موضوع درس:
شماره درس: 104
تاريخ درس: ۱۳۷۸/۱/۲۴
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
قبل از اينكه وارد بحث بشويم اين مصيبت بزرگ يعنى شعادت سردار عزيزمان سردار كم نظيرمان مرحوم شهيد سپهبد صياد شيرازى را به همه شما تسليت عرض مىنمايم و از طرف شما اين شهادت را اين مصيبت بزرگ را به ساحت مقدس حضرت ولى عصر و مقام معظم رهبرى تسليت مىگويم و چون من مىدانم كه ايشان الان پيش خدا هستند از پروردگار عالم مىخواهم از طرف شما مىخواهم يك نظر لطفى به همه شما عنايت بفرمايد و اين دهه محرم و اين دو ماه محرم و صفر را توفيق عزادارى، عزادارى به معنى عام يعنى بكاء شركت در مجالس و رفتن منبر توفيق عزادارى به معنى عام را اين دو ماهه به همه ما عنايت بفرمايند. اين مرحوم خيلى بالا بود من وقتى در قم بودم ايشان ماهى يك مرتبه با يك نظام خاصى مىآمدند پيش من و در يك گزارش ماهانه گزارش سياسى به من مىدادند بعد هم يك دستور اخلاقى در حدود بيست دقيقه كمتر بيشتر يك بحث اخلاقى از من مىگرفتند و مىرفتند و انصافا در حالى كه من با غالب ايشان تماس داشتم از اول انقلاب تا الان نظير ايشان را كم ديدم از جهاتى اگر نگويم بى نظير، نظير ايشان را كم ديدم يك چيزى كه همه ما بايد به آن توجه داشته باشيم و من هم تقاضا دارم كه به اين توجه داشته باشيد اين است كه اگر كار شد براى خدا يك قدرى بالاتر دل شد براى خدا يك قدرى بالاتر خودش شد مال خدا اين كارش حتى خوابش روشش، منشش حتى مردنش اين براى اسلام نفع دار مىشود دليلش خيلى از جمله مرگ صياد شيرازى دو سال استكبار جهانى بافت خيلى كار كرد عليه رهبرى عليه اين نظام عليه سپاه خيلى كار كرد با تهاجم فرهنگى چه كار كرد يك تشييع جنازه صياد شيرازى همه را خنثى كرد اين مرگ صياد شيرازى اين تشييع جنازه اين بوسيدن مقام معظم رهبرى جنازه ايشان را اين كارها تمام توطئهها خنثى شد و صياد شيرازى صد سال اين نظام را برد جلو و نظيرش را ما زياد داريم چرا؟ چرا چنين شد براى اينكه صياد شيازى علاوه بر اينكه افعالش بود براى خدا دلش بود مال خدا خودش بود مال خدا وقتى خودش باشد مال خدا ديگر خواه نا خواه مرگش ترويج دين مىشود و بسيارى از بزرگان هم گفتهاند مرگ صياد شيرازى از الطاف خفيه خدا مصيبت خيلى بزرگ بود براى همه راستى مصيبت بزرگ بود از الطاف خفيه خدا، يعنى موجب ترويج ارتش سپاه نه ترويج اين نظام ترويج رهبرى و نظيرش را در اين حدود بيست سال زياد ديديم يك چيزى كه همه بايد توجه كنيم اين است كه اين نظام تا اينجا كه آمده با خرق عادت هم آمده است هيچ دشمن يا دوستى نمىتواند تفسير طبيعى برايش بكند هيچ دوست و دشمنى از همان 15 خرداد، حضرت امام به من گفتند كه اگر يك ساعت ديگر نيامده بودند در سلول را باز كنند من مرده بودم و آن وقت كشتن حضرت امام كارى نداشت براى اينها؟ كى نگذاشت؟ خدا. بعد هم تا رسيد به57 كى گفت به حضرت امام بگو به مردم بريزند در خيابانها؟ اينها بعد از اطلاعات به دست آوردند كه تصميم داشتند با آن كارى كه داشتند بريزند و آن مدرسه علوى را بگيرند و بالاخره كودتا و تمام بشود قضيه به حساب طبيعى هم تمام مىشد قضيه كى نگذاشت؟ خدا. بعدش پيروز شد اين قضيه طبس قضيه سادهاى حساب نكنيد كى نگذاشت؟ لشكر خدا يعنى شما مىتوانيد اين قضيه را غير از قضيه اصحاب فيل بدانيد بلكه مهمتر از اصحاب فيل باز آنها شعور داشتند پرستوها و نابود كردند اصحاب فيل را و اصحاب فيل خيلى بالاتر لشكر امريكا از لشكر خدا خيلى پايينتر شنها اين توطئه خنثى شد اين كودتاى نوژه استكبار جهانى رويش حساب كرده بودند و خيلى مهم بود دو دو تا، چهار تا بود كه كودتاى نوژه همه چيز را تمام مىكند چى مىكند يك تهور يك نظامى كه در جريان بود وقتى كه زودتر خوابيد تا صبح زود پا بشود و رئيس را سوار بكند و برود آنجايى كه كودتا بكنند اين به ذهنش آمد كه مىخواهيم حضرت امام را بكشيم نمىشود كه چكار كنم خوابش نبرد همان نصف شب به مادرش گفت مىخواهند كودتا كنند مادرش همان نصف شب خبر كرد بالاخره صبح كودتا خنثى شد همين طور اين جنگ هشت ساله همه مىدانيد دنيا يك طرف امريكا كه فقط نبود اين يك سگ زنجيرى بود مىگفت شش روزه مىرسند به تهران خيال نكنيد حرف ديوانگى بود واقعا برنامه ريزى شده بود شش روزه يك كودتا فتح ايران و نابودى اين نظام شش روزه كار رسيد به اينجا كه صياد شيرازىها با چوب و چماق قبل صبحانه يك صيدى مىكردند. يك گردان از بين مىرفت و بعد بر مىگشتند و مىآمدند صبحانه يا اينكه نه، با كلمه اللّه اكبر يك لشكر را فرار مىدادند چه كردند چى شد راستى چه جور با اللّه اكبر با رمز يا زهرا لشكر فرار بكند آن هم لشكر تا دندان مسلح با اسلحههاى مجهز آن پولهاى قارونهاى خليج فارس دنيا با اينها بود شما نه امكانات داشتيد نه نيرو داشتيد اين سپاهيها هيچ كدام تخصص نديده بودند هيچ چيز نه ارتش داشتيد فقط همين عوامها البته عموم مردم با اين عمامهها اينها نبود اينها حسب ظاهر بود خدا وقتى باشد خرق عادت مىشود تا الان آمده يك جا را كه در بن بست واقع بشود نمىتوانيد با جريان طبيعى درستش بكنيد جريان طبيعى اقتضا مىكرد نابودى را اصلاً شماها به جاى اينكه بى تفاوت باشيد العياذ باللّه كينه داشته باشيد بعضى حال دعا كردن به حضرت امام را نداشته باشيم به جاى اين برويد يك كتاب بنويسيد همه تان يك كتاب براى اينكه خرق عادت ما را آورده تا اينجا و اين چرا؟ خلوص اين روايت «من اخلص للّه اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمه من قلبه الى لسانه» گاهى انسان اعمالش مال خدا است اين رتبه اوّل كسى نماز مىخواند بايد چنين باشد كسى جبهه مىرود بايد چنين باشد و الا اعمالش باطل است، تظاهر است ريا است اعمالش مال خدا استگاهى دلش مال خدا است يعنى مثل خيلى از شماها مىرسد به آنجا كه هيچچيزى هيچ كس در دل نيست جز خدا امّا يك وقت مىرسد به آنجا مىشود عبد صالح مىشود خودش مال خدا من اخلص للّه اين است يعنى خودش مال خدا اين صياد شيرازى خودش مال خدا بود اين را شما الان از من مىشنويد و من در مدت ده سال خود مىديدم خودش مال خدا من چهل سال با حضرت امام(قدس سره) تماس داشتم من سنه 28 كه رفتم قم سطح من تمام شده بود و من البته لوس بازى در آوردم من تنها رفتم منزل حضرت امام و عصرى بود راهم دادند رفتم توى كتابخانه، كتابخانه نبود چند كتاب روى طاقچه بود بهش مىگفتند كتابخانه يك عمامه كوچكى سرشان پيچيده بودند و يك قباى معمولى پشت يك ميز نشسته بودند و مطالعه مىكردند من به ايشان گفتم كه آقا من اصفهانى هستم از اصفهان آمدهام قم براى درس و من به عشق درس شما آمدم و اين درس شما را چون از رفقا شنيدم بعضى اوقات ديدهام به عشق درس شما آمدم امّا اينكه يك چيز بالاتر از اين مىخواهم و اينكه من خيلى علاقه به اين چيزها دارم ميخواهم دست شما روى سر من باشد خيلى توقع بيجا بود ايشان تبسم كردند آرى هم نگفتند فقط تبسم كردند و چهل سال دست عنايت امام روى سر من بود من خيلى جلسات خصوصى، عمومى، فقهى، اصولى، نامهاى، واسطهاى، بى واسطهاى با ايشان داشتم و در اين چهل سال به غير از خلوص من از ايشان چيزى نديدم «اللهم قد بلغت» من شاهد مىگيرم خدا را بغير از خلوص يعنى اگر درس مىگفت براى خدا اگر حرف مىزد براى خدا اگر زندگى شخصى داشت يك زندگى فوق العاده سادهاى داشت حضرت امام از وقتيكه من ايشان را ديدم تا وقتيكه رحلت فرمودند از همه ما طلبهها زندگى ايشان سادهتر بود همين اواخر كه يك سال بعد از دنيا رفتند پاسدارشان به من مىگفتند كه حاج خانم مهمان داشتند به من گفتند برو ميوه بگير من رفتم شيرينى گرفتم دو قسمت ميوه برگشتم اتفاقا امام داشتند در وسط حياط قدم مىزدند، ديدند، يك نگاه تندى كردند گفت اتفاقا حاج خانم آمد اين ميوهها را گرفت چون با يك آهى گفتند كه حاج خانم روز قيامت هست مىتوانى جواب اينها را بدهى دو قسمت ميوه يك قسمت شيرينى براى چه گفت او جواب نداد رفت آنچه من از حضرت امام ديدم راستى اينجور زندگى از ما سادهتر خيلى سادهتر خيلى، آقاى قرهى مىگفت من وقتى نامه مىنوشتم خدمت حضرت امام از بيرونى به اندرونى توى كاغذ باطله مىنوشتم كاغذى كه آن طرفش نوشته بود يك روز كاغذ نبود يك كاغذ سفيد بدرد بخور نوشتم و دادم توى اندرون ايشان پشت نامه نوشته بودند چيزى را كه در كاغذ باطله بتوان نوشت نبايد در كاغذ سفيد نوشت يعنى حاضر نبودند يك كاغذ ولو اينطرفش خيلى حرف در آن بوده از مُقسّم ايشان از كسى كه خود زاهد است از كسى كه خود مورد اطمينان نظر امام است امّا اعتراض مىكند و همه ما كه با حضرت امام رفت و آمد داشتيم اين برايمان از روز هم روشنتر بود كه حضرت امام انقلابش براى خاطر خدا بود پيروزىاش براى خاطر خدا بود يعنى خدا پيروز كرد خلوص حضرت امام و بالاخره تا اينجا هم خلوص حضرت امام دارد كار مىكند چون خود بود براى خدا ديگر خواه ناخواه كارى كرد كه از زمان صدر اسلام تا كنون نبوده حالا ما قدرش را نمىدانيم امّا ديگران كه خارج از ايران هستند قدرش را مىدانند از همه چيز كه بگذريم اين استقلال كه الان حضرت امام به ما داده يادتان نيست خيلى هاتان يادتان هست شنيديد كه مثلاً حضرت امام را به تركيه بردند و تصميم داشتند نابود بكنند به خاطر اين بود كه امريكا مىگفت كه بايد همه ايران نوكر سرسخت من بلكه جان او دست من باشد من مال ايران را مىبرم كم هم هست همه ايران حتى شاه نوكر من است باز هم كم است ششميليون بشكه نفت به من مىدهند به خاطر اينكه من به او بگويم نوكرم هستى باز هم كم است من بايد اين باشم قانون وضع كنيد در مجلس اينكه اگر يك نفر از امريكا يك مسئول يك مرجع تقليد را بكشد هيچ طورى نيست و امّا اگر به قول حضرت امام همان مرجع تقليد يك سگ امريكايى را بكشد بايد برود محاكمه بشود توى امريكائيها بايد رئيس دادگاه امريكايىها باشد اين قانون را مىخواستند وضع كنند حضرت امام نگذاشتند حالا اين استقلال ما يك امريكايى اينجا نمىتواند حرف بزند يك خارجى روى حوزه ما دادگاه نه بالاتر از اين روى ارتش ما روى سپاه ما نمىتواند حرف بزند اين استقلال بدرد نمىخورد! و خيلى كارها حالا بله يك كارهاى بيجا هم ضد انقلابها كردند ضد روحانيون كردند يك آخوندهاى نا اهلى هم آمدند خيلى كارها كردند مگر اين مىشود نباشد اميرالمؤمنين استاندارش در يك شب چندين هزار نفر را بعد از اميرالمؤمنين در كوفه كشت اين استاندار اميرالمؤمنين بود قاضى شريح فتوى به قتل امام حسين عليهالسلام داد حضرت مسلم را به كشتن داد بعد هم همين قضيه كربلا را همين شريح قاضى به وجود آورد و پنج سال قاضى اميرالمؤمنين چكار بكند اميرالمؤمنين چاره نداشت اين قضيه داريو تلويزيون را همين دفعه من به مقام معظم رهبرى مىگفتم كه حرام است فيلمهاى شهوتانگيز دارد اينها فيلمهاى مفسدهانگيز دارد ايشان گفتند كه نمىشود نمىتوانم و بعد ايشان عصبانى شدند عصبانى به اين معنا اين جورى به من گفتند آقا همه را به من مىگويى خودت بگو به مراجع بگو مراجع بگويند من هم مرتب دارم مىگويم نمىكنند نمىتوانند يك شهرك است حرف من را نمىشنوند بعد يك مثال هم زدند و گفتند كه من رفتم يك بار توى همين تلويزيون اين ضد نظام بوده ضد من بوده سلام نكرد به يك قدرى ايستادم آنجا دلداريش دادم تملقش كردم و رفتم امّا يك مگس آمده بود نشسته بود روى دماغ من و من او را پراندم بعد شب ديدم كه يازده مرتبه دستم به طرف صورتم مىرود و آن حركت تكرار مىشود و من را مسخره كرد در تلويزيون اگر اين را بردارم آن را چه كار كنم آن را بردارم اين را چه كار كنم گفتند نمىشود امّا بايد گفت من مىگويم تو بگو مراجع بگويند لذا خيال نكنيد همه تقصير ايشان است همه مراجع تقصير دارند خود من تقصير دارم مسئولين تقصير دارند همه بايد بگوييم اين سكوت ما است كه الان ما را رسانده به اينجا كه خيابانهاى اصفهان بدتر از خيابانهاى اروپا بشود تقصير خود شما آخوندها است در اين دهه بايد بگوئيم بايد داد بزنيم فرياد بكنيم اينجا اصفهان است اروپا كه نيست حالا بگوئيم مقام معظم رهبرى بيچاره چه كار كنند اينجا مراد حرف است گوش كنيد هفته بعد از راديو تلويزيون آمدند پيش من گفتند ما رفتيم كار داشتيم پيش مقام معظم رهبرى ايشان گفتند آقاى مظاهرى از دست شما گله دارد بايد ايشان را راضى كنيد آنها هم خيال نمىكردند كه من چه گلهاى دارم دسته جمعى آمدند پيش من توى دفتر يك ساعت داغ با اينها صحبت كردم كه اينها حرام است فيلمهاى شهوتانگيز دارد يك موقع مىگفتيم با تنّزه رهبرى نمىسازد با تنّزه جمهورى اسلامى نمىسازد حساب اين نيست الان فيلمهاى شهوتانگيز دارد حرام است فيلمهاى مفسدهانگيز دارد حرام است غنا دارد حرام است يك كارهاى لغو و بيهوده دارد با تنّزه جمهورى اسلامى جور در نمىآيد از دست ما آخوندها گرفتيد حضرت امام در زمان طاغوت مىگفتند راديو تلويزيون را در شبانه روز دو ساعت به دست ما بدهيد حالا همه را داديم به شما آن دو ساعت زمان طاغوت را هم به ما نمىدهيد و راديو تلويزيون را بدهيد به ما حق داريم روى راديو و تلويزيون گفتيم و بعد هم قول دادند اين فيلمها تمام بشود اگر بدتر نشد بهتر نشد نرويد روى رهبرى اين شيطان است نرويد روى حضرت امام اين شيطان است حضرت امام يك پارچه خلوص هستند من چهل سال پيش ايشان بودم گناه من از ايشان نديدم صغيره، كبيره چهل سال حتى غيبتهاى سياسى ما بارها در جلسه وقتى به غيبتهاى سياسى كه مىرسيديم ايشان گوش مىدادندناگهان يك چيزى كه خارج از اين بود كه وجود و عدمش مساوى بود با اين غيبت مىشد جلوى حرف را مىگرفت و مىگفت اينكه كارى به حرف ما ندارد كه شما غيبت مىكنيد حاضر نبود غيبت سياسى زائد آنكه لازم است بكند حال ما العياذ باللّه روى منبر سرزنش بكنند حضرت امام را با اين روزنامهها چه فرقى مىكند تو آخوندى كه پايت لب گور است تو بدترى، آن روزنامه از امريكا سرچشمه مىگيرى كارت رسيده به اينجا كه روى منبر سرزنش مىكنى حضرت امام را اين نظام را اين نظامى را كه يك عمرى صياد شيرازىها روى آن زحمت كشيدند صد هزار شهيد، معلول، اسير اين مردم دادند البته مردم حزب اللّه اين بسيجىها يعنى ثلث مردم هميشه اين طور بوده اين نظام روى ثلث مردم بوده است زمان پيغمبر هم همين است تا وقتى هم كه حضرت بيايند همين است مستضعف يعنى ثلث مردم آنهايى كه بار جامعه روى دوششان است توقعى هم دارند ششصد هزار كشته اينها دادند حالا تو حق دارى جلوى اين شش صد هزار نفر بروى منبر تعيير از نظام بكنيد بعد هم از نفهميدگى يك فيلم ديدى اين را بگذارى گردن مقام معظم رهبرى يا حضرت امام و بعد هم خرابش بكنيد اينها گناه است ناشكرى است و ناشكرىها به جاهاى بدى مىرسد اين كسانى كه
مسئول هستند دارند طرفدارى از نظام مىكنند همين آقاى صياد شيرازى اين جملهاى كه آقاى فيروز آبادى از ايشان نقل كردند نوشته بودند كه بالاترين نعمت براى من همين كه در خط ولايت فقيه هستم و بالاترين نعمت براى من اينكه يك بسيجى هستم زيرا بسيجى موجب سعادت مردم سعادت اين نظام است. روى اين حرفها بايد فكر كنيد طلبهاى كه اصلاً سواد ندارد نمىداند خمينى را چه شكلى مىنويسند خ يعنى چه ميم يعنى چه روى منبر عليه حضرت امام صحبت بكند خيلى بى انصافى مىخواهد خيلى نفهميدگى مىخواهد و نكنيد سكوتش هم حرام است امسال سال حضرت امام است و اين سال را ما طلبهها بايد زنده كنيم الهامى بود از طرف مقام معظم رهبرى همان موقع كه ايشان مشهد بودند من ايشان فاكس زدم و به ايشان گفتم آقا اين الهام بود هم صحبت پيام نوزوى هم صحبت در صحن مطهرشان هم پيام حجشان انصافا الهامى بود به ايشان گفتم اين مصداق اين «من اخلص للّه» است بعد به ايشان گفتم ما بايد اين فرمايش شما را اين درختان ميوه دار، شاخه دار كنيم و از ميوه او مردم استفاده كنند. ما طلبهها واجب است لازم است كه دست از اين جناح بندى، اختلافها، اين جناح بندىها ضد صياد شيرازى را منافقين دارند مىكنند اين جناح بندىها اين اختلافها اين به اسم ولايت عليه ولايت، نظام صحبت كردن كار شيطان است اينها نفاق است اينها استكبار جهانى است البته حالا استكبار جهانى بى واسطه نمىتواند با واسطه گاهى يك واسطه مىخورد پول مىدهد ميليارد در روزنامهاش مىنويسد گاهى هم نه به تو بدبخت كه پول هم نمىدهند با واسطه تو را ضد ولايت مىكند عليه ولايت روى منبر صحبت مىكنى اين ديگه «خسر الدنيا و الاخره ذلك هو الخسران المبين» [1] يك وقت ميليارد مىگيرد عليه امام صحبت بكند باز هم چيزى هست امّا يك وقت آن بانى يك ميليون خرج مىكند، دو ميليون خرج مىكند دو روز روضه مىگيرد امّا نوبت تو كه مىرسد يك چك مىدهد ده هزار تومان براى شش ماه ديگر آن وقت روى اين آقا تعريف مىكنيد فكر كنيد اين آقا را مىكنيد براى اينكه بانى است امّا وقتى مىرسد به حضرت امام كه اين قدر خدمت به عمامه تو كرده انتقاد مىكنيد به حق حضرت امام نه به حق حضرت ولى عصر اگر حضرت امام نبود الان تشيع نبود اينها تصميم گرفتند و الان گزارشها بخش نامهها الان موجود است توى اطلاعات آن افرادى كه قبول نمىكنند حرف من را بيايند ببينند بخش نامهها را گزارشها را تصويبها را تصميم گرفتند تشيع را بردارند كى نگذاشت حضرت امام حال اين طلبهها نفهميدگى آن هم به عنوان ولايت به عنوان امام زمان به عنوان منبر بخواهد نظام بكوبد مقام معظم رهبرى بكوبد يك كدام پيدا نمىكنيد كه بگويد زندگى مقام معظم رهبرى بهتر از زندگى من است يك كدام از شما در جايى كه زندگى براى شما خيلى مشكل است مىدانم امّا يك نفر پيدا بشود و بگويد زندگى مقام معظم رهبرى از نظر خانوادگى از زندگى من بهتر است مقام معظم رهبرى يك شاهى از سهم امام مصرف نكرده و الان هم نمىكند اگر يك نذرى چيزى بدهند مىخورد و الا بارها شده كه پنجاه هزار تومان براى ماهش از آقاى محمدى گلپايگانى قرض مىكند تا اينكه وقتى برسد اين قرض را بدهد به آقاى محمدى گلپايگانى و اين آقا اين زندگيش است يك زندگى طلبگى كه حضرت امام همين بود ايشان همين است شماها همين طلبهها هميشه همين بودهايم ما طلبهها هر چى پولدار هم بشويم حالا اين شيخ انصارى خيلى پولدار بود برادرش گرسنه بود مادرش هى آمد و گفت كه پول بده به برادرت كليد صندوق را داد و گفت برو هر چى مىخواهى بردارد من كه نمىتوانم جواب بدهم صندوق پر از پول بود امّا خودش پدر من مىگفت كه من خدمت مرحوم آقاى صدر بودم حاج سيد اسماعيل صدر مرجع تقليد بالاى نجف پدر من مىگفت خدمت ايشان بودم گفت جواد نهار من را بياور گفت يك دانه نان خرما كه هسته خرما و يك مقدار ماست گاوميش براى ايشان آوردند. ايشان خوردند اتفاقا يك كسى كه بنا بود پول بگيرد آمد رفتند صندوق درش را باز كردند ديدند پر از اشرفى آن وقتها مىدانيد كه سكه يا نقره بود يا طلا حالا مىتواند تصرف بكند نه امانت است مگر مىشود مال مردم را تصرف كرد قسمت است اينكه بعضى اوقات طلبهها از يك مرجع تقليد بيش از آنچه به ديگران مىدهد توقع دارند اين توقع بيجاست يك كسى از من يك ميليون بخواهد حق هم داشته باشد استحقاق هم داشته باشد و من به هر كدام از اين طلبهها هزار تومان بدهم يعنى 100 هزار طلبه را بدهم اينكه به يكى نمىشود همان كه اميرالمؤمنين مىكرد اگر داريم همه مىخوريم اگر نداريم هيچ چيز و همه مراجع چنين بودند آن نان و ماست را همه طلبهها داشتند آقاى صدر هم مىخورد امّا حالا بيشتر چرا چيزهاى ديگرى مىخواستم بگويم ولى حالا بحث كشيده شد اميدوارم مفيد باشد تقاضا دارم مواظب صحبتهاى خود باشيد يك دفعه يك جمله انسان مىگويد اين جمله يك شعار مىشود در اصفهان شما همين طور شد... كه بعضى از آقايان نفهميدگى كردند يك شعار شد براى بعضى از اين طلبههاى بى سواد و اين شعار را هيچ جورى نمىشود از بين برد شعار ضد نظام براى خاطر ولايت و اين مصيبتى است در اين اصفهان بايد رفع بشود آقا اصفهانىها زرنگ هستند اصفهانىها با شعورند اصفهانىها كيس هستند فتن هستند، متدينند و اين زهر مركب بايد رفع بشود يعنى چه به نام ولايت روى منبر جسارت بكنند به اين نظام جسارت بكنند به مقام معظم رهبرى حال دعا كردن به مقام معظم رهبرى نداشته باشد آن مىگويد امسال سال حضرت امام بايد حضرت امام را زنده نگه داريم تقدسهاى آن را و افكارش را يك كسى يك ساعت صحبت كند بعدا اسم نيارود يك سرزنش هم از حضرت امام داشته باشيد واللّه جهنم است و فكر كنيد روى اين چيزها يكى همين عزاداريهاى سنتى را اهميت بدهيد در اين دهه روضه بخوانيد روضههاى خوب بخوانيد وضع تهاجم فرهنگى است اين غرب الان موفق بوده الان وضع حجاب خيلى بد استوضع خيابانها خيلى بد است وضع ادارهها خيلى بد است بى كارى، بد حجابى، رشوه كار ما رسيده به اينجا كه براى ما شب چهارشنبه سورى براى من بخش نامه آوردهاند براى من از اطلاعات از نيروى انتظامى از حفاظت اطلاعات سپاه بيش از ده هزار نفر آن هم خيلى از آنها بى حجاب يعنى بى روسرى در ناژوان 3000 دختر و پسر بى روسرى رقص و پايكوبى زن نامحرم با مرد نا محرم دست داده بعد از آن هم نوارهاى مبتذل آقاى محمدى نيا يعنى رئيس نيروى انتظامى گفت به من كه دستور داده بود هيچ كارى نكنيد من سرهنگها را فرستادم كه تبليغ كنند نهى از منكر كنند بعد اينها تعجب مىكردند چرا ما رفتيم آنجا خوب آزادى است هر كارى كه مىخواهيم بكنيم به تو چه برو دنبال كارت برو در نيروى انتظامى بخواب اينها را ما آخوندها بايد حسابى روى آن فكر كنيم به جاى اينكه مقام معظم رهبرى مىكوبى ساكت مىشوى راجع به حضرت امام اينها را بايد حرف بزنيم آقا بايد حرف بزنيم حرف ما آخوندها كار مىكند و از صدر اسلام تا حالا حرف ما يعنى منبر آقا اينكه حضرت امام مىگفتند انقلاب ما مرهون اين منبرها مرهون اين عزاداريها حرفهاى ما اين نظام را اينجا آورده است و بايد تبليغ كنيم و از همه شما تقاضا دارم كه براى خاطر خدا تلبيغ كنيد منبر هايتان پر محتوا باشم از بانى نترسيد از ديگران نترسيد مىخواهد دعوت كند به حق مىخواهد دعوت نكند مىخواهد خوشش بيايد مىخواهد بدش بيايد شما براى خدا بگوئيد منبر پر محتوا عزادارى پر محتوا ترويج اسلام، ترويج تشيع دين از شما تشكر مىكنم.
وصلى اللّه على محمد و آل محمد
[1]- سوره حج آيه 11.