شماره درس: 217
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۵/۲۹
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث هفته گذشته بحث حساسى بود انصافا بحث مبتلا به بود انصافا و معمولاً ما در مسائل اخلاقى خيلى مو شكاف نيستيم خيلى به آن اهميت نمىدهيم اگر هم جاى شك و شبهاى برايمان جلو بيايد با انقلت طلبهگى او را حل مىكنيم و اين هم از مصائب است من بارها به ديگران سفارش كردم به ديگران اهانت نكنيد گناه موجب سقوط است بعد به آنها مىگويم اگر گناه مىكنيد مواظب باشيد در سرازيرى گناه واقع نشويد گناه عادت نشود ديگر مثل ماشينى كه ترمزش ببرد در سرازيرى جلوى ماشين را گرفتن مشكل است مشكل بعد به آنها مىگويم اگر گناه مىكنيد و در سرازيرى گناه هم واقع هستيد امّا مواظب باشيد گناه را توجيه نكنيد اين ديگر ذنب لا يغفر مىشود اين ديگر دخالت در دين مىشود دخالت در اسلام و در فقه مىشود اين ديگر موجب مىشود خود را گناه كار نداند تا توبه كند و خدا نكند يكى از حالات توجيه گرى در گناه پيدا بكند با انقلت قلت طلبهگى گناه را لا گناه بداند محمل درست بكند خيلى خطرناك است و اين سوم براى ما طلبهها زياد است كه يك وقت به شما مىگفتم كه آقاى داماد رضوان اللّه تعالى عليه از مرحوم آقاى حائرى رضوان اللّه تعالى عليه نقل مىكردند كه ايشان شوخى مىكردند و مىگفتند كه به طلبه نگوغيبت نكن براى اينكه تفسيق مىكند اصرار نكن براى اينكه تكفير مىكند اين حرف از مرحوم حاج شيخ گرچه شوخى است امّا چه شوخى است كه نصفش جدى نباشد مرحوم حاج شيخ بزرگ شده در ميان ما طلبهها است توجه به مطالب دارد على كل حال اين بحث هفته گذشته بحث مهمى است و اين بحث زخم زبان زدن به ديگران بحث مهم است مخصوصا اينكه ما همهمان ضعف عصب داريم كم پيدا مىشود دالان يكى اعصابش سالم باشد خيلى كم پيدا مىشود و اين اعصاب ضعيف زود غضب مىكند، دادش بلند مىشود توى آن داد بلند شدنها كم است ديگر توهين نباشد معمولاً ما طلبهها كه زنمان را نمىزنيم اگر همچين طلبه پيدا شود ناطلبه است معلوم است اصلاً مسلمان نيست خودمان را هم نمىزنيم اگر اين باشد خوب است امّا توهين مىكنيم توى دادها يك دفعه يك جمله توهين به اين خانمها حالا فحش هم نمىدهيم مثل برو گمشو و امثال اينها امّا توهين كه دلش بسوزد براى اينكه ما تشفى پيدا بكنيم اين هست و اين هم فرق نمىكند تقصير داشته باشد، نداشته باشد ديگر فرق نمىكند اينكه ما عصبانى شده باشيم، نشده باشيم ديگر اينها فرق نمىكند از همه چيز كه بگذريم فشار قبر دارد گناهش خيلى بالاتر از اينها است براى اينكه روايتش را خواندم روايت زياد هم هست حتى در صدر آن روايت قرب نافله همين جمله آمده است «من اهان وليا فقيدا بارزنى فى المحاربه» و امام صادق عليهالسلام فرمود مراد از ولى يعنى دوست يعنى شيعيان ما و اين گناه امّا از اين گناه صرف نظر كنيم فشار قبر دارد اين روايت معاذ روايت صحيح السندى است ديگر روايت نبوى است امّا از اهل بيت عليهم السلام روايت شده است كه معاذ مرد پيغمبر فرمودند زمين پر از ملائكه شده است براى تشيع جنازه اين معاذ پيغمبر اكرم شركت كردند در غسلش، در دفنش، و حتى لحد را پيغمبر اكرم پوشاندند امّا هنوز خاك نريخته يا ريخته پيغمبر اكرم فرمودند زير منگنه الهى له شد گفتند يا رسول اللّه آدم خوبى بود فرمود بله امّا بد اخلاق در خانه بود شايد هم بد اخلاقى، من خيال نمىكنم معاذ فحش مىداده من خيال مىكنم محيط خانه را سرد مىكرده باد و بق مىكرده ديگر نمىشود كه بيش از اين كه نسبت به معاذ داد، معاذ كه ملائكه تشيع جنازهاش زمين را پر كردند فحش كه نمىداده قهر مىكرده زير منگنه الهى له شد و اين قهرها، اين باد و بقها اينها توهين عملى است و توجه به اين مطلب هم بايد داشته باشيم يك دفه توهين لفظ است داد مىزند سرش العياذ باللّه يك حرفهاى ركيكى مىزند يك دفعه عمل است توهين عملى، بى اعتنائى هفته گذشته روايتش را خواندم كه امام صادق در منى منبر رفته بودند در ضمن منبر فرمودند اى شيعيان ما اين قدر دل ما را خون نكنيد يك فضول باشى پا شد گفت يابن رسول اللّه ما كجا دل شما را خون مىكنيم ما از شيعيان شما هستيم، ما شما را دوست داريم، ما تابع شما هستيم حضرت عصبانى شدند فرمودند تو براى اينكه دو سه روز قبل كه مىآمدى منى يك كسى از شيعيان سر راه ايستاده بود خسته بود به تو گفت من را سوار كن بى اعتنائى كردى سوارش نكردى دل رسول اللّه را خون كردى گاهى توهين عملى است بى اعتنائى به زن يا بعضى اوقات انسان فيس و افاده دارد تكبر دارد چند اصطلاح او را گم كرده است خيال مىكند خبرى است لذا بى اعتنا به خانمش است حالا اگر نگويد تو بىفرهنگى من با فرهنگ هستم اگر اين حرفها را هم نزند امّا همين با كله بادى كه در قرآن اسمش را مىگذارد مترف، كله پر از باد توى مجلس نشسته دارد حرف مىزند امّا رويش به كسى است كه او پول دار است يا مريدش است به ديگرى بى اعتنائى مىكند نجوا نه آنكه خيلى گناه دارد و اين اتفاق زياد مىافتد طرف توجهمان به يك طرف است بى توجه به ديگرى براى اينكه به حسابش نمىآوريم آدم حسابش نمىكنيم مخصوصا اگر يك جمله بگويد اهميتش نمىدهيم با يك بى اعتنائى اين توهين عملى است مسلم است پيش اصحاب اگر شما رفتيد توى مسجد موقع نماز جماعت آن امام جماعت حالا ولو امام جماعت را فاسق بدانيد عادل ندانيد و نماز فردا خواندى لااقل همه فقها مىگويند اين كار حرام است اگر توهين عملى باشد اگر بى اعتنائى به امام جماعت باشد خيلىها مىگويند نماز باطل است نگفته است به امام جماعت تو بد هستى به مريدهايش هم نگفته امام جماعت بد است امّا عملاً وهن براى اين امام جماعت است و اينها زياد است زياد يكى از فضلاى جلسه كه من ايشان هم را هم دوست مىدارم آدم فاضل و موقرى است يك نامه مفصلى براى من نوشته از دست شاگردهاى من گله دارد خودش از فضلاى خوب است مىگويد يك دهه يكى از فضلاى خوب مقدس عالى منبرها خوب آن طرف رودخانه اين منبر رفته است افراد خوب پاى منبر، مىشده استفاده كنى در اين يك دهه اين اسم حضرت امام را كه نياورده است اسم مقام معظم رهبرى هم كه آورده نشده است اصلاً در اين ده روز مثل اينكه انقلابى واقع نشده است زمان طاغوت است دارد اين طور حرف مىزند اين توهين به انقلاب نيست فقها مىگويند اگر آن امام جماعت فاسق باشد اين توهين هم بكند خودش هم فاسق مىشود راستى يك دهه همين شماها بعضىهاتان براى خاطر اينكه دل آن بانى را (مرده شور آن بانى را ببرد با آن روضهاش) دل اين بانى را بدست بياوريد اصلاً انگار انقلابى نيست نظامى نيست زمان طاغوت است بدتر از زمان طاغوت است كار خودتان را مىكنيد اين توهين نيست، توهين چى حضرت امام مىگفتند ذنب لا يغفر، توهين به نظام، توهين به حضرت امام، توهين به آن افرادى كه مربوط به نظام است لذا اين فاضل جلسه شايد الان باشد يك نامه مفصلى درد و دل با من بعد خوبش اينجا است يك نامهاى هم براى آن آقا نوشته بود اين نامه را هم براى من نوشته بود دو صفحه نامه امّا يك ذره توهين در آن نبود هى مرتب تعريف آن آقا چه منبر خوبى داشتى چه قدر منبرها خوب، چقدر عالى بود، مردم چه قدر استقبال داشتند امّا خوب چرا شما در يك دهه اصلاً نه نظامى بود، نه امامى بود، نه رهبرى، نه جريانى و ما اينها را فكرش را نمىكنيم متأسفانه توى اصفهان زياد هم هست و اين توهينهاى عملى بدتر از توهينهاى قولى است بدتر از كنايهها است كه بعضىها دارند بدتر از تصريحها است كه بعضىها دارند و على كل حال آنكه الان مىخواهم بگويم اين نامه فاضل عزيز يادم آمد گفتم آنكه الان مىخواهم بگويم به قول مرحوم آيت اللّه آقاى مرعشى مىگفتند شترش درب منزل خودمان خوابيده است اين توهينهاى توى خانه به زنمان، به بچه هايمان حالا معلوم است شما فحش نمىدهيد معلوم است كه شما كتك نمىزنيد امّا داد زدن امّا توهينها، زخم زبانها اينها خيلى گناه دارد ما بگذريم از اينكه توهين است و مبارزه با خدا، جنگ با خدا ما بگذريم از اينكه اين تجسم عمل ديروز يك مقدارش را گفتم اين تجسم عمل اين سخنهاى چو مار و كژدمت مار و كژدم مىشود گيرد دمت چه قدر عالى است چند تا روايت اين جورى چند تا آيه اين جورى اين سخنهاى چون مار و كژدمت مار و كژدم مىشود گيرد دمت قطع نظر از اينها، از اينها به اين مىگويند فشار قبرنگذريد از فشار قبر خيلى مشكل است زير منگنه الهى له شدن خيلى مشكل است و در روايات هم زياد داريم قبر تنگ است تنگ براى خاطر اينكه زندگى را در دنيا براى ديگران تنگ كرده است تنگ بعضى اوقات يك جمله به قول عوام اشكش را در مىآورد ديگر مثل مرواريد گريه مىكند يك روز، دو روز هر وقت يادش بيايد من روايت را نديدم مرحوم شهيد دوم روايت را در يكى از دستورها نقل مىكند انصافا انسان بايد دق بكند مرحوم شهيد مىفرمايد گاهى انسان يك كلمه مىگويد براى همين كلمه هفتاد سال بايد در زندان، در جهنم راستى بعضى اوقات اين جورى است انسان يك كلمه مىگويد به زنش دل زنش مىسوزد هفتاد سال زندان در جهنم و همهمان داريم مخصوصا گفتم اعصاب سالم كم است در يكى از كلمات يكى از دكترهاى روانشناس مىگويد صد و نود و شش مردم خل هستند يعنى ضعف عصب دارند راستى خل هستيم ديگر اين اعصاب ضعيف خيلى ضرر دارد از جمله اين اعصاب ضعيف ما، ما را زبان ول مىكند و بد است انصافا بد است يكى از مراجع بزرگ حاح سيد ابراهيم قزوينى است و اين حاج سيد ابراهيم قزوينى خيلى عالم بالائى است گذشته عجيبى هم داشت نجف را رها كرد براى اينكه حوزه كربلا را رونق بدهد اتفاقا رونق هم داد و توانست با وجود مقدسش در كربلا رونقى بدهد آن وقتى كه كربلا بود دختر فتحعلى شاه اين طلاق گرفته بود از شوهرش و ناراحت در ايران بود آمده بود مجاور كربلا شده بود و اين طور كه مىگويند زن مؤدبى بوده است، زن عالمى بوده است، زن زيبائى بوده است اين شايد طمع كرد، يك روزى فرستاد پيش سيد ابراهيم كه آقا من دلم مىخواهد دست عنايت شما روى سر من باشد مرحوم سيد ابراهيم جواب بهش دادند گفتند من و تو تناسب با هم نداريم هم كفو هم نيستيم من يك طلبه هستم تو دختر شاه هستى اين زن خيال كرد اين قضيه براى اين است كه مىگويد من پول ندارم پيغام دوم را داد كه من پول دارم خيلى من تو را اداره مىكنم خانه را اداره مىكنم حوزه را اداره مىكنم ذرهاى از شما نمىخواهم پول مىدهم حسابى حالا اينجا مراد است جواب داد به خانم بگو خانم من يك زنى دارم يك عمر با بدبختى طلبهگى، با مضيقهها با من ساخته است و من حالا بخواهم هوو سر اين بياورم اين وفا، اسلام اقتضا نمىكند آن وقتى كه با من ساخته است من يك طلبه معمولى بودم و حالا كه ديگر در آخر كار است وفاى اسلام اقتضا نمىكند اينها سرمشق زندگى ما بايد باشد راستى اينها بايد سرمشق باشند اين چى مىگويد حاج سيد ابراهيم معمولاً خانوادههاى ما توى خانه خيلى سختى كشيدند، خيلى سختى مىكشند وضعشان خيلى بد بوده است وضعشان خيلى بد است بعضى از اقوام بعضى از همسايهها خرج و مخارج يك روزش خرج و مخارج سال شما است اينها را مىبينيد حالا قلنبه سلنبه هم داشته باشد قلنبه سلنبههاى شما، زخم زبانها، داد زدنها، فرياد كردنها، اينكه نمىشود به قول عوام يا زر يا زور يا زارى، زر كه نيست زارى هم كه نيست زورش باشد! ظهر مىرود خانه غذا نيست يا يك ساعت طول مىكشد چه مصيبتها مىشود اينها همه توهين است اينها همه فشار قبر دارد اينها همه تقصير داشته باشد يا نه مار و مور و عقرب مىشود و به جان ما مىافتد. توجيه نكنيد بعضى اوقات، تو طلبهها هم هست توى عوام مردم زياد است كه گربه را دم حجله بايد كشت اين روان شناسها مىگويند اگر مىخواهى جامعه را بشناسى برو توى جامعه مثالهاى مردم را ببين چيست مثالهاى جامعه اين آئينه فكر جامعه است حالا گربه را دم حجله بايد كشت همان شب اول و دوم حسابى بايد تشر خودمان را بزنيم بايد مردانگى خودمان را بزنيم بعضى اوقات هم حالا پير شده است پايش لب گور است امّا تشر بايد بزند براى چى مىگويد آخر نمىشود كه زن سوار گردن انسان بشود نه بابا شيطان سوار گردن انسان مىشود به اينجاها مىرسد و داريم همهمان گناهش بزرگ است، بزرگ، و مخصوصا بسيارى از اين زنها كه مظلوم واقع مىشوند اينها پناهى ندارد يعنى برود به پدرش بگويد بدتر مىشود به مردم بگويد بدتر مىشود همين فقط اين طور مىشود كه ابهت ما از دلش مىرود يكى از بزرگان درجاتشان عالى است عالىتر باشد يكى از شاگردها توى درسش بوده همسايه بوده مىگفت زن من، من را هم به استخاره كردن قبول ندارد وقتى مىخواهد استخاره بكند مىرود پيش اين آقا به اين آقا مىگويد استخاره برايش مىكند نبايد اين جورها باشد كه ما را به استخاره كردن هم قبول ندارد نبايد اين جور باشد از كجا پيدا مىشود و هست حالا ممكن است در ميان شماها نباشد ولى اين داد زدنها اين توهينها اينها است و «اياك و ظلم من لا يجد ناصرا الا اللّه» اين روايت، روايت عجيبى است براى خاطر اينكه در روايات مىخوانيم كه موسى ابن جعفر عليهالسلام مىفرمايد پدرم دم مرگ امام صادق عليهالسلاممىفرمايد كه پدرم دم مرگ امام باقر عليهالسلام مىفرمايد پدرم دم مرگ از وصايا و امام سجاد مىفرمايد پدرم دم مرگ در آن وقتى كه مىخواست خداحافظى كند و برود قتلگاه آمد، امام سجاد مىفرمايد حال من خيلى بد بود سر من را به دامن گرفت چشم هايم را باز كردم و ديدم پدرم مهياى رفتن به ميدان است آن وقت پدرم اين جمله را گفتند «اياك و ظلم من لا يجد ناصرا الا اللّه» بترس از ظلم كردن به كسى كه پناهى ندارد جز خدا. اين پناه ندارد اين جورى است كه اگر بخواهد حرف را به ديگرى بزند آبروى خودش مىرود آبروى شوهرش مىرود و راضى نيست، فقط بايد توى دلش باشد به احدى نمىتواند بگويد و بالاخره بحث ما اين است كه توهين هر چه باشد، به هر كه باشد مثلاً در فقه ما ببينيم مسلم است اينها پيش اصحاب و متعرض هم شدهاند كه اسير را مىگيرند يك تلطف يك مهربانى حق اهانت به اسير ندارى كافر است دشمن است رهايش بكنى تو را مىكشد امّا بگيرش زندانش بكن امّا توهين بهش نكن راجع به اعدام همه فقهها در كتاب ديات در كتاب قصاص فتوا مىدهند كه محكوم به اعدام، اعدامش كنيد امّا حالا بخواهيد توهين بهش كنيد مىگويند نه نمىشود توهين نمىشود كرد و اين توهين اثر وضعى دارد اين توهين گناهش بزرگ است و اين توهين فشار قبر داردو اين توهين اين جورى است كه اتفاقا يكى از چيزهائى كه به تجربه اثبات شده اينكه توهين يكى از آثار وضعيش اين است كه به سر خود انسان مىآيد توهين بهش مىكنند اين به تجربه اثبات شده دو چيز در باب توهين مسلم است كه به تجربه اثبات شده روايت هم رويش داريم يكى توهين به بزرگان به مراجع به روحانيت به افراد سرشناس توهين كردن به اينها مخصوصا به استاد توهين به استاد انسان را جوان مرگ مىكند شايد من الان بتوانم هفت هشت تا از بزرگان را كه اينها جوان مرگ شدهاند براى اينكه توهين به استاد كردند جسارت به استاد كردند الان مىتوانم برايتان بگويم هم دانشگاهى و هم در ما روحانيت و متأسفانه در ميان ما طلبهها توهين به بزرگان زياد ديده مىشود و چيزى كه الان به شما بگويم گاهى مىخواهد مرجع خودش را بلند بكند ديگر مراجع را زمين مىزند و اين خيلى مصيبت است، تعريف از مرجع خودت بكن چرا مراجع ديگر رازمين بزنى و اين زياد ديده مىشود در ميان طلبهها كه مىخواهد تبليغ بكند از آقاشان ديگر آقايان را زير سوال مىبرد من يك وقتى زمان طاغوت كه انقلاب هنوز پيروز نشده بود توى درسهاى اخلاق قم به طلبهها سفارش مىكردم مىگفتم كه شما مريد حضرت امام هستيد خيلى خوب از ايشان تعريف كنيد، دروغ نه واقعيتها را بگوئيدامّا حق نداريد ديگران را خراب كنيد فايدهاى هم ندارد او كه بلند نمىشود، ديگرى زمين مىخورد امّا اگر تعريف او را بكنيد كارى به ديگرى هم نداشته باشيد مراد خودتان آقاى خودتان را بلند كرديد و اينكه اما توهين به بزرگان بكنيد از اثر وضعيش اين است كه انسان جوان مرگ مىشود وگرنه علم او ديگر مفيد براى او نيست يك دفعه خداى نكرده علم او مىبردش او را در ظلم بسيار من ديدم كه اين طلبه هائى كه زبانشان ول است نمىتوانند توى طلبهگى بمانند مىرفتند بيرون و بدبخت هم مىشوند من بسيار ديدم طلبه هائى كه زبانشان ول است اينها ناگهان يك اشكال ناموسى پيدا مىكنند آبرويشان مىرود چه رفتنى آبروى طائفه مىرود چه رفتنى ضرر به روحانيت مىخورد اين به تجربه اثبات شده است آتش را مىافروزد ديگران هم مىسوزند دودش توى چشم همه مىرود لذا توهين به ديگران اين بدبختى را دارد مخصوصا اساتيد، مخصوصا مراجع، بزرگان، سرشناسان و من تقاضا دارم راجع به بزرگان زبان ول نباشيم خيلى خطر دارد و متأسفانه در ميان ما طلبهها زياد است يكى هم راجع به خانهمان مؤدب باشيم در خانه اگر شما بخواهيد خانه سالم باشد بايد سالم باشيد اگر بخواهيد در خانه دررفاه باشيد بايد قهر و قر و لند، زخم زبان و نق نق و اينها در خانه نباشد او مىخواهد تقصير داشته باشد مىخواهد نداشته باشد اين شماها هستيد كه بايد خانه را بسازيد بايد خانه را گرم كنيد و على كل حال وقتى كه برويم توى روايتها برويم توى تجربهها برويم توى سير و سلوكىها يكى از بزرگان گفته بود كه من مىرفتم نماز، نمازم دير شده بود ديدم بچهها با يك گنجشك دارند بازى مىكنند دارند زجرش مىدهند من هيچ چيزى نگفتم و رد شدم شب نماز شب هم تعطيل شد فردا شبم نماز شبم رفت هر چه فكر مىكردم چه جور شده است عالم غيب به من گفت كه يك بچه گنجشك پيش خدا از دست تو شكايت كرده است حال قبض مىگويد حالا چه بكنم داد و فرياد، گريه، زارى، توبه، و بالاخره بعد از مدتها خيال نكنيد در دنيا هم همين است هفتاد گناه از ديگران آمرزيده مىشود قبل از آن كه يك گناه از ما آمرزيده شود به اين زوديها كه حال قبض از بين نمىرود يك جور مىشود كه اصلاً حال قبض از بين نمىرود مرحوم آيت اللّه حاج آقا رحيم ارباب فرموده بودند هم حجرهاى داشتم توى همين مدرسه صدر همسايه اين موشها اذيتش مىكردند يك موش آمده بود در مقابل كتابها اين كلاهش را گذاشته بود روى اين موش، اين موش داد و بى داد وير، وير تا اين كه يك گربه پيدا كرد و موش را داد به گربه معلوم است اين گربه خيلى ظالم است يك جورها موش مىخورد حالا اينجا مرادم است مرحوم حاج آقا رحيم گفته بودند اين آقا گفت در مدت عمرم ديگر نتوانستم نماز شب بخوانم نشد كه نشد كه نشد راستى نمىشود يك وقت حالا اين بچه گنجشك همين بى اعتنائى شد رد شد، بعد مىگويد كه چه بكنم اتفاقا جبران شد معلوم مىشود آدم خوبى است مىگويد توى صحرا برخورد كردم با يك بچه گنجشك افتاده بود زمين مار مىخواست بخوردش رفتم اين را برداشتم نوازش تا گذاشتم توى آشيانهاش همان شب نماز شب خواندم و بعد هم خوب شدم و بعد هم به من گفتند كه اين بچه گنجشك از دست تو پيش خدا تشكر كرد خدا رحمت كند مرحوم آقاى اراكى يك دفعه راجع به قضيهاى به طلبهها مىگفت اى طلبهها هفتاد نفر كشته شد سوزانده شد براى خاطر اينكه يك لاابالى يك خروسى را بال و پرش را كند و آنها ساكت بودند يك دفعه آتش مىسوزد عالم را مىسوزاند آقاى اراكى مىگفت كه من از اين خروس كه بدتر نيستم نظام ما حضرت امام، مقام معظم رهبرى اين جريان از يك گنجشك كه ديگر بدتر نيست كه شما اين طور باهاش مىكنيد يك دفعه پدر همه در مىآيد يك دفعه امريكا مسلط بر سر همهمان مىشود نكنيد توهين پدرتان در مىآيد خيال نكنيد خدا همين طور مىگذرد همين آقاى اراكى داد مىزد مىگفت خدا دير گير است امّا سخت گير است خدا رحمتش كند نماز جمعههاى خوبى مىخواند. خدايا به عزت و جلالت قسمت مىدهيم حال توجه به اين گونه مطالب به ما به جامعه ما به نسل جوان ما مخصوصا به نسل جوان طلبه ما عنايت بفرما.
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.