موضوع درس:
شماره درس: 261
تاريخ درس: ۱۳۷۸/۸/۶
متن درس:
بحث ما درباره کلمه تقوا بود.این کلمه تقوا فوق العاده مقدس ونورانی ،وعرض کردم این کلمه در قرآن بیش از 200مرتبه تکرار شده است و بر عبارت دیگر بیش از 200فایده بار آن شده است.و در میان این وائد 20فائده نباشد که با شما صحبت کنم و15فائده در صحبتهای قبل بررسی شد وفائده امشب که فائده 16است مربوط به آخرت است.آن فوائد مربوط به دنیا بود واین فائده مربوط به آخرت.وآن فایده این است که پروردگار عالم وعده داده است متقی را بهشت ببرد.بلکه در آیه ای می فرماید که بهشت خلق شده است برای متقی .بلکه می فرماید بهشت زینت شده است،آماده است برای افراد باتقوا ومتقی است که باید سرعت کند وبه بهشت برسد.وسارعوا الی مغفره من ربکم وجنه ارضها السموات والارض اعدت للمتقین.این انسان مهارعت کن وبا هم مسابقه بگذارید به آن بهشتی که پهناور او تمام آسمانها وزمین هاست واین بهشت به این پهناوری اعدت للمتقین مهیا شده ،شمرده شده،خلق شده برای افراد باتقوا چنانچه راجع به جهنم هم قرآن شریف تکرار دارد که جهنم خلق شده است برای کافر،برای لجوج،برای عنود ،برای افرادی که سرسختی می گنند در مقابل خدا ،در مقابل واقعیت ها .که می فرماید واتقوا النار التی اعدت للکافرین.ای انشان مواظب باش جهنم نروی برای اینکه جهنم مال افراد عنود،لجوج وبه عبارت دیگر مال کافر است نه مال تو.بالاخره پروردگار عالم وعده داده است که متقی را بهشت ببرد.چیزری که الان یادم آمد تذکر بدهم وبعد درباره بحث امشبمان صحبت بکنم این است که ما از قرآن ،از روایات می فهمیم که شیعه بالاخره بهشتی است ولو اینکه آدم نابابی باشد،ولو اینکه آدم مجرم فاسقی باشد،العیاذ بالله گر چه موجب شود گناهش که او جهنم رود اما در جهنم ماندنی نیست .در روایات می خوانیم اگر یک شیعه،مسلمان واقعی، گناهی انجام داد پروردگار عالم کیفرش را در همین دنیا به او می دهد که نرسد به عاقبت ،قبروقیامت. تا وقت مردن پاک باشد .لذا در روایات زیاد می خوانیم مشکلاتی که برای مسلمان جلو می آید ،این مشکل ها کفاره گناهان اوست.اگر مصیبتی پروردگار عالم برای او جلو آورد ،اگر فقر وفلاکت دامنگیر او شد .اگر مشکلات بد،نظیر همسر بد دچار او شدو بالاخره مشکلات هر چه بیشتر این ها کفاره گناه مومن است.چنانچه اگر العیاذ بالله گناهش زیاد شد، گناهش زیادبود.در روایات می خوانیم دم مرگ به اوسخت می گیرند وجان کندن برای او مشکل می شود،تا اینکه پاک شود واز این دنیا برود.اینکه بعضی عوام مردم خیال می کنند اگر کسی دوسه روز در حال جان کندن باشد این آدم بدی است.معلوم نیست ممکن است آدم خوبی باشد وپروردگار عالم می خواهد این پاک شود لذا تلخی جان کندن ،فشار جان کندن،سختی جان کندن برای او جلو می آید تا پاک شود.وپاک برود در عام برزخ واگر گناهش زیاد باشد العیاذ بالله غیبت ها،تهمت ها،شایعه پراکنی ها وبالاخره گناهان فراوانی باشد که تا نشود اینجا پاک شود دیگر در قبر وعالم برزخ،عالم قبر،عالم برزخ برای مومن یک سعادت است چه متقی باشد چه غیر متقی .اگر متقی باشد بهشت است ،بهشت برزخی تا اینکه قیامت برپا شود.واگر هم آدم بدی است گرچه آنجا جهنم است به قول پیغمبر اکرم می فرماید:القبر اما روضه من ریاض الجنه واما حضره من حضرالیزان.قبر یا یک باغی است از باغ های بهشت .بهشت برزخی ویا یک گودالی است از گودال های جهنم،جهنم برزخی.بالاخره آدم فاسق وفاجر اگر در دنیا پاک نشد در قبر به اوسخت گرفته می شود.عذاب برزخ دچار این می شود تا پاک شود.اگر در عالم برزخ پاک شد برای او بهشت است ،بهشت برزخی وبالاخره نجات از عذاب پیدا می کند وگرنه تا روز قیامت معذب است برای اینکه پاک شود واز همین جا توجه داشته باشید که عذاب الهی هم از الطاف خاص خداست.البته از الطاف خفیه .از همین جهت هر چه از طرف خدا باشد لطف است .گاهی لطف جلی است که همه می فهمند ،مثل بهشت .گاهی لطف خفی است که اهل دل می فهمند برای اینکه آتش جهنم یعنی پاک کننده.همین طور که سنگ معدنی را در آن کوره های کذایی می گذارند برای اینکه کدورات او گرفته شود .فاسق وفاجر هم می سوزد برای اینکه اهل بهشت بشود،پاک شود.بهشت مال پاکان است ،بهشت مال خوبان است.به قول قرآن بهشت مال متقی است لذا باید پاک شود و در عالم برزخ اگر العیاذبالله پاک نشد یعنی گناهش زیادباشد یک آدم نابابی ،یک آدم ظالمی ونشد که عالم برزخ او را پاک بکند ،نوبت می رسد به قیامت.قیامت گرچه 50هزار سال است .اما برای مومن یک لحظه،یک ساعت.اما برای کافر ،برای فاسق،برای فاجر به اوسختگیری می شود برای کافر وفاسق ولجوج وعنود سختگیری می شود.برای اینکه حقش است وبرای مومن سختگیری می شود برای اینکه شاید بشود پاک بشود.حساب سخت،گرمای سخت،مشقت های فراوان در روز قیامت وکسی هم اول به فریادش نمی رسد.برای اینکه بشود بواسطه آن عذاب گناهان این رفع شود کدورت این از بین برود.ودر آخر کار شفاعت اهلبیت،شفاعت امام حسین «علیه السلام» مخصوصاً که پیغمبر اکرم می فرماید شفاعتم را ذخیره می کنم برای امت گناهکارم در آخر کار که اگر نشد بالاخره بواسطه شفاعت ما بهشتی شود اما اگر نشد مثلاً مثل تارک الصلوه را در قرآن ،در روایات می خوانیم که مورد شفاعت نمی شود واقع بشود.آدمی که نماز نخوانده این نمی شود مورد شفاعت اهل بیت واقع بشود این باید برود در جهنم ،در جهنم می سوزد .دیگه به اندازه ای که پاک شود ،گاهی یک سال ،گاهی هزار سال ،گاهی دوهزار سال ،هر وقتی که پاک شد کدورات او رفع شد ،مهیا برای بهشت شد .پیغمبر اکرم گاهی سر می زنند به جهنم برای اینکه دست مجرم وگناهکار را اگر می شود بگیرد پیغمبر اکرم گاهی سر می زنند به جهنم اما آدم گناهکار خوشحال می شود به امید اینکه شاید پیغمبر دست او را بگیرد .اما آدم لجوج ،آدم عنود همینطور که زیر بار پیغمبر نرفت در دنیا آنجا هم از پیغمبر اکرم بدش می آید .در روایات می خوانیم که پیغمبر اکرم وقتی وارد جهنم شدند نسیم بهشتی ،نسیم پیامبری به این جهنمی ها می خورد .معلوم دیگر در آن گرما ،در آن آتش جهنم سوزان،یک نسیمی بیاید چقدر این ها خوشحال می شوند.اماآن لجوج ،آن عنود،آنکه هر چه بگویند زیر بار نمی رود .حرف خودش را می زند وراه جهنم را گرفته است می پرسد چه خبر است؟می گوید پیغمبر آمده است سری بزند به جهنم چقدر رأفت دارد این پیغمبر آمده است سری بزند به گناهکار ها ببیندمی شود دست کسی را بگیرد ،ببیند می شود کسی را شفاعت کند.این عنود لجوج می گوید مرا ببرید در سلولم برای اینکه چشم من به پیغمبر نیفتد .روایت راجع به پیغمبر است.راجع به امیر المومنین نیز همین است،راجع به امام حسین هم همین است یعنی الان دل شما پر می زند برای زیارت ابی عبدالله الحسین ،اما هستند یک افرادی که در این دنیا چشم دید امام حسین را ندارند.در جهنم هم امام حسین بخواهد دستش را بگیرد حاضر نیست دستش را به امام حسین بدهد.گرچه خودش ناپاک است ،نمی شود دست او را گرفت .اما ناپاکی به اندازه ای است که حاضر نیست چشمش به امام حسین بیفتد و علی کل حالٍ اینجا مرادم است که امام حسین «علیه السلام»می آیند و می گردند.شاید مثل مرغی که دانه ای پیدا کند امام حسین یک دانه ای برای بهشت پیدا کند.یک گناهکار .حضرت زهرا سر می زند به جهنم برای اینکه بتواند یک خانم گناهکاری یک دانه این برای بهشت پیدا بکند.و بالاخره اینطور خواهدشد که شیعه ،مسلمان واقعی در جهنم نخواهد ماند.وقتی پاک شد ،توانست بهشت برود او را می آوند در حوض کوثر می اندازند .مثل بهشتی ها نورانی می شود.مثل بهشتی ها جوان می شود،مثل بهشتی ها با جمال می شود.با این جوانی وجمال ونشاط او را می برند بهشت وبهشت هم خانه دارد.یکی از حسرتهایی که جهنمی ها دارند در جهنم این است نگاه می کنند می بینند خانه هاشان بی صاحب است.آن کارهای خوبی که در دنیا انجام داده اند .اینها برایشان خانه شده،باغ شده،جنات تجری مِن تحت الانهار شده اما می بینند بی صاحب است.لذا حسرت وندامت دارند که چرا ما اینجا آمدیم نمی توانیم به قصرهایمان به حور العین هایمان ،به خانه هایمان برسیم ولی بالاخره با شفاعت اهل بیت در آخر کار که این ها پاک شدند در حوض کوثر می افتند،طاهر ،مطهر،مثل بهشتی ها،مثل زن و مردهای بهشتی که مهیا برای همسری مدها و خانم ها هستند این ها را می برند بهشت.پس علی کل حالٍ بهشت مال ما،اعدت للمتقین،اما این اگر در دنیا توانست خود را بهشتی کند دیگر کدورات ندارد.دیگه پاک است،مطهر است ،در عالم برزخ در رفاه است،در آرامش است.در روز قیامت 50هزار سال برای او یک لحظه است و بالاخره زیر پرچم امیر المومنین ،با امیر المومنین می رود بهشت واگر هم جدای از علی بود در دنیا،آنجا هم جدای از علی است تا بالاخره بواسطه آتش جهنم و رفع کدوراتش به علی «علیه السلام» برسد.از این جهت بزرگان نظیر صدرالمتاهلین نظیر مرحوم آقای شاه آبادی،نظیر استاد بزرگوار حضرت امام وعلامه طباطبایی این ها عقیده دارند اینکه همینطور که بهشت از الطاف خداست جهنم هم از الطاف خداست .اما بهشت از الطاف جایة خداست ،جهنم از الطاف خفیة خدا.یعنی اگر جهنم نباشد ،آدم گناهکار بهشتی نمی شود باید این کدورات رفع شود وکدورات آدم مجرم را پاک نمی کند جز آتش جهنم .این بهشتی که برای متقین است .قرآن شریف 4مقام بعبارت دیگر 4بهشت برای متقی درست می کند.معلوم است متقی در اینجا مراتب داردیک متقی ان شاءالله شما زن ومردید .یک متقی هم مثل سلمان فارسی،مثل فضه خادمه ،مثل حضرت امام،مثل بانوی مجتهده در این اصفهان که چقدر حق به این اصفهان دارند ،مثل علامه مجلسی وامثال این ها ،لذا به اندازه مقامش پروردگار عالم به او بهشت عنایت می کند و در قرآن 4بهشت دیده می شود.بهشت اول بهشت معمولی است ،همین آیه اش را الان خواندم می فرماید: وسارعوا الی مغفره من ربکم وجنه ارضها السموات والارض اعدت للمتقین.این بهشت معمولی،که در این بهشت معمولی هر که ،هر چه بخواهد،هست .در آیه ای دیگر می فرماید :فیها ما تشتهید الانفس وتنزل اعین .بهشتی هر چه بخواهد هست ،اگر از نظر مادیات برای ارضای غرایزش بخواهد هست.خوردن،پوشیدن،مسکن ،ازدواج،هرچه بخواهد. از نظر معنویت هم اینکه روح او ارضا شود،هر چه بخواهد هست. حتی ملاقات با خدا،مکالمه با خدا،معلومه که مکالمه با خدا،مکالمه با پیغمبر اکرم، مکالمه با امام حسین،مکالمه با حضرت زهرا این ها خیلی لذت دارد واین همان مرتبه اول بهشت ،همان متقی مرتبه اولش از نظر روحی ،از نظر جسمی هر چه بخواهد آن هم فوراً موجود می شود.نشسته است روی تختش پهلوی حورالعینش ،آنجا دارد کیف می کند دلش هوای معنویت می کند،پروردگار عالم به او سلام می کند.در سوره یس می خوانیم که بعضی اوقات خدا به بهشتی ها سلام می کند و در همین سوره یس دارد آن وقتی که روی تخت هایشان نشسته اند وآب زیر درخت ها جاری،درخت ها سربه فلک کشیده ،هر میوه ای که بخواهد موجود است ،هر خوراکی که بخواهد برای آن ها مهیاست.غرق در نعمت مادیت ناگهان خطاب می شود سلام علیکم.یک مکالمه باخدا ،شاید این مکالمه باخدا یک معنای خاصی داشته باشد و آن اینکه این انسان ولو در بهشت با آن نعمت های بهشتی نمی شود غرق در مادیات باشد،اگر غرق در مادیت شد از آن معنویت کوته می شود ،کاسته می شود.لذا برای اینکه آن معنویت او ،آن بعد روحی او،آن هم همیشه مثل بعد مادی او ارضا بشودپروردگار عالم سلام می کند.یک مکالمه با خدا پیدا می کند وبالاخره همینجور که در دنیا نمازش یک مکالمه با خداست در بهشت هم سلام خدا یک مکالمه با این مومن با این بهشتی .راستی خوشا به حال این ها،چقدر دیوانگی می خواهد ،به قول قرآن که انسان آن بهشت به آن کذایی را،آن نعمت های به آن فراوانی را ،و اینکه مخلد در بهشت باشد همیشه انسان بدهد،چی بخرد؟گناه در این دنیا مادیت در این دنیا .در سوره تبارک می خوانیم که جهنمی ها وقتی جهنم بروند یک جمله دارند .به ایشان می گویند چرا جهنم آمدی؟می گوید عقل نداشتیم .لو کنّا نسمع اونعقل ما کنا من اصحاب السعیر،ما اگر عقل داشتیم اگر گوش شنوا داشتیم نباید جهنم بیاییم، راستی دیوانگی است انسان بهشت را رها کند،این دنیای پست را،این دنیایی که هر نوشی نیشی دارد .آن کسانی که گرفتار صددرصدند که گرفتارند،آنها هم که در رفاه فراوان اند ،هر نوشی نیش ها دارد ،هر آسانی مشکل ها دارد.انسان آن بهشتی را که اصلاً نیش ندارد ،آن بهشتی که اصلاًابداً کدورت ندارد رها بکند.این دنیای با این کدورتها را با این تاریکی ها را بگیرد.به قول قرآن از زبان خود جهنمی ها دیوانگی می خواهد، این مرتبه اول بهشت است .مرتبه دوم بهشت که از روایات می فهمیم آنجا اهل بیت خانه دارند.حالا خانه آنها آیا همیشگی است معلوم نیست،اما بالاخره اهل بیت آنجا خانه دارند ،مأوا دارند و این متقی را آنجا می برند .قرآن به این می گوید بهشت عدن وشاید بیش از 10جا این بهشت عدن در قرآن تکرار شده است.بهشت عدن مالی متقی.اما البته متقی مرتبه دوم آن متقی که توانسته باشد رابطه کامل با پیغمبر اکرم ،با قرآنش ،رابطه کامل با اهل بیت علیهم السلام داشته باشد که دیگر آن خانمی که به زهرا بخورد .آن مردی که بتواند همنشین امیرالمومنین باشد.این را بهشت عدنش می برند.گفتم بیش از 10جا در قرآن کریم تکرار شده از جمله آیات این است.می فرماید:ولنعم دار المتقین ،چه خانه خوبی برای متقین ،آن خانه خوب چیه؟جنات عدن تجری من تحت الانهار ذلک نجزی المتقین،چه خانه خوبی آن بهشتی که پر از نعمت است.پیغمبراکرم می فرماید :پر از نعمت است بالاترین نعمتش این است که همسایه منی ،همسایه زهرایی،یعنی همجوار با امام حسین«علیه السلام» فکرش را بکنید چقدر مزه دارد.الان شما اگر بهتان بگویند امشب شب جمعه ،بالاترین آرزو چی ؟بگویی زیارت قبر ابی عبدالله الحسین ،من الان حرم حسین باشم،حالا یکوقت انسان برسد به آنجا که همجوار امام حسین «علیه السلام» باشد ،همسایه امام حسین باشد ،بتواند در بهشت امام حسین را ملاقات بکنه.بتواند با پیغمبر اکرم حرف بزند .عنایات پیغمبر اکرم،حضرت زهراشامل حالش بشود.این دیگه معلومه از هر خوراکی بالاتر ،از هر مسکنی بالاتر،از هر ازدواجی بالاتر است.دیگه معمولاً این بهشتی های اینجوری ،خیلی خوراک وپوشاک ومسکن و ازدواج برایشان اهمیت ندارد .این هم متقی مرتبه دوم ،متقی مرتبه دوم.بهشت سوم رضوان الله است واین رضوان الله هم تکرار شده در قرآن و رضوان الله را رضوان الله به آن می گویند برای اینکه آن کسی که در آن بهشت می رود ،می یابد که خدا از او زاضی است واز خدا راضی است.هم او از خدا راضی هم خدا از این راضی. دیگه معلومه آن بهشت معنویتش خیلی بیشتر از مادیت است .و رضوان الله اکبر .قرآن می فرماید که به همه دنیا ارزش دارد .در سوره آل عمران ظاهراً آیه 133است می فرماید ائنبئکم من خیر من ذلکم جنات تجری من تحت الانهار ورضوان من الله،می فرمایدآنکه از همه دنیا برتر،از همه دنیا بهتر،آنکه مهیاست برای متقی،آن چیه؟علاوه براینکه آن بهشت معمولی را دارد،آن بهشتی که همه دارند او دارد.رضوان الله را دارد یعنی یک بهشتی که دیگر در آن بهشت از بس نعمت بالاست دیگه نعمتهای مادی در مقابل این پوچ است در مقابل این هیچ است.آن نعمت ها که در روایات می خوانیم اگر یک آشامیدنی از بهشت یک پیرمردی بخورد،یک پیرزنی بخوردجوان می شود.تمام غم واندوه،تمام پیری ها،تمام کدورت ها از بین می رود.یک آشامیدنی اگر از بهشت اگر یک بدگلی بخورد خوشگل تر از همه جهان حتی از حضرت یوسف می شود.این نعمت ها اما آنکه در رضوان الله است دیگه آنکه می خواهد خدا می خواهد،دیگه آنکه دلبستگی بهش دارد،محبت خداست درک می کند،می یابد خدا او را دوست دارد.نظیر اینکه یک معشوق به عاشقش بگوید من تو را دوست دارم.پروردگار عالم بگوید من تو را دوست دارم،نه حتی بالاتر از این پروردکار عالم عاشق او چقدر مزه دارد.دیگر این مزه ها ،این لذتها را نمی شود با لذتهای مادی مقایسه کرد.این هم بهشت سوم .اما بعضی از متقین اصلاً بهشت برای این ها کوچک است ،پس اگر بهشت برای آنها کوچک است .اینها کجایند؟بهشت چهارم،بهشت خدا.دم مرگ خطاب می شود:یاایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فِی عبادی و ادخلی جنتی .ای کسی که در این دنیا توانستی نفس مطمئنه پیدا کنی ای کسی که توانستی درجات را بپیمایی به درجات آخر برسیوبیا کجا؟نمی گوید ارجعی الی جنتی،می گوید ارجعی الی ربک،بیا بیا پیش خدا بیا مقام عندالهی واین مقام را معلومه نه ما حتی مثل سلمان فارسی ،مثل شیخ انصاری ها،مثل صاحب جواهر ها این ها هم نمی توانند اینجا را درک بکنند چیز دیگری می خواهد ،کس دیگری می خواهدکه بتواند درک بکند که این انسان خلق شده برای جایی که بهشت برای او کوچک باشد وقرآن می فرماید متقی این بهشت را دارد.انّ المتقین فی جنات ونحو فی مقصد صدق عند ملیک مقتدر ،یعنی آدم متقی ،«متقی درجه چهارم،آن متقی بالا این علاوه بر اینکه بهشت اول وبهشت دوم وبهشت سوم را دارد،علاوه بر اینها دیگر بهشتی دارد به نام عندالله فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر،این عند ملیک عندالله است این همان بهشتی است که حضرت آسیه زیر شکنجه های فرعون از خدا می خواست .قرآن می فرماید که حضرت آسیه زن فرعون وقتی که میخکوبش می کردند.بهش می گفتند که دست از توحید بردار واو می گفت احد،احد،احد ومیخکوب روی زمینش می کردند این جمله را می گفت با خدا دردودل می کرد می گفت خدایا من بهشت می خواهم اما نه بهشت معمولی ،بهشت که پیش توباشد،اگر بهشت پیش تونباشد این برای من دردسر است .این بهشت نیست برای من یعنی راستی بعضی ها اگر پیش خدا نباشندهمان بهشت برای آنها دردسر است که می تواند به قول حافظ این ها گفتنش خیلی آسان است اما درک اش ،راستی انسان به کجا می رسد می گوید:
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم چیز دگر یاد نداد استادم
یعنی دنیا چی،به قول امام حسین «علیه السلام» در دعای عرفه می فرمایدیا دنیایَ یا آخرتی ،دنیای من تو،آخرت من تو،امام حسین در روز عرفه می فرماید خدایا من دنیا نمی بینم من آخرت نمی بینم من آنکه می بینم تو
به دریا بنگرم دریا توبینم به صحرا بنگرم صحراتو بینم
به هر جا بنگرم از کوه ودر ودشت نشان از روی زیبا توبینم
یا دنیای وآخرتی .من بعضی اوقات فکر می کنم این خانم،آسیه ،زن فرعون،زیر شکنجه ها چه لذتی داشت که این آیه را می خواند .امام حسین «علیه السلام» در روز عرفه این دعای عرفه را می خواند وقتی می رسید به این جمله یا دنیای وآخرتی این چه لذتی می برد.چه لذتی داشت ،این دل چه دلی است .این قلب چه قلبی است؟حضرت آسیه بنابراین که قرآن نقل می کند می گفت رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنه ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین ،یعنی خدا من زن شاهم ،زن آقا ،خدایم اما این ها برایم دردسر است .خدا مر از این ها نجات بده.خدا زن شاه بودن،آن هم شاه مصر،زن آقا خدا بودن آن هم با این دغل بازی ها ،این ها برای من شکنجه است.از این ها مر انجات بده کجا ببر؟نمی گوید بهشت ،می گوید خدایا مرا ببر پیش خودت رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنه.خدا اگر خانه می سازی برایم پیش خودت ،نه در بهشت ،اگر در بهشتم تو را می خواهم ،اگر بهشت معمولی است ،اگر بهشت عدن است ،اگر رضوان الله است آنکه می خواهم عندک را می خواهم،تورا،پیش توباشم وانسان می توان به اینجاها برسد .وعدالله الذین امنوا وعملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار ومساکن طیبه فی جنات عدن ورضوان من الله اکبر وذلک فوز العظیم قرآن می فرماید آن رضوان یک پیروزی.من بعضی اوقات به جوانها گفته ام جوان عزیزم زرنگی این نیست که انسان بهشت برود ولو رضوان الله ،دیوانه ها،بچه ها،بچه ها بهشت می روند دیگر ،بچه ها ولو بچه کافر هم باشند جهنمی که نیستند یک بچه ای از یک شیعه ای ببرد بهشت می رود آنجا حتی به اندازه ای هم وضعش خوب است که حورالعین ها پرستاری اش می کنندورئیس حورالعین ها هم حضرت زهرا «سلام الله علیها» است. خب وضع این بچه ها خیلی خوب است .بهشت هم رفته است،پس زرنگی این نیست که آدم بهشت برود.زرنگی این نیست که انسان جهنم نرود .خب این دهاتی ها که هیچ این قال الصادق قال الباقر به گوششان نخورده است ،این ها جهنم نمی روند،این افرادی که مستضعفند ،سفیه اند ،این ها جهنم نمی روند.حالا یک مومن بتواند جهنم نرود ،خب این سفیه هم جهنم نمی رود.این زرنگی نیست زرنگی چیست؟اینکه انسان برسد بشود آسیه زن فرعون،به این می گویند زرنگی،راستی برسد به آنجایی که هیچ چیزی،هیچ کسی در دلش نباشد جز خدا خب وقتی در دنیا به این مقام رسید.بهشت چهارمی مال این است ،این را می گویند زرنگی وقرآن روی این پافشاری دارداصلاً این بحثی که ماشروع کردیم ناقص مانده ،این بحث ناقص ما آیه اش همین است یا ایها الانسان ،نمی گوید ای مومن،ای مسلمان،ای شیعه،ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه،تو در حرکتی باید این حرکت را بپیمایی حرکت پررنجاست،پرمشقتاست اما منتهی سیر خدا،تا ملاقیه خیال نکنید این ها عرفان باشد من برای شما می گویم یا فلسفه یا فلسفة صدرالمتالهین باشد.بله آن ها شاگردهای قرآن هستند از قرآن استفاده می کنند،این کلمه ملاقیه 21جا در قرآن آمده است ،یعنی انسان خلق شده ،معنی ندارد این انسان خلق بشود به بهشت معمولی برسداین مقام انسان بالاتر از اینهاست .انسان دل خوش کند به حورالعین ،دل خوش کند به جنات تجری من تحتها الانهار ،این خیلی کم سلیقگی می خواهد.پس باید دل خوش کنیم به چی؟ ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه برسد به اینجا که دم مرگ خطاب بشود عزیزم بیا،پیش خودم بیا،بهشت برای تو کوچک است این سورة مبارکه که این آیه در اوست مال امام حسین «علیه السلام» است.معلومه امام حسین «علیه السلام» دم مرگ خطاب یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک،اصحاب ابی عبدالله الحسین ،این ها چرا اینقدر شوق شهادت داشتند،این ها وقتی امام حسین جایشان را نشانشان داد.و دیگه این ها از همه چیز منصرف شدند می دیدند که شهادت ،مردن،رفتن پیش خداست.دیگه معلوم است که شهادت برای این شیرین است ،شیرین ،شب عاشورا امام حسین به قاسم می گفت قاسمم مرگ پیش تو چیست؟ گفت احلی من العسل،دیگه بیش تر از این نمی شود گفت.:دیگر بعضی اوقات لفظ تاب معنا را ندارد.معنا به اندازه ای بزرگ است که لفظ برای او پیدا نمی شود.حضرت قاسم می گفت شیرین تر از عسل مرگ برای من شهادت برای من،شهادت در راه تو،شهادت در راه خدا