موضوع درس:
شماره درس: 218
تاريخ درس: ۱۳۷۷/۱۰/۲۴
متن درس:
بحث ما در اين ماه درباره ي اين بود كه اين انسان يك سيري دارد به نام سير به سوي الله حركت به سوي خدا. اين حركت پر رنج است اما نتيجه عالي است منتهاي سير خداست. يا اَيُها الاِنسان اِنَّكَ كادِحٌ اِلي رَبّك كَدحاً فَمُلاقيه. اي انسان در حركتب ، در سيري ، سيرو سلوك ، در حركتي اما حركت پررنج ، منتهاي سير خدا فَاِنَّ الي رَبّكَ ارجعي اي انسان منتهي سيرخداست فَاِنَّ الي ربّك المُنتهي. اي انسان منتهاي سير توخيلي مطلوبه. رسيدن به مقصوده رسيدن به خدا . اين بحث امسال ما بود فصلهايي را در اين بحث مطرح كردم فصل چهارم ما درباره ي اين بود كه چه كنيم به مطلوب برسيم اينكه قرآن مي گويد تو در سيري و سيرتو پررنج است پر مخاطره است اين چه سيري است از نظر اسلام اين منزلها چه منزلهايي است گفتم اين سير اين منزلها هفت منزل است ازنظر قرآن از نظر روايات اهل بيت ، از نظر علماي علم اخلاق. كه ما بايد اين هفت منزل را طي كنيم به مقصود مي رسيم به حتماً به مطلوب مي رسيم منزل اول توجه كه علماي علم اخلاق به آن مي گويند يقظه ، يعني بيداري. انسان بيدار بشه بيداربشه. درباره اش صحبت كردم منزل دوم توبه ، بازگشت، در مقابل خدا تواضع ، فروتني ، شرمندگي ، اينم درباره اشت في الجمله صحبت كردم منزل سوم تقوي كه قرآن شريف مي فرمايد اصلاً زاد و توشه همين است مي فرمايد: فَاِنَ خَيرَ زاد التَّقوي تَزَوَدّوا فَاِنَ الله خَير زاد التّقوي يعني اين راه زاد و توشه مي خواهد و زاد و توشه اين راه تقوي است. معناي تقوي مي بيند كه در اين قرآنها كه همه ترجمه شد همشون مي گويند كه از خدا بترس اِتَّقوا الله يعني از خدا بترس اين لازمه ي معنا است اصل معناي تقوي يعني خويشتن داري معنايي خويشتن داري يعني خودش را از مخالفت خدا نگاه بدارد ديگه خواه ناخواه خودش رو از عذاب خدا نگاه مي دارد اگر كسي خودش را از مخالفت خدا نگاه دارد ديگر خواه نا خواه خودش رو از عذاب خدا نگاه داشته است. لذا مفسرين البته آن كساني كه ترجمه قرآن كرده اند مي گند كه :
« اِتَقو الله » يعني از خدا بترسيد خوب اين معناي تقوي است. اين تقوي چيز مقدسي است بيش از صد جا در قرآن امر شه به تقوي خيلي مقدسه يك چيز نوراني پرجاذبه الان همين شما هما كه اينجا نشسته ايد تصور بكنيد تقورا ببينيد كه تو تصور ما تو دهن شما يك نورانيي پيدا مي شه در وسط آن نور اين لفظ تقوا است. يك نورانيت خاصي داره يك جاذبه خاصي داره و انصافاً هم خيلي جاذبه دارد تقوي قرآن شريف وعده داده است مي فرمايد اگر زندگي بنا شد روي تقوي يعني خانه ي شما تقور يدر او حكم فرما باشد كار شما در آن تقوي حكم فرما باشد اعضا و جوارح شما يعني بر شما تقور حكم فرما باشد مي فرمايد مثل يك خانه اي است كه پايه هاي او محكم باشد معلوم است اين مسجد چون پايه هاش محكمه هزار سال مي ماند چون پايه ها محكمه آن خانه مباركه آن كار مباركه به قول قرآن مب فرمايد نوراني است يعني مي خواهيد خانه تان تاريك نباشد نور ، قرآن مي فرمايد متقي باش مي خواهي خانه شما محبت داشته باشد محبت در خانه ي شما حكم فرما باشد پرجاذبه باشد تقوا داشته باشد مي خواهي حكومت بر دلها داشته در خانه اش نه حكومت مردمي ، مي خواهي حكومت مردمي داشته باشي ، عزت ، شرافت قرآن مي فرمايد : تقوا داشته باشد اين وعده ي خداست از آن طرفش هم قرآن مي فرمايد آن خانه اي كه تقوي در آن حاكم نباشد آن كاري كه در آن كار تقوي نباشد. آن كسي كه تقوا بر او حكم فرما نباشد، مي فرمايد مثل خانه اي كه اصلاً پي نداشته باشد لب دره ي سيل زده يك خانه شما بنا كنيد چي ميشه ؟ يك تومان مختصري اين خانه را مي بره ته دره قرآن مي فرمايد اينجا ، اين خانه را يك تومان مختصري مي بره ه جهنم ته دره جهنم . آن خانه تاريك است مي بينيم بعضي اوقات خانمان لامپ داره از حَسَب ظاهر، امكانات داره ، به حسب ظاهر، اما تاريك ، وحشتناك . ديديد انشاء الله خانه هاي خودتان اينجورها نيست وحشتناك تو خونه. دل نيست كه بره در اين خانه دلش نمي خواهد بماند در اين خانه اضطراب ، نگراني ، پژمردگي ، بي حوصلگي در آن خانه حكم فرما است قرآن مي فرمايد در اثر گناه وقتي به جاي تقوي ، گناه در خانه حكم فرما باشد در دل گناه حكمفرما باشد روي كار، در كارمون گناه حكمفرما باشد قرآن مي فرمايد اين تاريك است علاوه بر تاريك وحشتناكه من دو تا آهي از اين آياتي كه الان ترجمه كردم مي خونم از همتون مخصوصاً جوانها مي خوام اين دو تا آيه هميشه در نظر شما باشد. آيه ي اول مب فرمايد: اَو كَظُلماتِ في بَحرٍ اُجي يَفشاه موجٌ مِن فوقِه مَرجعً من فوقِه سَحال ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعض اِذا اخرَجَ يَدَه لَم يَكَذ يَراها و مَن لَم يَجعَل الله لَه نوراً فَمالَه مِن نور. اين تشبيه معقول به محسوس است دريا ذاتاً تاريك است يعني الان هم شما لب دريا باشيد نگاه بكنيد وسط دريا مي بينيد تاريك است اگر اين دريا موجي باشد متلاطم باشد موج روي موج اين تاريكي دوم اگر بر محيط بر دريا و ببارد تاريكي سوم . چنانچه دريا ذاتاً وحشتناكه . حتي همان هم كه شنا بله ، خوب غير خشكيه ، دريا . وحشتناكه حالا اگه دريا موجي باشد وحشت دوم اگر ابر محيط بر دريا ، بباره وحشت سوم قرآن زندگي منهاي تقوي را ، زندگي كه در آن زندگي گناه باشد تشبيه كرده به اين دريا موجي كه ابر ببارد مي فرمايد زندگي منهاي خدا تاريك است تاريك است تاريك . وحشتناك است وحشتناك. بعد قرآن شريف يك جمله ديگر هم داره. انسان در دريا گاهي در شرف غرقِه اين وقتي از شرف غرقه يك خودباختگي پيدا مي كنه به اندازه اي كه ديگه دست خودش را هم نمي بينه يعني آن وحشت ، وحشت غرق شدن ، تاريكي در وسط دريا به اندازه اي كه ديگه خودش را هم نمي بينه كه اسمش را ما مي گذاريم خود باختگي. انسان در زندگي گاهي اينجوره مثلاً فرض كنيد خدايي نكرده ، يك كسي اينطور باشد ه قرض هجوم آورده باشد ورشكسته باشد در شرف آبرو ريزي و مي خواهند ببرندش زندان. هي مرتب بستانگار مي ياد در خانه دختر بزرگ داره دو سه تا، رو دستش مونده اگر زندان بره اين دخترها بي چاره مي شن ترش مي شن پسر داره دو سه تا رو دستش مونده نداره ازدواج بكند اينا همشون نق مي زنن از آن طرف هم اداره خانه نداره ، نمي تونه خانش رو اداره كند خانم نق مي زنه بچه ها نگرانن. و بالاخره آن ورشكستگي هم براش آمده خوب اين چه جور مي شه در زندگي از خود باختگي پيدا مي كنه يعني مي رسه به آنجا كه ديگه خودش رو مي بازه ديگه نه عقلش كار مي كند نه شعورش كار مي كنه نه مي تونه آبروش رو حفظ بكنه نه مي تونه زندگي با بچه هاش بكنه نه مي تونه زن داري بكنه يك وضع عجيبي پيدا مي كند اينا مي گن از خود باختگي. آدمي كه تو دريا غرق شده باشد از خود باختگي پيدا مي كند اين جور هم كه من گفتم از خود باختگي پيدا مي كنن قرآن مي فرمايد گناه اينجوري به سر انسان مياره زندگي توام با گناه . اِذا اَخرَجَ يَدَه لَم يَكد يَراها وقتي دستش ر هم از دريا بيرون كنه دست خودش را هم نمي بينه يعني از خود باختگي اين شبيه معقول به محسوسه بعد قرآن شريف يك قاعده كلي ، جوانها آيه كوچكه اما يك دنيا نوره يك دنيا جاذبه، يك دنيا سرمشق. مي فرمايد فَمَن لَم يَجعَلِ الله لَه نوراً فَمالَه مِن نور. نور زندگي را خدا بايد بده جاذبه ي زندگي را خدا بايد بده سلامت در زندگي از خداست و بالاخره اگر بخواهيم يك زندگي سالم داشته باشيم بايد نور خدا در خانه ما حكم فرما باشد يعني تقوي. اين خانه مي شود با جاذبه اين خانه مي شود سلامت ، اين خانه ميشه نوراني. يعني نور معنوي و بالاخره آن خانه مي شود نظير بهشت و بهشتيها اين در خانه نظير بهشتي ها يك زندگي سالم. پول نداره ، رفاه و امكاناتي كه اما زندگي سالم . به قول حضرت امام ، كوخ اما حضرت زهرا و علي تحويل دادن مثل كوخ حكم فرماست چنانچه بسياري از اوقات ديديم كاخ اما جهنم است. ديديم كاخِ چون پايه و اساس ظلم بوده است پايه و اساس گناه بوده است تاريك است تاريك. وحشتناك است وحشتناك. خود باختگي در آن خانه چه خود باختگي. اين زبان قران است آيه ي دوم نظير همينه الا اينكه آن هم تشبيه معقول به محسوسه نظير كسي كه يك خانه بنا كند اما پي ها محكم و بنا عالي و محكم. يا كسي يك خانه بنا كنه لب دره ي سيل زده كه زندگي توام با گناه مثل كسي كه خانه بنا كنه اما پي ها محكم و بنا محكم آيه اينه « اَوَمَن اَسَّس بُنيانَهُ عَلي تقوي مِنَ الله و رِضوان ٍ خَير اَمّن اَسَّس بنيانَه علي شفا جُرُفٍ هار فَنهارَ به في نار جَهَنَم و اللهُ لا يَهدي القَومَ الفاسِقين آيا كسي كه يك خانه ي محكمي بنا كند اين بهتره يا يك خانه لب دره سيل زده كه يك طوفاني بياد و او را ببره ته جهنم كدوم بهتره يعني آقا ، خانم مي خواه زندگي محكم ، بايد تقوي در زندگي حكم فرما باشد ، بايد تقوي در كار حكم فرما باشد اين عاقبت به خيري دارد تامين آتيه براي اولاد كي مي تواند؟ چي مي تواند؟ قرآن مي فرمايد آنكه تامين آتيه براي اولاد مي خواهد بايد تقوي داشته باشد و الا پول آن هم رباخوري ، ربا دادن ، رشوه خواري حيف و ميل بيت المال اينا بخواهد تامين آتيه براي اولاد بكند قطعاً نمي شود نشده كه تا حالا. من سراغ ندارم در حالي كه درباره ها كار كرده ام كنجكاوي هم كرده ام كه پول حرام بمونه ممكنه رو هم جمع بشه ميليارد، وقتي كه بميره به ارث برسه به اولاد. اما يك اختلاف، يك دادگاه ناگهان ناگهان چشم ها را باز كنند همه اش رفته يك چيزش مانده و آن چيز اختلاف بين خواهرها و برادر ها. كي كرده. اين پدر ناجنس كه حيف و ميل پول جمع كرده براي اولاد. قرآن مي فرمايد: « اين آيه سوم است كه الان يادم آمد » « وَ ليَخشَ الَّذينَ لو تَرَكوا مِن خَلفِهِم ذُريَّةً ضِعافاً خافوا عَلَيهِم فَليَتَقّوا الله وَ ليَقولوا قَولاً شديدا» يعني زن و مردي كه نگران اولاد و تامين آتيه براي اولاديد اگه مي خواهيد تامين آتيه براي اولاد فَلَتَقوا الله . تقوي . وليَقولوا قَولاً شديدا در گفتارتان مواظب باشيد يك فمّا مي و سخن چيني ممكن است يك خانواده را به هم بزند اما نسل تو را هم نابود بكند. يك غيبت ، يك شايعه ممكنه آبروي يك مسلمان را در مخاطره بياندازد اما تامين آتيه براي اولاد تو را هم به مخاطر خاهد انداخت. وليَقولوا قَولاً شديدا. اگر تامين آتيه براي اولاد مي خواهي بايد مواظب زبانت باشي. بايد مواظب چشمت باشي مواظب گوشت باشي. بايد مواظب اعضا و جوارحت باشي روح خداترسي در عمق جان تو بايد حكمفرما باشد بعد آن آيه آدم كه تشبيه معقول به محسوس كرده كه آدم متقي مثل كسي كه خانه محكم بنا كند و آدم فاسق مثل كسي كه خانه لب دره ي سيل زده بعد اونهم يك قاعده ي كلي كه باز هم اين قاعده ي كلي را همه مخصوصاً جوانها در نظر داشته باشند قاعده ي كلي چيست؟ و اللهَ لا يَهدي القَومَ الفاسِقين. دست عنايت خدا حتماً روي سر فاسق نيست دست عنايت خدا رو سر كيه ؟ متقي. اما فاسق از زير دست خدا، از زير دست عنايت خدا فرار كرده است و خدا نكند كسي دست عنايت خدا روي سرش نباشد. معلومه كي ؟ يك دعايي داريم اين دعا از پيغمبر اكرم است و اين دعا را بخوانيد هميشه مخصوصاً در مواقع خاص. دعا اينه : « اَللهُمَ لا تكيلني اِلي نَفسي طَرفَةَ عَينٍ اَبَدا » يعني خدايا من را يك آن به خودم وا نگذار. اين معناشه ديگه ديروز مي گفتم لازم عربي بخواني ، فارسي حال پيدا كردي بگه خدايا من را يك آن به خودم وانگذار اگه بخواهم يك تشبيه معقول به محسوس درست بكنم اينجا رو شنه. الان اينجا مفيده صداي من به شما مي رسه الان اين فيلم ها دارن كار مي كنن راديو داره كار مي كنه. برنامه صوتي ، ضبطي دارد كار مي كند. چرا ؟ دست عنايت كارخانه روي اين مسجده . حالا اگر يك ان نازي كند، دست عنايت كارخانه از اينجا برداشته بشه چيه ؟ تاريك چيه ؟ عضو زائد جامعه. غير مفيد چي ميشه ؟ وحشتناك اين كه پيغمبر اكرم در مواقع خاص اين دعا را مي خواندند اين براي اينه كه اگر خدايي نا كرده دست عنايت خدا از رو سر انسان برداشته شود ناگهان مي بينه سقوط كرد چه سقوطي ناگهان مي بينه علي را از دست داد. ناگهان مي بينه با يك شبهه پسرش رفت. يك آقاي مهندسي او سه روز قبل آمده بود پيش من مي گفت با يك جمله ي استادم دوازده سال نماز نخواندم روزه نگرفتم، براي اينكه استادم بعد فهميديم آدم مادي است آدم ناجنسي است بي ديني است، اما با خير خواهي سر كلاس به ما گفت كه آقا اين نمازها اين روزه ها چه فايده دارد؟ مي گه اثر گذاشت روي مغز من. بعد به من مي گفت كه مرحوم آيت الله شهيد اقاي مطهري به فريادم رسيد بعد از دوازده سال يك جمله ي ديگر هم مي گفت اين جمله را هم براي جوانها بگم مي گفت كه باز من يك ادم گاتوري مال مردم خوري شدم به اندازه اي كه در آمريكا رفته بودم در س بخونم كارم دزدي بود. و از اين مغازه بدزد از اون مغازه بدزد براي اينكه يك كسي ، يك رفيق نا اهلي به من مي گفت مال انيا را دزديدن هيچ اشكالي ندارد و همين جمله موجب شد من يك ادم دزدي در امريكا از كار در آمدم وقتي دست عنايت خدا روي سر انسان نباشد يك وقت اين جور مي شه با يك تبسم با يك جاذبه دخترت را مي برن كه بردند ناگهان مي بيني دخترت رفت مواظب باشيد. خداي ناكرده دست عنايت خدا روي سرتون نباشد روي سر خانوادتون نباشد بدبختي است چه بدبختي ! دعا را بخوانيد هميشه . گفتم عربي هم لازم نيست. همو فارسي. اگه عربي مي تونيد اللهُمَ لا تَكِلني اِلي نَفسي طَرفَةَ عَينٍ اَبَدا. هي مرتب بگيد مخصوصاً در مواقع خاص اگر هم نمي تونيد عربي بگوييد فارسي. خدايا مرا يك آن به خودم وا نگذار اگر دست عنايت تو نباشد كه من بيچاره ام نه فقط من اطرافيام بيچاره اند لذا اين آياتي كه خواندم كه نظيرش در قرآن زياده بما مي گويد ما اگر دنيا بخواهيم تقوي ، خدا ترسي . اگر اخرت بخواهيم تقوي. خدا ترسي و زندگي منهاي تقوي دنيايش آتش است اخرتش هم آتش است. يك آيه ي ديگر براتون بخوانم و اين ايه مهمتر از آيات ديگر است يك آيه ي ديگر براتون خواندم جوانها مخصوصاً اين آبه سرمشق زندگي باشد قرآن مي فرمايد: كه آقا خانم مي خواهي يك حيات طيب در اين دنيا ، يك حيات طيّب تر در آخرت. مي خواهي؟ بايد متقي باشد اگر متقي شدي وعده ي خداست. آن هم سند داده است سند قرآني. سند قرآني داده است كه هر كه متقي باشد يك زندگي سالمي ، به قول قرآن حيات طيبي در اين دنيا پيدا مي كند ، طيب تر در آخرت با يك تاكيد خاصي مي فرمايد: « مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَكَرٍ اَو اُنثي و هُوَ مُومِن فَلَنُجنّنَهُ حياتً طيّبه و لَنَجزيِنَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما كانوا يَعمَلون » مي فرمايد مومن، آن كه شيعه است، اما بر طبق شيعه گري عمل مي كند آنكه كار شايسته در زندگي او حكم فرماست يعني شيعه متقي. حتماً فَلَنحيينَّه حتماً يقيناً در اين دنيا حيات طيب دارد. و در آخرت ، حيات طيب تر، زندگي روشن تر، يعني بهشت دارد. تقوي دوستم است يك تقواي منفي . معناي تقواي منفي اينه : واجبات را به جا مي آره خوب. مخصوصاً نماز اول وقت براي خانم ها مخصوصاً علاوه بر نماز اول وقت ، حجاب آنكه سيزده تا آيه در قرآن داغ راجع به حجاب صحبت دارد و در آن سيزده تا آيه قرآن علاوه بر حجاب ، چادرمي خواهد لذا اهميت به واجبات مخصوصاً نماز ، حجاب برا خانم ها. يك.
2) اهميت به مستحبات به هر اندازه كه بشه البته نبايد ضرر به كارش بخورد. در ميان مستحبات ، نماز شب خيلي عالي براب بحث ما براي سير و سلوك خيلي خوبه. ولو مختصر خواندن قرآن ، دعا راز و نياز با خدا، توسل خيلي عاليه از همه ي اينها مهم تر خدمت كردن به خلق خدا هر چه بتونيد. ولو خيلي كم ولو اينكه آقا وقتي وارد خانه مي شه با خانمش گرم بگيرد مهم تر از اين وقتي اقا هنوز نيامده ، خانم مهياي شوهر داري بشه. مهيا بشه، كه حتي در روايات مي خونيم وقتي آقا در مي زنه خودت برو پشت در. يعني مثل حالا اِف اِف را با خودت ، اف اف در را باز نكند خودت برو پشت در. اما آرايش كرده برو در را باز كن سلام كن ، تبسم كن با يك وضع خاص زنانگي او را بياور در اتاق ، خستگي را از دل او ببر. به اين مي گن يك زن كه تقوي بر او حكم فرما ميشه. زندگي دنيايش سالمه. زندگي بچه هاش سالمه و بالاخره دنيا دارد آخرت دارد شما آقايون اگر نمي توانيد كمكي به مردم بكيند اما مي شود با دعا، راز و نياز با خدا براي مردم بخواهيد خير دنيا و آخرت را. ديگه تا اين اندازه كه مي شه دعا به مردم ، دلتان بتپد براي گرفتارها. راستي دلتان بتپد. اين دو.
3) مهمتر از اينها اجتناب از گناه تو زندگي بايد گناه نباشد. غيبت ، تهمت، شايعه ، مخصوصاً دروغ ، نگاه هاي آلوده ، ديدن فيلم هاي شهوت انگيز، شنيدن موسيقي ها آهنگ هاي شهوت انگيز، شنيدن غيبت ، گناه نباشد. اگر گناه آمد فوراً جبران توبه براي اينكه گناه هر چه بزرگ ، گناه هر چه فراوان اگه انسان توبه اش قبول مي شود اگه گناه آمد فوراً جبران جبرانش را چند روز قبل از روايت استفاده كرديم اگه ميشه غسل توبه، دوركعت نماز ، نماز توبه بعد از نماز بگويد خدا غلط كرد ، راستي جيد ها ، جدي. مقام معظم رهبري دو روز قبل چه جمله ي قشنگي به همه گفتند كه بابا اين اين وحدتي كه ما مي گوييم لفظي نه واقعي همه با هم برادر. همه دست از اين كارهاي زشت بردارد ديگه همه بشين با هم برابر اينجا راستي ها استغفرالله ربي و اَتوبُ اليه لفظي نه اميرالمومنين فرمودند مرده شورت ببر با اين استغفرالله گفتنت.واقعاً واقعاً خدا غلط كردم به جاي استغفرالله راستي بگويد خدا غلط كردم به اين مي گن تقوي. اما اين تقوي منفي است. خوبه عاليه ، اما منفي آنكه بحث ماست و بايد باشد اينه ، در اثر اين تقوي روح خدا ترسي در عمق جان ما رسوخ بكند به اين مي گوييم تقواي مثبت، كه فقها اين را مي خواهند امام جماعت بايد عادل باشد تقواي منفي نه، تقواي مثبت مرجع تقليد بايد عادل باشد، تقواي منفي نه ، مثبت. رهبر بايد عادل باشد، تقواي منفي نه ، مثبت. هر كه كار اجتماعي دارد بايد عادل باشد حالا شهردار باشد ، مدير كل باشد استاندار باشد. فرماندار باشد هر كه پستي در جمهوري اسلامي دارد بايد عادل باشد. اما تقوي منفي نه تقواي مثبت. اين معناي عدالته. يعني در اثر آن تقواي منف در روح او، در عمق جان او تقوا رسوخ كرده باشد لذا اهميت به واجبات برايش خودكار باشد. وقتي موذن مي گويد: الله اكبر، به طر ناخودآگاه توصف نماز جماعت باشد. وقتي كه قبل از اذان صبح مي شه به طور ناخودآگاه نماز شب مي خواند. وقتي به مال مردم مي رسد، به طور ناخود آگاه مثل اينكه از مار فرار مي كنه ، به طور ناخود آگاه، انيهم از مال مردم فرار مي كند. زبانش كليد دارد ، به طور ناخود آگاه به اين مي گن تقواي مثبت. و اين بحث ما اين تقوا را مي خواهد خوشا به حال ان كساني كه دارند دنيا دارند. آخرت دارند و سير و سلوك دارند. عمده هم اين راه سومي اين منزل سومي اگه درست بشه ديگه قبل و بعدش هم درست مي شه. يك كاري بكنيد تقوا پيدا بكنيد. اين بحث امروز بحث خوبي بود اما شرطش عمل است پيغمبر اكرم يك دستوري به اصحاب دادند يكي از آنها گفت كه به چه خوبه چه خوب بود. بله به چه خوب بود اما عمل كردن آن مشكل بود، حالا اين بحث امروز هم بحث خوبي بود، اما عمل كردن آن مشكل بود. حالا اين حث امروز هم بحث خوبي بود اما معلومه عمل كردن به آن مشكل است. مشكل. اما لازم است لازم.