پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 47

تاريخ درس: ۱۳۷۶/۳/۲۸

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح‏لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

بحث ما درباره آن دستورالعملى بود كه به رسول گرامى داده بودند براى اينكه بار نبوت را به منزل برسانند و اين دستورالعمل انصافا دستورالعمل بالائى است و پيش علماى علم اخلاق سير و سلوكى‏ها اين دستورالعمل بالائى است و ما اگر به اين دستورالعمل عمل بكنيم قطعا پيشرفتمان در علم در سير و سلوك در اخلاق و بالاخره در تقرب زياد خواهد شد. امرى كه درباره‏اش مانده بود و دو سه جلسه در موردش صحبت كردم فعاليت براى يك مسلمان كه علاوه بر اينكه در 504 آيه امر به اين فعاليت شده در اين آيه شريفه دردستورالعمل به طور اشاره آمده كه يك مسلمان مخصوصا يك كسى كه بار سنگينى به دوشش باشد پروانه‏وار بايد فعال باشد همينطور كه ستاره‏اى شناور در فضا و براى نجات خودش براى نجات مابقى ستاره‏ها فعاليت عجيبى دارد فعاليت سرسام‏اورى دارد نظم محيرالعقولى دارد در اين آيه مى‏فرمايد يك مسلمان هم بايد چنين باشد.

بايد فعاليت او دائمى باشد بايد نظم او استقامت او در فعاليت هميشگى باشد و به تجربه هم براى ما اثبات شده است هر كسى كه به جائى رسيده است چه در سير و سلوك چه در خودسازى و چه در تحصيل علم اعم از علوم مذهبى، يا غير مذهبى. ديديم كه اينها بر اثر فعاليت به محبوب خودشان رسيده‏اند يك جمله‏اى از انيشتين نقل مى‏كنم جمله خوبى است كه از او سؤال مى‏كنند كه نابغه چه كسى است مى‏گويد من نبوغ نمى‏دانم چيست امّا آن چيزى كه مى‏دانم آن است كه انسان اگر فعاليت دائمى داشته باشد اگر نظم و استقامت در كارش داشته باشد به هر كجا بخواهد مى‏رسد بعد مثال زده بود به خودش كه من نبوغ كه نداشتم بلكه در دبيرستان هم بارها و بارها رفوزه شدم و امّا در اثر فعاليتم و نظم در كارم و استقامتم توانستم اتم بشكنم انصاف قضيه چنين است. شما برويد در فقهاى ما مى‏بينيد كه اين فقها معمولاً نبوغ در استعداد نداشته‏اند اينها معمولاً نبوغ در ذهن و حافظه نداشته‏اند امّا شيخ طوسى‏ها آمد، شيخ انصارى‏ها، مراجع بزرگ همه و همه از اثر فعاليت و استقامت بوده است. وقتى ديديم و شنيديم و در كتابها نوشته اينكه بعضى‏ها بسيار بى‏استعداد بوده‏اند. بسيار مشكل‏ها داشتند و بسيار كم حافظه بودند امّا در اثر كار يك محقق حسابى شدند و نظيرش زياد است از اين جهت هم بزرگان گفتند استعداد خوب است ذهن و حافظه و هوش عقل خوب است امّا اينها بخواهد علت تامه باشد نه. گفتند ما مى‏توانيم بگوئيم علت تامه براى رسيدن به جائى، فعاليت نظم و استقامت است اين به تجربه اثبات شده است لذا قطعا انسان بواسطه فعاليت و نظم و استقامت به هر كجا بخواهد مى‏تواند برسد درباره يك نفر خيلى بى‏استعداد نقل مى‏كنند كه يك سوسكى مى‏خواست از چراغش بالا برود از اوّل شب شروع كرد و تا قبل اذان صبح نشد مى‏رفت بالا مى‏افتاد امّا دست از فعاليت برنداشت اين آقا رفت تجديد وضو كند و نماز شبش را بخواند وقتى كه آمد ديد اين سوسكه رفته بالا و رسيده به مقصودش لذا گفت معلوم مى‏شود در اثر كار در اثر فعاليت انسان به مطلوبش مى‏رسد. مورچه را شما ببينيد اين مورچه اين جا است در حالى كه خانه‏اش 20 قدم آنطرف‏تر است و يك دانه به دهنش مى‏گيرد و اين دانه را اگر امروز نشد فردا و اگر فردا نشد پس فردا به منزلش مى‏برد و اينكه در روايات آمده كه بايد استقامت و فعاليت و نظم را از مورچه ياد بگيريم حرف بسيار عالى است و اگر كسى به جائى بخواهد برسد بدون فعاليت نمى‏شود و حتى آنهائيكه مغرور به حافظه و هوش و استعدادشان بوده‏اند نتوانستند موفق بشوند ولى آن بى‏استعدادها بى‏هوش‏ها كم حافظه‏ها اگر آمارگيرى بكنيم نود درصد آنها به شرط آنكه فعاليت و نظم و استقامت داشته باشند به جائى مى‏رسند انسان مى‏تواند با استقامت و نظم مى‏تواند خيلى جاها برسد حتى اگر پير باشد. كار را گفتم كه اقسامى پيدا مى‏كند كه يكى از آنها كار فرهنگى مى‏شود كار ما و اين كار فرهنگى خيلى كار مقدسى است پايه هم است اگر تمدن است مرهون اين است اگر بهشت است مرهون اين است اگر رسيدن به سعادت دنيا است مرهون اين است اگر علم نباشد نه آخرت است نه دنيا نه تمدن است نه آبادى نه صنعت است نه چيز ديگرى علم است كه آخرت مى‏آورد علم است كه تمدن و صنعت مى‏آورد علم است كه عمران و آبادى مى‏آورد و اين كار فرهنگى و فرهنگى هم به معناى عامش كار ما طلبه‏ها و كار دانشگاهيها بالاخره كار فرهنگى است و اين كار فرهنگى پايه از براى همه كارها است از اين نظر هم ثوابش بالاترين ثوابها است. اين روايتى كه مرحوم شهيد در منيه نقل مى‏كند روايت به قول مرحوم شهيد كه مرحوم شهيد بزور روايت را نمى‏پذيرد از نظر سند و بعد هم مى‏فرمايد يكى كسى منكر اين روايت شد همان روز اوّل و دوّم فلج شد و آن اين است كه اگر يك جلسه اهل علم تشكيل شود ملائكه مى‏آيد و بالهايش را پهن مى‏كند و محصل‏ها روى بال ملك مى‏نشينند و وقتيكه بالا مى‏روند افتخار مى‏كنند كه بال ما فرش است براى اهل علم. اينها را ما نبايد سبك بشماريم در او دقت نمى‏كنيم معمولاً يك مقدارى استبعاد ذهنى دارد و يك مقدار هم دور به كارهايمان است و معمولاً به آن فكر نمى‏كنيم كه راستى ملك مقرب خدا براى اينكه بالش را پهن كند من روى بال او بنشينم من كه سرتا پا نقص حالا روى بال ملكى كه سر تا پا قرب و آن افتخار بكند به خاطر اينكه آن طلبه است و روى بال من نشسته است و من افتخار داريم يك موقع بررسى مى‏كردم از نظر قرآن هر امر مهمى مرهون علم است چه حكومت باشد خليفه‏ا... باشد يا بيا پائين از نوع قضاوت و امام جماعت و امام جمعه و... همه كارهاى اجتماعى هم مربوط به علم است و هم مربوط به عدالت و تقوى. اين كار فرهنگى كه مربوط به ما است و تقسيم‏هاى بعدى ما مربوط به ما نيست امّا براى اينكه اين تقسيم را تمام بكنيم و روى قسم آخر آن كه به درد منبرها هم مى‏خورد كار توليدى است. اين مربوط به ما طلبه‏ها نيست و مربوط به اجتماع ما است.

كه اين هم خيلى اهميت دارد آن كسانيكه نمى‏خواستند تحصيل بكنند اينها حتما اين كار توليدى را داشته باشند و روايتى است باشند از موسى ابن جعفر كه راوى مى‏گويد رفتم ديدم آقا دارند كار توليدى مى‏كنند عرق از سر تا پاى ايشان مى‏ريزد كه آقا چرا شما داريد در وسط آفتاب كار توليدى مى‏كنيد حضرت فرمودند كه من افتخار مى‏كنم كه اين روش حضرت رسول اكرم(ص)، فاطمه زهرا(س)، و على‏ابن ابيطالب(ع) است كه معلوم مى‏شود كه همه‏شان اين كار توليدى را داشته‏اند هم پيغمبر اكرم، فاطمه زهرا و...

كار توليدى بوده است و كار توليدى اعم است از زراعت مولد يك چيزى كه مردم به آن احتياج دارند يا اينكه امام صادق(ع) راوى مى‏گويد ديدم كه عرق از سر تا پاى ايشان مى‏ريخت و آقا داشتند بيل مى‏زدند اعتراض كردم آقا فرمودند من دلم مى‏خواهد خداوند من را در اين حالت ببيند من احتياج ندارم به كار توليدى امّا مى‏خواهم خداوند من را به اين حالت ببيند معلوم مى‏شود كه از نماز خواندن بالاتر است. و مخصوصا اگر اين كار توليدى در راه خدمت به اجتماع باشد كه مثل اميرالمؤمنين در آن 35 سال ايشان 26 مزرعه را آباد كردند و براى فقرا و بينوايان و براى اسلام كه در تاريخ مى‏خوانيم حضرت زيد قيام كردند يكى از اهداف قيام برگرداندن موقوفات جدش اميرالمؤمنين و همه‏شان اين كار توليدى را داشتند.

يك يك هم اگر برويم در روايات مى‏بينيم راوى مى‏گويد با امام حسين(ع) كار داشتم رفتم مدينه گفتند رفته‏اند مزرعه يا بايد بروى مزرعه و يا صبر كنى آقا برگردند. امّا اين كار توليدى براى ما نمى‏شود براى آنها كه كار نداشتند يعنى علم آنها و علم ما كان و ما يكون و ما هو كائن سرچشمه گرفته از علم خدا و علم لدنى امّا معلوم است ما به جاى توليد بايد توليد علم بكنيم بايد تا مى‏شود كار كرد در علم و معلوم است كه كار به اينجاها نمى‏رسد و اگر كسى بخواهد تمام وقتش را بگذارد در فقه مى‏دانيد عمر كم مى‏آيد و فقه زياد است تمام عمر را بدهد به تفسير باز كم مى‏آورد و يا اقتصاد، جامعه‏شناسى، عرفان عملى اسلام و... همه را هم بايد داشته باشيم و الان وضع ما طلبه‏ها اين است يك وقتى در نجف اشرف منحصر بود به فقه و اصول كه حتى مثلاً اگر كسى فلسفه مى‏دانست تكفير مى‏كردند و اگر مى‏خواست بخواند تكفير مى‏كردند يا اگر كسى مى‏خواست جنبى كار بكند او را مى‏فرستادند روضه خوانى و اين منافات داشت با طلبه‏گى يك روزى اين طور بود مردم سؤالات را از مرجعش مى‏پرسيدند امّا وضع فعلى ما اينطور نيست مخصوصا شما عزيزان كه در اجتماع هستيد بعضى موقع‏ها به من مى‏گويند كه چه موقع عمامه بگذاريم مى‏گويم وقتى كه جواب‏گوى مردم باشيد.

از يك عمامه به سر يك جمله اقتصادى سؤال بكنند نتواند جواب بدهد خيلى بد است يك جمله‏اى از نهج‏البلاغه سؤال كنند نتواند جواب بدهد يا يك مسئله سؤال كنند نتواند جواب بدهد خيلى بد است و يك منبرى بايد به تمام مسائل جواب بدهد و كار مشكلى است يك شخصى بتواند اينها را فرا بگيرد. چطور مى‏شود انسان آشنا جوابگو به تمام علوم باشد لذا معلوم است هر كسى كه از طلبه كار توليدى توقع دارد يا لجوج است يا عناد دارد يا اينكه نمى‏داند علم يعنى چه. علم دانشگاهى هم همين طور است اگر كسى بخواهد علم اقتصاد فرا گيرد ديگر به هيچ كار نخواهد رسيد و نمى‏شود هم انسان متخصص در دو فنون باشد. اين جمله‏اى كه از شيخ بهائى است را فراموش نكنيد. چون ايشان از هر نظر نابغه بودند هم نبوغ كارى داشت هم نبوغ هوش، عقل و استعداد و خيلى بالا بود امّا خودش گفت من با هر كسى كه در يك فن تخصص داشت يك بار مباحثه كردم مغلوب شدم، امّا اگر در فنونى بود من غالب مى‏شدم. شيخ گفتند امّا ممكن است درباره‏شان اينطور گفته شده باشد چون ايشان در سير و سلوك بالا بوده‏اند و بخواهيم آشنا بشويم به يك علوم خيلى مشكل است پس كار توليد را ديگران بايد انجام بدهند و در خدمت طلبه باشند. «فلولا نفر من كل فرقةٍ منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذوا و قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون»

كه معنايش اين است يك جوانهاى با استعداده نه يك جوانهاى وامانده از دانشگاه بيايد طلبه بشود خيلى اهميت ندارد يك طلبه‏هاى با استعداد جوان‏هاى باهوش جوانهاى فعال اينها واجب است بيايند طلبه بشوند كى بايد اداره‏شان بكند؟ مردم و اين آيه مربوط به طلبه‏ها كه نيست مربوط به همه اجتماع است يعنى بازار بايد اداره كند طلبه را و به طور كامل از نظر پوشاك، مسكن، ازدواج اين كار توليدى‏ها و توزيعى‏ها است كار طلبه اين است كه درس بخواند امّا عالى بخواند همه هم و غمش ملا شدن باشد لذا كار توليدى براى اجتماعمان لازم است و اين جمله اميرالمؤمنين در نهج‏البلاغه نبايد فراموش بشود براى اجتماع ما بايد به جامعه بگوئيم بايد به دنيا بگوئيم كه «من كان لهُ ماء و ترابٌ و افتقر فعليه لعنة الله» اگر يك ملتى هم آب داشته باشند هم خاك داشته باشند امّا فقير باشد لعنت خدا بر اين ملت انصافا لعنت خدا بر آن ملتى كه اقتصاد توأم با نفت بخواهد همه بدبختيهاى ما اينجا است كه يك اقتصادى مى‏خواهيم سالم امّا او را نفت بگرداند و آن ذخائرى كه آنها مثل گرگ حمله آوردند به آن معلوم است اين اقتصاد چه بلائى سر انسان مى‏آورد اقتصاد منهاى نفت يعنى اقتصاد توليدى اقتصاد توزيعى اين اقتصاد سالم است و هر كه نداشته باشد لعنت خداوند بر اين لذا اجتمام ما بايد مروج آن باشيم آنها كار بكنند و اقتصاد ما كار توليدى داشته باشد سوّم كار توزيعى: يعنى كار توليدى را توزيع كردن براى اينكه مى‏دانند توزيع دو اصطلاح دارد در علم اقتصاد حرف مفصلى است ولى آنكه مربوط به بحث ما است و كار متعلق به او مى‏شود كار توزيعى يعنى تجارت، كسب البته توزيع توليد نه كسب‏ها و تجارتهائى كه الان پيدا شده كه به غير و زر و بال اگر يك عالم نوعى باشد و حرامش بكند دور نرفته است. و الا اين كار كه با يك تلفن ده ميليون سود مى‏كند اين كار توزيعى نيست. اين كار بدبختى است اين دلال بازى‏ها و اين تلفن‏ها و اين پشت تلفن ده ميليون پيدا كردن اينها نه، توليد را توزيع كردن اينهم مثل همان توليد خيلى بالا است و اين الكاسب حبيب الله را خوانده‏ايد و براى ديگران گفتيد و آن روايت مشهور كه براى منبرها خيلى خوب روايتى است و من تقاضا دارم اين روايت را مخصوصا تو بازاريها و كاسبها و در وضع فعلى اين روايت را بخوانيد خوب است و اين روايت صحيح‏السند است.

مرحوم صاحب وسائل در جلد دوازدهم وسائل اين روايت را نقل كرده است كه امام صادق(ع) معتب را خواستند و معتب غلام آزاد شده امام صادق بوده است و معلوم مى‏شود غلام امينى بوده است. و امام فرمودند من دوست دارم تجارت را براى اينكه خدا دوست دارد و من نمى‏توانم خودم تجارت كنم يك مقدار پول مى‏دهم به تو و تو مضاربه كن و پول مال من كار مال تو تقسيم مى‏كنيم آنچه استفاده كرديم كه معتب مى‏گويد من جنسى خريدم و رفتم شام نزديك شام قافله ما نرسيده بود قافله‏اى بر مى‏گشتند پرسيدم كه اين جنس وضعش چطور است گفتند كه اين جنس ناياب است و هر چه بگوئيد مى‏خرند معتب مى‏گويد ما تصميم گرفتيم كه جنس را دو برابر بفروشيم البته نه مثل حالا يك تومان هزار تومان مى‏گفت رفتيم آنجا و تصميم عمى شد و اجناس را دو برابر فروختيم و معتب مى‏گويد من خيلى خوشحال شدم توانستم براى امام صادق(ع) كه هزار دينار به من داده است دو هزار دينار بدهم به امام و آمدم و خيلى خوشحال و دو هزار دينار را دادم به امام صادق(ع) آقا سوال كردند كه اين پول‏ها كجا بوده و قضيه را گفتم حضرت هم با آن ولايت خودشان آن پول را تقسيم كردند هزار دينار خودشان را برداشتند و هزار دينار را برگرداندند به معتب و گفتند اين پولها به درد من نمى‏خورد بعد هم يك جمله فرمودند.

آدم در جبهه شمشير زنى بكند با دشمن آن شمشير بزند و اين هم شمشير بزند اين آسانتر است از اينكه مال حلال بدست آيد البته اين براى ما طلبه‏ها هم هست مال حرال بخوريم خيلى هم مشكل است مال غير شبهه ناك و اين دعاها كه مستجاب نمى‏شود براى همين است و اين اولاد ما مخصوصا اين اولاد آخوندها خيلى بايد خوب باشند در كتاب و قرآن بزرگ شده تو عفت و غيرت بزرگ شده امّا مى‏بينيم بعضى از ما طلبه‏ها اولادهاى خوبى تحويل جامعه نمى‏دهيم و در روايات هم مى‏بينيم اين اولاد ما مثل اولاد آن كاسب و تاجر و همه آنها هم بخاطر اينكه روايت مى‏فرمايد غذاى شبهه‏ناك نمى‏تواند فرزند خوب تحويل اجتماع بدهد. و مى‏بينيم كه اصلاً درس نمى‏خواند يك كسى كه اصلاً مربوط به طلبگى نيست مى‏آيد و از امكانات استفاده مى‏كند و طلبه هم به او مى‏گويند و بچه هم درست مى‏كنند. اينهم كار توزيعى كه به درد ما نمى‏خورد و ما بايد طلبه باشيم نه كاسب ما طلبه بايد طلبه باشيم نه زارع و نه كاسب البته يك موقع در ايام تعطيلى يك طلبه‏اى برود شهرش آنجا كمك پدر بكند و زراعت كند و معلوم است كه اين خيلى خوب است امّا اگر بخواهد درسش را روى توليد بگذارد مسلم حرام است و از امكانات طلبگى نمى‏تواند استفاده بكند و مسلم ما طلبه‏ها بايد خوب درس بخوانيم در حالى كه خود من از اولى كه وارد طلبگى شدم تاكنون كه وارد طلبگى شدم از سهم امام هيچ استفاده نمى‏كنم و نخواهم كرد من براى طلبه محصل و متدين سهم امام را حلال‏ترين چيزها مى‏دانم اگر راستى يك كسى طلبه باشد محصل متدين اسمش در طومار امام زمان مسلم حلال‏ترين چيزها براى اين سهم امام است استاد بزرگوار ما مرحوم حضرت آيت‏ا... بروجردى ايشان خيلى دقيق بودند در مورد اين سهم امام ايشان بعضى اوقات مى‏فرمودند واللّه‏ من در مدت عمرم يك شاهى از سهم امام و يا سهم سادات نه خودم مصرف كردم و نه بچه‏هايم و انصافا دقيق بودند. مرادم اينجاست ايشان مى‏فرمايند سهم امام بايد مصرف كرد در جائى كه امام زمان كاملاً راضى باشد و اين يك بحث فقهى است كه بايد معلوم بشود كجا خرج بشود و هر كسى چيزى گفته است و من جمله آقاى بروجردى مى‏فرمودند كه بايد بدانيم امام زمان راضى هستند و ايشان اينرا مى‏گفتند كه تقويت حوزه پول دادن به طلبه متدين محصل قطعا حلال‏ترين چيزها است و قطعا مورد رضايت امام زمان است و من هم عقيده‏ام همين است هم راجع به آنكه مى‏دهد و آنكه مصرف مى‏كند اگر كسى راستى طلبه باشد متدين باشد مرضى امام زمان باشد اين حلال‏ترين چيزها برايش سهم امام است لذا ما نه كار توليدى بايد داشته باشيم نه كار توزيعى ما بايد خوب درس بخوانيم اگر بخواهيم كار توليدى داشته باشد فقه و اصول را خوب بخواند و اگر يك مقدار وقت اضافه داشته باشد بايد آن را خرج تفسير كند بايد صرف روايات اهل بيت شود بايد صرف معارف اسلامى بشود و بايد صرف علومى كه مورد نياز مردم است مثل اقتصاد، جامعه‏شناسى و فلسفه بشود.

اما قسم چهارم كار خدماتى اين كار خدماتى مربوط به ما طلبه‏ها هم هست يعنى ادارى در اداره و طلبه در اجتماع و همه و همه راجع به يك ديگر يعنى برآوردن حاجات ديگران باز كردن گره ازكار ديگران اين كار خدماتى بيشتر از كار فرهنگى روى آن سفارش شده است و بعضى اوقات يك رواياتى است كه انصافا محيرالعقول است و امّا از آن طرف مى‏بينيم كه صحيح سند است مرحوم كلينى رضوان الله تعالى عليه در جلد دوّم از اصول كافى بيش از 500 روايت راجع به اين امور خدماتى آورده است از جمله روايات اين است اگر كسى گره‏اى از كار كسى باز كند مثل ما يك مسئله بگوئيم و يك گره از كار كسى باز كنيم يك كسى را خوشحال كنيم دل يك كسى را بدست آوريم برود در اداره فورا كارش را انجام بدهند كاغذ بازى نباشد گره روى گره بناشد و بالاخره فورا كارش انجام شود را «قضاء حاجت المومن» روايت مى‏گويد اگر كسى چنين كرد ثواب بيست حج و بيست عمره دارد و خيلى هم عجيب است آنهم مقبول مسلم 99 درصد آنان حجشان قبول نيست ممكن است صحيح باشد امّا يك نفر مقبول بعد امام صادق مى‏فرمايند علاوه بر آن دو ماه هم اعتكاف در خانه خدا. اگر راستى ما طلبه‏ها رنگ بدهيم به منبرمان فقط براى خدا فقط براى اينكه دو تا مسئله بگوئيم و دو تا گره از كار مردم بگشائيم بروند در اجتماع براى گره‏گشائى براى رفع حوائج مردم. اين كار طلبگى كه الان هم مشهور شده به شرطى كه ضرر به درسش نزند اين خيلى ثواب دارد و از آن طرف هم باز براى ما طلبه‏ها هست اين را هم مواظب باشيم كه روايات فراوانى من جمله باز در همين اصول كافى شريف اينكه اگر كسى بتواند گره بگشايد و نگشايد كسى بتواند دل مؤمنى را بدست بياورد امّا نياورد گناه خيلى بزرگى است از جمله روايات كه يك كسى را مى‏آورند در صف محشر كه چشمها فرو رفته از ترس روسياه در پيشانيش نوشته شده «ايسٌ من روح الله» اين را رسوايش مى‏كنند اين خائن به خدا و خائن به رسول‏اللّه‏ است و بعد مى‏گويند اين كسى است كه مى‏توانست گره از كار مردم بگشايد امّا نگشود بى‏تفاوت بود و اين كسى است كه مى‏توانست حاجتى را بر بياور امّا نياورد. پس خطاب مى‏شود اينرا به رو به آتش جهنم بيندازيد و مخصوصا براى اداريها و در اين وضع فعلى انصافا بد است اين كاغذ بازيها اين رفت و آمدها امّا راجع به ما طلبه‏ها هم هست ما راجع به موضوع خيلى بى‏تفاوت هستيم راجع به حوائج مردم راجع به مسئله گفتن براى مردم الان شما عزيزان هيچ كدام زير بار مسئله گفتن نمى‏رويد جامعه زير بار نمى‏رود طلبه كه مسئله مى‏گويد اينرا يك چيزى از خودش مى‏دانند و شما زير بار نمى‏رود طلبه كه مسئله مى‏گويد اينرا يك چيزى از خودش مى‏دانند و شما زير بار نمى‏رويد چون كسر شأن مى‏دانيد در حالى كه مسئله گفتن لازم است و مسئله فهميدن از آن مشكل‏تر امّا بالاخره وضع فعلى ما اينطور شده است آنكه مردم بهش احتياج دارند ما نمى‏گوئيم براى اينكه منبرها بگيرد يك سطر قافيه و به اين طرف و آن طرف زدن و يك شهر و يك تاريخ و امثال اينها و راستى يك مسئله دينى بعد از آن يك مسئله اخلاقى كه مورد احتياج اين جوان است معمولاً به فكر نيستيم و اين معنايش اين است كه به فكر باز شدن گره از اجتماعمان نيستيم همان طور كه آن اداره به فكر بازشدن گره از اجتماعش نيست. و آن كار توليدى هم همين طور معنا ندارد مرگ بر آمريكا بگويد و گندم آمريكا را مصرف كند بالاخره همه ما بايد براى رفع گره از مسلمانها تلاش كنيم از خويشاوندان و... آقا كار ندارد براى تفريح ظرف بشويد يا كهنه بشويد چرا اين كهنه شستن همه براى زنها؟ اين بچه مال ما هم هست پس وقتى كار نداريم مى‏خواهيم تفريح كنيم كمك كردن تفريح خوبى است اين كارها فراوان بوده است استاد بزرگوار ما حضرت امام (قدس‏ره) نقل مى‏كردند از مرحوم حاج شيخ كه مرحوم حاج شيخ فرمودند كه اگر من به جائى رسيدم براى اينكه يك زنى داشتم كور بود و غرغر هم خيلى مى‏كرد امّا من تمام كارهايش را مى‏كردم حتى لگن هم برايش مى‏گذاشتم شبها روى دوشم مى‏گذاشتم و او را بالاى پشت بام مى‏بردم براى خواب و روزها مى‏آوردم توى سردآب و آنجا مى‏خواباندم. اين را مى‏گويد زن دارى و ما طلبه‏ها نيستيم نه زير بار مى‏رويم و نه به ديگران مى‏گوئيم و نه خودمان مى‏كنيم.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group