پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 220

تاريخ درس: ۱۳۷۷/۱۰/۲۷

متن درس:

بحث ما به تناسب اينكه اگر سير و سلوك بخواهيم زاد و توشه از تقوا است رسيديم به اين كلمه ي تقوي. اين كلمه اي كه نور از سرتاپاي او ساطح است. اين كلمه اي كه همه او را دوست دارند، ولو فاسق باشد، فاجر باشد تصور او لذت بخش است. تصور او يك طراوتي در انسان ايجاد مي كند. يك حلاوتي از آن درك مي كند و گفتم اين كلمه بيش از 20 فايده بر آن مترتب شده است اشتباه نكرده ايم و اين كلمه اي كه به قول قرآن شريف زندگي سالم مرهون اوست زندگي پايدار مرهون اوست. قرآن كريم شريف يك تشبيه معقول محسوس مي كند يعني براي اينكه يك امر معقولي را در فكر ما جا بياندازد تشبيه مي كند آن امر معقول را به يك امر محسوسي.

شما گاهي گاهي خانه مي سازيد اما در محكم، پايه هاي محكم، ديوار محكم و گاهي خانه مي سازد اما لب دره ي سيل زده در يك زمين شن زار ؛ معلوم است آن خانه اول پايدار است، مستحكم است با بركت است و معلوم است آن خانه دوم به غير از زحمت اوليه براي او چيزي ندارد. يك طوفاني يك ابر و بارو مهي او را مي برد نه دره . قرآن شريف مي فرمايد: زندگي اگر پايه ي او تقوا شد ، اگر زندگي پايه ي او توام شد با خويشتن داري ، با خدا ترسي . به عبارت ديگر از روح خدا ترسي در انسان حكم فرما شد اين زندگي استوار است، محكم است اين زندگي سالم است. لذت بخش است. نشانه اي از زندگي آخرت دارد واما اگر زندگي توام با فسق و فجور شد خويشتن داري در آن زندگي نبود. روح خدا ترسي در آن زندگي نبود. اين زندگي ناسالم است. به قول قرآن شريف اين زندگي تاريك است تاريك. اين زندگي وحشتناك است وحشتناك. و من از همه مخصوصاً جوانها تقاضا دارم اين آيه اي كه مي خوانم هميشه در فكر شما ، سرمشق زندگي شما باشد.

مي فرمايد : ا‌َ فمَن اسَسَ اساسَ بنيانَه عَلي تقوي منَ الله و رضوانٍ خَيراَ مَن بنيانَه عَلي شَفا جُرُفٍ هارٍ فَنهارَ بِه في نارِ جَهَنَمَ و الله لا يَهتدِي القَومَ الفاسِقين اگر كسي خانه بسازد اما با پايه هاي محكم، اين بهتر است يا خانه بسازد لب دره ي سيل زده كه به واسطه ي اين طوفاني برود ته دره. به قول قرآن شريف برود ته دره ي جهنم بعد هم مي فرمايد خدا هدايت نمي كند افراد فاسف و فاجر را يعني دست عنايت خدا روي سر فاسق نيست قطعاً. دست عناست خدا روي سر متقي آنكه خويشتن دار است آنكه چشم او ، زبان او ، اعضاي جوارح او كسب او زندگي او تقوي دارد. خويشتن داري او همه چيز. روح خداترسي او زندگي او حكم فرماست. اين همان خانه اي است كه محكم است و مستحكم است. اين همان زندگي است كه سالم است. پربركت است. اما زندگي توام با فسق و فجور شد آتش است. اگر چشم بصيرت داشته باشد همان آتش را مي بيند. اَلَذينَ يَاكلونَ اَموالَ اليَتمي ظُلماً اِنَما يَاكلونَ في بُطونِهم نارَاً و سَيَصلَونَ سَعيرا آنها كه مال حرام مي خورند اينها آتش مي خورند. چشم بصيرت اين آتش را مي بيند. مرحوم صدرالمتالهن در يكي از كلماتش مي فرمايد: ديدم كه آتش مثل تنور از دهن او بيرون مي آمد. آن كساني كه در زندگي آنها حرام باشد آتش مي خورند خوب متوجه نيست. يك روزي هم اين آتش همان آتش جهنم مي شود و به رو در آتش مي افتد. وَ عَلي كُل حالٍِ زندگي منهاي تقوي ، زندگي منهاي خداست. و زندگي منهاي خدا را قرآن در ذيل همين آيه اي كه خواندم مي فرمايد: تاريك است مي فرمايد: وحشتناك است. باز قرآن تشبيه معقول به محسوس مي كند اگر شما در دريا بروي دريا معمولاً تاريك است ولو وسط روز باشد. نگاه به وسط دريا بكني دريا تاريك است، مخصوصاً اگر ابر محيط بر دريا باشد ببارد دريا تاريك دوم دارد. اگر دريا موجي باشد طوفاني باشد تاريكي سوم دارد وقتي دريا طوفاني و داره ابر مي بارد روي اين دريا همان كسي هم كه شنا خوب بلده مي بيند تاريك است تاريك است تاريك. چنانچه وحشتناك است. مي گويد: دريا محضر قهر خداست انسان وقتي كه به وسط دريا نگاه بكند ،

مي گويد: وحشتناك است . اگرابر محيط بر او باشد. وحشت دوم و اگر طوفاني باشد وحشت سوم اين محسوس ما. قرآن مي فرمايد: زندگي منهاي خدا چنين است، تاريك است اَوظُلُماتٌ بَعضُها في بَحرٍ لُجي يَخشاهُ مَوجٌ مِن فَوقِه مَوجٌ مِن فوقِهِ سَحاب ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعض مي فرمايد: تاريك است تاريك تاريك وحشتناك است وحشتناك است وحشتناك چرا الآن دنياي روز با آن همه قدرتش با آن همه علمش با آن همه امكاناتش اما سوغات تمدنش ضعف عصب است دلهره است اضطراب خاطر است. اين آيه چرايش را مي گويد. چرا بعضي خانه ها مي بينيم از نظر امكانات بالاست عاليست، از نظر خورد و خوراك بالاست عاليست، از نظر زن راجع به شوهرش، شوهر راجع به زنش راجع به بچه ها عاليست بچه هاي بچه هاي عالمي زن خوبي شوهر خوبي اما خانه تاريك است، دلهره، اضطراب خاطر، نگراني برخانه حكمفرماست. چرا؟ قرآن مي فرمايد: در اين خانه گناه است. چرا بعضي از جامعه ها تاريك است تاريك وحشتناك است وحشتناك . قرآن مي گويد: گناه بر اين جامعه حكم فرماست. اگر زندگي سالم بخواهيم بايد توام با خدا باشد توام با تقوي . به قول قرآن وقتي دست عنايت خدا روي فرد روي خانه روي اجتماع بود معلوم است زندگي روشن است روشن. سالم است سالم. ديگه زندگي %100 اطمينان. اَلا بِذِكرِالله تَطمَئنُ قُلوب يعني انسان هيچ چيز نمي تواند به تو اطمينان دهد. رفع نگراني رفع دلهره، اضطراب خاطربكنه جز خدا. جز ياد خدا، جز تقوي. اين اَلا بِذِكرِالله تَطمَئنُ قُلوب اين آيه خيلي كوچكه اما يك دنيا روان شناسي، يك دنيا نسخه، آن هم نسخه ي شفا بخش. و مخصوصاً با تاكيدش اَلا دارد ، بِذِكرِ الله مقدم شد، معناش اين است انسان هيچ چيزي نمي تواند به تو اطمينان دهد، مال فقط، علم فقط، جاه فقط نمي شود. پس چي مي تواند به تو اطمينان بدهد يعني زندگي منهاي اضطراب خاطر، زندگي توام با سكونت باوقار بودن دلهره، بدون نگراني چي مي تونه ؟ فقط ياد خدا. اَلا اِنَ اَولياءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَيهِ
وَ لا هُم يَحزَنون اين آيه هم مثل همان آيه ي شريفه يك تاكيد به نام اَلا يك اِنَ، جمله

جمله ي اسميه ابن هم لهمين را مي گويد. آن كساني غم و غصه ندارند آن كساني دلهره و اضطراب خاطرندارند كه اينها دوست خدا باشند. خدا دوست اينها باشد. طرفيني است ديگه. وقتي ما دوست خدا شديم دست عنايت خدا روي سرماست هدايت عنائيد مال ماست ديگه آن وقت است از گذشته غم نداريم از آينده اضطراب خاطر نداريم . ديگه آنوقت است مي رسد به اينجا، من زياد ديده ام مسلم آقايان در جلسه ، جوانها نديده باشند ديده اند كه راحت ، آسوده ، پول ندارند اما دوستي مثل خدا دارند لذا يك دنيا آرامش دارد. يكي از علماي بزرگ را مي گفتند كه دم مرگ افراد در اتاق بودند فرمود كه من مي خواهم بميرم پاشيد همه از اتاق برويد بيرون همه را بيرون كرد. فقط پسرش ماند. به پسرش گفت: يك مقدار آب بيار من بخورم . اتفاقاً مرض استسقا داشتم. مرض قند داشت اب هم برايش بد بود آب برايش آوردند آب سيري خود گفت: سَلامُ الله عَلَيكَ يا اَبا عَبدالله بعد گفت خدايا آب سيري خورديم مرگ خوبي هم بكنيم خوابيد گفت: بِسمِ الله الرَحمنِ الرَحيم مُرد. يك دنيا اينجور. يك دنيا طمئنينه . يك دنيا وقار. پول نداره ، جاه نداره ، اما خدا را دارد. وقتي كه خدا باشد همه چيزهست. اما اگه خدا نباشه ديگه همان پول برايش ظلمت است. همان رياست برايش تقلب و حقه بازي است و بالاخره يك دنيا تقلب، يك دنيا بدبختي، يك دنيا ظلم، يك دنيا نفرت. مثل كرم ابريشم. در ظلم مي تند. در تقلب و حقه بازي مي تند.سياستش حقه بازي . پول پيدا كردنش دغل بازي رياست پيدا كردنش گول زدن ديگران . و زندگي خودش به قول قرآن تاريك است تاريك . وحشتناك است وحشتناك . به اندازه اي وحشت دارد كه مرگ تدريجي .من زياد ديده ام افراد را دلشان مي خواهد زندگي شان را بدهند بميرند اما نمي شد. مرگ تدريجي هر شبانه روزي براي آنها سالها طول مي كشد. ديده ايم بعضي اوقات به قول همين آيه ي شريفه كه الان مي خواندم ذيلش مي فرمايد: اِذا اَخرَجَ يَدَه لَم يَكد يَراها اصلاً يك خود باختگي پيدا مي كند يك كسي در دريا در شرف غرق است اين به اندازه اي از خود باختگي پيدا مي كند كه دست خودش راهم ديگه

نمي بيند. بهش مي گند دستت را بده به من نمي تونه بده و بالاخره يك از خود باختگي

%100 . بعضي اوقات انسان در زندگي « در مجلس ما اميدوارم نباشد» خودش را باخته است. اصلاً نمي دونه چه بكند. نمي دوند چه مي كند. نمي دونه چي مي خورد، نمي دونه چه مي گويد. يك از خود باختگي هي مرتب اين طرف و آن طرف مي زند بدتر مي شود. آدم هايي كه مي خواهند غرق بشوند در دريا هر چه به اين طرف و آن طرف بزنند بدتر مي شود. نزديكتر به مرگ مي شود. اذا اَخرَجَ يَدَه يَكَد يَراها. جوانها يك جمله ، به چه قدر عالي چقدر نوراني . بعد مي فرمايد: كه اِذا اَخرَجَ يَدَه لَم يَكَديَراها و مَن لَم يَجعَلِِ اللهُ لَهُ نوراً فَما لَهُ مِن نور اگر نور خدا باشد زندگي تو نوراني است و اما اگر نور خدا نباشد تاريك است تاريك . هيچ چيزي نمي تواند زندگي تو را روشن كند قطعاً نمي تواند. به تجربه اثبات شده نمي تواند. شما يك كسي را پيدا كن كه اين يك زندگي سالم بدون درد سر اما تقوي نباشد. نمي شود. يك زندگي نوراني ، علم ، منهاي تقوي تاريك است . به قول بزرگان اَلعِلم حجابٌ اَكبَر كي اين حجاب اكبر نيست، وقتي كه علم توام با خدا باشد مال و بال است ، كي و بال نيست؛ وقتي كه در آن مال خدا باشد. نورخدا در آن مال در آن خانه در دل اين آقا حكفرما باشد. و الا زندگي تاريك است. اين جمله ي وَ مَن لَم يَجعَلِ اللهُ لَهُ نُوراً فَمالَهُ مِن نور يك سرمشق زندگي همه مخصوصاً جوانها. جوانها شما الآن اول عمرتان است. اول كارتان است. اگر زندگي سالم بخواهيد بايد تقوي باشد بايد صداقت باشد بايد صفا باشد بايد صميميت باشد و الا اگر دغل بازي شد، سياستش باشد تاريك است و بدبختي. مالش باشد نكبت است و وزر و وبال. علمش باشد حجاب اكبراست. و فَسَدَ العالَم. گاهي علمش عالَم را به فساد مي كشاند.

يك روايت داريم كه در جهنم بعضي ها بوي گند مي دهند به اندازه اي كه مردم جهنمي از بوي گند اين متاذي مي شوند. كي؟ عالِم بي عمل. عالم منهاي تقوي. آن عالمي كه با علمش مردم را گول زده عالمي كه با علمش فساد ايجاد كرده .

استاد بزرگوار ما حضرت امام (رض) اين روايت را بعضي اوقات براي ما مي خواندند. براي نصيحت ما ، بعد يك جمله ي ديگر را مي فرمودند: بعد مي فرمودند تا ببيني در دنيا چقدرسعه ي وجواي داشته است .

يك وقت يك عالم بي عمل خانه اش را مي گنداند. يعني زن و بچه اش را بد بين به روحانيت ، بدبين به نظام . بدبين به مقام علم . يك دفعه اينه . درجهنم هم همه ي جهنم را مي گنداند. اما يك دفعه يك دژي را مي گنداند آنجا هم به همان اندازه. گاهي جهان را مي گنداند، در جهنم هم همه ي جهنم را مي گنداند. همه به او لعن مي كنند. خدا لعنت كند تو را با اين بوي گندت. اِذا فَسَدَ العالِم فَسَدَ العالَم. نمي شه زندگي خوب اما منهاي تقوي، نمي شود. قرآن 200 جا مي فرمايد نمي شود. هفته ي گذشته 8 مورد از20 مورد را خواندم كه با كمال صراحت قرآن مي فرمايد: جوانها زندگي سالم مي خواهي تقوا. مي فرمايد زندگي پر بركت مي خواهي تقوا. زندگي عاقبت به خيري مي خواهي تقوا. زندگي براي تامين آينه ي اولاد مي خواهي تقوا. وَ لِيَتَقوا الله و ليَقولوا قولاً شَديدا زندگي مي خواهي كه با او سير و سلوك داشته باشي ، زاد و توشه ي سير و سلوك داشته باشي ، زاد و توشه ي سير و سلوك تقوي. تَزَوَدوا فَاِنَ خَيرَ زادَ التَقوي. آن هشت موردي كه خواندم به ما مي گفت : اگر انسان يك زندگي پر بركتي ، يك زندگي سالمي بخواهد تقوي. وَ لَو اَنَ اَهلَ القُوي ءَ امنوا و تَقوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَماءِ وَ الاَرض . جوانها نمي شود اين دنيا بن بست نداشته باشد شما در دريا بروي جذر و مد نداشته باشد. نمي شود دنيا مشكل نداشته باشد. دنيا يعني مشكل. دنيا يعني موج روي موج. دنيا يعني دريا. چه كنيم بتوانيم از اين مشكل ها از اين موج ها سالم بيرون برويم. قرآن مي فرمايد: تقوي. وَ مَن يَتَقِ الله يَجعَل لَه مَخرَجا و يَرزُقهُ مِن حيثُ لا يَحتَسِب و مَن يَتَوَكَل عَلي الله فَهُوَ حَسبُه اِنَ اللهَ بالِغُ اَمرِه قَد جَعَلَ اللهُ لكُلِ شَيء قَدرا. چه آيه ي رسا. مي فرمايد : مي خواهي در بن بست ها برايت در باز بشه. چه باز شدني . دري كه خدا باز بكند معلوم است اين در رو به بهشت است . ديگه آسان .

وَ مَن يَتَقَل الله يَجعَل مِن امره يُسرا ديگه مشكل مي شود بعد آسان. چه بسيار ما ديديم همان مشكل برايش آسان است وقتي پناه انسان خدا باشد خوب ديگه بسه.

وَ مَن يَتَوَكَلَ الله فَهُوَ حَسبُه اِنَ اللهَ لِكُلِ شيء قَدرا. براي هر چه يك اندازه. اندازه ي زندگي سالم تقوي. اين تقدير الهي است. تقدير الهي اين است كه زندگي توام با گناه آتش باشد هم براي خود و هم براي زن و بچه . وَليَخشَ الَذينَ لَوتَرَكوا مِن خَلفِهِم ذُريَةً ضِعافاً خافوا عَلَيهِم فَليَتَقوا الله وَ ليَقولوا قولاً شديدا. اي كه براي زن و بچه هايت مي ترسي از اينكه به آتش فقر بسوزند به آتش بدبختي، نكبت بسوزند، تو بايد متقي باشي. تو متقي شو، تامين آتيه براي زن و بچه . تامين آتيه براي بچه ها. قد جَعَلَ اللهُ لِكُلِ شيءٍ قَدرا. چاره اي نيست غيراز اينكه قرآن مي گويد: اگر جامعه ي ما، خانواده ي ما، فرد، افراد، يك زندگي سالمي بخواهند بايد سر كار با منبر و محراب داشته باشند. و اِلا زندگي منهاي منبر و محراب يَخرُجونَ مِنَ الدُنيا بِلا ايمان. يعني چرا الان ايجور شده كه مي بينيم جامعه ي ما به روي گناه مي گردد؟ اين طور شده است كه دانشگاه ما گناه در آن هست حتي رسيده به آنجا كه حرفهاي خلاف عقيده، يعني خلاف تسيع زده مي شود و آنها كه مي شنوند ساكتند. و آن كه مي گويد هر چه مي خواهد مي گويد. چرا اين جور شده ؟ معلومه وقتي جوانها سر و كار با منبر و محراب نداشته باشند يَخرُجونَ مِنَ الدُنيا بِلا ايمان انسان بعضي اوقات مات مي شه مبهوت مي شه ، بايد بسوزد چاره اي نداشته باشد.

جامعه ي ما يعني جمهوري اسلامي يعني اسلام در دانشگاهش به طور علني جسارت كنند به مقام مقدس رسول الله او بگويد دانشگاه ساكت بماند. اين معلومه آتشه. اين آتش از كجا سرچشمه گرفته ؟ وقتي كه جوانها سر و كار با دانشگاه داشته باشند سرو كار با منبر و محراب نداشته باشند اين است كه جلو مي آيد. مگه مي شه انسان سرو كار با منبر و محراب نداشته باشد؟ وقتي جامعه ي ما با روحانيت علاقه اش كم شد بي رنگ شد ديگه خواه ناخواه مي رسد به آنجا كه با كمال پر رويي آن پروها جمهوري اسلامي را مي كوبد مي گويد كه آنكه در تركيه است بهتر از اين است كه در جمهوري اسلامي است كه در جمهوري اسلامي است. يعني حكومت منهاي دين، لائيك ، ديگران هم ساكتند چرا؟ وقتي كه نبود با روحانيت ، نبود با منبر و محراب باشد مسلم است به همين جاها مي رسد از اين بدتر هم خواهد شد.

پيغمبر اكرم روي منبر دادش را هم مي زد، براي امروز مي زد، براي فردا مي زد، براي ديروز مي زد. مي فرمود: سَيَاتي زَمانٌ عَلي اُمَتي يَفِرونَ مِنَ العُلَماء كَما يَفِرُ الغَنَم عَن الذِئب يك وقت بيايد كه مردم از روحانيت فرار كنند. از منبر و محراب فرار كنند مثل فرار كردن گوسفند از گرگ. الآن بعضي جوانهاي دانشگاهي اينجوري هستند . فرار مي كنند. از منبر و محراب. مي فرمودند: اِذا كانَ كَذلك تَرفَعُ البَرَكَه مِن اَعمارِهم بعد مي فرمود: سَلَطَ الله عَلَيهِم مَن لا رَحمَ لَهُ و لا عِلمَ لَهُ وَ لا حِلمَ لَهُ خدا مسلط مي كند بر سر اينها بدان آن كساني كه نه علم دارند و نه حلم دارند ونه رحم دارند. رحم ندارند، علم ندارند، حلم ندارند اما مسلط بر اجتماع هستند. حالا اين دو بد است اما نه اين اندازه اي كه به سوم.

3- يَخرجونَ مِنَ الدُنيا بِلا اِيمان. ناگهان آقا چشمه ها را باز مي كنه مي بينه پسرش بي دين شده . اِ ، اين پسر را فرستاد دانشگاه بر اينكه گره باز كند از جامعه اش . چشم روشني باشد براي وطنش. چه جوري شد يك گاتوري از آب در آمد. معلومه كه وقتي سرو كار با منبر و محراب نداشته باشد، سر و كار با روحانيت نباشد چي ازش دربياد. مثل اين كه كسي مرض داره . مرضش هم خيلي مشكل است دكتر نره . سرو كار با دكتر نداشته باشه معلوم است كه مي ميرد ديگه . يا مردار مي شود بدتر از مرده . جوانها سرو كار با منبر و محراب لازم است، واجب است. جوانها سرو كار داشتن با روحانيت لازم است ، واجب است. تو جسم فقط نيستي روحي، روح تو را بايد روحانيت آباد كند . او بايد اطمينان روحي به تو بدهد. سرو كار داشتن با نماز اول وقت . خويشتن داري يعني زبان شما، گوش شما. چشم شما كليد داشته باشد. روح خدا

ترسي او در عمق جان شما حكفرما باشد. اسلام اين را مي خواهد. جدي مي خواهد. اسلام اين روح خدا ترسي كه در عمق جان كه ما طلبه ها بهش ميگيم ملكه اين را از هر كسي كه يك كار اجتماعي داره مي خواهد رهبر بايد عادل باشد يعني روح خدا ترسي در عمق جان او حكمفرما باشد رئيس جمهور بايد عادل باشد و بالاخره هر مدير كلي بايد عادل باشد. امام جماعت هم بايد عادل باشد، فرمانبردار بايد عادل باشد و بالاخره هر مدير كلي بايد عادل باشد. امام جماعت هم بايد عادل باشد، فرماندار بايد عادل باشد، قاضي هم بايد عادل باشد. هر كه يك كار اجتماعي داره اسلام مي گه اول عدالت. يكي بدونم بكاري ، علم، تخصص، يكي هم تعهد، لذا جوانها بدونند اگر مي خواهند درس بخوانند دوش به دوش درس مثل ما طلبه ها دوش به دوش درس خواندن بايد تقوي باشد بايد تعهد باشد. و الا آقاي عزيز، دانشگاه ، تخصص منهاي تعهد مي شود آمريكا. آمريكاالان يك باغ وحشه. هست يا نه؟ تورا خدا هست يا نه؟ تو را خدا قسم ، آنهايي كه مخصوصاً واردند يك باغ وحش هست يا نه؟ الان كار آمريكا رسيده به اينجا كه بچه ها مي ترسند دبستان بروند. پدر و مادرها از نظر فساد اخلاقي مي ترسند بچه هاي پسرشان را در دبستان بفرستند، چه برسد به دخترهاشون را. يك باغ وحش. باغ وحش پلنگ ها مي درند همه را . آقاي آمريكا مي درد همه را . فقط با ما كه كار نداره . هر كجا كه بتونه مي درد. قضيه ي بُسني و هرزگوين باشد، يا كوزوو باشد، يا عراق باشد و ايران باشد.هر كجا بتواند بدرد مي درد.خوب بابا علم دارد ما حسرت علمش را مي خوريم و راستي هم با چشم حسرت و ندامت هممون حتي من عمامه بسر به علمش نگاه مي كنيم . پس چرا اين باغ وحش شده ، براي اينكه به علم منهاي تعهد باغ وحش مي آورد. راستي چه جور شده الان انگلستان كه علم داره اما قانون وضع مي كند براي چيزهايي كه روي منبر گفتم شايد اشكال شرعي دارد. يعني اينقدر به فساد كشيده شده كه من لفظش را روي منبر خجالت مي كشم بگويم. مخصوصاً خانم ها هم كه تشريف دارند. چرا چنين شده است؟ علم دارد اما علم منهاي

تعهد، علم منهاي تقوي همان باغ وحشي است كه براي اينها اومده . فيلم هايش را نگاه بكن. فيلمهاي شهوت انگيز، كه متاسفانه اين در تلويزيون ما هم آمده . اين فيلم هاي شهوت انگيز، اين فيلم هاي انگليسي ها ، فيلم هاي غربي ، جنايات و زد و خورد و بكش و بزن يا فساد اخلاقي و رفتن زن با مرد، مرد با زن با يكديگر، چرا اين جور شده؟ اين دانشگاه؟ اينكه بايد يك شب راه صد ساله را برود و مي تواند برود. يعني يك دانشگاه به قول حضرت امام چرا شده يك باغ وحش ؛ چرا شده يك مطرب خانه ؟ براي اينكه علم هست، تقوي نيست. اَفَمَن اَسَسَ بُنيانَهُ عَلي تَقوي مِنَ اللهِ و رِضوانٍ خَيرَ اََمَن اَسَسَ بُنيانَهُ علي شَفا جُرُفٍ هارٍ فَنهارَ به في نارِ جَهَنَم و اللهُ لا يهدي القَومَ الظالِمين. آقا الان دنياي غرب فرو ريخته است. كجا؟ در آتش. الان در آتش مي سوزد. در آتش نا امني مي سوزد. در آتش اضطراب خاطر مي سوزد. در آتش غم و غصه مي سوزد. از آتش ضعف عصب مي سوزد. چرا؟ علم ندارد؟ دارد. امكانات خيلي بالا. اما آتش هم فراوان . همه اش وقتي ريشه يابي كنيم اينجاسرچشمه مي گيرد كه علم هست، تقوي نيست. جوانها اگر زندگي سالم مي خواهيد تقوي. اگر زندگي پر بركت مي خواهيد تقوي. اگر يك زندگي ، علم پر بركت ، عمر پر بركت بخواهيد تقوي . و الا بدون تقوي كسي به جايي نرسيده ، نخواهد رسيد و دليلش هم دنياي روز. هر كجا تمدنش بيشتر، آتش فسادش بيشتر. الان بعضي از اين ، آلمان ، آنجور كه آمار مي ده، روز چندين ميليون قرص خواب آور، اين يك مقدار به تلويزيون نگاه مي كنه سير نمي شه خوابش مي گيره، خوابش نمي آيد، متوسل به شراب مي شود، نمي شه يك قرص خواب اور تا بتواند يك ساعت دو ساعت بخوابد. اين آلمانه آمريكاش هم همينه. انگلستان هم همينه. چرا؟ چرا با قرص خواب آور خوابش مي بره؟ اگر تقوي باشدهمين كه سرش را گذاشت روي زمين خواب است. چقدر خوب است زندگي ساده توام با تقوي. ابراهيم ادهم نگاه مي كرد پاي قصرش ، ديد يك فَعلِه آمد يك دانه نان خورد. سير شد آب مي خواست دستش را برد از نهر آب بردارد. دستش نرسيد.

بيلش را زد زير آب آورد بالا آب خورد سير شد. بيل را گذاشت روي پشتي اش كرد روي متكا خوابيد خوابش برد. چه خواب لذت بخشي. ابراهيم ادهم ديد اينجور غذاي لذت بخشي در مدت عمرش نخورده. اين جور شربتي در مدت عمرش نخورده چنين خوابي در مدت عمرش نرفته است. گفت : بابا دنيايي كه با اين ميشه سير شد، آشاميد، خوابيد، حيف نباشد انسان جهنمي بشود؟ حيف نباشد؟ اين ساده زيستي از تقواي بلند مي شود. هر چه كه به شما يك ريشه يابي بكنيد. (الان بيشتر از اين مزاحم نشوم) ببينيد هر فضيلتي از همين جا سرچشمه مي گيرد از همين تقوي. از همين روح خدا ترسي . مخصوصاً اگر در عمق جان انسان حكم فرما بشود.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group