موضوع درس:
شماره درس: 118
تاريخ درس: ۱۳۷۸/۷/۷
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
روز جمعه دو عيد بالايى است كه همه ماها بايد ترويج اين دو عيد را بكنيم واجب است لازم است و اين دو عيد هر دو هم خيلى مهم است و يكى ميلاد پر بركت ام الائمه صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللّه عليها و يكى هم ميلاد پر بركت حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» و لازم است براى ما طلبهها اين ايام اللّه را زنده نگاه بداريم با استدلال به مردم بگوئيم يك شعار زندهاى در ميان مردم باشد اين مفيد است هم براى اسلام و هم براى روحانيت زهراى مرضيه سلام اللّه عليها امتياز خيلى دارند حتى بعضى از امتياز هاشان امتياز عرضى، شايد از پدرشان، از شوهرشان هم بالاتر بود مثل حضرت خديجه پدرى مثل رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم اين نه براى اميرالمؤمنين بود نه براى پيغمبر اكرم از نظر علمى هم امتيازى دارند كه غير پيغمبر اكرم هيچ كس نداشت حتى اميرالمؤمنين و آن قضيه مصحف فاطمه اين از نهج البلاغه داريم اين زبور اهل بيت، صحيفه سجاديه يك امتياز است براى عالم اسلام است عالم تشيع است ما افتخار مىكنيم كه صحيفه سجاديه داريم امّا مصحف فاطمه غير از اينها است امام باقر عليهالسلام مىفرمايند كه از حا، ميم، سين، عين، قاف در مىآوردم همه حوادث را تا ظهور مهدى (عج) بعضى اوقات مىفرمودند تا روز قيامت بعد
مىفرمودند به واسطه كتاب مادرم زهرا عليهاالسلام به واسطه مصحف فاطمه و جبرئيل هم مىآمده اگر شما روح را به معنى جبرئيل معنى نكنيد كه همه ساله براى تقديرات نازل بر ائمه طاهرين مىشده كه ظاهرا غير جبرئيل هم هست كه هست كه حضرت امام مىفرمود بر احدى جبرئيل نازل نشد جز پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم و حضرت زهرا عليهاالسلام بر پيغمبر نازل شد براى قرآن بر زهرا نازل مىشد براى مصحف و اين مصحف شايد سى چهل روز هم نوشته شده است و حالا اين چيست كه علم ما كان و ما يكون و ما هو كائن در او است اين چيست كه همه حوادث در او است اين چيست كه «و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين»[1] اين بايد مبين باشد يعنى به سى چهل روز جبرئيل نازل بر حضرت زهرا عليهاالسلام شده است و مصحف را يعنى مبين قرآن را، مفسر قرآن را از اول تا آخر براى حضرت زهرا عليهاالسلام از طرف حق گفتن و يك افتخار هم شده براى امام باقر عليهالسلام و امام صادق عليهالسلام هم نيست بلكه اميرالمؤمنين عليهالسلام، امام باقر عليهالسلام، امام صادق عليهالسلام، افتخار هم مىكنند درباره هيچ كدام حتى اميرالمؤمنين و اميرالمؤمنين خيلى فضيلت دارد ديگر اكمال دين است ديگر اميرالمؤمنين آن است كه به جاى پيغمبر است صد در صد اميرالمؤمنين آن است كه در نهج البلاغه مىفرمايد كه من با پيغمبر اكرم در حرا در آن غار بوديم پيغمبر به من مىگفتند يا على «ترى ما ارى تسمع ما اسمع» خيلى حرف است امّا براى حضرت زهرا يك كارهايى مىكردند كه براى اميرالمؤمنين هم نمىكردند يعنى وقتى كه وارد مىشد پيغمبر اكرم بلند مىشدند مىآمدند دست حضرت زهرا را مىبوسيدند زهرا را به جاى خود مىنشاندند وقتى مىخواستند از خانه بيرون بروند عقب عقب بيرون مىرفتند و اينها براى اميرالمؤمنين هم نبوده و بالاخره يك چيزهايى حضرت زهرا داشته كه اين قابل درك براى زهرا نيست از همين جهت هم يك صفتى اميرالمؤمنين به حضرت زهرا داده اين صفت را احدى ندارد احدى يا بقية النبوة و اين صفت را اميرالمؤمنين به حضرت زهرا داده است يا ابنة الصفيّة و يا بقية النبوة اين جمله را همان وقتى هم مىگفتند كه مصحف نازل نشده بود همان اوايل كه زهرا عصبانى بودند و اميرالمؤمنين به حضرت زهرا گفتند عصبانى نباش غير از اين نمىشود باشد مىدانى نمىشود باشد حالا اگر كتك خوردى و من هم اين حالت اينجا نشستم مىدانى همين جورها بايد باشد اين همين جا فرمودند يا ابنة الصفية يا بقية النبوة اين بقية النبوة يعنى چه خيلى معنى دارد يك معنايش اينكه زهرا جان مصحف مال تو مىشود مصحف مال تو، تو مبين قرآن هستى، تو همان جور كه قرآن مىفرمايد كه ما قرآن را نازل كرديم لتبين للناس تو اين طورى هستى كار پيغمبر «لتبين للناس ما نزل اليهم» يك معنايش هست مبين قرآن است همين كه امام باقر مىفرمايد من از كاف، حا، يا، عين، صادش مىتوانم همه حوادث را بيرون بياورم اينها را كه ما نمىدانيم يعنى چه نمىدانيم غير از خودشان كه اين جور از حا، ميم، بشود يك دنيا بيرون آورد آنكه اصلاً از متشابهات قرآن است از متشابهات قرآن است كه ما بايد اصلاً درش فكر نكنيم در متشابهات نهى شده ما فكر بكنيم امّا از همين متشابهات قرآن كه مبين براى حضرت زهرا است حوادث از آن در بيايد علم حوادث علم براى حوادث يك معنايش هم اينكه زهرا سر مستودع است اين صلوات كه براى حضرت زهرا است يا دعايى است كه «الهم صل على فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها و السر المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك» اين صلوات را خيلى مىگويند مؤثر است اهل دل، براى سير و سلوك مخصوصا خيلى ازش نتيجه مىگيرند و به تجربه هم اثبات شده براى حوائج هم خوب است و يا دعايش «الهم انى اسئلك بحق فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها و السر المستودع فيها ان تصلى على محمد و ان تفعل بى ما انت اهله و عن تقضى حوائجنا» اين سر مستودع ديگر حالا چيست بايد همان ولايت باشد ديگر همان باشد كه قرآن كى متبين مىشود قرآن كى جهانى مىشود اين ديگر خواه نا خواه به واسطه زهرا مىشود بدست فرزندش مهدى قرآن شريف روى كره زمين افراشته مىشود امّا فقط اين نيست آن قرآن متبين مىشود لذا اين قضيه عاصف ابن برخيا معلوم مىشود كه چيست قرآن مىگويد كه كسى كه علم ما پيشش بود از قرآن توانست از يمن بياورد به شام تخت بالقيس را ظاهرا خود بالقيس هم رويش بود «و قال الذى عنده علم من الكتاب» كه امام سجاد عليهالسلام مىفرمايند اين «علم من الكتاب» تنوين، تنوين تنكير است قطرهاى از درياى علم قرآن پيشش بوده توانست با يك چشم به هم زدن ديگر اين از متشابهات هم نيست امّا توانست بالاخره وقتى كه اين باشد حالا آن كسى كه تمام علم قرآن پيشش است يعنى مصحف فاطمه پيشش است مصحف فاطمه پيشش است مرحوم مفيد در اختصاص نقل مىكند «و يركب و يرقى الاسباب، اسباب السموات السبع و الارضين السبع» چى است، شما مىدانيد بعضى از اين كرات چندين ميليون سال نورى طول مىكشد نورش به ما برسد اين تازه آسمان اول است «و زينا السماء الدنيا بمصابيح» [2] اين آسمان اول است يعنى هزار سال نورى بيشتر هم هست بعضى اوقات ميليون طول مىكشد كه نور يكى از اين كرات كه آسمان اول است به ما برسد آن وقت آسمان دوم، سوم كجا است نه علم دين مىداند كجا است نه علم روز مجهول است ديگر و آن هم قطره از دريا در روايت مىخوانيم آسمان اول نسبت به آسمان دوم قطره از دريا، ريگ از بيابان ديگر آنجا چه خبر است برسيم به آسمان هفتم چه خبر است همان جا كه هيچ كس نرفت جز پيغمبر يعنى معراج پيغمبر اين بود حالا امام زمان «يركب و يرقى الاسباب، اسباب السموات سبع و الارضين سبع» اين مصحف فاطمه است و به واسطه مصحف فاطمه اگر افتخار مىكردند راستى جاى افتخار بود سر مستدع لذا اين يا بقية النبوة يعنى اى كسى كه سر مستودع در تو است اى كسى كه بالاخره قرآن به تو متبين مىشود سر مستودع يعنى اى كسى كه چهل روز با كم و زياد جبرئيل بر تو نازل شد همين طور كه بر پيغمبر نازل مىشد براى او احكام مىآورد براى تو موضوعات براى او علم به احكام مىآورد براى تو علم به موضوعات، احكام موضوعات قرآن براى تو علم به حوادث مىآورد و ما اهل علم بايد بيش از اينها راجع به زهرا عليهاالسلام صحبت كنيم و بايد هم صحبتهاى ما سطحى نباشد ما اهل علم بايد صحبتهايمان علمى باشد يك صحبتهايى كه جوانها نتوانند درك بكنند امّا ذوقشان سيراب بشود سرشار بشود و ما راجع به چهارده معصوم كم صحبت مىكنيم و غريب هم هستند همه اينها آن وقتى كه خيلى آباد شدند مىرسد به اينجا به عنوان ولايت ما منكر جمهورى اسلامى مىشويم فحش به جمهورى اسلامى مىدهيم، فحش به حضرت امام مىدهيم آن هم روى منبر دعا به نظام كه نمىكنيم دعا به ولايت فقيه نمىكنيم يك نيش هم واجب است برايمان يك نيش هم بزنيم و بيائيم پايين از منبر اين كار بعضى از ما آخوندها در اصفهان شده است به جاى حضرت زهرا، به جاى فضائل اميرالمؤمنين بابا ولايت، ما اثبات بكنيم كه «و قال الذى عنده علم من الكتاب انا اتيك به قبل ان يرتد اليك طرفك» [3] اين يعنى چه؟ يك قدرى روى اينها صحبت بكنيم ديگر براى مردم دست از اين بازيها برداريم اين راجع به حضرت زهرا كه ديگر اين كار شما است مسجدتان و محرابتان، منبرتان و از واجبات هم هست راجع به نظام و جمهورى اسلامى و حضرت امام، حضرت امام خيلى كار كرد و اى كاش به اندازه كه دشمنها، دشمن نه غير مسلمانهاى دانا مىگفتند اى كاش به اين اندازه ما آخوندها راجع به حضرت امام مىگفتيم، گفتم كه چند وقت قبل اين رئيس جمهور اسبق شوروى آن هم ميان مردم نه تنها يك سمينار در تلويزيون روسيه مىگفت اى كاش ما حرف حضرت امام را شنيده بوديم، اى كاش ما آن نامه حضرت امام را بهش عمل كرده بوديم اگر عمل كرده بوديم حالا در دامن امريكا نيفتاده بوديم تو
دامن اين شيطانها نيفتاده بوديم حالا اقتصاد ما بهتر از اين بود اينها را كه نمىشود ما ساده بگيريم آن هم يكى نيست غرب هست، شرق هست دشمن هست همه همه اين ابهت حضرت امام در دل اينها از كجا پيدا شده كه بعضى از ولايتيها مثل اين وضع فعلى كه الان جلو آمده مىخواهند اين ابهت را بشكنند و اين گناهش خيلى بزرگ است كه اسمش را گذاشتند امام زدايى اين ابهت حضرت امام، حضرت امام از نظر تقوا خيلى بالا بود من سى، چهل سال با حضرت امام بودم، امّا دوازده سال درس ايشان بودم يعنى قبل از سنه چهل و يك و چهل و دو كه ديگر حضرت امام يا تركيه بودند يا نجف بودند آن ده سال هم راجع به حكومت هم بود و كم خدمت ايشان مىرسيدم امّا آن ده چهارده سال قبل پيروزى انقلاب كه من درس و جلسات خصوصى آن لطف حضرت امام روى من كه گفتم و پذيرفته شدم الحمدللّه يك گناه كبيره يا صغيره من از ايشان نديدم خوب اين خيلىها گناه نمىكنند امّا تقيد به ظواهر شرعشان من از هيچ كس نديدهام در حالى كه من با بزرگان، با مراجع آن هم يك تقيدهاى حسابى دارند امّا اين تقيد به ظواهر شرع حضرت امام راستى نمره اول بود اين ابهت اين هم از همين جا پيدا شده قرآن مىفرمايد كه مىخواهى عزيز در دلها باشى، مىخواهى ابهت در چشمها داشته باشى، محبتت در دلها ريخته شود، همه مردم تو را دوست داشته باشند تقوا داشته باش «ان الذين امنوا و عملوا الصالحات و سيجعل لهم الرحمان ودا» [4] يا به قول امام دوم «من ارادا عزا بلا عيشرة و هيبة بلا سلطنة فاليخرج من ذل من معصية اللّه الى عز طاعته» اين ابهت، اين عزت كه ما طلبهها بايد داشته باشيم يعنى اگر بخواهيم حرف ما در رو نداشته باشد، حرف ما نفوذ داشته باشد هم بايد ابهت داشته باشيم هم محبت در دلها، هم عزت پيش مردم و اين تقوا مىخواهد با پشت سر هم اندازى، با سياست بازى نمىدانم با منبر خوب با پشت سر هم اندازى حتى يعنى منبر خوب اينها نمىشود قرآن مىگويد همچون امام دوم مىفرمايند كه فقط تقوا، تقوا مىتوانيد و راستى اين ابهت حضرت امام در مسجد اعظم اين جمله را گفتند وقتى كه دفعه اول مرا گرفته بودند مىبردند، مىلرزيدند يك سيد گرفتند هيچ كس هم نبود امّا مىلرزيدند من دلداريشان مىدادم مىگفتم چيزى نيست به اندازهاى مىترسيدند نگذاشتند من نماز صبح را بخوانم و بالاخره با التماس
جيبشان را نگه داشتند و من يك پا گذاشتم روى زمين و يك پا هم داخل ماشين دست زدم رو خاك راه افتادند و من تيمم را اين جورى كردم و نمازم را هم توى ماشين خواندم از بس اينها مىترسيدند، اينها از كجا پيدا شده و راستى حضرت امام از نظر تقوا خيلى بالا بودند از نظر كنترل چشم او، گوش او زبان او، دل او و راستى حضرت امام خودش را ساخته بود يعنى اول خودش را ساخت، بعد معلم اخلاق شد و معلم اخلاق بود ديگر حضرت امام علاوه بر اينكه يك فيلسوف بود و بالايك عارف بود در مقابل ابن عربى، ابن عربى را چنان زمين مىزد كه مثل يك شير، يك گوسفند را روى زمين مىزدند عارف بود آشناى كامل به روايت اهل بيت بود مفسر بود حضرت امام راستى مفسر بود برداشت از قرآن داشت و حضرت امام آشنا به معارف اسلامى بود همين در اول كشف اسرار همان دادهايى كه در سنه چهل و دومى زد آن وقت در اول كشف اسرار ببينيد اى علما، اسلام در مخاطره شده مراجع اسلام در مخاطره شده كار رسيده به ايجا جسارت مىكنند به ائمه طاهرين كار رسيده به آنجا كه جسارت كرده در يك كتاب و بالاخره به ده، پانزده روز اين كشف اسرار را نوشت و اين كشف اسرار الان يك كتاب زنده است الان يعنى بعد از پنجاه، شصت سال الان يك كتاب زنده است راستى كتاب زنده است خوب اين علم حضرت امام است حضرت امام در فقه اصول چيز داشت غير از اين است كه يك كسى خارج گفتن كارى ندارد خوب اگر بلد باشد آن مشكل است جواهر فهميدن خيلى مشكل است امّا مثلاً كتاب حاج آقا رضايى همدانى را در يك صفحه آن ببيند بيايد بگويد خوب يك خارج مىشد خارج هم حاج آقا رضايى خارج گفتن كه كارى ندارد امّا چيز داشته باشد و من ياد ندارم در اين ده، چهارده سال حضرت امام در فقهاش، در اصولش يك روز چيز نداشته باشد تتبع باشد حضرت امام چيز داشت در فقه اصول يعنى از خود يك علماى بزرگ حضرت آيت اللّه آقاى سبحانى مىگفت كه من به حضرت امام مىگفتم آقا چه چيزى مطالعه مىكنيد شما؟ مىگفت من وسائل روايت اهل بيت راستى اين جور بود در فقه جواهر را علاقه عجيبى ايشان به جواهر داشتند، جواهر مىديدند بعد هم روايت دو روايت فكر مىكردند بعد چيز داشتند فقيه بود يعنى فقيه محقق مدقق اصول حضرت امام كه ساده نيست تمام اصولها را شما بسنجيد اصول حضرت امام مقدم بر همه اصولها است در حالى كه اصول مثل مرحوم نائينى فحلى بود در نجف مثل مرحوم حاج شيخ ادعاى بود در اصول در قم امّا راستى حضرت امام يك اصول ممتازى دارد ديگر اينها چيزى نيست كه من بگويم شما بشنويد خوب كتابهاى ايشان ديگر هست شما بگرديد در اين كتابهاى فقه اصولى ايشان ببينيد يك فصل بگذرد ايشان چيز نداشته باشد از خود چيز نداشته باشد و مابقى فضائل امام خيلى است اين گفتم در زمان رضا شاه يعنى بعد از رضا شاه بود اول محمد رضا خوب دارد داد مىزند همان دادهايى كه در سنه چهل و يك مىزند راستى همه مراجع آنها در حالى كه خوب مرجع تقليد مثل حضرت ايت اللّه العظمى آقاى گلپايگانى، حضرت آيت اللّه العظمى آقاى حكيم اينها كه بچه بازى نبودند خوب اينها از مراجع بزرگ تقليد همه روى آنها حساب مىكردند ولى در همين قم وقتى كه ايشان گفتند كه شاه بايد برود حكومت اسلامى بايد تشكيل بشود همه تعجب مىكردند اينها چى است كه امام مىگويد گفتند اينها چى است كه مىگويى و بالاخره رسيد به آنجا كه مىخواست و اينها را شما نگذريد ازش آقا شما را به خدا به ديگران بگوئيد خودتان نگذريد از اين حرفها يك كارى 1400 سال مىخواستند بشود نشد ايشان كرد ديگر حالا هم اگر بعضىها بد در آوردند خوب به حضرت امام چه خوب آن پنج سال حكومت اميرالمؤمنين عليهالسلام ما افتخار مىكنيم براى اينكه حضرت امام خاك كف پاى اميرالمؤمنين هم نيست بله خوب ما افتخار مىكنيم كه حضرت امام مىتوانند روايت اميرالمؤمنين را معنى كنند حضرت امام مىتوانند آن كه اميرالمؤمنين مىخواسته پياده كند خوب حالا اين اميرالمؤمنين با اين شجاعتش، با اين علم و همه چيز نمره اولش آن پنج سال توانست استانداران را عوض كند مگر ديگر زياد استاندارش نبود، مگر شريح قاضىاش نبود اگر مىتوانست كه مىكرد نتوانست و حضرت امام هم همين طور بود خوب نمىشد اگر بخواهد عوض
بكند بايد خيلىها بايد عوض بشوند خوب نمىشد اصل حكومت اصل كار حضرت امام خوب است يا نه بهتر است از زمان شاه يا نه ولايت فقيه باشد يا شاه كدام بهتر است اينها را بايد حساب بكنيد در اصل حكومت خوب خيلى كار كرد هزار و چهارصد سال مىخواستند اين كار بشود پيغمبر اكرم توانستند در مدينه يك كارى بكنند حالا همان مدينه حالا درست شده بود اطرافيان پيغمبر اكرم رذلترين افراد بودند چرا پيغمبر اكرم جداشان نكرد اينها را خوب نتوانستند نمىشد اين منافقان اين كسانى كه سقيفه بنى ساعده درست كردند از اطرافيان خواص پيغمبر بودند پيغمبر اينها را عوضشان كند اينهايى كه حكومتها و قاضيها و بالاخره اطرافيان اميرالمؤمنين عليهالسلام خيلى شان مثل همان زمان پيغمبر بود خوب نشد شما اين احتمال اقلاً بدهيد آن كسانى كه براى خاطر بدى ديگران مىگويند حضرت امام مثلاً بد است، نظام بد است، جمهورى اسلامى بد است خوب اينكه نزديك عيد است يك مثال هجوى بدى برايتان مثال بزنم مىگويم بد است، بد است مثال امّا براى اينكه يك مقدار بخنديد عيد هم درست شده باشد و تمامش بكنم مىگويم. يكى از اين شاهها مريض شده بود دلش درد آمده بود و حسابى دكتر آمد دكتر كه آمد گفت كه اين بايد اماله بشود اين تا اسم اماله شنيد پا شد نشست چى گفتى اين دكتر ترسيد گفت كه آقا گفتم مرا اماله كنيد گفت خوب بياييد امالهاش كنيد اتفاقا امالهاش هم كردند خوب شد هر وقت دلش درد مىكرد مىگفت آقاى دكتر را بياوريد امالهاش كنيد جدا بعضى اين جورى ديگر آن يارو بده تقصير جمهورى اسلامى است، به جمهورى اسلامى چه اگر راستى اين جور يك قدرى برو بالاتر بگو در زمان اميرالمؤمنين بد بود، تقصير اميرالمؤمنين بود، اطرافيان پيغمبر منافق بودند تقصير پيغمبر بود خوب اين بر مىگردد به آنجا كه پيغمبر درست بود صد در صد، اميرالمؤمنين درست بود صد در صد تشكيل حكومت داد بعد از بيست و پنج سال با آن خون جگرها، حضرت امام درست بود درست است اين جمهورى اسلامى صد در صد همان اسلام مقام معظم رهبرى جاى حضرت امام است نقطه ضعف تا حال پيدا نكرديم از ايشان و ديديم كه توانست جا پاى امام «رضوان اللّه تعالى عليه» بگذارد و بالاخره اين جمهورى اسلامى الان هست همه ماها بايد تأييدش بكنيم اگر هم كسان ديگر بدى مىكنند هيچ ربطى به جمهورى اسلامى ندارد ما آخوندها، آخوند بد است يا خوب روحانيت بحث روحانيت بحث اين چند وقت ما درباره روحانيت است اگر روحانيت نبود الان تشيع نبود مسلم امّا توى اين آخوندها ميرزا على محمد بهايى هم هست جملهاى حضرت امام در درس اخلاق به ما مىگفتند جمله خوبى است يك كسى گفت هر چه هست زير سر اين عمامهها است مرحوم شيخ انصارى گفت راست مىگويى براى اينكه سيد مرتضى از زير اين عمامه در آمد و ميرزا على محمد بهايى هم از زير عمامه در آمد درست است هر چه هست زير سر اين عمامهها است امّا بايد ما ببينيم اين عمامه كه تا اينجا آمده چى بوده است روحانيت تا اينجا آمده عالى بوده ديگر بله يك آدمهاى نخالهاى توى اين آخوندها هميشه بوده و هنوز هم هست خوب اين آدم نخاله چه ربطى به روحانيت دارد حرف عوامانه است يك چيزى از يك آخوند ببينند مىگويند اين هم از آخوندها، غلط است اين عوام است اين حرف را مىزند حالا ما روى منبر عليه جمهورى اسلامى حرف مىزنيم بگوييم چرا بگوييم فلان كس بد كارى كرد، ظلم كرد، فلانى بيخود مصادره كرد، فلانى بيخود حكم نا حق كرد، به جمهورى اسلامى چه؟ آخوند بد نيست، توى آخوند نخاله است از زمان تشكيل روحانيت تا الان چنين بوده است جمهورى اسلامى هم اين است. جمهورى اسلامى يعنى آنكه محورش ولايت فقيه است، آنكه بايد آخوندها آن را بگردانند و غير از آخوند نمىداند اين خيلى خوب است، امّا توى گردانندهها نخاله هست، حتى بى دين است، منافق هست، فاسق هست و ما تا اين اندازه كه مىتوانيم بايد جلويش را بگيريم.
وصلى اللّه على محمد و آل محمد
[1]- سوره انعام آيه 59.
[2]- سوره فصلت آيه 12.
[3]- سوره نمل آيه 40.
[4]-سوره مريم آيه 96.