مهربانتر هستم از هر عاشقى به تو عاشقتر هستم هر چه هست از قامت بى اندام ناسازگار تو است تو اندام خودت را ببين چه خبرها است خدايا حرف هايش خيلى مزه دارد اگر به خودش برسيم ديگر چى. خدايا به حق آن كسانى كه رسيدند رسيدهاند برايشان اين حرفها هضم شده است خدايا اين خلوص ولو مرتبه اولش را صد درصد به همه ما عنايت بفرما.
وصلى اللّه على محمد و آل محمد
[1]- سوره نور آيه 21.
[2]- سوره كهف آيه 110.
[3]- سوره طه آيه 41.
[4]- سوره لقمان آيه 20.
[5]- سوره تحريم آيه 11.