پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 104

تاريخ درس: ۱۳۷۸/۱/۲۴

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

قبل از اينكه وارد بحث بشويم اين مصيبت بزرگ يعنى شعادت سردار عزيزمان سردار كم نظيرمان مرحوم شهيد سپهبد صياد شيرازى را به همه شما تسليت عرض مى‏نمايم و از طرف شما اين شهادت را اين مصيبت بزرگ را به ساحت مقدس حضرت ولى عصر و مقام معظم رهبرى تسليت مى‏گويم و چون من مى‏دانم كه ايشان الان پيش خدا هستند از پروردگار عالم مى‏خواهم از طرف شما مى‏خواهم يك نظر لطفى به همه شما عنايت بفرمايد و اين دهه محرم و اين دو ماه محرم و صفر را توفيق عزادارى، عزادارى به معنى عام يعنى بكاء شركت در مجالس و رفتن منبر توفيق عزادارى به معنى عام را اين دو ماهه به همه ما عنايت بفرمايند. اين مرحوم خيلى بالا بود من وقتى در قم بودم ايشان ماهى يك مرتبه با يك نظام خاصى مى‏آمدند پيش من و در يك گزارش ماهانه گزارش سياسى به من مى‏دادند بعد هم يك دستور اخلاقى در حدود بيست دقيقه كمتر بيشتر يك بحث اخلاقى از من مى‏گرفتند و مى‏رفتند و انصافا در حالى كه من با غالب ايشان تماس داشتم از اول انقلاب تا الان نظير ايشان را كم ديدم از جهاتى اگر نگويم بى نظير، نظير ايشان را كم ديدم يك چيزى كه همه ما بايد به آن توجه داشته باشيم و من هم تقاضا دارم كه به اين توجه داشته باشيد اين است كه اگر كار شد براى خدا يك قدرى بالاتر دل شد براى خدا يك قدرى بالاتر خودش شد مال خدا اين كارش حتى خوابش روشش، منشش حتى مردنش اين براى اسلام نفع دار مى‏شود دليلش خيلى از جمله مرگ صياد شيرازى دو سال استكبار جهانى بافت خيلى كار كرد عليه رهبرى عليه اين نظام عليه سپاه خيلى كار كرد با تهاجم فرهنگى چه كار كرد يك تشييع جنازه صياد شيرازى همه را خنثى كرد اين مرگ صياد شيرازى اين تشييع جنازه اين بوسيدن مقام معظم رهبرى جنازه ايشان را اين كارها تمام توطئه‏ها خنثى شد و صياد شيرازى صد سال اين نظام را برد جلو و نظيرش را ما زياد داريم چرا؟ چرا چنين شد براى اينكه صياد شيازى علاوه بر اينكه افعالش بود براى خدا دلش بود مال خدا خودش بود مال خدا وقتى خودش باشد مال خدا ديگر خواه نا خواه مرگش ترويج دين مى‏شود و بسيارى از بزرگان هم گفته‏اند مرگ صياد شيرازى از الطاف خفيه خدا مصيبت خيلى بزرگ بود براى همه راستى مصيبت بزرگ بود از الطاف خفيه خدا، يعنى موجب ترويج ارتش سپاه نه ترويج اين نظام ترويج رهبرى و نظيرش را در اين حدود بيست سال زياد ديديم يك چيزى كه همه بايد توجه كنيم اين است كه اين نظام تا اينجا كه آمده با خرق عادت هم آمده است هيچ دشمن يا دوستى نمى‏تواند تفسير طبيعى برايش بكند هيچ دوست و دشمنى از همان 15 خرداد، حضرت امام به من گفتند كه اگر يك ساعت ديگر نيامده بودند در سلول را باز كنند من مرده بودم و آن وقت كشتن حضرت امام كارى نداشت براى اينها؟ كى نگذاشت؟ خدا. بعد هم تا رسيد به57 كى گفت به حضرت امام بگو به مردم بريزند در خيابانها؟ اينها بعد از اطلاعات به دست آوردند كه تصميم داشتند با آن كارى كه داشتند بريزند و آن مدرسه علوى را بگيرند و بالاخره كودتا و تمام بشود قضيه به حساب طبيعى هم تمام مى‏شد قضيه كى نگذاشت؟ خدا. بعدش پيروز شد اين قضيه طبس قضيه ساده‏اى حساب نكنيد كى نگذاشت؟ لشكر خدا يعنى شما مى‏توانيد اين قضيه را غير از قضيه اصحاب فيل بدانيد بلكه مهمتر از اصحاب فيل باز آنها شعور داشتند پرستوها و نابود كردند اصحاب فيل را و اصحاب فيل خيلى بالاتر لشكر امريكا از لشكر خدا خيلى پايين‏تر شن‏ها اين توطئه خنثى شد اين كودتاى نوژه استكبار جهانى رويش حساب كرده بودند و خيلى مهم بود دو دو تا، چهار تا بود كه كودتاى نوژه همه چيز را تمام مى‏كند چى مى‏كند يك تهور يك نظامى كه در جريان بود وقتى كه زودتر خوابيد تا صبح زود پا بشود و رئيس را سوار بكند و برود آنجايى كه كودتا بكنند اين به ذهنش آمد كه مى‏خواهيم حضرت امام را بكشيم نمى‏شود كه چكار كنم خوابش نبرد همان نصف شب به مادرش گفت مى‏خواهند كودتا كنند مادرش همان نصف شب خبر كرد بالاخره صبح كودتا خنثى شد همين طور اين جنگ هشت ساله همه مى‏دانيد دنيا يك طرف امريكا كه فقط نبود اين يك سگ زنجيرى بود مى‏گفت شش روزه مى‏رسند به تهران خيال نكنيد حرف ديوانگى بود واقعا برنامه ريزى شده بود شش روزه يك كودتا فتح ايران و نابودى اين نظام شش روزه كار رسيد به اينجا كه صياد شيرازى‏ها با چوب و چماق قبل صبحانه يك صيدى مى‏كردند. يك گردان از بين مى‏رفت و بعد بر مى‏گشتند و مى‏آمدند صبحانه يا اينكه نه، با كلمه اللّه‏ اكبر يك لشكر را فرار مى‏دادند چه كردند چى شد راستى چه جور با اللّه‏ اكبر با رمز يا زهرا لشكر فرار بكند آن هم لشكر تا دندان مسلح با اسلحه‏هاى مجهز آن پولهاى قارونهاى خليج فارس دنيا با اينها بود شما نه امكانات داشتيد نه نيرو داشتيد اين سپاهيها هيچ كدام تخصص نديده بودند هيچ چيز نه ارتش داشتيد فقط همين عوام‏ها البته عموم مردم با اين عمامه‏ها اينها نبود اينها حسب ظاهر بود خدا وقتى باشد خرق عادت مى‏شود تا الان آمده يك جا را كه در بن بست واقع بشود نمى‏توانيد با جريان طبيعى درستش بكنيد جريان طبيعى اقتضا مى‏كرد نابودى را اصلاً شماها به جاى اينكه بى تفاوت باشيد العياذ باللّه‏ كينه داشته باشيد بعضى حال دعا كردن به حضرت امام را نداشته باشيم به جاى اين برويد يك كتاب بنويسيد همه تان يك كتاب براى اينكه خرق عادت ما را آورده تا اينجا و اين چرا؟ خلوص اين روايت «من اخلص للّه‏ اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمه من قلبه الى لسانه» گاهى انسان اعمالش مال خدا است اين رتبه اوّل كسى نماز مى‏خواند بايد چنين باشد كسى جبهه مى‏رود بايد چنين باشد و الا اعمالش باطل است، تظاهر است ريا است اعمالش مال خدا استگاهى دلش مال خدا است يعنى مثل خيلى از شماها مى‏رسد به آنجا كه هيچچيزى هيچ كس در دل نيست جز خدا امّا يك وقت مى‏رسد به آنجا مى‏شود عبد صالح مى‏شود خودش مال خدا من اخلص للّه‏ اين است يعنى خودش مال خدا اين صياد شيرازى خودش مال خدا بود اين را شما الان از من مى‏شنويد و من در مدت ده سال خود مى‏ديدم خودش مال خدا من چهل سال با حضرت امام(قدس سره) تماس داشتم من سنه 28 كه رفتم قم سطح من تمام شده بود و من البته لوس بازى در آوردم من تنها رفتم منزل حضرت امام و عصرى بود راهم دادند رفتم توى كتابخانه، كتابخانه نبود چند كتاب روى طاقچه بود بهش مى‏گفتند كتابخانه يك عمامه كوچكى سرشان پيچيده بودند و يك قباى معمولى پشت يك ميز نشسته بودند و مطالعه مى‏كردند من به ايشان گفتم كه آقا من اصفهانى هستم از اصفهان آمده‏ام قم براى درس و من به عشق درس شما آمدم و اين درس شما را چون از رفقا شنيدم بعضى اوقات ديده‏ام به عشق درس شما آمدم امّا اينكه يك چيز بالاتر از اين مى‏خواهم و اينكه من خيلى علاقه به اين چيزها دارم ميخواهم دست شما روى سر من باشد خيلى توقع بيجا بود ايشان تبسم كردند آرى هم نگفتند فقط تبسم كردند و چهل سال دست عنايت امام روى سر من بود من خيلى جلسات خصوصى، عمومى، فقهى، اصولى، نامه‏اى، واسطه‏اى، بى واسطه‏اى با ايشان داشتم و در اين چهل سال به غير از خلوص من از ايشان چيزى نديدم «اللهم قد بلغت» من شاهد مى‏گيرم خدا را بغير از خلوص يعنى اگر درس مى‏گفت براى خدا اگر حرف مى‏زد براى خدا اگر زندگى شخصى داشت يك زندگى فوق العاده ساده‏اى داشت حضرت امام از وقتيكه من ايشان را ديدم تا وقتيكه رحلت فرمودند از همه ما طلبه‏ها زندگى ايشان ساده‏تر بود همين اواخر كه يك سال بعد از دنيا رفتند پاسدارشان به من مى‏گفتند كه حاج خانم مهمان داشتند به من گفتند برو ميوه بگير من رفتم شيرينى گرفتم دو قسمت ميوه برگشتم اتفاقا امام داشتند در وسط حياط قدم مى‏زدند، ديدند، يك نگاه تندى كردند گفت اتفاقا حاج خانم آمد اين ميوه‏ها را گرفت چون با يك آهى گفتند كه حاج خانم روز قيامت هست مى‏توانى جواب اينها را بدهى دو قسمت ميوه يك قسمت شيرينى براى چه گفت او جواب نداد رفت آنچه من از حضرت امام ديدم راستى اينجور زندگى از ما ساده‏تر خيلى ساده‏تر خيلى، آقاى قرهى مى‏گفت من وقتى نامه مى‏نوشتم خدمت حضرت امام از بيرونى به اندرونى توى كاغذ باطله مى‏نوشتم كاغذى كه آن طرفش نوشته بود يك روز كاغذ نبود يك كاغذ سفيد بدرد بخور نوشتم و دادم توى اندرون ايشان پشت نامه نوشته بودند چيزى را كه در كاغذ باطله بتوان نوشت نبايد در كاغذ سفيد نوشت يعنى حاضر نبودند يك كاغذ ولو اينطرفش خيلى حرف در آن بوده از مُقسّم ايشان از كسى كه خود زاهد است از كسى كه خود مورد اطمينان نظر امام است امّا اعتراض مى‏كند و همه ما كه با حضرت امام رفت و آمد داشتيم اين برايمان از روز هم روشنتر بود كه حضرت امام انقلابش براى خاطر خدا بود پيروزى‏اش براى خاطر خدا بود يعنى خدا پيروز كرد خلوص حضرت امام و بالاخره تا اينجا هم خلوص حضرت امام دارد كار مى‏كند چون خود بود براى خدا ديگر خواه ناخواه كارى كرد كه از زمان صدر اسلام تا كنون نبوده حالا ما قدرش را نمى‏دانيم امّا ديگران كه خارج از ايران هستند قدرش را مى‏دانند از همه چيز كه بگذريم اين استقلال كه الان حضرت امام به ما داده يادتان نيست خيلى هاتان يادتان هست شنيديد كه مثلاً حضرت امام را به تركيه بردند و تصميم داشتند نابود بكنند به خاطر اين بود كه امريكا مى‏گفت كه بايد همه ايران نوكر سرسخت من بلكه جان او دست من باشد من مال ايران را مى‏برم كم هم هست همه ايران حتى شاه نوكر من است باز هم كم است ششميليون بشكه نفت به من مى‏دهند به خاطر اينكه من به او بگويم نوكرم هستى باز هم كم است من بايد اين باشم قانون وضع كنيد در مجلس اينكه اگر يك نفر از امريكا يك مسئول يك مرجع تقليد را بكشد هيچ طورى نيست و امّا اگر به قول حضرت امام همان مرجع تقليد يك سگ امريكايى را بكشد بايد برود محاكمه بشود توى امريكائيها بايد رئيس دادگاه امريكايى‏ها باشد اين قانون را مى‏خواستند وضع كنند حضرت امام نگذاشتند حالا اين استقلال ما يك امريكايى اينجا نمى‏تواند حرف بزند يك خارجى روى حوزه ما دادگاه نه بالاتر از اين روى ارتش ما روى سپاه ما نمى‏تواند حرف بزند اين استقلال بدرد نمى‏خورد! و خيلى كارها حالا بله يك كارهاى بيجا هم ضد انقلاب‏ها كردند ضد روحانيون كردند يك آخوندهاى نا اهلى هم آمدند خيلى كارها كردند مگر اين مى‏شود نباشد اميرالمؤمنين استاندارش در يك شب چندين هزار نفر را بعد از اميرالمؤمنين در كوفه كشت اين استاندار اميرالمؤمنين بود قاضى شريح فتوى به قتل امام حسين عليه‏السلام داد حضرت مسلم را به كشتن داد بعد هم همين قضيه كربلا را همين شريح قاضى به وجود آورد و پنج سال قاضى اميرالمؤمنين چكار بكند اميرالمؤمنين چاره نداشت اين قضيه داريو تلويزيون را همين دفعه من به مقام معظم رهبرى مى‏گفتم كه حرام است فيلمهاى شهوت‏انگيز دارد اينها فيلمهاى مفسده‏انگيز دارد ايشان گفتند كه نمى‏شود نمى‏توانم و بعد ايشان عصبانى شدند عصبانى به اين معنا اين جورى به من گفتند آقا همه را به من مى‏گويى خودت بگو به مراجع بگو مراجع بگويند من هم مرتب دارم مى‏گويم نمى‏كنند نمى‏توانند يك شهرك است حرف من را نمى‏شنوند بعد يك مثال هم زدند و گفتند كه من رفتم يك بار توى همين تلويزيون اين ضد نظام بوده ضد من بوده سلام نكرد به يك قدرى ايستادم آنجا دلداريش دادم تملقش كردم و رفتم امّا يك مگس آمده بود نشسته بود روى دماغ من و من او را پراندم بعد شب ديدم كه يازده مرتبه دستم به طرف صورتم مى‏رود و آن حركت تكرار مى‏شود و من را مسخره كرد در تلويزيون اگر اين را بردارم آن را چه كار كنم آن را بردارم اين را چه كار كنم گفتند نمى‏شود امّا بايد گفت من مى‏گويم تو بگو مراجع بگويند لذا خيال نكنيد همه تقصير ايشان است همه مراجع تقصير دارند خود من تقصير دارم مسئولين تقصير دارند همه بايد بگوييم اين سكوت ما است كه الان ما را رسانده به اينجا كه خيابانهاى اصفهان بدتر از خيابانهاى اروپا بشود تقصير خود شما آخوندها است در اين دهه بايد بگوئيم بايد داد بزنيم فرياد بكنيم اينجا اصفهان است اروپا كه نيست حالا بگوئيم مقام معظم رهبرى بيچاره چه كار كنند اينجا مراد حرف است گوش كنيد هفته بعد از راديو تلويزيون آمدند پيش من گفتند ما رفتيم كار داشتيم پيش مقام معظم رهبرى ايشان گفتند آقاى مظاهرى از دست شما گله دارد بايد ايشان را راضى كنيد آنها هم خيال نمى‏كردند كه من چه گله‏اى دارم دسته جمعى آمدند پيش من توى دفتر يك ساعت داغ با اينها صحبت كردم كه اينها حرام است فيلمهاى شهوت‏انگيز دارد يك موقع مى‏گفتيم با تنّزه رهبرى نمى‏سازد با تنّزه جمهورى اسلامى نمى‏سازد حساب اين نيست الان فيلمهاى شهوت‏انگيز دارد حرام است فيلمهاى مفسده‏انگيز دارد حرام است غنا دارد حرام است يك كارهاى لغو و بيهوده دارد با تنّزه جمهورى اسلامى جور در نمى‏آيد از دست ما آخوندها گرفتيد حضرت امام در زمان طاغوت مى‏گفتند راديو تلويزيون را در شبانه روز دو ساعت به دست ما بدهيد حالا همه را داديم به شما آن دو ساعت زمان طاغوت را هم به ما نمى‏دهيد و راديو تلويزيون را بدهيد به ما حق داريم روى راديو و تلويزيون گفتيم و بعد هم قول دادند اين فيلم‏ها تمام بشود اگر بدتر نشد بهتر نشد نرويد روى رهبرى اين شيطان است نرويد روى حضرت امام اين شيطان است حضرت امام يك پارچه خلوص هستند من چهل سال پيش ايشان بودم گناه من از ايشان نديدم صغيره، كبيره چهل سال حتى غيبتهاى سياسى ما بارها در جلسه وقتى به غيبتهاى سياسى كه مى‏رسيديم ايشان گوش مى‏دادندناگهان يك چيزى كه خارج از اين بود كه وجود و عدمش مساوى بود با اين غيبت مى‏شد جلوى حرف را مى‏گرفت و مى‏گفت اينكه كارى به حرف ما ندارد كه شما غيبت مى‏كنيد حاضر نبود غيبت سياسى زائد آنكه لازم است بكند حال ما العياذ باللّه‏ روى منبر سرزنش بكنند حضرت امام را با اين روزنامه‏ها چه فرقى مى‏كند تو آخوندى كه پايت لب گور است تو بدترى، آن روزنامه از امريكا سرچشمه مى‏گيرى كارت رسيده به اينجا كه روى منبر سرزنش مى‏كنى حضرت امام را اين نظام را اين نظامى را كه يك عمرى صياد شيرازى‏ها روى آن زحمت كشيدند صد هزار شهيد، معلول، اسير اين مردم دادند البته مردم حزب اللّه‏ اين بسيجى‏ها يعنى ثلث مردم هميشه اين طور بوده اين نظام روى ثلث مردم بوده است زمان پيغمبر هم همين است تا وقتى هم كه حضرت بيايند همين است مستضعف يعنى ثلث مردم آنهايى كه بار جامعه روى دوششان است توقعى هم دارند ششصد هزار كشته اينها دادند حالا تو حق دارى جلوى اين شش صد هزار نفر بروى منبر تعيير از نظام بكنيد بعد هم از نفهميدگى يك فيلم ديدى اين را بگذارى گردن مقام معظم رهبرى يا حضرت امام و بعد هم خرابش بكنيد اينها گناه است ناشكرى است و ناشكرى‏ها به جاهاى بدى مى‏رسد اين كسانى كه
مسئول هستند دارند طرفدارى از نظام مى‏كنند همين آقاى صياد شيرازى اين جمله‏اى كه آقاى فيروز آبادى از ايشان نقل كردند نوشته بودند كه بالاترين نعمت براى من همين كه در خط ولايت فقيه هستم و بالاترين نعمت براى من اينكه يك بسيجى هستم زيرا بسيجى موجب سعادت مردم سعادت اين نظام است. روى اين حرفها بايد فكر كنيد طلبه‏اى كه اصلاً سواد ندارد نمى‏داند خمينى را چه شكلى مى‏نويسند خ يعنى چه ميم يعنى چه روى منبر عليه حضرت امام صحبت بكند خيلى بى انصافى مى‏خواهد خيلى نفهميدگى مى‏خواهد و نكنيد سكوتش هم حرام است امسال سال حضرت امام است و اين سال را ما طلبه‏ها بايد زنده كنيم الهامى بود از طرف مقام معظم رهبرى همان موقع كه ايشان مشهد بودند من ايشان فاكس زدم و به ايشان گفتم آقا اين الهام بود هم صحبت پيام نوزوى هم صحبت در صحن مطهرشان هم پيام حجشان انصافا الهامى بود به ايشان گفتم اين مصداق اين «من اخلص للّه‏» است بعد به ايشان گفتم ما بايد اين فرمايش شما را اين درختان ميوه دار، شاخه دار كنيم و از ميوه او مردم استفاده كنند. ما طلبه‏ها واجب است لازم است كه دست از اين جناح بندى، اختلاف‏ها، اين جناح بندى‏ها ضد صياد شيرازى را منافقين دارند مى‏كنند اين جناح بندى‏ها اين اختلافها اين به اسم ولايت عليه ولايت، نظام صحبت كردن كار شيطان است اينها نفاق است اينها استكبار جهانى است البته حالا استكبار جهانى بى واسطه نمى‏تواند با واسطه گاهى يك واسطه مى‏خورد پول مى‏دهد ميليارد در روزنامه‏اش مى‏نويسد گاهى هم نه به تو بدبخت كه پول هم نمى‏دهند با واسطه تو را ضد ولايت مى‏كند عليه ولايت روى منبر صحبت مى‏كنى اين ديگه «خسر الدنيا و الاخره ذلك هو الخسران المبين» [1] يك وقت ميليارد مى‏گيرد عليه امام صحبت بكند باز هم چيزى هست امّا يك وقت آن بانى يك ميليون خرج مى‏كند، دو ميليون خرج مى‏كند دو روز روضه مى‏گيرد امّا نوبت تو كه مى‏رسد يك چك مى‏دهد ده هزار تومان براى شش ماه ديگر آن وقت روى اين آقا تعريف مى‏كنيد فكر كنيد اين آقا را مى‏كنيد براى اينكه بانى است امّا وقتى مى‏رسد به حضرت امام كه اين قدر خدمت به عمامه تو كرده انتقاد مى‏كنيد به حق حضرت امام نه به حق حضرت ولى عصر اگر حضرت امام نبود الان تشيع نبود اينها تصميم گرفتند و الان گزارشها بخش نامه‏ها الان موجود است توى اطلاعات آن افرادى كه قبول نمى‏كنند حرف من را بيايند ببينند بخش نامه‏ها را گزارشها را تصويب‏ها را تصميم گرفتند تشيع را بردارند كى نگذاشت حضرت امام حال اين طلبه‏ها نفهميدگى آن هم به عنوان ولايت به عنوان امام زمان به عنوان منبر بخواهد نظام بكوبد مقام معظم رهبرى بكوبد يك كدام پيدا نمى‏كنيد كه بگويد زندگى مقام معظم رهبرى بهتر از زندگى من است يك كدام از شما در جايى كه زندگى براى شما خيلى مشكل است مى‏دانم امّا يك نفر پيدا بشود و بگويد زندگى مقام معظم رهبرى از نظر خانوادگى از زندگى من بهتر است مقام معظم رهبرى يك شاهى از سهم امام مصرف نكرده و الان هم نمى‏كند اگر يك نذرى چيزى بدهند مى‏خورد و الا بارها شده كه پنجاه هزار تومان براى ماهش از آقاى محمدى گلپايگانى قرض مى‏كند تا اينكه وقتى برسد اين قرض را بدهد به آقاى محمدى گلپايگانى و اين آقا اين زندگيش است يك زندگى طلبگى كه حضرت امام همين بود ايشان همين است شماها همين طلبه‏ها هميشه همين بوده‏ايم ما طلبه‏ها هر چى پولدار هم بشويم حالا اين شيخ انصارى خيلى پولدار بود برادرش گرسنه بود مادرش هى آمد و گفت كه پول بده به برادرت كليد صندوق را داد و گفت برو هر چى مى‏خواهى بردارد من كه نمى‏توانم جواب بدهم صندوق پر از پول بود امّا خودش پدر من مى‏گفت كه من خدمت مرحوم آقاى صدر بودم حاج سيد اسماعيل صدر مرجع تقليد بالاى نجف پدر من مى‏گفت خدمت ايشان بودم گفت جواد نهار من را بياور گفت يك دانه نان خرما كه هسته خرما و يك مقدار ماست گاوميش براى ايشان آوردند. ايشان خوردند اتفاقا يك كسى كه بنا بود پول بگيرد آمد رفتند صندوق درش را باز كردند ديدند پر از اشرفى آن وقتها مى‏دانيد كه سكه يا نقره بود يا طلا حالا مى‏تواند تصرف بكند نه امانت است مگر مى‏شود مال مردم را تصرف كرد قسمت است اينكه بعضى اوقات طلبه‏ها از يك مرجع تقليد بيش از آنچه به ديگران مى‏دهد توقع دارند اين توقع بيجاست يك كسى از من يك ميليون بخواهد حق هم داشته باشد استحقاق هم داشته باشد و من به هر كدام از اين طلبه‏ها هزار تومان بدهم يعنى 100 هزار طلبه را بدهم اينكه به يكى نمى‏شود همان كه اميرالمؤمنين مى‏كرد اگر داريم همه مى‏خوريم اگر نداريم هيچ چيز و همه مراجع چنين بودند آن نان و ماست را همه طلبه‏ها داشتند آقاى صدر هم مى‏خورد امّا حالا بيشتر چرا چيزهاى ديگرى مى‏خواستم بگويم ولى حالا بحث كشيده شد اميدوارم مفيد باشد تقاضا دارم مواظب صحبتهاى خود باشيد يك دفعه يك جمله انسان مى‏گويد اين جمله يك شعار مى‏شود در اصفهان شما همين طور شد... كه بعضى از آقايان نفهميدگى كردند يك شعار شد براى بعضى از اين طلبه‏هاى بى سواد و اين شعار را هيچ جورى نمى‏شود از بين برد شعار ضد نظام براى خاطر ولايت و اين مصيبتى است در اين اصفهان بايد رفع بشود آقا اصفهانى‏ها زرنگ هستند اصفهانى‏ها با شعورند اصفهانى‏ها كيس هستند فتن هستند، متدينند و اين زهر مركب بايد رفع بشود يعنى چه به نام ولايت روى منبر جسارت بكنند به اين نظام جسارت بكنند به مقام معظم رهبرى حال دعا كردن به مقام معظم رهبرى نداشته باشد آن مى‏گويد امسال سال حضرت امام بايد حضرت امام را زنده نگه داريم تقدس‏هاى آن را و افكارش را يك كسى يك ساعت صحبت كند بعدا اسم نيارود يك سرزنش هم از حضرت امام داشته باشيد واللّه‏ جهنم است و فكر كنيد روى اين چيزها يكى همين عزاداريهاى سنتى را اهميت بدهيد در اين دهه روضه بخوانيد روضه‏هاى خوب بخوانيد وضع تهاجم فرهنگى است اين غرب الان موفق بوده الان وضع حجاب خيلى بد است‏وضع خيابانها خيلى بد است وضع اداره‏ها خيلى بد است بى كارى، بد حجابى، رشوه كار ما رسيده به اينجا كه براى ما شب چهارشنبه سورى براى من بخش نامه آورده‏اند براى من از اطلاعات از نيروى انتظامى از حفاظت اطلاعات سپاه بيش از ده هزار نفر آن هم خيلى از آنها بى حجاب يعنى بى روسرى در ناژوان 3000 دختر و پسر بى روسرى رقص و پايكوبى زن نامحرم با مرد نا محرم دست داده بعد از آن هم نوارهاى مبتذل آقاى محمدى نيا يعنى رئيس نيروى انتظامى گفت به من كه دستور داده بود هيچ كارى نكنيد من سرهنگ‏ها را فرستادم كه تبليغ كنند نهى از منكر كنند بعد اينها تعجب مى‏كردند چرا ما رفتيم آنجا خوب آزادى است هر كارى كه مى‏خواهيم بكنيم به تو چه برو دنبال كارت برو در نيروى انتظامى بخواب اينها را ما آخوندها بايد حسابى روى آن فكر كنيم به جاى اينكه مقام معظم رهبرى مى‏كوبى ساكت مى‏شوى راجع به حضرت امام اينها را بايد حرف بزنيم آقا بايد حرف بزنيم حرف ما آخوندها كار مى‏كند و از صدر اسلام تا حالا حرف ما يعنى منبر آقا اينكه حضرت امام مى‏گفتند انقلاب ما مرهون اين منبرها مرهون اين عزاداريها حرفهاى ما اين نظام را اينجا آورده است و بايد تبليغ كنيم و از همه شما تقاضا دارم كه براى خاطر خدا تلبيغ كنيد منبر هايتان پر محتوا باشم از بانى نترسيد از ديگران نترسيد مى‏خواهد دعوت كند به حق مى‏خواهد دعوت نكند مى‏خواهد خوشش بيايد مى‏خواهد بدش بيايد شما براى خدا بگوئيد منبر پر محتوا عزادارى پر محتوا ترويج اسلام، ترويج تشيع دين از شما تشكر مى‏كنم.
وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد

 


[1]- سوره حج آيه 11.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group