پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 259

تاريخ درس: ۱۳۷۸/۷/۲۲

متن درس:

بحث امشب ما درباره قسم دوم از قضا وقدر الهی است و آن تسلیم رضا تعبد در مقابل اوامر ونواهی خدا. بحث مشکلی است اما بحث ارزنده ایست و کسی بتواند بگوید من از نظر دل باور کرده ام این که رضا ،تسلیم از نظر عمل راستی عاملم به این که در مقابل پروردگار عالم اوامرش نواهی اش تسلیم و رضا دارم. خیال نمی کنم کسی بتواند این ادعا را بکند در حالی که قرآن شریف جداً می خواهد یعنی علاوه بر اینکه می خواهد ما عقیده داشته باشیم این که همه ی اوامر ونواهی خدا حق است بجاست باور داشته باشیم همه اوامر خدا همه نواهی خدا حق است بجاست.و راستی از نظر عمل تسلیم باشیم صددرصد در مقابل اوامر ونواهی خدا،این را قرآن می خواهد .حتی قرآن شریف سلب اسلام می کند از کسی که چنین تسلیم و رضایی نداشته باشد آن هم با یک قسم با دوسه تا تاکید .می فرماید«فلا و ربک لا یومنون حتی یحکمک ئفی ما شجر بینهم ثم لا یجرون فی انفسهم خرج من ما قَضَیت و یسلم تسلیما» به خدا قسم ایمان ندارید مگر اینکه هر چه پیغمبر اکرم بگوید چون وچرا در مقابلش نباشد آنچه قرآن می گوید صددرصد تسلیم ورضا باشد و ذره ای هم در دل شما نگرانی از این حکم خدا از این حکم پیغمبر و قران نباشد آیه از نظر تاکید از نظر اینکه اسلام خواسته است آیه عجیبی است و اگر ما برای بحث امشبمان به غیر آیه ی شریفه چیزی نداشتیم بس بود اینکه بگویم بحث مهم است بحث واجب است از اوجب واجبات است و متاسفانه کم پیدا می شود کسی که مصداق کامل این آیه شریفه باشد یعنی آنچه خدا می گوید راضی باشد تسلیم باشد هیچ نگرانی هم از گفته ی خدا نداشته باشد خیال نمی کنم در جلسه ما در حالی که جلسه خوبی است کسی باشد بتواند بگوید من چنین هستم. وقتی نماز برای کسی سنگین نباشد از نماز لذت ببرد وقتی روزه سنگین نباشد لذت ببرد و قتی دادن خمس و زکات برایش لذت بخش باشد سنگین نباشد و راستی باور داشته باشد که آنچه خدا گفته است درست است صددرصد درست است و آنچه خدا نهی کرده است صددرصد باید بجا آورده شود و مفسده ی ملزمه دارد و این آیه شریفه می فرماید مومن مسلمان کسی است که چنین باشد به خدا قسم مسلمان نیست آن کسی که ذره ای نگرانی در مقابل اوامر ونواهی حق داشته باشد.اگر خانمی پیدا شود که این خانم چادر برای او سنگین باشد روی حجاب چون وچرا داشته باشد.روی احکام ارث روی احکامی که تفاوت بین زن ومرد است نگرانی داشته باشد قرآن می فرماید این زن مسلمان نیست به خدا قسم مسلمان نیست . وبالاخره این آیه شریفه باید سرمشق زندگی ما باشد برای جوانها مخصوصاً ما باید اینگونه آیات را قاب بگیریم در منزل خود در محل کار خود در اداره ها در اجتماع ها و در بعضی از چهارراههای عمومی پر جمعیت این آیه رو ببینیم بخوانیم و افتخار بکنیم. آیه ی دوم هم نظیر همین است می فرماید «و ما کان لمومن ٍو لا مومنه اذا قضی الله ورسوله امراً عن یکون لهم الغیره من امرهم» حق هیچ زن مسلمان و مرد مسلمان نیست این که وقتی قرآن چیزی بگوید پیغمبرو ائمه چیزی بگویند در مقبل او چون وچرا داشته باشد در مقابل او بگوید من هم حرفی دارم قرآن می فرماید چنین حقی برای مسلمان نیست برای مسلمان چه حقی است؟این که تسلیم باشد در مقابل قرآن . اگر قرآن می گوید این حکم الهی است اگر قرآن می گوید این حرام است مسلمان آن است که صددرصد تسلیم باشد اصلاً به شما جوانها بگویم قرآن می فرماید اگر یه کسی پیدا کنیم که این طور تسلیم رو نداشته باشد این سفیه است این دیوانه است مگر می شود کسی در مقابل قرآن در مقابل روایات اهل بیت در مقابل گفته پیغمبرگفته داشته باشد می فرماید «ومن یرغب عن ملته ابراهیم الا من صفح نفسه» به غیر از دیوانه ها به غیر سفیه ها کیست که اعراض کند از روش حضرت ابراهیم بعد روش حضرت ابراهیم رو معنا می کند،می فرماید«اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العالمین » یعنی وضع حضرت ابراهیم رسیده بود به آنجا که در مقابل پروردگار عالم صددرصد تسلیم بود و از این آیه فهمیده می شود ما که لیاقت این حرف ها را نداریم اما از این آیه فهمیده می شود حداقل کم رنگ آن تصمیم حضرت ابراهیم باید در دل ما باشد در طوش ما در مدرسه ما در دانشگاه ما در محل کار ما و بالاخره در اجتماع اسلامی باید باشد .حضرت ابراهیم تسلیمش چه مقدار است؟ قرآن نقل می کند این قصه هایی که قرآن شریف نقل کرده به شما جوانها بارها گفته ام قرآن که کتاب قصه نیست باید برداشت بکنیم قرآن این آیه ای که خواندم می فرماید هر که روش و منش ابراهیم را نداشته باشد او سفیه است.این بی عقل است روش ابراهیم چیه؟این خطاب شد به حضرت ابراهیم آقای ابراهیم زنت وهمین یک بچه ای که در پیرمردی پیدا کردی ،این زن و بچه را ببر بگذار در وسط بیابان و برگرد حضرت ابراهیم هاجر را با اسماعیل در فلسطین بودند آورد مکه آنجا یک اتاقکی بود که این اتاقک رو حضرت آدم ساخته بود حضرت ابراهیم عمره مفرده اش را بجا آورد چه مزه ای دارد آن عمره مفرده ها،عمره مفرده اش را به جا آورد بعد هم خانمش را با این بچه شیر خوار گذاشت و برگشت نه هاجر گفت چرا نه ابراهیم گفت چرا.فقط ابراهیم این را گفت خدایا این را به تو می سپارم. قرآن نقل می کند «رب الی اسکنتُ من ذرّیتی ببارِ غیر ذی ذرع تَقَبّل منّا»خدایا این را قبول کن تو خواستی که من زن وبچه ام را بگذارم در این بیابان بی آب وعلف در این بیابانی که هیچ کسی نیست پرنده ای نیست درنده هست.در این بیابانی که نه آدمی هست نه خورد و خوراکی هست بالاخره خدا خواسته است چشم.لذا گذاشت و قضیه ای که همه شما شنیده اید این بچه تشنه شد حضرت هتجر برای آب برای این بچه یک تلاطو درونی پیدا کرد هی مرتب در این جایی که سعی صفا ومره است هفت مرتبه این طرف وآن طرف رفت تا پروردگار عالم آب به اینها داد پاشنه پای حضرت اسماعیل سائیده شد روی زمین و زمزم پیدا شد این زمزم فعلی که الان هم آب دارد. بچه کم کم این جا بزرگ شد و به قول قرآن «بلغ السعی فلمّا لبغ السعی»یک جوانی شد به حضرت ابراهیم گفت خب برو یک سری به اینها بزن حضرت ابراهیم دو دفعه آمدند مکه یک عمره مفرده ای به جا آوردند اما قبل از عمره مفرده یا بعد از عمره مفرده خطاب شد که این جوان را باید در منی سر ببری. خب این پذیرفتن این حرفها، جوان را سر بریدن چرا براچی این حرفها نیست تسلیم در مقابل خدا بچه را باید سرببری این جوان شده حالا فقط شاید یه بچه دیگر به نام اسحاق بعد پیدا کرده باشد یا نکرده باشد نمی دانم ظاهراً هنوز حضرت اسحاق را هم پیدا نکرده همین حضرت اسماعیل فقططهست پیرمرد است پایش لب گور است و این باقیات و صالحاتش است یک جوان از نظر ادب از نظر اخلاق از نظر شکل وشباهت بسیار عالی و بالاخره از نسل این پیغمبر اکرم باید باشد معلومه خیلی این جاذبه دارد حضرت ابراهیم به حضرت اسماعیل گفت در سوره الصافات قضیه اش را نقل می کند «یا بنی انی اری فی المنام انی اصبحک ما ذا تری» به من گفته اند سرت را ببرم چه می گویی؟گفت یا ابت افعل ما تومر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین.باباجون در مقابل امر خدا تسلیم ام صددرصد ان شاءالله هم تو کارت را می کنی ومن صبرش را می کنم حالا این جمله تسلیم هم اینجا استعمال شده فلما اسلمنا و تلحو للجبین فنادیناه ایا ابراهیم قد صدقت ارویا.یعنی وقتی تسلیم از این پدر وپسر دیده شد دیگه قرآن حضرت هاجر را نگفته روایت ما حضرت هاجر را هم می گوید شیطان رفت خیلی شیطنت بکند اما نشد حتی حضرت حوا را گول زد اما حضرت هاجر را نتوانست گول بزند تا پیشنهاد کرد سنگش زد تشر به او زد گفت پیغمبرخدا هر کاری که بکند صددرصد به جاست .قرآن اینجا را جع به حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل می فرماید فلما اسلما.تسلیم در برابر گفته حق آن وقت به او گفتیم بارک الله قد صدقت الرویا بارک الله.بالاخره مقام تسلیم یعنی این و قرآن می فرماید اگر این تسلیم نباشد سفاهت است.حالا معلومه قرآن از ما اینجور چیزها را نمی خواهد .ولی باید در راه باشیم و لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر.که این سرمشق گرفتن در قرآن سرمشق گرفتن از حضرت ابراهیم هم داریم که انسان سرمشق بگیرد از حضرت ابراهیم تسلیم باشد در مقابل اوامر ونواهی خدا.متاسفانه باید بگویم یا خوشبختانه اینکه این حالت تسلیم و رضا را عموم مردم بهتر دارند تا خواص مردم. چهار تا اصطلاح در مدرسه طلبگی یا در دانشگاه می رساندش به آنجا که اول چیزی که دست بر می دارد همان تسلیم ورضای عوامانه ارثی پدر ومادر و این ها خیلی بدبختی است. که انسان ملّا شود.ارث پدر و مادرش را که نسل به نسل تا اینجا آمده این را ضربه بزند. عموم مردم این حال تسلیم و رضایشان بیشتر است ولوعوامانه است ولی بیشتر است. خوب هم هست .بسیاری از این چیزهای عوامانه بسیار عالی است .بسیار همین جا یک جمله ای برایتان نقل بکنم راستی این جمله لذت بخش است. مرحوم حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه)150سال در نجف بودند یک شب نشد زیارت امیر المومنین (سلام الله علیه)ایشان ترک شود.می آمدند مثل همین خانم های عوام مثل مردم عوام در می بوسیدند .دیوار می بوسیدند دست ها را به رواق مطهر وخود را تبرک می کردند یک گوشه ای می نشستند زیارت جامعه می خواندند.همین جور که عوام مردم رفتار می کنند. همان ارادت عوامانه که چقدر شیرین است ائمه طاهرین هم چقدر دوست دارند . مرحوم آیه الله وآیه الله زاده.مرحوم حاج آقا مصطفی این مردی که انصافاً خیلی بالا بود .من ایشان را خیلی دوست داشتم .هم از نظر علمی بالا بود هم از نظر تقوا .اما مهمتر از این سلامت نفسی که مرحوم حاج آقا مصطفی داشت. این مرد فرموده بود که یک شب ،ایشان معمولاً ساعت 9می آمدند حرم.یک شب وضع خیلی بد بود سوز می آمد و باد شن می آورد و هوا عجیب طوفانی بود .طوفانی که اذیت می کرد .ما دیدیم که حضرت امام مهیاست برای رفتن حرم.مرحوم حاج دآقا مصطفی می گوید من رفتم خدمت ایشان به ایشان عرض کردم یک مساله پرسیدم .گفتم که آقا آیا امیرالمومنین دور ونزدیک دارد. فرمودند ما در محضر امیرالمومنین (سلام الله علیه) هستیم هر کجا که باشیم یعنی الان این جلسه ما در محضر فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.الان این جلسه ما در محضر حضرت ولی عصر و همه ائمه من جمله امیر المومنین سلام الله علیه حتی نه فقط مجلس ما ،دل مادر محضر حضرت ولی عصر است الان.دور ونزدیک ندارد.قل اعملوا فیسری الله عملکم و رسوله و المومنون.که این آیه شریفه در قرآن تکرار شده مرحوم حاج آقا مصطفی این مساله تفسیری را ،مساله اعتقادی کلامی ،فلسفی را از باباش پرسید گفت امیر المومنین دور ونزدیک دارد؟فرمود نه.گفت اگر نه شما این زیارت جامعه را امشب در اتاق بخوانید دیگه نمی خواهد برویم حرم.گفت ایشان یک تبسمی کردند.گفتند مصطفی تقاضا دارم این ذهن عوامانه ما را از ما نگیر از اتاق آمدند بیرون چارده سال 15سال یک مرجع تقلیدی که در خاطره عجیبی بود . همه شب ها ،همه روزها کار فراوان داشت همه روزها همه شب ها اما زیارت امیر المومنین یک شب تعطیل نشد.آن شب هم که آقا مصطفی می خواست تعطیل کند با این جمله شیرین و این ذهن عوامانه ما جوان های عزیز ،پدران ما از پدرانشان ،از پدرانشان نسل به نسل این تسلیم و رضا را در مقابل اوامر وواهی الهی به ما داده اند گرچه کمرنگ است اما بالاخره داده اند و ما با دانش مان ،با تمدنمان،با گفتگو هایمان این را باید پررنگ بکنیم. نه اینکه العیاذ بالله حالا چهارتا اصطلاح پیدا کردیم بخواهیم زیر پل همه چیز و من جمله همین تسلیم و رضا در مقابل اوامر و نواهی خدا متاسفانه الان یکی از مصیبتهای بزرگی که جلو آمده است .همین ضربه خوردن به تسلیم و رضا در مقابل اوامر ونواهی خدا می بینیم که رسانه های گروهی این روزنامه ها چه ها می کننداز اینکه این تسلیم و رضای در مقابل اوامر ونواهی الهی را از جوانهای ما بگیرند،نه شیطان معمولاًاین جوری است که کم شروع می کند به کم قانع نیست تا انسان را بد بخت نکند ،بی دین نکند رها نمی کندشیطانهای انسی هم اینجوری اند.نه فقط کار با جوانهای ما دارند کار با پیر زنها پیرمردها بیسوادها و بالاخره می خواهند این ضربه را بزنند-و خدا نکند موفق بشوند.موفق شدنشان یعنی اسلام در خطر واقع شدن اگر یادتان باشد روایتش را خواندم که پیغمبر اکرم می فرماید:اسلام چهار رکن دارد: یک رکنش توکل است.یک رکنش تفویض است.،امر بسوی خداست.یک رکنش رضا در مقابل مقدرات الهی و رکن دیگر که مهمتر از این سه رکن استتسلیم و رضا در مقابل اوامر خدا،در مقابل نواهی خدا-تسلیم در مقابل قرآن،اگر بخواهید بدانید که چقدر خطرناک است،آیاتش را خواندم-اگر بخواهید بدانید حکم این چیه از نظر اسلام که در مقابل اوامر ونواهی خدا تسلیم نیست این را هم گفتم قرآن می گوید سفاهت است.ومن یرغب من مله ابراهیم الاّ من سفه نفسه و اگر هم ثواب بخواهید –خیلی ثواب دارد.اگر راستی انسان بتواند در مقابل اوامر ونواهی الهی تسلیم باشد ثوابش از هر شهادتی بالاتر است.این شهدای عزیزی که در این 8 ساله شهید شدندبالاتر از شهادتشان آن مقام تسلیم ورضایی که این شهدا داشتند.همه شان-اینها معمولاً که شهید شدند.بالاتر از شهادت اول خدایک چیزی به اینها داد.یک پاداشی به اینها داد بعد اینها را برد و آن مقام تسلیم ورضا در جبهه-یکی از این جانبازها من رفته بودم خدمت او-برای من صحبت می کرد.من جمله صحبتها این بود.می گفت من رفتم ترکش آمد .او ترکش را خورد و مرد و ترکش که آمد در نخاع من،من هی این طرف و آن طرف نگاه می کردم-گفتم نگاه به چی ،گفت منتظر بودم حورالعین بیاید.برای اینکه در روایات داریم شهید وقتی که بخواهد شهید شود حور العینش می آید و او را برمی دارد می برد.گفت منتظر او بودم.اما متاسفانه نیامد .این مقام تسلیم ورضای این شهدا،این مقام تسلیم ورضای این جانبازها الان بسیاری از اینها بلکه صدونود وهشت ونه این ها وقتی که من با ایشان تماس می گیرم راستی حسرت می خورند.یک کسی اصلاً بدن ندارد،دست ندارد،پا ندارد فقط خوابیده است.اما وقتی که باهاش صحبت می کنی،می بینی یک دنیا نشاط ببینید چه تسلیمی ،چه رضایی!و بالاخره این تسلیم ورضا در مقابل اوامر و نواهی خیلی ثواب دارد. ثوابش به اندازه ای است که قرآن راجع به حضرت ابراهیم نبی بود،رسول شد،رسول بود ،اولوالغرم شد،اولوالغرم بود،امام شد .قرآن همین را می گوید می فرماید (و اذا تبلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن )ما این قضایای تسلیم ورضا را برایش جلو آوردیم.این امتحان ها،در همه امتحانها نمره بیست آورد.وقتی چنین شد به او گفتیم انی جاعلک لناس اماماً.تو دیگه حالا امام .یعنی امامتی که شیعه می گوید پیغمبر اکرم قبل نبوتش بالاتر از نبوتش این امامت است.که این امامت را به 12نفر بعدی داده است.به 12امام ما داده است.داشته اند داده است.بالاخره قرآن می فرماید که مقام امامت را به این دادیم.مقام امامت از همه مقامها بالاتر است.اما بالاخره حضرت ابراهیم گرفت.قرآن می فرماید جوان می خواهی دست بزنی به عروه الوثقی الهی،یعنی به آن دست آویزانی که هیچ چیزی نمی تواند او را از بین ببرد.که در آیه الکرسی می فرماید که لن فصام لها قرآن می خواهی در دنیا یک اینجور مستمسکی داشته باشی،می خواهی به یک جایی که شیطان انسی،شیطان جنی نتواند تو را گول بزند اگر می خواهی تسلیم باش می فرماید :ومن سلم وجهه الی الله و هو محسن فقد الستمسک بالعروه الوثقی.اگر کسی یک مستمسکی می خواهد در این دنیاکه بالاخره برسد به مقام عندالهی هیچ کسی ،هیچ چیزی نتواند او رابرد.هیچ شیطان انسی ،هیچ شیطان جنی نتواند او را گول بزند .اگر این مقام را می خواهی باید مقام تسلیم داشته باشی ثوابش خیلی بالاست همین ثواب که حضرت ابراهیم وقتی که خانه خدا را می ساخت قبل از آنکه به مقام امامت برسد.یعنی حضرت اباهیم وقتی بچه را گذاشت در وسط بیابان و رفت بعد از 10-15سال که آمد تصمیم گرفت آن اتاقک را بسازد که همین ساختمانی که الان خدا قسمت کند ما برویم طواف کنیم .این از حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل است.این دونفر ساختند یکی بنا بود. یکی عمله.این بنا و عمله می ساختند .قرآن می گوید وقتی خسته می شدند از خدا یک چیز می خواستند و آن مقام تسلیم بود هم برای خودش هم برای ذریه اش.واذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و در آنجا می گفت ربنا واحصلنا مسلمین لک ومن ذریتنا مسلمه لک .خدایا من این را از تو می خواهم که مقام تسلیم و رضا به من بدهی به بچه هایم بدهی به نسل آینده ام بدهی که اینها مقام تسلیم و رضا در مقابل تو داشته باشند. دعا می دانید چقدر مستجاب شد عالی مستجاب شد .قضیه کربلا استجابت دعای حضرت ابراهیم است. در مقاتل می خوانیم که وقتی تیر سه شعبه آمد به گلوی علی اصغر حسین معلومه خیلی مشکل است .آقا امام حسین این جمله را گفتند ،گفتند خدایا چون برای توست راضیم آسان است.چون برای توست آسان است.مقام تسلیم ورضا رسید به آنجا که علی اکبرش را می دهد برای خاطر خدا.تسلیم در مقابل خواست خدا. علی اکبر رفت به میدان.........

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group