پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس: اخلاق

شماره درس: 20

تاريخ درس: ۱۳۷۵/۵/۱۷

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسّر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

بحث ما درباره مراتب خلوص بود و گفتيم كه اين كلمه به اعتبار داعى، به اعتبار محرك منقسم به هفت قسم مى‏شود. (به هفت مرتبه)

هفته گذشته درباره مرتبه هفتم صحبت كردم و اين كه محركى در عبادت، در گفتار و كردار نباشد جز خداوند تبارك و تعالى، كه عبارتش مصداق آن روايت شريف باشد كه از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده: ما عبدتك خوفا من نارك و لاطمعا فى جنتك بل وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك. چون من عبدم، تو مولا، وظيفه دارم پرستش كنم تو را. و امّا غير از اين (غير از مقام عبوديت وربوبيت) چيز ديگرى محرك من باشد، چيز ديگرى در نظر من باشد، نه چنين نيست.

گفتم كه بعضى فرموده‏اند اينطور عبادت براى ما محال است. اين مختص به اهل بيت (ع) است آنهم نه هميشه. اهل بيت چون مقام جمع الجمعى دارند و اينطور است كه گاهى شكرللّه‏، گاهى استحياءً، گاهى حباللّه‏، و گاهى هم وجدته اهلا للعبادة، و براى ائمه طاهرين (ع) و اهل بيت هميشه «وجدته اهلا للعبادة» در عبادات نبوده است. و نمى‏تواند يك انسان غيرمعصوم عبادت بكند و محركى نداشته باشد جز خدا، يك مقدار مساله را بيشتر داغش كرده‏اند گفته‏اند تمام گفتار ما، كردار ما بر مى‏گردد به حب به ذات و وقتى برگشت به حب به ذات باشد، يك كسى بخواهد اين حب به ذات را سلب كند، نظر به اين حب به ذات نداشته باشد، نمى‏شود. هفته گذشته مى‏گفتم كه مى‏شود و براى همه ما بعض اوقات اتفاق افتاده است. و همان وقتى كه فطرت انسان كار بكند و بيابد خدا را، ببيند با چشم دل خدا را، در آن وقت كه توحيد خالص، توحيد فطرى ـ نه توحيد استدلالى ـ برايش پيدا مى‏شود، در آن وقت كه يا الله مى‏گويد، در آن وقت كه خدا خدا خدا مى‏كند، در آن وقت ديگر هيچ كسى و هيچ چيزى در نظرش نيست جز خدا، و اين همان وجدته اهلاً للعباده فعبدته است. ولو اينكه قبل از اين حالت براى اين است كه از مهلكه نجات پيدا بكند، براى خاطر همان نجات از مهلكه پرده‏ها پاره مى‏شود. پرده‏ها عقب مى‏رود. فطرت بيدار مى‏شود. و وقتى فطرت بيدار شد و يابيد خدا را، ديد خدا را، در آن موقع ديگر محركى در گفتار و كردارش نيست جز خدا. ديگر آنوقت يا الله گفتن و خدا خدا خدا گفتن، ديگر همان وجدته.... فعبدته. وقتى او را يافت صدايش مى‏كند. ديگر در آن وقت صدا كردن؛ مى‏گفتند كه محركى نيست.

يك حرف ديگرى هم هست كه برخى از بزرگان نقل مى‏كنند در «اياك نعبد و اياك نستعين» مى‏گويند وقتى اين «اياك نعبد و اياك نستعين» صد در صد صدق مى‏كند كه محركى در كار نباشد و الا اگر محركى در كار باشد، بر مى‏گردد «اياه نعبد» نه «اياك نعبد» اگر راستى حتى حب خدا محرك باشد براى نماز، اين اياك نعبد صادق نيست براى اينكه هم خدا محرك بوده هم حب خدا، يا حب خدا فقط، يا خدا و حب خدا، و اين واقعا توحيد نيست و مى‏گويند توحيد مخلصين معنايش همين است. توحيد مخلصين آن وقتى است كه دنيا كار نكند، آخرت كار نكند، خود صفات و اسمار كار نكند، بلكه ذات محرك باشد، ذات ربوبى محرك باشد، خدا محرك باشد. آن وقت مى‏تواند بگويد اياك نعبد.

و اگر حتى مرتبه ششم كه حب خدا باشد، قلب او مستغرق از حب خدا «و الذين امنوا اشد حبا لله» و آن محبت وا دارد كه عبادت كند. و اينها مى‏گويند اگر آن محبت واداشت كه عبادت كند، اين توحيد خالص نيست ولو اينكه اسماء و صفات محرك است ولى بالاخره توحيد ذات نشد. بالاخره نمى‏شود بگوئيم اين «اياك نعبد» است بلكه «اياه و اياك نعبد» است يعنى محبت خدا و خود خدا.

اگر هم ديگر او را غرق در محبت كرده باشد و در آن وقت نظر به ذات مقدس نداشته باشد ديگر فقط محبت است نه ذات مقدس. خوب وقتى چنين باشد مى‏گويند بنابراين اگر بخواهد توحيد خالص باشد بايد بتواند بگويد «اياك نعبد» و اين همان «وجدته اهلا للعبادة فعبدته» است. يعنى بنده خدا بشود نه بنده محبت خدا، نه بنده شكر خدا، نه بنده بهشت خدا، نه بنده دنياى خدا، بلكه بشود بنده خدا، و بنده شكر خدا، نه بنده بهشت خدا، نه بنده دنياى خدا، بلكه بشود بنده خدا، و بنده خدا آن وقتى است كه به مرتبه هفتم برسد و عبادت بكند. آن وقت ايراد شده كه خوب اگر چنين باشد اين عبادات ائمه طاهرين كه گاهى مى‏فرمايند عبادت مى‏كنم شكرا لله. به پيامبر اكرم(ص) اعتراض مى‏كردند كه چرا اينقدر عبادت مى‏كنى؟ مى‏فرمود كه: الست عبدا شكورا.

حال اگر پروردگار عالم تضمين كرده مرا، «ليغفرلك اللّه‏ ماتقدم من ذنبك و ماتاخّر»، (الفتح ـ آيه 2) امّا آيا ما «الست عبدا شكورا» هستيم؟ يا آن روايتى كه از امام صادق(ع) خواندم كه بعضى از مردم براى بهشت، و بعضى براى نرفتن به جهنّم عبادت مى‏كنند، امّا بعضى از مردم عبادت مى‏كنند «حبّا للّه‏». حضرت مى‏فرمايند: «فهى عبادة الاحرار» اين عبادت مردان آزاد است. كدام دسته از انسانها به اين عبادت دست پيدا مى‏كنند؟ جواب دادند: «اهل‏بيت(ع) مقام جمع الجمعى دارند». نه اهل‏بيت(ع) بلكه هركس به مقام هفتم برسد، ديگر به مقام ششم رسيده، به مقام پنجم هم رسيده، تا برسد به مقام اوّل. اگر يك لامپ صد داشته باشيم ديگر در اين لامپ صد، نود هم هست، هشتاد هم هست، پنجاه هم هست، تا آخر. و اگر كسى به مقام هفتم برسد، مقام ششم را هم دارد. مقام پنجم را هم دارد. اهل‏بيت(ع) چون الگو هستند بايد در اين مسير واسطه فيض باشند، لذا از همان مرحله اوّل بايد براى مردم الگو و واسطه فيض باشند تا برسد به مرحله هفتم. امّا چيزى كه بحث امروزمان هست اين است كه ما از دعاها به خوبى استفاده مى‏كنيم كه مى‏توانيم به مقام هفتم برسيم. البته معلوم است كه كار مى‏خواهد. رسيدن به مرتبه استحياء، رسيدن به مرتبه شكر، اين‏ها همه كار مشكلى است. آنچه مشكل نيست اين است كه كسى بتواند از دنيا بگذرد و به آخرت برسد. امّا از دنيا گذشتن ـ كه اسمش را مى‏گذارند حجاب نور ـ مشكل است گذشتن. از مرتبه استحياء و شكر و محبت مشكل است. چه رسد به آنكه انسان به مرتبه هفتم برسد. يعنى ديگر هيچ كسى و هيچ چيزى در نظرش نباشد بجز خدا.

دعاهايى كه از اهل‏بيت(ع) است به ما مى‏گويد انسان مى‏تواند به اين مرتبه هفتم برسد. چنانچه همان آيه شريفه كه مى‏فرمايد «و الذين امنوا اشدّ حبّا للّه‏» مى‏گويد مى‏تواند به مرتبه ششم برسد.

از جمله دعاها «مناجات شعبانيه» است. اين مناجات شعبانيه انصافا يك دعاى فوق‏العاده مهمّى است ائمه طاهرين عليهم‏السلام (همان طور كه از مفاتيح محدث قمى هم فهميده مى‏شود) اين مناجات را مى‏خواندند. علاوه بر اين، بزرگان، آنهايى كه به جايى رسيدند، آنهايى كه چشم بصيرت دارند، دل دارند، اينها معمولاً به مناجات شعبانيه اهميت مى‏دهند و معمولاً دعاهايى كه از اهل‏بيت(ع) صادر شده به اين نحو است كه اوّل عوامانه، سپس براى خواص، در آخر اخص الخواص است. اين مناجات شعبانيه از اين دسته دعاها مى‏باشد. در اواخر اين دعا فرازهايى هست كه الآن مى‏خوانيم و شما ببينيد چگونه آن مقام هفتم را از خدا مى‏خواهد و چقدر هم صريح است و چقدر هم مزه دارد، لذت‏بخش است و راستى اين دعا به ما مى‏فهماند كه يك انسان مى‏تواند به كجاها برسد. انسان برسد به مرحله‏اى كه بجاى اينكه با خدا مناجات كند، خدا با او مناجات مى‏كند. به جاى اينكه با خدا حرف بزند، خدا با او حرف مى‏زند و از اين دعا فهميده مى‏شود كه وقتى هم خدا با او حرف مى‏زند، انسان صداى خدا را مى‏شنود. وقتى خدا با اين فرد مناجات مى‏كند، او جواب خدا را مى‏دهد. يعنى مى‏فهمد كه در محضر خداست. مى‏يابد كه در محضر اوست. مى‏شنود كلام خدا را، مى‏فهمد تلطّف را، مى‏بيند، مى‏فهمد و مى‏يابد تلطّف حق را، و بالاخره مى‏يابد يك جايى را كه آنجا هيچ كسى و هيچ چيزى نيست جز خدا و به عبارت ديگر در آن وقت خودش را هم نمى‏بيند. مى‏رسد به آن مقام تدلّى. اين مقام تدلّى كه در معراج پيغمبر آمده، «ثمّ دَنا فَتدلّى فكان قاب قوسين او أدنى» (النجم ـ آيه 8) اين تدلّى يعنى مى‏يابد قيوميّت حق را، مى‏يابد كه اين «كسراب بقيعة يحسبه الظمئان ماءً... (النور ـ آيه 39) وابستگى ممكن است صد درصد به واجب باشد. اين را پيغمبر در معراج يافت. فدَنا فتدلّى را او يافت. در مناجات شعبانيه فهميده مى‏شود غير پيغمبر بندگان خدا يعنى ما هم مى‏توانيم به آنجا برسيم كه بيابيم تدلّى‏مان و قيوميّت حق را ببينيم و ديگر آن وقت بجاى اينكه ما با خدا مناجات كنيم، خدا با ما مناجات مى‏كند. به جاى اينكه ما ملاحظه حق بكنيم، حق ملاحظه ما را مى‏كند. به جاى اينكه ما درددل با خدا بكنيم، خدا تلطف با ما مى‏كند و در اين دعا هم به ما مى‏گويد بايد چه كارهايى بكنيم. هنگامى كه حجاب‏ها پاره شد. فطرت ما تدلّى را مى‏يابد. ساير ممكنات هم مى‏يابند خدا را، اين در و ديوار الآن مى‏يابد خدا را، لذا تسبيح مى‏كند. اين فطرتى كه انسان دارد، بواسطه آن مى‏تواند بيابد خدا را؛ اين مختص انسان است و فرق بين ما و ساير ممكنات در همين است. در همين مناجات شعبانيه مى‏گويد چه موقع به اين درجه مى‏رسيم!؟ مى‏فرمايد: وقتى پرده‏ها پاره شود. پرده‏هاى مادّى؛ كه در اين روايات بيان شده است: «حجاب ظلمت». اين پرده‏هاى مادّى وقتى پاره شود، برسد به پرده‏هاى معنوى؛ يعنى وقتى انسان دنياطلب است بتواند اين حجاب دنياطلبى را پاره بكند. آنوقت به آخرت مى‏رسد. آنجا مى‏شود حجاب نور. آنوقت بهشت‏طلب، حورالعين‏طلب، قصر و قصور و نعمت‏هاى بهشت‏طلب مى‏شود؛ اين پرده‏هاى نورانى را هم مى‏تواند پاره كند. يك قدرى بالاتر برود آسمان اوّل و دوّم و سوّم و هفتم و عرش و كرسى؛ همه اينها حجاب‏هاى نور است و مى‏تواند از اين حجاب‏ها عبور كند. يعنى بتواند استحياء، شر، محبت كه بالاتر از همه و حتى عرش خداست اين محبت خدا را بدست مى‏آورد و اين حجاب‏هاى نور را هم مى‏تواند پاره كند و انسانى مى‏شود با فطرت صد درصد بدون حجاب ظلمت و حجاب نور؛ ديگر خواه‏ناخواه تدلّى را مى‏يابد، خدا را مى‏يابد ديگر آنجا معنا ندارد كه حجابى در كار باشد. وقتى اينطور شد معنايش اين است كه: «وجدته اهلاً للعبادة فعبدته».

به عبارت ديگر همه اين شش مرتبه با آن همه مقامى كه دارد مطابق اين دعا، «حجاب» است. حتى عشق خدا حجاب مى‏شود. حتى آنجا كه بتواند ادعا كند به مقامى رسيده كه به همه چيز پشت‏پا زده است جز محبت خدا؛ باز اين هم حجاب است و چه موقع اين «ناجيته فأجابك» مى‏شود وقتى كه حجابهاى نور، حتى حجاب محبّت پاره بشود. اين دعا مى‏گويد انسان مى‏تواند به جايى برسد كه بين او و بين خدا حجابى نباشد. البته يك حجاب هست كه آنرا نمى‏شود كارى كرد و آن حجابِ امكان است. همان كه قرآن مى‏گويد «ثمّ دنا فتدلّى فكان قاب قوسين او أدنى» (النجم ـ آيه 8) اين ديگر آن ميم احمدى، آن ميم امكانى، حجاب امكان است. زيرا او عبد است و او مولى. حالا يك قدرى اين دعا را بخوانيم و ببينيد چقدر دعاى شيرينى است و من از شما تقاضا دارم اين دعا را خيلى بخوانيد. ما اصفهان آمديم انصافا گرفتار شديم. يك موقعى فرصت داشتيم و اين مناجات شعبانيه را همراه با دعاى كميل و دعاى سحر را در هفت جلد ترجمه كردم و الآن خيلى متأسفم كه چرا ترجمه عوامانه شد. دعاى سحر خوب بود امّا همين مناجات شعبانيه و مخصوصا دعاى كميل، آن تفسيرى كه من مى‏خواستم نبوده در اين هفت جلد كه چاپ شده؛ اى كاش آن زمان كه وقت داشتيم ده يا چهارده جلد تهيه مى‏كرديم و اين يك اثر خوبى مى‏شد و حالا از شما مى‏خواهم اين مناجات شعبانيه را كه كمتر كسى ترجمه كرده و ترجمه واقعى هم نشده است و آنچه حق اين مناجات شعبانيه باشد يك فاضل عارف به خوبى مى‏تواند ادا كند و شما فضلا، شما كه فكرتان جوان است، و در حال حاضر فرصت داريد و مى‏توانيد؛ اندكى روى اين مناجات شعبانيه كار فكرى كنيد. اين مناجات شعبانيه را در سه يا چهار جلد، و با سه يا چهار ترجمه؛ چاپ كنيد و اين كار لازم و واجب است و دعاهاى ائمه طاهرين(ع) واقعا غريب‏اند. مفاتيح محدث قمى ـ اين كارخانه آدم‏سازى ـ الآن غريب است و روز قيامت از ما مؤاخذه مى‏كنند. كار رسيده به اينجا كه وقت نداريم حتى دعا بخوانيم، و يا چه رسد معنا كنيم و چه رسد به آنجا كه درك كنيم حجاب ظلمت يعنى چه؟ حجاب نور يعنى چه؟ چطور اين دعا مى‏گويد حجاب نور را پاره كن! و خودمان اين حجاب نور را پاره كنيم بعد هم براى مردم بگوئيم. اين غربت كه در مورد قرآن شريف هست در عترت نيز مى‏باشد. در ادعيه‏اى كه ما داريم و اهل سنت از آن محروم هستند غربت نيز هست. اين نعمت بزرگ، اين صحيفه سجاديه؛ اين كتابى كه اگر اسمش را «زبور» هم بگذاريم باز هم جسارت به اين كتاب كرده‏ايم اين زيور اهل‏بيت(ع) نزد ما مى‏باشد و ما اصلاً نمى‏خوانيم. تا چه رسد به اينجا كه مناجات شعبانيه‏اش را معنا بكنيم. بخشى از مناجات مى‏گويد: «الهى هب لى كمال الانقطاع اليك» خدايا مقام انقطاع الى اللّه‏ به من
بده.

انقطاع عن الناس؛ يك قدرى كوتاه است. يك معنا بالاتر انقطاع الى اليه است. يك دفعه انسان بت‏ها را مى‏شكند. اين مى‏شود انقطاع عن غيراللّه‏. كه در كتابها آمده انقطاع عن الناس. خوب بت‏ها شكسته مى‏شود. بعد از اينكه بت‏ها را مى‏شكند آن وقت صاحب‏خانه را در خانه مى‏آورد. اين را مى‏گويند انقطاع إلى اللّه‏. انقطاع مراتبى دارد و بالاترين مرتبه‏اش در اين دعا خواسته شده است. كه اميرالمؤمنين سلام‏اللّه‏عليه خواسته است. «الهى هب لى كمال الانقطاع اليك» اين كمال انقطاع را بعد معنا مى‏كنيم يعنى چه. لذا انقطاع عن غيراللّه‏، يعنى انسان در دلش هيچ كسى و هيچ چيزى نباشد. شكستن همه بت‏ها. انقطاع إلى اللّه‏ يعنى آمدن خدا در دل. اين مراتبى دارد و مرتبه آخرش اين است كه برسد انسان به جايى كه به جاى اينكه انسان با خدا مناجات كند و خدا جوابش را بدهد و جواب خدا را بشنود؛ خدا با او مناجات مى‏كند و شخص خودش جواب خدا را مى‏دهد. اين را اميرالمؤمنين مى‏فرمايد «كمال الانقطاع اليك» راستى انسان به كجا مى‏رسد؟ اينها چه مى‏گويند؟ ما كجائيم؟ اگر دردى بالاتر از اين نباشد همين بس كه انسان جهنم‏اش اين باشد كه انسان (بتواند به جايى برسد كه خدا با او مناجات كند و اين فرد جواب خدا را بدهد)، امّا مفتون در دنيا بشود. اين روايت كافى را فراموش نكنيد. روايت مى‏فرمايد: «اگر يك عالِمى دنياپرست شد، خطاب مى‏شود به بنده‏ها كه ديگر به اين اعتماد نكنيد.» فاتّهموا ـ معنايش اين نيست كه العياذباللّه‏ به او تهمت بزنيد، بلكه يعنى اين فرد ديگر مورد تهمت است. براى دينتان اعتماد به اين عالم نكنيد. ـ در همين روايت مى‏فرمايد كه خطاب شد به داود يا داود عالمِ مفتونِ به دنيا كيست؟ فرمود: «آنكه دلش را دنيا برده است.» يعنى بجاى انقطاع إالى اللّه‏؛ انقطاع إلى الدنيا دارد، دلش را دنيا برده است. فرمود: «داود من او را عذاب مى‏دهم. بالاترين عذاب‏ها را به او مى‏دهم و بالاترين عذاب اين است كه شيرينى مناجاتم را از دلش مى‏برم.» اين روايت كه الآن خواندم صحيح السند است و مرحوم كلينى در اصول كافى نقل مى‏كند. امّا آن روايت هم هست كه يك آدم بد و معصيت‏كارى، ديد كه حضرت موسى(ع) مى‏رود به مناجات. گفت به اين خدايت بگو چقدر من گناه كنم و تو مرا عذاب نكنى حضرت موسى(ع) رفتند مناجات كردند مى‏خواستند برگردند. خطاب شد كه موسى چرا پيغام بنده‏ام را نمى‏دهى؟ گفت خدايا خجالت مى‏كشم. خوب مى‏دانى كه اين بنده بى‏حيايى كرد. خطاب شد اى موسى به او بگو بالاترين عذاب را به تو داده‏ام و تو متوجه نيستى. آيا تو از مناجات من، از رابطه با من لذت مى‏برى؟ همين مقدار كه شيرينى مناجاتم را از تو گرفته‏ام اين بالاترين بلاهاست. يعنى براى ما طلبه‏ها همين مقدار كه از نماز اوّل وقت لذت نبريم و خواب از نماز شب براى ما بهتر باشد. اين روايت كافى شريف مى‏گويد بالاترين بلا براى ما طلبه‏ها همين است. ما خيال مى‏كنيم براى ما طلبه‏ها بالاترين بلا اين است كه فقير هستيم، يا مريض هستيم. يا طلبه‏هاى جوان عزوبت دارند و امثال اينها. بالاترين بلا براى ما اين است كه لذت از نماز شب نمى‏بريم. خواب مقدم بر نماز شب است و بالاخره از مناجات با خدا، از انفاق در راه خدا، لذت نمى‏بريم. اين‏ها همه بلا مى‏باشد. يعنى انسان مى‏تواند برسد به «كمال الانقطاع إلى اللّه‏» ولى اين را رها كند. يك دفعه چشم‏ها را باز بكند ببيند كمال الانقطاع إلى الدنيا دارد. ديگر پايش دم گور است امّا اين حالت از او گرفته نشده است. آن جمله حضرت امام(ره) را فراموش نكنيد كه نقل مى‏كردند از يك بزرگى؛ بالاى سر يك اهل علمى (دم مرگ) چشم‏ها را باز كرد. چشم دوخت در چشم آن عالم؛ به جاى لا اله الّا اللّه‏ گفت كه اين خدا عجب ظالمى است براى اينكه مى‏خواهد بين من و زن و بچه‏ام جدايى بيندازد. نظير اين داستان را حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى آقاى گلپايگانى براى من نقل مى‏كردند. كه ايشان از خودشان نقل مى‏كردند. كه بالاى سر يك اهل علمى دم مرگ بودم. چشم‏هايش را باز كرد و به من گفت كه «فلانى اين همه من و تو با هم بوديم امّا من عقب ماندم تو جلو افتادى. اين خداى تو عجب ظالمى است مرا عقب انداخت و تو جلو رفتى» و از دنيا رفت. كمال الانقطاع إلى الدنيا اين حالت را به انسان مى‏دهد. نقل مى‏كنند مى‏گويند كه براى شيخ انصارى(ره) تازه پول آورده بودند و اين پول‏هاى دِرهم و دينار كنار اتاق تپه‏اى ايجاد كرده بود. يك طلبه آنجا گفته بود: «دل من را اين پولها برد و همين طور به آنها نگاه مى‏كردم.» شيخ انصارى(ره) در حال مطالعه بودند ناگهان سر را بالا آوردند ديدند من يك طورى شده‏ام. براى خاطر اينكه به احساسات من ضربه بزنند فرمودند فلانى اين پول‏ها براى من با داخل مستراح هيچ تفاوتى ندارد. ما بايد به آنجا برسيم كه به فرمايش اميرالمؤمنين(ع) كه دنياى شما پيش من از استخوان خوك دست پست‏تر است. نه خداى نكرده به آنجا برسيم كه براى خاطر دنيا بگوييم كه چرا فلانى جلو رفت و من عقب ماندم بعد هم نتيجه بگيريم و بگوئيم خدا عجب ظالمى است!! به جاى اينكه خدا با ما مناجات كند و من جواب خدا را بدهم، حالا دم مرگ مى‏گويم اين خدا عجب ظالمى هست!! اين دنيا چيست؟ ما كجائيم؟ ما كه ديگر سرباز امام زمان(عج) هستيم. ما كه در معرض‏ايم، ما كه در راه هستيم. ما كه آمده‏ايم طلبه شده‏ايم براى اينكه به «هب لى كمال الانقطاع اليك» برسيم. حال مثل كرم ابريشم مرتب به دور خود مى‏پيچيم در قيل و قال‏مان. ناگهان العياذباللّه‏ آن طورى بميريم.

وقت نشد كه اين دعا را معنا كنم إن‏شاءاللّه‏ براى هفته ديگر باشد. خدايا به آن كسانى كه به اين مقام‏ها رسيدند قَسَمت مى‏دهيم حال تنبّه، لذت اينگونه حرفها و اينگونه كردارها را به همه ما عنايت بفرما.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group