موضوع درس:
شماره درس: 215
تاريخ درس: ۱۳۷۷/۱۰/۲۱
متن درس:
از بحث هاي گذشته استفاده كرديم كه اين انسان مي تواند مظهر اسماء و صفات حق شود دل اين انسان مي تواند عرش خدا شود. اين انسان مي تواند برسد به اونجا كه مسجود ملائكه واقع شود و ملائكه افتخار اين مسجد هم بكنند اين انسان برسد به اونجا بال ملك فرش شود و ملك فرش او شود و ملك افتخار كند به اينكه بال او فرش او براي انسان شده است و بالاخره اين انسان مي تواند برسد به جايي كه بيايد خدا را بيايد وصفت را بيابد صفات خدا را نظير آدم.
تشنه كي مي يابد تشنگي را. فصل چهارم بحث رسيد به اينجا چه كنيم چنين شويم؟
فهميديم از نظر قرآن خلق شديم براي اين چه كنيم براي اين چه كنيم چنين شويم ؟ گفتم علماي علم اخلاق البته گرفته شده از قرآن گرفته شده از روايات اهلبيت فرمودند بايد هفت منزل را طي كنيم آنچه كه الان گفتم به اون خواهيم رسيد قطعاً به اون خواهيم رسيد منزل اول توجه في الجمله درباره اش صحبت كردم منزل دوم توبه انابه تضرع زاري با خدا ديروز راجع به توبه صحبت كردم گفتم كه دو تا معنا دارد يه معنا اينكه انسان در مقابل خدا خود را شرمنده ببيند هر كه باشد ولو پيغمبر اكرم و اين شرط اساسي است در توبه اگه اين حالت تفصير اگه اين حالت قصور نباشد منيّت به عبارت ديگر اونروح فرعونيت كه در همه هست انسان رو زمين گير مي كند انسان پاي بند مي شود به قول قرآن ديگه نمي تواند حركت كند.
« وَ لَو شِئنا لَرَفعناه ولكِنَّه اَخلَدَ اليِ الاَرض » ما خلقش براي اينكه دستش رو بگيرم و بالاش ببريم برسانيمش به اونجا كه به جز خدا نداند به جز خدا نبيند اما ميخكوب در زمين بود يعني اوج روح فرعونيت كه در همه هست انسان را ميخكوب مي كند در زمين چه كنيم اين روح فرعونيت در ما نباشد قصور تفصير در مقابل خدا خجالت زدگي از كارها در اين باره ديروز في الجمله صحبت كردم و اين به معناي توبه است و ممكن است فضلاي جلسه جوانها بگويند كه اين مقدمه ي تن است اين مرتبه از مراتب توبه است بلاخره در توبه بايد قبل از همه چيز اين حالت قصور و تفصير باشد معناي دوم توبه ياد مرتبه ي دوم از توبه بازگشت از چي ؟ بازگشت از نفس اماره به عالم ملكوت. بازگشت از صفات رذيله به فضائل بازگشت از هوي و هوس به سوي حقيقت معنويت و بالاخره بازگشت از شيطان به رحمن بازگشت از معصيت به عبادت به اين مي گويند توبه اصلاً معناي تاب يعني رَجَعَ و اين حالت هم بايد براي همه باشد حتي ديروز اشاره كردم كه براي انبياء در ترك اولاها شون براي چهارده معصوم در اون غير توجه هاشون اين بايد باشه و بالاخره از معصيت به اصاعت بازگشت بايد باشه يعني انسان بايد از گذشته هاش توبه كند خود را اصلاح كند به تقوا رو بياورد اونچه خدا نمي خواهد انجام ندهد آنچه خدا مي خواهد انجام بدهد و اونچه انجام داده است توبه از او چيزي كه بايد توجه داشته باشيم اينه كه اين توبه آن به آن لازم است و چه وقت انسان توبه كند آن به آن؟ استغفرالله ربي و اتوب اليه. مي گويد آن به آن؟ در وقتي كه خود را معصيت كار بداند اگه خود را معصيت كار نبيند نداند معلومه اين نمي تواند توبه بكند و بايد در حال در هر مقامي كه باشد خود را معصيت كار بداند به قول بزرگان برسد به اونجا كه از نمازش كه عبادت است توبه كند همين نمازش رو معصيت بداند معصيت به اين معنا كه نماز ما بخواهد عرضه داده بشه در درگاه ربوبي به غير خجالت زدگي هيچ ندارد يعني الان كسي در اين جلسه كه جلسه ي خوبي است مي تواند بگه كه من از وقتي كه مي گم الله اكبر تا وقتي كه مي گيم السلام عَلَيكُم و رَحمَة الله و بركاته حضور قلب دارم يعني خود را مي يابم در محضر خدا دل من هيچ جا نيست جز در خدمت خدا خب روح نماز اين است همه ي شما كه اينجا نشستيد ندارد معلومه بهت نمي گن تارك الصلاة معلومه جهنمتون نمي برند براي خاطر بي نمازي معلومه نماز خونديد اما نمازي كه روح نداشته باشه اين نماز؟ نه بعد نماز چه بايد كرد؟ جدي بايد گفت خدايا از نمازم توبه مي كنيم اين حالت بايد براي همه ي ما باشد به قول اون بزرگ بياييد از عبادات خود توبه كنيد و راستي اين عبادتهاي ما توبه دراد ما نماز مي خوانيم و بعد نماز دعا مي كنيم اما شما ببينيد كه دعاهاي ما در نماز ، شب نوزده، شب بيست و سه ، بيست و يك، دعاهاي ما از اون تا آخر چيه ؟ يكي از اين شبهاي قدر مي گفتم اينها رو جوانها بايد توجه بهش داشته باشند مي گفتم كه مرحوم آقا باقر بهبهاني در حرم مطهر حسين عليه السلام خدمت امام زمان رسيد آقا باقر بهبهاني يكي از مراجع بزرگ تقليد است خيلي بالاست به عالم فقه هم خيلي خدمت كرده است گفته بود خدمت آقا رسيدم آقا به ن گوش شنوا دادند فرمودند گوش بده گوش دادم ديدم مردم دارند زيارت مي كنند دعا مي كنند دعاهاشون اينه يكي مي گه خدايا به من زن بده خدايا من خونه ندارم خونه بده يكي مي گه خدايا شوهر ندارم شوهر بده يكي مي گه خدايا قرض دارم قرضم را ادا كن و بالاخره اينجوري مي گند كه هر چه نگاه كردم ديدم كه اينجور دعا مي كنند اين بچه بازي ها اين تعيين وظيفه براي خدا اونوقت آقا امام زمان رو كردند به من فرمودند ببين يك كدامشون به من دعا نكردند يك كدام نگفت خدايا فرج امام زمان را نزديك كن همه شون دعا كردند به خودشون خب معلومه اين زيارت نيست از همين زيارت بايد توبه كرد بله ما با اين زيارت بهشت بريم اشتباه نشه ها ، اين زيارت ما مود شفاعت امام حسين واقع ميشيم اين زيارت رو دوست دارند اين زيارت انسان رو بالا مي كشونه اين نمازهاي شما ثواب داره اين نماز جماعت شما ثوابش رو بغير از خدا كسي نمي داند اين ثواب رو به شما مي دهند شما نماز گزاريد اما بيني و بَين الله اين نماز؟ اين زيارتِ؟ اين روزه است؟ روزه يعني اينكه انسان از اونچه در رساله ها نوشته امساك كند خب همه ي شما الان روزه هستيد امساك هم مي كنيد الحمدلله يعني حرف فقها را مي شنويد اما يك حرف ديگه هم است اينكه زبان شما روزه است يا نه اين چه روزه اي است؟ اين همونه كه استاد عزيز ما استاد بزرگوار ما مرحوم آية الله العظمي بروجردي مي فرمودند بگو روزه ي باطل بجا مي آورم قربَةُ الي الله حرف خوبيه اين حالت و اگه اين حالت براي انسان پيدا بشه ديگه همين منزل دوم خيلي درها باز ميشه خيل كارها اصلاح ميشه قرآن در سوره ي فرقان مي فرمايد: اگر كسي توبه كند خب پرونده هاي سياه او نابود مي شود بجاي پرونده سياه يك پرونده درخشاني هم برايش جلو مي آيد مي فرمايد:« الاّ مَن تابَ و اَمَن و عَمِلَ عَملاً صالحاً فَاولئكَ يُبَدِّلُ الله سَيَئاتِهِم حَسَنات » اگر كسي توبه كند اونم از گناهان هر چه بزرگ هرچه فراوان اا اگه توبه كند خود اصلاخ بكند پروردگار عالم اون پرونده ي سياهش رو نابود مي كند يك پرونده ي درخشاني برايش جلو مي آورد بالاترين ثوابها توبه است و من از همتون مخصوصاً از جوانها تقاضا دارم كار كنيد از خدا بخواهيد كه اين حالت تصور و تقصير اين حالت فسق و فجور در خود اين حالت اينكه من بدم در مقابل خدا و بلاخره اين حالت اينكه از عبادتمون هم توبه بكنيم براي شما پيدا بشه تا راه باز بشه تا در ها باز بشه بعضي اوقات انسان در تاريخ يك چيزهايي مي بينه كه از خود مايوس مي شود يعني يك گناه كوچك اما به اندازه اي متلاطم مي شود دق مي كند مي ميرد روايت داريم كه يك مسلماني كه در مدينه مونده بود براي خدمت كردن به افرادي كه درجبهه رفته بودند يعني پيغمبر اكرم رسمشون اين بود كه بسيجي ها مي رفتند جبهه هفت ـ هشت ــ ده تا بسيجي را مي گذاشتند تو مدينه كه اينها سركشي مي كردند به خانواده ها و ببينند چكار دارند صبح به صبح مي رفتند در خانه ها و خانواده هاي اون افرادي كه رفته بودند جبهه اداره مي كردند خب يكي از اين بسيجي ها يك روز رفت در خانه رفيقش در زد خانم اومد دم در گفت كه چيكار داري ؟ خب گفت چه كار دارم مثلاً برو نون بگير فلان چيز را مي خوام برو بگير اما نمي دونم چي شد آيا صورتش باز شد آيا بطور ناخودآگاه سينه اش باز شد نمي دونم چي شد ديگه تاريخ نداره اما اين بسيجيه دست گذاشت به سينه ي اين زن تا دست گذاشت به سينه اين زن زنه مثل اينكه مار او را بگزد اينجور شد گفت النار النار چه مي كني ؟ آتش آتش خب اين حال اين خانم اين را دگرگون كرد به اندازه اي دگر گون شد بنا كرد به طور ناخود آگاه هي بگد النار النار و بالاخره تو مدينه ديگه نتونست زندگي كنه چه كرده ؟ يه نگاه آلوده. يه دست گذاشتن آلوده ديگه نشد شد در مدينه بماند رفت بيابون و زمزمه اش هم همين بود هي مرتب مي گفت: النار النار همون جمله ي خانم را تكرار مي كرد و بالاخره ديوانه وار در بيابان مونده بود خودش رو روي خاكها مي كشيد توبه مي كرد و از خدا تضرع مي كرد زاري مي كرد پيغمبر اكرم اومدند خبردادند به پيغمبر اكرم كه اين بسيجيه يه گناه كرده و خيانت كرده پيغمبر اكرم روز اول و دوم چيزي نگفتند آيه ي قرآن اومد يا عِبادي الَّذينَ اَسرَفوا عَلي اَنفُسِهِم لا تَقنَطو مِن رَحمَة الله انَّ الله يَغفِر الذنوب جميعاً خيلي تلطف داره مهرباني داره آيه اون ميگد اُي بنده ام بنده ي گناه كارم مي فرمايد اي بنده هايي كه خيلي گناه كرديد مايوس از رحمت من نشيد اگه توبه بكنيد خدا همه ي گناهان شما را مي آمرزد « اَنَّ الله يَغفِرُ الذُّنوب جَميعاً » كه بسياري از مفسرين مي گن آيه اين اميدوار كننده تر در قرآن از اين آيه نداريم راستي هم اميدوار كننده است پيغمبر خوشحال شدند و فرمودند كه دو ـ سه نفر بره اين بسيجيه رو بياردش توبه اش قبول شد خوشا به حالش اومدند به آقا گفتند آقا خدا توبه ات را قبول كرده يك آيه ام درباره ات نازل كرده بيا بريم اين اقا خوشحال شد اومد وقتي كه نماز شروع شده بود خب اين ايستاد توصف ايستاد توصف رفت به فكر اين كه خب حالا من چه جور به صورت پيغمبر نگاه كنم ؟ حالا هم خيلي خب توبه ام قبول شد و من بهشتي و گناهم ندارم ديگه حالا چه جور در صورت پيغمبر نگاه بكنم ؟ اگه پيغمبر به من بگه اين كار چي بود كردي ؟ چي بگم؟ اين هي فكر كرد خب نماز خونده شد نماز خونده شد پيغمبر اكرم منبر رفتند نمي دونم چي شد يك سوره ي داغي را شروع كردند سوره ي « الهكُمُ التَكاثُر حَتّي زُرتُمُ المَقابر » يعين اين دنيا انسان را مشغول كرده مشغوله كي بيدار مي شه ؟ وقتي كه مرگ بياد دم مرگ ناگهان بيدار مي شود بعد قرآن مي گد اي كاش قبل از مرگ يه بيداري بود ولو مرتبه ي ضعيف كه قرآن اسمش را گذاشته علم اليقين اي كاش بود اي كاش قبل از اينكه مرتبه ي عين اليقين برسد و تو آتش باشد آتش را ببينه قبل از آن اين كاش بيدار بشه اين انسان اين سوره را پيغمبر با اون جاذبه ي خاص داشتند مي خوندند اين آقا رفت تو فكر و سرش هم زير بود سرش رو بالا نمي كرد خجالت مي كشيد در روي پيغمبر نگاه بكنه سر به زير يكدفعه يه آهي كشيد افتاد روي زمين مرد. خب راستي انسان فكرش رو بكند متلاطم مي شود در محضر خدا در ملك خدا خوردن روزي خدا گناه. چقدر زشته يك كسي اومد خدمت امام صادق سلام الله عليه گفت يابن رسول الله من عادت به گناه دارم چه كار كنم؟ خدا نكند در جلسه ي ما باشد عادت داره به نامحرم نگاه بكنه پير شده ديگه پاش لب گور اما بازم به نامحرم نگاه مي كنه بعش گفته بودند نكن گفته بود مي خوام نگاه ميشه ، دروغ ميگه ها اما علي كلٍ حال عادت داره نه در جلسه ي ما از اين خرما نيست كه عادت داره به دروغ گفتن دروغ ميگه اه يكي از علماي بزرگ يك دروغ از يك اهل علم شنيده بود اين آقا به اندازه اي دروغ گفت دروغ خب بعضي ها عادت دارند به دروغ پناه بر خدا عادت داره به غيبت كردن وِر وِر وِر اُي بوگو گاهي پشت سر اين گاهي پشت سر اون اين اومد خدمت امام صادق گفت يابن رسول الله من عادت كردم به گناه چه كنم ؟ حضرت ديدند نميشه از راه فقهي از راه معاد و اينها اومد جلو از راه تحريك عاطفه اومدند جلو عالي اومدند امام صادق فرمودند خب گناه كن اما يك جا برو كه خدا تو را نبينه ! گفت يابن رسول الله مگه مي شه ! خب هر كجا برم خدا هست. يَعلَم عائنَةَ الاَعين و ما تُخفي الصّدور اَقرَب اليكُم مِن حَبل الوريد يحول بَينَ المرء قلبه
ياد از من به من نزديك تر است اين است عجب كه من از وي دورم گفت يابن رسول الله اين كه نمي شه فرمود باشه گناه كن در محضر خدا اما خب وقتي كه مي خواي گناه كني از ملك خدا بيرون برو شما مثلاً يك كسي شما وعده اش را بگيريد بياد خانه ي شما بخواي غذا بهش بدي مهمانش كني احترامش كني بري و برگردي يك دفعه ببيني داره از درز در نگاه مي كنه به ناموس شما چه قدر ناراحت مي شيد؟ بهش مي گي آخه بدجنس تو خونه ي من با اين احترام نگاه كردن به ناموس من ! گناه خداست حضرت فرمودند: خب از ملك خدا برو بيرون گناه بكن گفت آخه كه نميشه كه هر كجا بروم ملك خداست فرمودند خيلي خوب در ملك خدا در محضر خدا اما روزي خدا را نخور.
اونكس كه نمك خورد و نمكدان بشكست پيش زندان حقيقت سگ به از او
راستي هم سگ به از او خب بابا
گفتند خب در محضر خدا در ملك خدا بخور روزي گناه بكن اما وقتي كه عزرائيل مياد جانت را ببره نده نرو مي خواهد ببردت جهنم نرو گفت يابن رسول الله اون موقع كه موقع بدبختي منه موقع بيچارگي منه فرموند وقتي كه مي خواهند بكشندت به آتش جهنم نرو گفت مگه ميشه فرمودند خب اي بيچاره اي ضعيف چه جور در محضر خدا در ملك خدا روزي خدا بخوري گناه هم بكني خيلي حرف آباديست انصافاً خيلي روايت خوبيه و ما گناه مي كنيم شما يك روز خط كشي بكن اين خانم يك روز تو آشپزخونه از صبح تا شب كه مي خواد بخوابه خط كشي كنه هر گناه را يك خط بكشه آقا آشپزخونه پر از خط مي شه امااگه بفهمه گناه براي اينكه بدبختي ما اينه بهش مي گيم غيبت نكن ميگد كه بهش مي گيم دروغ نگو ميگه مگه به شوهر ميشه دروغ نگفت مگه مي شه به بچه ها دروغ نگفت هيمنطوره توصيه ها را بگذار كنار خط كشي كن خونه پر از خط مي شه حالا بدبختي اينه كه گناه فراوان خودمون را گناهكار نمي دانيم اون آقا يك نگاه به نامحرم كرده يايك دست به سينه ي يك نامحرم گذاشته توبه هم كرده النار النار اش به آسمان رفته اما بالاخره دق مي كنه از اينكه چه جور مي شد در روي پيغمبر نگاه كرد بياييد خود را مقصر بدانيم بياييد خود را قاضي بدانيم بياييد اين روح مرغوبيت را بكشيم بياييد خود را معصيت كار بدانيم بياييد از عبادات خودمون توبه كنيم نمي خواهم مايوستون بكنم نه الان اين توبه از الطاف بزرگ خداست گناه هر چه بزرگ گناه هر چه فراوان راستي اگر انسان توبه كند از اولياء الله شد خوشا به حال اين جرقه ها گاهي جرقه ها گاهي جرقه عتاب اما چه قدر مزه داره اين رسيد به مرحوم محقق همداني سلام نكرد مرحوم محقق همداني بهش سلام كرد جواب داد فرمود: ما اسمُك؟ گفت اسمت چيه ؟ اين جا خورد يه داشتي كه همه ازش حساب مي بردند اين اينجوري برخورد اين ؟ گفت من عبد فرارم اسمش عبدفرار بود مرحوم محقق همداني از همين جا استفاده كرد گفت كه اَفَرَرتَ مِنَ الله اَو مِن رَسولِه عبد فرار يعني بنده ي فراري. گفت: از كي فرار كردي ؟ از خدا فرار كردي يا از پيغمبر؟ اين مثل يك جرقه روي انبار بنزين چه جور مي شه اين دل اينجور آتش گرفت گفتم مسلم روزي كاري كرده بود ولو اينكه دل يك كسي را بدست مياره ولو اينكه يك كار جزئي يه آهي يه نامه اي يه كاري كرده بود كه اين عقاب مرحوم محقق همداني اي را آتش زد اين آتش گرفت رفت خونه هي مرتب اين جمله را گفت اَفَرَرتَ مِنَ الله او رسوله اُي عبد فرار معصيت كار از كي فرار كردي ؟ از خدا ؟ از پيغمبر؟ بالاخره هي گفت و گفت تا مرد اينجا مرادمه مرحوم محقق همداني فردا اومدند درس درس را گفتند بعد درس گفتن يعني از اولياء الله از دنيا رفته بياييد بريم تشييع جنازه اش اين چند روزه خيلي كار ميشه كرد كار كيند طلبه ها به دنبال اين آقاي محقق همداني آمدند در خانه اين آقاي عبد فرار. طلبه ها خيال كردند آقا اشتباه مي كنه عبد فرار يك لاتِ كه همه ازش حساب مي برند يك معصيت كاره اما ديدند صداي گريه مياد مرحوم محقق همداني شركت كرده در تشييع جنازه اش حساب مي برند يك معصيت كاره اما ديدند صداي گريه مياد مرحوم محقق همداني شركت كردند در تشييع جنازه اش شركت كردند در غلش شركت كردند در كفنش شركت كردند در دفنش فرمودند يكي از اولياء الله از دنيا رفته به خانمش گفتند اين چه كرد كه يك ساعته راه هزار ساله را پيمود؟ گفت توبه توبه برگشت در مقابل خدا كوچكي ، شرمندگي ، در مقابل خدا اگر كسي شرمنده شد يك دنيا عزت خدا به او مي دهد يك دنيا عزت و تا اين شرمندگي هم نباشد تا ميخكوب در زمينيم نميشه حركت كنيم نميشه نه بهشون مي برند نه سير و سلوك مي تونيم بكنيم و نه مقام عنداللهي مب تونيم پيدا كنيم بله اگه راستي توبه باشد واقعاً مثل اين عبد فرار مثل اون صحابي راستي راستي خدا خدا خدا باشد راستي خود را مقصر بدانيم در مقابل بنده هاي خدا خود را مقصر بدانيم در مقابل خدا خود را مقصر بدانيم آقا امام زمان ما چكار مي كنيم براي تو؟ تو واسطه ي فيضي الان من دارم مي گم واسطه ي فيض امام زمان و الا امام زمان نباشه من نمي تونم حرف بزنم. شما الان مي شنويد واسطه ي فيض اونه قلب عالم امكان محور عالم وجود واسطه ي بين غيب و شهود ما براي امام زمان چيكار مي كنيم ؟ نمي خوام كار بكني ؟ حسابشو بكن جدي بدون اينكه خودت را گول بزني ببين چه قدر دل امام زمان رو مي لرزاني ؟ ببين چه قدر امام زمان را ناراحت مي كني؟
جوانها بياييد اين قدم دوم را برداريد منزل دوم را بپيماييد نمي خواستم اينجور صحبت كنم تصميم داشتم كه راجع ، دو تا آيه در قرآن راجع به توبه صحبت بكنم مقدر چنين بود اينجور صحبت بشه ديگه وقتم نداريم انشاء الله فردا راجع به منزل سوم يعني تقورا در منزل سوم انشاء الله صحبت مي كنم.