شماره درس: 213
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۴/۴
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
گناه سومى كه از نظر قرآن از نظر پيغمبر اكرم و ائمه طاهرين از نظر بزرگان خيلى اهميت دارد غيبت است و متأسفانه قبح اين غيبت از بين رفته است اين گناه به اين بزرگى كه اشد من الزنا قبحش حتى در ميان ما طلبهها هم رفته است اگر شما خودتان غيبت نكنيد اماببنيد يك طلبه دارد غيبت مىكند يا بى تفاوت يا اينكه لااقل اين را طردش نمىكنيد اما اگر بفهميد اين طلبه زنا كرده است او را طردمى كنيد با او معاشرت نمىكنيد ديگر حاضر يستيد در روى او نگاه كنيد در حاليكه «الغيبت اشّدُ مِن الزنا» در روايات آمده است مورد تأيد فقها هم واقع شده است روايت اين معنايش است كه قبحش پيش ما مثل زنا نيست قبحش رفته است كم پيدا مىشود در اهل علم كه غيبت نباشد سنگين است اين جمله اما چارهاى نيست مىگوييم كم پيدا مىشود در اهل علم غيبت نباشد به حدى كه مثل مرحوم حاج شيخ «رضوان اللّه تعالى عليه» مىفرمودند به طلبه نگويد غيبت نكن توجيه ميكند او را واجب الغيبت مىداند اسرار نكن تكفير مىكند اينها خيال نكنيد از يك مرجعى مثل مرحوم حاج شيخ شوخى سر بزند چه مزاحهاى است كه نصفش جدى نباشد يعنى اين غيبت با اين گناه معمولاً ما توجيه مىدانيم واجب الغيبت مىدانيم الان اين نظام ما اين روزنامههاى ما اين مجلههاى ما روى غيبت ميگردد چه روزنامههاى راستى چه روزنامههاى چپى چه روزنامههاى كه به اين كارها اصلاً سر و كار ندارد اينها روى غيبت مىگردد بعد هم توجيه مىكنند به نام انتقاد، انتقاد مىكنيم توجيه غلط، غلط آخر براى اينكه انتقاد آنجا است كه با تلطف و با مهربانى شخصا مخفيانه به خودش گفتن مثل آيينه را در مقابل صورت گرفتن و قى گوشه چشم را پاك كردن به اين مىگوييم انتقاد و اما توى ميان جمعيت آبروى طرف را مىبرند. مىگويند انتقاد مىكنم اين توجيه است و اين توجيهها همان است كه مرحوم حاج شيخ مىگفتند كه نگو براى اينكه تفسيق مىكند متجاهر به فسق مىكند همان متجاهر به فسق هم اشتباه مىكند متجاهر به فسق در آن مىشود غيبت كرد نه در همه چيز يك آدم شراب خور متجاهر به فسق است مىتوانيد بگوييد اين شراب مىخورد و اما بگوييم اين رنا هم مىكند اين ديگر غيبت است نمىشود كه يك مورد استثناء بيايد جلو كه ار آن وارد استثنا باشد كه آنهم خيلى كم است بعد دربارهاش صحبت مىكنم متاسفانه توى فقه كه برويم بحث ان قلت قلت طلبهگى است ازش برداشت اخلاقى بكنيم نمىشود مثل معراج السعاده و جامع السعاده وامثال اينها را هم يا وقت خواندنش را نداريم يا حال خواندنش را نداريم و يا كتابها را خرافات مىدانيم كى ديگر مىشود درست بشود كه ما موضوع غيبت ماهيت غيبت جاى غيبت گناه غيبت و اين گناه بزرگى است خيلى من هيچ فراموش نمىكنم بارها خدمت حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» بوديم غيبت سياسى مىكرديم (كه بعد دربارهاش صحبت مىكنم) و ايشان گوش مىدادند اما يم دفعه يك ذره تجاوز مىكرديم فورا با يك تشرى مىفرمودند ايم كه مربوط به بحث ما نبود آنهم با يك رنگ بر افروختهاى اينها را كم نگيريد م هيچ فراموش نمىكنم يك خاطره شيرينى داريم از حضرت امام آن وقت در مسجد سلماسى در س مىگفتند آمدند و نفس ايشان به شماره افتاده بود اينكه مىگفت واللّه تاحال نترسيدم و وقتى منرا مىبردند آنها ترسيدند نفس ايشان به شماره افتاده بود و قبلاين سر و صداها هم بود حدود سنه 36-35 بود بعد گفتند نيامدم درس بگويم آمدم يك نصيحت به شما بكنم نصيحت را هم از يك آقاى اصفهانى مىكنم به ميرزاى شيرازى گفتند، كه مرحوم ميرزاى شيرازى يك كسى را فرستاد اصفهان و خوب در نيامد آن آقا نوشته بودندبه ميرزاى شيرازى كه آقاى كه مىفرستى بايد سه تا شرط داشته باشد عالم باشد متدين باشد عاقل باشد اگر نمىتوانى يك كسى را بفرست كه كه متدين باشد عاقل باشد اگر نمىتوانى يك كسى را بفرست عاقل باشد كه لااقل با عقلش دو به هم زنى و همه را به هم ريختن اينها را نمىكند چه نصيحت خوبى اين اصغهانى زرنگ به ميرزا كرده است مرحوم ضزت امام مىفرمودند كه اگر علم نداريد عاقل باشيد نخواهيد حوزه چهل سال را با اين حرفها از بين ببريد من ده چهارده سال درش ايشان بودم از ايشان جسارت كم ديدم اما اينجا جسارت كردند و ميگفتند من راضى نيستم كسى براى خاطر من غيبت پشت سر كسى بكند كسى را براى خاطر من كوچك بكند پا شدند رفتند يك تب مالتى داشتند اين تب مالت عود كرد سهروز نتوانستند درس بيايندحال چى شده بود ما فهميديم يكى از اطرافىهاى ايشان از فضلاى درس ايشان بود خدا رحمتش بكند آدم خوبى بود آدم مبارزى بود خيلى حضرت امام اينرا دوست مىداشت اما به طور كلى پشت سر يك مرجع تقليد يك غيبت كرده بود كه آن مرجع تقليد مورد تأييد امام هم نبود اما بالاخره غيبت كرده بود يك غيبت يكى از اطرافىهاى ايشان مىكد نفس ايشان به شماره مىافتد بعد هم تب مالت ايشان عود مىكند و سه روز در خانه مىمانند خيال نكنيد بچه بازى است و ان قلت قلت است نه گناه غيبت از گناه دروغ هم بالاتر است آن دروغى كه دربارهاش صحبت كردم و خيلى گناهش بزرگ بود غيبت كردن از دروغ گفتن گناهش خيلى بالاتر است حق الناس است «ويلٌ لكل همزةٍ لمزه»بعد آيهرا هم بخوانيد معناى سوره همزه را، توى جهنم مىاندازد اين مثل هيزم بالا و پايين رفتن اين سزاى غيبت كردن سزاى زخم زبان زدن اين از نظر گناه كه گناه خيلى بزرگ است از نظر تجسم هم قرآن مىفرمايد تجسم عمل «يغتب بعضكم بعضا احدكم ان يأكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه» حجرات(12) غيبت نكن مرده خورى است اگر ذوق داشته باشى ذائقه ات خراب نشده باشد اگر چشم داشته باشى بصيرت غيبت مرده خورى است و اگر راستى آدم قوه شامه داشته باشد در آن مجلسى كه غيبت بشود بوى گند آن غيبت را احساس مىكند اگر راستى چشم داشته باشد اگر ذوق داشته باشد انسان درآن جلسهاى كه غيبت بشود مىبيند كه سر سفره همانطور كه پلو هست مرغ هست گوشت مرده آن هم گنديده هست يكى از رفقا مىگفت در جلسهاى غيبت شد من نكردم اما بايد پا بشوم نشدم بعد رفتم خوابيدم همانها كه غيبت مىكردند آن آقا كه پشت سرش غيبت مىكردند آوردند كشتندش گوشتهايش را ريختند توى ديگ (من ريختم) بنابود بخوريم از خواب بيدار شدم ديدم غيبت نكردن من تا اين اندازه شد كه نكشتمش، نخوردمش اما ريختم توى ديگ كه بخوريم و راستى اين جورها است اين را مىخواهد ما توجيه بكنيم «لا يغتب بعضكم بعضا ايحب احدكم ان يأكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه»دوست نداريد، نكن مرده خورى است در هالم ملكوت بويش بلند است تو را عالم ملكوت مىبينند، اى مرده خور به تو مىگويند پس نكن گفتنش شنيدنش تشكيل جلسهاش همه اينها، نگوييد نمىشود و اللّه من يك عمر با حضرت امام بودم حضرت امامى كه دنيا را تكان داد ويك غيبت از ايشان نشنيدم نگويد نمىشود نگويد آقا چه جور انقلاب كنيم انقاب را نگه داريم غيبت هم نكنيم نمونهاش حضرت امام به خدا قسم ما مه مان مِن جمله من در خلوت در جلوت در مسائل سياسى در مسائل اجتماعى در مسائل فقهى در مسائل خصوصى من با ايشان بودم مىشود اگر بخواهيم مىشود غيبت بد چيزى است همه مان داريم حالا آنهايكه لاابالى باشند با لاابالى گريشان دارند آنها كه مقيد باشند به توجيه گريشان دارند يك توجيه رويش ميگذاريم و شروع مىكنيم شروع مىكنيم، عوام مردم توجيه را خوب بلد هستند مىگويند غيبتش نباشد و شرع مىكند ما به قول مرحوم حاج شيخ تفسق مىكنيم خيلى گناه بزرگ است يك روايتى از امام حسين عليهالسلام بقل مىكنند از امام سجاد عليهالسلام هم نقل مىكنند از دو امام «الغيبت عدام كلاب اهل نار» نان خورش سگهاى جهنم است، اين معنا چست حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» براى ما در بحثهاى اخلاقيشان روايت را معنا مىكردند مىگفتند غيبت كنها به صورت سگ توى جهنم مىروند يعنى غيبت متراكم مىشود اين را از آدميت به صورت سگ درنده در مىآورد آن سگ توى جهنم گرسنه مىشود غيبتهاى توى دنيا نان خورش، گوشتهاى گنديده به صورت گوشتهاى ميتا توى جهنم اين سگ مىخورد يعنى اينجا ما داريم غيبت مىكنيم آنجا آن را به صورت سگ در آورده نان خورش ما هم همان غيبتهاى كه توى دنيا كردهايم اين ديگر ما بگوييم ان قلت قلت طلبه گى هم رويش بكنيم نمىشود راستى معنايش همين است كه حضرت امام كردهاند از قرآن گرفتند از فلسفه گرفتند از عرفان گرفتند فلسفه را معنا كنيم همين است عرفان را معنا كنيم هميماست قرآن را معنا بكنيم همين است و ما غيبت خيلى داريم خيلى گناهش بزرگ است«انّ الّذين يحبّون ان تشيع الفاحشه فى الّذين ءامنوا و لهم عذابٌ اليم فى لدّنيا و الاخره»نور(19) امام صادق عليهالسلام مىفرمايند يك مصاديق غيبت است يك مصداقش اين فساد اخلاقى كه توى جامعه آمده است و مسؤلين ما راضى هستند(بعضى از مسؤلين)اى اشاعه فحشا والذين امنوا يك مصداقش آنهاى كه اين لختىگى اين فساد اخلاقى را دارند اين هم«يحبون عن تشيع الفاحشه فى الّذين امنوا» يك مصداقش افتضاح كردن مومن فى الذين امنوا يعنى غيبت حالا يك دفعه زخ زبان مىزنند يك دفعه تهمت مىزنند يك دفع هم غيبت مىكنند همهاش اشاعه فاحشه است فى الذين امنوا در روز قيامت هم ديگر آنجا هستيم انهايكه فساد اخلاقى را بهش كمك كرديم آنهاى كه فساد اخلاقى را بهش راضى بودند آنهاى كه فساد اخلاقى داشتند آنهايكه زخم زبان زدند آنهايكه تهمت زدند آنهايكه غيبت كردند همه يك جا مثل ظالمها مىبيند روز قيامت يك خيمه بزرگ به پا مىكنند همه ظالمها آنجا توى جهنم هم همه ظالمها يك جا اين آيه مىفرمايد «ان الّذين يحبّون ان تشيع الفاحشه فى الذين ءامنوا هم عذابٌ اليم فى الدنيا و الاخره»و اين عذاب اليم چى است بالاترين عذاب اليم اين است آدم غيبت كند ناراحت نشود نگذريد از اينها انسان گناه كند وناراحت نشود عذاب اليم اين نيست كه انسان فقطفقر داشته باشد اينكه بعضى اوقات خيلى مقام دارد خدا در روز قيامت ازش عذر خواهى مىكند چون توى دنيا مشكل داشته اينكه از الطاف خفيه خدا است «عذابٌ اليم فى الدنيا» چى است يك عمر طلبهگى اما هيچ كار براى اسلام نتواند بكند من ديدم خيلى بد است پايش لب گور است اتاقش يا منزلش شده جاى غيبت كنها قبل از ظهرها جمع مىشوند دور هم و در آنجا ده تا غيبت مىشود اصلاً مىروند براى همين اين عذاب اليم نيست در دنيا كه انسان پايش لب گور باشد وهر روز چهار پنج تا بدتر از زنا توى خانهاش انجام داده باشد همهاش عذاب اليم را براى مردم معنا نكنيم براى خودمان معنا كنيم كه فقر و بيچاره گى و اين بالاهاى كه الان داريم اينها را همهاش معنا بكنيم نه يك مقدار پا را بالاتر بگذاريم انسان يك طلبه عمامه به سر به جاى اينكه هميشه نهى از منكر در غيبت خودش امر به غيبت بكند خودش ديگران را افتضاه بكند منبر نداشته باشد كه در آن منبر نيش نداشته باشد به مردهها به زندهها آ ن هم مثل حضرت امام روى منر آقا نيش مىزند به حضرت امام و خيال هم مىگند كه ثواب كرده است اين« عذاب اليم فر الدنيا»نيست بدترين دردها همين حالا خدا كه رفته بالاتر و حضرت موسى مىرفت مناجات يك كسى گفن به خدا بگو چرامن را عذاب نمىكنى مناينقدر گناه بكنم و منرا عذاب نكنى من كه خيلى گناه مىكنم حضرت وسى مناجات كرد مىخواست برگردد و خجالت مىكشبد اين مزخرف را بگويد خطاب شد چرا پيغام بندهام را نمىدهى گفت خدايا مىدانى خجالت مىكشم گفت برو بهش بگو بدترين عذاب را به تو دادم متوجه نيستى و آنكه شيرينى مناجات را از دلت بردهام نماز شب نمىخوانى حالش را ندارى جلسه زيارت عاشورا حالش را ندارى اما جلسه ايكه يك ساعت غيبت در آن بكن حلش را دارى مىخندى بلكه خستگى از دلت بيرون مىرود اينها عذاب است عذابش هم بالا است انصافا و الا كل حال اين غيبت خيللى گناهش بالا است در خيلى ار اين مباحث اخلاقى در مكاسب محرمه بحثهايش نشده است اما اين غيبت خيلى خوب بررسى شده است شيخ انصارى در مكاسب محرمه حسابى بحث مىكند ان قلت قلت طلبه گى و فقهى را كردند بعد هم بزرگان مثل حضرت امام بحث خيلى مفصل در مكاسب محرمه حضرت آيت اللّه خويى رضوان اللّه تعالى عله ايشان بحث غيبت را خوب بحث كرده بحث خوبى هم در فقهشده است اما اى كاش به جاى آن بحثهاى فقهى ما ببحث عملى رويش داشتيم ما از غيبت بدمان مىآمد بس بود ديگر براى اينكه ما اگر از غيبت بدمان بيايد لااقل اگر غيبت بكنيم توبه مىكنيم ولى واى به وقتى كه از غيبت بدمان نيايد پيغمر اكرم خبر داده نقل مجلس، نقل مجلس معنايش همين است توى مجلس خشك و خالى است يك دفعه نه سور است يكدفعه راستى ميوه است چاى و شربت است پيغمبر مىگفتند كه نقل مجلس غيبت است يعنى توى مجالس هست ازش لذت هم مىبرند وقتى غيبت مىكند دو تا چشم دارد دو تا چشم هم قرض مىكند دو تا گوش داريم دو تا گوش هم قرض ميكنم حسابى سر تا پا گوش مىشويم تمام خصوصياتش را بشنويم اين گناه به اين بزرگى اصلاً كار رسيده به اينجا پيغمبر اكرم مىفرمودند بيايد معروف منكر بشود منكر معروف اصلاً بگوييم غيبت نكن ما توى جلسهاى، جلسهاى خودمانى يككسى غيبت كرد من گفتم غيبت نكن يك كسى به اندازهاى خنديد به حرف من ونمى توانست جلوى خندهاش رابگيرد وهى خنديد كه چرا من توى جلسه گفتم غيبت نكن حالا توى شماها نيست اما توى اهل علم هست كه اصلاً وقتى بگويد غيبت نكن به ريشش مىخندند اين چى مىگويد غيبت نكن مگر مىشود غيبت نكرد بايد چند جلسهاى در اين باره صحبت كنم در قسمتهاى غيبت در استثناهاى غيبت در گناه غيبت اميدوارم كه تأثير داشته باشد براى همه مان اين گناهيكه همه را آلوده كرده است روحانيت را آلوده كرده خدا يك نظر لطفى بكند اين آلودگى پاك بشود ان شاء اللّه
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.