موضوع درس:
شماره درس: 206
تاريخ درس: ۱۳۷۷/۱۰/۱۰
متن درس:
بحث امسال ما درباره ی انسان در قرآن بود فصل اول بحث ما درباره ی تعریف این انسان بود از نظر قرآن و چون بحث بحث مهمی بود می خواستم وارد فصل دوم بشم اما با اجازه ی همه ی شما امروز یک جمع بندی از فصل اول داشته باشم به عبارت دیگر یک تکراری از این بحث هایی که این چند روزه داشتم داشته باشم و امیدوارم تکرار این بحث ها برای ما خیلی مفید باشد. دیروز درباره ی تکرار قرآن در مسجد امیرالمومنین می گفتم که این قرآن چرا تکرار دارد؟
جواب می دادم که اگر تکرار نداشت نقص داشت باید تکرار داشته باشد برای اینکه در اخلاق باید تذکر باشد تذکر بعد تذکر تذکر بعد تذکر تا اون تذکر ها در عمق جان انسان رسوخ کند و اون تذکر ها برای انسان یک ملکه ایجاد کند مثلاً قرآن شریف راجع به معاد خیلی تکرار دارد هزار و چهارصد مورد قرآن راجع به معاد حرف دارد به عبارت دیگر تکرار دارد و همه ی این هزار و چهارصد مورد به جاست برای اینکه اگر قرآن بتونه ملکه ی تذکر به معاد را در عمق جان ما رسوخ بدهد بهترین نیروی کنترل کننده برای ما. سفارش می کردم می گفتم پدر و مادرها اگر سعادت بچه هاتون را می خواهید کاری بکنید که عمق جان آنها اعتقاد به معاد داشته باشد اگر جوانهای شما اعتقاد به معاد یعنی به شب اول قبر به عالم برزخ به حساب به کتاب به بهشت به جهنم داشته باشد یک نیروی کنترل کننده دارد در زندگی و اگر یک انسان نیروی کنترل کننده نداشته باشد بدبخت است هم بدبخت می کند هم بدبخت است هزار و چهارصد جای قرآن می گوید معاد اونم معاد جسمانی حساب کتاب شب اول قبر عالم برزخ منتهای سیر بهشت برای خودمان جهنم برای بدان. عذاب جهنم چه عذاب هایی نعمت های بهشت چه قدر بالا و عالی این تکرارها برای انسان نیروی کنترل کننده درست می کند این بحث ما چنین است اگر راستی ما بفهمانیم در عمق جانمون رسوخ بکند که این انسان اشرف موجودات است این انسان خلیفة الله است باور کند که اشرف موجودات است باور کند مسجود ملائکه است همین یک نیروی کنترل کننده است برای انسان. اگر می بینید که بعضی انسان ها رذل واقع می شوند لا ابالی در زندگی ، اگر می بینید که بعضی از انسان ها کارشون می رسد به اونجا که دزدی می کنند خیانت می کنند حتی می رسد به اونجا که رو به مواد مخدر می برند همه ی اینها برای این است که خودش را نشناخته چون خود را نشناخت رسوند به پستی خود را اونجا که می دانی. و الا اگر انسان راستی خود را بشناسد انسان کیست؟ انسان چیست؟ یک نیروی کنترل کننده می شود در زندگی اگر یک خانم بشناسد خود را چیست ؟ کیست؟ تال و تلو زهرا می شود اگر یه آقا بفهمد در عمق جان او رسوخ کند کیست؟ چیست؟ تال و تلو امیرالمومنین علی علیه السلام می شود دیگه دنیا نمی تواند او را گول بزند دیگه این ریاست ها این پول ها این زرق و برق ها نمی تواند او را ببرد به قول امام صادق مثل کوه پابرجا مومن ، مثل کوه پابرجا. اَلمومن کَاالجَبَلِ الرّاسخ لا یَتَحَرَّکهُ العواصف یا لا تُحرکُهُ العَواصِف
مومن مثل کوه است هیچ زرق و برقی نمی تواند او را ببرد هیچ مشکل و مصیبتی هم نمی تواند او را ببرد خب اگر راستی انسان خود را شناخت کوه است دیگه هیچ چیزی نمی تواند او را پست بکند هیچ چیزی نمی تواند او را رذل بکند اورا ذلت بدهد همه ی حرفها این جاست که ما خود را نشناختیم و هم چنین تا آخر لذا می گفتم قرآن اگر تکرار دارد باید تکرار داشته باشیم چون کتاب اضدق الکتاب اضدق یعنی تکرار. این منبرها باید تکرار داشته باشد نگویید من این منبر را دیدم نگویید من پای او منبر که نشستم کفایت می کند منبر دوم لازم نیست. نه اصلاً منبر یعنی تکرار تکرار یعنی رسوخ دادن در دل در قلب ، به عبارت دیگر یعنی باور کردن این که خدا هست این معنای منبره . رفتن به مسجد سر و کار داشتن با منبر و محراب این تکرارش می فهماند به دل یعنی انسان باور می کند خدا هست. باور می کند معاد هست این که هی اصرار می کنم سرو کار با منبر و محراب داشته باشید همینه درنماز به ما دستور می دند مرتب نماز بخوان. اقلاً روزی پنج مرتبه نماز بخوان در این نماز اقلاً روزی ده مرتبه بگو: « ایاک َ نَعبُدُ و ایاک َ نَستعین» این عبودیت را انسان باور بکند این تکرارها همه تکرار نماز تکرار حمد تکرار « ایاک َ نَعبُدُ و ایاک َ نَستعین» هزار مرتبه بگو لا اله الی الله در ماه شعبان این وارد شده بود هزار مرتبه« لا اله الی الله و لا نَعبُدُ الا ایاه مُخلصین لَهُ الدین و لو کره المشرکون » انسان باور کند موثرترین در این جهان نیست جز خدا این یه معنای تکرار قرآن. یه معنای دیگرم که مربوط به بحث ما نیست قرآن تکرار داده برای خاطراینکه قرآن کتاب معجزه است و به مردم می گفت : اُی مردم من پیامبرم ایهمه معجزه اگر شما مثل این قرآن یک سوره بیارید من دست از داعی ام بر می دارم می رم کنار بارها درقرآن این آیه ی شریفه آمده که شما مثل این قرآن را بیاورید ولو یک سوره ولو چند آیه من می رم کنار و هیچ کس نتوانست تا الانم نتوانسته تا روز قیامت هم نمی تواند قرآن مدعیست که هیچ کس نمی تواند « قُل لَئِن استَمَعَةِ الانسُ و الجن علی اَن یاتوا بِمِثلِ هذا القرآن لا یاتونَ مِثله و لَو کان بَعضَهُم لِبَعضٍ ظهیراً» اگر پشت به پشت یکدیگر کنید همه وهمه بخواهید مثل این قرآن بیارید نمی شه لذا این رو می گن تحّدی پیغمبر اکرم تحدی می کرد خب کسی که نمی تونست خود پیغمبر اکرم مثلش رو می آورد و می گفت ببین می شه نمی توانید چون معجزه است دو دفعه تحدی می کرد مثلاً راجع به همین آیات معاد خب تحدی می کرد می گفت این چند آیه را من راجع به معاد جسمانی آوردم اگر شما بتونید مثلش را بیارید من می روم کنار، نمی تونستن پیغمبر اکرم در یک الفاظ دیگه همون محتوا را می آورد و این تکرار یعنی اثبات معجزه ی قرآن لذا من امروز تصمیم گرفتم بحث این چند روزه را تکرار کنم که به قول امروزی ها یه جمع بندی از این بحث هفت هشتت ده روز ما و اون جمع بندی این است که قرآن شریف اولاً می فرماید این انسان خلیفه ی خداست و اینها را سبک نمی شود شمرد خلیفه ی خدا. ملائکه اعتراض به خدا کردند خدایا تو خلیفه لازم نداری برای خاطر اینکه اگر عبادت بخوای اگر تورا عبادت کنیم و اگرم این انسان رو آوردی روی این کره ی زمین مفسده زیاد می شود ، خونریزی زیاد می شود دزدی جنایت، خیانت، به جان هم افتادن خب ملائکه عالمم بودن یعنی درک می کردند این انسان چون بعد حیوانی داره این بعد حیوانی بالاخره جنجال می شه و به جان هم می افتند صدری و نعمتی می شه بالاخره هم به جان هم می افتند. مفسده زیاد می شود پروردگار عالم جوابشونا نداد آدم را خلق کرد بعد که آدم رو خلق کرد این آدم رو امتیاز دوم یعنی از این خلیفه ی خدا را مظهر اسما و صفات خود کرد تمام اسماء و صفات حق در حضرت آدم موجود شد همه ی اسماء و صفات که قرآن می فرماید : وَعَلَم آدم الاسماء کُلَها همه ی اسماء و صفات بله یه خانمی ازش تشکر می کنم دیروز به من می گفت: اسماء و صفات مستاثره هم آری ؟ گفتم نه . که پروردگار عالم یه اسماء و صفاتی دارد مختص به خود که این اسماء و صفات مستاثره را احدی نمی داند الا چهارده معصوم که این هم یکی از امتیازهای حضرت امام رضوان الله تعالی علیه که درباره ی ولایت می فرماید: افتخار ما این است که پروردگار عالم تجلی کرد و تجلی ذاتی با همه ی اسماء و صفات مستاثره اش و قرآن پیدا شد تجلی دوم کرد با همه ی اسماء و صفاتش حتی اسماء و صفات مستاثره اش چهاره معصوم پیدا شد یعنی غیر اون اسمائی که مختص به خداست حضرت آدم دیگه مجلا مظهر همه ی اسماء و صفات حق شد الا اسماء و صفات مستاثره که خوب این امتیاز دوم بعد نظیر پرده برداری پرده رو برداشت در مقابل ملائکه تعلیم نبود نمایاندن بود و گفت: ملائکه ببینید اینی که می خواستم خلق بکنم اینه . ملائکه نگاه کردند دیدند چه وجودی !! چه موجودی !! خلیفه ی خداست خلیفه خداست چون که همه ی اسماء و صفات حق در این موجود است مظهر قدرت خدا مظهر علم خدا مظهر شجاعت خدا مظهر رافت خدا و بالاخره مظهر همه ی اسماء و صفات حق این موجود و در ضمن بحث ها روزهای گذشته می گفتم که این ارباب نمونه است یعنی خدا حضرت آدم را خلق کرد همه ی اسماء و صفات را به او داد بالفعل و آیات به ما می گه انسان همتون همینید فقط این است که او بالفعل دارد شما بالقوه یعنی شما وقتی که بیایید در این دنیا استعداد دارید برای اینکه مظهر اسماء و صفات حق بشید حضرت آدم رو یک دفعه بهش دادند اما به ما باید با زحمت خودمون با مشقت خودمون با امتحانهایی که جلو می یاد از امتحان خوب بیرون بیاییم با ریاضت های دینی با عبادات اهمیت به واجبات اجتناب از گناه و بلاخره به مرور زمان مو به مو رفتن جلو تا این هم بشه مظهر همه ی اسما و صفات حق و این ایات اول سوره ی بقره تا اینجا این را به ما می گه معناش اینجور می شه آقا! خانم! شما می توانید مظهر همه ی اسماء و صفات حق بشید الا اون اسماء و صفاتی که مختص به خدا و مختص به چهارده معصوم و الا می توانید مظهر قدرت خدا بشید مظهر علم خدا بشید مظهر رافت خدا بشید و در این چند روزه یه مثال هایی هم از انسان های کامل براتون نقل کردم ملائکه پی بردند دیدند قانون اهم و مهم می گه باید این انسان موجود بشه یعنی ولو خونریزی ها می شود ولو یه جنایتکاری مثل کلینتون پیدا می شود و چند روز قبل اون جنایت عجیب را در عراق می کند ولو خیانتکارهایی مثل استکبار جهانی پیدا می شود و هشت سال جنگ برما تحمیل می کند ولو بخت النصرها پیدا می شود و بالاخره اون جنایت ها را می کنند اما واجب است لازم است پروردگار عالم این انسان را به قاعده اهم و مهم خلق بکند برای اینکه این فیض باید باشد معلومه هر فیضی از طرف حق یه ضرر هایی هم دارد مثلاً خوب بارون می آید بارون فیض خداست نمی شه که بارون نیاد الان بلا برای ما موجود است چون بارون نیومده الان گناهان ما بد بختی ها ی ما مانع شده از اینکه بارون بیاد حالا بارون می آید خب این بارون می آید یه ضررهایی هم داره یکی مثلاً بارون می آید خانه ی مورچه به طور کلی از بین می رود خانه ی پیرزنه خراب می شود سیل می آید بعضی جاها را از بین می برد خب این ضرر بارانه. اما می شه بارون نیاد نه باید بیاد واجب است بر پروردگار عالم فیض خود را افایت بکنه ولو اینکه این فیض در این دنیا وضع دنیا استحکاکه اینه که یه ضررهایی هم داشته باشه گرچه این انسان وقتی بیاد روی کره ی زمین یه جنایت هایی هم هست اما در میان این انسان ها مثل امام حسین مثل امام صادق مثل امیرالمومنین مثل انبیا مثل تال و تلو انبیاء مثل افراد کُمَلّین که زیاد هم هستند خب این ها پا به عرصه ی وجود می ذارند به عبارت دیگر مظهر اسماء و صفات حق زیاد پیدا می شود از زمان حضرت آدم تا روز قیامت، واجب است لازم است لذا ملائکه دیدند اشتباه کردند اول اعتراض به خدا کردند خدایا اگه می خوای مقدس ما مقدس اگه می خوای نمازخون ما نماز خون که خطاب شد نه من آدم می خوام آدم غیر شماست غیر تسبیحه غیر تجمید است بعد ملائکه فهمیدند اشتباه کردند به چه چیزی اومد در کره ی زمین ! بنام آدم به نام مظهر اسماء و صفات حق خب شناختند آدم را البته تعلیم و تعلم نبوده یعنی این که حضرت آدم نمایوند خود را به ملائکه نه این که اونها یاد گرفتند نه یه پرده برداشتند پرده رو پروردگار عالم برداشت از روی حقیقت آدم حقیقت آدم او ملائکه درک کردند بعدم شاید فراموش کردند علم نبود یه عرضی بود پرده عقب شدند خب وقتی شناختند خطاب شد شناختید این کیه؟ گفتند آری گفت همتون به او سجده کنید خب معناش چیه؟ یعنی این برتر از هر ملکی برتر از جبرئیل این انسان برتر از حمله ی عرش این انسان برتر از هر ملکی مثل ملک مقرب الهی این انسان. « فَسَجَد المَلائکَةُ کُلُهُم اَجمَعون اِلا ابلیس » لذا همه بهش سجده کردند یعنی انسان.
خلیفة اللهی 2) مظهر همه ی اسماء و صفات حقی
مسجود ملائکه هستی.
و یکی از این ها کفایت می کند از این که ما قدر خودمون را بدونیم و مثل کرم ابریشمه در این دنیا نتنیم یکی از اینها کفایت می کند از این که زن ما با عفت باشد صد در صد مرد ما با غیرت باشد صد در صد. بالاخره اون مظهر غیرت خدا مظهر عفت خدا زن یعنی چه ؟ یعنی مظهر عفت خدا مرد یعنی چه ؟ یعنی مظهر غیرت خدا دنیا را نباید فراموش کنیم اگر راستی زن باور کند مظهر صفت عفت خداست دیگه این وضع نکبت بار بی حجابی و بد حجابی را ما پیدا می کنیم ؟ نه
دیگه این غربزندگی را ما پیدا می کنیم ؟ نه . این تهاجم فرهنگی که برای ما استکبار جهانی شیطون ها آوردند پیدا می کنیم ؟ نه . همه ی برای این است که نشناختیم توجه نداریم که ما کی هستیم؟ چی هستیم؟ لذا این سه صفت درست شد بعد یه مقدار قرآن می ره جلو ببخشید این صفت چهارمم همین جا بگم صفت چهارمی که اومد شیطون به آدم سجده نکرد خطاب شد آقا شیطون چرا سجده کردی ؟ گفت: من بهترم در بحث ها می گفتم این اشتباه کرد چه جاهلانه حرف می زنه برا خاطر اینکه گفت: که من از آتشم این آدم از خاکه لذا من بهترم پروردگار عالم غضب و الا جوابشو خدا باید داده باشه که آقا شیطون من که نگفتم به جسمش سجده کن من گفتم به روح سجده کن و روحش برتر از توست.
حالا از جسمم اگر برتر باشد – که برتر نیست - اگر برتر باشد تو از نظر جسمی من که نگفتم به جسمش سجده کن گفتم به روح. فَاِذا سَوَیتُهُ و نَفَختُ فیه مِن روحی فَقَعوا له ساجدین اما چون که با آدم دشمنی کرد پروردگار عالم گفت: برو گمشو که این هم یک امتیازبرای این انسان یعنی انسان اگر آدم باشی هر کی با تو دشمنی کند رانده ی درگاه منه حالا ولو اینکه شیطان باشد با شش هزار سال عبادتش ولو اینکه شیطان باشد با اون علمش دیگه تفاوت نمی کند نمی دونم این معناش هم چیه ؟ خیلی از روایات را انسان نمی تونه معناشو درک بکنه. آقا امام زمون باید بیاد معنا کنه در روایات معراجیه داره که پیغمبر اکرم رد می شدند. به یه منبر بی صاحب به یه منبر شکسته تو روایت داره به یه منبر بی صاحب در آسمان چهارم برخورد کردم جبرئیل گفت یا رسول الله این منبر آقا شیطونه که برای ملائکه منبر می رفت. اما همین منبر یه وقتی که مخالفت کرد با آدم دشمنی کرد با آدم رونده ی درگاه خدا شد گفت: برو گمشو و این هم امتیاز چهارم برای این انسان یه مقدار آیات که بیاد جلو خدا این انسان را اطلاق می کند بر او روح الله و این شاید از امتیاز اول ودوم و سوم وچهارم خیلی بالاتر باشه روح الله .
و این را نمی فهمیم همین مقدار می دانی که روح الله یعنی چه؟ یعنی از بس که عالی است از نظر درجه و مقام نسبتش داده شده به خدا مثل این که مثلاً یه کسی خیلی بالاست خیلی عالیست شما می خواهید تعریفشو بکنید می گید که این از خودمونه این از منه این پسرمه در حالی که پسر شما نیست این روح ما یعنی اون بعد ملکوتی ما اون که بعد از این که پروردگار عالم به دست مبارکش این آدم را سرشت این ادم را ساخت. که من روح را می دونم چیه؟ و در قرآنم اومده یَسئَلونَکَ عَنِ الروح مِن امرِ رَبّی ازت سوال می کنند می گن روح چیه؟ جواب بده نمی تونید بفهمید نمیشه بله شهودی ها می تونند اما با تعلیم و تعلم نمیشه قرآن خطاب می کنه به پیغمبر به امت بگو نمی شه قُل الروح مَن امرربّی همین مقدار بدانید که مخلوق خداست همین مقدار بدانید از نظر شرافت به اندازه ای شرافت دارد که پروردگار عالم گفته روحم به اندازه ای شرافت دارد که روح الله است این علاوه بر این که خود نفس به ما می گه این انسان خیلی پراهمیته. لازم کلام. لازم کلام به ما می گه یعنی انسان به اندازه ای از نظر قدر و منزلت مهمی که هیچ کس حقیقت تو را نمی تواند بشناسد همین روایت مشهور از امیرالمومنین سلام الله علیه « من عَرَف نفسه عرَفِ ربه » هر که بتونه خودش را بشناسد خدا را می تونه بشناسه که حضرت امام می فرمودند تعلیق بر محاله معناش اینه احدی نمی تواند این انسان را بشناسد جز خدا جز شهودی ها جز اون کسانی که علمشون علم حضوری سرچشمه گرفته از علم خدا و الا با تعلیم و تعلم با فلسفه با عرفان نظری ما بخواهیم این انسان را بشناسیم مقبول نیست دّر گرانبهایی است که معرفتش مختص به خدا و اولیای خداست یعنی انسان نمی شه معرفت تو را در لفظ بیاریم یک کتاب درباره ی تو نوشته بشه حالا معلوم میشه تو چی هستی ؟ نه کتابها درباره ی تو نوشته اند انسان شناسی دیروز امروز فردا زیاد درباره ی این کتاب نوشته شده خب اصلاً روان شناسی روانکاری یعنی انسان شناسی اما حالا این انسان را شناختند ؟ نه به قول اون آقا انسان ناشناخته شده قطره ای از دریای حقیقت این انسان هم شناخته شد یعنی روانکاو روان شناس چه دیروز چه امروز نتوانست این انسان را بشناسد این امتیاز هم خیلی بالاست بعد یه مقدار بیایم جلوتر قرآن برای این انسان قیمت تعیین می کند این خیلی مهمه می فرماید انسان اگر بخواهیم قیمت روی تو بگذاریم قیمت نداری فقط قیمت تو اینکه به دنیا ارزش دادی که یک روز درباره ی این صحبت کردم « مَن قَتَلَ نَفساً اَو فسادٍ فَکَاَنَّما قَتَلَ الناسَ جَمیعا و مَن احیاها فَکَاَنَما اَحیا الناس جَمیعاً » اگر کسی کسی رو بی جا بکشه مثل این است که جهان را کشته باشد و اگر کسی کسی را زنده کند در شرف مرگ است زنده کند مثل این است که جهان را زنده کرده باشد. یعنی انسان تو این جور نیست که ما بخواهیم قیمت روی تو بگذاریم یک میلیون ده میلیون ده میلیارد به این دنیا نه به قیمت تو به جهان همه ی انسان ها قیمت تو واین هم باز از باب مثاله امیرالمومنین سلام الله علیه تعریفش را می کنه اما بازم کنه ی تعریف را نمی شه کرد و اون چیه ؟ انسان اعظمُ حُرقَةً مِنَ الکَعبه یعنی انسان تو شرافتت بیشتره البته مومن تو شرافتت بیشتره یا کعبه ؟ تو الانسان اعظم حرقَة مِن الملک المقرب تو بالاتری یا جبرئیل ؟ تو برای اینکه تو می توانی برسی به اونجا که جبرئیل نتونه به پات بیاد نتونه .
گفت جبریلا بیا اندر پیم گفت رو رو من حریف تو نیم
خب این هم قیمت انسان بعد اومد بحث چند روزه بعد ما درباره ی کرامت انسان میگه انسان من تو را خلقت کردم مهمان منی در این دنیا اینا رو اهمیت بدید ما مهمان خدائیم همیشه انسان بهترین مرکب ها را برات تهیه کردم بهترین روزی ها را برات تهیه کردم انسان بالاتر از این بگم فضیلت داری بر ما سَوِی الله و فَضَلنا هم علی کَثیر ممن خَلَقنا تَفضیلاً که اگر فضلای جلسه یادتون باشه من رو بیانیه گرفتم نه مِن تبعیضی یعنی اُی انسان من مخلوق خیلی دارم ملائکه نمی شود شما ره کرد از بس زیادند ملائکه ی اسمان اول را نمی شه شماره کرد چه برسد به ملائکه ی آسمان دوم ! مخلوقات روی زمین را نمی شود شماره کرد برای این که مخلوقات که منحصر به این انسان نیست اتم مخلوق این انسان است ، این انسان می تونه یک قاشقچی چایخوری اتم ار بشمارد تا روز قیامت ؟ نه اما انسان این همه مخلوقات « لا تُعَدُّ و لا تُحصی » را من دارم افضل از همه ی مخلوقات من کی ؟ تو
« وَ فَصَلنا هُم علی کَثیرٍ مِمَن خَلَقنا تَفضیلاً » ای انسان خودتو ارزون نفروش. ای انسان خودت رو به هوی و هوس نفروش خودت رو به صفات رذیله نفروش ای انسان خودت رو به این دنیا و شهوتش نفروش تو خیلی ارزش داری تو از همه ی مخلوقات بالاتری خب اینم تا اینجا بعد بحث اومد مهمتر از همه ی اینها و اون بحث اینکه هدف از خلقت ما سوی الله چیست؟ قرآن می گد این انسان خب حالا هدف از ما سوی الله تو هدفت کی ؟ خدا
« و اسطَنَضَکَ لِنَفسی » انسان مبهوت راستی انسان مبهوت در جهنم جهنمی ها وقتی که می سوزند به آتیش جهنم نمی سوزند به این چیزها می سوزند که به کسی که خدا در قرآن می گه سند می ده اُی انسان هدف از خلقت تو ، من. تو را برای خودم خلق کردم این بره تو آتیش جهنم بسوزه .آتیش جهنم خیلی نگران کننده است. یه جرقه اش بیاد تو دریاها همه ی دریا ها غل می خورد اما حسرت بالاتر از آتش جهنم اون حسرت و ندامتی که انسان جهنمی تو جهنم دارد در این باره هم صحبت کردم بالاخره صحبت آخر ما که به اون امتیاز دهم رسید به اینجا اُی انسان تو امانت دارمنی .
شاید این مهمتر از همه باشد یا از مهم تر ها باشد. « اِنا عرضنا الامانَة علی السَموات و الارض و الجبال فَاَبَینَ اَن یَحمِلنا و اَستَفَقنَ مِنها فَحَمَلَها الانسان انه کان ظَلوماً جَهولا» خدا هم حسرتشو العیاذ بالله می خوره ای انسان من خانه ام رو گذاشتم در تو جام را گذاشتم در تو تو دل داری دل تو مال من است تو امانت دار من هستی این دل رو احدی نتوانست بپذیرد به غیر تو نه فلک نه ملک نه ملکوت و جبروت نه ملک و ناسوت. استعداد این که این امانت مرا بپذیرد نداشت تو داری من نحوه ی خلقتت را این جور خلق کردم تو روح اللهی تو خلیفة اللهی نحوه ی خلقت توست از نظر سعه ی وجودی به اندازه ای است که می توانی امانت دار من باشی چون می توانستی امانت دار من باشی من امانتم را در تو گذاشتم بعد خدا می فرماید: اما حیف « اِنَ کانَ ظَلوماً جَهولا » حیف که این انسان خیلی ظالمه به خودش قدر خود را نشناخت حیف که این انسان خیلی ظالمه به خودش خیلی جاهله به خودشبه جای اینکه امانتداری بکند کار رسید به اینجا که کار رسیبد به اینجا که پناه بر خدا الان ها در ما یک باغ وحشه یه باغ وحش. وقتی باغ وحش رفتید باغ وحش من نرفتم اما خب می تونم تصورش را بکنم خیلی شما ها رفتید باغ وحش اینه وقتی وارد باغ می شیم یه قفس یه جایی یه مار توشه یه قدری برید جلوتر یه قفس یه ببر توشه یه قدر برو جلوتر یه پلنگ توشه تو این باغ وحش معناش اینه یعنی هر گوشه ی این باغ را یه قفسی برای یک حیوان درنده ای یا یه حیوانی به این می گن باغ وحش خب هر کدام باغ وحش نرفتید بیا تو خودمون بیا تو دلمون یه باغ وحش هر گوشه ای را یه چیزی یه قفسی غیر خدا یک جاشو شهوت یک جاشو پول پرستی یک قفس را دنیا طلبی یک قفس را ریاست طلبی و یه قفس را زن و بچه و بالاخره یک گوشه اش را هوی وهوس نه دیگه بعضی اوقات اینجوره که یک قفس گنده سر تا سر دل همه اش را هوی و هوس ، هوی و هوس. « اَفَرَاَیتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هواهُ اَضَلَّهُ الله عَلی علم » پیغمبر می خوای یک کسی را نشونت بدم که این اصلاً مشرک هوی و هوس می پرسته هوی و هوس دل پر از هوی مثل یک توپی که بادش می کنی توی این توپ غیر باد هیچی نیست. بعضی دل ها به غیر باد یعنی هوی به غیر هوی و هوس هیچی توش نیست این انسانی که خلیفة الله توپ شده ، توپ این انسانی که رسیده به اونجا که روح خداست اما این روح خدا را رسونده به اونجا که تابع شیطان شده اُی انسان شیطان رانده ی درگاه خدا شد برای خاطر تو حالا محبوبترین افراد پیشش آقا شیطونه ، محبوب ترین افراد برای اینکه محبوب دیگه چیه؟ شیطان زنجیرش کرده یه جمله بگم منبر تمام بشه یکی از علمای بزرگ مرحوم سید رضی صاحب این نهج البلاغه ، این نهج البلاغه برای شیعه یک افتخاره حضرت امام بهش افتخار می کنند برای این منشور سیاسی الهی در وصیتنامه شون به این نهج البلاغه افتخار می کنند این مرحوم سید رضی صاحب این نهج البلاغه است خیلی خدمت کرده به این شیعه .
یک کسی خواب دید خواب دید که آقا شیطون یه دسته طناب روی شانه اش است اتفاقاً روایت هم داریم این خواب طبق یک روایت هم هست یک دسته طناب روی شانه اش است این طناب ها هم رنگارنگه یه زنجیرم روی آن شانه اش است گفت آقا شیطون اینا چیه ؟ گفت این طنابا برای بنی آدمه می رم افسارشون می کنم می کشونم به جهنم گفت این زنجیر چیه؟ گفت این زنجیر مال سید رضی امشب رفتم سه مرتبه زنجیرش را کردم نشد پاره کرد گفت طناب من کدومه؟ گفت تو و امثال تو طناب لازم ندارید جلو جلو می رید دنیا مال کسان دیگه. از خواب بیدارشد اومد پیش سید رضی گفت آقا خواب دیدم اینجوری گفت بله بله یکی از علمای بزرگم هست گفت که بله ما یه پولی پیشمون امانت بود زنمون درد زائیدن گرفته بود و این ما چراغ متعدد تو خونه نداشتیم من باید مطالعه بکنم برای درس فردا ، زن ها هم چراغ احتیاج داشتند لذا رفتیم این پول ها را برداشتیم تا یه چراغی تهیه بکنیم فردا سرجاش بگذاریم. رفتیم تا سر پول اما گفتیم پول کی را ؟ برگشتیم دفعه ی دوم دفعه ی سوم بلاخره پول را برنداشتیم و هر وقت زن دردش شدید می شسد چراغ رو می بردند برای اون تا دردش ساکت می شد می آوردند برای مون الحمدلله تا صبح این زنه زائید ما هم مطالعمون را کردیم ، سر اون امانت مردم نرفتیم الحمدلله سه مرتبه رفته بود زنجیرش کنه اون امانته را برداره نشه بود اون دیگه معلومه گناهم نبوده شیطون با همه کار داره هر کسی رو جوری مرادم اینجاست که گفت: طناب کو؟ گفت: تو و امثال تو دوست منید از اون دوستای خوب جلو جلو می دوید قبل از آنکه من بگم برو می رید احتیاج نداری اینکه من بهت فرمان بدم نه یعنی انسان به اندازه ای پست بشه که شیطان مسخره اش کنه ، روز قیامت م قرآن می گه شیطون مسخره می کنه. دامن شیطون را می گیرند می گن آقا شیطون چرا همچنین کردی ؟ میگه چی کار کردم ؟ چی کار کردم ؟ خب صد و بیست و چهار هزار پیغمبر برات اومد اون روحانیت ، اون وضع مسجد و محراب همین من که یک وسوسه کردم تو آمدی تو دامن من خب بیخود اومدی بیخود اومدی. من بیزار از تو هستم که تو جهنمی هستی. اون میگه من بیزار از تو هستم اونم میگند منم بیزار از تو خطاب می شه همتون برید جهنم بسوزید شیطون اینجوریه اینجا مسخره می کنه اونجا مسخره می کنه کی را؟ یه کسی که خلیفة الله یک کسی که روح الله یه کسی که به دنیا ارزش دارد یه کسی که خدا به این شیطون گفته برو گم شو برای اینکه سجده به این انسان نکردی خدایا به حق حضرت ابوالفضل قسمت می دم یه نظر لطفی به جوان های ما به جامعه ی ما یه نظر لطفی به این گرفتاری ها ی ما خدایا بحق ابوالفضل یه نظر لطفی به این بی بارونی ما به این تورم ما به این گرانی ما به این بی کاری جوانهای ما.