سه شنبه 13 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع درس:

شماره درس: 112

تاريخ درس: ۱۳۷۸/۵/۱۳

متن درس:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

بحثى كه جلو آمد بحث فوق العاده دقيقى است كه مربوط به شيعه است و سنى ندارد و بايد بگويم از اسرار شيعه، آن هم اسرار دقّى و به عبارت ديگر يكى از آن دقتهاى عرفانى شيعه كه الحمدللّه‏ شيعه از اين بحث‏ها، از اين دقتها زياد دارد و آن بحث، بحث تجسم عمل بود بحث تجسم عمل را به 3 قسم منقسم كردم و در جلسه قبل يك قسم از سه به طور فشرده بحث كردم و معمولاً هم محدثين شيعه مثل مرحوم علامه مجلسى «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» تجسم عمل را به همين معنايى كه در جلسه قبل بحث كردم قبول دارد و قرآن درباره‏اش دلالت داشت و روايت به اندازه تواتر بود و معنايش هم اين بود كه ما هر چه به جا مى‏آوريم اين صورت متناسب به خود مى‏گيرد و من همان عمل را چه خوب چه بد در قبر، در برزخ، در قيامت بلكه در بهشت، العياذ باللّه‏ جهنمى‏ها در جهنم همان عمل را مى‏بينند. «فمن مثقال ذرة خيرا يره» حضرت امام بعضى اوقات به يك روايتى اين آيه شريفه را معنا مى‏كردند مى‏فرمودند امام صادق فرموده است كه اين از محكمات است مى‏فرمودند اگر از محكمات باشد ديگر معنا ندارد تقدير داشته باشد يعنى مجاز در تقدير باشد، مجاز در كلمه باشد، باشد تقدير نباشد، بايد مجاز نباشد يرجوا آن ذره را خودشان مى‏بينند «فمن مثقال ذرة شرا يره» آن ذره عمل خودشان را مى‏بينند ولى آن كسانى كه بودند احتياج هم به اين گونه آيات هم نداريم آيات فراوان داريم اينكه در روز قيامت خود اعمال ما به صورت متناسب مجسم مى‏شود و موجود است پيش او كه ما نامه عمل يا شاهد در روز قيامت زياد داريم اين خود يك شاهد است يكى از نامه‏هاى اعمال ما است و بهشت هم اين است بهشتش اگر خوب است اعمال ما است، اگر بد است اعمال ما است «ذلك بما قدمت ايديكم» اين راجع به تجسم عمل به معناى اينكه هر كارى ما بكنيم، از خوب يا بد اين به تناسب صورت برزخى مى‏گيرد يك تجسم عمل ديگر داريم از اين دقيق‏تر است و آن هم آيات و روايات بر طبقش زياد است مرحوم صدر المتألهين در اسفار وقتى كه بحث تناسخ مى‏كند تناسخ را از نظر دليل، از نظر روايات، از نظر قرآن رد مى‏كند و مى‏فرمايد تناسخ معنى ندارد به معنى اينكه به وقت مردن روح ما منتقل بشود به چيزى كه بعضى‏ها گفته‏اند روح ما منتقل مى‏شود به گياه، بعضى گفته‏اند منتقل مى‏شود به حيوانى از حيوانها يا روح ما منتقل مى‏شود به يك انسان ديگرى مرحوم صدر المتألهين مى‏گويد اين تناسخ غلط است برگشت فعل به قوه محال است به قول قرآن شريف «و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون»[1] عالم برزخ است برگشت در اين دنيا غلط است بعد از آنكه تناسخ را ايشان را رد مى‏كنند مى‏فرمايند تناسخ دقيقى داريم كه اين از شاهكارى قرآن است، مى‏فرمايند يك تناسخ دقيقى داريم كه اين از حكمت متعالى ما است، يك تناسخ دقيق داريم كه اين از خواص شيعه استفاده كرده است، از عترت و از روايات اهل بيت عليهم‏السلام مى‏فرمايند آن تناسخ اين است كه اعمال ما اثر مى‏گذارد روى هويت ما، اعمال خوب ما يا اعمال بد ما نظير آتشى كه اثر مى‏گذارد روى زغال روى ايشان مثال مى‏زنند روى آهن و كم كم آن آهن آتش مى‏شود اعمال ما اثر مى‏گذارد روى هويت ما و اين هويت ما اگر اعمال بد ما باشد به مرور زمان مسخ مى‏شود از انسانيت به حيوانيت تا ببينيم آن اعمال چه صورت متناسبى مى‏خواهد مثلاً مى‏فرمايند آن كسانيكه متوقل در شهوت هستند و متوقل در كارهاى لهوى هستند يعنى مثلاً سر و كار دارند با موسيقى‏هاى شهوت‏انگيز مى‏گويند اين اعمال كم كمك اين را به صورت ميمون در مى‏آورد و اين به حسب ظاهر آدم است امّا به حسب هويت ميمونى بيش نيست مى‏فرمايد آن افرادى كه در زندگى دارند اين افراد يك پلنگ بيش نيستند امّا به حسب ظاهر آدم هستند، آدم، به حسب هويت يك پلنگ مى‏فرمايند اگر چشم بصيرت باشد يعنى چشم باطن ديدن باشد اين هويت را همين جا مى‏بينيد بعد هم خودشان اظهار كشف مى‏كنند براى اينكه مرحو صدر المتألهين در اسفار بعضى اوقات ادعاى كشف مى‏كند مى‏فرمايد «هذا يحصل لنا غيب الكشف و الخلوت و عقمنا عليه البرهان» من اين را از نظر كشف به دست آوردم ولى اقامه برهان هم برايش مى‏كنم براى اينكه حكمت متعاليه يعنى اين يعنى هم كشف هم برهان و ايشان مى‏فرمايند كه بعضى انسانها از نظر سيرت، قيح المنظر هستند كه از هر ميمونى از هر خوكى قبيح‏تر هستند بعد هم يك روايت مى‏خوانند مى‏گويند روايت هم فرموده «اقبح من كل قدرة الخنازير» بعد هم تمسك به آياتى مى‏كنند، تمسك به رواياتى مى‏كنند و قضيه را هم با برهان، هم با كشف، هم با تمسك با قرآن، هم با تمسك با عترت كه معناى حكمت متعاليه يعنى اين. بالاخره مى‏گويند كه اعمال ما اگر خوب است انسان را در هويت يك انسان كامل مى‏كند مى‏آيد صف محشر به اندازه‏اى درخشندگى دارد كه نورا و صف محشر را روشن مى‏كند در انسانيت به اندازه‏اى متوقل است كه يك سر و گردن از ديگران بالاتر و داد هاؤم اقرء و اكتابيه بلند است و اگراعمال او بد باشد اين به اندازه‏اى قبيح المنظر است مثل يك خوكى، يك ميمونى، يك سگى، يك پلنگى بعضى اوقات هم اقبح از همه اينها و بعضى اوقات ديگر گاو، پلنگ، سگ اين جورى هم مى‏شود تا ببينيم اعمالش اين را به چه صورتى در آورده است مى‏فرمايند در روز قيامت چون كه ديگر چشمها همه تيزبين است هم چشم خودش ولو خيلى آدم باشد، به صورت سگ باشد، مى‏فرمايد چشم‏ها تيزبين است «و كشفنا عنك غطائك و بصرك اليوم حديد» هر كه باشد چشمهاى ديگران هم تيزبين است يعنى هويت بين است مى‏فرمايند كه در روز قيامت چون كه چشمها تيزبين است اين را مى‏بينند از نظر ظاهر زيد ابن الحسن است عمر بكر است مى‏بيند فلانى است اين از نظر جسمى ا زنظر هويت هم مى‏بينند به صورت سگى است هم ظاهرش را مى‏بينند هم باطنش را معاد، معاد جسمانى است هم جسم است هم روح جسم مى‏آيد به همين صورتى كه در دنيا است روح مى‏آيد به همان طورى كه در اين دنيا ساخته شده است و اگر روح يك حيوانى باشد در صف محشر مى‏آيد به همان هويت لذا هم خودش را مى‏بيند كى است چون چشمش تيزبين است اينجا ممكن است سگ باشد امّا سگى خودش را نيند ظاهرش را ببيند امّا آنجا هر كه باشد چشم تيزبين دارد هويت بين دارد و همچنين در كسان ديگر هم اين هويت را مى‏بينند چنانچه ظاهر مى‏بينند اين خلاصه حرف مرحوم صدر المتألهين و ايشان اسم اين را مى‏گذارند ن تناسخ دقيق اسلام البته از اسرار شيعه به قول ايشان يك تناسخ لطيف غلط است يك حرف بى مزه‏اى، يك حرف بى ريشه‏اى است امّا هويت عوض شدن يك امر دقيقى است يك امر قرآنى است يك امرى اتس كه روايت دلالت بر او مى‏كند قرآن آيات فراوانى دارد كه اين حرف صدر المتألهين را آشكار مى‏كند؛ قرآن مى‏فرمايد «و نحشرهم يوم القيامة على وجوههم عميا و بكما و صما مأوهم جهنم» [2] بعضى مى‏آيند صف محشر وارونه مى‏آيند سر پايين است پاها بابلا هم كور است هم كر است هم گنگ اين تناسخ ملاصدرا است يعنى آدمهاى لجوج، آدمهاى عنود، آدمهايى كه زير بار حق نمى‏روند اينجا وارونه مى‏آيند صف محشر آدمهايى كه مصداق «و لقد ذرأنا لجهنم كثيرا من الجن و الانس لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم اعين لا يبصروى بها و لهم ءاذان لا يسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضلّ» [3] آنها گنگ هستند آنجا چون كه اينجه گنگ هستند، اينجا گنگ است، از نظر دل آنجا گنگ است از نظر دل يعنى هويت اينها گنگ است، اينها كر هستند، اينها كور هستند چنانچه در دنيا كور بودند چنانچه در دنيا كر بودند اين «اولئك كالانعام بل هم اضلّ» را معمولاً مفرسين اين گونه آيات اينها را يك فحش گرفتند گفتند پروردگار عالم يك فحش به اينها داد0 گفته «ولئك كالانعام بل هم اضلّ» اينها الاغ هستند پست‏تر از الاغ امّا ار شما آيه را جو رديگر معنا بكنيد بگوئيد نه همان جورى كه اولش اخبار است «اولئك كالانعام بل هم اضلّ» هم اخبار است آن وقت يك معنى ديگر پيدا مى‏كند و اين آن است كه آنهايى كه در دنيا گاو مانند بودند پلنگ مانند بودند اينها در آخرت هم «اولئك كالانعام بل هم اضلّ»، بل هم اضل حرف همان ملاصدرا «اقبح من كل بقرة، اقبح من كل ذنب، اقبح من كل كلب» من خيال مى‏كنم آيه را اين جور بايد معنى كرد و بخواهيم بگوئيم پروردگار عالم به اينها بد گفته، فحش داده، مفسرين معمولاً يعنى معمولاً همه اين جور معنا مى‏كنند آيه را صدر آيه راخوب همين جور «و لقد ذرأنا لجهنم كثيرا من الجن و الانس لهم قلوب لا يفقهون بها» را مى‏روند روى كورى معنوى، كرى معنوى و گنگى معنوى امّا اولئك كل انعام را مى‏گويند كه‏اى پست‏تر از حيوانى و جدا فحش داد و گفته بدتر از الاغ توى، توى كه اين قدر لجوجى، اين قدر نفهم، پست‏تر از الاغ هستى يعنى انشاء امّا من خيال مى‏كنم با اين بحثى كه كرديم اگر شما از اين انشاء اخبار اراده بكنيد بگوئيد انشاء نيست همين طور كه آيه صدر اخبار است معنايش اين جور مى‏شود كه اين آقاى كه پا مى‏گذارد روى واقعيتها روى قرآن دانسته روى روايات اهل بيت فهميده پا مى‏گذارد و لجاجت مى‏كند، عنادت مى‏كند، عنود است، لجوج است، اين يك الاغ است تو يك چشم بصيرت داشته باش ببين چه جور الاغى را مى‏بينى تو چشم پيدا كن، چشم هويت بين پيدا كنى مى‏بينى «اولئك كالانعام بل هم اضلّ» خيال مى‏كنم آيه اين باشد لذا اگر حرف من را بپسندى آن آياتى هم كه باز تشبيه است و مفسرين عالى قدر گفته‏اند اين بد گفتن به افراد است آنها را همين جورى معنا مى‏كنيم مثلاً توى سوره جمعه «مثل الذين حمّلوا التورة ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفار» [4] اين را مفسرين معنى مى‏كنند كه عالم بى عمل خدا فحش بهش داده گفته تو الاغى هستى كه يك بار كتاب بارت است همين طور كه الاغ از بار كتاب استفاده نمى‏كند، تو هم از عقلت استفاده نمى‏كنى مفسرين اين جور معنى كردند امّا اگر ما با اين سرمشقى كه ملاصدرا به ما داده آيه را اين جور معنا بكنيم بگوئيم عالم بى عمل از نظر هويت مثل الاغى است كه يك بار كتابش است، چشم مى‏خواهد ببيند اگرچشم بصيرت بينى باشد عالم بى عمل را مى‏بينند الاغ است در حالى كه مثلاً به حسب ظاهر يك عمامه و يك عبايى به حسب ظاهر خيلى زيبا به حسب ظاهر خيلى مشهور اما به حسب باطن نه «كمثل الحمار يحمل اسفارا» نرويم روى فحش دادن، نرويم روى تشبيه و من خيلى بعيد مى‏دانم كه خدا فحش داده باشد و تشبيح كرده باشد معمولاً آقايان مفسرين مى‏گويند اين تشبيه است يعنى خدا فحش داده است نه يك مقدار دقيق‏تر يك چشم مى‏خواهد عالم بى عمل را ببيند وقتى آن چشم پيدا بشود از خودش باشد مى‏بيند يك الاغى است بار كتاب بارش است اگر هم چشم ديگران باشد مى‏بيند يك الاغى بار كتاب بارش است در قضيه بعلم باعور يعنى آن عالم بى عمل آن عالم درنده اين عالم بى عمل دو قسم است گاهى عالم است عمل ندارد امّا ضرر براى كسى ضرر براى جامعه ديگران ندارد اين همان مثل الاغى است كه ضرر ندارد آن كتاب الاغ را رنجش مى‏دهد و مى‏شود يك الاغى كه بار كتاب بارش است گاهى عالم بى عمل مضر براى ديگران است ديگران را خراب مى‏كند گاهى عالم بى عمل ضرر به اسلام مى‏زند گاهى عالم بى عمل منحرف مى‏كند كه به قول قرآن اگر كسى را منحرف كرد اين است كه جهان را كشته باشد «من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعا» [5] امام صادق مى‏فرمايند معنايش اين است كه اگر كسى يك نفر را منحرف كرد عمل او گفتار او عقايد خرافى او يك نفر را منحرف كرد اين يك نفر نكشته ده نفر نكشته هزار نفر نكشته «فكانما قتل الناس جميعا» اين خيلى ضرر دارد اين ديگر الاغ نه يك سگ درنده لذا «فمثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث لا تتركه يلهث» [6] معمولاً آقايان مفسرين اين را تشبيه گرفتند كه «مثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث لا تتركه يلهث» مى‏گويند كه اين تشبيه است يعنى عالم بى عمل تو مثل يك سگ هار مى‏مانى اگر سنگت بزنند باز درندگى دارى اگر كارى با تو نداشته باشند باز درندگى دارى حالا درندگى يك دفعه يك بچه كوچك را مى‏درد جوانهاى بى‏گناه را منحرف مى‏كند يك دفعه هم نه با انقلت قلت عالمى را منحرف مى‏كند معمولاً آقايان اين جور معنا كرده‏اند امّا من خيال مى‏كنم غير از اين معنا كنيد برويد روى تناسخ ملاصدرا، نرويد روى تشبيه، براى اينكه معمولاً خيال نمى‏كنم خدا در قرآن فحش بدهد كم پيدا مى‏شود يا اصلاً پيدا نمى‏شود آن «تبت يدا ابى لهب و تب» هم همين جورها معنى كنيد حالا على كل حال اين آيات اين سرى خيال مى‏كنم معنايش همين است كه فحش نيست يك اخبار است، يك بيان واقعيت است و آن اين است كه عالم بى عمل مضر است براى اجتماع است همين جا به صورت سگ است و اين سگ هار سگ درنده آن وقتى كخ دارد حرف مى‏زند حمله مى‏كند به دين، حمله مى‏كند به اسلام، حمله مى‏كند به واقعيتها اين مثل آن سگ هارى است كه حمله مى‏كند اين «تحمل عليه يلهث لا تتركه يلهث» و بالاخره خيلى آيه داريم كه يا ظاهرش دلالت دارد يا اينكه با تفسير آيه شريفه مرحوم طبرسى ايشان در سوره عم كه مى‏فرمايد «يوم ينفخ فى الصور فتأتون افواجا» پشت سر پيغمبر سوار بودم مسافرت مى‏رفتم من از پيغمبر آيه را پرسيدم پيغمبر اكرم ناراحت شدند گريه كردند بعد فرمودند كه مردم در روز قيامت به صور مختلفى و اين تاتون افواجا يعنى مردم مى‏آيند به صور مختلف همه آنها انسان نمى‏آيند پيغمبر اكرم فرمودند كه يك دسته به صورت ميمون، يك دسته به صورت سگ، يك دسته به صورت الاغ، يك دسته به صورت پلنگ. روايت خيلى مفصل است مرحوم طبرسى در مجمع نقل مى‏كنند بعد هم مى‏فرمايند كه پيغمبر فرمودند كه كى به صورت سگ، كى به صورت ميمون، كى به صورت الاغ مى‏آيد يا در آيه «فمن مثقال ذرة خيرا يره» تجسم عمل كه به آن معنايى كه در جلسه قبل گفتم كه در آيه قبلش تجسم عمل به همين معنا مى‏گويد مى‏فرمايد كه «بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها يومئذ تحدث اخبارها بأن ربك اوحى لها يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا
اعملهم» اين آيه كوچك است امّا هر دو معنا را در بر دارد «اشتاتا ليروا اعملهم» مى‏آيد به صورت سگ عملش هم خودش را مى‏بيند مى‏آيد به صورت يك انسان كامل اعمالش هم خودش را مى‏بيند بعد آن وقت يك كبرى كلى بار بر اين صغرى مى‏كند «فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره» و بالاخره عزيزان من «و هنالك تبلوا كل نفس ما اسفلت» نفس سازى ما خود ماييم كه هويت مى‏سازيم ماييم كه نفس خود مى‏سازيم «و يوم تبلث سرائر» روز قيامت سريرها رو مى‏افتند و اين سريرها رو مى‏افتد همين تجسم عمل است كه روايات ما دارد، همين تجسم عمل است كه قرآن دارد، همين تجسم عمل است كه ملاصدرا دارد. خدايا به حق آن كسانيكه چشم بصيرت دارند حال توجه به اين گونه مطالب به همه ما عنايت بفرما.
وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد

 


[1]- سوره مؤمنون آيه 100.

 


[2]- سوره اسراء آيه 97.

 


[3]- سوره اعراف آيه 197.

 


[4]- سوره جمعه آيه 5.

 


[5]- سوره مائده آيه 21.

 


[6]- سوره اعراف آيه 176.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group